قصه های شهرزاد

معلم دوره راهنمایی ما بود. با جیپ به مدرسه می آمد. می گفتند شکارچی است. هیکل و دستهای درشتی داشت و صدای بمِ کاشونی. بی توجه  به کتاب درسی و دفتر و نمره. به جای صندلی لب میز معلم می نشست و حرف می زد. معلم حرفه و فن و کارگاه بود . درسهایی که دانش آموزان می دانستند نمره قبولی اش تضمین شده است.  گاهی سربه سر دانش آموزان می گذاشت . آن چنان جدی که پسرک باور می کرد. یک بار به حسین که پدرش خدمتگزار مدرسه مان بود. گفت برو از دفتر یک مشت نخود سیاه بگیر بیار.!! . یک بار هم یکی از دانش آموزان درسش را بلد نبود . صورتش را جلوی صورتش گرفت و در حالی که به چشمانش خیره شده بود گفت 526 بار از روی این درس بنویس و جلسه بعد بیار!!! پسرک هم ترسیده بود و هفت – هشت بار نوشت و آورد.

علی اکبر شهرزادی تنها معلم کاشانی مدرسه ما نبود. آقای غفور معلم عربی که جثه ی لاغر و سیگاری که می کشید و آقای محلوجی معلم قران که از 30 دانش آموز بیش از 25 نفر را تجدید می کرد .

چند روز قبل به صورت اتفاقی کتاب « جوانان دیروز و امروز» نوشته شهرزادی را در فروشگاه آقای طاهایی دیدم. نکته جالبی که در اولین لحظه به چشم می خورد طرح روی جلد کتاب است یک عکس قدیمی از زیارت محمد هلال . که خواننده اگر از دور نگاهی به آن بیاندازد فکر می کند کتاب دعا یا شرح حال امامزاده محمد هلال است.

 این کتاب زندگینامه ی خود نوشت شهرزادی است. او در جاهای مختلف روزگار جوانی خود را با امروز مقایسه می کند و از خوانندگان می خواهد قدر امکاناتی را که دارند بدانند. شهرزادی نوشته است که در سال 1322 در محله سرفره کاشان به دنیا آمده است دیپلمش را از دانشسرای مقدماتی تهران گرفته و 5 سال در مدارس خزاق و 5 سال در مدارس کاشان و 20 سال در مدارس آران و بیدگل تدریس کرده است. وی در جایی نوشته است ما آن چنان فقیر بودیم که هنگامی که کودکی 10 ساله بودم به خانه ی دایی ام رفتم داخل سفره شان قطعه ای سفید رنگ دیدم گفتم این چیست؟! گفتند پنیر است و من برای نخستین بار با ماده ای به نام پنیر آشنا شدم!!  در جایی دیگر نوشته در کودکی آب بهداشتی نداشتیم بنابراین بیماریهای انگلی شایع بود. روزی موقع دستشویی کرمی حدوداً سی سانتی از من خارج شد .  بسیار ترسیدم و بعد فهمیدم کرم آسکاریس بوده است.

شهرزادی گاهی هم پای صحبت پدر و مادر و مادربزرگش نشسته و زندگی سخت آنها را روایت کرده است. مثلاً نوشته پدرم ساکن قمصر بود و در جوانی به پیله وری می پرداخت. او هر روز مقدار زیادی ماست و پنیر را با پای پیاده  به کاشان می آورد و می فروخت و چای و قند و نخ و پارچه می خرید و پیاده بازمی گشت و بعد نوشته کدام جوان امروزی این قدر توان و اراده دارد هر روز کوله ای بیست – سی کیلویی بر دوش بیاندازد و این مسیر 50 کیلومتری را برود و بازگردد!!

نویسنده یکی از سرگرمی های روزگار کودکی اش را شکار عقرب دانسته و نوشته در برخی از روزها به قبرستان رفته و آب در سوراخهای قبرستان می ریختیم عقربها بیرون می آمدند آنها را داخل شیشه می انداختیم و از این حشرات روغن تهیه می کردیم و بعد نوشته که روغن عقرب برای درمان زخمها بسیار مفید است.

بخشی از زندگی شهرزادی در جدال با بیماریهای مختلف سپری می شود در این راه خانواده ، برادرش دکتر عباس شهرزادی و برخی از همکاران و همشاگردیهای سابقش همراهش بوده اند.

در بخشی از کتاب نویسنده به مهربانی و جوانمردی مردم آران و بیدگل پرداخته است و نوشته در چند سالی که بیمار هستم آنها مرا تنها نگذاشتند و همراهم بوده اند. و مساعدتها نموده اند . به نظر می رسد انتخاب تصویر روی جلد از امامزاده محمد هلال نیز به پاس این محبتها باشد.

شهرزادی را نمی توان نویسنده دانست.زبان کتاب ساده و محاوره ای است. در برخی از جاها هنگامی که خاطره ای را تعریف کرده به ماجراهای دیگری که شنیده یا خوانده پرداخته است. مثلا در جایی نوشته در قدیم واکسن نبود و بعد یکی دو صفحه را به داستان واکسن زدن در روزگار امیرکبیر اختصاص داده و ادای دینی به این مرد بزرگ داشته است. و یا درجایی که صحبت از عقربهای کاشان است چند صفحه راجع به زندگی ، خوراک ، زاد و ولد و دشمنان عقرب نوشته و از روایت زندگی خویش به دور مانده است. با این حال این گونه نوشته ها و کتابها بخشی از تاریخ است که اگر توسط افراد جامعه نوشته نشود از بین می رود.کتابهای جوانان دیروز و امروز در سال1391 در 120 صفحه توسط انتشارات همگام با هستی با قیمت 4000 تومان چاپ شده است.

مطالب مرتبط:

1 - شبی با اکبر شهرزادی     فریدون کدخدایی

2 --عیادت از آقای علی اکبر شهزادی - بنی هاشمی

 


 


مطالب مشابه :


پیله ور

پیله وری بود که یک زن داشت و یک پسر پادشاه مادر بهرام را خواست و از او پرسید «حرفت چیست؟»




اقتصاد شادی

ضریب همبستگی و روابط رگرسیونی می­توان استباط کرد که شادی با بهره­وری ارتباط پیله کند




گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه ای ---------- صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان!

رازی ست که آن نگار می داند چیست/ رنجی است که ای اداری و مابقی پیله وری و تجارت با




قصه های شهرزاد

به خانه ی دایی ام رفتم داخل سفره شان قطعه ای سفید رنگ دیدم گفتم این چیست به پیله وری




اکثریت قاچاقچی

(بنا به قولی 8000 کارت پیله وری جدید، آماده ۴ نوع تحریمی که گریبان ایران را گرفته، چیست




افزایش 25 درصدی غرق شدگی در استان خوزستان

می رسد روز بزرگی کـه نمی دانم چیست من از آن روز از آن روز احسان پیله وری. علی




مرگ 5801 نفر در تلفات حوادث رانندگي/4491نفر مرد و1310 نفر زن

می رسد روز بزرگی کـه نمی دانم چیست من از آن روز از آن روز احسان پیله وری. علی




خواص دارویی عسل، عسلک، بره موم، ژله رويال، شهد، موم، زهر زنبور عسل

ژل رویال(شاه انگبین) چیست مدیریت بهره وری مدیریت و ارزیابی




برچسب :