نیم قرن انس و عشق به طبیعت
«عاشق آن باشد که چون آتش بود
گرم رو و سوزنده و سرکش بود
عاقبت اندیش نبود یک زمان
درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان»
قله پریشان 1384
هنوز باورم نمیشه نیم قرن را با ماجراهای تلخ و شیرین بسیاری پشت سر گذاشتم که بیان هر کدام خود مقوله ای جداگانه می باشد اما می خواهم به مناسبت گذراندن نیم قرن از زندگیم ، عشق خود نسبت به طبیعت و کوهنوردی را در چند سطری بیان کنم مسیری که با همه محدودیتها در طول زندگی جهت رسیدن به آن بزرگترین مقاومت ها و استقامت ها را کرده ام.
هر قضیه و ماجرایی مانند سکه، دو رو دارد که خاطرات خوب سکه را در اینجا بیان می کنم و قسمت محدودیتها و سختی هایش را در نهانخانه قلبم برای همیشه محفوظ نگه می دارم اما همین اندازه اشاره می کنم در محیط کوچک و محدود زندگی کردن و تلاش برای رسیدن به آرزوها بسیار مشکل و گاهی طاقت فرسا می باشد.
مهمترین عاملی که در مسیر رسیدن به هدفها یاریم می کرد دو اصل اساسی بوده، اول اینکه به درستی راهم ایمان و یقین کامل داشتم و دوم شرایط محیط خانواده بوده که در آن پرورش یافتم .
اولین انگیزه ها و گام نهادن در مسیر کوه و کو هنوردی را برادرانم برایم ایجاد کردند. چهار برادری که همگی کوهنورد و بیشترین اوقات فراقت خود را صرف این ورزش انسان ساز می کردند و با کمترین امکانات در راه رسیدن به اهدافشان عاشقانه تلاش می کردند. در واقع الگوی اولیه ام آنها بودند.
سپس زندگی مشترک با همسری که در تمام طول زندگی، بزرگترین پشتیبان و حامیم بود و به علایقم احترام می گذاشت و باورم داشت اگر حمایتهای او نبود شاید نمی توانستم در محیط کوچک و محدوم گامی هر چند ناچیز بردارم ( حرفهایم برای کسانی که در شهرهای کوچک زندگی می کنند، بیشتر مفهوم است)
به بهانه نیم قرن انس و عشق به طبیعت می خواهم با بیان قاصر و قلم عاجز خود قدر دان همه کسانی باشم که در این عرصه خالصانه یاریم نمودند.
ابتدا برادرم بزرگم زنده یاد «ادیب» که از همان ابتدای کودکیم دستان کوچکم را می گرفت و با خودش به کوه های اطراف قروه می برد و زمانی که محصل دوران دبیرستان بودم ، قبل از اینکه سر کلاس بروم صبح زود مرا با خودش کوه می برد سپس مدرسه می رفتم (البته خودش هم دبیر زیست شناشی و زمین شناسیم بود)
زنده یاد برادرم ادیب
برای اولین بار همراه او و برادر کوچکترم (فردین) به شیرپلا و آبشار دوقلو رفتیم.
مسیر شیرپلا همراه برادرم ادیب 1363
تا زمانیکه در قید حیات بود(سال 1388) هر صبح با هم کوه می رفتیم تا نظاره گر طلوع آفتاب باشیم.
قله کولاوا نفر دوم نشسته از راست برادرم فردین و نفر اول ایستاده از راست برادرم ادیب نفر دوم خودم
فرد دیگری که همیشه بزرگترین حامیم بوده و تا این لحظه نیز حمایتم می کند برادر دومم(طیب) است که پدر کوهنوردی قروه و یکی از بانیان گروه قاجر می باشد،او در بیشتر صعودها همراهم می باشد و با تمام وجود و قدرت پشتیبانم بوده و هیچ واژه ای برای قدر دانی از او در ذهنم ندارم فقط می توانم بگویم:
«من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سروجان را نتوان گفت که مقداری هست»
مسیر قله دماوند همراه برادرم طیب 1390
قله دماوند همراه برادرم طیب، همسرشان، برادرزاده ام(پویا) دختر عمویم(مائده)1386
قله چهل چشمه همراه طیب 1389
غار حسن خان همراه طیب 1390
نفرات بعدی برادرم سومم (بیژن) و برادر چهارمیم(فردین) می باشد که هر کدام به نوبه خود مخصوصا در دوران نوجوانی همیشه همراهیم می کردند و بهترین خاطرات کوهنوردیم، همنوردی با آنهاست اما اکنون فرسنگها از آنها دور و از همنوردی با آنها محرم هستم اما همیشه آرزوی سلامتی برایشان دارم.
قله کولاوا نفر چهارم از راست برادرم ادیب و نفر پنجم خودم
نفردوم نشسته از راست برادرم بیژن
مسیر شیرپلا همراه برادرم فردین 1363
مسیر پریشان همراه فردین 1384
مسیر شیرپلاهمراه برادرم بیژن(نفر سوم از راست) نفر ششم شهین همسر بیژن 1362
اما مهتر از همه اینها همسرم(مهدی) می باشد که در همه مراحل زندگی یار و یاورم بوده و برای رسیدن به رویاهایم همیشه حمایتم کرده.
قله قاش مستان (دنا)همراه مهدی 1391
قله علم کوه همراه مهدی و مشتاق(پسرم)1390
بنظرم پشتیبانی خانواده یکی از مهمترین رکن ها در راه رسیدن به هر هدفی می باشد. علی الخصوص در رشته کوهنوردی که محدودیتهای زیادی برای بانوان وجود داشته و دارد.
قله سبلان همراه برادرم طیب، همسرشان و پسرم مشتاق 1389
در آخر قدردان همنوردان بسیار خوبم هستم که تعداد آنها بیشمار است و با هر کدام از آنها بهترین لحظات زندگیم را گذرانده ام اما سه نفر هستند که بغیر از برادرم (طیب) و همسرم، بیشترین زحمت را در راه رسیدن به رویاهایم کشیده اند در واقع حکم مربی برایم داشته اند.
اول آقای شهرام نعمتی که همیشه از سرپرستی های با درایتش بیشترین درس ها را گرفتم و مهمترین صعودهایم به ارتفاعات مهم ایران همراه ایشان و برادرم طیب بوده از جمله اولین صعود به دماوند، سبلان، علم کوه،کلو جنون، زرینه کوه، الوند، کلاغ لانه و بسیاری از کوهها دیگر.
علم کوه گرده آلمانها همراه آقای نعمتی 1391
قله کلوجنون همراه برادرم طیب و آقایان مفاخری و نعمتی 1389
قله سبلان همراه آقایان: نعمتی، مفاخری، مرادیانی1388
یکی از مهمترینم علایقم در طول زندگی عشق به سنگنوردی بود اما بنابه شرایط محیطی و دلایل های مختلف از جمله نبودن هیچ امکانی برای فعالیت بانوان در این رشته، نتوانستم در زمان مناسب خودش اصول آن را یاد بگیرم اما در چند سال اخیر با کمک هیئت کوهنوردی مختصر فعالیتی برای علاقمندان انجام می شود از جمله کمک های بیدریغ آقای رحمان مرادیانی است که از مربیان سنگنوردی می باشد.
همراه رحمان در دیواره زرده سنگر 1389
ایشان مربی سنگنوردی و یخنوردی هستند و با محبت و خلوص نیتشان همیشه سبب تشویقم بودند البته سال گذشته(1391) برای اولین بار کلاس کارآموزی سنگ گذاشتند اگرچه کمی دیر بود اما در آن کلاس شرکت کردم.
تمرین یخنوردی همراه رحمان در دیواره آبشار سنگین آباد 1390
یکی دیگر از علایقم غارنوردی می باشد که برای اولین بار وقتی 13 ساله بودم، زنده یاد برادرم ادیب مرا با خودش به غار «کولاوا» واقع در دامنه کوه کولاوا(کومالیا) برد و از آن زمان حس خاصی به کشف ناشناخته پیدا کردم البته این غار فنی نیست.
تا اینکه دو سال پیش به غار فنی گلسانه در بیجار رفتم که سه چاه داشت و احتیاج به یومار زنی داشت و آنجا خیلی سختی کشیدم همین باعث شد که تصمیم گرفتم که تمرین یومار کنم تا بتوانم از زیباییهای درون زمین بیشتر بهره مند شود و در این مسیر آقای داوود مفاخری(مسئول کمیته غارنوری قروه) زحمت بسیاری برایم کشید و با صبر و حوصله تمام اصول یومار زنی را یادم می دهند در ضمن دختر ایشان (اسراء)جوانترین غار نورد استان کردستان می باشد.
تمرین یومار همراه آقای مفاخری 1391
بسیار مسرور و خوشحالم که در طول چند سال کوهنوردیم با شخصیتهای بسیار خوبی آشنا شدم که هر کدام حقیقتا برایم قابل احترامند و به سبب کثرت همنوردان از نام بردن تک تک آنها صرف نظر کرده فقط می توانم بگویم قدردان همه انها هستم.
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل آیم از آن
گرچه تعبیر زبان روشن تر است
لیک عشق بی زبان روشن تر است
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گِل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
به مناسبت نیم قرن انس و عشق به طبیعت یکی از مسیرهای دیواره بیستون(هاری رست) را صعود و فرود کردم که گزارشش را در پست بعدی خواهم نوشت.
مطالب مشابه :
قیمت طلا
1-یک انس طلا=31.103431گرم با عیار (8.133) گرم مي باشد. 3-آبشده معمولی-به طلای آبشده زیرعیار
چند نکته دربارهء طلا
انس بین المللی=28/35 گرم – انس سنجش و طلایی مثلا ً با وزن 10/25 گرم را به صورت 10 گرم و 250
پیامبر از جنس انس است یا جن؟
با توجّه به اینکه در آیه ۱۳۰ سوره انعام آمده است: «ما براى جنّ و انس، پیامبرى از جنس خودشان
چگونگي خريدوفروش طلا
1-یک انس طلا=31.103431گرم باعیار فرمول5-دوستان دقت کنیدشماوقتی که به بازارطلازنگ قیمت یک گرم
محفل انس با شهدای شهرستان
محفل انس با 5- توسل به شهدا محفلی گرم و صمیمی برای اشنایی و انس و توسل و حاجت گرفتن از
نیم قرن انس و عشق به طبیعت
گرم رو و سوزنده و سرکش به مناسبت نیم قرن انس و عشق به طبیعت یکی از مسیرهای دیواره بیستون
انس گويا(رايگان )
به دوستاران آشنایی با بازار های مالی و پیش بینی نسبت به روند انس گويا قيمت هر گرم طلای 18
روش محاسبه قیمت طلا و سکه در ایران از روی قیمت های اونس جهانی
برای محاسبه قیت طلا در ایران از انس دوستان دقت کنید شما وقتی که به بازار 398.7 گرم طلای
برچسب :
انس به گرم