ضرب المثل ها با معنی

. آش شله قلمکار
2. دو قورت و نیمش باقی است
3. دوغ و دوشاب یکی است
4. دود چراغ خورده
5. دو قرص کردن
6. نازشست
7. نانش بده، نامش مپرس
8. دنبال نخود سیاه فرستادن
9. میرزا میرزا رفتن
10. می آیند و می روند و با کسی کاری ندارند
11. من و گرز و میدان افراسیاب
12. من نوکر بادنجان نیستم
13. دلو حاجی میرزا آقاسی
14. دست کسی را توی حنا گذاشتن
15. میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کرد
16. مرغی که تخم طلا می کرد، مرد
17. مرگ می خواهی برو گیلان
18. دری وری می گوید
19. مگر سراشپختر آوردی؟
20. مفرداتش خوب است ولی مرده شوی ترکیبش را ببرد
21. مسیحا نفس
22. دست به آسمان برداشتن
23. دیزی می‌غلطد درش را پیدا می‌كند
24. دست از کاری شستن
25. دست از ترنج نشناخت
26. خیمه شب بازی
27. خون سیاوش
28. در یمنی پیش منی
29. دروغ شاخدار، شاخ در آوردن
30. دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را نمی توان بست
31. دختر سعدی
32. خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
33. خودم جا، خرم جا
34. خان یغما
35. مرغ از قفس پرید
36. مدینۀ فاضله
37. مجذوب و مرعوب
38. مجاهد روز شنبه
39. مثل کبک سرش را زیر برف می کند
40. ماهی از سرگنده گردد نی زدم
41. ماستها را کیسه کرد
42. ماست و دروازه
43. ماستمالی کردن
44. ما را ازین نمد کلاهی است
45. لیلاج
46. لولو
47. لوطی خور کردن
48. خط و نشان (+)
49. خط 9
50. خروس بی محل
51. خر من از کرگی دم نداشت
52. خر کریم را نعل کرد
53. خر عیسی
54. خر دجال
55. خرج اتینا
56. خانخانی
57. خاک بر سر
58. حیدری و نعمتی
59. لوح محفوظ است
60. لنگ انداختن
61. لن ترانی
62. لقمه گلو گیر
63. لقمان را حکمت آموختن
64. لعن الله اللجاجة
65. لا لحب علی (ع) بل لبغض معاویة
66. گهی پشت زین و گهی زین به پشت
67. گوهر شبچراغ
68. گوش خواباندن
69. گوشت شتر قربانی
70. گواه شاهد صادق در آستین باشد
71. گندم خورد و از بهشت بیرون رفت
72. گنج قارون دارد
73. گشادبازی
74. گرگ دهن آلوده ویوسف ندریده
75. گرگ باران دیده
76. گرز رستم گرو است
77. گربه مرتضی علی
78. گربه عابد
79. گرنگهدار من آنست که من می دانم ....
80. گرگ منشی
81. گربه رقصانی
82. گدای سامره
83. کینه شتری
84. کوراوغلی می خواند
85. گاوبندی
86. حمام زنانه شد
87. حکم حکم نادر و مرگ مفاجات
88. حکیم باشی را دراز کنید
89. حقه بازی
90. حق بالاتر از دوستی با افلاطون است
91. حق الپرچین
92. حسینقلی خانی
93. حرفش را به کرسی نشاند
94. حرف مفت می گوید
95. حاشیه رفتن
96. حاجی حاجی مکه
97. کله گرگی
98. کندن در خیبر
99. کن فیکون شد
100. کله اش بوی قرمه سبزی می دهد!

101. کلکش را کندند
102. کلک زدن و کلک کردن
103. كره را روغن كردی
104. گربه تنبل را موش طبابت می‌كند
105. حاتم بخشی
106. چو مردی بود کز زنی کم بود
107. چهارتکبیر زدن
108. چو فردا شود فکر فردا کنیم
109. چوبکاری نفرمایید
110. چوب توی آستین کردن
111. چند مرده حلاجی ؟
112. چنته اش خالی شد
113. کلاه گذاشتن
114. کلاه شرعی
115. کلاهش پس معرکه است
116. چشم زخم
117. چشم روشنی
118. کفر ابلیس
119. کعب الاخبار
120. چاه ویل
121. چاه کن ته چاه است
122. کار نیکو کردن از پر کردن است
123. کاسه گرمتر از آش
124. قوش کریمخانی
125. جیم شدن
126. جیک وبوکشان درست است
127. جورمرا بکش
128. بیل منو نسونی ‌ها!...129. قمپز در کردن
130. قاپ کسی را دزدیدن
131. جنگل مولا
132. قاپش پراست
133. جنگ زرگری
134. جعفرخان از فرنگ برگشته
135. تیری به تاریکی رها کرد
136. تو نیکی می کن ودر دجله انداز
137. تفنگ حسن موسی هم نزد
138. تعارف شاه عبدالعظیمی
139. پیراهن عثمان
140. پهلوان پنبه
141. پنبه اش را زدند
142. پته اش روی آب افتاد
143. پالانش کج است
144. پالان خر دجال شده
145. پارتی بازی
146. بوی حلوایش می آید
147. به رخ کشیدن
148. بوقش را زدند
149. به خاک سیاه نشاندن
150. باهمه بله با من هم بله؟!
151. بالاتر از سیاهی رنگی نیست
152. باش تا صبح دولتت بدمد
153. با سلام و صلوات
154.
بادنجان دور قاب چین
155.
باج سبیل
156.
باج به شغال نمی دهیم
157.
فیها خالدون
158.
فوراه چون بلند شود سرنگون شود
159.
فروغی نماند در آن خاندان
160.
فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها
161.
عهد دقیانوس
162.
عهد بوق
163.
عمرو در امانت خیانت نکرد ، تو چرا؟
164.
علی آباد هم شهر شده
165.
نان و انگور واینهمه جنجال
166.
بلبلی كه خوراكش زردآلو هلندر باشه بهتر این نموخونه
167.
تو بدم ـ بمیر و بدم
168.
فوت كاسه‌گری را می‌داند
169.
نان گدایی را گاو خورد دیگر به كار نرفت
170.
عاقبت به خیر
171.
طشت رسوایی
172.
صنار جگرک سفره قلمکار نمی خواد!
173.
صفحه گذاشتن
174.
صبر ایوب
175.
شمشیر داموکلس
176.
شمشیر از رو بستن
177.
شغال مرگی
178.
شق القمر کرد
179.
شغال بیشه مازندران را ندرد جز سگ مازندرانی
180.
شستش خبر دار شد
181.
شاهنامه آخرش خوش است
182.
شاه می بخشد ، شیخ علی خان نمی بخشد
183.
با توکل زانوی اشتر ببند
184.
با آب حمام دوست می گیرد
185.
اینها همه شعر است
186.
این طفل یکشبه ره یکساله می رود
187.
این شتری است که در خانه هر کس می خوابد
188.
شانس خرکی
189.
شال و کلاه کردن
190.
شاخ و شانه کشیدن
191.
سه پلشت آمد و...
192.
سوراخ دعا را گم کردی
193.
سنگی که به هوا می رود تا بر گردد هزار چرخ می خورد
194.
سنگ کسی را به سینه زدن
195.
سگ نازی آباد
196.
خرما از كرگی دم نداشت
197.
خسن و خسین هر سه دختران مغاویه‌اند
198. آره آورده
199. شتر دیدی؟ ندیدی
200.
قوز بالاقوز
201.
شما هم شهر آباد كن نیستید
202.
از پشت خنجر زد
203.
الخیر فیما وقع
204.
این به آن در
205.
ایراد بنی اسرائیلی
206.
اندرین صندوق جز لعنت نبود
207.
امروز کار خانه با فضه است
208.
امامزاده ی است با هم ساختیم
209.
الکی
210.
سر و گوش آب دادن
211.
سرو کیسه کردن
212.
سرم را بشکن ، نرخم را نشکن
213.
سد سکندر باش
214.
ستون پنجم
215.
ستون به ستون فرج است
216.
سبیلش را چرب کرد
217.
سبزی پاک کردن
218.
سبیلش آویزان شد
219.
سایه تان از سرما کم نشود
220.
اگر برای من آب نداشته باشد برای تو نان دارد
221.
اشکی بریز
222.
اشک تمساح می ریزد
223.
اشرف خر
224.
از کیسه خلیفه می بخشد
225.
از کوره در رفت
226.
از ریش به سبیل پیوند می کند
227.
از دماغ فیل افتاد
228.
از خجالت آب شد
229.
استاد علم! این یكی را بكش قلم!
230.
از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه می برد
231.
از بیخ عرب شد
232.
از آسمان افتاد
233.
احساس بالاتر از دلیل است
234.
انوشیروان دادگر
235.
آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است
236.
آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند
237.
آفتابی شد
238.
آنکه شتر را به پشت بام برد خودش باید پایین بیاورد
239.
آبشان از یک جوی نمی رود
240.
آب زیر کاه
241.
آب حیات نوشید
242.
آب پاکی روی دستش ریخت
243.

مطالب مشابه :


ضرب المثل های فارسی همراه با معنی

ضرب المثل های فارسی تمام پیوندها این ضرب المثل خودش یه ضرب المثل دیگه اس ولی معنی هر




ضرب المثل های کاشونی

ضرب المثل های معنی : روزگار آرشیو تمام پست های اون وبلاگ رو نگهداری کردم از تو این




ضرب المثل +معنی

( البته تو کتاب اینطوری نوشته بود منم دست توش نبردم اما معنی این ضرب المثل تمام حقوق




ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی

ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی بیش از این تحمل ندارم ، صبرم تمام ضرب المثل




ضرب المثل های آلمانی

ضرب المثل انگلیسی با معنی فارسی - ضرب المثل های آلمانی - کار را که کرد، آنکه تمام کرد.




دانلود کتاب ریشه ضرب المثل های فارسی به همراه معنی آن ها

دانلود کتاب ریشه ضرب المثل های فارسی به همراه معنی آن ها




ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی

ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی دنیا هستند.آرزویم سر بلندی تمام کودکانی است که




ضرب المثل ها با معنی

ضرب المثل ها با معنی. ضرب مهندس تمام |




اصطلاحات کاربردی در مورد هتل رفتن

ضرب المثل انگلیسی با معنی 13- این هتل از تمام اگر اصلاح یا ضرب المثل یا شعر انگلیسی




ضرب المثل

ضرب المثل ها با معنی. ضرب مهندس تمام |




برچسب :