دلنوشته ای برای امام حسین علیه السلام
سلام!
سلام بر تو!
که قدومت حال و هواي نينوا را بهشتي ساخت، و خون پاک و جوشانت ريگ هاي تفتيده ي آن دشت سوزان را با ملکوت و فرشتگان آشنا نمود.
سلام بر تو که وجود گرانمايه ات مفهوم هستي است، و نگاه ژرف و انديشاننده ات، تفسير تابش خورشيد جهان افروز.
هان اي پيشواي آگاهي و راستي!
دلسوختگان شهادت جانسوز تو را، با قصر ها و حوريان بهشت، و با درختان و جويبار هاي زيبا و بوستان هاي پرطروات و نعمت هاي رنگارنگ آن چه کار!؟
ما نگاه پر مهر و بشر دوستانه و بزرگوارانه ي تو را - گر چه با گوشه ي چشمي باشد - با کران تا کران هستي هم سودا نمي کنيم.
هان اي سرور سر سبز و تناور آزادي و آزادگي!
ابروي تو محراب نماز و نيايش ماست؛ و کويت کعبه و عرفات ما.
شهادتگاه الهام بخش تو، زمزم و صفاي ماست؛ و قلتگاه گلرنگت، منا و قربانگاه ما؛ و ما راهيان کوي تو هستيم و زائران و حاجيان عشق تو.
هان اي مايه ي روشني چشم پيامبر عدالت و آزادي!
ما يتيمان آل محمد يم،که رد راه رسيدن به عدالت و آزادي و حقوق بشر، و نايل آمدن به امنيت مال و جان و آبرو و کرامت انساني، و نيز امنيت خانه و کاشانه ي خويش و همچنين امنيت شغلي و قضايي و فکري، در گذر زمان، بيدادها و حق کشي ها و خشونت ها و تاريک انديشي ها و تعصب هاي کور ناگفتني ديده ايم.
بازداشت ها، ربايش ها، زندان ها، دخمه ها و دهليز هاي مرگ را با نام ها و عنوان هاي رنگارنگ، و نشاندار و بي نشان تجربه کرده ايم؛ و با اين وصف به بلاي استبداد و انحصار و زورمداري و قيم مآبي و بهره وري ابزاري ازدين خدا، «نه!» گفتهايم؛ چرا که تو اين ها را به دين شناسان و دين گرايان و دين باوران و دين داران آگاه و راستين و ستم ناپذير و نوانديش و کمال طلب آموختي، و نداي آزاد منشانه ات را پدر برابر ستم و فريب تا روز رستاخيز طنين افکن ساختي، که:
«يا اخي! و الله لو لم يکن في الدنيا ملجا و لا مأوي لما بايعت يزيد....»
اگردر کران تا کران گيتي پناهنگاه و نقطه ي امني برايم پيدا نشود، و دست خشنونت و ترور همه جا برسد، و حق امنيت مرا پايمال سازد، باز هم با استبداد هراس انگيز مذهبي بيعت نخواهم کرد.
هان اي قلب انسان دوست علي و فاطمه را در سينه!
ما يتيمان قرآن و نهج البلاغه ايم که در راه ستم ناپذيري و حاکميت بر سرنوشت خويش در گذر زمان، مسجد و محراب غصب شده، مزرعهي به تاراج رفته، خانهي سوخته، فرق خون چکان، پهلوي شکسته، چهرهي کبود، سيماي زرد و مسموم به سم خيانت، سرو بي سر، پيکر بي دست، و سلاخي ها و دشنه آجين شدها ديدهايم، بي آن که مرهمي بر زخم عميق و کهنه ي دل بيابيم؛ وهنوز هم در انتظار او - که خواهد آمد - دل بي قرار و توفان زده را به شکيب و آرامش فرا ميخوانيم.
سر برآوردن هلال ماه از افق محرم، نمک پاش دل ريش و زخمدار ماست؛ و ما دراندوه سوگ سهمگين عاشورا و آموزگار بزرگ آن، و ياران نوانديش و ستم ناپذيرش، بسان اسپندي بر روي آتشيم، و در اوج بي قراري و بي تابي خويش، نام بلند و الهام بخش حسين عليهالسلام را زمزمه ميکنيم؛ چرا که واژهي زيبا و دلنشين حسين، نه يک ستارهي تابان،
نه يک ماه شب افروز،
و نه يک خورشيد نورافشان،
که کهشکشان ناپيدا کرانه ي حقايق و واقعيت ها و ارزش هاي والاي آسماني و انساني است.
واژهي موج آفرين حسين، تنها يک واژهي زيبا و پر معنويت و اوج بخش نيست، بلکه در بردارنده ي مفهوم زيباترين نام ها خدا، يا اسماء حسناي اوست.
هان اي ميوهي دل فاطمه!
اقيانوس عشق و اخلاص، شرمنده ي قطرهاي از خون پاک و جوشان توست؛ همان خوني که در واپسين لحظه ها با نشستن تير خشونت و تاريک انديشي بر قلب نازنين ات، بسان ناوداني جريان يافت، و تو دست هاي مبارک را بر زير آن گرفتي و چهره و محاسن شريف را گلگون ساختي، که: مي خواهي خداي عدالت و آزادي را با چهره اي سرخ فام و به خون آغشته ديدار کني!
آن گاه اين گونه روشنگري کردي: به خداي سوگند که زورگويي و بيداد و خشونت و حق کشي را - گر چه به نام خدا و مذهب و در زير پرچم خيل الله – بر نخواهي تافت و بدان رأي نخواهي داد؛ چرا که ستم و استبداد به نام عدالت و آزادي و به بهانهي خدا و مذهب، زشت تر و دردناک تر و نابخشودني تراست، و عاملان آن، فرومايه ترين ظالمنان و خودکامگانند.
«اما و الله لا اجيبهم الي شيء مما يريدون حتي القي الله و انا مخضبت بدمي.»
هان! به هوش باشيد! به خدا سوگند، هرگز به خواسته ي ظالمانه ي آنان پاسخ مثبت نخواهم داد، تا در حالي پروردگارم را ديدار کنم که به خون خويشتن، در راه او و نجات و آزادي بندگانش از بند بيداد، رنگين شده باشم.
هان اي امير آزادي!
سوگند به «فجر»؛ که «ليال عشر» دهه ي محرم و عاشوراي توست؛ و ماه برانگيزاننده و بيدارگرت، شب هاي قدر عاشقان و شيفتگان کربلا، و کوي عطرآگين و الهام بخش توست.
دريغ و درد، که معماي عشق و دلدادگي رهروان راستين راه خاندان علي و فاطمه و فرزندان پاک آنان را نمي توان بيان کرد و شرح داد، و اين راز سر به مهر بر دل هاي دلدادگان، سخت سنگين و فرساينده است، که چه قدر سرمايه هاي مادي و معنوي و اشک و خون براي رسيدن به جامعه و دنياي سرشار از عدالت و آزادي ، امنيت، برابري، راستي، درستي، صفا، وفا، خداپرستي و بشر دوستي خالص و به دور از سوداگري ها و دين فروشي ها و شرايط و فضاي عطر آگين و مورد نظر شما نثار کردهاند، اما...،
اما هنوز هم از ابتدايي ترين حقوق انساني محروم هستنند و در بند ندانم کاري ها و تاريک انديشي ها و خودخواهيها و... و در آرزوي رعايت حقوق بشر.
هان اي قبله گاه عاشقان!
هر شبنم اشکي بر ديدگان نگران و در انتظار ما مي نشيند، نماينده ي امواج خروشان اندوه، در دنيا ي وجود بي تاب و بي قرار ما، و نمودار آرزوها، و آرمانها ي بر باد رفته، و حقوق پايمال شده، و کرامت و عزت سرکوب شدهي ماست.
هان اي تجسم رادي و بزرگمنشي!
تشنگي و عطش زدگي ما در گذر زمان به عدل و داد و آزادي و انصاف و برادري و برابري و مهر و مدارا، کمتر از عطش کودکان تو نيست!
ما از گاهواره تا آرامگاه خويش، و از آنجا تا عالم برزخ و سراي آخرت، و تا ديدار خدا و پاداش شکوهبار او، تا بهشت پرطراوت و زيبايش، تشنه و سوخته و بي قرار عنايت و بزرگ منشي حسين عزيز و تک تک ياران انديشمند و آزادي خواه او هستيم؛ و نيز تشنه و سوخته و بي قرار عنايت و لطف پيام رسانان مبارز و استبدادناپذير و حقپرست او: از قافله سالار کاروان اسيران آزادي بخش گرفته تا آن عدالت خواه خردسالي که هنوز هم از خرابه ي شام به خودکامگان انسان ستيز و آدم خوار روزگاران، براي تغيير روش و منش جهانداري و سروري، درس عبرت ميدهد.
آري ما تشنه و سوخته و بي قرار عنايت آنانيم و هر آن چه از فرات عشق آنان مي نوشيم، تشنه تر و بي قرارتر ميگرديم.
هان اي روح عدالت!
اي قصيدهي بلند حريت!
اي تجسم کرامت انسان!
اي مؤذن معبد عشق!
اي سند حيات همارهي دين و دفتر!
اي تبلور جمال و کمال!
اي فروزشگاه چهاد و تلاش خالصانه!
اي چشم بيدار عصرها و نسلها!
اي سرور تناور مقاومت و پايداري!
اي چشمهي جوشان اميد و نويد!
اي سمبل شهادت و شجاعت!
اي جلوهگاه ژرفانديشي و آيندهنگري!
اي جان اصلاح طلب!
اي منطق استبداد ستيز!
اي پرچمدار همارهي حقوق بشر!
اي نگران سرنوشت دين و انسانيت!
و اي ميهمان عزيز و همارهي دلها و قلبهاي کمالجو!
ما تشنه لطف و مهر و عنايت تو هستيم و سخت نيازمند محروم نوازي ات؛ اشک ديدگان ما در سوگ تو، التهاب زلال دل است، و گلاب گل هاي نينوا.
دستان ما که اندوه زده در سوگ شهادت تو و يارانت بر سينه هاي داغدار و سوخته ي ما مي نشيند، دست دوستي و بيعت ما با تو و آرمان هاي انساني و پر جاذبه و عدالت خواهانه و اصلاح طلبانه ي عاشوراي توست؛ که هم چنان تشنه و بي قرار آن هاييم و هنوز براي آن ها پر مي زنيم.
هان اي پيوشاي بشر دوست!
بر کدام مصيبت تو گريه کنيم که هرکدام کوهي سر به آسمان ساييده و استوار را فرو ميپاشد، و دريايي را به تلاطم ميکشد!
آه!
الله اکبر!
آه! از شهادت ياران کمال جويت!
آه از شهادت فرزند انديشمندت!
آه! از شهادت شيرخوار اصلاح طلب ات!
آه! از شهادت دو يادگار عدالت خواه برادرت!
آه! از شهادت خواهر زادگان دلير و ستم ناپذيرت!
آه! از به خاک افتادن پرچم علمدارت که عرش را به لرزه در آورد!
آه! از هنگامه ي وداع آخرين!
از آن لحظه اي که در يک سو عصاره ي هستي بر توسن عشق و اخلاص نشست و به سوي ديدرا خدا گام سپرد، و آن سو تر يادگار راستين زهرا و علي و جلوه گاه کمال و جلال حق، زينب، با بانوان و کودکان آل رسول با چشمان اشکبار و دل هاي توفان زده و نگران با نداي مهلا! مهلا! بر آن بودند تا يار و سالار خويش را دمي از رفتن باز دارند...
سلام بر آن لحظههاي حساس!
سلام بر آن اشکهاي روان!
سلام بر آن قلبهاي لرزان!
سلام بر آن لبهاي عطش زده!
سلام بر آن موهاي پريشان!
سلامم بر آن چهرههاي اندوهبار!
سلام بر آن گريبانهاي چاک زده!
سلام بر آن جانهاي بلا رسيده!
سلام بر آن پيکرهاي به خون خفته!
سلام بر آن بدنهاي برهنه!
سلام بر آن اندامهاي تکه تکه شده!
سلام بر آن سرهاي سرفراز!
و بر لب و دنداني که هدف چوب خيزران قرار گرفت...
«السلام علي الجيوب المضرجات،
السلام علي الشفاه الذابلات،
السلام علي الاجساد العاريات،
السلام علي الدماء السائلات
السلام علي الأعضاء المقطعات،
السلام علي الرؤوس المشالات،
السلام علي الشيب الخضيب،
السلا علي الخد التريب،
السلام علي البدن السليب،
السلام علي الرأس المرفوع...»
مطالب مشابه :
دلنوشته هاي زيبا همراه با عكس
انـگيـزه زنـدگـي - دلنوشته هاي زيبا همراه با عكس - تفاوتي كه ايجاد تفاوت مي كند - انـگيـزه
دل نوشته ها و متن هاي كوتاه رمانتيك و عاشقانه
عكس هاي زيبا از مـدل هـاي جـديـد پـاشنه بلند دلنوشته هاي زيبا همراه با
معشوقه ى من
دلتنگ - معشوقه ى من - دنيايي از متنهاي عاشقانه ، متنهاي دلتنگي ، متنهاي زيبا ، دلنوشته و . . .
دلنوشته ای برای امام حسین علیه السلام
میـــلاد مــرگ عشق - دلنوشته ای برای امام حسین علیه السلام , عشق, عشق يگانه, عکس عاشقانه, اس
برچسب :
دلنوشته ي زيبا