روانشناسی دین

 

روانشناسی دین <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

‌اشاره:


در مقالة‌ حاضر دیدگاه‌نظریه‌پردازانی‌ که‌ در زمینة‌ روان‌شناسی‌ دین‌ نظریة‌ خاصی‌ را به‌ طور مستقل‌ارائه‌ کرده‌اند مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است. ابتدا نظریه‌ ویلیام‌ جیمز (1901) پیرامون‌ تجربیات‌ دینی‌ که‌ به‌ صورت‌ گزارش‌های‌ افراد مختلف‌ ارائه‌ شده‌ مطرح ونهایتاً‌ نظریة‌ ناهشیار به‌ عنوان‌ منبعی‌ برای‌ تجربیات‌ جذبه، عرفان، اشراق‌ وهرگونه‌ تجربیاتی‌ که‌ نوعی‌ ارزش‌ معنوی‌ دارد ارائه‌ شده‌ است. سپس‌ نظریة‌گوردون‌ آلپورت‌ (1950) در خصوص‌ جهت‌گیری‌ مذهبی‌ درونی‌ و بیرونی‌ و تفاوتهای‌هریک‌ با دیگری‌ مطرح شده‌ است. در ادامه‌ نظریه‌ اریکسن‌ (1968) در خصوص‌ ایمان‌به‌ عنوان‌ یک‌ نیاز حیاتی‌ انسان‌ بزرگسال‌ که‌ تحول‌ یافتة‌ ظرفیت‌ اعتماد کودک‌به‌ جهان‌ و مادر است‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است. مفهوم‌ دیگری‌ که‌ از سوی‌اریکسن‌ مطرح‌ شده‌ «هویت» و «بحران‌ هویت» است. این‌ مفاهیم‌ که‌ در بحث‌شکل‌گیری‌ شخصیت‌ فرد مطرح‌ می‌شود با دینداری‌ارتباط‌ پیدا کرده‌ است. همین‌ارتباط‌ باعث‌ شده‌ است‌ تا برخی‌ از روان‌شناسان‌ مانند جیمز مارشیا (1980) وآدامز (1989) گرایش‌ به‌ دین‌ را به‌ عنوان‌ بخشی‌ از هویت‌ فرد در نظر بگیرند. درخاتمه‌ نظریه‌ فولر و لوین‌ (1980) کاملاً‌ توضیح‌ داده‌ شده‌ است. طبق‌ این‌نظریه‌ ایمان‌ طی‌ شش‌ مرحله‌ تکامل‌ می‌یابد. این‌ مراحل‌ از کودکی‌ و نوجوانی‌آغاز شده‌ و تا میانسالی‌ تحول‌ می‌یابد.

علم‌ روان‌شناسی‌ طی‌ یک‌ قرن‌ گذشته‌ نسبت‌ به‌ پدیدة‌ مذهب‌ موضع‌گیری‌های‌بسیار متفاوتی‌ داشته‌ است. اگر چه‌ ویلیام‌ جیمز و استانلی‌هال‌ به‌ عنوان‌متقدمین‌ روان‌شناسی‌ در آمریکا نسبت‌ به‌ مطالعة‌ دین‌ توجه‌ خاصی‌ داشتند اماروند مطالعات‌ روان‌شناسی‌ در غرب‌ و خصوصاً‌ آمریکا حاکی‌ از عدم‌ توسعة‌رغبت‌های‌ متقدمین‌ توسط‌ متاخرین‌ است. ویلیام‌ جیمز (1902) در کتاب‌ گونه‌های‌تجربة‌ دینی‌ خود که‌ شامل‌ بیست‌ سخنرانی‌ وی‌ است‌ به‌ بررسی‌ انواع‌ تجربیات‌دینی‌ پرداخته‌ است. وی‌ ضمن‌ استناد به‌ تجربیات‌ شخصی‌ افراد در حالات‌ جذبه،خلسه‌ و احساس‌ حضور نزد پروردگار به‌ مسئله‌ وحدت‌ وجود که‌ از مباحث‌ اساسی‌ درفلسفه‌ و عرفان‌ است‌ توجه‌ می‌کند (ویلیام‌ جیمز() 1356 صفحة‌ 109). دامنة‌مطالعات‌ ویلیام‌ جیمز در زمینة‌ تجربیات‌ دینی‌ از کشور آمریکا فراتر رفته‌ وفرهنگ‌ شرق‌ را نیز در بر می‌گیرد. این‌ بررسی‌ها شامل‌ سرگذشت‌ غزالی‌ و اشاره‌به‌ اشعار شبستری‌ در گلشن‌ راز نیز می‌شود. حاصل‌ این‌ مطالعات‌ منجر به‌ ارائه‌یک‌ فرضیة‌ اساسی‌ در زمینه‌ روان‌شناسی‌ دین‌ می‌شود (ویلیام‌ جیمز() 1356 صفحه‌ 110). طبق‌ این‌ فرضیه،محتوای ناهشیار صرفاً‌ شامل‌ خاطرات‌ ناقص، تداعی‌ معانی‌عجیب‌ و غریب‌ و مانند آن‌ نیست. بلکه‌ قسمت‌ ناهشیار شخصیت‌ انسان‌ می‌تواند منبع‌و سرچشمه‌ بسیاری‌ از شاهکارها و آثار نبوغ‌ باشد. جیمز می‌گوید:

«به‌ هنگامی‌که‌ مسئله‌ تصوف، عرفان، دعا و نیایش‌ را مورد مطالعه‌ قرار داده‌ بودیم‌ ملاحظه‌کردیم‌ که‌ در زندگی‌ مذهبی‌ نقش‌ عمده‌ را فیض‌نهایی‌ که‌ از قسمت‌ ناهشیار مامی‌رسد بازی‌ می‌کنند. بنابراین‌ من‌ فرضیه‌ خود را اینطور قرار می‌دهم: این‌حقیقت‌ برتر که‌ ما در تجربیات‌ دینی‌ با آن‌ ارتباط‌ پیدا می‌کنیم، بیرون‌ از حدودوجود فردی‌ ما هرچه‌ می‌خواهد باشد، درون‌ حدود وجود ما، دنبالة‌ ضمیر ناهشیار مااز اوست. وقتی‌ که‌ ما به‌ این‌ نحو پایة‌ فرضیة‌ خود را بر روی‌ امری‌ که‌ موردقبول‌ دانشمندان‌ روان‌شناس‌ است‌ قرار می‌دهیم، با علوم‌ امروزی‌ تماس‌ خود راحفظ‌ کرده‌ایم؛ حال‌ آنکه‌ علمای‌ علم‌ کلام‌ چنین‌ تماسی‌ را ندارند» (ویلیام‌جیمز 1356 صفحه‌ 197).
استانلی‌ هال‌ به‌ عنوان‌ اولین‌ رئیس‌ انجمن‌روان‌شناسی‌ آمریکا(APA) نیز به‌ عنوان‌ یکی‌ از پیشکسوتان‌ روان‌شناسی‌ در آمریکابه‌ بررسی‌ دین‌ علاقمند بود و نشریه‌ای‌ را در زمینة‌ روان‌شناسی‌ دین‌ تاسیس‌ کردکه‌ تا سال‌ 1915 چاپ‌ می‌شد. مقالات‌ چاپ‌ شده‌ در این‌ نشریه‌ عمدتاً‌ به‌آموزش‌های‌ اخلاقی‌ و مذهبی‌ کودکان‌ و نوجوانان‌ مربوط‌ می‌شد (استانلی‌ هال‌ 1891به‌ نقل‌ از ریچارد.اِل‌ . گورساچ 1988). همانطور که‌ در ابتدای‌ مقاله‌ ذکر شدروان‌شناسان‌ موضع‌گیری‌های‌ متفاوتی‌ نسبت‌ به‌ بررسی‌ دین‌ در حوزة‌ علمروان‌شناسی‌ داشته‌اند. آنچه‌ که‌ در این‌ مقاله‌ بیشتر به‌ آن‌ توجه‌ می‌شود ذکرنظریاتی‌ است‌ که‌ مذهب‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ موضوع‌ مستقل‌ و حائز اهمیت‌ مورد توجه‌قرار داده‌ و دربارة‌ آن‌ نظریه‌پردازی‌ کرده‌اند. و نه‌ کسانی‌ که‌ دربارة‌ انسان‌نظریه‌پردازی‌ کرده‌اند و دین‌ را نیز مانند سایر موضوعات‌ مشمول‌ همان‌ نظریه‌کلی‌ خود دانسته‌اند. همانطور که‌ در ابتدای‌ مقاله‌ اشاره‌ شد روان‌شناسان‌موضع‌گیرهای‌ متفاوتی‌ نسبت‌ به‌ بررسی‌ دین‌ در حوزة‌ علم‌ روان‌شناسی‌ داشته‌اند. از میان‌ بینانگذاران‌ مکاتب‌ مختلف‌ در روان‌شناسی‌ زیگموند فروید با پدیدة‌ دینی،برخوردی‌ کاملاً‌ منفی‌ داشته‌ و به‌ صورت‌های‌ مختلف‌ کوشیده‌ است‌ تا اصالت‌ دین‌را نادیده‌ بگیرد. از سوی‌ دیگر بنیانگذار رفتاری‌ نگری‌ جان‌ واتسن‌ (1925) نیز باتوجه‌ به‌ اینکه‌ موضوع‌ علم‌ روان‌شناسی‌ را «رفتار» قابل‌ مشاهده‌ و اندازه‌گیری‌اعلام‌ می‌کند و با هرگونه‌ روش‌های‌ بررسی‌ درون‌ نگرانه‌ مخالفت‌ می‌کند و برای‌بررسی‌ اعتقادات‌ مذهبی‌ مجالی‌ باقی‌ نمی‌گذارد (ال.بی.براون‌ (1987)صفحه‌(98)

ریچارد گورساچ‌ (1988) که‌ به‌ بررسی‌ تاریخچة‌ روان‌شناسی‌ دین‌ پرداخته‌است‌ معتقد است‌ که‌ از دهة‌ 1930 تا 1960 در زمینه‌ روان‌شناسی‌ دین‌ مطالعه‌مهمی‌ انجام‌ نشده‌ است. البته‌ گوردون‌ آلپورت‌ از سال‌ 1950 در زمینة‌روان‌شناسی‌ دین‌ کتاب‌ فرد و دینش‌ را تالیف‌ کرد که‌ بایستی‌ حرکت‌ او را در این‌زمینه‌ حائز اهمیت‌ دانست. هنر آلپورت‌ این‌ بود که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ روان‌شناس‌اجتماعی‌ با ارائه‌ نظریة‌ جهت‌گیری‌ درونی‌ و بیرونی‌ نسبت‌ به‌ دین‌ در انسان‌توانست‌ مطالعات‌ روان‌شناسی‌ اجتماعی‌ در زمینة‌ تعصبات‌ نژادی‌ را با در نظرگرفتن‌ جهت‌گیری‌ مذهبی‌ فرد مورد مطالعه‌ قرار دهد (اِل.بی، براون() 1987 صفحه‌ 98). تقسیم‌بندی‌ آلپورت‌ در خصوص‌ جهت‌گیری‌ مذهبی‌ فرد توانسته‌ است‌ توجه‌زیادی‌ را طی‌ سالیان‌ اخیر به‌ خود معطوف‌ دارد و در مطالعاتی‌ که‌ عامل‌ مذهب‌مورد توجه‌ روان‌شناسان‌ باشد به‌ عنوان‌ یک‌ نظریه‌ کارآمد مورد استفاده‌ قرارگیرد. آلپورت‌ بر حسب‌ جهت‌گیری‌ دینی‌ افراد، آنها را با دو جهت‌گیری‌ دینی‌درونی‌ و بیرونی‌ تقسیم‌بندی‌ کرد. از نظر آلپورت‌ افراد مذهبی‌ با جهت‌گیری‌درونی‌ ضمن‌ درونی‌ سازی‌ ارزشهای‌ دینی، مذهب‌ را به‌ مثابه‌ هدف‌ در نظرمی‌گیرند. در حالیکه‌ افراد با جهت‌گیری‌ بیرونی، دین‌ را صرفاً‌ وسیله‌ای‌ برای‌نیل‌ به‌ اهداف‌ دیگر در نظر می‌گیرند (آلپورت‌ و راس‌ 1967 به‌ نقل‌ از اِ‌ ی‌فولتون(1997)). اخیراً‌ نظریه‌ آلپورت‌ در زمینه‌ جهت‌گیری‌ دینی بیرونی‌ به‌ دومقولة‌ اجتماعی‌ و شخصی‌ بسط‌ یافته‌ است. طبق‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ افراد دارای‌جهت‌گیری‌ دینی‌ بیرونی‌ اجتماعی‌ از مذهب‌ جهت‌ نیل‌ به‌ اهدف‌ اجتماعی‌ سودمی‌جویند، در حالیکه‌ در جهت‌گیری‌ مذهبی‌ بیرونی‌ شخصی‌ افراد از مذهب‌ جهت‌ کسب‌امنیت‌ فردی‌ استفاده‌ می‌کنند (گورساچ‌ و مک‌ فرسون‌ 1989، کرک‌ پاتریک‌ 1989 به‌نقل‌ از اِ‌ ی‌ فولتون(1997)).
یکی‌ دیگر از روان‌شناسانی‌ که‌ در زمینة‌روان‌شناسی‌ دین‌ نظریه‌ای‌ راهگشا مطرح‌ کرده‌ است‌ اریک‌ اریکسن‌ است. اریکسن‌که‌ یک‌ نو فرویدی‌ است‌ نسبت‌ به‌ دین‌ موضع‌گیری‌ مثبتی‌ دارد. وی‌ معتقد است‌بین‌ نهادهای‌ اجتماعی‌ به‌ وجود آمده‌ در طول‌ تاریخ‌ زندگی‌ انسان‌ و نیازهای‌روان‌شناختی‌ او ارتباط‌ وجود دارد. به‌ نظر اریکسن‌ دین‌ به‌ عنوان‌ یک‌ نهاداجتماعی‌ در طول‌ تاریخ‌ در خدمت‌ ارضأ «اعتماد اساسی» بشر بوده‌ است. اریکسن‌ برخلاف‌ فروید دین‌ را به‌ عنوان‌ بازگشت‌ به‌ دورة‌ کودکی‌ ندانسته‌ و آن‌ را برای‌تامین‌ نیاز اعتماد اساسی‌ بشر ضروری‌ می‌داند (اریک. اریکسن() 1968 صفحه‌ 106).اریکسن‌ اولین‌ مرحلة‌ تحول‌ «من» را به‌ عنوان‌ «اعتماد» در برابر «عدم‌اعتماد» نامیده‌ و معتقد است‌ که‌ کودک‌ در اولین‌ مرحله‌ از تحول‌ شخصیت‌ خود به‌تدریج‌ جهان‌ خارج‌ و مادر را به‌ عنوان‌ پدیده‌ای‌ قابل‌ اعتماد درک‌ می‌کند. وی‌معتقد است‌ «اعتماد» در دوران‌ کودکی‌ پایه‌ ظرفیت‌ «ایمان» در بزرگسالی‌ را فراهم‌می‌کند. ایمان‌ به‌ عنوان‌ یک‌ نیاز حیاتی، انسان‌ را به‌ سوی‌ پذیرش‌ دین‌ سوق‌می‌دهد (اریک. اریکسن 1968 صفحه‌ 106)

مفهوم‌ دیگری‌ توسط‌ اریک‌ اریکسن‌مطرح‌ شده‌ است‌ که‌ با دین‌ ارتباط‌ پیدا می‌کند. این‌ مفهوم‌ عبارتست‌ از «هویت» و «بحران‌ هویت». مفهوم‌ هویت‌ که‌ توسط‌ اریکسن‌ مطرح‌ شد از سوی‌ جیمزمارشیا دریک‌ الگوی‌ چهار وضیعتی‌ هویت‌ توسعه‌ یافت. این‌ چهار وضعیت‌ عبارتند از: هویت‌یافتگی، بحران‌ زدگی، دنباله‌روی‌ و آشفتگی. هریک‌ از چهار وضعیت‌ هویتی‌تعریف‌شده‌ از سوی‌ مارشیا در تجدید نظرهای‌ بعدی‌ با توجه‌ به‌ دو بعد عقیدتی‌ و بین‌شخصی‌ تفکیک‌ شد (گرو توند و همکاران‌ 1982 و آدامز و همکاران‌ 1982 به‌ نقل‌ ازاِ‌ی. فولتن 1997). براساس‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ آدامز و همکارانش‌ به‌ ارائه‌ یک‌پرسشنامه‌ جهت‌ سنجش‌ وضعیت‌ هویت‌ فرد تحت‌ عنوان‌ «سنجش‌ عینی‌ وضعیت‌ هویت‌ من‌توسعه‌ یافته» که‌ به‌ صورت‌ مخفف‌ باEOM - EIS مشخص‌ شده‌ است‌ اقدام‌ کردند (آدامزو همکاران‌ 1989). البته‌ هنوز پژوهش‌های‌ انجام‌ شده‌ در زمینة‌ رابطة‌دین‌ و هویت‌ بسیار اندک‌ است‌ و بدون‌ پژوهش‌های‌ کافی‌ نمی‌توان‌ به‌ دقت‌ارتباط‌ این‌ دو مقوله‌ را با یکدیگر دقیقاً‌ مشخص‌ نمود (اِ‌ی. فولتن 1997).علیرغم‌ پژوهش‌های‌ اندک‌ در این‌ زمینه‌ با توجه‌ به‌ اینکه‌ آدامز 1989 دین‌ رادر کنار شغل، سیاست‌ و فلسفة‌ زندگی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ عنصر عقیدتی‌ درپرسشنامه‌EOM-EIS وارد کرده‌ است، خود نشان‌ دهندة‌ ورود دین‌ به‌ عنوان‌ یک‌ سازة‌ روان‌شناختی‌ در حیطة‌ روان‌شناسی‌ تحول‌ شخصیت‌ حائز اهمیت‌ است.
پیشرفت‌های‌بدست‌ آمده‌ در حوزة‌ تحول‌ قضاوت‌ اخلاقی‌ و نیز مسلح‌ شدن‌ روان‌شناسی‌ به‌ روش‌بررسی‌ تحولی‌ مفاهیم‌ و سازه‌های‌ روان‌شناختی‌ به‌ مطالعات‌ روان‌شناسی‌ دین‌ نیزکمک‌ شایانی‌ کرده‌ است. فولر و لوین‌ 1980 (به‌ نقل‌ از وایتزمن‌ لورنس1994) درزمینة‌ بررسی‌ ایمان‌ به‌ ارائه‌ نظریه‌ای‌ تحولی‌ شامل‌ شش‌ مرحله‌ پرداخته‌اند. این‌ نظریه‌ که‌ از برخی‌ جهات‌ به‌ نظریة‌ قضاوت‌ اخلاقی‌ کلبرگ‌ شباهت‌ دارد،می‌تواند در مطالعة‌ ارتباط‌ دین‌ با متغیرهای‌ دیگر با توجه‌ به‌ مراحل‌ مختلف‌ایمان‌ و سطح‌بندی‌ افراد در مراحل‌ مختلف‌ آن‌ کمک‌ شایانی‌ نماید. از نظر فولرولوین‌ (1980) (به‌ نقل‌ از وایتزمن‌ و لورنس 1994 صفحه‌ 119) ایمان‌ مذهبی‌برای‌ افراد در سنین‌ مختلف‌ دارای‌ ساختار متفاوتی‌ است. این‌ دو نظریه‌پردازساختار ایمان‌ را مجموعه‌ای‌ از باورها می‌دانند که‌ در هر مرحله‌ تعیین‌ کنندة‌چگونگی‌ عملیات‌ ذهنی‌ در استدلال‌ یا قضاوت‌ دربارة‌ موضوعات‌ مورد توجه‌ در حیطة‌دین‌ است.

به‌ طور خلاصه‌ شش‌ مرحلة‌ ایمان‌ از نظر فولر ولوین‌ (1980) به‌ ترتیب‌ زیراست:


مرحله‌ اول‌ - ایمان‌ شهودی‌ - فرافکنی:

در این‌ مرحله‌ ایمان‌ بیانگرابراز آرزوهای‌ کودک‌ است. کودکان‌ در سن‌ 3 تا 7 سالگی‌ دارای‌ جهت‌گیری‌خیالبافانه‌ و تقلیدی‌ هستند، ولی‌ محتوای‌ فکر آنها دارای‌ الگوهای‌ نسبتاً‌ سیال‌است. در مرحلة‌ اول‌ فولر همانند مرحلة‌ اول‌ قضاوت‌ اخلاقی‌ کلبرگ‌ کودک‌ کاملاً‌خود میان‌ بین‌ بوده‌ و در عین‌ حال‌ در خصوص‌ تابوهای‌ موجود در جامعه‌ نسبت‌ به‌برخی‌ از اعمال‌ کاملاً‌ آگاهی‌ دارد.‌‌

 

مرحله‌ دوم‌ - ایمان‌ اسطوره‌ای‌ - سطحی:

کودک‌ در این‌ مرحله‌ به‌ درونی‌ کردن‌ داستانها، اعتقادات‌ و جنبه‌های‌مختلف‌ مربوط‌ به‌ فرهنگ‌ جامعه‌ می‌پردازد. اعتقادات‌ و قواعد اخلاقی‌ در این‌مرحله‌ کاملاً‌ عینی‌ و سطحی‌ هستند. این‌ مرحله‌ با گسترش‌ و تصریح‌ شکل‌گیری‌شخصیت‌ کودک‌ تحت‌ تأثیر ویژگی‌های‌ شخصیتی‌ دیگران‌ همراه‌ است.

 

مرحله‌ سوم‌ - ایمان‌ ترکیبی‌ - قراردادی:

در مرحلة‌ سوم‌ نوجوان‌ نسبت‌ به‌دیدگاهها و باورهای‌ موجود در خارج‌ از خانواده‌ آگاهی‌ می‌یابد. بنابراین‌ در این‌مقطع‌ ایمان‌ مذهبی‌ در خدمت‌ تدارک‌ جهت‌ یابی‌ منسجم‌ از دنیای‌ متنوع‌ و پیچیده‌بوده، دیدگاههای‌ معارض‌ با یکدیگر را در یک‌ چارچوب‌ کلی‌ با یکدیگر ترکیب‌ کرده‌وحدت‌ می‌بخشد. مرحله‌ سوم‌ اصولاً‌ در نوجوانی‌ آغاز می‌شود و به‌ اوج‌ خود می‌رسدو در عین‌ حال‌ برای‌ بسیاری‌ از بزرگسالان‌ به‌ عنوان‌ یک‌ تعادل‌ جویی‌ دائمی‌تلقی‌ شده‌ از این‌ مرحله‌ فراتر نمی‌روند. در مرحلة‌ سوم‌ اگر چه‌ شخص‌ دارای‌ یک‌ «ایدئولوژی» است‌ که‌ شامل‌ مجموعه‌ای‌ از باورها و ارزشهای‌ بیش‌ و کم‌ باثبات‌است، اما این‌ ایدئولوژی‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ واقعیت‌ مستقل‌ مورد بررسی‌ و آزمایش‌قرار نمی‌دهد.

 

‌‌مرحله‌ چهارم‌ - ایمان‌ وابسته‌ به‌ طرز تفکر فردیت‌ یافته:

مرحلة‌ چهارم‌شامل‌ درونی‌ کردن‌ باورهای‌ فرد است. انتقال‌ از مرحلة‌ سوم‌ به‌ چهارم‌ بسیارحائز اهمیت‌ است. چون‌ با این‌ انتقال‌ نوجوان‌ و یا بزرگسال‌ باید مسئولیت‌ پذیرش‌هرگونه‌ سبک‌ زندگی، ارزشها و تعهدات‌ عملی‌ نسبت‌ به‌ آنها را به‌ عهده‌ گیرد.

 

مرحله‌ پنجم‌ - بازنگری‌ در ایمان‌ تثبیت‌ شده:

در مرحله‌ پنجم‌ علیرغم‌تثبیت‌ اعتقادات‌ فرد که‌ طی‌ مراحل‌ قبل‌ شکل‌ گرفته‌ است، شاهد بروز یک‌ بحران‌در اعتقادات‌ شخص‌ هستیم. این‌ تردید و بازنگری‌ نسبت‌ به‌ اعتقادات‌ در فواصل‌نیمه‌ عمر انسان‌ رخ‌ می‌دهد. فولر و لوین‌ با استفاده‌ از مفاهیم‌ روان‌تحلیل‌گری‌ مرحلة‌ پنجم‌ را مورد تجربه‌ و تحلیل‌ قرار می‌دهند. بنابر نظر آنها دراین‌ مرحله‌ اطمینان‌ نسبت‌ به‌ ارزشها توسط‌ فشارهای‌ حاصل‌ از سرکوبی‌ بخش‌ هشیارشخصیت‌ در دوران‌ اولیه‌ زندگی‌ زیر سؤ‌ال‌ و یا مورد بی‌توجهی‌ قرار می‌گیرد. این‌نظریه‌پردازان‌ از به‌ گوش‌ رسیدن‌ پیامهای‌ مربوط‌ به‌ جنبه‌های‌ عمیق‌ «خود» سخن‌می‌گویند. این‌ پیامها شامل‌ بازشناسی‌ انتقادی‌ بخش‌ ناهشیار اجتماعی‌ انسان‌ است. محتوای‌ دینی‌ پیامها عبارتند از: اسطوره‌ها، تصاویر آرمانی‌ و تعصب‌هایی‌ که‌ باتوجه‌ به‌ تربیت‌ ناشی‌ از طبقات‌ اجتماعی‌ خاص، سنت‌های‌ مذهبی‌ و گروههای‌ قومی‌بخصوص‌ عمیقاً‌ در «سیستم‌ خود» فرد رسوخ‌ کرده‌ است.

 

‌‌مرحله‌ ششم‌ - ایمان‌ جهانی:

همانطور که‌ در مرحله‌ ششم‌ قضاوت‌ اخلاقی‌کلبرگ‌ مطرح‌ شده‌ است، مرحله‌ ششم‌ از تحول‌ ایمان‌ نیز از جهت‌ وقوع‌ بسیار اندک‌است. کسانی‌ که‌ مرحلة‌ ششم‌ ایمانی‌ جهانی‌ را تجربه‌ کرده‌اند، احساس‌ رابطة‌نزدیک‌ و صمیمانه‌ بین‌ خود و جهان‌ پیرامون‌ خود را گزارش‌ کرده‌اند. تجارب‌ مطرح‌شده‌ در مرحلة‌ ششم‌ تحول‌ ایمان‌ مبنی‌ بر احساس‌ رابطة‌ نزدیک‌ بین‌ فرد و جهان‌پیرامون‌ را در نظریة‌ فولر تحت‌ عنوان‌ تجربة‌ اوج‌ در افراد خود شکوفا و نیز درتوصیفات‌ تجارب‌ دینی‌ مطرح‌ شده‌ توسط‌ ویلیام‌ جیمز (1901) در کتاب‌ گونه‌های‌تجارب‌ دینی‌ وجه‌ تشابه‌ بسیار زیادی‌ دیده‌ می‌شود. اگر چه‌ نظریه‌ فولر و لوین‌به‌ عنوان‌ پایه‌ و مبنایی‌ نظری‌ امکان‌ پژوهش‌های‌ سازمان‌ یافته‌تری‌ را فراهم‌می‌کند ولی‌ هنوز جمع‌بندی‌های‌ روشن‌ در زمینة‌ روان‌شناسی‌ دین‌ نیازمندپژوهش‌های‌ متعددی‌ است. پیشرفت‌های‌ بدست‌ آمده‌ در حوزة‌ روان‌شناسی‌ دین‌ ضرورت‌انجام‌ پژوهش‌های‌ طولی‌ و استفاده‌ از روش‌های‌ تجربی‌ را از نظر برخی‌ ازروان‌شناسان‌ مانند گورساچ‌ (1988) ( به‌ نقل‌ از راتیزمن‌ و لاورنس() 1994 صفحه‌ 120) محرز کرده‌ است.

در این‌ مقاله‌ دیدگاه‌ چند تن‌ از روان‌شناسان‌ غربی‌ در زمینة‌ روان‌شناسی‌دین‌ به‌ طور مختصر مطرح‌ شد. علت‌ انتخاب‌ نظریة‌ این‌ روان‌شناسان‌ در مقالة‌حاضر و طرح‌ دیدگاه‌ آنان، علاقة‌ آنها به‌ دین‌ و مطالعة‌ آن‌ با نوعی‌ گرایش‌مثبت‌ آنها به‌ دین‌ بوده‌ است. البته‌ ممکن‌ است‌ نظریات‌ روان‌شناسان‌ دیگری‌ رانیز بتوان‌ به‌ این‌ مجموعه‌ اضافه‌ کرد. چون‌ بررسی‌ کامل‌ دیدگاه‌ همة‌روان‌شناسان‌ در زمینة‌ روان‌شناسی‌ دین‌ نیازمند نقد و بررسی‌ مبانی‌ جهان‌بینی‌ واعتقادات‌ هریک‌ از روان‌شناسان‌ نسبت‌ به‌ دین‌ است، بنابراین‌ ضروری‌ به‌ نظرمی‌رسد تا دیدگاه‌ روان‌شناسانی‌ که‌ با استفاده‌ از روان‌شناسی، دین‌ را به‌عنوان‌ یک‌ متغیر خنثی‌ مانند سایر متغیرها در نظر می‌گیرند و یا حتی‌ آن‌ را به‌عنوان‌ یک‌ ارزش‌ منفی‌ در نظر می‌گیرند جداگانه‌ مورد بحث‌ و بررسی‌ قرارگیرد.

 

‌‌پی‌نوشتها
- ویلیام‌ جیمز، 1356، دین‌ و روان، ترجمة‌ مهدی‌ قائنی، بنگاه‌ترجمه‌ ونشر کتاب.
-
منبع‌ شماره‌ 1
-
منبع‌ شماره‌ 1
‌ Gorsuch R.L (8891) Psychology of Religion -- ‌201-21:39 .1988Annual Reviews of Psycholog.
‌ Brown.L.B. (7891) - The Psychology of Religious- Belief- Academic Press.
-
منبع‌ شماره‌ 5
‌ Fulton, A.S. (7991) - Identity status, Religious- Orientation, and Prejudice - Journal of Youth and .1997.61,NO.2Adolescence, Vol.
-
منبع‌ شماره‌ 7
‌ Erikson. E.H.(8691)- Identity Youth and Crisis-- ‌4
<?xml:namespace prefix = st1 ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:smarttags" />Russel Square, London.2Faber and Faber,
-
منبع‌ شماره‌ 9
-
منبع‌ شماره‌ 7
Adams - G.A. and Bennion.L. Kwisun Huh -- ‌9891)- Objective Measure of Ego Identity Status: A ) Reference Manual - university of Guelph, Guelph, ‌1 G 2W1Ontario N
-
منبع‌ شماره‌ 7
‌ Wrightsman Lawrences. (4991) - Adult personality - ‌1994 - Sage Publication 2Development - Volume
-
منبع‌ شماره‌ 14
-
منبع‌ شماره‌ 14

 

عباس رحیمی نژاد

 آزمون یار پویا

 


مطالب مشابه :


مجموعه پرسشنامه های روانشناسی

بهترين و کاملترين مطالب و مقالات روانشناسي و مشاوره, بهداشت رواني ,مشاوره ,روانشناسي شخصيت




لیست پرسشنامه های روانشناسی صنعتی سازمانی

پرسشنامه های علمی - پژوهشی - لیست پرسشنامه های روانشناسی صنعتی سازمانی - روانشناسی و علوم




روانشناسی دین

پرسشنامه، تست و آزمون‌های روان‌شناسی - روانشناسی دین - آزمون های روانشناسی




روانشناسی انگیزش

روانشناسی انگیزش رفتارهای انسان به استثنای برخی بازتاب‌های ساده به «انگیزه» (Motive) بستگی




فهرست پرسشنامه های روانشناسی و علوم تربیتی

سحر آمیز - فهرست پرسشنامه های روانشناسی و علوم تربیتی - - سحر آمیز




آزمون ها و پرسشنامه های روانشناختی

روانشناسی و مشاوره برخی از پرسشنامه های تولید شده(به همراه کلید و روایی و پایایی):




پرسشنامه سنجش مهارت های کنترل خشم

پرسشنامه سنجش مهارت های کنترل خشم . حاجتی، فرشته السادات . اکبرزاده، نسرین و خسروی ، زهره




پرسشنامه شخصیت آیزنگ

پرسونا(روانشناسی) - پرسشنامه شخصیت آیزنگ - مطالب روانشناسی ، تست روانشناسی ، مشاوره




برچسب :