از هفت دولت آزاد - ازهفت دولت آزاد
بیا برای بهبود شرایط،
چند قدم برداریم.
یک، دو، سه،
...
هشت، نه، ده.
چهقدر مهربانتر شدهای ! حالا از هم،
بیست قدم دوریم!!
ازهفت دولت آزاد
سه کوه،
چهار دره،
یک دریا،
در میانههای صحرا پرسید:
«کی میرسیم؟ دیگر خسته شدهام!»
پاسخ داد:
«قرار نیست همیشه عشق به جایی برسد!!!»
و هر یک به سویی رفتند.
Smsهای عاشقانهام را
که فقط به تو مینوشتم،
برای همه میفرستادی!
دنیا را عاشق کردهای و خود،
از هفت دولت آزادی!!!
زندگی من ساندویچ سردی است
که ابتدا و انتهایش طعم نان میدهد
و میان آن هیچ نیست
به جز خاطره!!!
همانند سربازی که از جنگ بازکشته،
محتاج نوازش دستهایت هستم.
باورکن که دلتنگی، دلتنگی...
دلتنگی مرگ تدریجیست!
,