خيابان ولي‌عصر (پهلوي سابق) بلندترين خاطره‌ي تهران

گاهي كه از شارع مصفاي وليعصر (پهلوي سابق) با آن چنارهاي رعنا و بناهاي خاطره انگيزش و شيرواني هاي مخصوص و پنجره‌ هاي چوبي اش و ترافيك كلافه كننده اش، عبور مي كنم مزه خوب آدماي قديم و حال و هوا و دلخوشي ها و آرزوهاي شان و نوع زندگي شان را در طول اين مسير، مرور مي كنم.

خياباني است بس طولاني كه نقل است مي‌گويند: بلندترين خيابان خاور ميانه است. گمان ميكنم از ميدان راه‌اهن تا ميدان تجريش، حدود 18 كيلومتري باشد. اين مسافت، معادل سه ساعت پياده‌روي است. البته پياده‌روي در مسير تاريخ 200 ساله‌ي تهران و مرور خاطرات گذشته كه به سادگي، سپري مي‌شود.

خياباني پر از ايستگاه خاطره، كه با ايستگاه مركزي راه‌آهن آغاز مي‌شود و به آخرين ايستگاه مترو در تجريش مي‌انجامد.

پر از نقاط قابل ايست. قهوه‌خانه‌هايي همچون قهو‌ه‌خانه‌ي آذربايجاني‌ها، مراكز مذهبي همچون مهديه تهران كه يادگار مرحوم كافي است. قصرها و تالارهايي همچون كاخ مرمر، تئاتر و سالن‌هاي اجتماعات شهري همچون تئاتر شهر كه قبلاً كافه شهرداري بوده، بستني فروشي‌ها و قنادي‌هاي سنتي، همچون گواهي و لادن، سينماهايي كه يادگار اواخر دهه‌ي چهل و اوايل دهه‌ي پنجاه هستند مانند: راديوسيتي و آتلانتيك و پوليدور. بازارهايي كه به سبك و سياق‌هاي متفاوت بنا شده‌اند مانند شانزه‌ليزه و بازار صفويه. كافه‌هايي كه در آن روزگار، مراكزي مدرن بودند همچون چاتاناگا كه هنوز به همان شيوه، اداره مي‌شوند.

اما شكوه اين خيابان در محور پارك وي تا تجريش به اوج مي‌رسد. خصوصاً نقاطي كه فضاي سبز، بر فضاهاي شهري غلبه مي‌كنند، درختان از جلوه‌ي بهتري برخوردارند و ارتفاعات شميران و كوههاي زيباي البرز، همچون پس‌زمينه‌اي مناسب بر درخشندگي و صفاي اين منطقه، مي‌افزايد.

اما از همه‌ي اينها كه بگذريم در همين خيابان تاريخي، تقريباً نهصد متر بالاتر از پارك وي يعني كمي پايين تر از زعفرانيه و باغ فردوس، منطقه‌ي نسبتاً كوچكي قرار دارد كه به پسيان، معروف است. اين منطقه شامل باغات و انهاري و اشجاري بوده كه تماماً متعلق به سرتيپ حيدرقلي خان پسيان از فرماندهان ژاندارمري دوران پهلوي اول بوده كه معارضاتي نيز با رضاشاه بر سر اراضي خود پيدا مي‌كند كه اين معارضه و مناقشه، نهايتاً منجر به محكوميت او در دادگاه و تبعيدش به اصفهان مي‌گردد.

محدوده‌ي باغات اين شخص از خيابان ولي‌عصر شروع ‌شده و سپس ضلع جنوبي خيابان پسيان تا مقدس اردبيلي (پيراسته‌ي سابق) را و از آنجا تا خيابان كاريز و مجدداً تا خيابان ولي‌عصر را شامل مي‌شود. در قسمت پسیان جنوبی قنات دیکیو جریان دارد که باغ‌های کوچه کربلایی (پس از کوچه پل‌) را آبیاری میکند. فلسفه‌ي نامگذاري خيابان «كاريز» نيز ناشي از همين مناسبت است. در بخش شرقي خيابان ولي‌عصر كمي پايين تر از خيابان پسيان، نبش كوچه‌ي نصيبي، خانه‌اي قرار دارد كه تصوير آن را در ذيل اين مرقومه مشاهده مي‌نماييد.


خانه حمزه پسيان، عموي كلنل محمدتقي خان پسيان
 

اين خانه‌ با نهصد متر مربع مساحت متعلق به فردي است بنام «حمزه پسيان» كه نامش بر پلاكي بر درگاه خانه، نصب شده. و همچنين با عبارت شعارگونه‌اي با مضمون «خدا با ماست» مزين گرديده. اين خانه توسط سرتيپ حيدرقلي پسيان و يك مهندس اتريشي در سال 1329 ساخته شده است. برايم مشخص نيست كه حيدرقلي پسيان با كلنل و همچنين حمزه پسيان چه نسبتي دارد. اما جداي از رابطه نزديك حمزه و كلنل كه عمو و برادرزاده هستند، سرتيپ حيدرقلي و حمزه پسيان تعلق خاطر زيادي نسبت به هم دارند.

سرتيپ حيدرقلي خان در سال 1330 پس از يك دوره بيماري صعب العلاج در شهر هامبورگ فوت نمود و جسدش طبق وصيت او در باغ ظهيرالدوله دربند دفن گرديد.

سنگ مزار سرتيپ حيدرقلي پسيان در باغ ظهيرالدوله

در مستندات آمده كه اين شخص، يعني حمزه پسيان آجودان مخصوص مظفرالدين شاه بوده است. همچنين عموي كلنل محمدتقي خان پسيان است كه در ميان نظاميان و افسران دوران پاياني سلطنت قاجار، از وجاهت و نخبه‌گي ويژه‌اي برخوردار بوده است.

داستان كلنل محمدتقي خان پسيان از روز اول اسفندماه 1206 شمسي كه روز شومي براي تماميت ارضي اين مرز و بوم است آغاز مي‌شود. قرارداد ننگين تركمانچاي در اين روز نامبارك تنظيم و طي آن، اراضي وسيعي از جنوب قفقاز و خانات ايروان و نخجوان، ضميمه‌ي حكومت متجاوز روس شد.

بديهي است عده‌ي كثيري از ايرانيان كه حالا ناخواسته و با تقديري ناميمون، آن سوي مرزهاي كشورشان قرارگرفته‌اند اين وضعيت را برنتابند و خود را به داخل مرزهاي كشور زادگاه‌شان بكشانند. در ميان جمع كثير مهاجرين به وطن، فردي ديده مي‌شود كه در آينده، نام خانوادگي‌اش با وطن‌پرستي، عجين و نام فرزندانش پرآوازه و دلاوري‌هايشان زبانزد مي‌شود. شخص مزبور، رستم بيك است پدر ياور محمدباقر خان و جد كلنل محمدتقي خان پسيان.

شايد مردم ما آگاهي‌شان از احوالات كلنل، زياد نباشد، شايد در حد چند واژه‌ي مختصر، آن هم اينكه او آذري است، فردي بشدت نظامي است. اولين خلبان ايراني است و رشادت‌هايي هم براي حفظ وطن از خود نشان داده و در خاتمه، جان خود را در همين راه فدا نموده است.

اما كلنل فرزند ياور محمدباقرخان پسيان (عنايت‌السلطان) در سال 1309 قمري برابر با سال 1271 خورشيدي در تبريز متولد شد. دوران تحصيلات ابتدائي خود را در تبريز تا سال 1323 قمري به پايان رسانيد و سپس در سال 1324 قمري براي تكميل تحصيلات خود به تهران رفت و وارد مؤسسه نظام شد. در سال 1329 قمري در سن 20 سالگي با درجه نايب دومي (ستوان دوم) وارد خدمت شد و به تدريج با درجه سلطاني (سروان) پيش رفت. در سال 1331 قمري وارد مدرسه صاحب‌منصبان ژاندارمري شد و تا 11 ربيع‌الثاني 1332 قمري در مدرسه مزبور مشغول تحصيل بود. پس از آن در حالي كه هنوز يك ماه از پايان دوره تحصيلي وي باقي مانده بود، به رياست يك اسكادران صاحب‌منصب جزء به مأموريت بروجرد رفت و طي جنگي كه بين قواي او با الوار پيش آمد، در تاريخ 23 ربيع‌الثاني 1332 قمري روي تپه‌اي مجروح شد و به علت شركت در اين جنگ به درجه ياوري (سرگرد) رسيد. در 20 رجب 1332 قمري به رياست ” باطاليان“ (گردان) همدان منصوب شد و تا 14 محرم 1334 قمري در اين سمت باقي ماند. هنگام جنگ جهاني اول و تجاوز قواي بيگانه به ايران، در اثر ” جنگ مصّلا“ شهرت شجاعتش در همه جا پيچيد. در ششم شعبان 1335 قمري راهي كشور آلمان شد و در آنجا در قسمت هوانوردي به كارآموزي پرداخت. در سوم جمادي‌الاول 1338 قمري وارد تهران شد و پس از مدتي در ششم ذي‌الحجه 1338 قمري با سمت رياست ژاندارمري خراسان، راهي آن ديار شد. پس از كودتاي سوم اسفند سال 1299 خورشيدي و روي كار آمدن دولت سيدضياءالدين طباطبايي، كلنل پسيان طبق دستور رئيس دولت، در سيزدهم فروردين ماه 1300 خورشيدي اقدام به دستگيري احمد قوام (قوام‌السلطنه) والي خراسان كرد و پس از مصادره اموال وي، او را تحت الحفظ به تهران فرستاد و خود كفالت استانداري خراسان را به عهده گرفت.


تصوير كلنل محمدتقي خان پسيان


به دنبال سقوط حكومت صد روزه سيدضياءالدين، قوام‌السلطنه از زندان خارج شد و در كاخ فرح‌آباد فرمان رئيس‌الوزرائي خود را از احمدشاه قاجار دريافت كرد. با روي كار آمدن قوام، تلگرافي به مشهد مخابره شد و كلنل از كفالت ايالت خراسان بركنار گرديد و شخصي به نام نجدالسلطنه به كفالت استانداري برگزيده شد. نجدالسلطنه در اداره ايالتي حضور يافت و به انجام وظايف خود مشغول گرديد. كلنل پسيان چون از حكومت قوام‌السلطنه بيمناك شده بود به فكر طغيان افتاد و مصمم گرديد كه خود زمام امور خراسان را در دست گيرد. هنوز چندي از كفالت نجدالسلطنه نگذشته بود كه پسيان شخص نامبرده را توقيف كرد و خود اداره حكومتي را در دست گرفت. پس از آن دولت، نجفقلي خان صمصام‌السلطنه بختياري را به حكومت خراسان منصوب كرد. صمصام‌السلطنه نيز براي دلجويي يا فريب كلنل پسيان، وي را طي حكمي در نهم مرداد 1300 خورشيدي به كفالت ايالت خراسان منصوب كرد.

برخورد شديد كلنل با قوام‌السلطنه از اواخر مرداد 1300 خورشيدي رنگ ديگري به خود گرفت. دولت با تطميع كلنل پسيان به وي پيشنهاد داد تا با دريافت حقوق دو ساله خود به همراه مهدي خان معتصم‌السلطنه فرخ (كارگزار خراسان) و ماژور اسمعيل خان بهادر (مأمور اجراي فرمان دستگيري قوام) به اروپا مسافرت كند و امور ايالت را به توليت آستان قدس واگذار نمايد. اما كلنل با اين پيشنهاد مخالفت كرد و آن را نپذيرفت. قوام‌السلطنه طي ارسال تلگرافهايي كه به حاكمان و خوانين منطقه مي‌فرستاد، كلنل را ياغي و متمرّد معرفي مي‌كرد و آنان را عليه وي برمي‌انگيخت.

محمدابراهيم خان شوكت‌الملك علم والي قائنات كه از طرف قوام‌السلطنه دستور سركوبي كلنل را داشت، نماينده خود محمدولي خان اسدي را به مشهد فرستاد تا قرار ملاقاتي را با كلنل ترتيب دهد. محمدتقي خان پسيان تصميم گرفت هنگامي كه براي سركشي به اردوي ژاندارم به گناباد مي‌رود، در آن شهر ملاقاتي با شوكت‌الملك داشته باشد. اما با شنيدن خبر شورش كردهاي قوچان، بدون ملاقات با شوكت‌الملك گناباد را ترك كرد و به مشهد رفت. كلنل براي سركوبي شورش، از مشهد راهي قوچان شد و در جعفرآباد در دو فرسنگي قوچان جنگ سختي بين قواي كلنل و كردهاي قوچان درگرفت. اين جنگ كه در روز دوشنبه نهم مهر ماه 1300 خورشيدي اتفاق افتاد به شكست نيروهاي ژاندارم منتهي شد و كلنل در حالي كه يكه و تنها مانده بود، كشته شد و پس از مرگ، قواي اكراد قوچان سرش را از بدن جدا كردند.

روز پانزدهم مهر 1300 خورشيدي جنازه و سر كلنل محمدتقي خان پسيان با تجليل و احترامات نظامي به مشهد وارد و با حضور عده‌اي از صاحب منصبان و افراد ژاندارم و جمعي از اهالي شهر و هواداران كلنل تشييع شد و در همان روز در محل آرامگاه نادرشاه واقع در باغ نادري مشهد به خاك سپرده شد.
 
كلنل پسيان مردي رشيد بود و به هنگام مرگ بيش از سي سال از عمرش نگذشته بود. به زبان و ادبيات فارسي و موسيقي ايران نيز دلبستگي داشت و گاهي شعر مي‌سرود. از وي چند ترجمه و مقاله به يادگار باقي مانده است.

مزار كلنل در باغ نادرشاه افشار (مشهد)  


مطالب مشابه :


افتتاح نهايي طرح تبادل امام علي (ع) تبریز

شهردار تبريز كف‌سازي پارك مفاخر ، آغاز جانبازان تا زعفرانيه و تملك ايستگاه




بزرگترين پل كابلي ايران(تبريز)

شهردار تبريز در آيين وليعصر، زعفرانيه ،ايل گلي تبريز ساخت پارك طبقاتي با




تلفن های ضروری

كوی زعفرانيه: 3309598. شماره 20: پارك: خيابان فلكه پرورشگاه تبريز : 5200285.




ليست تعاوني هاي كشاورزي كشور

آدرس مديرعامل تلفن فاكس كد نام استان تبريز ، خ آزادي،خيابان زعفرانيه پارك 2211 2212




خيابان ولي‌عصر (پهلوي سابق) بلندترين خاطره‌ي تهران

اما شكوه اين خيابان در محور پارك وي پايين تر از زعفرانيه و باغ فردوس در تبريز




مجموعه کاخهای سعدآباد

كوهنوردان تبريز كه در خيابان زعفرانيه واقع يك پارك بزرگ است و اينقدر




برچسب :