روحانی شهیدسیدعلیاکبر رضوی
زندگینامه:
سیدعلیاکبر رضوی، فرزند رضا و راضیهی رجبی،۲ در دی ماه سال ۱۳۴۰، در مشهد مقدس به دنیا آمد.۳
ایشان در دوران کودکی بیماری سختی گرفت. پزشک از او قطع امید کرد. پدرش به امام رضا(ع) متوسل میشود سیدعلی اکبر شفا پیدا میکند.۴
تحصیلات ابتدایی را در دبستان زمانی، مشهد گذراند.۵
او از همان کودکی فردی ساکت و مظلوم بود. به هم کلاسیهایش علاقهی فراوان داشت. به طوری که یکبار در جدا کردن دو تن از دانشآموزان که با یکدیگر دعوا میکردند، به سختی صدمه دید۶ و به بیمارستان امدادی مشهد منتقل شد.۷
سیدعلی اکبر رضوی که علاقهی زیادی به تحصیل علوم دینی داشت، بعد از اتمام دورهی دبستان، در سال ۱۳۵۲، به مدرسهی آیت الله میلانی رفت. در مدرسه، با چند تن از طلاب جلسهای تشکیل دادند که به علت مخالفت رئیس مدرسه جلسه تعطیل شد و افراد شرکت کننده بازداشت شدند.۸
از فعالیتهای چشمگیر او تشکیل جلسهی دعای ندبه است.۹ این جلسه با حضور پنجاه نفر از بچهها و نوجوانان، اقوام و دوستان۱۰ در منزل خودش در جاهای تفریحی مانند طرقبه برگزار میشد. شهید سیدعلیاکبر رضوی یک کتابخانه شخصی داشت که کتابهایش را در اختیار بعضیها قرار میدادند.۱۱
و حتی رسالهی امام را در لوله بخاری پنهان میکرد، و به کسانی که میخواستند میدادند تا استفاده کنند.
یکی از دوستانش، اکبر کامیاب، میگوید: سیدعلیاکبر به من رساله داد، و من مسایل دینی را از رسالهی امام، یاد گرفتم.۱۲ در اواخر سال ۱۳۵۴، به دلیل مشکلاتی که برایش پیش آمد، مدت کوتاهی درس و مدرسه را رها کرد، و مشغول به کار شد. پس از آشنایی با روحانی متعهد، آیتالله خامنهای، به مدرسهی موسیبن جعفر(ع) رفت و در جلسات ایشان که پنجشنبهها در خانهی خودش برگزار میشد شرکت میکرد حتی موفق به گرفتن جوایزی گردید.
در سال ۱۳۵۶ با آیت الله شیخ ابوالحسن شیرازی، امام جمعهی اسبق مشهد آشنا شد و ایشان حجرهای را در اختیار او گذاشت.۱۳ کمکم با شعله ور شدن انقلاب با تشکیل کتابخانهای در مسجد محل، فعالیتهایش را به طور مستمر ادامه داد و در آنجا با قصهگویی و اجرای نمایشنامه و اردو بردن بچهها به فعالیت پرداخت.۱۴ و طرحی را برای احیای مساجد ارائه داد.۱۵
روحانی شهید؛ سیدعلیاکبر رضوی انسان وارستهای بود۱۶ و کارها را برای رضای خدا انجام میداد.۱۷ در نماز جمعه هر هفته شرکت میکرد. نماز حاجات میخواند.۱۸ و روزهای دوشنبه و پنج شنبهها را روزه میگرفت و هفتهای ۳ بار، با پدربزرگش به جلسهی قرآن میرفت،۱۹ و مراسم نیمهی شعبان را جشن میگرفت.۲۰
در نیمهی دوم سال ۱۳۵۷، برای کسب فیض بیشتر از اساتید با تجربه، به حوزهی علمیهی قم رفت. آنجا نیز در جهت شکلگیری انقلاب، نقش به سزایی داشت.۲۱
با بالا گرفتن شور انقلابی مردم، به مشهد باز میگردد و اولین اقدامش سازماندهی اهالی محل برای شرکت در راهپیمایی، و تکبیر گفتن بود.۲۲ او در موقع رکوع و سجود نماز، به پخش کردن اعلامیه میپرداخت.۲۳ بعد از نماز هم سخنران میآورد.۲۴ نوارهای امام را پخش میکرد.۲۵ در حضور ساواکیها بالای ماشین میرفت و شعار میداد.۲۶ گاه ریش خود را میزد و لباس معمولی میپوشد، تا دیگران نفهمند او روحانی است.۲۷
در یکی از شبها به دست دژخیمان شاه دستگیر میشود، ولی با زیرکی خاص از داخل ماشین فرار میکند.۲۸ ایشان اسلحه ژ۳ را روی کاغذ شطرنجی طراحی کرده بود.۲۹
در سال ۱۳۵۹، پس از درگیریهای ضد انقلاب در گنبد، به گنبد و بندر انزلی رفت و گزارش و عکس و مصاحبه از جنایات ضد انقلاب تهیه کرد.۳۰
مادرش، راضیهی رجبی، میگوید: «موقعی که امام تشریف آوردند، ایشان به خدمت امام رفت به امام گفت چشمهایم کم نور است حاجآقا! و امام دست روی چشمان ایشان کشیدند و گفتند انشاء الله خوب میشود. و به من گفت در آن جا خانمی با بچهی کوچک آمد و وقتی قنداق بچه را نگاه کردند. داخل آن یک نارنجک دیدند. و میگفت اینها دشمنان امام هستند.۳۱
روحانی شهید؛ سیدعلی اکبر رضوی در سال ۱۳۵۸ عضو نهضت سوادآموزی شد و با مدارس نیز در امور فرهنگی سیاسی و اجتماعی دانشآموزان همکاری داشت.۳۲ و در برگزاری انتخابات نیز نقش داشت.۳۳
در شهریور ماه سال ۱۳۵۹، در ۱۹ سالگی با خانم نیره آل سیدان مسئول انجمن اسلامی دبیرستان، با سادهترین نوع زندگی ازدواج کرد.۳۴ و ثمرهی این ازدواج، یک دختر به نام زهرا است. زهرا ۴۵ روزه بود که پدر به جبهه رفت.۳۵
همسرش، نیره آل سیدان، میگوید: ایشان فردی با ایمان بود و دروغ نمیگفت. با پدر و مادرش با احترام برخورد میکرد و علاقه خاصی به آنها داشت.۳۶ و در کارها به من کمک میکرد.۳۷
بعد از ازدواج داوطلبانه خدمت در شهرستان را قبول کرد. و مأمور به خدمت در تایباد شد۳۸ و در بخش روابط عمومی به عنوان مسئول پخش فیلم و اسلایه و خدمت در امور تربیتی آموزش و پرورش گردید. از فعالیتهای درخشان در آن جا، برگزاری راهپیمایی به مناسبتهای مختلف و اجرای برنامههای فرهنگی بود.۳۹
همسرش، نیره آل سیدان، میگوید: سیدعلیاکبر شبها نمیخوابید و نگران برنامههای فرهنگی برای بچهها بود.۴۰
مادرش، راضیهی رجبی، میگوید: «به خانههای بیسرپرست سرکشی میکرد و برای بچهها لباس و چکمه میبرد.۴۱ وقتی به مشهد میآمد و میخواست دوباره به تایباد برگردد، صورتمان را میبوسید و تا لحظهی آخر میگفت اگر کاری دارید انجام دهم.۴۲
دوست شهید، آقای فلاح، میگوید: جلسات تفسیر قرآن داشت. اوقات فراغتش را در سمینار بود، یا کتابهای شهید مطهری و شهید بهشتی را مطالعه میکرد.۴۳
همسر شهید، نیره آل سیدان میگوید: «او ستون انقلاب بود و فعالیتهای زیادی در کشف منافقین داشت. منافقین میخواستند ایشان را ترور کنند ولی موفق نشدند.»۴۴
روحانی شهید؛ سیدعلیاکبر رضوی در سال ۱۳۶۰ از تایباد به مشهد منتقل شد. در بخش فرهنگی و روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به فعالیتهایش ادامه داد۴۵ و با حزب جمهوری اسلامی و شهید هاشمینژاد ارتباط داشت.۴۶
با شروع جنگ تحمیلی، در اواخر سال ۱۳۶۰، بعد از قرعهکشی، سعادت شرکت در جبهه را پیدا کرد.۴۷ او با خود یک ضبط صوت برد تا خاطرات رزمندگان را ضبط کند.۴۸
او در پادگان امام حسن مجتبی(ع)، دورهی آموزش رزمی دید و عازم شهر بستان شد و مسئولیت بیسیمچی و فرهنگی گردان را به عهده گرفت.۴۹ در شهر بستان، در عاشورای حسینی به سخنرانی کرد.۵۰
او همراه یک نفر دیگر موفق شد جنازهی شهید روحانی گذری را که در نزدیکی دشمن به جا مانده بود به پشت خط منتقل کنند.۵۱
روحانی شهیدسیدعلیاکبر رضوی در جبهه برای خودسازی، مانند اعتکاف چند روز را روزه میگرفت.۵۲ و در جبهه خاکی را که با خون شهیدی مخلوط شده بوده به عنوان خاک متبرک در یک شیشه ریخته بود.۵۳
دوست شهید، علیرضا رحمانیمقدم، میگوید: «یک روز که پیام حمله آمد، ما به خط رفتیم. ایشان دوربین و ضبط را با خود آورده بود.۵۴ و ما به موازات خاکریز به سمت جلو رفتیم. آتش شدیدی روی سرمان بود. آنجا میتوانم بگویم معجزه ای را با چشم خودم دیدم. خمپارههای ۶۰ آن طرف خاکریز منفجر میشد، منتهی نه به صورت دایرهای. به اصطلاح نیم دایرهای منفجر میشد. و اصلا ترکشی به سمت خاکریز نمیآمد. اینجا بود که شهید ضبط را روشن کرده بود و با صدای بلند میگفت رزمندگان اسلام معجزهی خدا را می بینند با فریاد بلند، بچهها را تشویق میکرد.»۵۵
همسر ایشان، نیره آل سیدان، میگوید: «در جبهه چند بار از روی موتور پرت شده بود، ولی به بهداری نمیرفت، و میگفت چیزی نیست خودش خوب میشود.»۵۶
در موقع عصبانیت، خشم خود را فرو میبرد.۵۷ و مظلومیتش بر همه آشکار بود. در جبهه او را مظلوم گردان صدا میزدند.۵۸ ایشان نامههای زیادی از جبهه به پدر و مادر و همسرشان میفرستادند.
در نامهای به پدر و مادرش مینویسد: «سلام بر شما و تمام پدر و مادران رنجیده، که حاصل سالها زحمت خود را برای دفاع از اسلام راهی جبههها نمودهاید. خدای بزرگ اجرتان دهد.»۵۹
در نامهای به همسرش مینویسد: «از نظر اسلام وظیفهی تو مشخص است. زن مربی جامعه است. بهترین خدمت و جهاد زن، تربیت فرزندان صالح است.»۶۰
روحانی شهید؛ سیدعلیاکبر رضوی، چند روز قبل از شهادت خواب میبیند که در اهواز است، و یک بشکه گذاشتهاند و بچهها دارند شربت میخورند. ایشان جلو میرود میگوید از این شربت به من بدهید، و میگویند تمام شده است. ایشان پافشاری میکنند و شربت را میخورند. وقتی از خواب بیدار میشوند خودشان تعبیر به شهادت میکنند.۶۱
سیدعلیاکبر رضوی در تاریخ ۴/۳/۱۳۶۱ بعد از نماز صبح در منطقهی کوشک، در عملیات بیتالمقدس بر اثر اصابت کالیبر ضد هوایی ۶۰ به شهادت رسید و جنازهی پاک ایشان در همان منطقه ماند.۶۲
در تاریخ ۳۱/۴/۱۳۶۱ در عملیات رمضان، در روز عیدفطر مطابق ۱۴۰۲ هجری قمری، پیکر پاک ایشان پیدا شد، و به همراه ۶۸ شهید دیگر به بیمارستان بنتالهدی مشهد فرستاده شد.۶۳
پیکر پاک روحانی شهید؛ سیدعلی اکبر رضوی، بنا به وصیت خود ایشان در کنار شهید رضا فراهانی، در تایباد به خاک سپرده شد.۶۴
مادرش بعد از شهادت او چنین میگوید: «من مریض بودم. خواب دیدم چند خانم در زیرزمین هستند. پسرم مرا به آنها نشان داد و گفت مادرم مریض است و آن خانمها فرمودند مادر شما مریض نیستند. من صبح که از خواب بلند شدم حالم بسیار خوب بود.»۶۵
وصیت نامه:
ایشان در وصیتنامهاش مینویسد: «پدر و مادر و همسر عزیزم! اکنون که منت الهی شامل حالمان گردیده و هدیهی شما به پیشگاه خداوند مورد قبول واقع شده است، پس شاد باشید. این سعادتی بزرگ است، که خونم با خونهای پاک شهیدان بزرگ اسلام پیوند خورده است. امیدوارم نتیجهی قطره قطره خون این عزیزان نابودی کفار و منافقین در جهان و برقراری حکومت عدل اسلام، تحت نظر حضرت مهدی باشد. شما عزیزانم را قسم میدهم که برای من دعا کنید.
از همسرم تقاضا دارم تعدادی از کتابهایم را به بنیاد شهید بفرستید تا به فرزندان شهدا هدیه شود. جوانان و فرزندانتان را به فعالیتهای اسلامی (مساجد و انجمن اسلامی)، تشویق کنید.
اگر میخواهید سعادتمند باشید، و هیچگاه شکست نخورید، همیشه تابع ولایت فقیه و پشتیبان روحانیت مبارز باشید. برای پیروزی نهایی اسلام و نابودی کامل کفر وشکست امریکا و اسرائیل دعا کنید. در پایان تقاضا دارم جسمم را در کنار یار شهید رضا فراهانی، در شهرستان تایباد به خاک بسپارید.»۶۶
مطالب مشابه :
اسامي برندگان مرحله نهم قرعه کشی گلریز
اسامي برندگان مرحله نهم قرعه کشی گلریز. تاریخ : جمعه سی ام مهر
گرین کارت آمریکا
پرستانه هرساله به 55 هزار نفر ویزای قانونی گرین کارت را از طریق قرعه کشی تاریخ و مهلت
10 بازیگر با بیماری روانی در فیلم های ها لیو ود!!(+عکس)
مسابقه ای با عنوان “قرعه کشی بزرگ قرعه کشی در تاریخ در سایت سامان گلریز.
کاملترین زندگینامه سیاوش قمیشی و داستان چگونه شکل گرفتن هر آهنگش.
باغ دلت گلریز اطلاعاتی درباره لیگ اروپا و نحوه و تاریخ قرعه کشی
10 ایراد اساسی قانون عملیات بانکی بدون ربا
در تاریخ 17/3/1358 (گلریز ، ماجدی: 1374 سپردهگذاران به صورت قرعه کشی جوایزی اهدا میکنند
اسامی برندگان مسابقه سراسری وقف احسان ماندگار اعلام شد.
لازم بذکر است که روش اتخاذ شده در قرعه کشی بصورت تاریخ یک گلریز
روحانی شهیدسیدعلیاکبر رضوی
اگر همین نصف روز حادثه ی کربلا در تاریخ ما در طول 1400 سال چنین اثری را بر جای نهاده است
10 مــوزه بــرتــر دنیــا
و هزاران شیء عتیقه دیگر از دوران پیش از تاریخ تا زمان سلطه قرعه کشی سامان گلریز)
برچسب :
تاریخ قرعه کشی گلریز