کارگاه های آموزشی عمومی (سیستم ایکس و تولد مسافر آقای امین)93/6/13

به نام آنکه عاشقیش دل می خواهد ، نه دلیل

روز پنجشنبه مورخ 93/06/13 جلسه سیزدهم از دور سی وچهارم کارگاه های آموزش عمومی کنگره 60 منطقه اصفهان شعبه سلمان فارسی

با نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر حامد و

استادی مسافر محمد فنایی

با دستور جلسه سیستم ایکس و جشن اولین سال رهایی مسافر امین  رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

 

 

استاد محترم چنین فرمودند:از خداوند سپاسگزارم که درجلسه ای حضور دارم که هم دستور جلسه هفتگی سالانه است و هم بعنوان تولد لقب گرفته و در حضور شما عزیزان هستم .هر تولدی یک پیامدی را برای اشخاصی که وارد کنگره می شوند به همراه دارد به خصوص برای افرادی که ابتدای راه هستند و این پیام می تواند نشانگر این باشد که من هستم و در حقیقت همه ی وجود یک انسان در بودن خلاصه می شود.

و اما سیستم ایکس. به طور کلی وقتی صحبت از انسان و خارج شدن از اسارت اعتیاد پیش میاد، ما باید بدانیم که بیماری اعتیاد یک سندرم است و به این معنا است که مؤلفه های مختلفی از وجود انسان ساقط شده. اگر فرض کنیم یک بیماری خاص یک ضریب دارد، بیماری اعتیاد سه ضریب دارد به همین جهت خیلی مهم تراز بیماری های معمولی است .این سه بخش شامل جسم و روان و جهان بینی می شود. وقتی این مثلث ترسیم شد باید تعریفی برای بیماری اعتیاد داشته باشیم تا بتوانیم بیماری را درمان کنیم. برهمین اساس سیستم ایکس را تعریف می کند که سیستم ایکس سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی طبیعی بدن یا مخدرهای طبیعی بدن است مثل اندروفین و...

سیستم ایکس در حقیقت دو تا کار عمده انجام می دهند، 1- سیستم ضد درد بدن، که انسان به واسطه این مواد شیمیایی که در بدن تولید می شود از واکنشهای بیرونی که اتفاق می افتد احساس کمتری از درد دارد. 2- در بین غدد که در درون بدن تولید میشود ،ایجاد تعادل می کند،حدود 8 تا 9 تا غده وجود دارد مثل غده هیپوفیز در مغز- غده تیروئید-غده فوق کلیه و..... تعادل این غدد در اختیار ما نیست، بلکه این مواد شبه افیونی این تعادل را ایجاد می کنند.

شخصی که بر اساس نا آگاهی به اعتیاد و مواد مخدر روی آورده و سیستم شبه افیونی که در بدن همه ی انسان ها از بدو تولد تا مرگ تولید می شود را از چرخه ی خودش خارج کرده، راهی جز اینکه سیستم بدن را به شرایط طبیعی و نرمال برگرداند ندارد و ما طی سالها به این نتیجه رسیدیم که تا این سیستم ترمیم و بازسازی نشود بیماری اعتیاد همچنان پابرجاست.

کسی که سیستم ایکس بدنش از کار افتاده و درست عمل نمی کند، از هر نوع مواد مخدر که استفاده کند، آن مواد مخدر مصرفی، آنتی ایکس خوانده می شود و آنقدر این مواد حیاتی اند که تمام رفتارها و چگونگی انسان را تعیین می کند. اگر ما فردی سرحال باشیم،اگر افسرده باشیم ،اگر زیاد انرژی داشته باشیم تماماٌ از سیستم ایکس منشأ می گیرند. مضافا شخص به دلیل مصرف مواد مخدر، تفکر خود را از بین برده و روان هم در کنار این سیستم تخریب شده ،چون ریشه روان در جسم است.

دستور جلسه دوم : اولین سال رهایی مسافر امین

از صمیم قلب خوشحالم و تبریک عرض می کنم خدمت همسفرهای ایشان، یاسر و یاسین . یکی دو ماه از سفر آقا امین گذشته بود که به لژیون ما آمدند و مابقی سفرشان را در لژیون ما گذراندند و این باعث افتخار برای ما بود.اصولاٌ کسی که کارش را به خوبی انجام داده کمتر درموردش میتوان صحبت کرد تا کسی که خطا کرده و ذهن انسان هم به خطاها بیشتر گرایش دارد ، ولی آقا امین به نظر من خیلی خوب عمل کرد و یکی از مهم ترین آیتم هایی که در سفر داشتند، نظم بود و بخاطر احترامی که اول به خودشان و به مجموعه کنگره 60 داشتند، خیلی خوب و قوی عمل کردند و به درمان قطعی رسیدند.

مسافر امین تحصیلات دانشگاهی داشتند و از علوم دیگری هم بهره می بردند و دانش کافی داشتند، ولی دانش کنگره را نیز بدون توجه به دانسته های قبلی خود به نوعی دیگر نگاه می کردند و از ابتدا شروع کردتد و در علوم کنگره تأمل میکردند. ممکن است من با یک دانشی از بیرون بیآیم و چندان نپذیرم که دانش کنگره می تواند من را به مقصود برساند و به همین دلیل است که می گویند  آنچه دارید را بیرون از کنگره بگذارید و وارد کنگره بشوید تا به این جهان بینی پی ببرید. و ایشان توانست این کار را بخوبی انجام دهد.

امروزه انسان ها این قدر در جهان شناسی و جهان بینی غوطه ورند که از خود شناسی غافل شده اند در حالی که بزرگترین سرمایه، خود ما هستیم و هیچ سرمایه ای نمی تواند برتر از خود ما باشد؛ در کنگره شخص با جهان بینی که پیدا می کند، آرام آرام قیمت خودش را هم می شناسد.

واین پروسه ای که گفته شد را من در آقای امین می دیدم که چقدر به خودش امیدوار است. هر جلسه ای که می گذشت این نوری که در صورت ایشان می دیدم، نشان می داد که او دارد  به قابلیت های خود میرسد و یکی ازاین قابلیت های او  بخشش است. انسانی که بفهمد وقتی می بخشد، در حقیقت پیدا می کند و از دست نمی دهد ، این بالا ترین نعمتی است که خداوند به آن شخص می دهد. اکثر آدمها فکر می کنند که فقط باید همه چیز را برای خودشان بخواهند.

یکی از مواردی که نشان می دهد آقای امین درمان شده و به علوم کنگره علاقمندست ، اینکه او در امتحان کمک راهنمایی قبل از جشن اولین سال رهایش قبول شد. و در آینده ای خیلی نزدیک لژیون تشکیل می دهد . و مطلب دیگر اینکه ، همراه با  سفرش ،خدمت می کرد ، هم زبانی خدمت می کنند و هم در عمل . و دیگری این که از همان سفر اول علاقمند بودند که شعبه ای افتتاح بشود که این اتفاق تا چند روز آینده خواهد افتاد و برای آقای امین آرزوی موفقیت می کنم .

بعد ازسخنان استاد محترم دوستان پیرامون دستورجلسه اول و دستورجلسه دوم مشارکت نمودند.

 

 

آنتی ایکس مصرفی: قرص،تریاک

مدت سفر: 10ماه و 14روز

راهنمای مسافر:آقای محمد فنایی

 روش درمان:DST

داروی درمان: شربت OT

رشته ورزشی:شنا و پیاده روی

 

 

آرزوی مسافر امین : خداوندا همه ی ما را عاقبت بخیر بگردان . مکانیزم و راهی که می تواند به عاقبت بخیری بیانجامد، این است : همان طور که دیگران از ما دستگیری کردند ، ما هم از دیگران عاشقانه دست گیری کنیم.

آرزوی مسافر یاسر ، همسفر آقا امین: هر آرزویی که پدر دارند برآورده شود و همچنین روش درمان کنگره و شربت تریاک ثبت جهانی شود.

آرزوی مسافریاسین ، همسفر آقا امین: هر خواسته و هر آرزویی که پدر دارند برآورده بشود.

صحبتهای مسافر امین:

من همیشه گفته ام که جلسات روزهای پنجشنبه را خیلی دوست دارم ، چون نتیجه و محصول آنچه را که در روزهای دیگر آموزش می بینیم ، در روزهای پنجشنبه به عینه و بصورت مجسم و زنده مشاهده و لمس میکنیم .

طبیعی است که وقتی تعریف و تأیید از خود را از زبان دیگران  می شنویم، انرژی می گیریم . بعضی ها می گویند این تعریف و تمجید مانند "زهر شیرین" است ( هم آنرا دوست داریم و هم میتواند هلاک کننده باشد ) ، برعکس انتقاد که مانند "دارو تلخ" است( آنرا دوست نداریم اما سازنده می باشد )، داروی تلخی که  بیماری را درمان می کند. باید حواسمان باشد که بین این تعریف و تشویق و دست زدن ها له نشویم . باید آگاه باشیم که از  شیرینی آن زهر ، انرژی بگیریم ، اما امر به ما مشتبه نشود و همزمان به یاد نقاط ضعف خود نیز باشیم و گرنه زهر تعریف، اثر مخرب خود را بر نفس تشنه تعریف خواهد گذاشت .مثلا باید همزمان بیاد داشته باشیم که از یک حرف کوچک خلاف میلمان چقدر ممکن است به هم بریزیم و تعادل خود را از دست بدهیم . پس باید پاد زهر آن زهر شیرین را نیز در خود بوجود آوریم و به این طریق ، هم انرژی بگیریم و هم انرژی بدهیم ، اما در عین حال امری به ما مشتبه نشود که خدای نکرده دچار کبر و منییت گردیم .

در ادامه می خواهم به دو مطلب  بپردازم.

مطلب اول: وقتی از هر نویسنده ، تولیدکننده ، دانشمند، شاعر و کلیه کسانی که در زندگی موفق بوده اند ، علت موفقیت آنها  سؤال میشود، دلیل مشترک همه ی آنها، در بین جواب هایشان، یک عامل است ، "خانواده و همسر خوبی داشتم که باعث موفقیتم شد" . و من دقت کرده ام ، از استثناء ها که بگذریم، در کنگره هم همینطور است . یا باید همسفر خوبی داشته باشی و یا کلا و مطلقا همسر نداشته باشی، تا بتوان موفق بود . ما از طریق اصلاح سه عامل اعتیاد، که جسم و روان و جهان بینی است، به درمان می رسیم ؛ منجمله، با آموزش و کسب جهانبینی ؛ نوع احساس، ادراک، دریافت و برداشت ما از کل هستی بتدریج تغییر کرده .اگر این تغییر در همسفر من بوجود نیاید برای هر دو ما مشکل بوجود می آید، چون زبان یکدیکر را نمی فهمیم، حتی اگر همدل باشیم . این مسئله را همسفرها جدی بگیرند. و راهکار آن اینست که  همسفرها  درکنار مسافرها و دوش بدوش آنها  به کنگره بیایند و آموزش ببینند

تا وقتی که همدلی و همزبانی بین مسافر و همسفر بوجود نیاید ، ادامه سفر یا غیر ممکن است و یا بسیار سخت و کم بازده خواهد بود . همدلی و همزبانی چگونه بوجود می آید ؟؟ وقتی که جهان بینی ما بهم نزدیک و هر دو از یک آبشخور فکری تغذیه کنیم . این درست است که می گویند "همدلی از هم زبانی بهتر است"، ولی دقت کنید ، ما دو تا چیز بزرگ را با هم مقایسه می کنیم تا بزرگی دیگری را نشان دهیم . پس هر دو لازمند . و این محقق نمی شود مگر اینکه ما منظم و مستمر به کنگره بیاییم. نه اینکه هروقت دلم خواست بیاییم ، یا کنگره بصورت کار فرعی حساب شود . تکرار میکنم کسانی درکنگره موفق اند که یا مطلقا همسفر ندارند یا همسفرشان منظم به کنگره می آید. حتی دیده ام بعضی ها در سفر دوم بعد از رهایی مسافر به کنگره می آیند و این هم خیلی خوب است و تازه می فهمند که پیش از این نعمت بزرگ همزبانی و همدلی را از دست داده اند . پس این مهم است که دغدغه ما آمدن به کنگره باشد.

مطلب دوم:

"در خرمن روزگار کردیم نگاه ، یک دانه «محبت» است و باقی همه کاه" .

بعبارت دیگر ، همچنانکه دستور جلسه هفته آینده میگوید ،

آنچه باوراست ، «محبت» است و آنچه نیست ظروف تهیست .

خشن ترین و بد قلق ترین  انسان ها را می توان با "محبت"، نرم کرد و  دل آنها را بدست آورد . و تحقق اجرای مطلب اول که گفتم ، در محبت کردن نهفته است ، بشرط آنکه صبر داشته باشیم ، نه به زور و تحکم .( مگر اینکه وقت آن فرا نرسیده و یا اذنش صادر نشده )

جناب "حافظ" ، نابغه و خواجه شیراز ، درباره سعادت و موفقیت شخص میگوید ،

هر آنکو  خاطر مجموع  و یار نازنین دارد ،    سعادت همدم او گشت و دولت هم قرین دارد

با بالا بردن جهان بینی، خاطرمان را مجموع می کنیم ( خاطر جمعی ) و از افکار به هم ریخته و پریشان و پخش و پلا ،  به افکار و "خاطر مجموع" و جهت دار و متمرکز می رسیم .اما برای سعادت و موفقیت ، فقط "خاطر مجموع" و افکار و جهانبینی سازنده داشتن  کافی نیست ، بلکه لازم است همسفر و همزبان و همدل و همسر و در یک کلمه "یار نازنین" نیز داشته باشیم ، تا سعادت همدم ما شود و دولت یا اقبال همنشین داشته باشیم .

خدمتی که کنگره نصیب ما می کند، علاوه بر اینکه اعتیاد ما درمان  می شود، ما را با خودشناسی و مکانیزم نقس و شیطان آشنا می کند و زندگی را متحول میکند. من اثرات شگرف آن را در پسرها و عروسهایم بصورت حق الیقینی دیده ام. زندگی هر دو در آستانه از هم پاشیدن بود، ولی الان زندگی خوب و شیرینی دارند و از صمیم دل ،خدای رحمان را شاکرم و از بنیانگذار کنگره تشکر می کنم (خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد) ؛ البته فقط با سخن نه، بلکه با عمل باید شکر گزار خالق و مخلوق باشیم.

نکته آخر اینکه ، وقتی آقا یاسر به کنگره آمدند، هیچگاه بمن نگفتند بیا ؛ بلکه من دیدم زبان سخن و گفتارش تغییر کرده، صحبت از نفس می کند، صحبت از چاکراهای بدن می کند، جهانبینی را تعریف میکند؛ و چون خودم قبلا در این امور مطالعه داشتم ، آن موقع متوجه شدم که این جا همان جایی است که من دنبالش می گردم و این کار خدا بود که من امروز این جا حضور دارم.

صحبتهای مسافر یاسر، همسفر آقا امین

تشکر می کنم از همه ی دوستان که لطف کردند و در جمع ما حضور دارند وقتی بابا می خواست وارد لژیون آقای فنایی بشوند، من با آقای فنایی که صحبت کردم به ایشان گفتم  که در آینده پدرم یکی از عناصر و اعضائ خوب و قدرتمند کنگره خواهد شد. پدرمن به خاطر سانحه تصادفی که برای ایشان اتفاق افتاده بود مجبور به دستور پزشکان قرص مصرف کند و آنقدر این مصرف قرص طولانی شد که درحد یک دکتر روانپزشک داروها را می شناخت و خدا را شکر کم کم متوجه شد که این داروها به او جواب نمی دهد و شروع به تریاک کشیدن و استفاده از علوم عرفان .همیشه خودشان می گویند به تعدادمصرف کنندگانی که در جهان وجود دارد هر کسی به یک دلیلی مصرف کنده شده ودلیل مصرف پدر من هم این بود.

برای اینکه بعضی ها می خواهند الگو داشته باشند و خود من هم یاد بگیرم ،خدمت شما عرض می کنم که بابا در مدت زمان حضور در کنگره کمکهای مالی زیادی به کنگره و در درجه اول به خودش انجام داده و عضو لژیون مالی شعبه هستند .نویسنده وبلاگ شعبه سلمان فارسی هستند ،همچنین دوره دبیری گذرانده و در شعبه های مختلف ،جایگاه استادی را تجربه نموده. از روز اول که به کنگره آمده تمام خلاصه مطالب جلسات کارگاههای آموزشی  را یاد داشت می کند،قبل از اولین سال رهاییش در امتحان کمک راهنمایی قبول شده ،مقاله دستور جلسه هفتگی "چگونه به کنگره خدمت می کنم؟(مالی و معنوی)" را نگارش کردند و در سایت به ثبت رسید،راهنمای گروه آمار در اردوی سراسری بودند،جزوه کمک راهنمایی که به زودی تکثیر می شود را ویرایش کردند و در آخر واگذاری دو دستگاه آپارتمان جهت تاسیس شعبه خمینی شهر و مدیریت آماده سازی آن، از خدمات ایشان می باشد.همین طور که پدر گفتند ما خانواده از هم پاشیده ای بودیم ولی به لطف خدا وایشان الان زندگی خوبی را داریم و از آقای مهندس،آقای حکیمی و آقای منصوری وهمسفرم وهمه ی دوستان تشکر می کنم.

صحبتهای مسافر یاسین، همسفر آقا امین :

به همان اندازه که روز تولد یاسر خوشحال بودم امروزهم خوشحالم و شاید چنین اتفاقی دیگر نیافتد،من قبل از اینکه پدرم به کنگره بیاید ، مصرف کردن پدرم را ندیده بودم و یک روز با من تماس گرفت و گفت بیا خانه و وقتی داخل اتاق شدم دیدم که پدر در حال مصرف است. بافور را داد دست من و از اتاق رفت بیرون رفت. وقتی برگشت دید هنوز من نشسته ام ولی مصرف نکرده ام.سپس با من صحبت کرد و مرا تشویق به آمدن به کنگره کرد و این انگیزه را درمن ایجاد کرد که من با کنگره آشنا بشوم و این جا زندگی من را نجات داد و یک بار دیگر هم زندگی من را نجات داد من مصرف تمزیجک داشتم و در حالت بیهوشی بودم و در بیمارستان بستری بودم که پدر هفته ای دو بار از اهواز به اصفهان می آمدند و دوباره با هواپیما بر می گشتند و این جاهم پدر به من لطف کردند و در کنار من بودند واز همه ی دوستان تشکر می کنم .

 


مطالب مشابه :


معرفی مرکز مشاوره خوب در اصفهان

روانپزشک. در اصفهان برایتان معرفی کنیم.آقای دکتر حمید کاظمی و سرکار خانم دکتر مریم




روان شناسی چیست روانپزشکی چیست ؟

بهترین دکتر روانژزشک-بهترین دکتر روانشناس در تهران-بهترین دکتر روانپزشک-بهترین دکتر




روابط باجنس مخالف(طنز قشنگيه)

اموزش بهترین دوستان در مورد من سؤال کرده بودن.من سينا هستم.دانشجوی معماری.اهل اصفهان.




برسی عمل جراحی زیبایی(پلاستیک) از نظرگاه روانشناسی

کارهای خود را به بهترین وجه دکتر "بابک ساعدی" در حاشیه برپایی یا روانپزشک




کارگاه های آموزشی عمومی (سیستم ایکس و تولد مسافر آقای امین)93/6/13

کنگره 60 ، بهترین راه درمان در کنگره 60 اصفهان. ot. که درحد یک دکتر روانپزشک داروها را




دکتر افشین یداللهی (سهیل محمودی)

دکتر افشین یداللهی (روانپزشک) در هجوم رنگ در فصل صدا با




درمان وسواس / هفته نامه سلامت

هفته نوشت های یک روانپزشک دکتر بهنام به دارودرمانی بهترین پیامد را در درمان




صورت مسئله اعتیاد

کنگره 60 اصفهان کسی که دکتر سم شناس است یا برعکس اگر بهترین اسب دنیا را در اختیار کسی




عشقمان را چگونه پیدا کنیم؟

سلامت از نگاه یک روانپزشک در جست و جوی بهترین فرد که علوم پزشکی اصفهان و تخصص




روشهای بهبود تمرکز به قلم دکتر علی باغبانیان استادیار دانشگاه

در آستانه برگزاری امتحانات نوبت اول دانش اموزان در مدارس منطقه بادرود ؛ دکتر بهترین روش




برچسب :