علی اصغر

تابستان ۱۳۸۰بود .یه ماشین رنو ( سپند ۲)صفر کیلومتر خریده بودم با خانومم و دختر کوچولوم نازنین داشتیم میرفتیم اولین مسافرت به سمت شمال ..مازندران..انزلی.. اردبیل .. سرین و.... تجربه ام تو رانندگی بد نبود از همه جای ماشین هم به طور تئوریک یه کم سرم می شد .حواسم به باد ماشین و روغن و تنظیم فرمان و لاستیک سابی و امپر اب و روغن و چیزهای دیگه هم بود .اما تا حدودی خاطرم حمع بود چون ماشین ام رو تازه تحویل گرفته بودم ... ساعت های حدود ۳-۴ بود که از انزلی راه افتادیم به سمت سرین... بعد از اون همه مشغله کاری که داشتم ..این اب و هوا برام خیلی لذت بخش بود... اون هم در کنار همسر و تنها دخترم... هوا داشت تاریک می شد... اول غروب بود که رسیده بودیم به گردنه حیران... وای چه گردنه ای!!!... بابا بابا نگاه کن نازنین!!! باید بریم اون بالا بالا !!!!!که یهو چشمم افتاد به امپر بنزین که چراغش روشن شده ..تو دلم گفتم وای!!! خاک تو سرت احمق بنزین نزدی !! حالا این موقع !! تو این جای غریب!!که نه راه بلدی !!نه زبون ادم هاش رو !!با زن و بچه!! کنار جاده !!چکار می خوای بکنی؟؟؟؟ .اول گردنه بودم یه جای پارک دیدم با یکی دو تا قهوه خونه.. ماشینم رو سریع نگه داشتم.. اومدم بیام پایین که دیدم دختر کوچولوم یه شیشه اب معدنی رو برداشته!!! بابا با با بابا!!! الان خودم برات بنزین می گیرم!!!! بدون اعتنا اومدم پایین!! یکی دو تا ماشین اونجا ایستاده بو دند ..اقا بنزین داری ؟؟؟... شرمنده ته باکمه.. رفتم سراغ ماشین بعدی ..اقا ..قا بنزین داری ؟؟ اگه محبت کنی من موندم تو جاده ؟؟؟جواب داد : شیرنگ داری ؟؟؟ اگه داری بر و بکش؟؟ نه ندارم ..منم ندارم شرمنده ...تو این گیر و دار حواسم نبود که دختر کو چولوم کنا ر جاده داره قوطی خالیش رو به علامث بنزین تکون می ده ؟؟؟که یه هو دیدم!! یه ماشین پیکان با سرعت کشید تو خاکی و سریع راننده پیاده شد ..با لحجه اذری ..گفت ۴ لیتری داری؟؟؟ ...شیرنگ داری؟؟؟ وقتی فهمید من هیچی ندارم و غریبم !!! به سرعت دست بکار شد قوطی و شیرنگ..قیف رو حاضر کرد شیرنگ کاربراتور رو کشید به ترکی به یکی از مسافر هاش می گفت گاز بده گاز بده و.....در عرض یه دقیقه ۳-۴ لیتر بنزین ریخت تو باک ما...نفس راحتی کشیدم ..حالا نوبت من بود که به حساب خودم جبران کنم ؟؟؟؟

داشت بسر عت لوازمش رو جمع میکرد که دستم رو بردم تو جیب و یک بسته اسکناس در اوردم..اقا چقدر تقدیم کنم ؟؟؟...تحویلم نگرفت؟؟؟ دوباره گفتم :داداش چقدر تقدیم کنم ؟؟؟جواب داد:پول نمی گیرم !!!!!!!!!! بفرمایید::: تورو خدا !!! قابلی نداره!!!! دوباره گفت : بخدا نمی گیرم ؟؟؟!!! داشتم از التماس می مردم... تا یه جوری به حساب خودم محبت این مرد رو جبران کنم!!! ..در حالی که پشتش به من بود و داشت کاربراتورش رو درست می کرد گفت ::من برا ده هزار تومن هم نمی اومدم پایین؟؟؟ نگاهش رو به دخترم دوخت که اون موقع ۴ سالش بود .....من دیدم این بچه کنار جاده ایستاده بخاطر اون اومدم....به خاطر این بچه !!! این بچه!! این بچه !!.....۱۰ -۱۱ ساله از این خاطره می گذره.... اما این جمله اش تو گوشمه و هر وقت یادم می یاد گریه ام می گیره !!!! اره عزیزم بخاطر یه بچه اولین ماشینی که شرایط اش رو نگه داشت... به بابای بچه بنزین داد!!! اما !اما ! اما!!

روز عاشورا !!!!! امام حسین لوازم جنگی اش رو گذاشت زمین !!!

عبای پیامبر رو پوشید!!!!! یعنی یه دقیقه وایستید...یه دقیقه تیر نزنید ...نمی خوام بجنگم .. با هاتون کار دارم ......

بچه ۶ماهه .....نیمه بیهوش از تشنگی .....رو رو دست گرفت!!!!

در حالی که حنجره خودش هم خشک شده بود فریاد زد !!! ای قوم ان لم ترحمونی ....اگه به من رحم نمی کنید!!!! این طفل که گناهی مرتکب نشده!!!! اون رو بگیرید !!!سیرابش کنید و به من بر گردانید ....اری قطرهای اب به این بچه ندادند بماند

تارهای صوتی اش را بر زمین ریختند

علی لعنت اللع علی القوم الضالمین

علی اصغر

مطالب مشابه :

مشخصات فنی ماشینهای رنو

عکس های رنو ۵ اسپرت

نقد رنو مگان 2000cc

دانلود ماشين رنو سپند GTA 5/GTA San Andreas

مشکلات خودروی پی کی

راهنمای شماره موتور و شاسی در اتومبیل ها

ماشین های علی دایی از ابتدا تا کنون

علی اصغر