پایان جلسه پنجم
مهمترین ویژگی درد ناخوشایندی ان است در مورد درد یک بخش از ادراک ان یعنی ناخوشایندی ان در سطوح پایین تر قشر اتفاق می افتد و اگر قشر را بی حس کنیم و ارتباطش را با تالاموس قطع کنیم و سپس با یک کارد در عضله جانور فرو کنیم!!!!!!!!!!!!! میتوانیم علائم درد و زجر را در وی ببینیم!!!!!!!!! به این اینتگرشن (integretion) میگوییم و کیفیت درد همچنان با قشر دریافت میشود.
یک سری از سازش ها یی که ناشی از مراکز بالا است مهار مرکز گریز نام دارد .
مهار مرکز گریز:مرکز حسی وقتی یک تحریک را دریافت میکند خودش یک مسیر مهاری را که به مسیر حسی ختم میشه تحریک میکنه بنابر این ورودی حسی کاهش میابد.وقتی هیچ محرکی را به سیستم عصبی نفرستیم مرکز حسی در حدا کثر حساسیت است ولی وقتی محرک شدید ومدت طولانی اعمال شود به شدت AP تولید میکند و ورودی مرکز زیاد است مرکز مسیر هایی دارد به سمت گیرنده که مهاری اند انگاه مرکز توسط این مسیر ها رهایش نوروترنسمیتر بر نورون را کم میکنند (فیدبک منفی) و ان بخش را مهار میکند پس مهار مرکز گریز از مرکز به محیط میاید و اثرش هم مهاری است.
بیماری جسمی نهایتا میتواند به یک بیماری روانی منجر برای همین مکانیسم درد را برسی میکنیم.
درد یک مکانیسم دفاعی است که هشدار میدهد یک قسمت از بدن دچار اسیب شده است.
پتانسیل عمل مرکب و تعیین سرعت فیبرها در یک تنه عصبی:در مورد انتقال اعصاب حسی به نخاع مثلا تمام اعصاب مربوط به لمس در یک فیبر یا تمام اعصاب مربوط به درد در یک فیبر جداگانه قرار ندارند بلکه در یک فیبر از انواع اعصاب حسی مثلا درد و دما و فشار و ... وجود دارد که از لحاظ نوع و قطر و میلینه بودن یا نبودن با هم تفاوت دارند.
برای اثبات این مطلب یک فیبر را انتخاب که در ان سه اکسون حس های مختلف وجود دارد در اطراف فیبر دو الکترود قرار میدهیم کمی با فاصله از فیبر سپس با تحریک فیبر به وسیله الکترود ها در سه اکسون AP تولید میکنیم و از ان طرف فیبر ثبت درون یا بیرون سلولی میگیریم.
وقتی شدت تحریک را زیاد میکنیم اول فیبر با قطر بزرکتر AP تولید میکند به این دلیل که وقتی شما میخواهید یک جریان یونی را از بیرون به داخل اکسون بفرستید چون قطر فیبر زیاد است مقاومت کمتر است (مقاومت در فیزیک از فرمول روبرو به دست میاید R= یک ضریب ثابت x یک/A بخوانید آر مساوی است با ضریب ثابت ضربدر یک بخش بر (آ) A در واقع سطح مقطع اکسون است که قطر هم در به دست اوردن سطح مقطع دخالت دارد پس هر چه قطر افزایش یابد سطح مقطع افزایش و در نتیجه مخرج کسر بزرگتر میشود که با بزرگ شدن مخرج خود کسر کوچکتر میشود و در نهایت مقدار مقاومت (R ) کاهش میابد و همینطور دلیل دیگر کاهش مقاومت در بخش خازن ها و مقاومت ها این است که وقتی مقاومت ها کنار هم و به طور سری قرار گیرند افزایش تعداد انها باعث میشود مقاومت کلی کاهش یابد. که از اوردن اثبات ان خود داری میکنیم .
اگر شدت محرک را همچنان افزایش دهیم تا هر سه نورون شروع به تولید پتانسیل عمل کنند ثبت ما هم چند مرحله ای میشه که قله بزرگتر مربوط به اکسون بزرگ و قله متوسط مال اکسون کوچک اما میلینه و قله اخر که خیلی خیلی کوتاه است مال نورون کوچک بدون میلین است(C)
پس سرعت در نورونی که قله بزرگتر دارد بیشتر و همینطور به ترتیب کاهش قله ها سرعت هم کاهش میابد.
حس های دقیق که زمان برای انها مهم است نورونهای ضخیم و میلینه دارند.
در مسیر حسی تقویت و واگرایی در مسیر هایی که به سمت مرکز میروند رخ میدهد . اگر ما محرک ضعیف باشد مسیر وسط را فقط تقویت میکند زیرا 3 تا سیناپس دارد و در کل نورونها ی وسط بهتر در فرایند واگرایی تحریک میشوند.
حال این سوال پیش میاید که وقتی در یک مسیر حسی واگرایی به وجود میاید این واگرایی موجب به تداخل سیگنال نمیشود؟
با توجه به شکل قبل انتظار داریم این اتفاق بیفتد یعنی سیگنال را به صورت پیوسته درک کنیم و احساس نکنیم دو محرک (مثلا سر دوتا سوزن) که با فاصله کم به پوست وارد میشوند مجزا هستند در واقع تحریک را به صورت تحریک پیوسته درک کنیم اما این طور نیست !!!!
این اتفاق مهار میشودوقتی دو مسیر در کنار هم تحریک میشن درسته گسترش میابند و تقویت میشوند اما هر کدام از مسیر ها علاوه بر گسترش خود تحریک ناحیه کناری را مهار میکند که به این مهار مهار جانبی میگویند و کمک میکند محرک های حسی مجزا را تشخیص دهیم .
اما همین تمیز دادن بین دو محرک در فاصله کم از هم در حس سوماتو سنسوری یه حدی دارد اگر دوتا سوزن را روی پوست بگذاریم و از شخص بپرسیم دوتاست یا یکی و در هر مرحله سوزنها را به هم نزدیک کنیم و باز بپرسیم دوتاست یا یکی در هر قسمت از پوست بدن این مینیمم فاصله ای که دیگر تشخیص دو محرک از هم امکان ندارد فرق میکند .هر چه تراکم گیرنده ها در پوست بیشتر باشد این مینیمم فاصله قابل تشخیص کمتر است.
در ازمایشی دیگر یک میله را بر سطح پوست قرار میدهند و از فرد میخواهند جهت میله را بگوید از این ازمایش نیز برای حساسیت مسیر حسی و تراکم گیرنده های حسی در پوست استفاده کرد .
یا به جای میله از صفحه هایی استفاده که یک سری میله به طور موازی به هم وصلند و ان را روی پوست قرار تا فرد بگوید در چه جهتی هستند.
اگر گیرنده را بر سطح پوستی بگذاریم که گیرنده ای ان متراکم باشند به راحتی جهت میله را میفهمیم اما اگر اندازه میله کوچک باشد کوچکتر از میدان گیرنده در مثلا پوست کمر و میله را روی پوست کمر بگذاریم نمیتوانیم جهت انرا تشخیص زیرا باید چند گیرنده در یک امتداد فعال شوند تا بتوان جهت میله را فهمید.
در یک سطح برابر تعداد گیرنده ها در سر انگشت زیاد ولی میدان انها کوچک و در کمر میدان گیرنده بزرگ و تعداد گیرنده ها کمتر است
پردازش اطلاعات بر اساس پاسخ متفاوت نورونها در بخشهای مختلف مسیر حسی:بعضی حس ها مثل درد فقط با یک دونه نورون و یا یک نوع نورون هم پاسخ میدهند اما بعضی حس ها با یک نورون یا یک نوع نورون پاسخ نمیدهند مثلا زاویه مفصل دست که بدون اینکه نگاه کنیم میتوانیم توضیح دهیم که دست ما در چه حالتی است .
در شکل بالا گیرنده های داخل مفصل هر کدام با یک زاویه خاص و یک شدت خاص فعالیت میکنند و وقتی دست بسته است نورون 1 و 2و 3 فعالیت و 4 و 5 کاملا غیر فعال(دست بسته = زاویه صفر درجه ) و وقتی دست باز میشود فعالیت 1 و 2 و 3 کمتر و کمتر میشود و بر فعالیت نورونهای 4 و 5 افزوده میشود.
در زاویه حدود 110 درجه (بین 106 تا 111) 5 نوع نورون با هم در حال فعالیتند
اگر این نورونها نبودند باید برای هر زاویه یک نورون و در مجموع 180 تا نورون داشتیم
برای دما دو نوع گیرنده داریم :
1- گیرنده سرما
2- گیرنده گرما
اگر بخواهیم یک سیستم تنظیم دما بسازیم نمیتوانیم مثل شکل زیر بسازیم چون با کاهش دما فعالیت گیرنده ها کاهش زیرا دیگر پمپ های سدیم - پتاسیم و انزیم ها در گیرنده ها کار نمیکنند که این سبب کاهش فعالیت گیرنده ها میشود.
در بدن گیرنده سرما در یک رنج وسیع از دما هایی که به عنوان دمای گرما میشناسیم فعالیت میکند
گیرنده سرما و گرما جز معدود گیرنده هایی که فعالیت خود به خودی دارند اگر دما را بالا یا پایین ببریم Rate انها افزایش میابد.
طبق نمودار بالا دما را کمی بالا ببریم ابتدا در فعالیت گیرنده های سرما یک افزایش میبینیم اما در ادامه افزایش دما فعالیت گیرنده های سرما شروع به کاهش و در دما های بالاتر به صفر میرسد.
وقتی ما در هوایی با دمای 35 درجه هستیم دمای پوست همیه بالاتر است و حتی دمای پوست بدن با دمای خود بدن(احشاء داخلی) فرق میکند .
در نمودار بالا اگر فرکانس 20 باشد در صورتی که گیرنده سرما و گرما هر دو فعالیت کنند میفهمیم دما30 درجه و اگر فقط گیرنده سرما فعالیت دما 22 درجه است.
اگر فرکانس 10 بود و گیرنده های گرما فعالیت دما 42 و اگر گیرنده های گرما و درد با هم پس دما 48 است.
بقیه نوشته های شکل را هم لطفا یاد بگیرید خیلی مهمه
در نمودار جایی که گیرنده های گرما و درد فعالیت میکنند بالاتر از 45 در واقع احساس گرما دارد به وسیله گیرنده های درد هم احساس میشود ولی در ادامه با افزایش گرما دمای بالاتر از 48 - 49گیرنده های درد شروع به فرستادن علائم درد میکنند..
چیزی که واقعا وجود دارد گرماست و نبود گرما میشود سرما . سرما ریت AP را کاهش میدهد. مکانورسپتورها در دمای پایین و خیلی سرد غیر فعال میشوند.در دماهای خیلی پایین مثل دماهای خیلی بالا گیرنده های درد فعالیت میکنند.
نوع فیبرهایی که اطلاعات گرما و سرما را منتقل میکنند متفاوت است گیرنده های سرما A تتا هستند و گیرنده های گرما نورون های بدون میلین نوع C هستند.
در مورد گرما در دمای بالاتر از 45 درجه گیرنده های درد هم فعال اکثریت افراد جامعه از 45 درجه به بالا احساس درد و عده ای هم کمتر از 45 شروع احساس درد را دارند و عده ای هم بیشتر و حدود 47 درکل این احساس درد دارای یک توزیع نرمال است که بین 43/5 تا 47 است .(توزیع نرمال دمایی که افراد از ان دما به بعد احساس درد میکنند )
سرما به صورت غیر مستقیم با اسیب بافتی گیرنده های درد را تحریک اما گیرنده های گرما به طور مستقیم گیرنده های درد را تحریک میکنند.البته گرما با اسیب بافتی هم میتواند باعث تحریک گیرنده درد شود.
همان ویژگی هایی که برای دیگر حس ها داشتیم برای درد هم داریم ولی مهمترین ویژگی درد ناخوشایندی ان است .
گیرنده های درد انتهای ازاد عصب هستند و عاملی که جز محرک دردزا (محرکهای الکتریکی و مکانیکی و حرارتی)سبب درد میشود مواد شیمیایی ازاد شده از سلول های اسیب دیده است یا حتی سلولهایی که اسیب ندیده ولی موادی شیمیایی تولید که در ادامه با انها اشنا میشویم.
خیلی از محرک هایی که سبب ایجاد درد میشوند مستقیما گیرنده درد را تحریک نمیکنند بلکه درد ناشی از مواد شیمیایی است که در صورتی که محرک هم برداشته شود همچنان درد را ایجاد و ادامه میدهند.
ATP, capsaicin, K+, Bradykinin, histamineمواد شیمیایی سبب ساز درد هستند.ATP و یون پتاسیم اگر از سلول های اسیب دیده خارج شوند باعث ایجاد درد و لی اون سه تا لازم نیست سلول پاره شود بلکه خود سلول انها را به بیرون ترشح میکند.(مثلا در التهاب)درد گاهی با بعضی حس های دیگر تداخل دارد مثل گرما و به صورت دما حس میشود.مزه تندی میتونه گیرنده درد را تحریک کند و ما گیرنده تندی نداریمکپ سایتین معرفی شده در بالا سبب تندی فلفل میشود و سوزش فلفل به خاطر این است که کپ سایتین ازاد میکند و این ماده گیرنده های درد ما را تحریک میکند.کیفیت در د به دو نوع تقسیم میشود:
1- درد حاد(سریع و تیز)(الکتریکی- حرارتی)
2- درد مزمن(اهسته سوزشی)(عمدتا محرک های شیمیایی)
مزمن و حاد ساب مدالیتی درد هستند.
علاوه بر کیفیت برای درد ویژگی های مکان شدت و مدت را هم تعریف میکنیم .
تشخیص مکان محرک درد زا در مورد بعضی درد ها ناشی از این است که محرک درد زا هم گیرنده های درد و هم مکانورسپتور ها را فعال میکنند.
وقتی دست ما را چاقو میبرد جاش رو خوب تشخیص میدهیم ولی جای درد بعدی که بر اثر مواد شیمیایی و دردی پخش است را نمیتوان دقیق تشخیص داد.
نوروترنسمیتر های فعال درد:
Glutamate- Substance p
مطالب مشابه :
پایان جلسه پنجم
را به سیستم عصبی نفرستیم مرکز حسی در حدا کثر حساسیت است ولی 87 شیراز روانشناسی
فراخوان ارسال آثار به همایش بين المللي سالمندي و سلامت
فراخوان ارسال مقاله به همایش بین المللی سالمندی و سلامت در شیراز اعلام شد.
منابع آزمون کارشناسی ارشد رشته مشاوره (مشاوره و راهنمایی مشاوره خانواده تحصیلی شغلی توانبخشی)
§ روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی- علی دلاور § »»»» همکاری با مرکز مشاوره
دانش آموزی که در ترکیب مشکل دارد؟
دانش آموزی که در ترکیب مشکل دارد؟ تخصصی روانشناسی و اختلال شیراز-مرکز مشاوره پارسا
کارگاه ها و دوره های آموزشی روانشناسی و مشاوره ای برای عموم
کارگاه آموزشی روانشناسی و مشاوره مشاور روانشناس در همدان می باشد This مرکز مشاوره
مرکز تخصصی مشاوره انتخاب رشته در شیراز
مرکز تخصصی توسط دانشگاهیان دانشگاه شیراز تضمین قبولی در بهترین (روانشناسی بالینی
برچسب :
مرکز روانشناسی در شیراز