آخر الزّمان و نشانههاي قيامت - محسن صانعی (کتاب)
آخرالزّمان و نشانه های قیامت
پدید آور:
محسن صانعي
شناسنامه کتاب.
حروف نگار: خانم خادمي
طراح جلد: بهناز نجفي فر
نوبت چاپ: اول 1390
شمارگان : 11000 نسخه
قيمت: 10000ریال
شابک: 5-29-5401-600-978 ISBN:
مرکز پخش: نجفآباد- خيابان منتظري شمالي- جنب حوزهی علميه
|
تلفن: 2618583-0331 همراه: 091333353
مقدمه
امّت پيامبر اكرم* همواره در آزمايشهاي گوناگون بوده و دوران پرفراز و نشيبي را گذرانده، به گونهاي كه در برههاي از زمانها به راستي مسخ گشته است.
از غزوهي احد و تنها گذاشتن حضرت*، تا فتنهي بني ساعده و خيانت آنان به وصي ايشان. از جنايات ننگين كربلا تا سر بريدن علويان به دست خلفاء.
و اينك زماني ديگر براي امتحان، «آخر الزمان» و آفات آن، زماني كه به گفته قرآن كريم اندكي سعادتمند و رستگار گردند؛ }وَ قَليلٌ مِنَ الآخِرينَ{[1].
روزگاري كه مؤمن صبح از خانه بيرون ميآيد و شب در حالي كه ايمان خود را فروخته است، بيايمان به خانه باز ميگردد. دوراني كه دل مؤمن از غصه و حسرت رفتارهاي نادرست و انحرافات چون نمك در آب، ذوب ميشود اما كاري از دست او ساخته نيست؛ و چه سخت است حفظ كردن ايمان در چنين شرايطي...
حديثي كه در ادامه ميآيد بيانگر نشانههاي قيامت است، نشانههايي كه در واقع آلودگيها و انحرافاتي است كه گريبان گير اين امت ميشود، به گونهاي كه تنها نامي از اسلام باقي خواهد ماند.
حوادث و رخدادهايي كه اصحاب حضرت * را به تعجب واداشته و از سرنوشت اين امت، شگفت زده و غمگين ميشوند.
و سلمان را به گونهاي تحت تاثير قرار ميدهد كه پس از هر فرازي با تعجب و ناراحتي سئوال ميكند: يا رسولالله واقعاً چنين روزي خواهد آمد؟
اين حديث گرانقدر با همهي نكتهها و ظرافتهايش جاي توجه ويژه دارد. توجهي كه براي شيعيان امروز مسئله آموز و نكته آميز و عبرت آور است. از اين رو ما را به آماده سازي و ترجمهي آن ترغيب كرد.
در پايان تذكر چند نكته ضروري است:
1- برخي فرازهاي حديث را نميتوان بر همگان محقق دانست. در واقع نميتوان انحرافات و كجرويهاي ذكر شده در اين حديث را بر تمام آنچه ديده ميشود منطبق كرد. بلكه، آنچه در اين حديث آمده براي آگاهي شيعيان است تا به اين زشتيها گرفتار نشوند و مراقب اعمال و رفتار خود باشند و كسي كه با خواندن اين چنين احاديثي، حس عيبجويي او فعال شود خود به عيبي بزرگتر گرفتار شده و از تربيت خويش بازمانده است.
2- ممكن است بسياري از اين وقايع در آينده رخ دهد و چنين نيست كه همه آنها در اين زمان به وقوع پيوسته و يا هم اكنون وجود داشته باشد.
3- در ترجمهي حديث سعي كردهايم مناسبات اين زمان را رعايت كنيم و در برخي فرازها توضيحاتي را براي فهم بهتر مطالب حديث در كمانك ( ) افزودهايم. اميدواريم در اين كار توفيق يافته باشيم.
4- از خوانندگان گرامي درخواست داريم انتقادات و پيشنهادات خود را براي ما ارسال كنند تا در هرچه بهتر عرضه كردن اين نوع احاديث موفق باشیم.
از خداي بزرگ و معبود بيهمتا خواستاريم اين تلاش ناچيز را از ما به لطف و محبت خويش به شايستگي قبول كند.
محسن صانعي
قالَ عَليُّ بنُ اِبْراهِيمَ فِي تَفْسِيرِ الْقُميّ: فِي تَفْسيرِ آيَة: }فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السّاعَةَ أنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها{[2].
فَإِنَّهُ حَدَّثَنِي أبِي عَنْ سُلَيْمانَ بْنِ مُسْلِمِ الْخَشّابِ عَنْ عَبْدِاللّه بْنِ جَرِيحٍ الْمَكِّيِّ عَنْ عَطاءِ بْنِ أبِي رِياحٍ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عَبّاسٍ قالَ: حَجَجْنا مَعَ رَسُولِ اللّهِ* حَجَّةَ الْوَداعِ فَأَخَذَ بحَلْقِهِ بابِ الْكَعْبَةِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْنا بِوَجْهِهِ فَقالَ: ألا اُخْبِرُكُمْ بِأشْراطِ السّاعَةِ؟ وَ كانَ أدْنَى النّاسِ مِنْهُ يَوْمَئِذٍ سَلْمانُ رَحمَةُ الله عَلَيه.
فَقالَ: بَلىٰ يا رَسُولَ اللّهِ*.
علي بن ابراهيم در تفسير آيه نقل كرده است:
پدرم ابراهيم بن هاشم از سليمان بن مسلم از عبدالله بن جريح مكي از عطاء بن ابي رياح از ابن عباس نقل كرده است كه: در سفر حجــة الوداع به همراه پيغمبر* حج بجا ميآورديم كه حضرت حلقه در كعبه را به دست گرفت و روي به ما نمود و فرمود: ميخواهيد شما را از نشانههاي قيامت خبر دهم؟ در آن حال سلمان (رحمةالله) از همه به پيغمبر* نزديكتر بود. پس عرض كرد: بلي يا رسول الله *.
|
فَقالَ* إِنَّ مِنْ أشْراطِ الْقِيامَةِ إِضاعَةَ الصَلَواتِ وَ اتِّباعَ الشَّهَواتِ وَ الْمَيْلَ إِليٰ الْأهْواءِ وَ تَعْظِيمَ أصْحابِ الْمـالِ وَ بَيْعَ الدِّينِ بِالدُّنْيـا فَعِنْدَها يَذُوبُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ في جَوْفِهِ كَما يَذُوبُ الْمِلْحُ فِي الْمـاءِ مِمّا يَرٰى مِنَ الْمُنْكَرِ فَلا يَسْتَطِيعُ أنْ يُغَيِّـرَهُ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
فرمودند: از جمله علامات قيامت، ضايع نمودن نمازها و پيروي از شهوات و تمايل به هوي و هوس، و بزرگ شمردن ثروتمندان، و فروختن دين به دنيا است؛ در آن حال دل مؤمن از كثرت گناهاني كه ميبيند و توان جلوگيري از آنها را ندارد چنان آب ميشود كه نمك در آب ذوب ميگردد!!
سلمان عرض كرد: يا رسول الله* آيا چنين خواهد شد؟! فرمود: آري، به خدايي كه جانم در دست اوست چنين خواهد شد.
|
يا سَلْمانُ إِنَّ عِنْدَها يَلِيهِمْ اُمَراءُ جَوَرَةٌ وَ وُزَراءُ فَسَقَةٌ وَ عُرَفاءُ ظَلَمَةٌ وَ اُمَناءُ خَوَنَةٌ.
فَقالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن هنگام فرمانروايان ستمگر و وزيران فاسق و آگاهانی ظالم و امانت دارانی خائن در کنار آنها قرار می گیرد..
سلمان عرض كرد: يا رسول الله* چنين چيزي خواهد شد؟! فرمود: آري به خدايي كه جانم در دست اوست.
|
يا سَلْمانُ إِنَّ عِنْدَها يَكُونُ الْمُنْكَرُ مَعْرُوفاً وَ الْمَعْرُوفُ مُنْكَراً وَ يؤْتَمَنُ الْخائِنُ وَ يُخَوَّنُ الأمينُ وَ يُصَدَّقُ الْكاذِبُ وَ يُكَذَّبُ الصَّادِقُ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّه؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن روزگار بدي خوب و عمل نيك، ناروا شمرده ميشود و خيانتكار، امين و انسان امين خيانت پيشه شمرده میشود، دروغگو راستگو شمرده میشود و راستگو دروغگو قلمداد میشود. سلمان عرض كرد: آيا چنين شود اي پيامبر خدا؟! فرمود: آري قسم به آنكه جانم در دست او است چنين شود.
|
يا سَلْمانُ فَعِنْدَها تكُونُ إِمارَةُ النِّساءِ وَ مُشاوَرَةُ الْإِماءِ وَ قُعُودُ الصِّبْيانِ عَلَى الْمَنابِرِ وَ يَكُونُ الْكِذْبُ طِرْفاً وَ الزَّكاةُ مَغْرَماً وَ الْفَيْءُ مَغْنَماً وَ يَجْفُو الرَّجُلُ والِدَيْهِ وَ يَبِرُّ صَدِيقَهُ وَ يَطْلُعُ الْكَوْكَبُ الْمُذَ نَّبُ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن زمان زنان فرمانروا (و دستور دهنده جامعه) شوند و با كنيزان (و افرادي كه درك و فهم درستي از مسائل ندارند) مشورت ميكنند و كودكان (بزرگان كودك صفت) بر فراز منبرها روند و دروغ، لطيفه (ابزار سرگرمي) مجلس شود و پرداخت زكات مال غرامت شمرده میشود و بيت المال مسلمين را غنيمت شمرده، تاراج كنند و فرزند به پدر و مادر جفا كند در حالي كه به دوستش نيكي ميكند و ستاره دنبالهدار طلوع كند.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد اي رسول خدا؟! پيامبر فرمود: آري به خدايي كه جانم در دست او است، اينها رخ ميدهد.
يا سَلْمانُ وَ عِنْدَها تُشارِكُ الْمَرْأةُ زَوْجَها فِي التِّجارَةِ وَ يَكُونُ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ يَغِيظُ الْكِرامُ غَيْظاً وَ يُحْتَقَرُ الرَّجُلُ الْمُعْسِرُ فَعِنْدَها تُقارِبُ الْأسْواقُ إِذ قالَ هَذٰا لَمْ أبِعْ شَيْئاً وَ قالَ هَذا لَمْ أرْبَحْ شَيْئاً فَلا تَرٰى إِلاّ ذامّاً لِلّهِ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذٰا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن هنگام زن با شوهر خود در تجارت شريك شود (زمينه هاي ارتباط و برخورد با نامحرمان فراهم ميشود) و باران سيل آسا (ويرانگر و بي بركت) ببارد بزرگان جامعه دلي پر از خشم و كينه دارند و بينوايان تحقير گردند، پس در آن زمان بازارها به يكديگر نزديك شوند به طوري كه يكي گويد چيزي نفروختم و ديگري گويد: سودي به دست نياوردم و ميبيني كه (به جای شکرگزاری) پيوسته از خدا شكوه و شكايت كنند.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد اي رسولخدا؟!
فرمود: آري به آن خدايي كه جانم در دست او
است، چنين ميشود.
يا سَلْمانُ فَعِنْدَها يَليهِمْ أقْوامٌ إِنْ تَكَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ وَ إِنْ سَكَتُوا اسْتَباحُوا حَقَّهُم لِيَسْتَأثِرُوا اَنْفُسَهم بِفَيْئِهِمْ وَ لِيَطَؤُنَّ حُرْمَتَهُمْ وَ لِيَسْفِكُنَّ دِماءَهُمْ وَ لِتَمْلَأنَّ قُلُوبَهُمْ دَغلاً وَ رُعْباً فَلا تَراهُمْ إِلاّ وَجِلِينَ خائِفِينَ مَرْعُوبِينَ مَرْهُوبِينَ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن زمان گروهي بر آنها مسلّط ميشوند كه اگر اعتراض كنند آنها را بكشند و اگر سكوت كنند حقشان را مباح ميشمارند تا مالشان را به خود اختصاص دهند و حرمتشان را بشكنند و خونشان را بريزند، و دلهايشان مملو از رعب و وحشت کنند به طوري كه پيوسته آنها را در هول و هراس و رعب و وحشت ميبيني.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد اي پيامبر خدا؟! فرمود: آري به خدايي كه جانم در دست او است قسم كه چنين ميشود.
|
يا سَلْمانُ إِنَّ عِنْدَها يُؤْتَى بِشَيْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَيْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ يُلَوِّنُ أُمَّتي؛ فَالْوَيْلُ لِضُعَفاءِ اُمَّتي مِنْهُمْ وَ الْوَيْلُ لَهُمْ مِنَ اللّهِ، لا يَرْحَمُونَ صَغيراً وَ لا يُوَقِّرُونَ كَبيراً وَ لا يَتَجاوَزُونَ مِنْ مُسيءٍ، جُثَّتُهُمْ جُثَّةُ الْآدَميِّينَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّياطينِ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذٰا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن روزگار چيزي (انديشه و كالايي) از مشرق و چيزي (كالا و انديشهاي) از مغرب آورده ميشود كه اخلاق امت من را تغییر میدهد. پس واي بر ضعيفان (فكري و اعتقادي) آنها از امّت من و واي بر آنها از عذاب خدا، به كودكان رحم و بزرگان را اكرام نميكنند و از هيچ خطاكاري نميگذرند! اندامشان اندام آدميان و دلهايشان دلهاي شياطين است.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسولالله؟! فرمود: آري به خدايي كه جانم در دست او است.
يا سَلْمانُ وَ عِنْدَها تَكْتَفِي الرِّجالُ بِالرِّجالِ وَ النِّساءُ بِالنِّساءِ وَ يُغارُ عَلَى الْغِلْمانِ كَما يُغارُ عَلَى الْجارِيَةِ فِي بَيْتِ أهْلِها وَ يُشْبِهُ الرِّجالُ بِالنِّساءِ وَ النِّساءُ بِالرِّجالِ وَ لَتَرْكَبْنَ ذَواتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ فَعَلَيْهِنَّ مِنْ أُمَّتي لَعْنَةُ اللّهِ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ ؟
فَقالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن هنگام مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا ميكنند و از پسران بهره جنسي ميبرند چنان كه از دختر در خانه شوهرش. مردان به زنان شبيه ميشوند و زنان به شكل مردان درميآيند و زنان بر زين سوار ميشوند[3] پس در آن حال بر زنان امتم لعنت خدا باد.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسول الله؟! فرمود: آري به خدايي كه جانم در دست اوست، چنين خواهد شد.
يا سَلْمانُ إِنَّ عِنْدَها تُزَخْرَفُ الْمَساجِدُ كَما تُزَخْرَفُ الْبِيَعُ وَ الْكَنائِسُ وَ تُحَلَّى الْمَصاحِفُ وَ تَطُولُ الْمَناراتُ وَ تَكْثُرُ الصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَةٍ وَ اَلْسُنٍ مُخْتَلِفَةٍ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّه؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن زمان مساجد زینت داده ميشود همانگونه كه معابد يهوديان و كليساي مسيحيان تزئين ميشود و قرآن را طلاكوب مينمايند (و به ظاهر آن توجه ميشود و از باطن آن غفلت ميشود) و منارههاي مساجد مرتفع ميشود و صفهاي نماز زياد ميشود ولي با دلهاي پر از عداوت يكديگر و زبانهاي ضد هم.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسول الله؟! فرمود: آري، به خدايي كه جانم در دست او است.
وَ عِنْدَها تَتَحَلَّى ذُكُورُ اُمَّتي بِالذَّهَبِ وَ يَلْبَسُونَ الْحَريـرَ وَ الدِّيباجَ وَ يَتَّخِذُونَ جُلُودَ النُّمُورِ صِفـافاً.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
و در آن روزگار مردان امتم خود را به طلا زينت ميكنند و لباس حرير و ابريشم پوشيده و از پوست پلنگان جامه و بستر تهيه ميكنند[4].
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسول خدا؟! فرمود: آري به خدايي كه جانم در دست او است.
|
يا سَلْمانُ وَ عِنْدَها يَظْهَرُ الرِّبا وَ يَتَعامَلُونَ بِالْعِينةِ وَ الرِّشاءِ وَ يُوضَعُ الدّينُ وَ تُرْفَعُ الدُّنْيا.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
فَقالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن زمان ربا آشكارا ميشود و معاملات را با ربا و رشوه انجام ميدهند و [مردم] دین بدون ارزش و دنیا با ارزش شمرده میشود [اهميت ميدهند].
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسول الله؟! فرمود: آري به خدايي كه جانم به دست او است.
|
يا سَلْمانُ وَ عِنْدَها يَكْثُرُ الطَّلاقُ فَلا يُقامُ لِلّهِ حَدٌّ وَ لَنْ يَضرُوا اللّهَ شَيْئاً.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن روزگار طلاق زياد ميشود و حدود شرعي اجرا نميگردد و [البته] هرگز به خداوند زياني نميرسانند.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسول الله؟! فرمود: آري، به خدايي كه جانم در دست او است.
يا سَلْمانُ وَ عِنْدَها تَظْهَرُ الْقَيْناتُ وَ الْمَعازِفُ وَ يَليهِمْ أشْرارُ اُمَّتي.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن روزگار زنان آوازه خوان و آلات طرب فراوان ميگردد و اشرار امتم بر آنها مسلط ميشوند.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسول الله؟! فرمود: آري، به خدايي كه جانم در دست او است.
|
يا سَلْمانُ وَ عِنْدَها تَحُجُّ أغْنِياءُ أُمَّتي لِلنُّزْهَةِ وَ تَحُجُّ أَوْساطُها لِلتِّجارَةِ وَ تَحُجُّ فُقَراؤُهُمْ لِلرِّياءِ وَ السُّمْعَةِ فَعِنْدَها يَكُونُ أَقْوامٌ يَتَعَلَّمُونَ الْقُرْآنَ لِغَيْرِ اللّهِ وَ يَتَّخِذُونَهُ مَزاميرَ وَ يَكُونُ أَقْوامٌ يَتَفَقَّهُونَ لِغَيْرِ اللّهِ وَ تَكْثُرُ أوْلادُ الزِّنا وَ يَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْآنِ وَ يَتَهافَتُونَ بِالدُّنْيا.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هَذا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن زمان توانگران امتم به منظور تفريح و متوسطان آن براي تجارت و فقرا جهت خودنمايي و ريا به حج ميروند، در آن هنگام گروههايي قرآن را براي غير خدا فرا ميگيرند و آن را چون آوازهاي طرب انگيز قرائت ميكنند و افرادي براي غير خدا به تفقّه در دين ميپردازند و اولاد زنا فراوان ميگردد و قرآن را به صورت غنا ميخوانند و براي رسيدن به دنيا از يكديگر سبقت ميگيرند.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسولالله؟! فرمود: آري، همين گونه خواهد شد به خدايي كه جانم در دست او است.
|
يا سَلْمانُ ذاكَ إِذا انْتُهِكَتِ الْمَحارِمُ وَ اكْتُسِبَتِ الْمآثِمُ وَ تُسَلَّطُ الْأشْرارُ عَلَى الْأخْيارِ وَ يَفْشُو الْكَذِبُ وَ تَظْهَرُ اللَّجاجَةُ وَ تَغْشُو الْفاقَةُ وَ يَتَباهَوْنَ فِي اللِّباسِ وَ يُمَطَّرُونَ في غَيْرِ أوانِ الْمَطَرِ وَ يَسْتَحْسِنُونَ الْكُوبَةَ وَ الْمَعازِفَ وَ يُنْكِرُونَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ حَتّى يَكُونَ الْمُؤْمِنُ في ذَلِكَ الزَّمانِ أَذَلَّ مِنَ الْأَمَةِ وَ يُظْهِرُ قُرّاؤُهُمْ وَ عُبّادُهُمْ فيما بَيْنَهُمُ التَّلاؤُمَ فَأولئِكَ يُدْعَوْنَ في مَلَكُوتِ السَّمـاواتِ الْأرْجاسَ وَ الْأنْجـاسَ.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هذٰا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
فَقالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان آن زماني است كه حرمتها شكسته و گناهان فراوان، و بدان بر نيكان مسلط گردند و مردم آشكارا دروغ ميگويند و سركشي نمايان شود و نيازمندي در ميان مردم گسترش مييابد و مردم به لباس خويش به يكديگر مباهات مينمايند و باران در غير فصل و موسم خود ميبارد و مردم طبل و آلات خوشگذراني را نيكو ميشمارند، امر به معروف و نهي از منكر را زشت ميدانند تا جايي كه مؤمن در آن روزگار از کنیزگی خوارتر و پستتر ميشود، و علماي دين و پارسايان يكديگر را سرزنش ميكنند پس آنان در ملكوت آسمان پليد و ناپاك شمرده ميشوند.
سلمان عرض كرد: آيا چنين خواهد شد يا رسول الله؟! فرمود: آري، به خدايي كه جانم در دست او است.
|
يا سَلْمانُ فَعِنْدَها لا يَحَضُّ الْغَنِيُّ عَلَي الْفَقيرِ حَتّى إِنَّ السّائِلَ يَسْألُ فيما بَيْنَ الْجُمُعَتَيْنِ لا يُصِيبُ أحَداً يَضَعُ فِي كَفِهِ شَيْئاً.
قالَ سَلْمانُ: وَ إِنَّ هذٰا لَكائِنٌ يا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ*: إِي وَ الَّذي نَفْسي بِيَدِهِ.
اي سلمان در آن زمان توانگر بر فقير نگران نميشود به طوري كه يك مستمند تمام طول هفتـه را درخواست ميكند اما نمییابد کسی را که چیزی به او عطا کند.
سلمان عرض كرد: آيا چنين شود يا رسول الله؟! فرمود: آري، به خدايي كه جانم در دست او است.
|
يا سَلْمانُ عِنْدَها يَتَكَلَّمُ الرُّوَيْبِضَةُ.
فَقـالَ وَ مَا الرُّوَيْبِضَةُ يا رَسُولَ اللّهِ فِداكَ أبي وَ اُمّي.
اي سلمان در آن روزگار رُوَيْبِضَه به سخن آيد.
سلمان عرض كرد: اي رسول خدا، پدر و مادرم به فدايت رُوَيْبِضَه چيست؟!
|
قالَ*: يَتَكَلَّمُ في أمْرِ الْعامَّةِ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَتَكَلَّمُ فَلَمْ يَلْبَثُوا إِلاّ قَليلاً حَتّى تَخُورَ الْأرْضُ خَوْرَةً فَلا يَظُنُّ كُلُّ قَوْمٍ إِلاّ أنَّها خارَتْ في ناحِيَتِهِمْ فَيَمْكُثُونَ ما شاءَ اللّهُ ثُمَّ يَنْكُتُونَ في مَكْثِهِمْ فَتُلْقِي لَهُمُ الْأرْضُ اَفْلاذَ كَبِدِها ذَهَباً وَ فِضَّةٌ ثُمَّ اَوْمَأ بِيَدِهِ إِلَى الْاَساطِينِ فَقالَ مِثْلَ هَذا فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ ذَهَبٌ وَ لا فِضَّةٌ.
فَهذٰا مَعْنَى قَوْلِهِ: «فَقَدْ جاءَ أشْرٰاطُها».
[18] فرمود: كسي كه در كار و امور عمومي مردم سخن ميگويد، [نظر دهد] كه نبايد سخن بگويد [چون سررشته ندارد] آنگاه زمان چنداني نگذرد كه زمين صيحهاي كشد آن چنان كه هر كس گمان برد آن صيحه در كنار او بوده پس آن مقدار كه خدا بخواهد بگذرد سپس در آن هنگام زمين را بشكافند، و زمين آنچه در درون خود از طلا و نقره دارد در اختيار آنها قرار دهد سپس حضرت به ستونهاي مسجد اشاره نمود و فرمود: به اين مقدار هم زر و سيم در آن هنگام سودي ندارد و اين است معني سخن خداوند كه فرمود: «فَقَد جاءَ أشراطُها»
[1]- واقعه/14
[2]- سوره محمد/18 .
[3]- شايد منظور حضور نامناسب و مخالف با عفت و حياي زن باشد، چنانچه امروز اين نوع حضورهاي مخالف با شخصيت زن را در جامعه شاهد هستيم.
[4]- نام بردن پوست پلنگ به عنوان نمونه ذكر گرديده است و ممكن است پوست بقيه حيوانات حرام گوشت را شامل شود. والله اعلم
مطالب مشابه :
حوزه علمیه حضرت آیت الله جلالی خمینی
معاونت پژوهش. سایت رسمی اطلاع رسانی معاونت پژوهش حوزه علمیه حضرت آیت الله جلالی خمینی(دامت
سامانه اطلاع رساني معاونت آموزش حوزه علميه قم راه اندازي شد
حجت الاسلام عليرضا سبحاني نسب، مسؤول بخش رايانه اي معاونت آموزش حوزه علميه قم، در گفت و
لباس روحانیت، لباس پیغمبر نیست!
حوزه علمیه جلالی خمینی ::معاونت پژوهش:: - لباس روحانیت، لباس پیغمبر نیست! - معاونت پژوهش حوزه
مقاله : عصمت انبیاء - محمد بیشه
معاونت پژوهش حوزه علمیه گلپایگان - مقاله : عصمت انبیاء - محمد بیشه - حوزه علميه حضرت آيت
مقاله : شيوه مطالعه - امیر حسین احمدی
معاونت پژوهش حوزه علمیه گلپایگان - مقاله : شيوه مطالعه - امیر حسین احمدی - حوزه علميه حضرت
آخر الزّمان و نشانههاي قيامت - محسن صانعی (کتاب)
معاونت پژوهش حوزه علمیه گلپایگان - آخر الزّمان و نشانههاي قيامت - محسن صانعی (کتاب) - حوزه
همه چیز درباره لباس روحانیت+عکس
حوزه علمیه جلالی خمینی ::معاونت پژوهش:: - همه چیز درباره لباس روحانیت+عکس - معاونت پژوهش حوزه
مقاله : نقش زنان مومن و فهیم در شکل گیری خانواده نمونه و با نشاط - علي اصغري آذر
معاونت پژوهش حوزه علمیه گلپایگان - مقاله : نقش زنان مومن و فهیم در شکل گیری خانواده نمونه و
برچسب :
معاونت حوزه