تحقيق چيست؟
تحقيق چيست؟
تحقيق، از ريشه « حق » است. حق يعني آنچه كه درست و استوار و ثابت باشد. ريشه اصلي واژه حق، در تمام اشتقاقهايش مفهوم ثابت و مطابقت با واقع و استحكام را دارد.
احقاق و تحقيق يك امر، يعني چيزي را ثابت و استوار ساختن، درستي چيزي را به اثبات رساندن، «حق» بودن مطلبي را آشكار ساختن و به عبارتي: شناخت « هست » ها. تحقيق، يك تلاش فكري و علمي براي « يافتن » مطلب درست و حق، و « ارائه » و « اثبات » آن است.
طبيعي است كه در زمينههاي مختلف نظري و فكري و تاريخي و ادبي و علمي و ... حق بودن مطالب، به معناي مطابق با واقع بودن آنها در هر يك از زمينههاست و تحقيق، طبق اين مفهوم، در ابعاد مختلف ياد شده، مفهوم پيدا ميكند.
جست و جوي منظم و تلاشي كه بر مبناي علم و استدلال و شواهد و منابع، انجام ميگيرد تا نظريهاي اثبات گردد و نكتهاي كشف و بيان شود، « تحقيق » است. هر چيزي ميتواند براي انسان، موضوع تحقيق باشد، چه عقلي چه حسي، چه جزئي چه كلي، آنچه در حوزههاي و دانشگاهها به عنوان نگارش رساله تحقيقي و پايان نامه متداول است، نمونه روشني از يك تحقيق است و البته هر چه شيوه كار و معتبر بودن منابع و نوآوريهاي علمي و سليقه در تدوين بيشتر مراعات شده باشد، ارزش آن افزونتر خواهد بود.
تحقيق ميداني و كتابخانهاي
گاهي پژوهشي كه براي يافتن و اثبات چيزي انجام ميگيرد، در ميدان گسترده اجتماع و با كاوش نمونههاي عيني است و با تفحص و استقراء در محيط بيرون و روي افراد و اشياء و پديدههاي خارجي انجام ميگيرد. نام آن « تحقيق ميداني » است و محقق بايد بگردد و با ديدن و شنيدن، مطالب را كشف كند. معمولاً تهيه گزارش پيرامون وقايع يا موضوعات اجتماعي و علمي و مسايل حسي و تجربي و كاربردي، از اين راه انجام ميگيرد.
گاهي پژوهش در كتابها، اسناد، منابع و آراء و نظريات و در فضاي محدود كتابخانه شكل و انجام ميگيرد. نام اين نوع، « تحقيقات كتابخانهاي » است و از منابع مكتوب استفاده ميشود. اما نتيجه هر يك از دو شيوه ياد شده، به صورت مقاله يا كتاب، عرضه ميگردد و اصول نگارش بر محصول كار تحقيقي حاكم است.
فرق تحقيق و تأليف
تأليف از ريشه « الفت » و به معناي پيوندزدن، به هم آميختن، گردآوري مطالب متناسب با هم در يك مجموعه است و معمولاً نياز به تتّبع و كاوش و دقت و حوصله دارد. گرچه در عرف رايج، معمولاً تأليف و تحقيق را و مؤلف و محقق را به جاي هم به كار ميبرند، ولي ميان محقق و مؤلف تفاوت بسيار است.
مؤلف، صرف گردآورنده مطالبي از جاهاي مختلف و تنظيم كننده مطالبي است كه با تتبع و پژوهش به دست آورده است، اما محقق، از انديشهاي نقّاد و ديدگاهي عميق برخوردار است و « صاحب نظر » است و كارش تنها جمع آوري مطالب از منابع مختلف نيست ( كه اين كار از بسياري برميآيد ) بلكه انديشمندي است كه نظريهاي را با برهان و دليل، اثبات يا رد ميكند، يا مطلبي جديد كشف مينمايد، يا مطلب كشف شدهاي را تكميل ميكند، يا چيزي را كه به صورت نظريه بوده است به اثبات ميرساند. « نظريه پردازي » و اثبات آن نيز ذهني قوي و شيوهاي محققانه ميطلبد.
البته تتبع و كاوش، مقدمه تحقيق ميتواند قرار بگيرد و محقق، بر مبناي « يافتهها » ميتواند نظر بدهد.
روش تحقيق
منظور از روش در تحقيق، ارائه مهارتها و تجربههايي است كه دستيابي به هدف را آسانتر و عمليتر ميسازد و با صرف وقت كمتر، نتايج بيشتري به دست ميآيد. اين نكته، در كلّيه روشها مطرح است. يعني هر كاري بر مبناي «روش»هاي برگرفته از تجربهها و موفقيتها انجام پذيرد، تضمين بيشتري براي بهره دهي آن خواهد بود و افرادِ «داراي روش» موفقترند و مبتدياني كه با روش افراد موفق آشنا ميشوند، زودتر به نتيجه ميرسند.
وقتي « روش تحقيق » گفته ميشود، دو نوع مطالب و نكات، قابل طرح است:
1. آنچه به « تحقيق » به شكلي عام و كلي مربوط است.
2. آنچه به « تحقيق اسلامي » مربوط ميشود.
در بخش اول نكاتي مورد نظر است كه در هر كار تحقيقي و پژوهشي، در هر موضوعي به كار ميآيد و رعايت آنها لازم و مفيد است. چه ديني، چه غير ديني، چه اسلامي چه غير اسلامي، حتّي در تحقيقات جغرافيايي، آماري، اقتصادي، روانشناسي و تربيتي، طبيعي و باستان شناسي و ... كاربرد دارد. اين بخش نيز خود دو گونه است:
1. مطالبي مانند فيش برداري و ...
2. مطالبي كه اختصاص به هر يك از علوم دارد مانند روش تحقيق در رياضي يا جامعه شناسي يا ادبيات يا فقه كه هر كدام روش خاصّ به خود دارد. در اصطلاح به يكي روش و ديگري روشمندي گفته ميشود.
در بخش دوم، نكاتي مطرح است كه براي يك فرد محقق و پژوهشگر درباره مسائل اسلامي و معارف ديني و رهاوردهاي وحي، ضروري است.
تحقيق عام
نكات و مراحل مربوط به تحقيق در هر زمينهاي به صورت عام را ميتوان چنين برشمرد:
1. موضوع و سوژه تحقيقاتي
ابتداييترين كار، تعيين موضوع است، محقق بايد قبل از شروع كار تحقيقي، بداند كه در جست وجوي چيست و موضوع پژوهش و محدوده آن كدام است؟ و چه ابعادي دارد؟ مناسب است كه پژوهشگر، در انتخاب موضوع به نكات زير توجه كند:
ـ علاقه و اشتياق به موضوع
ـ ميزان توانايي خود در زمينه موضوع تحقيق
ـ سودمندي آن براي جامعه، مثمر ثمر بودن و رفع نياز
ـ قابل تحقيق بودن موضوع و ميزان منابع موجود و لوازم پژوهش، تا تحقيق او نيمه تمام نماند
ـ محدود بودن دامنه موضوع، به خصوص اگر محقق تازه كار است، تا از عهده جمع و جور كردن و به پايان رساندن آن برآيد و در نيمه راه رها نكند.
2. ريزتر كردن عناوين موضوع
هر موضوع كلي، قابل تقسيم به اجزا و محورهاي كوچكتر و مشخصتري است كه كار پژوهش را آسانتر ميكند. محوربندي يك موضوع، هم ذوق و ابتكار ميخواهد و هم معلومات عمومي و آگاهيهاي خاصّ آن موضوع. عناوين ريز يك موضوع، هرچه بيشتر افزايش يابد، به شناختهتر شدن ابعاد مختلف آن موضوع كمك ميكند.
3. طرح تحقيقاتي
منظور، داشتن برنامه و طرح، براي مرحله اجرايي يك تحقيق است؛ يعني هم مشخص ساختن كيفيت و سبك و محدوده كار و نقطه شروع و پايان، و هم منظور داشتن هدف و نتيجه. در ذهن بايد ترسيم شود كه ميخواهيم چه كنيم و با طي چه مراحلي به نتيجه گيري نزديك شويم.
4. آشنايي با كارهاي انجام شده
اين كار، هم جلوي دوباره كاري را ميگيرد، هم كار انسان را قويتر و همه جانبهتر ميسازد و هم محقق را از تجارب گذشتگان بهرهمند ميكند. البته در كارهاي تحقيقي ابتكاري كه سابقه نداشته، آشنايي با كارهاي مشابه و انجام شده قبلي معني ندارد. پس درباره هر موضوعي كه تحقيق ميشود، بايد از نمونههاي قبلي كار درباره آن با خبر بود؛ مثلاً آنكه درباره « قيام مختار » يا « نهضت مشروطيت » يا « ويژگيهاي زبان فارسي » و ... ميخواهد تحقيق كند، بايد كتب و مقالات و منابع مربوط به آن را كه ديگران نگاشتهاند ببيند.
5. مأخذ شناسي
درباره هر موضوعي، منابع مهم و مأخذ دست اول و جامعي وجود دارد كه از اطلاعات معتبر و قابل استناد برخوردار است. محقق بايد منبع شناس باشد و با كتابهاي مرجع آشنايي داشته باشد. چه منابع كهن و قديمي، و چه منابع جديد. بعضي از كتابها به عنوان منابع « رابط » و « هادي » مورد استفادهاند؛ يعني پژوهشگر را به منابع اصليتر متصل ميكنند، مثل فهرستها، نمايهها، كتابشناسيها و مقاله نامهها.
« كتاب مرجع » كتابهايي است با ساختاري منظم و فصل بندي و تدوين حساب شده كه در زمينههاي مختلف علمي، ادبي، تاريخي، اجتماعي و ... آگاهيهاي فوري و دقيق به ما ميدهد. كتابهايي از نوع: اطلاعات عمومي، دايره المعارفها، واژه نامهها، زندگينامهها، سالنامهها، فهرستها، نمايهها، راهنماها، منابع جغرافيايي، فهرست مقالات، كتابنامهها، كتابشناسيها و ... از كتابهاي مرجع محسوب ميشود.
مأخذ، هم به صورت كتاب و نوشتجات ميتواند باشد، هم منابع زنده، يعني محققان و صاحب نظران و آگاهاني كه در موضوعات مختلف، معلومات دقيق و ارزندهاي دارند، اينان هم از مأخذ ما در امر تحقيق ميتوانند به حساب آيند. « منابع غير كتابي » نيز مأخذ پژوهش به حساب ميآيد، همچون تصويرها، مواد ديداري و شنيداري، فيلمها، نوار ويدئو و اسلايد، نوار ضبط صوت، ميكرو فيلم و ... انسانهاي محقق و صاحب نظر نيز به نوعي منبع غيركتابي محسوب ميشوند.
به علاوه، محقق بايد ارزش و اعتبار منابع مختلف را هم مورد توجه قرار دهد و از دهها منبع مختلف پيرامون موضوع، بداند كه كداميك معتبرتر و كدام يك فاقد ارزش و اعتبار است. نويسنده فلان كتاب، چه فكري و روشي داشته و امثال اينگونه آگاهيها، كه به نتيجه گيري از مطالب يك كتاب منبع هم مربوط ميشود و روي آن تأثير ميگذارد.[1]
6. كشف مرتبطات
در مسائل تحقيق، اگر ذهن محقق بتواند موضوعات مختلفي را كه به هم مربوط ميشوند، بشناسد و رابطه آنها را با هم مورد توجه قرار دهد، در بازدهي تحقيق موفقتر خواهد بود؛ مثلاً كسي كه ميخواهد درباره « تخت سليمان » تحقيق كند، برخوردش با موضوعاتي همچون: انبيا و معجزه هم خواهد بود.
[1] . در زمينه شناخت منبع پيرامون موضوعات مختلف از جمله ر.ك: « راهنماي پژوهش »، جواد محدثي، كه كتاب شناسي منابع، معجمها، دايره المعارفها و كتابهاي راهنماست، ناشر: دفتر تبليغات اسلامي، قم.
روش تحقيق-2
و آنكه بخواهد در شرح حال سيد جمال اسدآبادي تحقيق كند، با نهضتهاي اسلامي قرن اخير، ايران عصر قاجار، نهضت سلفيه، اسدآباد، محمد عبده، ناصرالدين شاه، ميرزا رضا كرماني و ... به نحوي ارتباط پيدا ميكند. كشف اين رابطهها در هر موضوعي، دريچههاي جديدي براي تحقيق و منبعيابي به روي پژوهشگر باز ميكند.
براي اين امر، محقق نياز دارد به:
1. اطلاعات عمومي
2. درك نيازها و خلأها
3. سرعت انتقال ذهن و جولان ذهني
4. قدرت جمع بندي و نتيجهگيري ذهني و ... .
7. تفكر و انديشيدن
از منابع مهم انسان، استفاده از ذخاير فكر و انديشه و حافظه است. تنها نبايد در تحقيق روي مطالعات تكيه داشت، بلكه انديشمندي را هم بايد سهمي در اين امر تعيين كرد. انديشه انسان، گنجينه سرشار و دست نخورداهاي است كه درباره مسائل مختلف، ميتواند منبع باشد و هر چه بيشتر از آن كار بكشند و به كار و فعاليت وادارند، بازدهي افزونتري داشته باشد؛ مثل چاه آب كه هر چه بيشتر از آن آب استخراج كنند، جوشش بيشتري خواهد داشت و اگر راكد بماند، چه بسا بخشكد. « حافظه » نيز از منابع فراموش شده است. چه بسا مطالبي را قبلاً خوانده يا شنيده باشيم و در حافظه بايگاني شده باشد، كه نياز به « يادآوري » دارد و استفاده از آرشيو حافظه ... . گاهي شنيدن و خواندن چيزي حافظه را فعال ساخته، نكات بسياري در ذهن تداعي ميشود.
8. فيش برداري و يادداشت
در خلال پژوهش در اسناد و منابع يا كاوش از نمونههاي اجتماعي و ملموس يا تهيه گزارش و آمار، يا ثبت وقايع و مشاهدات و ... مطالبي را كه متناسب با « موضوعِ » مورد تحقيق است، بايد يادداشت كرد. برگههاي يادداشت، به نام فيش معروف است. روي هر برگه و فيش تحقيقاتي، بايد اطلاعات لازم را هم در كنار مطلب يا بالاي صفحه ثبت كرد؛ مانند: موضوع كلي، موضوع جزئي، نام و مشخصات دقيق منبع، شماره و تاريخ يادداشت و ... ميتوان از كد و علايم رمزي هم براي موضوعات استفاده كرد.
محقق ممكن است صدها هزار يا ميليونها برگه يادداشت و فيشهاي تحقيق داشته باشد كه هر كدام براي موضوعي و هدفي تهيه شده باشد. اطلاعاتي براي كار تحقيق، به كار ميآيد كه اين اوصاف را داشته باشد:
ـ عميق
ـ گسترده
ـ مطمئن
ـ كافي.
اطلاعات ما در فيشها بايد « سازمان يافته » باشد، و برخوردار از: نظم ظاهري ـ نظم باطني و معنوي.
ايجاد سيستم ارتباطات و بايگاني دقيق يافتهها و كشف شدهها و شماره و كد و علامت و ... به امر بهرهگيري از يادداشتها كمك ميكند.[1]
9. تنظيم
به مجموعه يادداشتهاي تحقيقي، در نهايت كار، بايد شكل و صورت مطلوب و قابل عرضه داد، كه نام آن را «تنظيم» ميگذاريم.
شرايط يك تنظيم خوب عبارت است از:
الف. دسته بندي اطلاعات
ب. جايگزيني آنها در بخشهاي مناسب
ج. پرهيز از فضل نمايي در دادن اطلاعات غير لازم، يا غير مربوط.
مطالب بدون دسته بندي و به هم ريخته، خود محقق و هم خوانندگان يادداشتها را گيج و خسته ميكند.
نامناسب بودن جاي هر مطلب، از ارزش و بهره دهي آن ميكاهد.
فضل فروشي در بيان و نقل مطالب غير لازم و غير مربوط هم، جز افزودن بر حجم نوشته و جز كاستن از جاذبه، ثمر ديگري ندارد.
بايد يادآور شد كه در مرحله تنظيم، مسأله « نگارش » هم به ميان ميآيد، كه روش و اصول خاص خودش را دارد و بحثي مستقل و مبسوط است، كه در پايان اين مبحث، نكاتي مربوط به آن خواهيم آورد؛ ولي در همين جا يادآوري ميكنيم كه پيكره نوشته تنظيم يافته ما بايد سه بخش: ( مقدمه ـ متن ـ نتيجه ) را باشد و توانسته باشد حقيقتهاي دريافت شده در تحقيق را به صورتي بليغ و رسا به ديگران انتقال دهد.
تحقيق در متون
در موضوعات مختلف، گاهي بايد متون خاص آنها را بررسي و مطالعه كرد تا مطلب مورد نظر را كشف نمود.
در اينجا با دو روش ميتوان كار كرد:
1. برخورد همراه با سؤال قبلي
2. برخورد آزاد.
منظور از روش نخست، اين است كه محقق، سؤال يا سؤالهاي خاصي را در ذهن خود داشته باشد و براي كشف جواب آنها متني را پژوهش و مطالعه كند.
منظور از روش آزاد، آن است كه محقق بدون سؤال خاص، متني را مطالعه كند، هرچه كه توجهش را جلب كرد و برايش جاذبه داشت آنها را يادداشت كند.
البته هر كدام از دو روش، محاسن و معايبي دارد. در روش اول گرچه سراغ يك متن و كتاب خاصّ رفتن، همراه با سؤال ذهني و گمشده خاص، بسياري از فرازها و مطالب را براي ما معني دارتر ميكند و موضوعات، به شكل خاصي براي محقق چشمك ميزند، ولي چون از زاويه خاصي به منبع نگاه ميكند، از بسياري چيزها غافل ميماند، گرچه آنها جالب باشد؛ مثل توريستي كه وقتي همراه دفترچه راهنما از يك شهر بازديد ميكند، موارد بسياري غير از آنچه در دفتر و كتابش هست، از نظرش دور ميماند. در روش دوم، نكات بسياري ممكن است به نظر بررسي كننده بيايد، ولي چون گمشده خاصّي را تعقيب نميكند، دستاورد تحقيقش كمتر باشد؛ مثل همان توريست كه همين طور در شهري باستاني به گردش بپردازد و مثل تاجري كه گاهي براي خريد جنس خاصّي به كشوري ميرود، يا همين طوري ميرود و ميگردد تا هر چه كه جالب بود بخرد.
ولي در مجموع، برخورد سؤالي با منابع مورد تحقيق، سازندهتر و ثمر بخشتر است.
در صورت امكان، اگر يك متن چندبار، و هر بار به قصد موضوعي خاص مطالعه شود، بهتر از آن است كه در يك مرور، چند موضوع را همزمان در نظر داشت؛ زيرا در اين شيوه هم موضوعات به يكديگر مخلوط و متداخل ميشود، هم گاهي بعضي از آنها از ذهن فرد، محو و فراموش ميگردد و هم كاوش و استقراي كاملي نخواهد بود؛ مثلاً اگر كسي در « ديوان حافظ » تحقيق كند، يك بار بخواند، به قصد يافتن قطعههاي تاريخي نسبت به عصر حافظ، يك بار براي كشف ديدگاههاي اعتقادي او، يك بار به نيت گردآوري تشبيهها و استعارههاي زيباي شعري، يك بار به قصد موضوعاتي كه در شعر حافظ مطرح است، يك بار با هدف يافتن اصطلاحات خاصي كه در زبان شعري حافظ به كار رفته، بار ديگر به قصد شناخت عرفان حافظ و ... . اين يك شيوه است ( كه البته موفقتر است، ولي وقت و حوصله بيشتري ميطلبد ) گاهي هم در يك مرور و مطالعه، همه اين محورها و ابعاد را همزمان و با هم بخواهد بررسي و استخراج كند. طبيعي است كه گاهي از بعضي غفلت خواهد شد و يا بعضي تحت الشعاع ديگري قرار خواهد گرفت.
به هر حال، در كار تحقيقي روي متون و منابع خاص درباره هر بحث و جمله و تعبير و فراز، هرچه بيشتر دقت و انديشه شود تا بيشترين مفاهيم و نكات جديد كشف شود، كار تحقيق، مفيدتر و جامعتر خواهد بود.
شرايط يك محقق
يك محقق، در كار تحقيقي نياز به مسائل زير دارد تا هم در كارش موفق باشد و به نتيجه مطلوب برسد، و هم نتيجه كارش براي ديگران داراي ارزش و اعتبار باشد:
1. حوصله و صبر
2. تتبع و كاوش در منابع
3. دقت، هم در فهم هم در نقل
4. امانت در نقلها و برداشتها
5. علم و اطلاع، نه فكر و ذوق. ( يعني: ملاك، ذوقيات نيست)
6. آشنايي به موضوع مورد نظر و مورد تحقيق
7. گم نكردن سرخط اصلي، هنگام سند يابي و پژوهش
8. ارتباط « يافته » ها با مطلوبها و « نياز » ها
9. برخورداري كار، از بررسي و استدلال و دقت، تا « تحقيق » شود و گرنه در مرحله تتبع خواهد بود. البته تتبع مقدمه تحقيق است.
10. برخورداري از زبان ساده و بيان رسا
11. دوري از تعصّب و غرض ورزي و انتقامجويي
12. پرهيز از پيشداوري و تحميل عقيده ( اين در بحث تحقيق در معارف اسلامي هم خواهد آمد.)
13. برخورداري از شهامت و صراحت در بيانِ يافتهها.
تلاش محقق براي كسب اطلاع و جمع آوري آگاهيهاي لازم براي موضوع مورد نظر، و پيگيري و حوصله او در كار و پشتكار وي، نقشي عمده در اين زمينه دارد.
تحقيق در مسائل اسلامي
براي تحقيق در مسائل اسلامي، شرايط و ضرورتهايي لازم است، به قرار زير:
1. آشنايي با زبان عربي
از آنجا كه مهمترين منابع ديني ما، همچون قرآن و حديث و تفسير و تاريخ و ... به عربي است، آشنايي با اين زبان، در حد قدرت بر فهم و برداشت مطلب از منابع، كليد راهگشاي اين وادي است و بدون آن، كار تحقيق ديني اعتبار كمتري خواهد داشت. گاهي محققان خارجي و مستشرقان براي تحقيقات اسلامي خود زبان عربي را فرا ميگيرند.
2. آگاهي كافي از معارف اسلامي
البته مراد، آگاهي كلي و آشنايي عمومي است؛ و بيگانه نبودن از كليات دين. همچنان كه اگر بخواهد در يك موضوع تاريخي يا فلسفي يا پزشكي تحقيق كند، لازم است تا حدي با اين مباحث آشنا باشد، تحقيقات ديني هم به چنين معلوماتي درباره اسلام نياز دارد.
3. اطلاع از تاريخ اسلام
حتي در موضوعات غير تاريخي هم، آگاهي يك محقق از تاريخ اسلام و مسلمين لازم است؛ زيرا در بسياري از موضوعات، برخورد با حوادث تاريخي پيدا ميكنيم و جهل به تاريخ اسلام،كار تحقيق را خام و كم اعتبار ميسازد. علاوه بر اين در متون تاريخي، مباحث غير تاريخي فراواني مطرح است كه ناديده گرفتن آنها روا نيست.
4. اطلاع از كتب و تفسير و نظر مفسّران
چون بسياري از مباحث ديني، ريشه در قرآن دارد، طبعاً مفسران هم در آن زمينهها بحث كردهاند.
[1] . به بخش « روش يادداشت برداري » در همين كتاب مراجعه شود.
روش تحقيق-3
از همين جا آگاهي به تفاسير و مسائل قرآني نيز ضرورت پيدا ميكند.
5. آشنايي با احاديث
به همان دلايل گذشته، جديث و آشنايي با آن از نيازهاي محقق اسلامي است، چون حديث، از مهمترين منابع پژوهشهاي ديني محسوب ميشود و محتواي احاديث نيز از تنوع خيره كنندهاي برخوردار است. منابع حديثي درياي ژرف و وسيعي است كه همه گونه گوهر در آن يافت ميشود.
6. آشنايي با منابع اسلامي
همچنانكه در بحثِ « تحقيق عام » گفته شد، « مأخذ شناسي » از شرايط اوليه كار يك محقق است؛ يعني اينكه بداند براي يافتن فلان مطلب، به چه كتب و منابعي بايد رجوع كند. اين نياز به كتابشناسي موضوعي دارد. مباحث اسلامي نيز اينگونه است و محقق بايد به عمدهترين منابع ديني آگاهي داشته باشد؛ به ويژه آگاهي از اينكه كدام موضوع در چه مأخذي است، كارسازتر است. در شناخت منابع و مراجعه به آنها، نبايد از ديوانهاي شاعران مسلمان، به ويژه علما و انديشمندان مسلمان و متفكران غفلت داشت مثلاً مولانا، اقبال و ... .
7. پرهيز از پيش رأي و آزادي از قيد عقايد شخصي
گاهي انسان در مسألهاي نظر خاصّي يا علاقه خاصي دارد و دلش ميخواهد نتيجه تحقيق و بررسي هم همان از كار درآيد كه دوست دارد. اينجاست كه در بررسي متون و تحقيق منابع ارزيابي مدارك، اِعمال نظر ميكند و پيشداوريها در نتيجه كارش تأثير ميگذارد.
« اصل بي طرفي » در تحقيق، شرط اعتبار نتيجه پژوهشهاست و تحميل عقيده خود بر منابع در كار تحقيقي، هم به گمراهي ميكشد و هم از اعتبار مياندازد. نتيجه چنين كاري، يا التقاط است، يا انحراف يا مسخ حقايق يا تحريف تاريخ و ... . بايد ديد منابع ديني چه ميگويد، نه آنكه نظرهاي از پيش تعيين شده خود را به نحوي از دل آيات و روايات و مدارك، بيرون كشيد. اين نوعي از التقاط است. درباره قرآن و نحوه برخورد ما با آن، از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل است كه:
« مَنْ جَعلهُ اَمامَهُ قادَه اِلي الجَنّه وَ مَنْ جَعله خَلفَه ساقَه الي النّار »[1]
كسي كه قرآن را « پيشوا » ي خود قرار دهد، قرآن او را به بهشت رهبري ميكند و هر كس آن را پشت سر قرا ر دهد ( قرآن را به دنبال حرفها و نظرات خود يدك بكشد ) قرآن او را به آتش، سوق ميدهد.
( دقت در تعبير قاده و ساقه )
8. آشنايي با لغت و منابع لغوي
بدون لغت شناسي عميق، گاهي فهم و برداشت پژوهشگر از متون، غلط و انحرافي ميشود. در تحقيق، نبايد به محفوظات ذهني و ارتكازات، اعتماد كامل كرد. منابع لغوي، گاهي غير از توضيح مفهوم واژهها نكات ارزشمندي دارد كه دريغ است از نظر محقق دور بماند. تتبع و دقت لغوي محقق، بر غناي كار او ميافزايد.
منابع اسلامي
منابع اسلامي بسيار است. برخي پيرامون موضوعاتي خاصّ است، برخي مجموعهاي كه درباره مسائل اعتقادي، اخلاقي، تاريخي، تفسيري، شرح حال و ... حاوي مطالب است.
مهمترين منابعي را كه ميتوان براي « معارف اسلامي » به مفهوم عام آن بر شمرد، از اين قرار است:
1. قرآن، با تفسيرهاي متعدد و گوناگون آن از قديم و جديد، عربي و فارسي، شيعه و عامه، با مذاقها و شيوههاي گوناگون روايي، ادبي، عرفاني، كلامي، علمي و فلسفي.
2. نهج البلاغه، با شروح مختلف آن.
3. سنّت و حديث، ( احاديث قدسي، احاديث نبوي، احاديث ائمه )
4. كتب اربعه شيعه، كه از معتبرترين منابع شيعه و قديميترين آنهاست كه عبارتند از:
الف. كافي (كليني) اصول كافي، فروع كافي و روضه كافي
ب. تهذيب (شيخ طوسي)
ج. استبصار (شيخ طوسي)
د. من لا يحضره الفقيه (صدوق)
و نيز شرحهاي متععدي كه بر هر يك از اين كتب، در طول قرنها نوشته شده است (كه فعلاً جاي بيان آنها نيست).
5. وسائل الشيعه (20 جلد يا 30 جلد با تصحيح) (شيخ حر عاملي)
6. مستدرك الوسائل (چاپ جديد با تصحيح 18 جلد) (شيخ نوري)
7. بحار الأنوار (110 جلد) (علامه مجلسي)
8. سفينه البحار (2 جلد، چاپ جديد با تصحيح، 8 جلد) از محدث قمي ( كليدي براي مطالب بحار الأنوار.)
9. مستدرك سفينه البحار (10 جلد) نمازي شاهرودي
10. وافي (14 جلد، چاپ جديد با تصحيح تاكنون 21 جلد) (فيض كاشاني)
11. غررالحكم (2 جلد يا 7 جلد چاپ دانشگاه) (آمِدي)
12. محجّه البيضاء (8 جلد) (فيض كاشاني)
13. محاسن برقي (2 جلد) (ابو خالد برقي)
14. علل الشرايع (2 جلد) (صدوق)
15. تحف العقول (ابن شعبه حّراني)
16. احتجاج طبرسي (مرحوم طبرسي)
17. مكارم الأخلاق (طبرسي)
18. جامع احاديث الشيعه (21 جلد) (معزّي)
19. الحيه (6 جلد) (محمد رضا الحكيمي)
20. ميزان الحكمه (10 جلد) (محمدي ري شهري)
اينها بعضي از مهمترين كتب حديثي علماي شيعه است. كتب حديثي اهل سنت نيز فراوان است، ازجمله:
21. صحاح ستّه (يعني 6 كتاب معتبر و صحيح نزد اهل سنت كه عبارت است از:
صحيح بخاري؛ سنن تِرمذي؛ صحيح مسلم؛ سنن نسائي؛ سنن ابوداود؛ الموَطّأ.
22. كنز العمال (16 جلدي) مجموعه حديثي كه از منابع مختلف اهل سنت گردآوري شده است.
23. جامع الأصول من احاديث الرسول (11 جلد) ابن اثير
24. مجمع الزّوائد و منبع الفوائد (10 جلد) (هيثمي).
آنچه ذكر شد، به طور عمده در زمينه روايات است.
در هر يك از مباحثِ عقايد، فقه، اخلاق، شرح حال، تاريخ، فلسفه، عرفان، علوم قرآني، اصطلاحات علوم و ... نيز منابع عمده و معتبري وجود دارد كه مجال طرح و بيان بيشتري ميطلبد ( ‘ « راهنماي پژوهش » از مؤلف).
و از منابع مهم ديگر:
25. ادعيه اسلامي، چه صحيفه سجاديه و چه كتب دعاي ديگر، كه حاوي مطالب بسياري درباره معارف اسلامي است.
26. زيارات، متن زيارت نامههاي وارده از ائمه نيز منبعي براي معارف دين است.
شيوه استفاده از كتابخانه
اگر در تحقيقاتِ ميداني، حوزه فعاليت محيط بيرون است، در تحقيقاتِ كتابخانهاي سر و كار با آثار و منابع دركتابخانه است. از اين رو محقق بايد بداند كه در يك كتابخانه چه منابعي هست و چگونه به موضوع مورد نظر دست رسي پيدا كند. در اين زمينه ميتوان از اطلاعات كتابداران هم بهره گرفت.
در اغلب كتابخانههاي معتبر، سه نوع برگه فهرست در برگه دانها تهيه ميشود:
ـ بر اساس نام نويسندگان
ـ بر اساس نام كتابها
ـ بر اساس موضوعات.
هر سه مورد نظام الفبايي دارد. محقق از هر يك از سه كانال ياد شده ميتواند به منبع دست بيابد و كتاب را از قفسه بردارد (در كتابخانههاي قفسه باز) يا از كتابدار بگيرد. البته در هر يك از برگهها، هر سه نوع اطلاعات (نويسنده، كتاب، موضوع) وجود دارد، اما ترتيب برگهها به تناسب هر كدام فرق ميكند. گاهي هم هر سه محور را در يك نظام الفباييِ جامع و فراگير، يك جا تنظيم ميكنند تا مراجعه كننده، به يك قفسه بيشتر مراجعه نكند.
البته در برگه دانهاي موضوعي نيز، نبايد انتظار منبع يابي كامل را داشت. ممكن است يك كتاب به چندين موضوع مختلف مرتبط باشد (مثل دايره المعارفها) يا موضوع مورد نظر ما در نمايههاي ديگري قرار گرفته باشد كه به ذهن ما نيايد. از اين رو در مأخذ شناسي از طريق موضوع، از شيوه ارتباط مفاهيم بايد بهره گرفت.
مراجعه به « فهرست مأخذ و منابع » كه در پايان اغلب كتابهاي علمي و معتبر وجود دارد، يكي از مفيدترين راهنماها براي دستيابي به منابع ديگر مورد نياز پژوهشگر است. ولي به هر حال، آنچه اصلي است، كتابهاي موجود در كتابخانه است. محقق بايد بداند كه نظام چيده شدن كتابها در قفسهها چيست و هر كتاب را در كدام قفسه بايد بيابد و كتب هر موضوع، در كجا قرار گرفته است.
رده بندي كتابها
پايه چيدن كتاب در قفسهها، گاهي بر حسب قطع و اندازه و حجم است. گاهي طبق موضوع. در اغلب كتابخانههاي جهان از « رده بندي موضوعي » استفاده ميشود. رايجترين روشها نيز روش « دَهدهي ديويي » و « روش كتابخانه كنگره آمريكا »ست:
1. در رده بندي دهدهي ديويي، مجموعه دانستنيها و معارف را به ده موضوع و گروه اصلي تقسيم ميكنند و هر موضوع را به ده موضوع فرعي و هر يك از ردههاي فرعي را نيز به ده رده فرعيتر تقسيم ميشود. اين شمارههاي دهدهي رمزي است كه موضوع كتاب را مشخص ميسازد و جايگاه آن در قفسهها و عطف كتابهاست. خلاصه اين رده بندي از اين قرار است:[2]
ـ كليات ... (كتاب شناسيها، فهرستها، كتابداري، دايره المعارفها، نسخههاي خطّي، فهرست مقالات و ...)
ـ فلسفه و مباحث وابسته 100 (روانشناسي، اخلاق، منطق و ...)
ـ دين 200 (اديان مختلف، كتابهاي مقدس، الهيات و ساير مباحثِ مطالعات مذهبي)
ـ علوم اجتماعي 300 (جامعه شناسي، اقتصاد، علوم سياسي و ...)
ـ زبانها 400 (زبانشناسي، واژه نامهها، دستور زبان و ...)
ـ علوم محض 500 (رياضيات، زيست شناسي، شيمي، فيزيك و ...)
ـ علوم عملي (فنون) 600 (مهندسي، پزشكي، كشاورزي و ...)
ـ هنر 700 (طراحي، معماري، نقاشي، موسيقي و ...)
ـ ادبيات 800 (ادبيات كلاسيك ملل، نمايشنامه، شعر و ...)
ـ تاريخ و جغرافيا 900 ( تاريخ و جغرافياي كشورها، سفرنامهها، تاريخ طبيعي و ...)
در هر يك از اين ردههاي دهگانه، براي موضوعات فرعيتر، رقمهاي دهگان و يكان افزوده ميشود. مثلاً از شماره200 تا 299 مباحث گوناگون اديان و مطالعات مذهبي هر يك شماره خاصّي دارد.
[1] . بحار الأنوار، ج 89، ص 17.
[2] . بر گرفته از « مأخذ شناسي و استفاده از كتاب خانه »، پروين انوار (استعلامي)، ص 31.
روش تحقيق-4
شماره دين اسلام 297 است. اين شيوه كه خاص كشورهاي غربي است، معمولاً فراگير همه معارف و فرهنگهاي ملتهاي شرقي و اسلامي نيست. از اين رو مراكزي در فكر تنظيم نوعي رده بندي متناسب با علوم و معارف اسلامياند.
2. رده بندي كتابخانه كنگره نيز موضوعي است، ليكن به جاي عدد از حروف انگليسي استفاده ميشود و همه معارف بشري در بيست و يك رده كلي به اين شرح تقسيم ميشود:[1]
كليات A
فلسفه و مذهب B
علوم كمكي تاريخ C
تاريخ عمومي و تاريخ دنياي قديم D
تاريخ آمريكا Fو E
جغرافيا، مردم شناسي و ... G
علوم اجتماعي H
علوم سياسي J
حقوق K
آموزش و پرورش L
موسيقي M
هنرهاي زيبا N
زبان و ادبيات P
علوم محض Q
پزشكي R
كشاورزي و ... S
تكنولوژي T
علوم نظامي U
علوم دريانوردي V
كتابشناسي و علوم كتاب داري Z
ردههاي فرعيتر موضوعات، با نشانههاي مركب از اعداد و حروف مشخص ميشود. اين شيوه نيز براي رده بندي مسايل و مباحث اسلامي محدود و نارساست.
هر كتابخانهاي ممكن است سيستم و روش خاصّي در تنظيم و رده بندي كتابها داشته باشد كه در گام نخست براي استفاده از منابع، بايد با آن نظام آشنا شد.
مواد سمعي و بصري و منابع غير مكتوب هم در كتاب خانهها با شيوه خاصي نگه داري و تنظيم ميشود كه با آن نيز بايد آشنا بود.[2]
برخي كتابخانهها نيز مجهز به كامپيوتر است كه حجم عظيمي از اطلاعات گوناگون كتابشناسي، مؤلف شناسي، موضوع شناسي و نمايهها را در خود ذخيره ميكند. ميتوان از نظام بازيابي اطلاعات اين دستگاه استفاده كرد، كه هم صرفه جويي در وقت است، هم بهره گيري از منابع بيشتر و دقيقتر.
گزارش نويسي
گزارش نويسي، در واقع نوعي تحقيق پيرامون مسأله خاصّي است كه اغلب جنبه اجتماعي يا خبري دارد و عمده مطالبِ بحثِ روش تحقيق، در اين جا نيز كاربرد دارد.
گزارش عبارت است از « ارائه آگاهيهايي درباره موضوعي خاصّ به ديگران، جهت اطلاع يافتن يا تصميم گيري طبق آن».
به بيان ديگر: « دادن اطلاعاتِ سازمان يافته، با نظر مشورتي در امري كه بر مبناي آن تصميم گيريِ آگاهانه براي گيرنده گزارش امكان پذير باشد.»
از جهاتي گزارش تقسيماتي دارد:
الف. از نظر نوع: 1. گزارش شخصي و غيررسمي؛ 2. رسمي و اداري.
گزارشهاي غيررسمي، اغلب طبق علاقه شخصي فراهم ميشود، مثلاً در بازديدها، خاطرات، ثبت وقايع، تنظيم رسالهها و پايان نامهها و ... اين نوع گزارش را كه جنبه فردي و احساسِ شخصي دارد ميتوان « خاطره نويسي » ناميد.
اما گزارشهاي رسمي، اغلب طبق درخواست مراكز و مقامات مسئول از زير مجموعههاي خود در زمينههاي اقتصادي، اداري، آموزشي و ... است.
ب. از نظر زمان بندي نيز تقسيماتي دارد. همچون:
روزانه؛ هفتگي؛ ماهانه؛ شش ماهه؛ سالانه و ... .
ج. به لحاظ ديگر، گزارشها يا « ادواري » است يا « اتّفاقي ». ادواري آنهاست كه در زمانهاي معيني به طور مرتب، تهيه و ارسال ميشود؛ ولي اتفاقي بنا به پيش آمدها و حوادث و موضوعات خاصّ مقطعي است كه نياز به تهيه گزارش پيش ميآيد.
د. از نظر تهيه كنندگان نيز، گاهي به صورت « فردي » است، گاهي « گروهي ». گزارش گروهي بيشتر آنجاست كه دامنه موضوع، گسترده است يا مسأله، شاخهها و بخشهاي متعددي دارد كه در جمع آوري اطلاعات و مواد لازم براي تدوين گزارش، افراد مسئول يا صاحب اطلاع در بخشهاي مختلف، همكاري ميكنند و از مجموعه مطالب گرد آمده، گزارشي جامع تهيه ميگردد.
مراحل تهيّه
همچنان كه اشاره شد، تا حد بسياري تحقيق و گزارش همسان است، بنابراين براي تهيه گزارش مراحل زير، پيموده ميشود:
1. مشخص ساختن موضوع گزارش
2. تعيين محورها و سؤالهاي مطلوب در گزارش
3. تهيه اسناد، مدارك و گردآوري اطلاعات
4. تجربه، مشاهده، بررسي و مطالعه منابع، مجلاّت و ...
5. تدوين و تنظيم نهايي همه آگاهيهاي فراهم شده
6. ضميمه ساختن اسناد، جدولها، آمارها، تصاوير و ... .
منابع
معلومات مورد نظر را در تحقيق و گزارش، از منابع عمومي يا منابع خاصّ به دست ميآوريم. منابع محقق و گزارشگر عبارت است از:
1. مطالعه؛ 2. مشاهده؛ 3. مصاحبه؛ 4. انديشه؛ 5. منابع شنيداري و تصويري.
مطالعه كتب، مقالات، مطبوعات، پروندهها و آثار مكتوب پيرامون موضوع، يك راه است.
مشاهده حضوري از صحنه، حادثه، سوژه پژوهش و ثبتِ ديدهها و شنيدهها به عنوان مواد خام كاربرد دارد و اغلب، سريعترين و مطمئنترين دانستنيها را در اختيار پژوهشگر ميگذارد.
مصاحبه، چه با افراد كارشناس و صاحب نظر در مسائل تخصصي، و چه با گفت وگو با عموم در مسائل عام به صورت گزارشهاي مردمي و گردآوري نظرات شاهدان صحنه و آگاهان از موضوع، راه ديگري است.
پرس و جو و طرح سؤال، به عنوان مكمل مصاحبه، راه ديگري براي كسب معلومات است. طرح سؤال هم به صورت حضوري ميتواند باشد (اگر پرسشگر، قوي و هشيار باشد و بتواند در مصاحبه حضوري، معلومات بيشتري به دست آورد) و هم ميتواند به صورت پرسشنامه مكتوب، با سؤالاتِ از پيش طرح شده باشد. هر يك از اين دو شيوه، مزايايي دارد كه در ديگري نيست.
از راه طرح سؤال و مصاحبه، به مطالبي ميتوان دست يافت كه در كتاب خانهها و اسناد مكتوب و جرايد و بولتنها نيست.
تحقيق و گزارش، بسته به اينكه تحقيق ميداني يا كتابخانهاي باشد، نوع مأخذ و منابعي كه مورد استفاده قرار ميگيرد، تفاوت ميكند. استفاده از پرس وجو، مصاحبه، مشاهده، تحقيقات محلّي و ... در پژوهشهاي ميداني كاربرد دارد، نه در تحقيقهاي كتابخانهاي.
در هر صورت، آمادگي ذهني و تيزهوشي و جولانِ انديشه محقق، پيرامون موضوع مورد كاوش، كار پژوهشي او را جامعتر و غنيتر ميسازد. در اين زمينه، دقت در كارهاي تحقيقي ارزشمند ديگران و توجه به سر فصلها، جزئيات، منابع و شيوه كار آن، آموزنده است.
آنچه انسان از رسانههاي صوتي و تصويري ميشنود يا ميبينداز منابع ديگر يك محقق به حساب ميآيد، كه نه مكتوب است و نه صحنه عيني آنچه در سخنرانيها، اجلاسها، سمينارها و ... مطرح ميشود، نيز آنچه كه به صورت نوار يا فيلم وجود دارد، همه ميتواند منابعي جهت تهيه مطلب مورد توجه قرار گيرد.
روشن است كه پژوهشگر، در زمينههاي فوق هم آنچه را نقل ميكند بايد با ذكر دقيقِ منبع همراه باشد.
ويژگيهاي گزارش خوب يا ناقص
آنچه در يك گزارش خوب مطرح است، نكاتي از اين قبيل است:
ـ مطمئن و دقيق بودن اطلاعات گرد آمده
ـ دخالت ندادن احساسات و سليقههاي شخصي در مطالب
ـ كافي و به اندازه لازم بودن مطالب، نه كمتر و نه بيشتر
ـ منظّم و منسجم بودن تقسيم بندي و فصل بندي مطالب
ـ ابتكار و نوآوري و طرح مسائل تازه و شيوههاي جديد
ـ دقت در نقل قولها و پرهيز از تحريف
ـ رواني عبارات و درستي علامتها و رسم الخط در نگارش.
با دقت در جهات حسنِ يك گزارش، عيوب آن نيز آشكار ميشود. فقدانِ هر يك از نكات ياد شده، نوعي ضعف به حساب ميآيد. مثلاً ضعفِ انشا، نارسايي در جمله بندي، غير منسجم بودن مطالب، آمار و اطلاعات ناصحيح و غير دقيق، ارائه مطالب تخميني و حدسي بدون اتّكاء به اسناد و آمار، تناقص در بخشهاي يك گزارش و ... همه از عيوب يك گزارش محسوب ميشود.
مرحله تدوين، نگارش و عرضه
آنچه به تحقيق و پژوهش يك محقق، ارزش و سود ميبخشد، عرضه آن براي ديگران است. اين عرضه خوب و شايسته، نياز به كيفيت خوبِ نگارش و تدوين دارد و بدون آن، زحماتِ محقق، بهاي لازم خود را نمييابد.
در تدوين و نگارش، شكل دادن به مجموعه دستاوردهاي تحقيقي مطرح است. در اين باره هر چه كار، دقيقتر، روانتر، منطقيتر و مستدلتر و مفيدتر باشد، ارزش بيشتري دارد.
هنر نويسندگي و قدرت بر نگارش صحيح و روان، در اين زمينه تأثير بسزايي دارد.[3]
در اين بخش، هم رعايت قواعد ادبيات فارسي و دستور زبان لازم است، هم درست نوشتن كلمات از نظر املايي و رسم الخطّي مورد نظر است، هم اسلوب ظاهر وشكل نوشته و علايم نگارشي، و هم صحت مطالب و درستي مفاهيمي كه در نوشته عرضه ميگردد. پس، بايد « درست » نوشت، درست نويسي از جهاتِ:
ـ املايي
ـ رسم الخطّي
ـ دستور زبان
ـ علايم نگارشي
ـ محتوا
پيكره نوشته، بايد داراي مقدمه، مطلب و استنتاج باشد.
تيتر و عنوان مطلب و عناوين داخلي هم نبايد فراموش شود.
ذكر مآخذ و مدارك مطالب هم ضروري است.
داشتن فهرست و كتاب نامه دقيق براي نوشتهها هم، مكمل آن است.
بخشهاي تنظيمي يك گزارش يا جزوه تحقيقي را ميتوان اينگونه خلاصه كرد:
1. صفحه اول (صفحه عنوان، شامل نام نوشته و گزارش، نويسنده، تاريخ ...)
2. فهرست مطالب
3. پيشگفتار، سرآغاز، مقدمه و ...
4. متن تحقيق و گزارش
5. پيوستها، ضمايم، تصاوير، جدولها و ...
6. فهرست اعلام، اماكن و ...
7. فهرست منابع و مأخذ
8. كتاب نامه (معرفي كتابهاي مستقل يا غير مستقل پيرامون موضوع پژوهش)
البته به تناسب مورد، شايد نياز به بخشهايي كمتر يا بيشتر از آنچه ياد شد، باشد.
نكات جنبي
اين نكات، بيشتر به شكل نوشته و آراستگي ظاهري و كيفيت ارجاعات و ... مربوط ميشود و رعايت آنها در تدوين نتيجه تحقيقات، لازم و مفيد است:
1.
[1] . همان، ص 34.
[2] . براي آگاهي بيشتر در اين زمينهها از جمله ر.ك: « راهنماي كمك كتاب داران». « روش استفاده از كتاب خانه ». « مفهوم ساده فهرست نويسي »، « مأخذ شناسي و استفاده از كتابخانه » و ... .
[3] . به مباحث مبسوطتر اين موضوع، در « روش نگارش » مراجعه كنيد.
روش تحقيق-5
انتخاب نام « كوتاه » و « گويا » براي اثر تحقيقي
2. تيترها و عناوين فرعي، هر چه كوتاهتر و گوياتر باشد، بهتر است. عنوانها نبايد حالت جمله داشته باشد.
3. پرهيز از افراط و تفريط در فصل بندي و تيتر و عنوان. فصل بندي بايد با حجم نوشته تناسب داشته باشد. عنوانها مثل ايستگاههاي اتوبوس ميماند كه نه خيلي با فاصله بايد باشد، نه خيلي نزديك به هم.
4. در نقل قولها، اگر نقل مستقيم است، در عبارت، دخل و تصرف نشود و در صورت تغيير حتماً اشاره شود كه مثلاً: اقتباس ، تلخيص، تغيير، ترجمه آزاد، نقل به مضمون، تصرف در الفاظ و ... است، تا توسط خوانندگان تهمت تحريف و عدم امانت زده نشود و اگر ترجمه متون عربي، به ويژه در متنهاي دشوار، از ترجمه خاصّي استفاده شده است، قيد گردد تا حق ديگران تضييع نشود.
5. در منابعي كه در پاورقي آورده ميشود، بايد نام كتاب به صورت كامل، و نيز نام مؤلف، شماره جلد و صفحه بيان شود. اگر كتابي چند چاپ شده و نوع آنها در صفحات مختلف است، در ارجاع، به نوبت چاپ هم اشاره شود. اگر بار اول، اطلاعات مربوط به كتاب مأخذ داده شد، در نوبتهاي بعد لازم نيست.
6. در ارجاعات، از روش تلخيص و كد و رمز استفاده ميشود؛ مثلاً به جاي اينكه نوشته شود در اين باره به كتاب الميزان، تأليف مرحوم علامه طباطبايي، جلد دوم، صفحه 45 از چاپ بيروت مراجعه كنيد، ميتوان نوشت: (ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي، ج 2، ص 45، ط. بيروت)
7. مطالب را در حد امكان، از منابع اصلي و قديمي و دست اول نقل كنيم، نه از كتابهاي دست چندم و دمِ دست.
8. نوشتهها برخوردار از: زيبايي خط، سليقه و تميزي، فاصله مناسب بين سطور، فاصله مناسب سطور از اطراف صفحه، سرسطر آمدنها و پاراگراف بندي، جايگاه مناسب تيترها در صفحات و ... باشد.
9. جملات، طولاني و داراي تعبيرات دشوار و نامأنوس نباشد.
10. اگر در نوشته، آيات و احاديث يا اسماء نامأنوس عربي يا غربي يا اصطلاحات باشد، اعراب گذاري شود، تا خواننده دچار اشتباه نگردد.
11. در نوشته، علايم نگارشي مانند: . ، : « » ـ ( ) ؟ ! و امثال اينها به كار رود.[1]
12. در نوشتههاي علمي و تحقيقي، از قلم پردازيهاي غير لازم و لفاظيهاي انشايي پرهيز شود.
13. انسجام و پيوستگي مطالب، قدم به قدم تا حصول نتيجه.
جواد محدثي، روشها، ص 73.
[1] . توضيح بيشتري پيرامون اين علايم در بخش « روش نگارش » خواهد آمد.
منبع:
http://www.andisheqom.com/Files/gunagun.php?idVeiw=743&level=4&subid=743&page=5
مطالب مشابه :
شرح راهنمایی و مشاوره ما جهت تهیه و تدوین پروژه ها و پایان نامه های دانشجویی
پروپزال حسابداري كامل روش تحقیق تهيه نمونههاي آزمون
روش تحقیق در علوم اجتماعی
پروپزال حسابداري و تسلط كامل به قصد نمونه
روش تحقیق
پایان نامه بروبوزال رایگان حسابداري كامل واحدهاي نمونه گيري كه از
تحقيق چيست؟
پروپزال حسابداري متداول است، نمونه روشني از يك اعتماد كامل
انتخاب موضوع پژوهش
نامه بروبوزال رایگان پروپزال حسابداري و كامل امكانات خود
برچسب :
نمونه بروبوزال كامل حسابداري