معماری کلاسیک
معماری کلاسیک
معماري كلاسيك موضوعي آشنا در زندگي
روزمره ماست.
سنت ساختمان سازي به شيوه كلاسيك به مدت دوهزار سال بخش مهمي از تمدن غرب بود و اين پيوستگي
وهمزيستي، درك عميقي
از زبان آن را به دست داده است.
طراحي كلاسيك مانند ادبيات، شكل هاي
گوناگوني به خود گرفته
و با روش هاي بسيار متنوعي مي توان آن را بيان كرد.
يك ساختمان بزرگ كلاسيك مانند يك رمان بزرگ، از يك سو پيام ساده اي براي همه خواهد داشت، و از سوي ديگر براي بيننده آگاه
در لايه لايه آن مفهوم
عميق تري نهفته است.
به ندرت دانشجويي يافت ميشود که بتواند به روشني معماري را تعريف کند. تعريف معماري در فرهنگ لغت عبارت است از: هنر و علم طراحي و بناي ساختمانها.
معماري به عنوان اجتماعي*ترين هنر بشري با فضاي اطراف
انسان مرتبط است. حضور فضا،
بنا و شهر از گذشته تا
امروز و در آينده، لحظه*اي از زندگي روزمره آدميان غايب نبوده و نخواهد بود. شهرها پر از ساختمانهايي هستند که
با استفاده از هنر و
مهارتهاي علمي و رياضي طراحي شدهاند. اين مهارتها
در ترکيب با هم عناصر زيبايي
شناسي ناميده ميشوند.
اصول زيباييشناسي
برگرفته از هنر، علم و رياضيات
در طراحي معماري مورد استفاده قرار ميگيرند، مثل کاربرد خط، شکل، فضا، نور و رنگ براي ايجاد يک الگو، توازن، ريتم، کنتراست و وحدت. اين
عناصر در کنار هم به معماران اجازه ميدهند تا ساختمانهاي
زيبا و مفيد خلق کنند. به بيان بهتر، اصول زيباييشناسي
به
اضافه جنبههاي
ساختاري به ساختن يک ساختمان موفق کمک ميکند.
موضوع معماري درباره فضاست. تعاريف مختلفي كه تاكنون از
معماري ارائه شده
است، اغلب به گونه*اي بر اهميت فضا
در معماري تاكيد مي*كنند، بطوري*كه وجه مشترك بسياري از اين تعاريف، در تعريف معماري به عنوان فن سازماندهي فضا است. به
عبارت ديگر موضوع اصلي معماري اين است كه چگونه فضا را با استفاده از انواع
مصالح و روشهاي مختلف، به نحوي خلاق سازماندهي كنيم. از ديدگاه اگوست پره(Auguste Perret) ، معماري هنر سازماندهي فضاست و اين هنر از راه ساختمان بيان مي*شود. ادوارد ميلر اپژوكوم
(Edvard Miller Upjokoنيز معماري را هنر ساختن و هدف كلي آن را محصور كردن فضا براي استفاده
بشر تعريف مي*كند. به گفته لامونت مور (Lamont Moore) نيز معماري هنر محصور کردن فضا جهت استفاده
بشر است.
معماری دوره کلاسیک:
این عصر دوران ثبات و شکوفائی تمدن و هنر یونان است. قرن پنجم و چهارم را باید بهترین ایام تحول و تکامل معماری یونان به شمار
آورد. این دوره با عظمت، پس از پیروزیهای
درخشانی آغاز، و با اقدامات کشور گشایانه ی اسکندر مقدونی پایان پذیرفت. این فصل از حیات یونان نتیجه و مولود دوران
باستانی و مقدمه دوران
هلنیستی بوده است. دوران کهن با آن که دوران کار و ابتکار محسوب می شد، ولی آثار جوانی و ناآزمودگی از آن هویدا بود و در دوران هلنی که از لحاظ
انتشار تمدن در دنیا
اهمیت شایانی یافت. علائم پیری و مهجوری در آن به چشم می خورد. در صورتی که در فاصله میان این دو دوره یعنی در دوره یونان کلاسیک جز موازنه .
اعتدال و هماهنگی چیزی
دیده نمی شود.
هنر دوره کلاسیک که چکیده تاثیرات اجتماعی و مذهبی یک ملت است در نهایت کمال و پختگی عرضه شده در هنرهای باستانی جای ویژه ای
را به خود اختصاص داده است. یونانیان موفقیت و
پیروزیهای خود را در جنگها مرهون خدایآن می دانستند و همین مسئله درهنر و معماری سرزمین شان کاملاً محسوس است.
در عصر کلاسیک
با اینکه پس از جنگلهای ایران و یونان فترتی در هنرها حاصل شده بود اما با عبور از مرحله گذرا یونانیان در جوانب مختلف هنر به ویژه در معماری و
پیکر تراشی فعالیتهای
چشمگیری را آغاز کردند. هنرمندان این عصر پدید آورندگان آثاری شدند که نه پیش از آن و نه در عصر هلنی به آن دست یافته بودند.
مرکز فعالیتهای هنری این دوره در شهر آتن بوده است . آتنیها که گرد آوری تکه سنگهای پراکنده
آکروپلیس آتن را پس
از ویرانی شهر در سال ۴۸۰ ق . م کسر شاءن خود می دانستند ، به رهبری پریکلس نیرو و استقلال جدیدشان را با باز سازی کامل آکروپلیس که در واقع یکی از
بزرگترین پروژه های
ساختمانی جهان باستان تا پیش از روزگار رومیان بود، به جهانیان نشان دادند پلوتارک یکی از مورخین یونانی در ۵۰۰
سال پس از باز سازی آکروپلیس می نویسد: «کارهای
پرویکلس مخصوصاً از این لحاظ ستودنی اند که شتابان ساخته شده اند، برای آنکه قدرتهای جدید دوام بیاورند زیرا هر کار خاصی که او انجام می داد
بی رنگ حتی در آن
زمان که تازگی داشته عنوان کاری باستانی شناخته می شد و دلیلش زیبایی و ظرافت آن کار بود و با این حال کار مزبور از لحاظ نیرو و تازگیش، امروز نیز
چنین است. که گوئی
تازه انجام شده است. در آن کارها گونه ای شکفتگی و تازگی وجود دارد که غبار گذشت زمان را از چهره شان می زداید.»
● پیکر تراشی:
در دوره ی کلاسیک به ویژه در قرن پنجم در پیکر سازی سه شیوه و سبک هنری پدیدار شد:
الف) شیوه هنر جدی (۴۸۰ - ۴۹۰ ق م)
ب) شیوه ی هنری تکامل یافته (۴۳۰ - ۴۶۰ ق م)
ج) شیوه ی هنری
فوق العاده (۴۰۰ - ۴۳۰ ق م)
از دست آوردهای هنر پیکر سازی این دوره می توان از متوپهای حجاری شده و پر تحرک معبد زئوس در المپیا و معبد
پارتنون در آتن و بناهای
یادبود «گول باشی» در ترکیه امروز یاد کرد. به همین دلیل است که عصر کلاسیک را دوره پیکر سازی و معماری دانسته اند. هر چند که تمامی این
پیشرفتهای چشمگیر بی تاثیر
از مسائل سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و مذهبی جامعه یونان نبوده است. نقش مذهب و رابطه آن با هنر در این دوره تضعیف می گردد و آثار دنیوی در مقابل
آثار مذهبی افزایش
می یابد. اما مذهب به حیاتش ادامه می دهد. هر چند که هنر دیگر خدمتگزارش نیست.
● معماری:
معماری دوره کلاسیک به رهبری و پشتیبانی فیدیاس معمار و پیکر تراشی که در دولت یونان مقام وزیر هنر را داشت، به اوج و رونق
خود رسید . با اینکه
درباره معماری این دوره نوشته ها بسیار است، ولی باید به چند بنای مهم اشاره کرد. شهر آکروپل یا ارگ آتن که بر روی تپه ای ساخته شده از اقدامات
بزرگ معماری این معماری
است.
معبد «پارتنون» به سرپرستی «فیدیاس» و دو معمار دیگر معبد
الهه «آتنا» و معبد «ارختئوم» و چند بنای دیگر هم بر بلندای آکروپل ساخته
شده اند.
معماری این دوره از جنبه های فنی پیشرفتهای شایانی کرد.
سنگهای مورد استفاده دیوارها
به طور کامل تراش خورده و با بستهای فلزی با دقت بسیار نسبت به دوره کهن در کنار هم قرار گرفتند نصب سفالهای بامپوش نیز بر همین منوال پیشرفت
نمود. ساختمان معابد
دارای پلان سه بخشی بود که مشتمل بود بر ۱ ـ رواق ورودی (پیشخان) ۲ - تالار (اتاق) قرار گاه پیکره الهه ۳ - پستو برای نگهداری نذورات.
پلان اصلی بناها چهار گوش بود، به جز چند پرستشگاه که با نقشه مدور ایجاد شده و دور
ستونی بودند که بهترین
نمونه این گونه بناها معبد «تولوس» است که در شهر دلفی قرار دارد.
به جز معابد
و ساختمانهای رسمی در این دوره شهر سازی نیز پیشرفت نمود و انواع بناهای عمومی مانند : تالارهای اجتماعات به شکل آمفی تئاتر گذرگاههای سر
پوشیده و ستونهای یادبود
در خیابانها ، ورزشگاه و باشگاههای پرورش اندام پهلوانان ، میدانهای دو و اسب سواری با ردیف جایگاه های پلکانی برای تماشاگران که این گونه
آمفی تئاترهای سر گشاده
بر شیب تپه و گرداگرد میدان ورزش ساخته می شد.
▪ آکروپلیس:
یکی از مجموعه
بناهای باشکوه یونان در عصر کلاسیک آکروپلیس در شهر آتن است. این مجموعه به رهبری «پریکلس» در اواخر قرن پنجم ق م یعنی هنگامی که آتن به دوره
قدرت رسیده بود احیا
گردید بزرگترین کاری بود که در تاریخ معماری یونان پدید آمد و موجب آن شد که عالیترین یادگاری از دوران اعتلای هنر بر جای بماند. همه بناهای
آکروپلیس، هنر معماری
دوره ی کلاسیک یونان را در آن هنگام که به کمال رشد خود رسید بود به منصه ی ظهور رسانده است .
این مجموعه شامل بناهای : معبد پارتنون؛ دروازه
«پروپالایا»، معبد ارختئوم، معبد آرتمیس، معبد الهه ی پیروزی «نیکه» ، نگارخانه
«کالکوئیکی» محل پیکره
ی «آتناپروماخوس» ، محل معبد قدیمی آتنا، و چند بنای کوچک است.
فلسفه و تمدن کلاسیک یونان و روم باستان شالوده فکری و اجتماعی تمدن
مغرب زمین را تشکیل می دهد و طی دوهزار سال گذشته همواره فلسفه کلاسیک در بینش
ذهنی وکالبد فیزیکی تمدن غرب مشهود بوده است . معماری غرب نیز از این امر مستثنا
نبوده ومعماری کلاسیک پیوسته در کلیه تاریخ مغرب زمین مطرح بوده است .
کلاسیک که در پی بیش از نیم قرن تفوق معماری مدرن از اوایل اخیر مورد بی توجهی
نسبی قرار گرفته بود ، به تدریج بعد از انتقاداتی که به سبک مدرن شد ، خصوصا بعد
از نمایشگاهی در لندن به نام نابودی خانه های حومه شهر در سال 1975 ، مجددا به
صورت یک سبک مهم که می تواند پاسخگوی نیازهای جامعه امروزی باشد مطرح شد .
معماران نئو کلاسیک همچون معماران پست مدرن توجه به گذشته دارند ولی
یک اختلاف عمده بین این دو دیدگاه نسبت به تاریخ وجود دارد . معماری پست مدرن در
پی هویت انسان است و تاریخ هر قوم و ملتی از نظرآنها عنوان بخشی از هویت آن ملت
تلقی می شود . لذا آنها تاریخ فرهنگی و کالبدی وهمچنین دستور زبان معماری هر قومی
را در معماری خود در هر منطقه نمایش می دهند .منتها این نمایش به صورت تقلید از
موارد فوق نیست ، بلکه آنچه که به هویت یک ملت مربوط است در ساختمان های آنها به
روز در می آید و بر اساس شرایط زمانی و مکانی به صورت جدید و امروزی شده ظاهر می
شود . لذا معماران پست مدرن در تغییر دادن تناسبات ، رنگ ها و عملکردهای نمادهای
تاریخی به خود تردید راه نمی دهند .
ولی معماران نئوکلاسیک همچون کوینلن تری انگلیسی ( یکی از مهمترین
نظریه پردازان سبک نئوکلاسیک) معتقدند که " نظم های کلاسیک الهاماتی آسمانی و
مقدس هستند " پس تغییر دادن آنهاصحیح نیست و هر تغییری در آنها باعث تبدیل
شدن کمال به نقصان می شود . آنها دلیل جاودانگی معماری کلاسیک را همین می دانند .
از نظر معماران نئوکلاسیک ، سبک پست مدرن یک مد است زیرا در این سبک اصول جاودانه
معماری کلاسیک با طبع ، نظر و منطق زمینی تغییر داده شده است .
معماران نئوکلاسیک ، سبک مدرن را نیز سبکی قابل قبول نمی دانند ،
چنانچه کوینلن تری گفته : "مدرنیسم پرهیز از هر روشی است که کارکرد داشته است
." لذا معماران نئوکلاسیک ، گذشته و خصوصا معماری کلاسیک را منبع الهام خود
می دانند و معماری کلاسیک و یا سنتی را به همان گونه که از نظر کالبدی بوده ،برای
احتیاجات امروزه طراحی می کنند . منتها باید توجه داشت که در داخل این فرم های
تاریخی ، کلیه وسایل رفاهی امروزی تدارک دیده شده است .
اگر خواسته باشیم در یک جمله این سبک را تعریف کنیم ، می توان گفت :
ساختمان نئوکلاسیک ، پوسته ای کلاسیک بر روی امکانات مدرن است . کوینلن تری سوال
می کند که : "چرا مصالح قدیمی صدها سال عمر می کنند ولی مصالح جدید چنین
نیست و یا چرا ساختمان های قدیمی دلپذیر هستند ولیساختمانهای جدید این طور نمی
باشند ... ما در جامعه مصرفی زندگی می کنیم ، از منابع زمین استفاده می کنیم و
ضایعات را بر جای می گذاریم ... شیوه های ساختمان های سنتی نه تنها از نظر زیست
اقلیمی صحیح تر می باشند ، برای این که مصالح طبیعی به جای مصالح مصنوعی
استفاده می کنند ، بلکه همچنین این مصالح با روح و روان انسان نیز سازگار تر
است."
لئون کریر ، معمار اهل لوکزامبورگ ، از دیگر معماران مهم این سبک است
. به گفته وی "نئوکلاسیک گزینه ای در مقابل مدرنیسم نیست ، بلکه در تضاد با
مدرنیسم و درمقابل جامعه مصرف گرایی است که آن را حمایت می کند." او روش ها و
مصالحی که نماد مدرنیسم است مانند استاندارد کردن ، پیش ساختگی ، فولاد ، بتن و
شیشه را به عنوان نشانه های تصنعی از یک حکم جزمی فراگیر می داند که هنوز سعی می
کنند انحصاری باشد و هر آنچه که مطابق آن نیست حذف کنند .
راب کریر ، برادر لئون ، که او نیز ازمعماران سبک نئوکلاسیک محسوب می
شود بر این نظر است که شهر های انسان مدار سنتی دراروپا در اثر دو واقعه در قرن
بیستم ، یعنی جنگ و مدرنیسم ، از بین رفتند و جایآنها را شهرهای امروزین گرفتند که
سنخیتی با انسان و خصوصیات روحی و فیزیکی اوندارند .
معماران این سبک ، معماری کلاسیک را یک معماری لایزال . بی زمان می
دانند . اصولا این معماری همانند نظم ، تناسبات ، تقارن ، هماهنگی و کمال که در
زمان یونان باستان برای خانه خدایان طراحی شده بود اصولی جاودانه است . خدایان
یونان باستان ، خدایانی بودند انسان گون در حد نهایت زیبایی ، کمال و جاودانگی .
لذا خانه آنها نیز می بایست دارای همین خصوصیات می بود . بدین لحاظ معماری کلاسیک
نیز می بایست یک معماری بدون نقص و ایراد باشد . معبد پارتنان ( 447- 438 ق . م )
در آتن که می توان آن رانماد شاخص معماری کلاسیک تلقی کرد ، معبدی است که تماما بر
اساس اصول ریاضی وتناسبات هندسی طراحی و اجرا شده است . حجم ساده و جزئیات این بنا
زیبا گونه ای طراحی و اجرا شده که حتی خطای چشم انسان نیز در آن اصلاح شده است .
معبد پارتنون ساختمانی به نظر می آید که تمام خطوط افقی ان کاملا موازی و کلیه
ستونها کاملاعمودی ، فاصله بین آنها دقیقا به یک میزان ، قطر آنها به یک اندازه و
عمق شیارهای روی ستونهای دور یک بنا از پایین تا بالا یکسان است . باید توجه داشت
که در معبد پارتنان یک خط مستقیم وجود ندارد و تمامی نکاتی که ذکر شد و رسیدن به
این حد از کمال ، تنها با تنظیم و تصحیح دقیق هندسی ممکن بوده است .
به لحاظ موارد اشاره شده در فوق ، شاهد بوده ایم که در غرب همواره
مکتب ها و سبک های مختلف فکری و هنری ظهور کرده و پس از چندی مطرود و به حاشیه
رانده شده ، ولی معماری کلاسیک حضوری شاخص و پیوسته در کلیه دوران ها داشته است .
خانه خدایان و یا به عبارتی ، معابد یونانیان باستان منبع الهام
بسیاری از ساختمانهای مهم در طی دوهزار و پانصد سال گذشته در غرب بوده است . معابد
، کاخ ها و بناهای حکومتی روم باستان ، کلیساهای عظیم قرون وسطا در عصر اقتدار
مسیحیت ، کاخها ، ساختمانهای مدنی و کلیساها در زمان رجعت به کلاسیسیسم در دره
رنسانس ، کاخ ها و کلیساها در عهد اشرافیت باروک ، کاخ ها ، پارلمان ها و کلیساها
در عصر روشنگری و بعد از آن ، آسمانخراش های سر به فلک کشیده اوائل قرن بیستم و
ساختمانهای حکومتی در عصر فاشیسم ، نازیسم و استالینیسم در بین دو جنگ جهانی ،
همواره از معماری کلاسیک الهام گرفته اند .
بدون شک این معماری به صورت الگویی بدون نقص در تمامی اعصار برای بینش ها وتفکرات
کاملا متفاوت ، از دموکراسی گرفته تا فاشیسم و سوسیالیسم ، مورد توجه بوده واز آن
تقلید شده است .
ساختمانهای ساخته شده به این سبک نیز کاملا متنوع بوده است . از این
معابد بت پرستان تا کلیسای عظیم ، قصرهای باشکوه ، پارلمان ها ونهادهای حکومتی ،
بانک ها ، بیمارستانها ، پاساژها ، موزه ها ، ترمینال های مختلف به این سبک ساخته
شده است .
یکی از پروژه های جالب توجه و موفق به سبک نئوکلاسیک ، مجموعه مسکونی
رودخانه ریچموند در کنار رودخانه تایمز 87-1985 (Richmond Riverside Complex ) است . این مجتمع مسکونی در لندن
توسط کوینلن تری طراحی شده و شامل ادارات ، مغازه ها و رستوران های متعدد است .
این مجتمع نه تنها لوکس و زیبا است و مورد توجه بازدیدکنندگان واهالی لندن قرار
گرفته ، بلکه در بازار رقابت معاملات املاک ، توجه خریداران زیادی را به خود جلب
کرده و ساختمان ها به نظر می آید که متعلق به قرن 18 باشد ، ولی تمام امکانات و
ضروریات مدرن در آن در نظر گرفته شده است .
از دیگر معماران صاحب نام این سبک می توان از دیمیتری پاپاداکیس ، آلن گرینبرگ
،رابرت آدام ، کلاف ویلیامزالیس و رابرت استرن نام برد .
در اینجا باید متذکر شد که گرایشی آشکار به سمت معماری نئو کلاسیک و
سنت گرایی در بین معماران پست مدرن دیده می شود . معمارانی از گروه اخیر همچون
رابرت استرن و دوبرادر ، رابرت ولئون کریر ،ساختمانهایی به سبک نئوکلاسیک طراحی
کرده اند . همچنین کارهای معمارانی همچون آلدوراسی و حتی رابرت ونچوری هم اکنون در
مجاور طرح های معماران نئو کلاسیک به نمایش گذاشته می شود . جالب توجه آن که فیلیپ
جانسون - معمار مدرنیست و سپس پست مدرنیست معروف - نیز خانه تئاتر جدید ( 84- 1981
) در شهر کیلولند در آمریکا را به سبک نئوکلاسیک طراحی کرده است . می توان گفت که
در حال حاضر ، نظر معماران پست مدرن به اصول پایدارتر و جاودانه تر گذشته و تاریخ
جلب شده است
فاصله میان معماری كلاسیك و معاصر ایران قابل قبول نیست
این روزها فاصله ای عمیق میان معماری كلاسیك و معماری معاصر ایران ایجاد شده است كه این مسأله برای هنر معماری ایران قابل قبول نیست. مصطفی بهزادفر؛ مدرس دانشكده معماری دانشگاه
علم و صنعت در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اعلام این مطلب افزود: «معماری یك هنر تجسمی و كاربردی بوده كه بالاترین بازتاب عملی را در فضای همگانی بیرونی دارد.»
وی ادامه داد: «در یكصد سال اخیر بعضی اوقات شرایط مطلوب موجب سامان دادن بناهایی مانند مجموعه دانشگاه تهران، ساختمان موزه هنرهای معاصر و یا عنصری مثل برج آزادی كه نماد بسیار خوبی از گذشته و حال ایران است شده است.» این عضو جامعه مهندسان مشاور تصریح كرد: «برای بهبود كیفیت معماری در كشور لازم است مجموعه عواملی كه معماری و فضای شهری را می سازند با هم هماهنگ باشند.» وی ادامه داد: «وقتی به فضاهای شهری نگاه می كنیم بناهایی را می بینیم كه از دیدگاه معماری زیبا و دارای حجم خوبی هستند اما وقتی بناها در كنار هم چیده می شوند فاقد زیبایی و سیمای مطلوب هستند كه این مسأله نشان دهنده نبود هماهنگی در فضاهای شهری است.» این مدرس معماری اظهار داشت: «در هیچ جای كشور ما، حتی در پایتخت هم برای صدور پروانه و پایان كار، الزامی به ارائه نقشه نما وجود ندارد كه این مسأله نشان دهنده نبود مقرراتی خاص در این زمینه است.» وی تاكید كرد: «لازم است شرایط عمومی و نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در كشور را برای خلق بناهای زیبا و در نتیجه شهری زیبا آماده كنیم.»
سبک، شیوه، دبستان و... معمولاً
وژگانی هستند که ما از آنها برای تعریف یک گونه از معماری که دارای وجوه مشترک
هستند استفاده میکنیم.البته در بعضی از تعریفها بین مفهوم سبک و مکتب تفاوت دیده
میشود؛مکتب به شکلی خرد تر(با ریز بینی بیشتر) به مختصات گونه معماری میپردازد.در
تقسیم بندی سبکهای معماری میتوان به چند نمونه گونه بندی اشاره کرد:
دسته بندی بر اساس محدوده
مکانی؛ به عنوان مثال معماری جهان اسلام،
معماری
هندی، معماری ایرانی
و...دسته بندی بر اساس
محدوده زمانی:معماری
ابتدای مسیحیت، معماری پیش از اسلام ایران، معماری
کلاسیکو...دسته بندی بر اساس
مکتبی فکری یا اعتقادی:معماری جهان اسلام،
معماری
مدرن، معماری
پست مدرن و...ترکیبی از گونههای
بالا که به چند ویژگی اشاره میکنند:معماری جهان اسلام،
معماری پیش از اسلام ایرانو...
معماری جهان
شامل معماری
بین النهرین، معماری
پیش از اسلام ایران، معماری مصر،
معماری
هند پیش از اسلام(پیش از به قدرت رسیدن گورکانیان)، معماری چین،
معماری ژاپن،
معماری یونان،
معماری تمدنهای حاشه دریای اژه، معماری روم،
معماری
صدر مسیحیت، معماری بیزانس،
معماری
رومانسک، معماری گوتیک، معماری رنسانس، معماری باروک،
معماری روکوکو.
معماری اسلامی ۱ شامل معرفی سبکهای معماری
ایرانی: *شیوه پارسی
شیوه پارتی
شیوه
خراسانی شیوه رازی شیوه آذری شیوه اصفهانی شیوه فرعان
دوران تحول
است. معماری اسلامی ۲ عموماً به
ارائه کاربریهای معماری اسلامی مانند مسجد، مدرسه و...میپردازد.قبل از تغییر نظام آموزشی در
درس معاری اسلامی ۲ به معماری جهان اسلام
پرداخته میشد که در نظام آموزشی فعلی این مسئولیت به عهده درسی مجزا به ارزش ۲
واحد تحت نام معماری جهان اسلامقرار
گرفته که به صورت اختیاری در دانشگاهها ارائه میشود.
معماری معاصر
برخی از مکاتب معماری که در دوره
زمانی حدوداً۱۰۰-۱۵۰ سال گذشته را شامل میشود معرفی میکند، مانند: معماری مدرن،
نو مدرن
(نیو مدرن)،
معماری
پُستمدرن و...
برخی از مکاتب معماری
معماری
کلاسیک معماری گوتیک معماری
باروک معماری
روکوکو معماری ایرانی معماری جهان اسلام
معماری
چینی معماری
هندی مکتب
باوهاوس مکتب شیکاگو معماری
مدرن نو مدرن
(نیو مدرن)
معماری
پُستمدرن تندیس
گرایی سازه گرایی
ساختارشکنی (واسازی)
معماری پرش کیهانی
(غیر خطی)
ایدئوگرام طراحی شهری میدان شهدا بایستی ابعاد مختلف تاریخی، فرهنگی
، مذهبی و شهری این میدان را با تلفیقی هنرمندانه و علمی به گونهای در کنار هم
قرار دهد که ضمن ایجاد یک سیمای شهری چشم نواز و موزون، یادآور خاطرات شهروندی
برای مردم شهر مشهد و معرف وقایع مهم تاریخی مشهد برای زائران و توریستها نیز هست.
مبرهن است که فراهم ساختن امکان حرکت روان و ایمن جهت وسائط نقلیه و افراد پیاده
نیز نباید از نظر دور ماند.
اما مرور طرح پیشنهادی چنین نشان میدهد که فضا و ساختار کلی میدان در آینده تناسب
و تقارن مطلوبی با محیط اطراف بخصوص نقش کارکردی آن بعنوان دروازه ورودی سنتی حرم
مطهر ندارد. طوری که می توان میدان شهدا را تافته جدا بافتهای در آن منطقه قلمداد
نمود!
شمای سازهها و ساختمانهای موجود در میدان نیز بیشتر گویای کاربرد اصول و مبانی
معماری کلاسیک غرب است تا استفاده از بنیانهای مرسوم معماری اسلامی و ایرانی. به
جرأت میتوان گفت که تضاد آشکار بین ساخت مدرن و غربی گونه سازههای میدان و بافت
مذهبی ـ سنتی محیط اطراف، گاهی آزاردهنده نیز به نظر میرسد.
طراحان پست مدرن بر این عقیده هستند که به راحتی می توان
تاریخ را دور زد وتاریخ معماری
را به شیوه هایی اصیل ، تازه و بدیع مجددا به هم پیوند بزنند . آنانعموما جنبش های خود را در راستای حرکت های جدایی طلب و فرقه گرایانه سوق
دادند و ازجنبش های
وسیع و گسترده حقوق مدنی و پیوند های انسانی ، که می توانستند موجب رشد ،ارتقا و استعلای محدوده ها و عرصه فعالیت های گروهی گردند ، دوری می جستند .
پستمدرنها فرانسوی
این نوع نگرش به جهان را به مثابه کشفی چشمگیر و کلیدی برای آزادی وسعادت در دنیای جدید پلورالیستی و چند خدایی ارائه می کنند .
همانگونه که قبلامتذکر شدیم اندیشه پست مدرنیسم سمت و سو و جهتگیری واحدی ندارد . بلکه در
جهانمتعددی سیر می
کند ، مضامین آن چندان با هم سازگار نیستند بلکه در اکثر موارد دچارتناقض ها و ابهام های آشکاری هستند .
یکی از اساسی ترین مضامین مبحث پست مدرنحول واقعیت یا فقدان واقعیت یا چندگانگی واقعیت می چرخد. هیچ انگاری مفهومی نیچه
ایاست که با معنای
سیال و بی ثبات از واقعیت رابطه ی تنگاتنگی دارد . شعار " مرگ خدا " ی
نیچه به این معنی است که دیگر نمی توانیم به هیچ چیز یقین داشته باشیم .
اخلاقدروغ است و حقیقت
افسانه .
از مهمترین مضامین پست مدرنیته می توان به موارد زیراشاره
کرد :
1- تردید در این باره که هرگونه حقیقت انسانی ، بازنمایی
عینی و ساده ای ازواقعیت
است .
2- توجه و تاکید بر نحوه کاربرد زبان از سوی جوامع برای ساختنواقعیات مورد نظر خود ، اینکه جوامع چگونه از زبان برای ایجاد
واقعیات استفاده میکنند .
3- ترجیح دادن یا اولویت قائل شدن برای بومی ( محلی ) ، عینی
و اخص دربرابر ، جهانی ، انتزاعی و اعم.
4- تجدید علاقه یا توجه دوباره به روایت داستانو داستان سرایی .
5- پذیرش این نکته که توصیف های متعدد و متفاوت از واقعیت راهمواره نمی توان به شیوه ای قطعی و نهایی ، یعنی عینی و غیر
انسانی ، در برابر
یاعلیه یکدیگر به کار رفت .
6- تمایل به پذیرش و قبول چیزها آنگونه که در سطح وظواهر قرار دارند ، به جای جستجو ( به سبک فروید یا مارکس )
برای یافتن معانی ژرفتر .
اکثر این مضامین با هم جور بوده و مناسب هم به نظر می
رسند ولی معذلک ، وضعیتپست
مدرن از نوعی تنش یا آشفتگی خاصی برخوردار است ، از یک سو تمایل به سمت تجزیه ،پراکندگی و افتراق و از سوی دیگر جستجو برای یافتن چارچوب های
وسیع تری برای معانیاست .
معماری پست مدرن واکنشی است علیه چیزی که فردریش استوواسر
( فرتیس هاندرتواسر F. Stowasser- Fritz Hunderwasser ) نقاش معاصر اتریشی آن را " استبداد خطوطمستقیم " خوانده است .
در معماری جدید تاکید بر خطوط منحنی ، تاکید بر امور غیرقابل پیش بینی ، بر تزئین و تقلید هزل آمیز و بر زیبایی غیر
کارکردی استوار است .سطوح شفاف و آینه وار و هزارتوهای
پیچاپیچ ، عناصر عمده ای در معماری پست مدرن بهشمار می روند .
در سمت دیگر جریان معمار لاس وگاس به چشم می خورد که در فراگیریاز اغراق آمیزترین تعابیر معماری معاصر ، راه افراط را در پیش
می گیرد که تفصیل
آنرا می توان در کتاب " آموختن ( فراگیری ) از لاس و گاس ( Learning From Las Vegas ) اثر رابرت ونتوری دید . در این سبک معماری به آمیزه متنوعی از سبک
های مختلف برمی خوریم . نمونه بارز آن ساختمان موسوم به قصر سزارها ( Caesara Palace ) بامجسمه ها و تندیس های قدیمی و نگهبانان پارکینگ و پیشخدمت هایی که
به سبک لژیونرهایروم باستان لباس پوشیده اند
، است . در اینجا سیطره و سلطه تابلوهای متعدد نئون هایرنگی پرزرق و برق که چشم هر مشتری را مفتون و محسور خود می
سازد بر نماهای کمتردیدنی
و نه چندان تماشایی میزهای قمار و دستگاهای خدکار فروش اغذیه و نوشیدنی ، بهوضوح مشهود و ملموس است .
عطف به تاریخ ، التقاط در سبک و شیوه های بیان معماری ، رجوع به اقلیم (منطقه گرایی ، تحت تاثیر نیاز ارتباط معماری
با محیط و به ویژهاقلیم
) ، آزادی حس ترکیب ، عدول از مناطق عقلانی رنگ ، نشانه های شخصی یا اجتماعیو بهره گیری از تمثیلهای دور و نزدیک و به طور کلی دستاورد
پست مدرنیسم ، تازگی
وتنوع در شیوه های بیان معماری است .
نظریه پردازان پست مدرنیسم آلدوروسی وپائولوپورتوگزی در ایتالیا هستند .
پست مدرنیسم دوباره به رسمیت شناختن حضور ،دنیا دوستی ، خلاقیت و تنوع است و
البته معنویت عینیت یافته که یک جهت گیری کیهانیاست بر اساس علم معاصر .
جنکز پست مدرن را به مثابه دو عنوانگی ، یعنی نخبه وعامه پسند و جفت شدن این متضادها : سازگار و شورشی و نیز نو و
کهنه ، دانسته است
.به قول او هنر پست مدرن متاثر از شبکه جهانی است و حساسیت همراه با آن ، کنایه ای وجهانی و علنی شدن است .
پست مدرن را باید بر اساس پارادوکس آینده ( Post ) وپیشین ( Mode ) درک کرد .
Late Modern , Post Modern هر دو سنت از حدود 1960شروع شدند و هر دو به افول مدرنیسم واکنش نشان دادند .
دوره پست مدرن زمانانتخاب های مداوم است . دوره ای که هیچ روش تثبیت شده ای را نمی
توان بی خود آگاهیو
کنایه دنبال کرد ، تمامی سنت ها به نوعی اعتبار دارند .
پست مدرن اصولا تلفیقگزینشی هر سنت با سیاق پیش از خود می باشد ، هم ادامه مدرنیسم
است و هم فراتر از
آنرفتن . بهترین کارهای پست مدرنیسم ویژگی ابهام و کنایه را دارا می باشند و انتخابنامحدود ، کشمکش و گسستگی سنتها را به تصویر می کشند ، زیرا
این چند گانگی آشکارابر
کثرت گرایی ما غالب است .
پست مدرنیسم را دوگانگی متناقض نما یا ابهامی میدانم که نام دو رگه اش به معنی ادامه مدرنیسم و فراتر از آن رفتن
می باشد و متاثراز دهکده جهانی است و حس همراه
با آن کنایه شهروندی جهانی شدن را در خود دارد .پست " Post " بودن به معنی " برتر بودن " است .
چارلز مور دو کتاب در مورد پستمدرن به نامهای : The Place Of House جایگاه خانه در سال 1976 و کتاب Body . Memory & Architecture بدن ، خاطره و معماری را در سال 1977 نوشت.
در موردپست
مدرن 1- تنوع مجموعه عناصر از نظر فرم ، اکلکتیسیسم . 2- جستجوی یک سنتز برایحل مسائل واقعی که تمام توقعات و مشخصه های زمان را در برداشته
باشد . 3- کوچکترینمعیار متدولوژیک ، پیروی از مسائل واقعی و انتخاب روشی که از
تفکر و حوصله حاصل
میشود .
طرح موزه ملی لندن 1980: رابرت ونتوری به همراه همسرش این
مرکز را طراحیکردند . ساختمان 3 نما دارد .
طراحی نمای ساختمان با خصوصیات محله است : 1 - یکنمای
سنتی که سمت یک موزه تاریخی قرار دارد . 2- یک نمای مدرن که سمت خیابان وساختمانهای مدرن قرار دارد . 3 - نمای داخل کوچه که همگون با بافت
محلی است .
ساختمانهای گوتيك و كلاسيك از دورهای ديگر میگفتند، كه
در آن افتخار، عزت و بزرگی با سربلندی و بدون به ريشخند گرفتن خود در خيابان
ايستاده بودند. مدرنيستها ادعا میكردند كه ما ديگر نمیتوانيم سبكها و مصالح
گذشته را صادقانه مورد استفاده قرار دهيم، زيرا ديگر كسی به آن ايدهها باور
ندارد. دورهی مدرن دورهای بود بدون قهرمان، بدون افتخار، بدون قدردانی و تكريم
از هرچيزی كه بالا تر يا والاتر باشد از انسان معمولی (2). اكنون آن نوع هنر
معماری مورد نياز بود كه بتواند بينش اخلاقی از جامعهای برابر و بدون طبقه را
بازتاب دهد، يعنی جامعهای كه از آن نظامهای سلسله مراتبی رخت بر بسته اند.
بنابراين آن نوع از (هنر) معماری مطرح میگشت كه كمترين تزئين يا هر گونه خودنمايی
و ظاهر سازی ديگری از يك عظمت و شكوهی كه هيچ انسان زندهای نمیتوانست از آن
تقليد كند را در خود گنجانيده باشد، (هنر) معماری كه از مواد و مصالح مدرن برای
ساختن جهانی نو استفاده میكرد. واژههای اصلی اين معماری جديد «صداقت» و «كاربرد»
بودند. معماران مدرن در استقاده از لفظ صادق بودن تلويحاً میگفتند كه ساختمانها
نيز میتوانند به ما كمك كنند تا ما نيز با صداقت بشويم. شهر جديد از جنس شيشه،
سيمان و چمن زار بود، بدون ظاهر سازی اجتماعی، و مكانی بود كه انسانها میتوانستند
در يكدستی و همشكلی شايان تقليد در كنار هم زندگی كنند و با احترامی برابر پاداش
داده شوند.
اين برنامهی كاری اجتماعی دلالت داشت بر اين اصل كه مدرنيسم در معماری نه يك
تجربه يا آزمايش بلكه يك نهضت بود و كسانی را كه با آن مخالف بودند به ديدهی دشمن
مینگريست، يعنی به عنوان اعضای يك جامعهی كشيشان مذهب تظاهر و ريا كه میبايست
هرچه زودتر از موقعيتهای مهم و حساسی كه داشتند و از قدرت كنار گذارده شوند.
هنگامی كه تاريخ نگار آلمانی نيكلاوس پوزنر (Niklaus Pevesner) و معمار ساختارگرای روسی برتولد لوبتكين (Berthold Lubetkin) نهضت را به لندن آوردند يك دكان قانون گذاری
باز كردند و هرچيزی را كه به عنوان گسست قطعی با گذشته نمیشد در نظر گرفت تخطئه
نمودند. آنها هر دو به عنوان پناهنده در حال مسافرت بودند، پوزنر از نازيسم و
ديگری از كمونيسم فرار میكرد ـ يعنی از كيش هايی با تنوع سياسی ـ آيين هايی كه
مانند مدرنيسم در معماری نخبهها را به مردم و كنترل اجتماعی را به نظم خودجوش
ترجيح میدادند. اين دو با خود بی روحی و يكنواختی ايرادگير از رژيم هايی كه از
آنها فرار كرده بودند را سوقات آوردند. در نگاه آنها هيچ چيز نفرت انگيزتر نبود از
جذبهی (بعد از اين) ساختمان يك بانك دورهی گوتيك ويكتوريا يا مدرسهای از دورهی
نئوكلاسيك. برای پوزنر دادگاههای سبك گوتيك از خيابان آرتور ـ يعنی مهمترين بخش از
ناحيهی حقوقی كه نمادی زيبنده بودند از تشكيلات قضايی حقوق عرفی و كار روزانهی
آنها از آشتی و صلح ـ ساختمان هايی ميان مايه و بی اهميت بودند كه سرمنارهها و
ستونهای مرمرينشان كه انسان را به ياد قصههای پريان میانداخت نه نشاط آور بودند
و نه شادی بخش مگر فقط رياكار و بدون صداقت. در تضاد با آن ايستگاه متروی آرنوس
گروو (Arnos Grove) با آن آجركاری ساده و بسته بندی شده و پنجره
هايی با چارچوبهای عبوس، گواهی بودند از دنيای آيندهی بهتر كه در آن زندگی مدرن
با صداقت تمام به نمايش گذاشته میشد و آشكارا قبول عام میيافت.
برای بسياری از مردم بهترين چيز در بارهی موسيقی مدرن اين است كه شما لزومی به
گوش دادن به آن نداريد، همانگونه كه نياز به خواندن ادبيات مدرن يا رفتن به
نمايشگاههای نقاشی مدرن نداريد. اما معماری غير قابل اجتناب است. معماری فعاليتی
خصوصی بنا به خواست اشخاص بالغ نيست (3)، بلكه جلوهای همگانی است. ليكن مدرنيستها
طراحی (بنا) را با معيارهايی متناسب با هنرهای شخصی مانند موسيقی، ادبيات و نقاشی
درك میكنند. ساختمانهای آنها میبايست اعمال خلاقهی فردی باشد كه لازم بود نظم
كهن معماری را به چالش گرفته و ضرورتهای ملال آور سبكهای پوسيده را به مبارزه
بطلبد. مأموريت تساوی طلبانهی مدرنيسم فقط میتوانست توسط نخبگانی متهور تحقق
بخشيده شود، كسانی كه بدون ملاحظهی سنت ذائقههای عمومی ـ در واقع بدون توجه به
هر چيزی خلاقيت باز پس گرفته شدهی خودشان را رهايی بخشند. تناقض گويی در اينجا
دقيقاً همان پارادوكس سياستهای انقلابی است: كيفيت بشری میبايست توسط نخبگانی
بدست میآمد كه برايشان همه چيز مجاز بود، از جمله اعمال زور نسبت به بقيهی ما
انسانها.
اغلب استفاده كنندگان از يك ساختمان مشتریهای خود معمار نيستند. آنها رهگذران يا
همسايهها و بغل دستیها هستند: آن كسانی كه به افق (ديد) آنها تجاوز شده و دركشان
از محل زندگی توسط اين مزاحمت جديد تحت تاثير قرار گرفته است. ناكامی مدرنيسم در
اين واقعيت خلاصه نمیشود كه در بوجود آوردن ساختمانهای عظيم و زيبا قصور كرده
است ـ نمازخانهی لكوربوزيه در Ronchamp و خانهی فرانك
لويد رايت عكس اين را ثابت میكنند. اين ناكامی در فقدان الگوها و نوعهای قابل
اعتماد است كه بتوانند به طور خود انگيخته با دكوراسيون كنونی شهر خود را هماهنگ
كنند و ماهيت يا ذات خيابان را به مثابهی خانه و محوطهی عمومی برقرار نگه دارند.
انحطاط شهرهای ما نتيجهی « زبان بومی مدرن » است كه نقشه بنيادين آن لايههای
افقی از دودكش هاست با گوشههای تند و بيرون زده و مزاحم، كه بدون ملاحظه و انديشه
نسبت به خيابان ساخته شده اند، بدون ظاهر و نمايی منسجم و بدون رابطهی معقول با
همسايه هايش. با وجوديكه اين زبان محلی دارای اجزايی تكرار شونده است، اما آنها به
عنوان بخشی از يك دستور (گرامر) در نظر گرفته نشدهاند كه هر بخش به بخش ديگر
جوابگو بوده و در معرض نظم و ترتيب فراگير از دورنمای شهر قرار گرفته باشند. اجزاء
سازنده موضوعاتی هستند از يك دفترچهی راهنما و نه كلماتی در يك واژه نامه.
كاتالوگهای قديمی معماری ابزارها و ساختار هايی عرضه نميكردند. آنها شكلهای
متناسب با هم و حاشيههای تزئينی ارائه میدادند: شكل هايی كه احساس رضايت و
سازگاری ايجاد میكرد و میشد به آنها از جهت ضايع نكردن و تنزل مقام ندادن خيابان
هايی كه در آنها از آنها استفاده میشد اطمينان نمود. نيويورك با پيامدی بسيار
مثبت از آنها استفاده كرد، و حتی اكنون آنها میتوانند برای بازسازی فرهنگ منطقههای
خسارت ديده مورد استفاده قرار گيرند. اما تنها مانع دستگاه عريض قدرت توصيه است كه
معماران را در جای عموم مردم در راس آرايش و طرح ساختمانها میگمارد. با وجوديكه
تاريخ میتواند پروژههای بزرگ معماری به ما نشان دهد و معماران بزرگی كه در كار
خود موفق بودهاند اما بايد بدانيم كه هردوی اين موارد جزو استثناها هستند. ما از
سر احتياج است كه میسازيم و البته از روی يك هدف. اغلب ساختمان سازان هيچ گونه
استعداد ويژهای ندارند و هيچ آرمان والای هنری. ارزشهای زيباشناسانه برای آنها
نه به اين خاطر اهميت دارد كه آنها چيزی بخصوص يا مسحور كننده برای انتقال دارند
بلكه به اين دليل كه نيازمند تطبيق دادن ساختمانهای خود به درون باقت و تركيبی از
پيش موجود هستند. از اين رو تواضع، قابليت تكرار و قاعدهی هدايت كردن ضرورتهای
اساسی هنر معماری محسوب میشوند. بايداز مفهوم سبك تعريفی موجود باشد تا هركسی
هرچقدر معمولی بتواند از آن استفادهی درستی كند و از اين رو به فضای مسكونی
همگانی چيزی بيفزايد، يعنی به آن چيزی كه مايملك مشترك ماست. ازاين روست كه چرا
اغلب دورههای موفقيت آميز معماری شهری ـ دوره هايی كه شهرهای راستين و ماندنی را
در ابعادی وسيع در نظر آورده و تكامل بخشيدهاند ـ دورههای زبانهای محلی كلاسيك
(معماری) بوده است، هنگامی كه ژورنالها مردم را راهنمايی میكردند، آن مردمی كه
اسير توهم نوابغ خود نشده بودند. سبكهای روزمره و قسمتهای استاندارد شده نشانه
هايی را جاودانه كردهاند كه تأييد عمومی را بدست آورده و به ما جهت به خدمت گرفتن
آنها برای بار ديگر و بدون آنكه مايهی دلخوری شوند مساعدت نمودند.
در شهرهای آمريكا ما هنوز هم میتوانيم تاثير ژورنالها را شاهد باشيم (مانند
ژورنالی كه توسط اشر بنجامين (Asher Benjamin) در بوستون و حدود 1800 منتشر
گرديد). بخشهای كاملی از مناطق مسكونی دلپذير و بی تلكف، كه معمارانشان را ديگر
نمیتوان به خاطر آورد و شايد حتی ديگر نتوان هويت آنها را بازشناخت، آنها را از
نابودی كامل به علت جذابيتی كه به ترتيب منظم آنها بخشيده شده بود نجات دادند.
بيكن هيل و ناحيهی بك بی (Beacon Hill and Back Bay
area)
در بوستون . . . و بيشتر قسمتهای بروكلين و خيابانهای پلكانی هارلم مثالهای
شناخته شدهای از اين دست هستند. خانه هايی كه مطابق با ژورنال هايی از اين قسم
ساخته شدهاند داغ تمدن را بر خود دارند، حتی آن هنگام كه در شكل محلهای فقير
نشين (slum) رو به زوال بروند. آنچه در اينجا وجودش ضروری
است مالكيت خصوصی و چشم اندازی از امنيت اجتماعی و اقتصادی مردم است تا به ندای
محيط اطراف خود واكنش مثبت نشان داده و برای بار ديگر به آنها مباهات كنند. از اين
رو اين محلهها میتوانند دوباره سربرآورند مانند پارههای بازمانده از ايستاند (East End) در لندن و ناحيهی بارانداز كه پس از جنگ با
خاك يكسان شدند و اكنون جزيرههای تمدن در دريايی از تكبر اند. پروژهی خانه سازی
مدرن كه بر الگوی پيشنهادی لوكور بوزيه و باوهاوس استوار است هرگز دوباره از زوال
محتوم خود سربرنخواهد آورد. هنگامی كه ساختمانهای بلند و محيط پيرامونی باير آنها
به نواحی « محروميت اجتماعی » تبديل شوند ـ و اين به طور معمول 20 سالی بيشتر طول
نخواهد كشيد ـ هيچ گونه راه حلی برای اين مسئله وجود نخواهد داشت مگر ديناميت.
اشکال معماری کلاسیک
مطالب مشابه :
مقدمه ای بر یک ایدئوگرام معمارانه
مقدمه ای بر یک ایدئوگرام معمارانه* (بخش اول) :: همینطور که در معماری: آجر تیرآهن و ملات و
چگونگی شیت بندی طرح معماری
طرح دو معماری طراحی معماری دو ؛ در حقيقت دومين تمرين جامع فرآيند طراحي معماري است ،
برنامه فعاليت آتليه
طرح دو معماری - مدرسه هنر و معماری - برنامه فعاليت آتليه - طراحی معماری با هدف آشنایی با
معماری کلاسیک
معماری کلاسیک معماري كلاسيك موضوعي آشنا در زندگي روزمره ماست. سنت ساختمان سازي به شيوه
مدارک تحویل پروژه طراحی معماری 2
میــــــــــــــــــــــم معماری ایدئوگرام . در اين وبلاگ در كل
بلوک میار میار (نگین تبریز)
بلوک میار میار پروزه ای به وسعت 10 هکتار با ترکیبی از معماری در حد فاصل و ایدئوگرام
تحقیق هنر - آشنایی با هنرهای سنتی آشنایی با هنر نگارگری همراه با عکس
مختصری درباره ی خط و خوشنویسی در (ایدئوگرام ) شیوه معماری نوین; نکات مهم در طرح و
نگاهی به آثار و افکار و زندگی نامه معمار معاصر لازار مارکوویچ لیسیتزکی El Lissitzky
آشنایی با معماری معاصر - نگاهی به آثار و افکار و زندگی نامه معمار معاصر لازار مارکوویچ
برچسب :
ایدئوگرام در معماری