دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
بیشترافرادهنگام برخوردباجوانان ونوجوانان نخستین چیزی که به ذهنشان میرسد.مدرسه،میز،کلاس،تحته سیاه ومعلم است.ونخستین پرسشی که ازآنان دارند،اینهاهستند:کلاس چندمی؟ رشته ی درسی ات چیست؟ شیفت صبح هستی یاعصر؟ وازاین دست پرسشها،اماکمتر کسی یافت می شود که بپرسد.روی هرنیمکت چند نفرمی نشینند؟هفته ای چندبارمعلم ازشمادرس می پرسد؟هفته ای چندبارپای تخته سیاه میروی که به پرسش معلم پاسخ بدهی؟آیا تاکنون درکلاس کنفرانس داده ای یاخیر؟چه اندازه درگفتگوی علمی کلاس مشارکت داری؟ وازهمه مهمتراینکه هرگزکسی ازدانش آموزان نمی پرسد: کلاستان چندنفردانش آموزدارد؟
این،یک جمله ی پرسشی کوتاه است،امادرپشت این پرسش بی نهایت مشکل بزرگ وکوچک،معادلات آموزشی، معادلات اقتصادی واجتماعی وبی نهایت بهانه برای توسعه یافتگی یاتوسعه نیافتگی یک کشوردرآن پنهان است.
بسیاری ازاقتصاددانان یکی ازشاخصهای توسعه یافتگی هرکشورراتولیدناخالص ملی،درآمدسرانه،بیمه های درمانی،بیمه های اجتماعی،توزیع درآمد،درآمدملی و... می دانند.
ازدیدمتخصصان پزشکی نشانه های توسعه یافتگی سلامت جامعه،شمارتختهای بیمارستانها،شمارپزشکان به نسبت جمعیت کشور،داشتن پزشک خانوادگی و...میباشد.
امابرای متخصصان آموزش وپرورش نیزتوسعه یافتگی شاخصهای ویژه ی خودرادارد. آموزش وپرورش یک کارخانه ی تولیدی بسیارعمیق وگسترده است. بانقشی بسیارموثر در پیشرفت یاپسرفت جامعه.یکی ازبزرگترین مشکلات آموزش وپرورش نقش پنهان ودرازمدت آن است.دوره ی سرمایه گذاری وحسابرسی درآموزش و پرورش مانندیک کارخانه ی تولیدصابون نیست که تولیدروزانه،هفتگی،ماهانه وسالانه ی آنرابتوان بزودی برآوردکرد،وبه محض کاهش تولیدعوامل تولیدرادگرگون نمودوتولیدوبهره وری راافزایش داد.بلکه دوره ی سرمایه گذاری وحسابرسی درآموزش وپرورش به یک نسل بلکه درمواردی به چندین نسل برمیگردد.اگربه سال بخواهیم بسنجیم چیزی نزدیک به سیزده تاچهارده سال به طول می انجامد،که کارآمدی وناکارآمدی یک سیستم آموزشی روشن شود.وانگهی دریک کارخانه ی مثلاصابون سازی اگرعوامل تولیدشیوه ی درستی رابرای تولیدبکارنبرند، نهایتا ضررمالی درپی خواهدداشت،آنهم دریک محدوده ی کوچک وزیانی که به افراداندکی وارد می شود.امااشتباه درسیستم آموزش وپرورش،علاوه برزیانهای مالی زیانهای انسانی جبران ناپذیری رادر برخواهد داشت،که این زیان ازراه انتقال آموخته ها ی ناشایست حتی به نسلهای آینده نیزلطمه خواهد زد. آثاریک رفتارآموزشی نادرست راشایدپس ازصدسال دراندیشه ی انسانهای آن جامعه نتوان به آسانی پاک نمود.
اماازسوی دیگرآموزش وپرورش درست وعلمی بسیاری اززیانهای قضایی، مالی،جانی،فرهنگی و....یک کشورراباکمترین هزینه،پیشگیری خواهدکرد.آتشی که دریک منزل یایک خرمن برافروخته شده،درآغازیک جرقه ی کوچک بوده است،که می شدبایک فوت کردن خاموش شود.وبرعکس یک درخت تنومند،که باطوفانهای سهمناک کنده نمی شود،درآغازیک نهال کوچک بوده است،که باغبان آن میتوانست به راحتی هرطورکه بخواهدآنراشکل دهد.
اینکه " آیاتراکم کلاس درآموزش وپرورش درست دانش آموزان مهم است یاخیر؟ " پرسشی است،که بایددید کارشناسان فن چه پاسخی برای آن دارند.مسئولین چه برنامه ای دارند،وچشمداشت معلمان ودانش آموزان وخانواده هاچیست؟
آقای ابراهیم خلیلی فوق لیسانس تعلیم وتربیت ،رییس آموزش و پرورش اسلامشهر دبیردبیرستان واستاددانشگاه،درباره ی تاثیرتراکم کلاس دریادگیری بهتردانش آموزان چنین میگوید:
پاسخ پرسش بالابسیارروشن است،زیراهرچه شماردانش آموزان درکلاس کمترباشد،معلم آسانترمیتواند،وضعیت تک تک آنانرارسیدگی نماید.
آقای خلیلی وظایف معلم درکلاس درس راسنگین وحساس می داند.که انجام این وظایف سنگین درکلاسهای با تراکم بالاقابل اجرانبوده وفرآیندآموزش ناکارآمدخواهدبود.دراینجاآقای خلیلی بطورکوتاه به برخی ازاین مشکلات سنگین وحساس معلمان که اهداف آموزش و پرورش نیز می باشند،اشاره میکند.
* یکی از موضوعات مهم دریادگیری " درگیرکردن" دانش آموزدرجریان یادگیری است.درگیرکردن باعث یادگیری عمیق ترمیشود.بنیامین فرانکلین دانشمندونویسنده ی قرن هیجدهم می گوید:
- اگربه من بگویی،فراموش میکنم.Tell me and I forget
- اگریادم بدهی،بخاطر می آورم.Teach me and I remember
- اگر درگیرم کنی ،یادمیگیرم.Involve me and I learn
گفتن،یادآوری کردن،شرح دادن وتلاشهایی ازاین دست را نمیتوان آموزش نامید.
اماآموزشهایی که باتفکروتعمق همراه است.ویادگیرنده رابامطلبی که بایدبیاموزددرگیرمی کنند،منجربه یادگیری عمیق می شوند،پس:
درکلاسهای باتراکم بالامعلم نمیتواندیادگیری عمیق ایجادنماید.وهرچه تراکم پایین ترباشد، درگیر کردن تک تک دانش آموزان باموضوع درسی بیشترویادگیری عمیق ترانجام میشود.
یکی دیگرازمشکلات کلاسهای باتراکم بالادشواری در " شناخت تفاوتهای فردی" دانش آموزان بوسیله ی معلم است.معلم بایستی شناخت درستی درباره ی توانایی تک تک دانش آموزان داشته وتکالیف ومطالب درخوراستعدادآنانراارائه دهد.واین راهی نداردجزپایین آوردن تراکم کلاس.درکلاسهای باتراکم پایین است.که معلم میتواندزوایای پنهان استعداد،هوش ونوآوری دانش آموزان راکشف نموده وآنراتواناترنماید.
یکی دیگرازوظایف معلم برای یادگیری بهتروعلمی تر" بارآوردن دانش آموز پژوهنده " است.ازدیدآقای خلیلی اگردانش آموزبتواندبخش بزرگی ازدرس خودرا بصورت پروژه درقالب پژوهش انجام دهدیادگیری سودمندترانجام خواهدشد.لذارسیدگی به پژوهش تک تک دانش آموزان باتراکم بالادرکلاس ممکن نخواهدبود،زیرامعلم نه وقت انراخواهدداشت،ونه توانایی آن ازیک انسان ساخته است .درنتیجه بازفرآیندآموزش ناکارآمدوناسودمندخواهد بود.
ازچکیده ی سخنان آقای خلیلی دریادآوری مشکلات کلاسهای باتراکم بالا میتوان چنین دریافت،که ازدیگروظایف آموزش وپرورش تربیت شهروندانی "سالم،دانا،کامیاب،شاداب وخوشبخت"می باشد.آموزش وپرورش است که بایداین وظیفه راباتوجه به امکانات و تواناییهایش به انجام برساند.
ایشان درادامه می افزاید: آموزش،یاددادن ویادگرفتن ،وسیله وابزاری است،برای بهتربودن، بهترشدن، بهترماندن،وبه خوشبختی رسیدن،که هماناخوب زندگی کردن است.واین مقدورنیست مگربا" ایجاد کلاس کارگاهی" وکلاس کارگاهی میسرنیست،جزباتراکم پایین واستانداردکردن میزان جمعیت کلاس.
ازدیگروظایف آموزش وپرورش،ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.امروزه درجهان الگوی تازه ای برای ارزشیابی درست دانش آموزان پای به میدان نهاده است،وآن ارزشیابی توصیفی میباشد.دراین ارزشیابی شناخت دانش آموزان بسیارسخت ترشده است.ومعلم بایستی به همه ی تواناییهای دانش آموز نمره بدهد.دراین الگوی تازه بایدبه رشد،عقلانی،عاطفی،جسمانی و.... دانش آموزتوجه شود.این درحالی است،که درارزشیابی پیشرفت تحصیلی که درگذشته کاربردداشت،تنهابه آموخته هایی که بیشتربصورت نظری وازبرکردن بودتوجه می شد.وبارزترین نمودآن دادن نمره ی ازیک تابیست به کارکرددانش آموزان بود.
آقای خلیلی می افزاید: برای کاربرددرست الگوی ارزشیابی نوین(ارزشیابی توصیفی) معلم به گردآوری اطلاعات به ابزارهای گوناگون وفراوانی درباره ی هردانش آموزنیازدارد. مانند آزمونهای مواد،امتحانات،پرسشهای کلاسی،پوشه ی کار،روشهای ثبت مشاهده ی رفتار، تکالیف درسی،وآزمون عملکردی درمدرسه وخانه و..... پس اگرازمعلم انتظارداشته باشیم،که باتراکم بالابه همه ی این عوامل برسدکاری نشدنی خواهدبود.
آقای خلیلی که خوددست اندرکارآموزش وپرورش است،درباره ی برنامه های آینده ی آموزش وپرورش درراستای کاهش تراکم کلاس وراهکارهای ممکن به چندموردآن اشاره می کند.
1- استفاده ازآموزشهای غیرحضوری،دربرخی ازدروس.
2- استفاده ازITC واجتماع دانش آموزان دربرخی ازدروس که نیازبه حضوردرکلاس دارند.
3- برنامه ریزی بلندمدت برای ساخت مدارس بیشتر.
4- کنترل بی رویه ی جمعیت که درسالهای اخیرروندی دلخواه دارد.
5- اجبار(تشویق) شرکتهای انبوه سازدرباره ی مصوبه ی دولت که برپایه ی آن انبوه سازان بایددرکنار200واحدآپارتمانی درمکانهای شهری،یک مدرسه ی 20 کلاسه نیزبسازند.
6- کاهش حجم برخی کتابهاکه محتوای آنهاازضرورت کمتری برخورداراست.
آقای خلیلی درپاسخ به این پرسش که:کاهش تراکم نویدبخش چه آینده ای برای بهبودتعلیم وتربیت کشورخواهدبود،چنین می گوید: پایین آوردن تراکم تنهایکی ازعوامل موثردرآموزش است،برای تاثیریادگیری وتربیت شهروندسالم،دانا،کامیاب،شاداب وخوشبخت،عوامل فراوان دخیل هستند.کاربایستی سیستمی انجام شود،همه ی عوامل یک سیستم بایددست بدست هم بدهند، تاعوامل مخل ومزاحم تعلیم وتربیت حذف شودآنگاه میتوان آینده ای دلخواه راامیدواربود.
برای یافتن پاسخ همین پرسشهااززبان معلمان به سراغ یکی ازهنرستانهای کاردانش رفتیم،تاببینیم دیدگاه دبیران دراین باره چیست.
آقای داودبایسته فوق لیسانس مدیریت آموزشی،دبیرومعاون دبیرستان ابوریحان که خودسالهادرمحیطهای آموزشی بوده وتجربیات فراوانی دارد.درحالیکه بسیارخسته بود،نفس زنان درباره ی نقش تراکم کلاس دریادگیری چنین گفت:پرواضح است،که محیط یادگیری وتعداددانش آموزان کلاس دریادگیری بسیارمهم وموثراست.محیط فیزیکی کلاس درس نیزبرپویایی یادگیری اثرمی گذارد.
آقای بایسته دراین باره به دیدگاه جان دیویی درکتاب دمکراسی تعلیم وتربیت(1944)اشاره می کند: "تنهاراهی که بزرگسالان میتوانند،بطورهشیارانه نوع تعلیم وتربیت راکه دانش آموزان دریافت می کنند،تحت نظارت درآورند،آن است که محیطی راکه کودکان درآن تربیت می شوند،کنترل کنند.ماهرگزبطورمستقیم کودکان راتربیت نمی کنیم بلکه بطورغیرمستقیم توسط محیط به این مهم دست می یازیم."
آقای بایسته افزود: بنابراین تراکم کمتردرکلاس درس،سبب افزایش کیفیت آموزش ونظارت بیشترمعلم برکارشاگردان ورفتارآنهامی شود.میتوان گفت تراکم کلاس باکیفیت یادگیری رابطه ای معکوس دارد.یعنی هرچه تراکم بالاترباشد،یادگیری پایین تروهرچه تراکم بیشترباشد،کیفیت یادگیری کمترخواهدبود.
ایشان باجدیتی آغشته به دلسوزی،محکم ولی بامهربانی گفت: اگرشماردانش آموزان یک کلاس کم باشد،معلم میتواند.1- کلاس درس راخوب سازماندهی کند،یعنی فضای کلاس رابرای فعالیت بوسیله ی ،تجهیزات،موادآموزشی ،وسایل و منابع آموزشی،جذاب نماید.2- جای تخته سیاه وسایرتابلوها،جای ایستادن معلم،وسایل کمک آموزشی وفن آوری نوین نیاز به محل مناسبی دارد،تا درمعرض دید فراگیران باشد،حال اگر تراکم دانش آموزان بالا باشد،چگونه میتوان چنین فضایی را درکلاس تدارک دید؟آیا بافضای کوچک کلاسهای امروزی،میتوان اینگونه وسایل را که نقش مهمی دریادگیری دارد،فراهم آورد؟
3- تابلوهای اعلانات درکلاس،منابع ومراجع وقفسه های کتابها،مرکزنمایش،آکواریومهاوگیاهان،اشیاءوموادتخصصی همه وهمه و سا یل یادگیری بوده ودرفضای آموزنده ی کلاس موثروسودمندهستند.آیاباتراکم بالای کلاسهاجایی برای چنین لوازمی خواهدماند ؟
آقای بایسته که اکنون دیگرعصبانی به نظر میرسیدگفت: وسایل آموزشی،تنهاکتاب،معلم،گچ وتخته سیاه نیستند،بلکه فیزیک کلاس هم بایدتبدیل به سوژه هایی برای یادگیری وتمرین شوند.مدرسه بایدمحیطی برای آزمون وخطای دانش آموزان باشد.دانش آموزبایدهنر پرورش گل،چیدن اشیاء،نظم ونظافت محیط زندگی راازکلاس بیاموزد.
ایشان درباره ی وظیفه ی مسئولین چنین می گوید: برای اینکه تراکم پایین باشد.وبه کیفیت توجه کنیم، باید بودجه ی آموزش وپرورش چندین برابربودجه ی امروزی باشد.به فرهنگ خانواده هاوکنترل جمعیت توجه بیشتربشود.که این نیازمندسرمایه گذاری دولت دربخشهای آموزش وپرورش،بهداشت ودرمان و آموزش و بویژه دربخشهای فرهنگی است.ازطرف دیگرتجهیزمدارس به ابزارهای نوین آموزشی وافزایش بودجه وواگذاری بخشهایی ازهزینه های مدارس به اولیاء دانش اموزان ومشارکت آگاهانه ی همه ی مردم درامرآموزش وپرورش الزامی بنظرمی رسد،ازطرف دیگرپرورش نیروی انسانی ماهرومجرب نیزازابزارموردنیازمی باشد.
آقای بایسته همه ی ابزار،موادآموزشی، ساختمان،مدیریت خوب،معلمان باتحصیلات وتخصص بالا،سیستم درست آموزشی،دانش آموزان باهوش وبااستعداد،کتابهای مفیدوکتابخانه های مجهزو...راتنهاوتنهادرشرایطی مفیدوموثرمی داند،که معلمان باخاطری آسوده درکلاس حاضرشوند،واین ممکن نیست مگرباتامین مالی معلمان.
آقای بایسته درپاسخ به آخرین پرسش ماچنین می گوید: وقتی که به همه ی این مواردتوجه کافی بشود،درآینده شاهدرشدو توسعه ی همه جانبه ی کشورخواهیم بود،ومیتوانیم درجوامع بین المللی مدعی سرزمینی مستقل،بافرهنگی غنی باشیم.
پس ازاینکه گفتگوی ما باآقای بایسته به پایان رسید،برای ادامه گزارش راهی دبستان حضرت مریم (ع)شدیم تا دیدگاه معلمان ابتدایی راجویا شویم.بهمراه معاون محترم دبستان وارد دفتر مدیرمدرسه شدیم،که دفترمعلمان نیزبود.آنجابسیارتمیز ومرتب بود.صندلیهای سبزوچرمی قشنگی چیده شده بود،معلمان درساعات استراحت درآنجاسرگرم گفتگوبودند.
سرکارخانم ویداپیرعلی زاده معلم کلاس اول دبستان حضرت مریم(ع)است .ایشان بسیارناراحت وشاکی بنظرمی آمد،دلش می خواست ازطرف همه ی معلمان سخن بگوید،گویاسالهابود،که حرفهایش رادردل پنهان کرده بود.ایشان درپاسخ نخستین پرسش ما،" نقش تراکم دریادگیری دانش آموزان " چنین گفت:
زمانیکه شماردانش آموزان دریک کلاس زیاد است،معلم،دیگرمعلم نیست، بلکه نقش یک مبصررادرکلاس دارد،که بایدتنها به ساکت کردن دانش آموزان بپردازد.درکلاس پرجمعیت معلم نمیتواند،هیچ کمکی به دانش آموز بکند.
من ازایشان علت ناراخت شدنشان را پرسیدم ،ایشان درپاسخ گفت: زمانیکه ما می بینیم،توانایی فراوانی داریم ودانش آموزان تشنه ی یادگیری هستند.اماهم توانایی ما وهم عطش آنان بیخود وبرسرمسائل جزئی هرزمیرود،بسیارناراحت میشویم.مامیتوانیم باگروه بندی کردن دانش آموزان وکارکارگاهی،آنانرابهتربرای ایفای نقشهای مفیددرزندگی آینده ی اجتماعی شان پرورش بدهیم،امامگربا40دانش آموزدریک کلاس می شودسودمند بود؟
باشیوه ی ارزشیابی توصیفی ای که تازه وارد سیستم آموزش و پرورش شده است،این کار نشد نی است.زیرا کار توصیفی زمانی پاسخ می دهدکه همه ی معیارهای آموزشی تامین شود.مشکلات ما یکی یا دوتا نیست،ادغام کردن دانش آموزان مرزی و دانش آموزان طبیعی،دریک کلاس برای ما قوزبالاقوزشده است.ماهم باید روش تدریس تاریخ بدانیم،روش تدریس جغرافی بدانیم،روش تدریس ریاضیات بدانیم،روش تدریس دینی وعربی هم بلد باشیم،روش تدریس ادبیات و انشاءرا نیز وارد باشیم،اجتماعی وورزش وهنرهم باید تدریس کنیم،به عواطف واحساسات واعتماد به نفس دانش آموزان هم توجه داشته باشیم.هرکدام ازاین علوم دنیایی جداگانه است .مشکل ویژه ی معلمان ابتدایی شیوه تدریس خاص کودکان است.معلم ابتدایی باید طوری درس بدهدکه درخور فهم کودکان باشد.آموزش نقاشی کودک ودرس دادن کودک خود علم زبانشناسی خاصی دارد.تدریس درابتدایی مانند بزرگسالان نیست .به گفته ی سعدی:
چونکه باکودک سروکارت فتاد پس زبان کودکی بایدگشاد.
آنوقت کلاسهایمان 30 تا40 دانش آموزهم داشته باشد.یکی ازمشکلات معلمان شیوه ی ارزشیابی توصیفی است.که تازه وارد سیستم شده و معلمان آموزش لازم رانیز ندیده اند،ومقطع ابتدایی هم پاسخگوی ما نمیتواندباشد.زیرا آنان هم دراین باره چیزی نمی دانند،وهروقت به آنان مراجعه مب کنیم،برای پرسشی درباره ی مشکلات شیوه ی تدریس برخی مسائل درپاسخ مامی گویند:" ما برایتان اعلام عدم نیازمی کنیم." ورفتن به سازمان آموزش و پرورش برای گرفتن پاسخ پرسشهایی درباره ی شیوه ی تدریس جدیدبرایمان بسیار مشکل است.زیراهمیشه بایددرمدرسه باشیم،هفته ای شش روزحتی یک روزهم فرصت نداریم،که به کارهای اداریمان برسیم،اوقات فراغت مابسیارکم است.
سرکارخانم خیابانی،یکی دیگرازمعلمان سخن همکارش را قطع می کندوبارنگی پریده وبغض،وناراحتی چنین ادامه می دهد:
بیشترین ستم درآموزش وپرورش به معلمان ابتدایی می شود.معلمان ازلحاظ روحی کاملا شکسته وناامید هستند.مشکلات مالی،کارفراوان،وبی توجهی مسئولین مارااززندگی سیرکرده است.هروقت به اداره ی آموزش و پرورش میرویم،که همکاران خودمان هستند،تهدید می شویم.وبامابرخورددرستی ندارند.مسکن نداریم.همه ی اینها یک طرف، تراکم دانش آموزان کلاس یک طرف.اجرای شیوه ی ارزشیابی توصیفی بسیارمشکل است.مقطع ابتدایی خودشان هم دراین باره چیزی نمی دانند.درس دادن درکلاسهای تلفیقی که ترکیبی ازدانش آموزان مرزی ونرمال است،بسیاردشواراست،زیرااگرمابه زبان مرزیها تدریس کنیم ،برای بچه های نرمال خسته کننده است.واگربه زبان بچه های طبیعی تدریس کنیم.مرزیهاآنجاعلاف خواهند بود وچیزی نخواهند فهمید.درهرحال درحق یکی ازاین دوستم کرده ایم.غروب هم که به خانه میرویم.با اعصابی خورد بایدکنارخانواده ی خودمان باشیم و به تربیت فرزندان و خانه داری بپردازیم.
پرسیده شدچشمداشت شماازمسئولین چیست؟ خانم خیابانی کوتاه وروشن پاسخ داد:برداشتن این همه موانع بر سرراه زندگی وشغل ما.زیرا مانیزجزئی ازاین جامعه هستیم،ومی خواهیم برای جامعه ی خودسودمندباشیم.
انسان دلش ازسنگ که نیست زمانیکه می بینیم،دانش آموزی باچه فقرونداریی درکلاس حاضرمیشود،ناراحت میشویم.ازاینکه نمیتوانیم هیچ کمک مالی به دانش آموزان بینوابکنیم بیشترناراحت هستیم.
آقای میرهلا ل یوزباشی مهندس برق ودبیرهنرستانهای کاردانش،که تنهاچهارسال تجربه ی آموزشی دارد.درپاسخ " نقش تراکم کلاس دریادگیری دانش آموزان" چنین میگوید: تراکم بایادگیری نسبت فراوان دارد،تراکم پایین یکی ازپیامدهایش بهبودانضباط دانش آموزان،افزایش روحیه ی همکاری ،افزایش احساس یگانگی میان دانش آموزومعلم،افزایش حس پذیرش رفتارهاوگفتارهای معلم بوسیله ی دانش آموز،باورکردن معلم بوسیله ی دانش آموزمی شود،که اینهاخودسبب دلگرمی،ایجادانگیزه ی علمی ویادگیری دردانش آموزمیگردد.
ازدید آقای یوز باشی اگردلسوزی ،خیرخواهی،احاطه ی معلم بردانش مورد نظر برای دانش آموزبه اثبات برسد،فرآیند یادگیری بسیارآسان وممکن میگردد.واینهاممکن نیست مگردرکلاسی که شماردانش آموزانش بامیزانهای جهانی که ازطرف یونسکواعلام شده یکسان باشد.
آقای یوزباشی براین باوراست،که جوکلاس نبایستی برروحیه وشیوه ی تدریس ودانش معلم سنگینی کند.زیرادانش آموزان خواهی نخواهی خودرادریک کفه ی ترازومعلم رادرکفه ی دیگرترازوخواهند گذاشت، چنانچه وزنه رابه سمت خودسنگین ترببینند،جوبی انضباطی وشیطنت برخی دانش آموزان به سرعت مانند ویروس سرماخوردگی درکلاس پراکنده شده وتبدیل به عامل مخلی برای روندآموزش شده وکارایی لازم رااز آموزگارمیگیرد.زیراباتوجه به اینکه جوان روح بسیارحساسی داردوبه راحتی الگو پذیرمی باشد،ازطرفی سخن ورفتارهم سن وسال اوبهتروراحت تردرروحش اثرمی کند،لذابزودی رفتارهای منفی وناپسند،چه آموزشی وچه پرورشی راگرفته وکمترسخن ورفتاردرست معلم رامی پذیرند.واین پیشامدبیشترین علتش تراکم بالای کلاس می باشد.
مهندس یوزباشی درادامه می افزاید: تراکم بالاحتی برهوای مطبوع کلاس نیزتاثیرمنفی گذاشته وهمین نیزسبب کاهش بازدهی یادگیری می شود.همچنین تراکم بالاروحیه ی پرسش وپاسخ رادرفضای آموزشی سرکوب می نماید،بویژه دررشته های کاردانش که پرسش وپاسخ فراوان تر است،معلم تابخواهد به پرسش یک دانش آموزپاسخ بدهد،زمان هرزرفته(زمان مرده ای)رابرای دیگردانش آموزان فراهم می نماید،که سبب بدآموزیهایی خواهد شد.درکلاسهای باتراکم بالاحتی حضوروغیاب نیززمان فراوانی راازکلاس می گیرد،که این نیزازکارایی کلاس می کاهد.
آقای یوزباشی درپایان می افزاید:کاهش تراکم موجب افزایش کلاسهای درس شده،دست دانش آموزرا دربرگزیدن معلمان دلخواهی که با روحیات واخلاق او سازگارتراست، بازگذاشته واین موجب افزایش رغبت وآرامش خاطراونیزمی گردد،که این بی گمان درروندیادگیری نقش فراوان وسودمندی دارد.
اماپس ازاینکه دیدگاههای معلمینی که درصف اول آموزش وپرورش هستندراشنیدیم،دریک روزسردوبرفی برای شنیدن دیدگاههای متخصصین تعلیم وتربیت راهی دانشکده ی علوم انسانی دانشگاه آزاداسلامشهرشدیم،تاببینیم آنهاکه کارتدریس وآموزش وآماده سازی معلمان برای آموزش دانش آموزان رابردوش دارند،چه میگویند.اساتید دانشگاه گرچه خود بطورمستقیم بادانش آموزان سروکارندارند،امابی گمان نقش مهمی درتربیت نسل آینده بردوش دارند،وباتربیت آموزگاران ومعلمان ودست داشتن دربرنامه ریزی کلان وتدوین اهداف آموزشی،برنامه ریزی آموزشی وتصمیم گیری درباره ی شیوه ی تدوین کتب درسی و...نقش بزرگ وارزشمندی رادرآموزش وپرورش ایفانموده،وازهمه مهمتراینکه خودآنان روزگار درازی بانشستن درپشت همین نیمکتهای آموزش وپرورش تجربیات خوبی برای یادگیری ودرک مشکلات دارند،ومیتوانند،هم برای دانش آموزان وهم برای معلمان فریاد گران ومدافعین خوبی باشند.
سرکارخانم روزیتاذبیحی دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی عضوهیئت علمی دانشگاه آزادواحداسلامشهرمی باشد،ایشان دیدگاه خودرادرباره ی " نقش تراکم دریادگیری " چنین بیان می کند:
یکی ازویژگیهای مهم آموزش رودرروی کلاس،کنش متقابل یک یاددهنده ویک یاچندیادگیرنده است.درواقع دانش آموزفعال میتواند،آنچه راکه به وی آموزش می دهند،یادبگیرد.وفعالیت دانش اموزاشاره به گوش کردن کامل به مطالب،مرورذهنی ،فراگیری و به طور کلی توجه کامل به مطالب دارد.
خانم ذبیحی برای معلم علاوه بربیان،تدریس،ایماواشاره،استفاده ازگچ،تخته وسایروسایل کمک آموزشی.ابزاردیگری به نام " توجه به تک تک دانش آموزان" نیزقائل است.ایشان دراین باره می افزاید:
معلم میتواند،به این وسیله به آنهادربرابرپاسخهایشان بازخورددهد،وآنهارادرراستای آموزش مطالب یاری رساند.درهمه ی مطالب بیان شده دربالاارتباط موثربین معلم و شاگرد روشن است،واین امرمستلزم وجود یک کلاس استاندارد،باتعدادمشخصیاز دانش آموزاست،طبیعی است که شمارکمترازاندازه ی طبیعی باعث کسالت آورشدن کلاس شده وبیشترشده شماردانش آموزان درکلاس ایجادازدحام نموده وهمه عوامل بالا رامختل می کند.
خانم رزیتاذبیحی درپاسخ به" وظیفه ی مسئولین درکاهش تراکم " بطورکوتاه،موثر ومفید چنین می گوید: یکی ازمهمترین مسائل درهر سازمان،چگونگی برنامه ریزی ومدیریت آن سازمان می باشد.یک مدیریت علمی و متناسب باعصرتوسعه،باعلم به نیازمندیهای آن درسازمان وایجاد بسترهای مناسب می تواند در راستای اهداف بلندپایه ی سازمان گام بردارد.
خانم ذبیحی که خوداستاد دانشگاه می باشد،و با تعلیم وتربیت سروکار دارد،آموزش وپرورش راسرآمدهمه ی نظامهاوسازمانهادانسته ومی افزاید: نهایتااینکه درنظام آموزش و پرورش که سرآمدهمه ی نظامها وسازمانهابوده وساختن آینده ی مملکت به دوش آن می باشد،مسئولین باید،بااختصاص اعتبارات بیشتردرراستای استانداردنمودن فضای آموزشی، تربیت معلمین مبرزوبرنامه ریزی درست درسی بکوشند.
خانم ذبیحی درادامه درپاسخ به این پرسش که "باکاهش تراکم آینده تعلیم وتربیت چگونه خواهد بود؟ "
چنین می افزاید: پاسخ بسیارروشن است،باتوجه به اینکه امرآموزش وسیله ای است درراستای پرورش افراد درآموزش رودرروکلاسهایکی ازمراحل این پرورش بشمارمیرود،طبیعی است،که وجودکلاسهای استاندارد،به لحاظ فضای آموزشی،مطالب آموزشی وتدریس مناسب توسط افراد کارآزموده،دلسوزومسلط،آینده ی تعلیم وتربیت،تضمین خواهدشد.
ایشان درپایان می افزاید: پرورش،جریانی منظم ومستمراست،که هدف آن پرورش انسانهای متعهد به ارزشهای جامعه وبهنجارمی باشد.محصول سیستم آموزش وپرورش،بایدافرادی باشند،که چارچوب نظام به لحاظ اقتصادی ،سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی بردوش آنهاگذاشته شود.لذابهبودوضعیت آموزش منجربه دسترسی به اهداف کوتاه مدت،ورسیدن به اهداف کوتاه مدت، مانندبهبودوضعیت تحصیلی دانش اموزان زیربنای اهداف بلندمدت درجامعه راتشکیل می دهد.
آقای علی اکبرنکونام فوق لیسانس ورئیس هنرستان کاردانش مصطفی خمینی واوان،مدیرنمونه ی سالتحصیلی83/84 درپاسخ پرسش ماچنین گفت:
بی گمان هرچه شمارفراگیران کمترباشد،میزان کیفیت وکمیت آموزش نیزبیشتراست. زیراآموزش یک فرایندبسیارپیچیده است،چون انسان موجودی چندبعدی است،یادگیری نیازبه برقراری ارتباط عاطفی میان دانش آموزان ومعلم، اعتماد دوطرفه، خودباوری، وسایر مقوله های مربوط به روان انسان دارد.این موارد،درصورتی درونی خواهندشد،که شماردانش آموزان دریک کلاس به اندازه های استانداردبین المللی نزدیک باشد.چنانچه کلاسی 30تا40دانش آموزداشته باشد،معلم چگونه خواهد توانست ارتباط عاطفی ایجادکند؟وچگونه درموقعیتهای درسی وآموزشی زمینه های روانشناختی وجامعه شناختی،برای افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان رافراهم خواهد ساخت؟
آقای نکونام درادامه ی پرسش مادرباره چشمداشت شماازمسئولین چنین می افزاید: مسئولین کارهای بسیاری رامیتوانندانجام دهند،مثلاایجادانگیزه یبیشتردرمعلمین،که درآموزش وپرورش بسیاربسیارمهم وزیربنایی می باشد،چنانچه معلم انگیزه ی بالایی داشته باشد،به جرات میتوان گفت که حتی درکلاسهای باتراکم بالانیزمیتواندسودمندباشد،امااگرمعلم امیدوارنباشدانگیزه نداشته باشد،چنانچه تراکم نیزپایین باشد،همه چیزهم خوب باشد،وسایل کمک آموزشی،کارگاههای مجهزهم داشته باشیم ،معلم میرود،ودرگوشه ی کلاس کزمی کند،وهرگزنخواهدتوانست منشاءاثربوده و تعلیم وتربیت رادراندیشه ی دانش آموزاندرونی کرده ورفتارفراگیررابه سوی اهداف آموزش و پرورش دگرگون کند.آموزش باید به سمتی پیش برودکه به سودمندبوده،بداندکه راهی را که درپیش داردبه اشتغال زایی وامیدواری میرسد.انتظاردیگر ما ازمسئولین نگرش آنان نگرشی علمی به آموزش و پرورش داشته باشند.
ایشان درادامه افزودند:چنانچه مسئولین به این نیازها توجه کنند،بی گمان روندآموزش وپرورش تسهیل،یادگیری خلاقانه،وحلال مشکلات امروزباتفکرامروزی خواهیم بود وبجاحسرت گذشته وافتخاربه پیشرفت گذشتگان خودبه آینده ای نیک ومترقی خواهیم رسید.
خانم شبنم بداقی دانش آموزکلاس سوم دبستان حضرت مریم(ع) دراین باره چنین می گوید:
کلاس ما36 نفراست،کلاس پرجمعیت اصلا خوب نیست،بچه هاشلوغ می کنند،ومن نوبتم نمی شود،که درکلاس ازروی کتاب بخوانم وبچه هاهمه گوش کنند،حتی ماهی یکبارهم نمیتوانم این کاررابکنم،من دارم حرف میزنم بچه هامی پرن توی حرف من،وقتیکه معلم قرآن می پرسد ،تامن می خواهم نفس تازه کنم،بچه هاشلوغ می کنند،وهرکدام ازهرگوشه پاسخ پرسش معلم رامی دهند،یاآنقدرشلوغ می کنند،که من پاسخ پرسش راازیادمی برم،آنگاه معلم فکرمی کندمن بلدنیستم.گاهی وقتهامن می خواهم باآموزگارم حرف بزنم،یاپرسشی دارم،هرچه معلم راصدامیزنم اوبخاطرشلوغی کلاس صدای مرانمی شنود.وگاهی معلم آنقدردادمیزند،تابچه هاراساکت کند،که گلویش میگیرد؛ومن دلم برایش تنگ میشود.اگرشکوفه راازکلاس مابیرون کنند،خوشحال میشوم،چون همه ی شلوغی هازیرسرشکوفه است.من بعضی وقتهاالکی الکی میروم کنارمعلم وصدای نفسهایش رامیشنوم،امااوعصبانی می شود.البته مقصرنیست خیلی خسته می شود.
اگرچه نمی خواهم دوستان همکلاسی ام راازدست بدهم،اماازخانم معلم وناظم می خواهم کاری کنند،که بچه هاکمترشلوغ کنند.می خواهم شماره تلفن خانم معلم رابه من بدهند،تاوقتیکه توی خانه هستم،وخانم معلم هم توی خانه ی خودشان است.بااوتماس بگیرم وبااوحرف بزنم.من حاضرم شماره ی تلفن خودم رابه اوبدهم.امااومیگوید شمازیادهستید،ومن نمیتوانم باهمه ی شماتماس بگیرم.پول تلفنم زیادمی شود.چرانبایدمن بامعلم خودم حرف بزنم،امامیترسم اشک ازچشمهایم سرازیرشود،من ازحرف زدن باخانم معلم میترسم،اومهربان است،امامن میترسم.
شبنم بسیارجدی وبااحساس شکنده ی خوددرادامه می افزاید:چرانبایدیکبارمن مبصرکلاس بشوم؟یکبارمن انتظامات بشوم؟ چراهمه اش بایدنداتوی میزاول باشد؟زنگ ورزش توپ وابزارورزشی کم است،یاخراب هستندنمی شود،ورزش کرد.ویا دوستان نمی گذارند با آن توپهای خراب هم بازی کنیم،مامعلم ورزش هم نداریم.اگرداشتیم اینطورنمی شد.اگردرهر کلاس دانش آموزکمتری باشد،همه چیزقشنگ میشود،ما بیشتربامعلم حرف میزنیم،بهترورزش می کنیم،وهمه چیزعالی می شود.
خانم الناز زارعی کلاس دوم دبستان هم از شلوغ بودن کلاسش گله مند است اوبا لبخند می گوید:من درسهای نمایشی راکه بعضی وقتهامعلم اجرامی کند،دوست دارم حیف که سالی یکی دوباربیشتراینکارانجام نمی شود.بچه هابه اندازه ای شلوغ میکنند.که من سرم دردمی گیرد.
خانم زینب بابایی کلاس پنجم دبستان هم دراین باره چنین میگوید: هرچه تعداددانش آموزان بیشترباشدماکمتریادمی گیریم.حرف معلم رامتوجه نمی شویم،هرهفته فقط چندتاازدانش آموزان می روندپای تخته وبه درسهاپاسخ می دهند،یاریاضی حل می کنند،ویاکنفرانس می دهند. در کلاسهای شلوغ روحیه ی آدم گرفته می شودوخسته میشویم.
آنچه راکه دربالاخواندید،نه صرفا شعاربود،ونه داستانی تخیلی ،بلکه بایدگفت:این همان قصه ی اقیانوس متلاطم وملوانان کارکشته وپیران میکده است.شاید این مصرع بهتربتواند به بنده کمک کند،تااندیشه ی پویاودستان توانای شما رابااندیشه ی خودهمراه کنم:" به دریارفته میداند مصیبتهای طوفان را."اگرمعلم فریاد می کند،اگردانش آموزبازبان بی زبانی ازدشواریها می گوید،اگرمدیرمدرسه قصه ی پرغصه ی تعلیم وتربیت رابه مویه می سراید،اگرمتخصین هشدارهای تربیتی راباآهنگهای زیروبم درگوشهامی نوازند،نه خودخواهی وافزون طلبی است،نه دشمنی بامرزوبوم ودین وباورهای دینی است،نه جاه طلبی وقدرت جویی است،نه حسادت وکینه ورزی است،نه دشمنی بااستقلال و تمامیت ارضی میهن عزیزمان ایران است،نه دشمنی باکودکان بی گناه این سامان است،نه غرض ورزی بامسئولین است،که حقیقتی ژرف است،درپس آرامشی فرهنگی ،که نیازش تنهاوتنهاباورشدن است ویاورشدن است.
آنچه راکه فریادگران آموزش و پرورش ازگلوی خودمی افشانند،دردازخودبیگانگی فرهگنی جوانان وطن،انگاره ی باورنداشتن معلمین مرزوبوم خود،دورشدن ازفرهنگ وتمدن ایرانی اسلامی بخاطر فاصله ازمعلم وبی ارزش پنداشتن مربی خودوهزاران علت و سبب دیگر که درذهن توانااماناپخته ی جوانان می گذرد،که کمترکسی که میتواند،آنرادریابد ونزدیکترین کس وبهترین کس به اوهمانامعلم اوست. پدرومادربه راستی بهترین یاورفرزندان هستند،اماتنهاهمین کافی نیست،زیرا بیشتر خانواده هابا آموزش و پرورش علمی ورفتارهای طبیعی دانش آموزان سروکارندارند،وازطرفی هرانسانی دریک شاخه آموزش دیده وبای اظهارنظر درآن راستا سزاوارتراست.چه بسیارپیش می آیدکه خانواده هایی برای پیشبرددرست آموزش وپرورش فرزندان خودازمعلمان آنان یاری جسته که این کاری درست،وشایسته ی خانواده ای فرهیخته است.
اماامیداست مسئولین درهرپست ومقامی که هستند،ودستی برآتش دارند،دراین راستاازآنچه درتوان دارند،دریغ ننموده،ونگذارند،نسل جوان امروزازفرهنگ خودی،بیش ازاین دورشده وبه فرهنگهای بیگانه روی آورند.امروزآموزش وپرورش برتروتواناترازهرسلاحی برای حفظ استقلال کشورسودمندواثرگذاراست،ونیازآموزش و پرورش وکمبودآن تنهابودجه است، زیرافرهنگ ایرانی/اسلامی بسیارغنی بوده،وازدید کیفیت دارای متخصصین تواناوانسانهای دلسوزوایثارگری است،که آماده ی جانفشانی نیزهستند.ودراین راستاجدی ترین نیازآموزش و پرورش،ایجادانگیزه ی بیشتردرمعلمین ازراه توجه بیشتروبیشتربه معیشت آنان- کاهش تراکم کلاسها باساخت مدارس استاندارد،ساخت سالنهای ورزشی،آزمایشگاه،وسایل کمک آموزشی برای هردرس وامتحانات،تجهیزرسانه های تصویری، وسایل کمک آموزشی برای هردرس، ساخت سالنهای آمفی تآتردرمدارس،آموزش به روزمعلمان،تربیت مدیران مدارس بطور تخصصی،افزایش بودجه های ورزشی،هنری،سرانه،سروسامان دادن به کتابخانه های مدارس، استفاده ازدیدگاههای معلمین ومدیران مدارس دربرنامه ریزی کلان آموزشی وپرورشی و... باشد،که باکوشش خودویاری پروردگارخود،دشواری های آموش وپرورش این سامان راسامان دهیم.
ای که دستت میرسد،کاری بکن پیش ازآن کزتونیایدهیچ کار
منبع:انشای 20
مطالب مشابه :
لاپهڕی کوردۆ مامی
چهارشنبه دوم فروردین 1391. لاپهڕی کوردۆ مامی. چرکهکانی ژیانم پڕ له باوهشێک ، وشهی
بالی؛ جزیره بهشتی خدایان
من و مامی سایت. جزیره دوم ! اشیاء داشته و در صورت از دست دادن هریک از این اشیاء بدست
دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
مب کنیم،برای پرسشی درباره ی مشکلات شیوه ی تدریس برخی مسائل درپاسخ مامی دست دانش دوم
برچسب :
بازارچه دست دوم مامی سایت