دل درد های مطبوعاتی در بوکان!

آقا دلتان از من درد گرفت؟ شرمنده ....

من جدا هنوز نفهمیدم که دلتان از من درد گرفت یعنی چی؟یا ترجمه این جملات تحت الفظی کُردی مشکل دارد یا من خیلی لهجه دارم و بلد نیستم دو کلمه حرف درست و حسابی بنویسم.چون کلا با مسئله ای به نام دل درد و درد دل با دیگران مشکل دارم.و هنوز نفمیدم کلا این دل که میگویند یعنی چی؟ آیا دل همان شکم خودمان است که وقتی غذا میخوریم بزرگ میشود و نفق میکند و قاراچ قوروچ میکند و پیچ میخورد و درد میگیرد.یا اینکه دل همان مشت خونین داخل قفسه سینه است که کار پمپاژ خون را انجام میدهد و عضو حیاتی بدن انسان است و در حیوانات هم وجود دارد و ما گاهی آن را با قلوه و جگر به سیخ میکشیم و کباب میکنیم و چه غذایی میشود خداوچیلی!

و حالا اینجا همین طوری برگرده:(هه ر وابیته وه) بگو درد دل چیست؟گاهی وقت ها آدم یک حرفی روی دلش است که میخواهد بگوید یعنی نه روی شکم است و نه روی قلب است.بلکه داخل مغز و فکر انسان است.آن هم یک جورایی میشود "دل" که اگر این حرف زیادی رویش بماند درد میگیرد و میشود درد دل که یک مقوله کاملا جدا از دل درد است.البته یک دل دیگر هم داریم که مارک لب تاب من است.ولی این همه چرت و پرت با آن مینوبسم هیچ وقت دردش نمی گیرد.با این تفاسیر من هنوز نفهمیدم که چرا آدم دلش از کسی درد میکند.

یعنی آدم میخواهد یک مطلب" طنز "بنویسد و فکر میکند که چه بنویسد که به کسی برخورد نکند و هی به خودش فشار می آورد.هی دلش پیچ و تاب میخورد قیافه عوض میکند و سرخ و سیاه میشود و به ناگاه استعدادش شکوفا میشود و همه آن انرژی پتناسیل دلش به صورت انرژی جنبشی خارج میشود.و نفق دلش کلا میخوابدو دل دیگر درد نمیکند.ولی خدا میداند که عواقب آن چه دل دردهایی است و چند نفر دلشان از تو درد میگیرد و قیافه عوض میکنند و لحن عوض میکنند و غیر مستقیم و مستقیم با پیغام و ایما و اشارت و پیچش مو به تو میگویند (ورش دار) 10عاخه یعنی چی ورش دار؟میگم جمش کن !!! یعنی چی جمش کن؟منظورتان این است که جمعش کنم؟؟؟ خب با چی جمعش کنم؟اگر مثل شما جمع و تفریق بلد بودیم که میشدیم حسابدار و حساب این مردم را میرسیدیم. باشه میگم درستش کن تا درستت نکردم......آی خاک عالم چرا من نمیفهمم چطوری می خواهید من را درست کنید؟یعنی میخواهید کاکه حمه درست کنید یا یک نمونه شبیه سازی شده از کاکه حمه درست میکنید؟آقا بیا پایین از خر شیطان.این مطلب رو بیخیال شو،خلاصه گیر نده ! چقدر میخوای بهت میدم.پولش رو حساب میکنیم.چقدر جوهر خودکار مصرف کردی؟چقدر کاغذ پاره سیاه کردی؟انگشت مبارک چقدر مستهلک شد تا این پست را تایپ کنی؟چشمتان چقدر درد گرفته که به این مونیتور کامپیوتر زل زدید؟همه را حساب کنید تا چکش را برایتان بکشم.....

شما زحمتتون میشه بگویید ایراد چه بوده ؟کجا احساس دل درد کردید و کجایش سرخ بود. شما لب تر کنید من خودم درستش میکنم.بعد هم میگویند اون قسمتش کج بود یه کمی راستش کن.آن انتقاد را بردار بجاش بگو بح بح‌ح‌ح‌ح‌ح‌.....بع بع !حالا بگو :چه حح‌ح‌ح‌ح‌ح‌ چه حح‌ح‌ح‌ح‌ح‌ .....چقه چق !!!! ده نه ده .....کج تر شد.اه ....کاش اصلا از اول هم دست نمیزدی ....ولش کن بابا ....

آقا اصلا ما فلافل خوردیم.... اصلا طنز نمی نویسیم که مبادا به کسی برخورد کند و دلش درد بگیرد!! این وبلاگ بوکان سیتی هم تا اطلاع ثانوی تعطیل ....خوش اومدید!

یعنی جدا برداشت شما از طنز اینقدر محدود و پایین است آقای روزنامه نویس؟جناب وبلاگ نویس ؟قدیمی ترین؟ دوست عزیز؟گرامی سرور ؟یعنی شما هم؟یعنی یک انتقاد ساده با ادبیات طنز را برتان نمی تابید؟

خداوچیلی مگه حقیقت نداشت؟

خدا میداند اگر به کسی یا چیزی تاکنون انتقادی کرده ام تنها از سر دلسوزی و خیرخواهی بوده است.خدایا مرا ببخش اگر دل کسی را با حرفهایم رنجانده ام.خودت میدانی شخصیت کاکه حمه را و قلمش را به هیچ کسی نفروختم که حالا وامدار کسی باشم و در خدمت به کسی و تعریف و تمجید بیخودی از کسی بنویسم.آنجا که لازم بوده انتقاد کردم و فحش ها شنیدم و جایی هم که لازم شده به توصیف واقعیات پرداختم و از تقدیر و تشکرهای دیگران هم بی خودی از خود بیخود نشدم.

آقا شما خودتان در نشریه مرزداران یک انتقاد به جا چاپ کردید که تاکنون در این نشریه بی سابقه بود،خودتان ببینید عکس العمل کسانیکه مورد انقاد قرار گرفته اند چه خواهد بود.

انگار انتقاد ما هم به نشریه شما کار ساز بوده که به این سرعت شاهد تغییرات مثبت بودیم.کلا فلسفه انتقاد همین است.یعنی یک جای کار ایراد دارد.و این وظیفه اصحاب رسانه بعنوان چشم و صدای مردم است که این ایراد را به شما گوشزد کنند.تا هم نفس ایراد را برطرف کنید و هم بدانید که چشم مردم شما را به دقت در زیر ذره بین میبیند و صدای مردم از طریق همین رسانه به گوش همه میرسد.پس اگر گاهی در مسند ریاست و قدرت خواسته یا ناخواسته رفتاری کردیم یا خطایی مرتکب شدیم که به خیال خودمان هیچ کس ندید و کسی هم متوجه نشد این رسانه ها هستند که خطای ما را یا به زبان جدی یا طنز مستقیم یا غیر مستقیم گوشزد میکنند.

پس هیچ جای دلخوری وجود ندارد.دوست من ! خدا میداند که من و تو چه درد دل ها داریم .چه دردها از این کم کاستی های شهر داریم که گاهی با خنده و طنز و گاهی با زبان و لحن کنایه میزنیم که مبادا کسی برنجد و دلش درد بگیرد چون دل درد و غمخواری و خون جگر خوردن شغل ماست.ولی به همین قلمت قسم که اگر حرفی زدم کسی رنجیده است و یا گفته اند پاکش کن .....خودم را هر طوری که شده راضی کردم دندان بر این دل خسته فرو بستم و سکوت کردم.اما هیچ گاه توصیه و تهدید کسی را آویزه گوش این شخصیت سرکش کاکه حمه نکردم.چون به او و قلمش تعهد دارم و متاسفانه یا خوشبختانه این شخصیتی که ساخته ام غرورش از من خیلی بیشتر است.و نوشته هایش اگرچه طنز است اما تلخ و گاهی نیش دار که میدانم به مذاق خیلی ها خوش نمیآید.این زبان کاکه حمه است و سبک منحصر به اوست و نه سبک من و اخلاق من و نوع ارتباطات من با مخاطبانم.زیرا کاکه حمه به خود من هم انتقاد دارد. و ای کاش از اول هم کسی نمیدانست کاکه حه مه کیست و همچنان مجهول میماند تا کسی از سازنده اش به خاطر حرف ها و طنزهای تلخش نمیرنجید.چون معمولا انتقاد ها را بر نمیتابیم.چون عادت گرفتیم به تعریف و تمجید.خودمان از همه گله و شکایت داریم ولی پایش که بیافتد و خودمان در موقعیتی قرار بگیریم که کسی انتقادی کند یا حرفی بزند به جای بازبینی مشکلات و حل مساله سعی میکنیم که صورت مساله را پاک کنیم.

دل درد های مطبوعاتی در بوکان!

مطالب مشابه :

فروش لپ تاب روز در بانه خرید

لب تاب دسته دوم اپل ؛ سونی در حد صفر

انتخاب لب تاب خوب

در مورد روستا

عوارض لپ تاپ برای سلامتی

دل درد های مطبوعاتی در بوکان!

آشنایی باکرم های شب تاب+تصاویر

مهندس سید احسن علوی در کامیاران

اجباری12