این بار نی نی عسل می نویسد
مامان مریم به من اجازه داده این پستو بنویسم. می دونید چرا؟ چون مامان مریمم از شدت سرما قندیل بسته<?xml:namespace prefix = v ns = "urn:schemas-microsoft-com:vml" /> <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> آخه این بزرگترا می گن که فشار گاز افت کرده و از این حرفها یعنی اینکه اصلا خونه ما با این فشار گاز گرم نمیشه ٬ البته من که جام خوبه و گرم و نرم. بابا حمیدم هم خیلی زحمت میکشه و همش دنبال اینه که با وسایل گرمایی دیگه خونه رو گرم کنه تا من و مامانی سرما نخوریم. اما فقط مامان مریمم می دونه که من چون نی نی زمستونم خیلی سرمایی نیستم ٬ همه به مامانیم میگن مواظب شکم و پهلوهات باش تا بچه سرما نخوره و خودشو جمع نکنه . ولی من که تا حالا از سرما خودمو جمع نکردم ٬ پس یعنی من نی نی سرمایی نیستم.
اداره مامان مریم هم الان چندروزه که تعطیله. مامانم هم توی خونه بود و کلی استراحت کرد و بهش خوش گذشت ٬ آخه می دونید این مامانی من همش قبلنا می گفت که اگه چند روز تو خونه بمونم حوصلم سر میره و بهم سخت میگذره و از این حرفا٬ اما این چند روز کلی خوشحال شد که اداره شون تعطیله٬ یعنی شما میگین با این اوصاف میشه امیدوار بود که مامان مریم بعد که من به دنیا اومدم سرکار نره و همش پیش من بمونه ؟
اینجا هم همه از انواع وسایل گرمایی قدیم و مدلای برقی استفاده می کنند و کلی وسایل گرمازای جدید هم اختراع کردند ٬ مامانی و بابایی مامان مریم که بخاری نفتی گذاشتن . مامانی و بابایی بابا حمیدم کرسی. حالا مامان مریم و بابا حمید همش میگن خدارو شکر که نی نی هنوز نیومده اگه میومد ما تو این شرایط باید چیکار می کردیم ؟!!!
خبر دیگه اینکه برای گرم شدن خونه در اتاق منم تخته کردند و توی اتاقمم شده مثل یخچال ٬ دیگه مامانی روزی چند بار نمی ره تو اتاقم و در کمدمو باز کنه و لباسامو نگاه کنه٬ بابایی هم دیگه نمیاد تو اتاقمو صدای اسباب بازیهامو در بیاره. راستی من نمی دونم این مامانیم چرا تا حالا فقط از خودش و بابایی براتون گفته ٬ آخه من کلی کس و کار دیگه هم دارم . اول از همه اینکه ۲ تا مامان بزرگ و ۲ تا بابابزرگ گل دارم که خیلی منتظرم هستند٬ در خانواده مامانی من اولین نوه ام و در خانواده بابایی آخرین(یعنی پنجمین) . یه دایی امیر دوست داشتنی دارم. یه عمه منیره مهربون یه عمو امیر نازنین و زن عمو سپیده جون . اما غصه مهمم می دونیند چیه ؟ من خاله جون ندارم. البته مامان مریمم بهم قول داده که همه دوستای واقعیش و همه دوستای اینترنتیش خاله های من باشن. پس با این حساب من کلی خاله جونی هم دارم. دو تا پسر عمه هم دارم: محمد حسین و محسن دو تا هم دختر عمو: صبا و صدف٬ تازه تو فامیل هم کلی بچه کوچولو و بچه بزرگ داریم که اونا هم دوست جونای منن.
راستی به نظر شما با وجود داشتن دایی امیر و عمو امیر اگه مامانی و بابایی اسم منم امیر بذارن چطوره!!!! حرف اسم اومد وسط داغ دلم تازه شد٬ آخه این مامانی و بابایی اصلا کلا بیخیال اسم من شدند و هنوز من همون ۴٬۵ تا اسمو دارم. فکر کنم آخرش وقتی من به دنیا اومدم هم بهم بگن نی نی عسل ! من یه وقت دیدین زودتر اومدما . اصلا هم قول نمیدم همون تاریخهای سونوگرافی بیام. خلاصه از ما گفتن بود٬ باز خوبه مامان مریمی حداقل رضایت داد و ساک بیمارستانمون بست و خیال منو راحت کرد.
این مامانی مهربون من کلی هم استرس زایمان داره ( من از کجا فهمیدم؟ مگه شما نمی دونین که قلب مامانیم بالای منه و هر وقت تند تند میزنه من می فهمم) تازه کلی هم نگران سلامتی منه و گاهی به بابا حمیدم میگه یعنی نی نی مون سالم سالمه. آخه من گوشام هم میشنوه تازه چشام هم می بینه اما خب توی شکم مامانی که چیزی نیست تا من ببینم .
یه نی نی هم داریم که تازه به دنیا اومده.٬ نوه دایی مامان مریم یه هفته که به دنیا اومده یه دختر کوچولوی نازه که اسمش کیمیاست.
اینم چند تا عکس از بچه های فامیل یا همون دوستای من.
این خانوم خوشگل صبا خانومه دختر عموی من
این خانوم کوچولو صدف خانومه دختر عموی من
صبا و صدف وقتی کوچیک بودند
این آقا پسر ناز هم علیرضاست پسر عمه مامان مریم
این خانوم ناز هم آلا خانومه نوه خاله مامان مریم
مطالب مشابه :
واکسن 6 ماهگی
برای نی نی میکردم اما الان دیگه برام باز نمیشه اگه میتونید یه سایت خوب برای اپلود
بی بی چک
خاطرات نی نی تنگ شده ولی در تعجب مامان هستم که اون چرا دلش تنگ نمیشه خود را باز
این بار نی نی عسل می نویسد
نی نی عسل ما چرا؟ چون نمی ره تو اتاقم و در کمدمو باز کنه و لباسامو نگاه کنه٬ بابایی هم
ماسک
نی نی سایت -مامی منافذ باز هم گوجه و قهوه و الکل را قطع کنید چرا که باعث از
پرسش و پاسخ >>>>> ناباروری
جواب>>> سلام قربونت بشم چرا باز مثل اولش نمیشه و باز تحریک نی نی سایت عضو نبودم اما
برچسب :
چرا نی نی سایت باز نمیشه