سر در گمی زندگی در فضای مجازی

و یدع الانسان بالشر دعاه بالخیر و کان الانسان عجولا    (اسرا 11)

انسان با شوقی که خیر و منفعت خود را می جوید

چه بسا به نادانی شر و زیان خود را می طلبد

و انسان همواره عجول است.

 

انسان معاصر = انسان شتابزده، مضطرب، عجول، خسته و افسرده و همیشه ناراضی.

نمود چنین صفاتی را در دوره های مختلف تاریخی به کرات می توان دید، اما تجمع و یکدلی همه ایشان در انسان امروز پدیده جدیدی است، به خصوص شتاب و اضطرابی که امروزه مردمان شهرهای بزرگ را دچار خود کرده است.

با هر شغل و مقامی که باشید به طور خودآگاه و ناخودآگاه از قوانین جامعه تبعیت می کنید و چه بسا به دلیل عدم توانایی و مقابله با مسائل آنها را توجیه نیز می کنید.

در مقایسه ای کلی و دور از موارد استثنایی که در هر گزینشی می توان مشاهده کرد، انسان امروز از بسیاری از جهات پیشرفته تر از انسان گذشته است و کشفیات واختراعات بسیاری را در طول 3 قرن گذشته انجام داده و می دهد.

اما برای چه هدفی و به چه قیمتی؟

سوالی که سال هاست مرا به خود مشغول کرده است که با پیشرفت هر لحظه ای علم و تکنولوژی، چرا کیفیت زندگی انسان رضایت بخش نیست و هر با اینهمه قربانیانی که از طبیعت و درخت و پرندگان، پیشکش خدای علم و تکنولوژی می کنیم باز نتیجه ای حاصل نمی شود و تلاش های او و شتابزدگی دانشمندان در اختراع و اکتشاف راهی به جایی نمی برند!

فضای مجازی، یکی از دستاوردهای جدید انسان معاصر است که نوید زیستنی بهتر و نیکوتر را وعده می دهد.

افسار گسیختگی نوینی در قالب هزاران فرمول و رایانه و تفکر و اندیشه هایی که هر کدام صدها انسان را به خود مشغول داشته اند.

انسان ها در تنگنایی از گمنامی واقعیت و ناآشنایی با دنیای مجازی که هر لحظه بر سیطره خویش می افزاید و اندیشه و تخیل را از حرکت باز می دارد؛ رویکردی تک بعدی، در قالبی سخت و فشرده حق انتخاب و تصمیم گیری را از شخص می گیرد و انسان، تنها بازیچه ای است در دست ابرقدرتان تکنولوژی و اقتصاد که با ترفندی جدید، همچنان به استثمار خود ادامه می دهند و کسی نیست که سوالی کند و بیندیشد که به کجا می رویم.

زنجیر هایی که به نام ترقی و پیشرفت و با بهره جویی از زیاده خواهی انسان ها بر گردنشان آویخته می شود و مسیری از پیش تعیین شده را طی می کنند. تکنولوزی علارغم دستاوردها و نتایج بسیار شگفت انگیز و مهمی که در چند قرن اخیر بدست آورده است، نباید فراموش کرد که در این راستا بسیاری از امیال و آرزوهای انسانی فراموش شده و حتی دربیشتر مواقع سرکوب شده اند تا سواران علم و فن بر تصا حب عرصه های جدید تر نایل آیند. حال سوالی که مطرح می شود این است که نقش انسان ها در این برهه زمانی که در چهارچوبی تنگ و خالی از هرگونه احساس و شاعرانگی، چه می تواند باشد.

چهره هایی که در پشت عینک های دیجیتالی خود را مخفی می کنند و خلاهای ذهنی و عاطفی خویش را در دنیایی مجازی جستجو می کنند، کودکانی که نه در حیاط پشتی خانه و نه در جمعی متشکل از هم سن و سالان خویش، بلکه به دورازهمه اینها با دوستانی مجازی و درآن سوی رایانه های خویش مشغولند و غافل از طبیعتی که از آن خلق شده اند.

تنها دستمایه بودن ما، زنده ماندن همین آب و خاکی است که به دور از هرگونه ادعا به نیازهای ما پاسخ می دهد.

روزگاری خواهد رسید که رایانه ها همانگونه که در یکسری از فیلم های علمی تخیلی به نمایش در می آید به جای انسان ها خواهند اندیشید و تصمیم خواهند گرفت و حتی کمی دور تر خواهند زیست. زندگی انسان در قالبی از تعامل روح و جسم معنی می یابد و تکامل واقعی او در سایه پیوند و هماهنگی این دو به وجود می آید و حال چگونه می توان با تفکیکی ظالمانه به نام خرد و تکنولوژی اسباب رشد و تجلی انسان را فراهم کرد.

تفکر در لایه های بالایی خویش، تخیل و در لایه های پایینی، خرد و مغز انسان را به چالش در می آورد که اینک همین گستره محدود، خرد انسان را شرط لازم و کافی برای رستگاری او می داند.

مسیر زندگی انسان امروزی در کدامین چهارچوب و قاعده مختار و منعطف از دیدگاه انسانی مشخص می شود که شامل خواسته ها و خواهش های او باشد و بتواند بدون هیچ دغدغه ای آن را به کار گرفت. آگاه و آزاد بر سرنوشت خویش و داشتن باوری عمیق بر زیستنی که از چند دهه قبل به صورتی محسوس سعی در تغییر الگوهای و معیار های آن دارد.

چرا به گذسته نمی نگریم و از گذشتگان نمی آموزیم. اندیشمندان ما سعی می کنند انسان را نسبت به دیدگاه ها و نظریات خود تفسیر کنند نه آنچنان که هست و موجودیت دارد؛ به همانگونه در معماری نیز بدنبال فضایی جهت انعکاس یافته ها و یا آزمودن تجارب خویش هستیم و کمتر کسانی، دغدغه سکونت و سکنی گزیدنی را که هایدگر «فیلسوف معاصر» مطرح می کند را دارند. چنانکه قبالا نیز اشاره شد، حضور انسانی در گستره ای شاعرانه وتغزل گون معنی پیدا می کند و در این راستا است که انسان بودن خویش را احساس می کند. بودن من به چه معنی است؟ و چگونه خواهم زیست؟ سوالاتی که پاسخگویی به آنها جایگاه انسان و نحوه سکونت او را بیان می کند نه نظریه ای که بودن انسان را تنها در اندیشیدن او خلاصه می کند، آن هم در گستره عقل و خرد و نه در وادی تخیل و معرفت.

جنبشی که امروزه همه ما به نحوی در گیر و حتی مصرف کننده تولیدات آنیم، دنیایی جدید را به ما پیشنهاد می کنند که فردا روز به اجبار در آن محیط قرار خواهیم گرفت و افسوس داشته هایی را خواهیم خورد که با بی تفاوتی از کنارشان می گذریم و با دهانی باز به زرق و برق حیرت آور و درعین حال کذایی تکنولوژی می نگریم.

 

منبع : http://report.aruna.ir/archives/2008/Sep/15/1835.php

 


مطالب مشابه :


شعر و معماری

درک و بیان محیط. تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک




مقبره سه گنبد ارومیه

درک و بیان محیط. تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک




اصول عكاسی معماری

درک و بیان محیط. تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک




شش نکته برای یادگیری بهتر

درک و بیان محیط تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک محیط




دانلود کتابهای طراحی ...

هر چند در نظام آموزش معماری دوره کارشناسی جدید در ایران ، درس "درک و بیان محیط" متولی آموزش




آنتي دوآليسم و تئوري زيبايي شناسي

درک و بیان محیط تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک محیط




معرفی کامل سه گنبد

درک و بیان محیط. تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک




سر در گمی زندگی در فضای مجازی

درک و بیان محیط تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک محیط




سه پل یکپارچه از سانتیاگو کالاتراوا

درک و بیان محیط. تربیت و تقویت نگاه جستجوگر و معنی یاب در جهت مشاهده و درک




برچسب :