حاج موسي مردی که فقر را شرمنده کرد
آنقدر که بعد از گذشت سي و چند سال هنوز آن حس را به ياد دارد: آرزويم اين بود که روزي مددکار بشوم و اين در صدر آرزوهاي کودکيام قرار داشت. به خاطر زلزله، موسي معلول و ناتوان جسمي زياد در اطراف خودش ميبيند و دل کودکانهاش به درد ميآيد.
دوست دارد زودتر بزرگ شود و بتواند براي آنها کاري انجام دهد:يادم ميآيد کلاس پنجم دبستان بودم.
روزي معلم به ما گفت انشا بنويسيد که ميخواهيد در آينده چه کاره بشويد؟ من هم نوشتم که دوست دارم معلم کودکان استثنائي بشوم. آن زمان همه به من خنديدند اما من واقعا آرزويم اين بود.
دکتر گيسک
موسي خيلي زود قدم در راه هدفش ميگذارد و در کلاسهاي امدادگري و کمکهاي
اوليه هلال احمر شرکت ميکند:دوم راهنمايي، من شدم امدادگر افتخاري هلال
احمر و در بيمارستانها تزريقات انجام ميدادم. اما او به همين حد قانع
نميشود و براي اينکه بتواند به مردم روستايش کمک کند باز هم دوره ميبيند؛
بعد از تمام شدن دوره کمکهاي اوليه، کساني که به شناخت داروها علاقه
داشتند، براي يک دوره 45روزه در داروخانههاي هلال احمر ثبت نام ميکردند.
چون مردم روستاي ما اصلا با داروها و نحوه استفاده از آنها آشنايي نداشتند، من هم در اين دوره شرکت کردم.
من شده بودم تزريقاتي و پرستار ده. کمکم موسي حسابي مهارت پيدا ميکند. ديگر در زرند، هرجا حادثهاي پيش ميآيد، موسي هم بايد آنجا باشد. بين اهالي روستاي گيسک به دکتر معروف شده است.
ديگر کمک به اين و آن مخصوصا پيرمردها و پيرزنها جز زندگياش شده است. کمکهايي که گاهي حسابي بهاو مزه ميدهد؛من خيلي هواي پيرزنها و پيرمردهاي ده را داشتم. در بيمارستان، پيرمردي بد حال بستري بود که من بالاي سرش ميماندم و مراقبش بودم.
پيرمرد حج ثبتنام کرده بود و نميتوانست خودش برود. کسي را هم نداشت که به جايش بفرستد. فيش حجش را به من داد و خواست به جايش بروم. و من در اوج جواني و فقر توانستم به حج بروم.
امريه گرفتم
همانطور که موسي خيلي زود وارد کارهاي امدادي ميشود، خيلي زود هم به فکر
ازدواج و تشکيل زندگي ميافتد. سال سوم راهنمايي، با وجود اين همه مشکل و
مشغله، با دختر عمويش ازدواج ميکنددختر عمويم در زلزله يتيم شده بود و چند
سال بود که با ما زندگي ميکرد. من ديدم که ميتوانم هم کار کنم هم درس
بخوانم، با او ازدواج کردم.
با قاليبافي و کار شبانهروزي، زندگي ميگذرانديم؛ من شبها نگهبان پارکينگ شهرداري بودم و روزها ميرفتم صندوق صدقات جمع ميکردم. درسم را هم ميخواندم و مددکاري از جانبازان و معلولان شهرستان زرند را به عهده داشتم.
موسي دانشگاه را در رشته روانشناسي کودکان استثنايي تمام ميکند. حالا بايد با وجود اينکه سرپرست خانواده است، برود سربازي. اما او جوان زرنگي است و تسليم موقعيتها نميشود.
براي اينکه خيلي از وضعيت شغلياش دور نشود، با درخواست از دفتر رهبري و گرفتن امريه، محل خدمت سربازياش را خودش انتخاب ميکند؛ به دليل علاقهاي که به کمک به معلولان داشتم، با اجازه از دفتر مقام معظم رهبري، خدمتم را در سازمان بهزيستي گذراندم و حتي يک روز هم از مرخصيهايم استفاده نکردم.
سرباز نه، کارياب
در دوران سربازي هم موسي از هر موقعيتي استفاده ميکند تا به
زندگي معلولان رونق دهد؛سرباز که بودم، براي 17 نفر از معلولان جواز کسب
جور کردم و بعد از 5-6 ماه براي آنها از واحد خودکفايي کميته امداد، وام
گرفتم.
آن سال من به عنوان کارياب نمونه معرفي شدم. موسي به خاطر فعاليتهايي که دارد، در دوران خدمت از طرف کميته امداد دعوت به کار ميشودبه خاطر اينکه از کودکي با قاليبافي زياد سروکار داشتم و در هر زمينهاي از فرش حسابي ماهر شده بودم، به عنوان کارشناس فرش واحد خودکفايي کميته امداد انتخاب شدم.
در واحد خودکفايي، 50 دار قالي براي زنان سرپرست خانوار برپا کردم و براي 30 معلول هم از طريق وامهاي خود اشتغالي، اشتغال فراهم کردم. به خاطر همين نوآوري و فعاليت، به عنوان کارمند نمونه انتخاب شدم.
جوجه، مرغ، پول
اما بعضي پيشنهادهاي موسي محمدي، مورد استقبال مسئولان کميته امداد قرار
نميگيرد و همين قبول نکردنها هم حداقل از نظر مالي به نفع موسي تمام
ميشودزماني که مسئول واحد خودکفايي بودم، پيشنهاد کردم که پيرزنها و
پيرمردهايي که سوي کم چشمشان اجازه کارهاي ظريف مثل قاليبافي را به آنها
نميدهد، کارهاي سبکي مثل دانه دادن به مرغ و جوجهها مناسب است.
هم کار برايشان ايجاد ميشود، هم توليد بالا ميرود. حداقل مرغ و تخممرغ خودشان را ميتوانند توليد کنند.
اين پيشنهاد مورد قبول رئيس کميته امداد آن زمان قرار ميگيرد و قرار ميشود براي شروع کار، هزار قطعه جوجه بياورند؛آن موقع جوجه از سمت استانهاي شمالغرب؛ اروميه و تبريز ميآمد و حمل و نقلشان سخت بود. وقتي هزار جوجه را آوردند و درست دم در ساختمان کميته امداد پياده کردند، مسئول امور مالي کميته امداد مخالفت کرد.
از نظر او کميته سرمايه توزيع جوجهها و وسايل نگهداري از آنها را نداشت. اما برگشت دادن آن همه جوجه ممکن نيست. راه دور باعث تلف شدن جوجهها ميشود.
شرايط موسي را با يک توفيق اجباري
رو به رو ميکند. البته ميتواند قبول نکند و تغييري در زندگياش ايجاد
نکندآن شخصي که بار جوجهها را آورده بود، به من گفت که اين
جوجهها پيش تو باشد.
دو ماه از آنها نگهداري کن تا بشوند مرغ. بعد از دو ماه اگر سالم ماندند، من مرغها را از تو ميخرم و پول جوجهها را هم حساب ميکنم.
من با کمک همسرم، جوجهها را درخانه خرابههاي زلزله نگهداري کردم. بدون اين که يک وسيله مرغداري داشته باشيم. خوشبختانه فقط با سه تلفات جوجهها را مرغ کرديم و فروختيم. با اين کار در سال 1367، حدود 1ميليون و نيم سود به دست موسي ميرسد و اولين قدم را براي پولدار شدن برميدارد.
بم، دوباره زلزله
مرغداري به زندگي موسي و خانوادهاش رونق ميدهد و او تشويق
ميشود کارش را گسترش دهد. در اين راه هم، هوش و زرنگي در استفاده از
موقعيتها، بار ديگر باعث پيشرفت او ميشودوقتي ديدم اين کار درآمدش خوب
است، سعي کردم جوانهاي ديگر را هم جذب کار کنم.
سعي کردم واسطهها را کنار بگذارم خودم مستقيم با فروشنده اصلي جوجه رابطه پيدا کنم. يک روز وقتي واسطه داشت به او زنگ ميزد، من روبهرويش ايستاده بودم و از روي حرکت دستانش فهميدم که چه شمارهاي را ميگيرد.
اسمش را هم ياد گرفته بودم. زنگ زدم و خودم را خيلي با ابهت معرفي کردم؛ گفتم من حاج موسي محمدي هستم مسئول واحد خودکفايي کميته امداد. موسي محمدي حالا ديگر شده حاج موسي؛ پولدار و متمول. اما او از کميته امداد و امدادگري دور نميشود. حاج موسي بعد از زلزله بم 50 دختر معلول ذهني زلزله زده را از کميته تحويل ميگيرد و در خانههاي اجارهاي نگهداري ميکند؛ همسايهها به اين کار من اعتراض کردند.
اين شد که به فکر ساختن يک آسايشگاه براي معلولان افتادم و ظرف دو سال زمين و ساختماني را وقف آنها کردم. بيش از 300ميليون تومان براي فرزندانم هزينه كردم.
به خاطر اين کمکها، سازمان بهزيستي مسئوليت چند مرکز را به حاج موسي ميدهد و اينطوري زندگي او با فعاليت در سازمان بهزيستي گره ميخورد؛ در حال حاضر 187معلول ذهني را نگهداري ميکنم. لذتي که من از اين کار ميبرم، قابل مقايسه با هيچ لذتي نيست
هنوز دردمندم
موسي محمدي يا همان حاج موساي خير، امروز ديگر حسابي پولدار شده و وضع
زندگياش خوب است. امروز ديگر حاج موسي، موقوفات دارد و به غير از معلولان
به هر صنفي کمک ميکند؛ از ازدواج جوانهاي مددجو گرفته تا اسکان سالمندان
بيسرپرست؛عدهاي ميگويند خوشبه حال حاج موسي.
اما بنده بايد بگويم که روز به روز بر شدت دردهاي فقرم افزوده ميشود. چون هر روز افراد زيادي از شهرهاي مختلف مشکلاتشان را به من ميگويند و من نميتوانم دردهاي خيلي از آنها را تسکين دهم. اين آزارم ميدهد.
حاج موسي درست است که از لحاظ مالي تأمين است، اما به گفته خودش از لحاظ اجتماعي هنوز مشکل دارد؛من از لحاظ ارتباط اجتماعي هنوز دچار فقر هستم.
علتش هم اين است که از خانواده فقيري بودهام. من از رئيس سازمان بهزيستي تقاضاي 15 دقيقه وقت دارم که راهکارهاي در دست اقدامم را در رابطه با بالا بردن اعتماد به نفس مددجويان، براي ايشان ارائه دهم.
چون اين اقدامات نيازمند حمايتهاي ايشان است. موسي محمدي عقيده دارد چون در اوج فقر زير ناودان طلا، دعا کرده که بتواند خير شود، توانسته به اينجا برسد؛من انسانها را از صميم قلب دوست دارم و در عين حال زندگي گذشتهام را هم فراموش نکردهام. فکر ميکنم همين عوامل باعث موفقيتم شدهاند.
موسي محمدي قرار است داستان زندگي خودش را به صورت کتاب منتشر کند. به گفته او يکي از اهدافش براي انتشار کتاب و انجام مصاحبه، خير پروري است. البته الان شهر زرند خير کم ندارد.
خيلي از مردم نذوراتشان را براي کمک به مؤسسه خيريهاي که موسي محمدي پايهگذاري کرده است ميدهند. مشارکتهاي مردمي در شهر زرند خيلي به پيشبرد مالي اين مؤسسه خيريه کمک ميکند
منبع: مهرنو
مطالب مشابه :
6- مشاغل خانگي(قالي بافي)
قالي بافي. بافتن زيرانداز يا تابلوهاي نفيس از جنس پشم و نخ كتان را قاليبافي گويند.
نمونه سوالات آزمون قاليبافي فني حرفه اي با پاسخ نامه
کتاب جامع راهنمای دریافت وام بسته كامل نمونه سوالات آزمون فني حرفه اي قالي بافي ثبت نام
صندوق وام شرافتي دانش آموزان كاشان
از جمله قالي بافي و صندوقي به نام« صندوق وام شرافتی هزينه ثبت نام، تهيه
دانلود نمونه سوالات قالی بافی درجه 2
ثبت نام آزمون فني و حرفه » ثبت نام جهت دریافت وام مشاغل خانگی آغاز
به اطلاع متقاضیان جویای کار شهرستان شوش می رساند جهت ثبت نام وام مشاغل خانگی هرچه سریعتر اقدام نمای
به اطلاع متقاضیان جویای کار شهرستان شوش می رساند جهت ثبت نام وام قالي ; رنگ آميزي بافي
شرایط گرفتن وام کشاورزی
نسيم اميد در جوشقان قالي - شرایط گرفتن وام آگهي ثبت شركت در روزنامههاي نام و نام
سازمان بهزیستی
سایت ثبت نام وام هاي اموزش خياطي، قالي بافي پارچه بافي فگليم بافي در جهت
حاج موسي مردی که فقر را شرمنده کرد
هاي هلال احمر ثبت نام مي قاليبافي و کار شبانهروزي کميته امداد، وام
فرهنگ و هنر ترکمن :
ثبت نام و اخذ وام اساس آفرينش هاي هندي ترکمن در قالي و نمد بافي ، سوزن دوزي و صنعت چوب
تشکیل تعاونی های دانشجویی و جدول مشاغل فعاليتهاي شغلي در غالب تفاهم نامه صندوق مهر امام رضا(ع) و وز
4- اختصاص 000/000/150 ریال وام قرض الحسنه به از گروههاي ديگر ثبت نام مي بافي، عروسک
برچسب :
ثبت نام وام قالي بافي