در سوگ پدر

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت                 جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

بی تردید حضرت آیةالله محمدرضا مهدوی کنی ـ طاب ثراه ـ  در میان ده ها و صدها اندیشمند بزرگ مسلمان از جایگاهی بی نظیر و مرتبتی والا برخوردار بودند. ایشان رأسا دارای دیدگاه ها و نظریاتی منحصر به فرد و مستقل در مسائل گوناگون اجتماعی و علوم انسانی اسلامی بودند. حال سؤال این جا است که براستی چه چیزی حضرت ایشان و نوع نگاه و نگرش وی را از سایر نظرات و دیدگاه ها مرجح و متمایز می سازد؟

حقیقت آن است که حضرت پدر ـ رضوان الله تعالی علیه ـ  عشق و عرفان و صفا را ازطرفی و کیاست و درایت را از طرف دیگر با یکدیگر در آمیخته بود؛ وبا مزج این دو عنصر حیات بخش قرائتی بی مانند از اسلام مطابق با مقتضیات زمان ارائه می داد. به بیان دیگر، اسلامی که مختصاتش توسط حضرت ایشان مشخص می شد، همان اسلام ناب محمدی است که در تمامی شرایط زمانی و مکانی راهگشا و در مقابل همه شبهات مکاتب گوناگون فکری، همواره سخنی نو و کلامی جدید برای طرح در مجامع علمی دارد.

اسلام ایشان، اسلامی زنده، متحرک، پویا، روینده، با نشاط، و دارای حرکت رو به جلو است. اسلامی که در مسیرخود هرگز به بن بست بر نمی خورد؛ والبته در عین حال تعلق به ریشه های اصلی رویش خود، یعنی کتاب و سنت را به خوبی حفظ کرده است، و به هیچ وجه مکتبی التقاطی و بدعتی غیر منطبق با شریعت شارع مقدس بشمار نمی آید. چنین اسلامی است که هر طالب سعادتی با عشق بدان اقبال می کند و با افتخار در مقابل تعالیم والای آن سر تعظیم فرو می آورد.

نوع نگاه برآمده از عمق بصیرت بی مانند "مرد لحظه های انقلاب" که با ایمانی ژرف و عالمانه به پایه های مستحکم شریعت در آمیخته بود به او این امکان را می داد تا آینده ای روشن فراروی افق آینده نظام مقدس اسلامی ترسیم کند. مرحوم پدر چه در دوران قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی، پیوسته بر نقش مردم در مدیریت جامعه و به دست گرفتن سرنوشت خود، تأکید می فرمود. وی به مثابه پیر و مراد خویش حضرت امام خمینی ـ ره ـ با بصیرتی مثال زدنی به درستی به نقش اساسی مردم در تحرکات اجتماعی پی برده بود و برای مردم استقلال رأی و نقش حقیقی ـ ونه نمادین ـ قائل بود. از این رو تصویر ذهنی مورد نظر حضرت آیةالله مهدوی کنی از حکومت و جامعه اسلامی، تصویری منطبق با معیار های عقلانی، وحیانی و فطری بوده و در همه مجامع علمی بین المللی قابل طرح و دفاع می باشد.

تکلیف گرایی توأم با کارآمدی و نتیجه بخش بودن عملکرد معظم له در کنار آرمان خواهی واقع بینانه او باعث می شد همه دوستداران سعادت کشور و انقلاب با طیب خاطر و آرامش خیال نظرات ایشان در باب موضوعات و مصادیق به خصوص در بزنگاه های حساس را فصل الخطاب گمانه زنی ها و تحلیل های گونه گون خود به شمار آورده، همواره نظر ایشان را نزدیک ترین راه برای کسب رضای الهی و عمل به تکلیف بدانند. همین اخلاص کامل در قول و فعل و فکر موجب می شد که آن پیر فرزانه به یگانه مراد و اسوه و الگوی طالبان حق و حقیقت و سالکان صراط مستقیم، و راهنمایی مطمئن برای دلدادگان به آرمان و اهداف حضرت روح الله ـ ره ـ مبدل گردد. پدر، هیچ گاه با موضع گیری های غیر متعارف و بیان مطالب غیر لازم هزینه ای به نظام تحمیل نکرد و با درک درست از شرایط پیچیده امروز جهان، منطقه و کشور هرگز بهانه ای برای ایجاد اختلاف به دشمن نداد و توطئه های طراحی شده استکبار برای القای اختلاف در میان مسئولان نظام را ناکام گذاشت. این گونه است که هرکس که قلب نورانی و خالی از آز، طمع، تزویر، و خدعه و نیرنگ و مملو از اخلاص آن معلم سترگ معرفت را دیده است ـ به دور از جبهه گیری های سیاسی و فارغ از اختلاف دیدگاه در مسائل اجتماعی ـ صمیمانه به ایشان عشق می ورزد و از سویدای دل "پدر" را دوست می دارد؛ و شاگردی او را افتخار خود تلقی می نماید.

افسوس... ابر مردی از میان ما رفت که برای قاطبه جریان اصولگرایی در حکم پدری دلسوز و فداکار و برای سایر دسته جات و مرام های سیاسی استاد اخلاق و ادب و آموزگار انسانیت و بزرگواری بود. انسان قرن حاضر در سراسر گیتی و در شرق و غرب عالم به راستی تشنه و شایق دیدن چنین "ابر انسان" هایی است که سیاست و زندگی در میان مردم و ایفای نقش عمده و اساسی در مدیریت کلان جامعه را بدون ذره ای تعلق خاطر به دنیا و الزامات مادی آن ـ همان طور که از سلف خویش آموخته اندـ به کار می گیرند. ظهور چنین اختران تابناکی در آسمان نظام بر آمده از دل انقلاب شکوهمند اسلامی، به جهانیان ثابت کرده و می کند که تئوری "اسلام سیاسی" حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ  هنوز هم پس گذشت سالها، زنده و قابل اجرا است.

در زمانه ای که نوع بشر در انبوه مکاتب مادی و تعلقات دنیوی سردر گم مانده است و با نگاه به آئین های غیر توحیدی و دست ساخته بشر به تباینی عمیق میان ایفای نقش اجتماعی در عرصه کلان و تصدی سمت های مدیریتی با سلامت نفس و طهارت باطن و پاکی روح قائل شده و امکان جمع میان این دو را عملا محال ارزیابی می کند، ظهور چنین شخصیت های بزرگی، همچون مهر ابطالی بر اندیشه ناروای القا شده از سوی جهان خواران مستبد مبنی بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست است. این به معنای ناکامی این اندیشه است که اگر کسی به دنبال تدین و تقوا است لاجرم باید میدان سیاست و حضور در اجتماع را رها سازد و اگر طالب ایفای نقش اجتماعی و حضور در عرصه سیاسی باشد باید فاتحه متدین شدن و رسیدن به کمالات معنوی را بخواند.

باری، آیةالله مهدوی کنی ـ طاب ثراه ـ به حق انسانی فرزانه و وارسته و پارسایی پرهیزگار و متقی و برخوردار از مراتب والایی از ورع و مستجمع محسنات و سجایای اخلاقی و در عین حال، فقیهی خبیر و در عرصه سیاست دارای دیدی ژرف و برخوردار از امعان نظری بی مانند بود. او به کمک همین قدرت ایمان و بصیرت توانست نقشی بی بدیل در طول 36 سال حیات انقلاب در ایجاد و گسترش نفوذ حاکمیت اسلام و برپایی عدالت ایفا نماید. از همین رو پیوسته به کمک دو بال کیاست و تقوا، سره را از ناسره و حق را از باطل به درستی تشخیص می داد و در طول مدت قریب به هفتاد سال فعالیت های سیاسی هرگز از صراط مستقیم الهی ذره ای انحراف پیدا نکرد.

دیده بشر امروز پر است از انسان های سیاستمدار و زیرک فاقد الزامات اخلاقی و مراعات تقوا و انصاف در سیاست؛ ایضا اخلاق مداران پرهیزکار، البته به دور از توان تحلیل سیاسی و فهم عمیق نسبت به موضوعات و جریان های سیاسی کم نیستند. اما چه اندک و نادر اند شخصیت هایی که توانسته باشند این دو ویژگی را با هم جمع کنند؛ و مرحوم آیةالله مهدوی از چنین شخصیت های نادر و کم نظیری بود که همزمان از سلامت نفس و پاکی روح و نیز توان تحلیل اعجاب آور سیاسی و قوه مدیریت کلان در اجتماع برخوردار بود.

بر کسی پوشیده نیست که یاران حضرت امام خمینی ـره ـ در ابتدای نهضت بسیار بیشتر از تعداد فعلی بوده است؛ لکن جدای از آنانی که اجل مهلتشان نداد تا در امتداد نهضت، امام را همراهی کنند ـ که در همین جا به روان پاک همه ایشان درود می فرستیم ـ عده بسیاری یکی از دو جهت "فقاهت" و "سیاست" را برگزیدند و عده کمی توانستند تا آخرین قدم با امام و مکتب جاوید او همراهی کنند. در همان سالهای ابتدایی استقرار و تثبیت نظام، عده ای که نتوانستند میان دیانت، فقاهت و عدالت از طرفی و سیاست و مدیریت کلان از سوی دیگر توازن برقرار کنند به یکی از این دو سو مایل شده و از ابتیاء طرف دیگر غافل شدند و قبل از رسیدن به پایان کار از مسیر آرمان ها و اهداف امام راحل ـ که همانا مبتنی بر تدین اجتماعی بود ـ منحرف و یا منصرف شدند، لکن آن فقیه بصیر و عالم خبیر هرگز راه حق را گم نکرد و تا آخرین لحظه در مسیر نورانی و صراط قویم حضرت امام باقی ماند و نه به تحزب سیاسی مرسوم مایل شد و نه علیرغم داشتن استحقاق و صلاحیت های لازم و برخورداری از توان بالای علمی و فقهی به دنبال ردای مرجعیت و فقاهت رسمی رفت. او به نیکی وظیفه خود در ادامه دادن راه امام را دریافته بود و تا آخرین نفس در راه اعتلای آرمان های امام عظیم الشأن استوار و مستحکم باقی ماند؛ همانطور که معصوم فرمود: المؤمن کالجبل الراسخ، لا یحرکه العواصف.

حضور به موقع و با صلابت و توأم با توان و قدرت بالای اجرایی، مدیریتی، تقنینی، و نیز تصمیم سازی های کلان برای آینده نهضت و در شورای انقلاب، جامعه روحانیت مبارز، کمیته های انقلاب اسلامی، تصدی وزارت و صدارت آن هم در حساس ترین برهه ها و نیز ترک عرصه اجرا و ریاست و پرداختن به آموزش و تربیت نیروی کار متخصص و کارآمد برای آینده انقلاب اسلامی از یک طرف نشان دهنده صلاحیت و توانمندی و از طرف دیگر بیانگر عدم تعلق خاطر او به منافع زودگذر و البته فریبنده دنیوی و توجه و التفات برآمده از عمق نگاه هوشیارانه او نسبت به امتداد این حرکت نورانی و مقدس و نیز اخلاص و تکلیف مداری و دنیا گریزی آن اسوه پاکی و تقوا است. به طوری که پس از استقرار و تثبیت نظام مقدس اسلامی بلافاصله به تربیت جوانان متعهد و توانمند برای اداره امور کشور در دو مرکز مستقل حوزوی و دانشگاهی ـ حوزه علمیه مروی و دانشگاه امام صادق ـ اهتمام ورزید که حقیقتا هر دو مصداق شجره طیبه بوده و جای جای کشور از نعمت وجود دانش آموختگان این دو مرکز متنعم اند.

آیةالله مهدوی کنی پیوسته برای خدمت به اسلام و انقلاب و کار برای کشور و مردم آماده بود؛ وقتی که در مقطع حساس و تاریخی سال 88 احساس کرد انقلاب به حضور مجدد او در رأس یکی از مهم ترین ارکان نظام نیاز دارد، علیرغم مشغولیت های بسیار و کسالت جسمانی، فداکارانه تصدی سمت ریاست مجلس خبرگان رهبری را برعهده گرفت و حقا و انصافا که با مدیریت اصولی و مدبرانه خود چه نقش عظیمی در کاهش التهابات و کمک به اصلاح امور و ایجاد وفاق در کشور ایفا نمود.

براستی که او "مرد لحظه های انقلاب"، "معلم سترگ اخلاق و معرفت" و " مهر پر فروغ سپهر سیاست و دیانت" بود. بی تردید هر گاه صفحات تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی را ورق بزنیم در بزنگاه های حساس این حضور به موقع و با صلابت حضرت پدر، آیةالله مهدوی کنی ـ عطر الله مرقده ـ است که با توان بالای مدیریتی و درک عمیق سیاسی به یاری سکاندار کشتی انقلاب و مقام عظمای ولایت امر و امامت امت ـ مد ظله العالی ـ شتافته و به دور از تمامی ملاحظات سیاسی و فارغ از منافع شخصی و دنیوی با تمام توان به دفاع از کیان اسلام و انقلاب اسلامی پرداخته است. عاش سعیدا و مات سعیدا او به حق لایق عنوان " عمار انقلاب" بود و علمداری شایسته برای سپاه قائد عالی قدر نظام به شمار می آمد. جای خالی او ثلمه ای است که "لایسدها شیء" و به قول حافظ: 

  آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست                عالمی از نو بباید ساخت، وز نو آدمی

روانش پیوسته شاد و راهش پر رهرو باد ..


مطالب مشابه :


در سوگ پدر

آنایوردوم بالسین(غریبی)17 - در سوگ پدر - روستایی با جاذبه های طبیعی و بکر - آنایوردوم بالسین(غریبی)17.




در سوگ پدر بزرگ عزیزم

در سوگ پدر بزرگ عزیزم. تاريخ : سه شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۳ | 17:3 | نویسنده : اکرم کرم زاده هفته خونی. پیلَّه و رَمدیلَه خدا نومینَه. *********. با درود و سلام بی پایان خدمت. همه ی دوستان اندیشمند و اهل قلم. دوستان بزرگوارم اگر در این مدت نتوانستم. به کامنتهای ...




در سوگ پدر

آن سوی قلبم - در سوگ پدر - - آن سوی قلبم.




در سوگ پدر

گلشن قدس - در سوگ پدر - طائر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق/که در این دامگه حادثه چون افتادم.




علم حقوق در سوگ پدر

خاکریز حقوقی - علم حقوق در سوگ پدر - واحد حقوقی بسیج دانشگاه علوم اسلامی رضوی - خاکریز حقوقی.




برادران عبدالهی در سوگ پدر

برادران عبدالهی در سوگ پدر. انالله واناالیه راجعون. اقایان حسین،یوسف و صادق عبدالهی. در گذشت ناگهانی پدر بزرگوارتان را به شما و خانواده گرامیتان تسلیت عرض می نماییم. باشگاه فرهنگی ورزشی وحدت گناوه. تاريخ : دوشنبه بیست و ششم خرداد 1393 ...




در سوگ پدر... + پوستر

در سوگ پدر... + پوستر. او برای ما نه تنها یک رئیس موفق دانشگاه، بلکه یک مربی فرهنگی تربیتی بود. چه بسیار نمازهای ظهر و عصری که به امامت او خواندیم. چه بسیار ظهرهای رمضان که برایمان اخلاق گفت. چه زود گذشت ...




برچسب :