نام های تورکی (ایرانی) مجاز
اولين هديه وعطاي هريک از شما به فرزندتان , نام نيکو و اسم خوب و زبيايي است که به او اختصاص مي دهيد حضرت
محمد(ص) .
حق فرزند بر پدر آن است که نام نيک و زيبا براونهند ودربلوغ او را همسري دهد وبه او نوشتن بياموزد
(نهج الفصاحه جلداول ص 294)
لیست نام های ترکی (ایرانی) مجاز برای نامگذاری
در سازمان ثبت احوال کشور
نام |
تلفظ |
معنی |
آتا |
/ātā/ |
(تركي) 1- پدر، جد، سرپرست، ريش سفيد؛ 2- (اَعلام) نام پادشاهي در دامنههاي شمالي جبال «نيشپو» كه در جنوب آن «داگارا» واقع بود. و محتملاً در نقطهاي [در جغرافياي قديم] از ناحيهي صحنه (سنندج) كه توسط لشكر آشوريان تار و مار شد. |
آتاشا |
/ātāšā/ |
(تركي ـ فارسي) 1- [آتاش = آداش = همنام، هم اسم + ا (پسوند نسبت)] منسوب به آتاش؛ 2- (به مجاز) هم نام. |
آتاناز |
/ātā nāz/ |
(تركي ـ فارسي) افتخار پدر، موجب آسايش و شادكامي پدر، عزيزِ پدر. |
آتمين |
/ātmin/ |
(تركي) (به مجاز) اسبسوار(؟)؛ [البته در برخي از گويشهاي زبان تركي مفهوم اسب سوار را به ذهن متبادر ميكند گو اينكه معناي اصلي آن «اسب سوار شو» ميباشد]. |
آتيلا |
/ātilā/ |
1-(تركي) (آت به معني اسب + يلا (صفت))، به معني چابك، شجاع؛ نامي، نامدار(؟)؛ 2- (اَعلام) پادشاه هونها [434-453 میلادی] که به روم شرقی تاخت و کشتار و ویرانی بسیار کرد، در جنگ با روم غربی شکست خورد، کشیشان به او تازیانهي خدا لقب داده بودند. |
آراس |
/ārās/ |
1- (در تركي) آراز، به معني رود ارس؛ 2- (اَعلام) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه. |
آران |
/ārān/ |
(اَعلام) 1) نام پادشاه آذربايجان در عهد باستان؛ 2) نام سرزميني در شمال غربي ايران و مغرب درياي خزر (كشور آذربايجان)؛ 3) نام شهري است كه قباد آن را بنا كرده است؛ 4) نام شهري در كاشان. |
آناتاي |
/ānā tāy/ |
(تركي) 1- به معني مانند مادر؛ 2- نظير و همتاي مادر. |
آنالي |
/ānāli/ |
( (تركي) [از دو جزء آنا (مادر) + پسوند نسبت ساز (لي)] 1- دارندهي محبت؛ 2- برخوردار از محبت مادر؛ 3- مادر دار، داراي مادر. |
آنيل |
/ānil/ |
(تركي) 1- به خاطر آورده شدن؛ 2- مشهور، نامي. |
آيپارا |
/āy pārā/ |
(تركي) 1- ماه پاره، پارهي ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيتان(آيتان) |
/āy tān/ |
(تركي)1- مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيتاي (آيتاي) |
/āy tāy/ |
(تركي) 1- به معني مانند ماه، ماه وش؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيتكين |
/āy takin/ |
(تركي) مانند ماه. |
آيسن (آيسن( |
/āy sen/ |
(تركي) 1- به معني مانند ماه هستي؛ 2- (به مجاز) زيبارو |
آيسودا (آيسودا( |
/āy sudā/ |
(ترکی) 1- ماه در آب؛ 2- (به مجاز) زيبا رو و با طراوت. |
آيسُوَن |
/āy sovan/ |
(ترکی) دوستدار ماه. |
آيشِن (آيشن( |
/āy šen/ |
(ترکی) 1- شبيه ماه؛ 2- (به مجاز) زيبا رو. |
آيگل (آيگل( |
/āy gul/ |
(تركي ـ فارسي) 1- گل ماه، ماه گل، گل زيبا چون ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو و لطيف. |
آياتاي |
/āyā tāy/ |
(تركي) 1- به معني مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيتك |
āytak// |
(تركي ـ فارسي) 1- ماه تنها، ماه بي همتا؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيدا |
/āydā/ |
(تركي) گياهي كه كنار آب ميرويد. |
آيدان |
/āydān/ |
(تركي) 1- مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيديس |
/āydis/ |
(تركي ـ فارسي) (آي= ماه + ديس (پسوند شباهت))، 1- شبيه به ماه، مانند ماه، به زيبايي و تابندگي ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيدينا |
/āydinā/ |
(تركي) 1- روشن و مبارك؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيسا |
/āy sā/ |
(تركي ـ فارسي) (آي= ماه + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، شبيه به ماه؛ 2- (به مجاز) زيبا رو. |
آيسان |
/āysān/ |
(تركي ـ فارسي) (آي = ماه + سان (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، همانند ماه، مهسا؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيسانا |
/āysānā/ |
(تركي ـ فارسي) (آي = ماه + سان (پسوند شباهت) + ا (اسم ساز))، 1- همچون ماه، به مانند ماه، ماه وش؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيسل |
/āysel/ |
(تركي)1- به معني ماه شفاف، 2- مترادف معناي ائلسئون به معني وطن پرست؛ 3- (اَعلام) رود قابل کشتیرانی در هلند به طول 116 کیلومتر در دهانهي شمالی رود راین که به دریای آیسلمر میریزد. |
آيسو |
/āysu/ |
(تركي) (آي = ماه + سو = آب) 1- ماه و آب؛ 2- (به مجاز) زيبارو، با طراوت و درخشنده. |
آيشين (آيشين) |
/āy šin/ |
(تركي) 1- به معني مثل و مانند ماه و ماهوار، شبيه ماه؛ 2- (به مجاز) زيبا. |
آيگين |
/āygin/ |
(تركي ـ فارسي) (آي = ماه + گين = جزء پسين بعضي از كلمههاي مركّب به معني دارنده، همراه) 1- دارنده و همراه ماه؛ 2- (به مجاز) زيباروي. |
آيلا |
/āylā/ |
(تركي) هالهي ماه، هاله. |
آيلار |
/āy lār/ |
(تركي) 1- زيبا و پاك، جمع ماه؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آيلي |
/āyli/ |
(تركي) مهتاب. |
آيلين |
/ylinā/ |
(تركي) هاله، اطراف ماه، هالهي ماه. |
آيما |
/āymā/ |
(تركي ـ فارسي) (آي= ماه+ ما= مخفف ماه)،1- ماهرو؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آينا |
/āynā/ |
1- (تركمني) به معني آیينه؛ 2- (تركي) آیينه، آبگينه، شيشه، شفاف، صورت سفيد و زيبا؛ 3- (به مجاز) زيبارو. |
آيناز |
/āy nāz/ |
(تركي ـ فارسي) (آي = ماه + ناز)، 1- ماه قشنگ و زيبا؛ 2- (به مجاز) زيبارو. |
آينام |
/āy nām/ |
(تركي ـ فارسي) [آي = ماه + نام = (در قديم) (به مجاز) نشان، اثر، صورت، ظاهر، مشهور]. 1- روي هم به معني نشان و اثر ماه؛ 2- داراي صورت و ظاهر ماه؛ 3- (به مجاز) زيبارو. |
آينوش |
/āy nuš/ |
(تركي ـ فارسي) 1- ماه جاويدان؛ 2- (به مجاز) نور ماهي كه پر فروغ و هميشگي است، زيبايي زوال ناپذير. |
آیدن |
/āyden/ |
(تركي) (= آیدین)، ← آیدین. 1- و 2- |
اَرَس |
/aras/ |
(اَعلام) نام رودخانهاي بزرگ كه از كوههاي هزار تركيه سرچشمه ميگيرد و مرز ميان ايران و قفقاز را طي كرده و به دراي خزر ميريزد. [اين نام با واژههاي اُرس/ors/ گياهي درختي از خانواده سرو، اُرُس/oros/ نام كشور روسيه, و اِرُس/eros/ خداي عشق در اساطير يونان، همه نويسه ميباشد]. |
اَرسلان |
/arsalān/ |
(تركي) 1- شير، شير درنده، اسد؛ 2- از نامهاي خاص تركي؛ 3- (به مجاز) مرد شجاع و دلير. |
سين |
/esin/ |
(تركي) نسيم، الهام. |
اَصلان |
/aslān/ |
(تركي) (= اسلان) شير، شير بيشه. |
گلآنا |
/gol ānā/ |
(گل+ آنا (تركي) = مادر)، 1- گلِ مادر؛ 2- (به مجاز) زيبارويِ لطيف كه براي مادر عزيز و گرامي است. |
گوزل |
/guzal/ |
(تركي) 1- زيبا، خوشگل، قشنگ؛ 2- ظريف، برازنده، خوب، نيكو، نازنين. |
گولن |
/gulan/ |
(تركي) خنده رو، خندان. |
گوزل |
/guzal/ |
(تركي) 1- زيبا، خوشگل، قشنگ؛ 2- ظريف، برازنده، خوب، نيكو، نازنين. |
گوناي |
/gunāy/ |
( (تركي) 1- آفتابي؛ 2- سمت آفتاب رو بر خلاف «قوزاي» كه سمت سايه ميباشد. |
مارال |
/mārāl/ |
1-(تركي) مرال، گوزن، آهو؛ 2- (به مجاز) زيبا و خوش اندام. |
نازلی |
/nāzli/ |
(ترکی) نازنین، نازنده، دارای ناز، نازدار. |
نازيلا |
/nāzilā/ |
(فارسي ـ تركي) با ناز و كرشمه، با ناز. |
ياشار |
/yāšār/ |
(تركي) جاويدان، هميشه زنده. |
ياشيل |
/yāšil/ |
(تركي) سبز چمني، سبز، كبود. |
يانار |
/yānār/ |
(تركي) مشتعل، فروزان، سوزان، قابل اشتعال، آتشفشان |
مطالب مشابه :
فرهنگ نام و نامگزيني سازمان ثبت احوال كشور
فرهنگ نام و نامگزيني سازمان ثبت احوال اون، به تعداد زيادي اسم به همراه ريشه های پیشین
نام های تورکی (ایرانی) مجاز
نام های تورکی نام نيکو و اسم خوب و زبيايي است که به او اختصاص مي سازمان ثبت احوال
اسم های محبوب ایرانی ها و اسم های عجیب و غریب
اسم های محبوب ایرانی ها و اسم های مثلاً سازمان ثبت احوال گفته اگر این نامها را
بیشترین اسم های استفاده شده سال1389در کشور
فراوانی ۲۰ نام اول نوزادان پسر و دختر در ۹ ماهه سال ۱۳۸۹. براساس اعلام سازمان ثبت احوال
اسامی عجیب و غریب در ثبت احوال ایران
اسامی عجیب و غریب در ثبت احوال اسم روح الله بالاترین میزان فراوانی را در میان اسم های
با محبوبترین اسم های ایرانی آشنـا شوید
مدیرکل دفتر آمار، اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور گفت: براساس آخرین آمارها
درباره تغییر اسم بدانید....
نامهای قابل تغییر بشرح ذیل می باشد : بموجب ماده 20 قانون ثبت احوال و تبصره های آن انتخاب
شرایط قانونی تغییر نام
طبق قانون ثبت احوال، هراسم، از نام و نام کم نیستند افرادی که اسم های ممنوع را برای
نامهای ترکی- ایرانی مجاز در سازمان ثبت احوال ایران Turkey(Azeri) Names
نامهای ترکی- ایرانی مجاز در سازمان ثبت احوال لیست نام های همنام، هم اسم + ا
برچسب :
اسم های ثبت احوال