بررسی وضعیت فقر مطلق در ایران در سالهای برنامه اول تا چهارم توسعه
بررسی وضعیت فقر مطلق در ایران در سالهای برنامه اول تا چهارم توسعه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهش کاربردی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1علی ارشدی؛ 2عبدالعلی کریمی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1عضو هیأت علمی پژوهشکده پولی و بانکی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد برنامه ریزی سیستمهای اقتصادی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اولین قدم در مسیر مبارزه با فقر و محرومیت، آگاهی از وضعیت فقر است. با در نظر گرفتن این موضوع در مطالعه حاضر، با استفاده از آمار هزینه و درآمد خانوار، به اندازه
گیری وضعیت فقر در مناطق شهری و روستایی ایران طی سال های 88-1368 پرداخته
شده است. بدین منظور پس از ارایه تعریف های فقر و معرفی انواع آن و مروری
بر مطالعات انجام شده، به مقولات اندازه گیری خط فقر و محاسبه میزان فقر و
نیز معرفی روش های به کار رفته در این مطالعه پرداخته میشود. برای به دست
آوردن خط فقر مطلق کل، خط فقر مطلق غذایی بر اساس رویکرد حداقل نیازهای
اساسی محاسبه و حداقل نیازهای غیرغذایی به آن اضافه شده است. نتایج حاصله دلالت بر آن دارد که: § برنامههای فقرزدایی پس ازجنگ، در کاهشفقر مناطق شهری نسبت مناطقوستایی، موفقیت بیشتری داشتهاند، § میزان خطوط فقر مطلق در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی بوده است، § میزان فقر مطلق و همچنین شکاف فقر مطلق در مناطق روستایی بالاتر از مناطق شهری بوده است، | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خط فقر؛ فقر مطلق؛ فقر نسبی؛ شکاف فقر؛ فقرزدایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عنوان مقاله [English] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
The study of poverty in rural and urban areas in IRAN during five-year development plan | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده [English] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
The
first step in the fight against poverty and exclusion, is awareness of
the situation of poverty. In considering this issue In the present
study, Using household income and expenditure statistics studied for
measuring poverty in rural and urban areas of iran during 2009-1989. To
achieve this purpose, after the introduction of the definition of
poverty and its and review of previous studies, Issues of poverty
measurement and calculation of poverty and also it is presented the
introduces of methods used in this study is presented. To obtain the
absolute poverty line, food poverty line approach based on minimum basic
needs are calculated and added to the minimum non-food requirements.
The results indicate that: In the period under review, poverty eradication programs, poverty reduction in urban areas than in rural areas were more successful, The absolute poverty lines in urban areas has been more than in rural areas has been, Absolute Poverty rate and poverty gap in rural areas has been more than in urban areas, Indicator of absolute poverty in urban areas since 1385 and in rural areas since 1384 has been rising. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژگان [English] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Poverty gap, Absolute poverty, Poverty line, Relative Poverty, Poverty alleviation | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
.مقدمه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اقدامات دولت در دورههای مختلف، به شکلهای گوناگون در راستای کاستن از فقر و محرومیت و ایجاد زیربناها، سامان یافته است. توسعه خدمات زیر بنایی در روستاها از جمله تامین آب آشامیدنی، تامین بهداشت و مراقبتهای اولیه، برق رسانی و برقراری نظام حمایت از سالمندان روستایی و نیز توسعه بیمه همگانی و پوششهای حمایتی در کل کشور از بارزترین مصادیق این خدمات به شمار میرود. علیرغم همه این تلاشها، باز هم به نظر میرسد که پدیده فقر بصورت یک معضل همچنان به حیات خود ادامه میدهد و با تخمینهای ساده، حداقل 20% مردم در تله فقر گرفتارند. در شرایط فعلی حاکم بر دنیا که جهانی شدن، پدیده آورنده فرصتهای بیشمار است و در عین حال چالشهای متعددی را نیز پیش روی کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ایران قرار میدهد، رهایی از تله فقر و یا فرو غلطیدن بیشتر در دام آن بسته به تدابیر و سیاستهایی است که سیاستگذاران کشور برای مبارزه با فقر و مظاهر آن اتخاذ میکنند. تردیدی نیست که استفاده بهینه از فرصتها و مدیریت مدبرانه چالشها، مهم ترین محور اقدامات خواهد بود.
2. بیان مسئله فقر که نمودی از توسعه نیافتگی است، مشکلات مختلفی را در ابعاد گوناگون برای جوامع به بار میآورد. از این روست که موضوع فقر از سوی تمامی کشورهای جهان دارای اهمیت فراوان بوده و برای از بین بردن یا کاهش وسعت آن برنامههای ویژهای را اجرا میکنند. لذا سنجش فقر و نیز راههای مختلف فقرزدایی در دهههای اخیر اهمیت بیشتری در سیاستگذاریهای اقتصادی کشورهای دنیا بویژه کشورهای توسعه نیافته پیدا کرده است. در دوران قبل از انقلاب در ایران، سیاست و برنامهای که موضوع فقرزدایی را به صورت مستقیم در دستور کار خود قرار داده باشد مشاهده نمیشود و سیاست و اهداف برنامهها بیشتر در جهت ایجاد زیر ساختها و در بهترین حالت در راستای افزایش رفاه جامعه بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئله فقر مورد توجه گستردهای قرار گرفته است به گونهای که اصول 3، 21، 29، 31 و 43 قانون اساسی مسأله فقر و رفاه اقشار آسیبپذیر را به صراحت مورد توجه قرار دادهاند. در همین راستا علاوه بر تدوین و اجرای برنامههای توسعه میانمدت(پنج ساله)، اقدامات دیگری در جهت فقرزدایی و مقابله با فقر طراحی و به اجرا درآمده است. ولی باید اذعان نمود که علیرغم تمامی تلاشهای صورت گرفته در این حوزه، کشور ما در نوع مواجهه و حل این معضل هنوز با چالشهای بسیاری روبروست. به نظر میرسد عوامل متعددی دست به دست هم داده تا همچنان با معضل فقر و عواقب ناشی از آن در سطح کشور، درگیر باشیم. گام اول در طراحی و اجرای برنامههای مبارزه با فقر، بررسی وضعیت موجود فقر است. در همین راستا محاسبه خط فقر و برآورد میزان و شدت وقوع فقر میتواند اطلاعات مفیدی را در این زمینه فراهم آورد. سنجش فقر میتواند منجر به درک روشنی از روند تحولات فقر شده و تصویری منسجم از فقر در طول زمان ارایه نماید. در نتیجه دولت قادر خواهد بود تصمیمات و اقدامات لازم را هدف گذاری و اتخاذ نماید. در همین راستا، در این مقاله وضعیت فقر مطلق در مناطق شهری و روستایی کشور طی سالهای 1368 تا 1388 بررسی خواهد شد. 3. سؤالات تحقیق در این تحقیق سوالات اساسی زیر مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت: برآورد حجم فقر کشور(درصد فقرا) بر اساس مطالعات گذشته چگونه است؟ وسعت فقر به طور کلی در سطح کشور چگونه است و روند تغییرات فقر در طول دوره مورد نظر(88-1368) به چه صورت بوده است؟ حجم، وسعت و عمق فقر به تفکیک مناطق شهری و روستایی کشور به چه میزان است و چه تفاوتهایی دارند؟ 4. اهداف مطالعه هدف کلی این مقاله، بررسی وضعیت فقر مطلق در کشور به تفکیک مناطق شهری و روستایی می باشد. این هدف کلی به اهداف جزیی زیر تقسیم میشود:
5.پیشینه تحقیق با توجه به اهمیت و ضرورت غیرقابل انکار بررسی موضوع، فقر در سالهای اخیر مطالعات نسبتاً قابل توجهی پیرامون فقر و فقرزدایی در سطح جهان و ایران انجام شده است که در این قسمت مروری بر مهمترین و برجستهترین آنها خواهیم داشت. اسدزاده و پائول[1](2001) در پژوهشی به بررسی فقر در ایران پس از انقلاب اسلامی پرداختهاند. تحقیق مبتنی بر دادههای سال 1366 تا 1371 بودجه خانوار مربوط به طرح درآمد- هزینه خانوار است. نتایج تحقیق نشان میدهد که طی دوره مزبور میزان فقر در مناطق روستایی کمی کاهش یافته؛ در حالیکه در مناطق شهری تا بیش از 40 درصد افزایش پیدا کرده است. راوالیون و چن[2](2007) در تحقیقی فقر مطلق را با استفاده از سریهای زمانی 1981 تا 2004 برای یکصد کشور در حال توسعه برآورد کردند. برای محاسبه تعداد و درصد فقرا از خط فقر بین المللی(درآمد روزانه یک لار) استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در طول سالهای مورد بررسی درصد فقرا به صورت معناداری کاهش پیدا کرده است ولی در زمینه کاهش تعداد فقرا دستاورد محسوسی نداشته است. اگرچه در چین وضعیت متفاوت بوده است یعنی تعداد فقرا نیز کاهش پیدا کرده است. داوود[3] و همکاران(2009) در تحقیقی فقر مطلق در پاکستان را مورد بررسی قرار داده اند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که شاخص سرشمار فقر در فاصله دو دوره زمانی 5.74 درصد کاهش پیدا کرده است. در خلال این دوره فقر مطلق در مناطق روستایی حدود 5.67 درصد و در مناطق شهری حدود 4.48 درصد کاهش پیدا کرده است. محمودی(2011) در تحقیقی تغییرات فقر مطلق طی برنامه های دوم، سوم و چهارم توسعه(2007-1995) در ایران را مورد بررسی قرار داده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق حاکی از آن است که در طی برنامه دوم توسعه همه شاخص های فقر مطلق(شاخص سرشمار، شکاف فقر و شدت فقر) در مناطق روستایی افزایش و در مناطق شهری کاهش یافته است. در طی برنامه سوم توسعه کاهش قابل ملاحظه ای در همه شاخصهای فقر اتفاق افتاده است. در طی برنامه چهارم توسعه همه شاخصهای فقر با افزایش مواجه بوده اند. در دوره مورد بررسی درصد و شدت فقر در مناطق روستایی بیبشتر از مناطق شهری بوده است. اریف و فاروک[4](2012) در مقالهای با عنوان "کاهش فقر در پاکستان: درسهایی از تجربه چین" به بررسی موفقیت دولت چین و ناکامی دولت پاکستان در زمینه کاهش فقر پرداختهاند. در این مقاله ابتدا موفقیت چین در کاهش فقر بررسی شده، در ادامه به تشریح استراتژی دولت پاکستان در این زمینه پرداخته و در نهایت به درسهایی پرداخته که دولت پاکستان میتواند از دولت چین بیاموزد. این مطالعه به بررسی مکانیزمی پرداخته که چین در سه دهه گذشته از طریق آن موفق به کاهش چشمگیر فقر شده است. دورهای که دولت پاکستان در زمینه کاهش فقر ناکام بوده است. در اواخر دهه 1970، نرخ فقر در مناطق روستایی، در چین و پاکستان، حدود 33 درصد بود؛ در طول دوره 2005-1978 هم درصد فقر و هم تعداد فقرا در چین به شدت کاهش یافت، در حالی که در پاکستان فقر همچنان بالا باقی ماند. به زعم نویسنده این موفقیت تاریخی چین در کاهش فقر به طور عمده بر اساس اصلاحات کشاورزی روستایی در اواخر دهه 1970، سرمایه گذاری هدفمند و عظیم عمومی از اواسط دهه 1980، تقویت درآمد غیرکشاورزی روستاییان و گسترش شهرنشینی در دهه 1990 بوده است. علاوه بر این، اساس این موفقیت ریشه در عزم سیاسی دولتمردان و توان سازمانی قوی در چین داشت که در سطح کلان باعث ثبات شرایط اقتصادی و در سطح خرد باعث تقویت فقرا گردید. در پاکستان نیز عمدهترین دلایل ناکامی دولت در کاهش فقر عبارتند از شکافهای سیاسی[5]، اجرای ضعیف برنامهها، نهادهای ضعیف، حاکمیت ضعیف، هزینههای عمومی پایین، سرمایه انسانی پایین، فشار جمعت و درگیری. در این بین یکی از سیاستهایی که در پاکستان در کاهش فقر تا حدودی موفق بوده عبارت است از گسترش شهرنشینی. این سیاست باعث کاهش فقر هم در مناطق روستایی و در مناطق شهری شده است. بنابراین پیشنهاد مینماید با ادغام روستا و ایجاد شهرهای کوچک و متوسط میتوان در کاهش فقر در پاکستان تا حدودی از حجم و شدت فقر کاست. گلاسمن و بردسال(2013) در مقالهای طرح پرداخت یارانه کالایی و پرداخت یارانه نقدی در هند را مورد بررسی قرار دادهاند. پرداخت یارانه نقدی در هند بر پایه برنامهای موسوم به "انتقال مستقیم سود"[6]، که شامل پرداخت مستقیم پول نقد از طرف دولت به فقرا است اجرا شده است. حرکت به سوی پرداخت مستقیم پول به اقشار ضعیف در حالی صورت گرفت که بحث درباره سیستم عظیم و ناکارآمد یارانه کالایی برای دهه های متوالی محلی برای بحث و مناقشه بوده است. دولت هند، سالانه چیزی حدود ۱۴ میلیارد دلار( معادل یک درصد از تولید ناخالص داخلی) را برای یارانه غذا، کود و نفت صرف میکرد، البته نباید از هزینه مربوط به توزیع این کالاهای یارانهای صرفنظر شود. توزیع این اقلام در مغازهها و مراکز کوچکی صورت میپذیرفت که اغلب در مناطق فقیرنشین قرار داشتند. علت عمده انتخاب این گونه سیستم توزیع یارانهها این بود که بسیاری از هندیهای فقیر، از کارت شناسایی معتبر یا حساب بانکی فعال یا سواد استفاده از حساب بانکی بی بهره بودهاند. به عقیده نویسنده عوامل متعددی دست به دست هم دادند تا این برنامه در نهایت موفق عمل نکند. قانونهای گیجکننده درباره این که کدام گروه از فقرا باید از یارانهها بهرهمند شوند و نبود اجماع در مورد این مساله، در کنار مکانیسم اجرایی ضعیف و در نهایت عامل فساد، همگی دست به دست هم دادند تا این برنامه شکست بخورد. تحقیقات انجام گرفته در این زمینه نشان داد که نه تنها این نحوه پرداخت یارانهها باعث کاهش فقر در هند نشده است، بلکه حدود ۷۰ درصد از افرادی که از این نحوه پرداخت یارانه منتفع میشدند، اساساً فقیر نبودهاند. نتایج این تحقیقات همچنین نشان داد اگر پولی که برای یارانه کالاها پرداخت میشود مستقیماً به خود فقرا داده شود، همه آنها میتوانند با استفاده از این پول از زیر خط فقر خارج شوند. در مقایسه با سیستم بسیار ناکارآمد گذشته، سیستم پرداخت نقدی یارانه، پیشرفت بزرگی محسوب میشود. سادهترین دلیل این مطلب، این است که این سیاستها تاکنون در عمل بسیار ثمر بخش بودهاند. گروههایی که هدف این برنامه کاهش فقر بودهاند وضعیت معیشتی بهتری را در نتیجه این سیاستها تجربه کردهاند. دیگر آمارها نیز در حال بهبود هستند. وضعیت تغذیه و حضور کودکان در مدارس بهتر شده است. فروش کود و ابزارآلات کشاورزی هم زیادتر شده است. خداداد کاشی(1377) در مقالهای به اندازه گیری فقر در ایران طی سالهای 70-1364 با استفاده از شاخص سن پرداخته است. یافتهها دلالت بر آن دارد که در فاصله سالهای 70-1364 فقر در ایران افزایش یافته، ولی پس از آن رو به کاهش گذارده است. صمدی(1378) در رساله دکتری خود گستره فقر را در ایران به تفکیک مناطق شهری و روستایی برآورد کرده است. وی نتیجه گرفت که خط فقر در مناطق روستایی حدوداً ٤٠ درصد پائین تر از خط فقر در مناطق شهری است. کشاورز حداد(١٣٧٩) در مقاله ای با عنوان "گستره و عمق فقر در استان سیستان و بلوچستان" به سنجش خط فقر این استان طی دوره 73-1363 مبادرت ورزید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در سال 1375 حدود 72.1 درصد جمعیت شهری و 68.3 درصد جمعیت روستایی استان فقیربوده اند. محمودی(1381) در تحقیقی وضعیت فقر در ایران در طی سالهای 1368 تا 1373 را مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان میدهد که فقر در طول این دوره در کل کشور و نواحی روستایی افزایش یافته است؛ اما با وجود افزایش نرخ فقر در نواحی شهری، وضعیت فقیرترین فقرا در این بخش بهبود یافته است. به عبارت دیگر اجرای سیاست تعدیل اقتصادی در کشور افزایش فقر مطلق را به دنبال داشته است. خالدی و پرمه(1384) در مقاله ای به اندازهگیری و محاسبه میزان فقر طی سالهای 1375 تا 1382 پرداختهاند. در این مطالعه خط فقر مطلق غذایی خانوار بر اساس تغذیه مناسب محاسبه شده و در قالب سه روش مختلف، میزان خط فقر مطلق کل خانوار برآورد شده است. روش اول: روش دوم: روش سوم(روش ارشانسکی):
نویسنده مقاله معتقد است با توجه به شرایط کشورهای جهان سوم روش دوم برای این کشورها مناسب ترین روش است. نتایج این تحقیق نشان میدهد میزان فقر مطلق خانوارها در مناطق روستایی بالاتر از مناطق شهری بوده است. میزان فقر نسبی روستایی، برخلاف انتظار، در سالهای 79-1377 بیش از میزان آن در مناطق شهری برآورد شده است. خداداد کاشی و باقری(1384) در مقالهای نحوه توزیع فقر بین خانوارهای ایرانی طی سالهای 1371 تا 1379 را مورد بررسی قرار دادهاند. در این مطالعه خط فقر مطلق بر اساس تغذیه مناسب(2100 و 2300 کالری) محاسبه شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در طی دوره مورد مطالعه سهم فقر روستاییان از کل فقر کشور بیش از شهرنشینان بوده است و افزون بر این، در طی این دوره، سهم روستائیان روند نزولی و سهم شهرنشینان روند صعودی داشته است. راغفر و ابراهیمی(1386) در تحقیقی با استفاده از آمار هزینه و درآمد خانوارها به اندازهگیری فقر در مناطق شهری و روستایی ایران طی سالهای 1368 تا 1383 پرداختهاند. بدین منظور ابتدا خظ فقر مطلق شهری و روستایی طی دوره مورد بررسی بر اساس رویکرد حداقل نیازهای اساسی محاسبه شده است. برای اضافه نمودن حداقل نیازهای غیرغذایی از روش اورشانسکی استفاده شده است. سپس شاخصهای گروه فوستر، گریر و توربک برای هریک از سالهای مورد بررسی و به تفکیک شهر و روستا تخمین زده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد در تمامی دوره مورد بررسی، میزان شاخصهای فقر در مناطق روستایی بالاتر از مناطق شهری بوده است. همچنین روند کلی شاخصها هم در فقر شهری و هم در فقر روستایی نزولی بوده است که این امر بدان معناست که درصد جمعیت زیر خط فقر، شکاف فقر و شدت فقر طی سالهای مورد بررسی کاهش یافته است. پیرائی و شهسوار(1388) در مقالهای وضعیت فقر در مناطق شهری و روستایی استان فارس طی سالهای 1374 تا 1386 را مورد بررسی قرار دادهاند.. نتایج محاسبه این شاخصها نشان میدهد که میزان خط فقر مطلق سالانه خانوارها در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی بوده و روند شاخصهای فقر در مناطق شهری و روستایی نشان دهنده روند نزولی فقر در این مناطق طی دوره مورد بررسی است . کیانی و همکاران(1390) در مقاله ای فقر شهری در کل کشور و 30 استان در سال 1388 را با کمک اطلاعات طرح هزینه - درآمد خانوار و به کارگیری روش نیازهای اساسی مورد بررسی قرار داده اند. محاسبه شاخصهای فقر در این تحقیق حاکی از شدت و گستردگی نسبتا" بالای فقر و نهادینه شدن آن در جامعه شهری است. محمودی(1390) در تحقیقی تغییرات فقر مطلق طی برنامه های دوم، سوم و چهارم توسعه(2007-1995) در ایران را مورد بررسی قرار داده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق حاکی از آن است که در طی برنامه دوم توسعه همه شاخص های فقر مطلق(شاخص سرشمار، شکاف فقر و شدت فقر) در مناطق روستایی افزایش و در مناطق شهری کاهش یافته است. در طی برنامه سوم توسعه کاهش قابل ملاحظه ای در همه شاخصهای فقر اتفاق افتاده است. در طی برنامه چهارم توسعه همه شاخصهای فقر با افزایش مواجه بوده اند. در دوره مورد بررسی درصد و شدت فقر در مناطق روستایی بیبشتر از مناطق شهری بوده است. همچنین وضعیت فقر در استان هایی مثل سیستان و بلوچستان، کرمان، کرمانشاه، همدان و ایلام بدتر از سایر مناطق بوده است. کریمی و ارشدی(1391) در تحقیقی وضعیت فقر در مناطق شهری و روستایی ایران را مورد بررسی قرار دادهاند. در این تحقیق خط فقر مطلق غذایی بر اساس تغذیه مناسب(2300 کالری) و خط فقر نسبی نیز از طریق 66 درصد هزینههای کل(خوراکی و غیرخوراکی) خانوار به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که:
6. مفهوم فقر و انواع آن درخصوص مسئله فقر بسیاری از اندیشمندان و سیاستگذاران و حتی اقشار مردم به بحث میپردازند. اساس بحث آنها این است که برای برخورد با مسئله فقر باید مشکل بدرستی شناسایی شود. اما شناخت این افراد از مسئله فقر به یک میزان نبوده و متفاوت میباشد. بنابراین برخورد آنها نیز در این خصوص یکسان نخواهد بود. البته بیشتر آنها ادعا می کنند که فهم آنها از فقر برپایه استدلالهای منطقی یا تحقیقات علمی است. نشان خواهیم داد که تعریف صریح و علمی از فقر که توافق عمومی در مورد آن وجود داشته باشد در اختیار نمی باشد. چرا که فقر به طور اجتناب ناپذیری یک مفهوم سیاسی است و بنابراین ذاتا بحث برانگیز است. ممکن است بسیاری از محققان ایده روشنی در خصوص نحوه برخورد با مسئله فقر داشته باشند و توصیف و تعریف آنها از فقر نیز توجیهی داشته باشد اما اینکه منظور آنها از فقر چیست بستگی به این دارد که آنها میخواهند چه چیزی را در خصوص فقر انجام دهند. به این ترتیب اولین چیزی که در مورد فقر مشخص میشود این است که فقر پدیده سادهای نیست که ما بتوانیم با بکارگیری یک دیدگاه آنرا تعریف کنیم. بلکه طبیعت چند بعدی فقر و فقیر باعث میشود که ارائه تعریف جامع و دقیقی از آن مشکل باشد. تعریف فقر تعاریف فقر برحسب مکان و زمان متفاوت از هم بوده و از این لحاظ بین محققان اختلاف نظر وجود داشته است ولی اکثر این محققان در خصوص نیاز به تعریف فقر اتفاق نظر دارند. تانسند[7] در مطالعات خود در خصوص فقر در دهه های ١٩٦٠ و ١٩٧٠ تعریفی از فقر ارائه داد که با توجه به یافتههایش بسیار مهم بود و بطور گسترده ای از آن استفاده شد. این تعریف به این صورت است: افراد، خانواده ها و گروههای جمعیتی را زمانی میتوان فقیر به حساب آورد که با فقدان منابع برای کسب انواع رژیم های غذایی، مشارکت در فعالیتها و شرایط و امکانات معمول زندگی، مواجه باشند. آمارتیا سن در مطالعات خود در سال ١٩٨١ اشاره کرده است که کلیه تعاریف صورت گرفته در خصوص فقر به نوعی محرومیت اشاره می کنند. البته محرومیت خود یک مفهوم نسبی است که ممکن است در مکانها و زمانهای متفاوت کاملا با هم فرق داشته باشند .بدین معنی که در یک کشور در حال توسعه ممکن است فقر به معنی محرومیت از امکانات تلقی شود که برای ادامه حیات ضروری است نظیر غذا، مسکن، دارو. در حالیکه در یک کشور توسعه یافته بر محرومیت نسبی از شرایط و امکانات یک زندگی متوسط دلالت دارد(تانسند، 1979: 31). در یک بررسی مفهومی فقر به دو نوع یعنی فقر مطلق و فقر نسبی تقسیم میشود. فقر مطلق فقر مطلق یک موضوع عینی است و متضمن تعریف علمی است که بر پایه حداقل معاش[8] شکل گرفته است و منظور از حداقل معاش حداقل نیازهایی است که برای حفظ زندگی لازم است. اگر سطح زندگی فردی کمتر از این حداقل باشد توان لازم را برای ادامه زندگی نخواهد داشت. براساس این تعریف این تناقض پیش می آید که چگونه افراد بدون داشتن حداقل نیازهای اولیه قادر به زندگی خواهند بود؟ جواب این سؤال این است که آنها برای مدت طولانی زنده نخواهند بود و اگر برای آنها حداقل معاش فراهم نشود از گرسنگی خواهند مرد(محمودی، 1381). بنابر این تعریف، فقر مطلق بستگی به چگونگی تعریف حداقل معاش دارد. برای این کار لازم است بدانیم مردم به چه چیز نیاز دارند و با دسترسی به چه میزان از کالاها و خدمات مشکل فقر آنها برطرف خواهد شد. فقر نسبی در مقابل فقر مطلق فقر نسبی قرار دارد که موضوعی نسبی است که در آن داوریها بر تعیین سطح فقر مؤثر است. فقر نسبی به عنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی لازم یا مطلوب تشخیص داده می شود تعریف شده است. در فقر نسبی که ناشی از اختلاف درآمدی است فقر صرفاً ناشی از فقدان منابع جهت تأمین نیازهای اساسی نیست بلکه ناشی از کمبود منابع فرد جهت دسترسی به حداقل استاندارد زندگی آن جامعه می باشد. بنابراین در تعریف فقر نسبی به نابرابری در توزیع درآمد و ثروت بیش از میزان مطلق درآمد افراد توجه میشود. به منظور دستیابی به عمق نابرابری در توزیع درآمد بین افراد یا خانوارها میتوان درصد کل درآمد دریافت شده توسط فقیرترین قشر جامعه را با درصد درآمد دریافت شده توسط ثروتمندترین قشر جامعه مقایسه کرد. البته باید توجه داشت که این مفهوم در کشورهای مختلف به صورتهای مختلف تعریف میشود و در طی زمان بر اثر تحولات اقتصادی نیز تغییر یافته است. تعریف خط فقر خط فقر عبارت است از مخارجی که یک فرد در یک زمان و مکان معین برای دسترسی به یک سطح حداقل رفاه متحمل می شود. افرادی که به این سطح رفاه دسترسی ندارند فقیر تلقی می شوند و کسانی که به این سطح حداقل رفاه دسترسی دارند غیرفقیر میباشند(راوالیون، 1998: 6). برای اندازه گیری فقر و تعیین فقرا و تمیز آنها از غیرفقرا به یک آستانه یا ملاک بنام خط فقر نیاز می باشد. این آستانه را می توان براساس واحد پولی و حداقل مخارج برای ارائه حیات تعریف نمود. اما ادامه حیات نیز کاملا روشن نمی باشد. همین ابهام موجب شده است که تعاریف مختلفی از فقر و خط فقر ارائه شود. بعضی از محققین حداقل معاش برای ادامه حیات را برحسب میزان انرژی و پروتئین مورد نیاز بدن تعریف میکنند. بسته به این که فقر به مفهوم مطلق یا نسبی در نظر گرفته شود، آستانهای تعریف می شود که مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه را مشخص میکند. این آستانه خط فقر نامیده می شود. به این ترتیب ملاحظه می شود که خط فقر نیز دارای مفاهیم مختلفی است که انتخاب هر یک در سیاستهای عملی فقرزدایی حائز اهمیت می باشد. زیرا شاخصهای فقر مبتنی بر این مفاهیم، حساسیتهای متفاوتی در مقابل تغییرات اقتصادی و اجتماعی کوتاه مدت و بلندمدت و یا نابرابری از خود نشان میدهند. خط فقر مطلق عبارت است از مقدار درآمدی است که با توجه به زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... جامعه مورد بررسی، برای تأمین حداقل نیازهای افراد مانند غذا، پوشاک، مسکن و ... لازم است که عدم تأمین آن موجب میشود تا فرد مورد بررسی به عنوان فقیر در نظر گرفته شود. این روش تعیین خط فقر را روش نیازهای اساسی[9] میگویند. در این روش ابتدا یک میزانی از درآمد برای تأمین هزینه های غذایی مصرفی در نظر گرفته می شود سپس مقداری درآمد ثابت برای تأمین هزینه حداقل سایر نیازهای اساسی به آن افزوده می شود. در صورتی که اندازه این نسبت برای هر فرد جامعه بزرگتر از اندازه مشخص و معلوم در نظر گرفته شده باشد وی غیرفقیر محسوب می شود(ابونوری،1387). گاهی اوقات برای تعیین خط فقر مطلق از روش حداقل درآمد لازم برای تأمین نیازهای اساسی استفاده نمی شود بلکه بر مشخص کردن حداقل نیازهای اساسی برای زندگی، حداقل ویژگیهای کیفی نظیر حداقل کالری و پروتئین دریافتی روزانه، حداقل سطح زیر بنای مسکونی سرانه، حداقل میزان تحصیلات سرپرست خانوار، حداقل تعداد افراد باسواد خانواده… نیز در نظر گرفته می شوند و در صورتی که هر یک از افراد جامعه حداقل یکی از این ویژگیها را دارا نباشد فقیر محسوب می شود. خط فقر نسبی به صورت درصدی از میانگین درآمد جامعه و یا به شکل یک مرز درآمدی که درصد معینی از افراد جامعه پایینتر از آن قرار میگیرند، تعریف می شود. انتخاب خط فقر نسبی موجب میشود که همواره در جامعه عدهای از افراد به عنوان فقیر معرفی شوند. به عنوان نمونه براساس این تعریف از فقر نسبی، حتی در جوامع توسعه یافته، علیرغم افزایش درآمدها و رفع نیازهای اساسی، همواره گروهی از جمعیت فقیر محسوب می شوند. در واقع هر قدر هم کل درآمد و درآمد متوسط افراد جامعه افزایش یابد فقر به مفهوم نسبی کلمه، همیشه با ما خواهد بود. این مسئله مهمترین اشکال خط فقر نسبی است که استفاده از آن را در سیاستهای فقرزدایی دچار مشکل می کند. زیرا کاربرد آن در اندازه گیری اثرات این سیاستها در کاهش فقر تناقضاتی را بوجود می آورد. خط فقر نسبی و شاخص های فقر نسبی بیش از آنکه نمایانگر فقر باشند میزان نابرابری توزیع درآمد در جامعه را نشان می دهند. زیرا تنها تغییرات توزیع درآمد در جامعه برآنها اثر میگذارد. از اینرو انتخاب خط فقر مطلق در مقایسه با خط فقر نسبی از مزایای قابل توجهی برخوردار است و به همین دلیل عمده بررسیهای انجام شده در خصوص فقر متکی بر کاربرد خط فقر مطلق است. به هر حال برای محاسبه تعداد فقرا نیاز است که خط فقر مشخص شود. 7. شاخصهای وقوع فقر شاخص نسبت افراد فقیر(نسبت سرشمار) [10] سادهترین، ابتدایی ترین و رایج ترین شاخص فقر، شاخص نسبت سرشمار یا شاخص نسبت افراد فقیر است. این شاخص عبارت است از نسبت تعداد افراد(خانوار) فقیر به کل افراد(خانوار) در جامعه یعنی:
n تعداد افراد(خانوار) فقیر و N تعداد کل افراد(خانوار) جامعه است. این شاخص نشان می دهد که چه نسبتی از افراد زیر خط فقر زندگی می کنند. اندازه این شاخص بین صفر یعنی حالتی که هیچ فقیری در جامعه وجود نداشته باشد و یک، حالتی که کلیه افراد در جامعه فقیر باشند تغییر میکند. اشکال عمده این شاخص این است که افزایش یا کاهش میزان درآمد افراد فقیر و غیر فقیر جامعه مشروط بر آنکه موجب جابجایی افراد حول خط فقر نشود هیچگونه تأثیری در اندازه شاخص ندارد. در واقع اشکال این شاخص آن است که نسبت به انتقال درآمد بین فقیرها و حتی بین فقیرها و غیرفقیرها حساس نمیباشد. علاوه بر این این شاخص نسبت به کاهش درآمد فقرا نیز حساس نمیباشد. اشکالات فوق، کاربرد این شاخص را محدود مینماید. برای حل چنین ایراداتی، از شاخص دیگری استفاده میشود. شاخص شکاف فقر علت استفاده از این شاخص این است که این شاخص بر فاصله کلی فقرا نسبت به خط فقر مبتنی است و نمایانگر شکاف فقر می باشد. به عبارتی، این شاخص میانگین شکاف فقر در جامعه است که در آن شکاف فقر برای افراد غیر فقیر صفر محسوب میگردد. با استفاده از تابع شاخص میتوان نوشت:
که در آن Gi شکاف فقر فرد iام، Z خط فقر، Yi مخارج فرد iام و I تابع شاخصی است که اگر فرد فقیر باشد مقدار یک و در غیر اینصورت مقدار صفر را اختیار میکند. بنابراین شاخص شکاف فقر(P1) میتواند به صورت زیر تعریف شود:
شاخص کاکوانی[11] شاخص کاکوانی به شکل نوشته میشود
که در آن میانگین مخارج افراد فقیر و میانگین مخارج کل افراد جامعه میباشد. این شاخص بیانگر میزان سهولت(یا سختی) از بین بردن فقر بوده و نشان میدهد چند درصد از درآمد افراد غیرفقیر باید به افراد فقیر انتقال یابد تا درآمد افراد فقیر جامعه به سطح درآمد حداقل معاش(خط فقر) رسیده و فقر از بین برود(محمدی و همکاران، 1386). شاخصفقرسن آمارتیا سن شاخص فقری ارایه داد که محرومیت نسبی افراد فقیر را در مقابل سایر افراد جامعه در نظر میگیرد. این شاخص به صورت زیر تعریف میشود.
P0 شاخص نسبت سرشمار، میانگین درآمد(مخارج) افراد فقیر، ضریب جینی افراد فقیر و Z خط فقر میباشد. از ویژگی های شاخص سن آن است که اندازه آن بین صفر(در حالتی که فرد فقیر در جامعه وجود نداشته باشد) و یک(در حالتی که درآمد کلیه افراد جامعه مساوی صفر باشد) تغییر میکند. همچنین شاخص سن میتواند به صورت میانگین معیارهای نسبت سرشمار و شکاف فقر و با وزن ضرایب جینی خانوارهای فقیر به صورت زیر نوشته شود:
شاخص فقر فاستر، گریر و توربک دسته دیگری از شاخص های فقر که در سالهای اخیر کاربرد زیادی پیدا کرده است توسط فاستر، گریر و توربک پیشنهاد شده است. این گروه از شاخص ها(که با علامت FGT نمایش داده می شوند) بیانگر آن هستند که میزان فقر حاصل از بررسی زیرگروههای مختلف جمعیت را می توان با هم جمع کرد و به میزان واحدی از فقر کل جمعیت دست یافت. فاستر و همکاران شاخص فقر خود را بصورت زیر ارائه می دهند:
n تعداد افراد(خانوار) فقیر، N تعداد کل افراد(خانوار)، Z خط فقر و مخارج فرد i ام است. در این شاخص، فقر اساساً به عنوان تابعی از نسبت شکاف فقر تلقی شده که در آن a≥0، میزان تنفر و گریز از فقر در جامعه را نشان میدهد که هرچه مقدار آن بیشتر باشد به این معنی است که جامعه از فقر گریزانتر بوده و باید به فقیرترین افراد اهمیت بیشتری داد. اگر پارامتر a صفر باشد این شاخص، به شاخص سرشمار و اگر برابر یک باشد، این شاخص به شاخص شکاف فقر تبدیل میشود. اگر این پارامتر برابر با دو باشد یعنی حساسیت بیشتری به عمق فقر نشان میدهد و به شاخص شدت فقر معروف است.
8. روش و شیوه اجرای تحقیق روش تحقیق "توصیفی- تحلیلی" میباشد. در این تحقیق شاخصهای درصد فقر مطلق و شکاف فقر مطلق برای مناطق روستایی و شهری کشور طی سال_های 1368 تا 1388 محاسبه و مورد بررسی قرار میگیرند. بدین منظور ابتدا خط فقر مطلق طی دوره مورد بررسی مشخص و سپس نسبت به محاسبه این شاخصها اقدام خواهد شد. برای به دست آوردن خط فقر مطلق کل ابتدا خط فقر مطلق غذایی بر اساس رویکرد حداقل نیازهای اساسی محاسبه شده و سپس حداقل نیازهای غیرغذایی به آن اضافه خواهد شد. برای تعیین خط فقر مطلق غذایی از الگوی پیشنهادی انستیتو تغذیه ایران استفاده میشود. در این الگو تغذیه مناسب باید تامین کننده 2294 کیلو کالری انرژی برای یک نفر در روز باشد. این مقدار کالری باید از ترکیب مواد غذایی متفاوتی نظیر غلات، حبوبات، گوشت، قند و شکر، روغن نباتی، لبنیات، سبزی و میوه تامین شده و سهم هر کدام را کارشناسان تغذیه معین کردهاند. پس از به دست آوردن قیمت هر کدام از مواد غذایی موجود در فهرست تغذیه مناسب، در سال مورد نظر و ضرب آن در مقدار مورد نیاز، ارزش ریالی مواد غذایی محاسبه شده و با جمع کردن این مقادیر، خط فقر غذایی سرانه به دست میآید[12]. برای اضافه نمودن حداقل نیازهای غیرغذایی از روش زیر استفاده میشود:
الگوی پیشنهادی تغذیه مناسب در ایران
مأخذ: انستیتو تغذیه با در اختیار داشتن خط فقر مطلق و مخارج خانوار بر اساس فرمول زیر شاخص نسبت سرشمار محاسبه میشود.
در این فرمول شاخص نسبت سرشمار، N تعداد کل خانوار و n تعداد خانوارهای فقیر است. برای محاسبه شکاف فقر از فرمول زیر استفاده شده است:
n تعداد افراد فقیر، z خط فقر و Xi درآمد i امین فرد فقیر میباشد. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای مناطق روستایی و شهری کشور است. نمونهگیری نیز همان نمونهگیری مرکز آمار ایران است که هرساله برای کل کشور و به تفکیک استانها انجام میشود. در واقع در این تحقیق از نتایج تفصیلی آمارگیری هزینه و درآمد خانوار که به صورت سالانه توسط مرکز آمار ایران منتشر میشود، استفاده شده است. 9. تحلیل نتایج نتایج برآورد درصد افراد فقیر و شکاف فقر در مناطق شهری و روستایی کشور طی سالهای مختلف در جدول و نمودار زیر آورده شده است. شاخصهای فقر در مناطق شهری و روستایی کشور
|