نسخ زن حارث (کتاب تعزیه مانند صاحبش غریب - مجید کیقبادی )
|
* | |
سلاح رزم ز من خواهی ای بلا وارث | ||
به من حقیقت احوال را کنون برگو | ||
ببینم اینکه به تو زشت هست یا نیکو | ||
می روی در سفر انشا الله | * | |
تو نیایی دیگر انشا الله | ||
سر تو چون برود در ته چاه | ||
عیش و عشرت کنم انشا الله | ||
سوره تبت برایت خوانم | * | |
تو نیابی ظفر انشا الله | ||
من بریزم عقبت خاکستر | ||
برنگردی دیگر انشا الله | ||
ایا کریم خبر ناید از غم مسلم | * | |
مگر زمانه چه آورد بر سر مسلم | ||
ندانم آه ز بیداد خصم بسیارش | ||
چه آمده به سر طفلهای افگارش | ||
کنیز گریه ز چشمم مکان خواب گرفت | * | |
ز داغ مسلم بی یار دو چشمم آب گرفت | ||
کنیز از غم مسلم کباب شد جگرم | ||
یقین که خون رود این زمان دو چشم ترم | ||
بگیر مشک تو رو کن به سوی شط فرات | ||
بیار آب وضو سازم از برای صلات | ||
کنیز ماه رخسار چرا گریی چنین زار | * | |
بگو بر من تو افگار بگو گردم خبردار | ||
بگو بر من چه دیدی چو صید از دام رمیدی | * | |
ز جان تو نا امیدی بگو گردم خبردار | ||
یقین بابا ندارند یقین ماوا ندارند | * | |
اسیر و خوار و زارند بگو گردم خبردار | ||
به سن چند سالند یقین پر زیر بالند | * | |
یتیم و بی قرارند بگو گردم خبردار | ||
نپرسیدی نشان را تو از اجدادشان را | * | |
تو نام باب شان را بگو گردم خبردار | ||
یتیمان کی باشند عزیزان کی باشند | * | |
دو طفلان کی باشند بگو گردم خبردار | ||
به مژدگانی تو ای کنیزک مضطر | * | |
شوم شفیع تو در حشر نزد پیغمبر | ||
ای کنیز این راز را پنهان بدار | ||
شوهرم را نیست دان یک ذره آر | ||
بگیر دست مرا ای کنیزک مضطر | * | |
مرا ببر به مکان دو بی پدر مادر | ||
مرا ببر به مکانی که هست منزل شان | ||
کنم ز موی سر خویش سایه سر شان | ||
سلام من به شما ای دو نور دیده من | * | |
غریب کوفه و مهمان نو رسیده من | ||
شما کجا و مدینه کجا و کوفه شما | ||
چه کرده اید که گشتید این چنین تنها | ||
قدم به خانه این مضطر و ستمدیده | ||
ز روی مهر گذارید ای دو غمدیده | ||
طفل های بیکس و بی یاورم | * | |
صبر بنمایید طشتی آورم | ||
من بشویم هر دو پاهای شما | ||
جان من گردد به قربان شما | ||
زلف های هر دو را شانه زنم | ||
چشم های هر دو را سرمه کشم | ||
از گلاب و مشک و عنبر تر کنم | ||
یاد گیسوی علی اکبر کنم | ||
چون که اکبر می رود میدان جنگ | ||
مادرش دنبال او کوه کوه زن | ||
کی خدا آرام جانم می رود | ||
هیجده ساله جوانم می رود | ||
ای خدا شبها به روز آورده ام | ||
تا چنین رعنا جوان پرورده ام | ||
تا شود او مونس دل گیری ام | ||
تا که او گیرد عصای پیری ام | ||
بخوابید این زمان در خانه من | ||
بخوابید این زمان کاشانه من | ||
خداوندا ترحم کن به چشم اشک ریزانم | * | |
که نتوانم خدا بینم من این مرگ عزیزانم | ||
کجا بودی تو ای حارث که رخسارم غبارین است | ||
مکن پنهان بکن افشا تو را من از کنیزانم | ||
بگیر این آب ایندم شوی تو صورت | * | |
الهی بینمت حارث به گورت | ||
ندیدم هیچ کس را مثل تو بیدادگر ای مرد | * | |
بکن از دل خیال فاسد خود را به در ای مرد | ||
نمی دانی مگر مسلم پسر عم حسین باشد | ||
بکن از چهره پاک حسین آخر حذر ای مرد | ||
گیرم از بهر تدارک جهت تیره گران را | * | |
حال حاضر کنم از بهر تو این لغمه نان را | ||
از بس که دویدی به همه دشت و بیابان | ||
در خانه خود صرف نما لغمه نان را | ||
تو ای حارث نظر کن بر خود این کار و بار خود | * | |
نظر کن بر خود این فرش های لکه دار خود | ||
همی خوردی فسنجون خورشت عمرت نخوردی تو | ||
تو ای مزدور مردم فخر را سازی شعار خود | ||
نمایی پیک عزرائیل ای مرد | * | |
مکن در جستجو تعجیل ای مرد | ||
همین آهی که جانش تازه باشد | ||
بدان در خانه همسایه باشد | ||
پرده از کارم فکندی ای فلک رسوا شوی | * | |
ریشه ام از بیخ کندی ای فلک رسوا شوی | ||
شعله آه یتیمان می کنم روشن چراغ | ||
بر سر داغم فزودی ای فلک از غصه داغ | ||
ای خدا شرمنده گشتم از رسول | * | |
ای خدا درمانده گشتم از بتول | ||
در قیامت من چه سازم ای خدا | ||
روسیاهم روسیاهم روسیاه | ||
عجب مهمان نوازی کرده ام من | * | |
عجب خود کاره سازی کرده ام من | ||
دو یوسف را به دست گرگ دادم | ||
عجب در خانه یاری کرده ام من | ||
حارث ایشان میهمانند میهمان | * | |
دی شب اندر خانه ما آمدند | * | |
حارث ایشان رهگذارند رهگذار | * | |
آنقدر گفتند که ما هستیم یتیم | * | |
هر چه باشند تو از ایشان در گذر | * | |
خون مظلومان مریز حارث به خاک | * | |
خون مظلومان بیا حارث مریز | * | |
الهی طفل و بی بابا نباشد | * | |
اگر باشد در این دنیا نباشد | ||
پدر داران همه با عز و نازند | ||
یتیمان با پدر داران نسازند | ||
چرا گفتید و نام و هم نشان را | * | |
چرا گفتید نام بابتان را | ||
گوش کن ای ظالم بیدادگر | * | |
تا بگویم شرح طفلان سر به سر | ||
راه را گم کردند اینجا آمدند | ||
خانه ما را پناه آورده اند | ||
کن به ایشان مهربانی یا خوشی | ||
کس نکرده در جهان مهمان کشی | ||
حارث ایشان روزگاری داشتند | ||
مثل مسلم باب زاری داشتند | ||
پای شان پر آبله در پیچ و تاب | ||
میل ننمودند و اصلا نان و آب | ||
مهر خود را من به تو قربت کنم | ||
بیش از اینها من به تو خدمت کنم | ||
گیر این تیغ و بیا خونم بریز | ||
نزد مهمان آبرویم را مریز | ||
حارثا این طفل ها بر تو مهمانند | * | |
حارثا این طفل ها بی کس و زارند | ||
حارثا این طفل ها بابا ندارند | * | |
حارثا این طفل ها ماوا ندارند | ||
مادرشان در وطن چشم و در راه است | * | |
روی او از بهرشان زرد چون کاه است | ||
غریب و مضطرند الله و اکبر | * | |
به تیغ کافرند الله اکبر | ||
کجا مسلم ببیند حال طفلان | * | |
به مادر کی رسند الله اکبر | ||
پایان تهرانسر مجید کیقبادی1392/07/29 |
مطالب مشابه :
فهرست مراکز آموزشگاه زبان کیش در تهران
33 rows · حامیان وطن تهرانسر - بلوار نیلوفر شرقی - نبش خیابان شهید طالبی مهر ۱۳۹۳. شهریور
آدرس و تلفن شورای حل اختلاف شهر تهران
موسسه حقوقي حامیان وطن تهرانسر، بلوار گلها، روبروی کلانتری یکصدوپنجاه 44504818
مقاوم سازی ساختمان بتنی با روش مختلط
عضویت رایگان در راهبر| موسسه تهرانسر. مقاوم سازی اتصال ستونهای پروژه مسکن مهر
نسخ زن حارث (کتاب تعزیه مانند صاحبش غریب - مجید کیقبادی )
ز روی مهر گذارید ای دو پایان تهرانسر مجید کیقبادی1392/07/29 وطن فان. شمال
رویای جالب یک مادر شهید در دیدار با رهبر معظم انقلاب
( یک معلم ) - رویای جالب یک مادر شهید در دیدار با رهبر معظم انقلاب - - ( یک معلم )
نشاني دفاتر اسناد رسمي
آدرس دفترخانه تهران -تهرانسر بلوار اصلي بين خ 22و24 نبش موسسه شرقي بين مهر و وطن پور استان
اوای انتظار(اهنگ پیشوار) تعزیه همراه اول
موسسه فرهنگی هنری عرفان 493)رسول مهر ای جده جان اندر وطن. 50901.
اسامی موافقین فروش اموال شرکت های آزادگان
؛ سید محمد فرخی از کرمانشاه ؛ سیدرضا خادم شرفی ؛ حجت شفیعی از تهرانسر مهر و لامرد وطن
سالروزحماسه ملی قیام خونین 17 شهریور وهمچنین یاد و خاطره شهدای 17 شهریورگرامی باد
موسسه فرهنگی هنری عرفان به رنگ وطن به رنگ مهر تأییدی بر قیام ۱۷ شهریور
برچسب :
موسسه مهر وطن تهرانسر