عروسی داریم فردا
عاقا الان در این ساعت بنده رئیس اداره آب شدم خخخخخخ
آخه هیچکی امروز
اداره نیست آقای دهقان وحیدری رفتن یزد کلاس داشتن و البته منم دوره داشتم ولی
خوب به خاطر اینکه عروسی خواهر شوهر فرداست نمیتونستم برم یزد و رئیس هم
خودش یزد کلاس داشت الانم تنهای تنها تو اداره هستم و کلی وقت دارم واسه تعریف
کردن: عاقا چشمتون روز بد نبینه 3 روز پیش پدر شوهر گرام زنگم زد : لیلا همراه
راحله(خواهر شوهرم همون عروس فردا) برو خرید عروسیشون رو بکنه و تو از طرف ما
وکیلی که واسه داماد خرید کنی پدر شوهرم ازم خواست که نزارم حق راحله رو ضایع
کنن و کلا هواشو داشته باشم و طلای سنگینی بردارم میدونید که روز خرید عروسی
باید آدمایی رو همراه خودت ببری که زبون داشته باشن و نزارن حقت پایمال بشه خوب
منم از اون آدمای زبون دار و جواب بده هستم شدیدااااااااا عاقا منو بگو کلی جو گیر شده بودم که
پدر شوهرم تحویلم گرفته
و الانم وکیل شدم بهش گفتم خیالتون راحت باشه نمیزارم حق
راحله ضایع بشه همون موقع مرخصی گرفتمو با ماشین رفتم دنبال راحله وقتی رسیدیم
به مغازه طلافروشی دیدم مادر شوهرشو خواهر شوهرشو هم عروس با برادر شوهرش
اونجا هستن جا خوردیم
آخه از طرف عروس فقط من بودمو خود عروس خانم.واییی که
الان یادم میاد موهای تنم سیخ میشه از بس این خواهر شوهر راحله بددهنو بداخلاق و
خسیس بود آخه خواهر شوهر راحله بیوه است و کلا آدم عصبی و خسیسه و خرجای
خانوادشون هم دست همین خانمه . وقتی رفتیم دیدیم چند تا سرویس طلا رو میزه
یکیش بد نبود به دل منم نشست راحله بیچاره همش میگفت لیلا میخوام یه سرویس
کوچیک بردارم تا اونا هم طلای کوچیکی بردارن آخه بابام پول نداره راحله سرویس طلاش
4 تومن شد و یه انگشتر 600 تومنی هم برداشت و این از صداق سره من بود من مادر
شوهرشو مجبور کردم انگشتر بهش برداره آخه سرویسش کوچیک بود بگذریم که چقدر
خواهر شوهر راحله بهم بدوبیراه گفت منم انگار نه انگار اصلا بهش توجه نکردم فقط به
خاطر راحله؛ داماد هم یه پلاک وزنجیر برداشتن به قیمت یک میلیونو دویست که بعدا پدر
شوهرم گفت من نمیخرم بخاطر اینکه اونا آبروی منو بردن و آنچنان سرویس برا دخترم
نخریدن البته راحله حتی ساعت هم برنداشت بیچاره میگفت ساعت دارم.(آخه گذشت تا چه اندازه) یادش بخیر
خرید عروسی خودمون فقط منو مجتبی بودیم از ساعت 6 عصر رفتیم تو پوشاکی ساعت
2 نصف شب برگشتیم (فقط منو و مجتبی و صاحب مغازه بودیم و دیگه هیچکس همرامون
نیود هر چی دلمون خواست برداشتیم )این که از خریدطلا بعد رفتیم سراغ خرید لباس
عاقا اونجا چه دعوایی شد
خانواده شوهر راحله بحث کردن که چرا راحله اینه شمدون
600 تومنی برداشته وای که به خاطر 200 تومن تفاوت (آخه اونا مد نظرشون آینه شمدون
400 تومنی بود) چه دعوایی راه انداختند منم که دست تنها بودم کلی نصیحتشون
میکردم یه جا قات زدم از دست داد و فریادای بلند خواهر شوهر راحله بهش گفتم خععلی
بیحیایی که اینقد صداتو بردی بالا.بگذریم که دلم به راحله خیلی سوخت کل خرید لباس
واسه راحله یه ساک و یه کت ودامن ویه کیف و یه چادر مشکی بود آها یادم رفت بگم که
یه قلم ابرو مشکی هم برداشت 
احساس کردم راحله یتیمه مثل آدمای بدبخت شده بود
به هر حال خیلی غصم شد این از خرید راحله.خودمم از دیروز تا حالا تو آرایشگاه پلاسم
واسه رنگ موهام آخرشم اصلا رنگ موهام پسندم نشد که نشد یه روز واسه رنگ
زیتونی وقت گرفتم دیروز هم که مش یخی به موهای عزیزم اضافه کردم به نظرم خیلی
مشم پر شده اخه سر مبارکم کلا سفید میزنه مثل پیر زنا (دیدی تو جوونی چطو پیرم
کردن) البته آقامون از دیروز تا فردا شیفت برداشته که بتونه عروسی راحله خونه باشه
وهنوز موهامو ندیده ولی دیشب که تلفنی بهش گفتم خعلی استقبال نکرد ببینم فردا
میاد چی میگه:به نظرم میخنده میگه این چیه شدی مثل پیر زنا 
.دختر گلمم که این 2 روزه کلی به خاطر موهای مامانش مهمون خاله اعظمش شده فاطمه
عزیزم تو رو میبردم میذاشتمت خونه خاله اعظمی و اون هواتو داشت ببخش عزیز که
مجبور شدم عصر هم تنهات بزارم آخه عروسی عمه که مامانی نمیتونه بد قیافه باشه
میتونه؟؟
راستی واسه عروسی هم کت و دامن طلایی دارم حالا عکسشو میزارم ببینید
به نظرم کت و دامنم محشره والبته یه لباس ماکسی مجلسی هم دارم که واسه
رقصیدنمون هست . جاتون خالی 2 روز پیش هم یه گوسفند کشتیم آخه دیگه تو خونه
گوشت نداشتیم همون شبم گوشتارو خرد خرد کردم و جیگرشو کباب کردیم خونه مادر
شوهر(برای اولین بار گوسفند خونه مادر شوهر کشتیم به خاطر همون جیگر و کله
گوسفند رو همونجا گذاشتیم )آخه ما دو سه ماهی یه بار یه گوسفند میکشیم که اصولا
تو باغ مامان کباب میکنیم .دست شوهر گلم درد نکنه که اینقدر فکر ماست دخترم بابایی
واقعا تو فکر رفاه توست خدا کنه همیشه سایه اش بالا سر ما باشه ان شالله.فکر کنم
دیگه دارم خعلی حرف میزنم . فردا عروسی داریم ومن چقدر خوشحالم که میتونم کلی
برقصم عروسی پنج شنبه مورخ 1393/03/22 ساعت 7 شب تا پاسی از شبه محلش هم
باغ مارگون (خودم میدونم کجاست خخخخخخخخ ) دلم میخواد زودی فردا بشهههه اخ
جون عروسییییییییییی راستی رویا وصفورا (خواهر شوهرامن ) هم دارن امروز میان رویا
که گرگان بوده (رویا مجرده و ترم دوم دکترای شیلات هستش و البته مجرد و متولد 66) وصفورا هم
از یزد داره میاد برا عروسی با دوتا دختراش که غزل 7 سالشه و عسل 4 سال از امروز
دیگه سرم خیلی شلوغ میشه اخه قصد دارم دعوتشون کنم بعد از عروسی
مطالب مشابه :
اینو میگن سرویس طلای عروس !
آقایان اینو میگن سرویس طلای عروس. بنظر شما گردن این عروس خوشبخت سالمه!!؟ فیگورو داشته باش !!! اخه هر چی اون عکاس ابله گفت تو باید گوش کنی ؟؟؟ + نوشته شده در
برآورد هزینه های مراسم عروسی
... برآورد هزینه های مراسم عروسی - ژورنال مدل لباس عروس فرانسوی 2015 ژورنال لباس ... در این یادداشت تخمینی از هزینه های یک مراسم عروسی از سرویس طلا و حلقه ازدواج
سرویس طلا
در اینجا برای شما مدل های زیبا از طرح های مختلف سرویس طلا و جواهر را آماده کرده ام که این سرویس های طلا و جواهر هم برای دختران مناسب است هم عروس خانم ها. شیک ترین مدل
مستحکم ترین بنا ، به همین سادگی - قسمت پنجم (یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ)
ماشین عروس ما پیکان سفیدرنگ مدل 80 بود . البته بسیاری ... ان شاالله در قسمت بعد ، مواردی چون : آتلیه ، مراسم جشن عروسی، سرویس طلا، پاتختی و ... بررسی خواهد شد.
عروسی داریم فردا
کنن و کلا هواشو داشته باشم و طلای سنگینی بردارم میدونید که روز خرید عروسی ... یکیش بد نبود به دل منم نشست راحله بیچاره همش میگفت لیلا میخوام یه سرویس.
بعد از عروسی
قبل از اینکه سرویس طلا رو گردن عروس کنند اومدند سروبسو جلو مهمونا یکی یکی نشون دادند تا ... یه مدل خودم برده بودم درست کنه مثل اون نشد ولی بدم نشد راضی بودم.
مدل سرویس طلا و جواهر
مدل سرویس طلا و جواهر. در این مجموعه نمونه های زیبا از سرویس عروس را برای شما گرد آوری نموده ایم امیدواریم از دیدن آن لذت ببرید. mo6973 سرویس طلا و جواهر. سرویس طلا و
سرویس طلا عروس
سرویس طلا عروس. عکس سرویس طلا زرد , مدل سرويس طلاي سفيد سرويس طلا و جواهر , مدل سرويس طلا و جواهرات مدل طلا و جواهر , مدل طلا و جواهرات جديد. سرويس طلا و جواهر , مدل
برچسب :
مدل سرویس طلای عروس