مقاله: چگونه مي توان روش سنتي تدريس را به روش فعال تغيير داد؟
چگونه مي توان روش سنتي تدريس را به روش فعال تغيير داد؟
زهرا واحدي - دبير رياضي دبيرستان بعثت- شهرستان سنقر
چكيده:
در اين مقاله، ضمن مرور بر روش هاي تدريس ، در مورد ضرورت تغيير روش در آموزش رياضيات مدرسه اي و استفاده از روش هاي نوين كه باعث يادگيري بهتر دانش آموزان مي شود مطالبي ارائه شده است. در بعضي از روش هاي گفته شده با فراهم كردن امكانات ساده اي هم چون تغيير آرايش و چيدمان كلاس و استفاده از طرح درس مناسب مي توان كلاسي را كه هميشه به روش سنتي اداره مي شده به كلاسي فعال و دانش آموز محور تبديل كرد. اين روش ها كم هزينه و قابل اجرا در بيشتر مدارس و با امكانات موجود مي باشد، و در بعضي ديگر ، با استفاده از تكنولوژي هاي نوين اين امر تحقق مي پذيرد كه البته از اين دسته ي دوم نيز به دليل شرايطي كه بر جهان امروز حاكم است گريزي نمي باشد.
مقدمه
قرن بيست و يكم قرن دانايي است ، قرني كه از صنعتي بودن به فرا صنعتي شدن روي آورده ، قرني كه اطلاعات و دانش و آگاهي ، اساسي ترين دارايي ملت ها و جوامع به شمار مي آيد. با رشد و گسترش فنّاوري اطلاعات و كوتاه تر شدن چرخه هاي اقتصادي ، دارايي هاي ناملموس به ويژه علم و دانايي از اهميت بسياري برخوردار شده اند . نهادهاي آموزشي از جمله مدارس ، توليد كننده ، اشاعه دهنده و ذخيره كننده ي دانش و اطلاعات هستند. با ورود فنّاوري هاي نوين ، همه ي عرصه هاي فردي و اجتماعي به شدت متاثر شده و در اين ميان آموزش و پرورش نيز از اين پديده در امان نمانده است و شايد انقلابي آرام در حال شكل گرفتن است كه اساس آموزش و پرورش سنتي را نشانه گرفته و ضمن در نظر گرفتن مولفه هاي اصلي و اهداف آن ، فرصت هاي جديد يادگيري را به همراه دارد. مهم ترين اهدافي كه براي آموزش و پرورش ذكر مي شود و تا كنون تقريباً به صورت دست نيافتني باقي مانده است توجه به استعداد هاي فردي دانش آموزان و تلاش براي ايجاد زمينه ي مناسب رشد همه جانبه ي استعداد هاي آنان است. در نظام آموزش و پرورش نوين ، فرايند ياددهي ـ يادگيري دانش آموز محور است و فراگير خود مسئول يادگيري مي باشد. در اين ميان وظيفه ي خطيري بر دوش معلمان است و آن اين كه با توجه به شرايط موجود ، چگونه مي توان روش تدريس خود را طوري انتخاب كرد كه به استعداد هاي فردي دانش آموزان توجه شود و باعث يادگيري عميق و موثر رياضيات مدرسه اي در آنان شود؟
تدريس چيست؟
براي تدريس تعاريف مختلفي گفته شده است از جمله « بيان صريح معلم درباره ي آن چه بايد ياد داده شود» يا « هم ورزي متقابل بين محتوا ، دانش آموز و معلم در كلاس درس» و يا « انجام اعمال و فعاليت هايي به طور عمدي و بر اساس اهدافي خاص » . به عبارت ديگر تدريس عبارت است از تعامل يا رفتار متقابل معلم و دانش آموز ، بر اساس طراحي منظم و هدفدار معلم براي ايجاد تغيير در رفتار دانش آموزان . يادگيري تغييري است كه بر اثر تعامل دانش آموز با محيط حاصل مي شود در حالي كه تدريس كنش متقابل معلم و دانش آموز است. در اين تعامل ، معلم با برنامه ريزي تلاش ميكند شرايط مطلوب تغيير را به وجود آورد. پس تدريس و يادگيري دو فرايند جدا هستند.
بيشتر روش هايي كه به تفصيل در ادامه گفته مي شود روش هايي كم هزينه اند. كافيست ما معلمان بخواهيم در نگرش خود نسبت به كلاس رياضي تغييراتي ايجاد كنيم و با كمي صبر منتظر نتيجه ي تغيير روش تدريس خود در كلاس و دانش آموزان باشيم .تغيير در روش تدريس، باعث ايجاد فضايي متفاوت در كلاس و علاقه مندي دانش آموزان به كلاس و درس رياضي مي شود و در نهايت موجب يادگيري عميق تر رياضي در آنان خواهد شد.
متخصصان ، تدريس را نوعي فرايند تلقي كرده و براي آن چهار مرحله ي بنيادي زير را در نظر مي گيرند:
1- آمادگي : معلم بايد به مطالبي كه مي خواهد ارائه دهد تسلط كامل داشته باشد و روش تدريس و ترتيب ارائه مطالب را از قبل ، تنظيم و براي كلاس آماده كند( نوشتن طرح درس و فعاليت هايي كه براي رسيدن به اهداف خاصي تنظيم مي شوند.). نخستين هدف در مرحله آمادگي جلب توجه و ايجاد انگيزه و رغبت در دانش آموزان است. براي تحقق اين هدف راههاي زير پيشنهاد مي شود.
الف- بيان كاربردهاي موضوع درس (در مدل سازي پديده هاي طبيعي و محيط زندگي و اقتصاد ، علوم مهندسي و يا بازي ها)
ب- استفاده از تاريخ رياضيات و بيان سير تاريخي و سرگذشت موضوع درس و رياضي دانان مرتبط با آن
ج- بهره گيري از دانش و تجربيات دانش آموزان در ارتباط با موضوع درس
د – استفاده از وسايل كمك آموزشي
اگر معلم بتواند كاربرد مطالب درس را براي مشاغل آينده ي دانش آموزان بيان كند ، به ضرورت نياز به آن درس پي مي برند و مشتاقانه به مطالب گوش فرا مي دهند. عدم توجه به مفاهيم فوق منجر به بي علاقگي و عدم ارتباط و نيز كسل كنندگي محيط كلاس خواهد شد.
2- ارائه مطالب : در اين مرحله معلم از بين روش هاي مختلف تدريس ، روش يا روش هايي را انتخاب كرده و با در نظر گرفتن تعداد دانش آموزان در كلاس ، مطالب و محتواي درس را ارائه مي دهد .بهتر است از شيوه هاي سمعي و بصري نيز استفاده كرد زيرا بعضي از دانش آموزان از طريق ديدن بهتر ياد مي گيرند و برخي از طريق شنيدن يا حس كردن. در اين مرحله معلم بايد:
الف- روش كار خود را دقيقاً براي دانش آموزان توضيح دهد.
ب- از مناسب ترين روش تدريس استفاده كند.
ج- به ارائه مطالب جديد بپردازد.
د- مهارت ها و دانش ها را تشريح و تحليل كند.
3- كاربرد(كاربست): در اين مرحله دانش آموز بايد مطالب و مهارت هايي را كه ياد گرفته به كلاس و معلم خود ارائه دهد. معلم
به دانش آموزان كمك مي كند تا دچار يادگيري غلط و لغزش علمي نشوند و چنان چه لازم باشد درس را تكرار كند .با طرح سوالات مختلف بايد ادراك دانش آموزان سنجيده شود و به پرسش هاي آنان پاسخ داده شود. نشانه ي اسنتباط و ادراك دانش آموزان از مهارت
ذهني كسب شده ، دست كم دو بار حل مساله يا انجام صحيح آن كار است.
4- امتحان و سنجش: در مرحله آخر دانش آموزان ارزيابي مي شوند و برخلاف مرحله ي قبل نبايد هيچ گونه كمكي به دانش آموزان بشود. سنجش دانش آموزان به طور كلي به نتايجي منجر مي شود مثل:
الف- دقيقاً تعيين مي شود كه دانش آموزان تا چه حد مطالب را فرا گرفته اند و سطح دانش ، درك و كاربرد آنان تا چه حد است.
ب- نقاط ضعف دانش آموزان براي معلم روشن مي شود.
ج- موجب تقويت آن چه دانش آموزان فرا گرفته اند مي شود.
د- در جاي خود يك عامل انگيزش محسوب مي شود.
روش هاي تدريس
روش هاي تدريسي كه در آموزش و پرورش به كار مي رود را مي توان از چند نظر دسته بندي كرد از جمله:
1- از نظر تاريخي ( روش هاي تاريخي و روش هاي نوين) : اين تقسيم بندي بر اساس زمان پيدايش و كاربرد تاريخي روش ها انجام شده است. روش هاي نو از نظر زماني به قرون اخير باز مي گردد . روش هاي تاريخي مانند روش مكتب خانه اي يا روش سقراطي و
روش هاي نوين مانند روش هاي توضيحي، سخنراني ، اكتشافي ، حل مساله ، مباحثه اي ، پرسش و پاسخ ، واحد كار ، گروه هاي كوچك، يادگيري فردي ، آزمايش ، نمايش ، گردش علمي ، ايفاي نقش ، آموختن از طريق قياس و استقرا ، فن تمرين و تلفيق روش هاست. پس بر خلاف آن چه كه به اشتباه بيان مي شود روشي مانند سخنراني روشي تاريخي نيست و نوين مي باشد اما هميشه از كارايي لازم براي ايجاد يادگيري موثر برخوردار نيست.
2- بر حسب قالب ها (از قبيل روش هاي تدريس توضيحي، ايفاي نقش و...)
3- از نظر ارائه مطالب و پرداختن به اهداف آموزش به صورت مستقيم و غير مستقيم: در روش مستقيم مطالب مستقيماً ارائه مي شود مانند روش هاي توضيحي و سخنراني اما در روش هاي غير مستقيم ارائه پيام ، انتقال دانش و تغيير نگرش به صورت غير مستقيم انجام مي شود مانند روش ايفاي نقش و بازي هاي آموزشي ، روش هاي فعال مبتني بر علايق ياد گيرنده و.... به دليل جذابيت و داشتن تنوع ،در آموزش كودكان و نوجوانان مفيد است اما بيشتر با اين روش مي توان مفاهيم اخلاقي و انساني را آموزش داد.
4- از نظر نظر فعال يا غير فعال بودن ياد گيرنده : فايده و اثر بخش بودن تدريس به نقشي كه يادگيرنده به عهده دارد نيز بستگي دارد و اين فعاليت ها زماني مفيد است كه با علاقه مندي توام و در جهت اهداف در نظر گرفته شده باشد. فعال بودن يادگيرنده فقط به جنبه هاي فيزيكي محدود نمي شود بلكه خواندن و فكر كردن و گوش دادن را نيز شامل مي شود. روش هاي فعال داراي انواع گوناگوني است كه معروف ترين آن ها عبارت است از: روش هاي حل مساله [1] ، اكتشافي [2] ، بحث گروهي [3] ، گردش علمي [4] ، ايفاي نقش [5] و پروژه[6] ( واحد كار) .
روش حل مساله از جمله ي روش هاي فعال است كه مي توان در يك كلاس درس رياضي به كار برد. حل كردن مساله فرايندي است كه براي كشف توالي و ترتيب صحيح راه هايي كه به يك هدف يا راه حل منتهي مي شود ،به كار برده مي شود. عامل اصلي در حل كردن مساله ، كاربرد تجربه قبلي دانش آموز براي رسيدن به راه حل و پاسخي است كه قبلاً آن را نمي دانسته است. براي حل كردن مساله راه هاي مختلفي وجود دارد كه عبارتند از: 1- روش آزمايش و خطا 2- روش بينش 3- روش تحليلي 4- روش ديويي كه مثلاً در روش ديويي ، ديويي پنج مرحله را براي حل مساله در نظر گرفته است: 1- بيان و معرفي مساله 2- جمع آوري اطلاعات 3- تدوين فرضيه 4- آزمون (آزمودن) فرضيه 5- استنتاج و نتيجه گيري
روش حل مساله داراي محاسن بسياري است . اين روش موجب تقويت ژرف انديشي ، تفكر تحليلي ، تفكر نقد كننده ، خلاقيت ، اعتماد و اطمينان به اتخاذ روش علمي مي شود و به اين ترتيب دانش آموزان مي توانند روش تحقيق را نيز بياموزند.
در مقابل روش فعالي مانند حل مساله روش هايي مانند سخنراني و توضيحي وجود دارد كه در بيشتر كلاس هاي درس براي تدريس مفاهيم رياضي به كار مي رود. سابقه ي روش سخنراني به قرون گذشته باز مي گردد. يعني زماني كه چاپ كتاب محدود بود و معلمان و استادان نسخه اي از آن را در اختيار داشتند و مطالب را با سخنراني به دانش آموزان و دانشجويان انتقال مي دادند .اما ، روش سخنراني هنوز در بيشتر نظام هاي جهاني آموزشي و پرورشي وجود دارد و با روش هاي جديدتر در هم آميخته است .در روش هاي سخنراني و توضيحي ، از بيان شفاهي استفاده مي شود و معلم كم و بيش بي وقفه در كلاس صحبت مي كندو دانش آموزان به سخنان او گوش فرا مي دهند و يادداشت بر مي دارند ،درباره ي سخنان معلم مي انديشند و ممكن است بين معلم و دانش آموز چند سوال و پاسخ نيز رد و بدل شود كه آن هم براي برطرف كردن نكات مبهم است و جنبه ي مباحثه و تبادل نظر ندارد.
امروزه نمي توآن از سخنراني به شكل منفرد آن استفاده كرد و معمولاً بايد با روش هاي ديگر تلفيق شود. در اين روش يك نوع انتقال اطلاعات و رابطه ي ذهني بين معلم و دانش آموز ايجاد مي شود. معلم، فعال و معمولاً متكلم وحده است و دانش آموز پذيرنده و غير فعال. در جريان تدريس تمام عوامل تحت كنترل معلم است و او مي تواند به هر ترتيبي كه مي پسندد در مورد موضوع درس سخن بگويد و هر وقت لازم بداند آن را پايان دهد. انتقال پيام يك جريان يك طرفه از معلم به دانش آموز است. با استفاده از روش سخنراني معلم مي تواند مطالب زيادي را در وقت كم ارائه دهد .براي تاكيد بر نكات مهم و خلاصه كردن مطالب روش خوبي است. روش سخنراني بيشتر در كلاس هاي پرجمعيت به كار برده مي شود. اما در كلاس هايي كه استعداد ها و ظرفيت هاي فكري متفاوت اند ، روش سخنراني مطلوب و منطبق بر خواسته هاي همه نيست . معمولاً از طريق سخنراني نمي توان دانش آموزان را به قدر كافي به فعاليت كشاند. بنابراين فرايند[7] يادگيري منفعل و راكد است و فعال نيست. با روش سخنراني نمي توانيم ميزان ادراك دانش آموزان را تشخيص دهيم . اگر اطلاعاتي كه معلم بيان مي كند توسط دانش آموز جذب نشود فرايند يادگيري بدون آگاهي معلم از اين وضع ،متوقف مي شود. جلب توجه مخاطبين و جلوگيري از خستگي آنها خيلي مشكل است و اگر معلمي فاقد مهارت هاي كلامي و فن بيان باشد جريان يادگيري به كندي صورت مي گيرد.( موضوعي كه توسط دانش آموزان در مورد بعضي از كلاس هاي درس رياضي آنها نيز شنيده مي شود.) اين روش اگر به تنهايي به كار برده شود براي ايجاد و تقويت مهارت هاي ذهني در سطوح بالاي يادگيري مانند تجزيه و تحليل ، تركيب و ارزشيابي مناسب نيست. نتيجه اين كه براي ياددهي يك موضوع رياضي درست نيست كه فقط روش سخنراني را به كار برد اما مي توان در موقعيت هايي از فرايند تدريس از اين روش استفاده كرد، مثلاً زماني كه يك موضوع جديد به كلاس معرفي مي شود يا هنگام تاكيد بر نكات مهم درس و يا هنگام نتيجه گيري پاياني و همين طور هنگامي كه بايد توضيحاتي در مورد شكل ها و نمودار ها بيان شود. ولي رد كامل روش سخنراني نيز درست نيست بلكه مي توان با تلفيق آن با روش هاي ديگري كه دانش آموز نقش بيشتري در فرايند ياددهي ـ يادگيري دارد از سخنراني استفاده ي درست و به جايي كرد.
روش فعال ديگري كه وجود دارد روش اكتشافي است .در اين روش دانش آموز به طور مستقل وبا راهنمايي يا بدون راهنمايي معلم اصل يا قانوني را كشف و يا مساله اي را حل مي كند .اين كه معلم تا چه اندازه اي دانش آموز را راهنمايي كند به عواملي مانند استعداد ، دانش و مهارت دانش آموز و درجه ي دشواري مساله بستگي دارد. براي دانش آموزان ضعيف معلم بايد اصول و راه حل مساله را توضيح دهد. اما براي ديگر دانش آموزان مي تواند فقط اصول مورد نظر را گفته ولي راه حل را بيان نكرده يا اين كه راه حل را بدون بيان اصول بگويد و
دانش آموزان خود بايد اصول مورد نياز را شناسايي و استفاده كنند و در آخرين حالت نه راه حل و نه اصول هيچ كدام بيان نشود و هر دو توسط دانش آموزان كشف شوند. به مورد آخر يادگيري راهنمايي نشده نيز مي گويند. از ديدگاه برونر روش اكتشافي محاسن زير را دارد. يادگيري اكتشافي ، توانايي ذهني دانش آموز را تقويت مي كند. انگيزه ي دروني او را افزايش مي دهد زيرا در اين روش دانش آموز به صورت خودجوش فعاليت هاي آموختن را دنبال مي كند. يادگيري اكتشافي فنون اكتشاف را به دانش آموز مي آموزد و او را خلاق و كاوشگر بار مي آورد. و آخر اين كه موجب دوام آموخته ها مي شود. زيرا دانش آموزان خود ، آموخته هايشان را سامان مي دهند و مي دانند كي و چگونه آن ها را به دست آورند.
براي مثال در تدريس موضوع تصاعد هاي حسابي و هندسي مي توان از دانش آموزان خواست با توجه به ويژگي هاي اين دو نوع تصاعد رابطه اي را براي جمله ي عمومي (و به شكل مشابه روابطي را براي قدر نسبت و مجموع جملات ) تصاعدها بيابند:
جمله |
شماره جمله |
اول | |
دوم | |
سوم | |
|
|
n ام |
جمله |
شماره جمله |
اول | |
دوم | |
سوم | |
|
|
n ام |
البته از نقش استدلال استقرايي و الگو يابي و تعميم مشاهدات محدود در يافتن پاسخ اين سوال ،نمي توان گذشت .دانش آموزان به سادگي الگوي موجود در تصاعدها را كشف مي كنند و نتيجه را در حل مسايل ديگر به كار مي برند . عمر و ماندگاري اين نوع آموخته ها در ذهن فراگيران بسيار بيشتر از آموخته هايي است كه نقشي در به دست آوردن آن ها نداشته اند.
روش بحث در كلاس: اين روش الگوي تدريس مستقلي نيست بلكه راهبرد يا فرايندي از مراحل تدريس است كه در اغلب الگوهاي تدريس به كار مي رود. بحث و گفتگو به شكل هاي مختلف در دوام تدريس معلمان بيشترين كاربرد را دارد و در كلاس رياضي نيز از نقشي محوري برخوردار است. با اين روش از صحبت يك جانبه ي معلم كاسته مي شود و بر مشاركت دانش آموزان افزوده مي شود. بحث كردن را همراه با الگوهاي ديگر تدريس نيز مي توان به كار برد و در موقعيت هاي متنوع از آن استفاده كرد كه زمان استفاده از آن به نظر معلم بستگي دارد. هر چند بحث كردن در باره ي يك موضوع رياضي لزوماً موجب فهميدن آن موضوع نمي شود اما ساختارهاي شناختي و فكري دانش آموزان را تقويت مي كند و باعث توسعه ي مسئوليت پذيري و انجام فعاليت ها در دانش آموزان مي شود.
گاهي نيز كه مي خواهيم دانش آموز را به تفكر درباره ي موضوع يا مفهوم جديدي يا بيان مطلبي كه قبلاً آموخته تشويق كنيم مي توانيم در كلاس درس از روش پرسش و پاسخ استفاده كنيم. روش پرسش و پاسخ بر سه اصل استوار است:
1- وجود سوال يا مساله اي كه كنجكاوي دانش آموزان را برانگيزد و آنان را وادار به تلاش ذهني كند.
2- طرح سوالات متوالي به منظور تداوم فعاليت هاي ذهني
3- هدايت تلاش ذهني دانش آموزان به سمت كشف آگاهانه ي راه حل مساله به طوري كه به خلاقيت فكري و كسب دانش منجر شود. اين روش، استدلال و قدرت اظهار نظر و انگيزه ي مطالعه و تحقيق را در دانش آموزان تقويت مي كندو آن ها را تشويق به شركت در فعاليت هاي آموزشي و در نتيجه يادگيري مي كند. اما اين روش براي كلاس هاي پرجمعيت مناسب نيست و فقط وقتي مي توان از آن استفاده كرد كه براي يك هدف آموزشي خاص بتوانيم وقت زيادي را صرف كنيم و در صورت عدم تسلط و مهارت معلم ممكن است به پراكندگي و انحراف از موضوع درس بينجامد.
در روش هاي فعال هدف اين است كه دانش آموز در فرايند آموزشي فعال و پر جنب و جوش باشد. امروزه تاكيد زيادي بر گذر از روش هاي غير فعال (Passive)و روي آوردن به روش هاي فعال (Active) وجود دارد . به دلايل زير اجراي الگوي يادگيري فعال، ضروري به نظر مي رسد:
الف- توسعه دادن تجربه هاي يادگيري: در آموزش سنتي دانش آموزان بايد به سخنان معلم گوش فرا دهند و يا متني را مطالعه كنند و ارتباط و گفت و گو بين دانش آموزان با هم و با معلم بسيار محدود است ، از اين رو براي فعال سازي فرايند آموزشي بايد گام هايي برداشته شود.
ب- بهره گيري از نيروي تعامل : تمامي فعاليت هاي چهار گانه ي گفت و گو با خود ، گفت و گو با ديگران ، مشاهده كردن و انجام دادن به تنهايي ارزشمند است. در صورتي كه بتوان با هم از آنها در فعاليت هاي يادگيري بهره جست ، ميزان تعامل نيز افزايش مي يابد.
ج- استدلال بين تجربه و گفت و گو: تجربه هاي جديد كه ممكن است از راه عمل يا مشاهده حاصل شده باشند ، ديدگاه تازه در دانش
آموزان ايجاد مي كنند. استدلال فرد با خود و ديگران سبب مي شود كه دانش آموز معني عميق تر و گسترده تري از مطالب را كسب كند.
در بيشتر روش هاي فعال تدريس ، بهتر است ابتدا دانش آموزان را به صورت گروهي تقسيم بندي كرد. در الگوهاي نوين آموزشي الگويي به نام الگوي مشاركتي وجود دارد كه اين الگو در سال 1980 مطرح و بعدها به عنوان رويكردي جديد و برجسته در آموزش
مدرسه اي مطرح گرديد .دانش آموزاني كه در شيوه ي مشاركتي قرار مي گيرند از اعتماد به نفس بالاتر و مهارت هاي اجتماعي قوي تري برخوردارند . ويژگي مهم اين الگو آن است كه هم فرد و هم گروه در يادگيري موفق مي شوند.
ويژگي هاي آموزش مشاركتي:
1- ايجاد روابط ميان گروهي كه باعث مي شود گروه، افرادي را كه در گروه فعال هستند و با آن تعامل دارند تشويق كند و به انگيزه اي قوي براي كامل كردن كار مشترك منتهي شود.
2- كار گروهي ، دوستي صميمانه اي را بين اعضاي گروه ايجاد مي كند.
3- همكاري باعث برقراري ارتباط بسيار موثر بين اعضا مي شود.
در آموزش مشاركتي به اعتقاد اسلاوين( اسلاوين 55:1984) دو عنصر مهم وجود دارد. انگيزه ي مشترك و كار دسته جمعي زيرا در اين يادگيري سه نفر يا بيشتر (بستگي به تعداد اعضاي گروه دارد) در موفقيت گروه سهم دارند.
در اين شيوه دانش آموزان به طور گروهي براي يادگيري كامل ، با هم كار مي كنند و گروه آن ها مي تواند از افراد قوي ، ضعيف و متوسط تشكيل شده باشد. آموزش هاي مشاركتي را مي توان در موارد زير به كار برد:
الف- تشكيل گروه هاي يادگيري از دانش آموزان : معلم پس از تقسيم كردن دانش آموزان به گروه هاي 5-4 نفره (متشكل از افراد قوي و متوسط و ضعيف) فعاليت هايي را براي دانش آموزان در نظر مي گيرد و گروه ها طبق گفته هاي معلم خود ، به فعاليت مي پردازند. اين فعاليت ها شامل مطالعه ي مطالب ، كمك به فهم مطلب در ساير اعضاي گروه و پرسيدن از يكديگر است. علاوه بر اين هر هفته يا هر دو هفته از دانش آموزان ارزيابي به عمل مي آيد و ارزيابي ها مقايسه مي شود و نتيجه توسط معلم ثبت مي شود.
ب- درگيري و آموختن اجمالي و عميق: ممكن است معلم هر كدام از اعضاي گروه را مسئول خواندن قسمتي از درس ( كه در كتاب يا مطالب از قبل تهيه شده در اختيار گروه ها قرار دارد) كند و بعد اعضا دور هم جمع شوند و درباره ي آموخته هايشان با عمق بيشتر به بحث و بررسي بپردازند و آن چه را كه آموخته اند به ساير افراد گروه نيز بگويند
ج- رويكرد بررسي (تفحص) گروهي: اين روش از دو روش قبلي دشوارتر است چون دانش آموز بايد هم موضوعات وهم راه هاي بررسي آن را مشخص كند. در اين روش دانش آموزان محور اصلي هستند و به گروه هاي 6-5 نفره نامتجانس تقسيم مي شوند . دانش آموزان موضوعات را انتخاب كرده و به طور عميق مطالعه مي كنند و گزارش آن را در پايان مطالعه به كلاس ارائه مي دهند. بايد توجه داشت كه در الگوي مشاركتي معلم بايد به هنگام انجام فعاليت به گروه هاي كوچك رسيدگي كند و اشكالات آن ها را برطرف و راهنمايي هاي لازم را انجام دهد.
ساختار كلاس دانش آموز محوري
عبارت كلاس دانش آموز محوري عبارت جديدي نيست . سالهاست كه معلمان متوجه شده اند دانش آموزان در كلاس هايي كه به شيوه سنتي اداره مي شوند به اندازه ي توانايي شان ياد نمي گيرند. دانش آموز با انجام دادن ياد مي گيرد و اگر خودش به كشف چيزي برسد بيشتر ياد
خواهد گرفت .اگر معلمان به برتري اين شيوه ي آموزشي نسبت به ساير شيوه ها آگاهي دارند پس چرا از اين روش ها استفاده نمي كنند؟
پاسخ اين سوال ممكن است عبارات زير باشد:
- در گذشته مديران به اهميت اين نوع آموزش پي نبرده بودند و دوست داشتند وقتي وارد كلاسي مي شوند همه دانش آموزان ساكت سر جاي خود نشسته و مشغول انجام فعاليت باشند و يا معلم در حال آموزش مطلبي به آنان باشد.
- والدين تاثير آموزش دانش آموز محوري را درك نكرده و بسيار نگرانند از اين كه مبادا وقت فرزندشان در مدرسه بيهوده تلف شود.
- بعضي از معلمان علاقه ندارند وقت بيشتري را صرف دانش آموزان كنند و نمي دانند اين روش چقدر بر آموزش آن ها و دانش آموزان تاثير مي گذارد.
- دانش آموزان با روش سنتي خوشحال و منفعل هستند و مي توانند در حين تدريس به روش سنتي ، آزادانه به هر موضوعي به جز درس نيز فكر كنند.
همه ي ما علاقه مند هستيم كه براي دانش آموزان مان فضايي آموزشي درست كنيم كه تجارب يادگيري آنها غني شود و از آن ها دانش آموزي علاقه مند بسازيم و در آن ها ايجاد انگيزه كنيم. همه ما دوست داريم كه دانش آموزان ميل زيادي به يادگيري داشته باشند و يادگيري موجب پر بار شدن و مسئوليت پذيري و خلق دانش در آن ها شود و اين زماني بر آورده مي شود كه دانش آموزان درگير يادگيري باشند و دانش را پردازش كنند نه اين كه فقط اطلاعات را شنيده و يا حفظ كنند . آن ها بايد بتوانند با آگاهي راه حل يا راه حل هايي براي حل مساله ها بيابند. در يك كلاس سنتي دانش آموز تشويق مي شود كه به درس گوش فرا دهد و با گوش دادن ياد بگيرد اما حفظ كردن حقايق هيچ گاه موجب يادگيري نمي شود. در روش هاي فعال معلم به دانش آموز نشان مي دهد كه اشتباه و انجام راه هاي غلط امري عاديست و دانش آموز تشويق مي شود كه دوباره سعي كند و علت رسيدن به جواب هاي نادرست را پيدا كند.
كلاس دانش آموز محور با موضوعي كه معلم مطرح مي كند آغاز مي شود و معلم موضوع را به بحث مي گذارد. دانش آموزان با افكار بكر و تازه اي در مورد موضوع مطرح شده ، آشنا مي شوند و گروه ها در مورد مساله ي به بحث گذاشته شده و راه هاي رسيدن به پاسخ سوالات تحقيق مي كنند.
مساله ها پايه هاي فعاليت را تشكيل مي دهند و هدف از آنها تامين امكاناتي جهت تفكر آموزي است .فعاليت به عنوان ماده ي اوليه ي موقعيت هاي يادگيري مطرح مي شود . مدل سازي و فعاليت رياضي مسلماً به عنوان يك فعاليت فكري ، اهميت دارد . دانش آموز بايد بتواند معنايي براي پرسش هايي كه از خود مي كند بيابد و آن چه را كه مي داند( تعريف ها ، نتيجه ها ، تكنيك ها و اثبات ها و...) را در حل مساله ها به كار برد .سوال مهمي كه براي معلم پيش مي آيد اين است كه با انجام فعاليت ها ي زمان بَر چگونه مي توان راه حل هايي براي مساله اي يافت كه هنوز در درس مطرح نشده است؟ معلم در كلاس دائم با دانش آموزان در تماس است و از آزادي نسبي در انتخاب استراتژي و روش اداره ي كلاس برخوردار است اما از دانش لازم در مورد چگونگي رخداد يادگيري برخوردار نيست. زيرا در طول ساليان به روش تدريس سنتي عادت كرده و علي رغم تغيير دانش آموزان و بعضي از كتاب ها هم چنان به شيوه هاي قبلي تدريس مي كند. يك رويكرد يادگيري كه به دانش آموزان فرصت مي دهد در به دست آوردن دانش خود نقش داشته باشند قرار گرفتن در آموزش رياضي از طريق فعاليت ها و حل مساله مي باشد.
زمان تدريس در مدارس محدود و حل مساله نيازمند زمان است. در مرحله جستجو وقتي دانش آموز درگير فعاليت فكري واقعي
است و يا در مرحله ي اعتبار بخشي يعني زماني كه دانش آموز نظراتش را به بحث مي گذارد و نتايجش را مقايسه مي كند به زماني نياز است كه با چند دقيقه اين امور ميسر نمي شود. بنابراين معلم بايد تعادلي بين وقت صرف شده (اما واجب) جهت انجام فعاليت دانش آموزان براي به دست آوردن معناي مفاهيم و رشد علمي شان و براي فعاليت هاي الگوريتمي ايجاد كند.
شناسايي فعاليت مناسب از جانب معلم بسيار اهميت دارد . زيرا بايد با دقت بتواند بين فعاليت هايي كه به فعاليت فكر سوق داده مي شوند و فعاليت هاي صرفاً سرگرم كننده تفاوت قائل شود و انجام فعاليت بايد تسهيل كننده ي آموزش باشد. رعايت نكات زير مي تواند باعث غني شدن يك فعاليت رياضي شود:
- در شروع براي همه قابل دسترس باشد؛
- قابليت تعميم داشته باشد؛
- دانش آموزان را درگير مشاهده ، حدسيه سازي ، توضيح دادن ، ثابت كردن ، رد كردن و تفسير كند؛
- بحث ها ، نيروي ابتكار و خلاقيت آن ها را ارتقاء ببخشد؛
- به همكاري تشويقشان كند و برايشان لذت بخش باشد ؛
- چالش برانگيز باشد(مبارز طلب باشد)؛
- به طور شايسته اي از تكنولوژي استفاده شود؛
- به زندگي واقعي دانش آموزان مربوط شود؛
- از مدل سازي رياضي استفاده شود؛
پياژه معتقد است كه: « وقتي مطلبي را به كودكي ياد مي دهيم ، لذت كشف كردن را از وي دريغ مي كنيم.». آموزش پل عظيمي بين ندانستن و دانستن است و در بيشتر مواقع علم رياضي پايه و اساس اين پل عظيم است. كلاس رياضي نامطلوب و سخت است زيرا در چارچوب كتاب ها (ي با سبك و سياق قديمي ) و روش هاي سنتي معلمان گرفتار شده است. در جريان يك كلاس رياضي مي توان نقش ملل و مذاهب مختلف (مثلاً مسلمانان و به خصوص ايرانيان) و سهم آن ها در پيدايش و ترويج دانش رياضي را بيان نمود. اما در هر صورت به قول جرج پوليا:« اين دانش آموز است كه بايد با تلاش دروني ، علم را از درون خود به پا كند» اگر يادگيري براي دانش آموز همراه با فعاليت و كشف باشد و با ايجاد گروه هاي كوچك به تفاوت هاي فردي دانش آموزان توجه شود باعث افزايش توانايي استدلال و كشف پاسخ مي شود . پس دو قسمت « كار در گروه هاي كوچك » و «بحث همگاني در گروه ها و در كلاس » از مهم ترين ويژگي هاي كلاس دانش آموز محور است. دانش آموزان ياد مي گيرند در گروه هاي كوچك به كار هاي خود نظارت داشته باشند و آن را ارزيابي كنند و همكاري مشاركتي آنان با ساير اعضاي گروه ، باعث تقويت ذهني آن ها و كار كردن با افراد با توانايي هاي متفاوت مي شود. جمع آوري نظر هاي گروه هاي كوچك و ارائه آن به كل كلاس همراه با بحث همگاني صورت مي گيرد و باعث مي شود تا با تنوع روش هاي حل مساله روبرو شوند و در مورد انتخاب راه حل يا راه حل هاي درست تصميم گيري كنند. فعاليت گروهي مانع خسته شدن دانش آموزان در كلاس مي شود و مشاركت آن ها در حل تمرين افزايش مي يابد و اضطراب آنها در مواقع امتحان كاهش و اعتماد به نفس آن ها افزايش
مي يابد. ياد گيري در روش هاي فعال تدريس بر پايه ي اكتشاف و استقرار است و لذا در اين روش ها چگونه يادگرفتن مهم تر از يادگرفتن است. در روش هاي تعاملي دانش آموزان روش ياد گرفتن را نيز ياد مي گيرند. وقتي دانش آموز بتواند آن چه را فرا گرفته براي ديگران نيز توضيح دهد يادگيري او بسيار بيشتر از زماني است كه از طريق گوش دادن يا خواندن اتفاق افتاده است. به علاوه مهارت هاي مهم زندگي مانند صحبت كردن، گوش دادن ، استدلال و حل مساله از طريق تجارب تعاملي تقويت مي شود.
براي اجراي موثر روش هاي فعال و تعاملي ايجاد تغييرات اساسي در بينش و نگرش معلمان ، مديران، دانش آموزان و اولياي آن ها ، محتواي كتاب هاي درسي و محيط آموزشي ضروري و لازم به نظر مي رسد.
- فضاي كلاس در ايجاد جو تعامل بسيار موثر است. فضاي كلاس بايد به گونه اي طراحي شود كه موجب تسهيل تعامل شود. در كلاس هايي كه معمولاً صندلي ها و نيمكت ها در يك صف و پشت سر هم قرار دارند و دانش آموزان قادر به ديدن هم كلاسي هاي خود نيستند، ايجاد فضاي تعامل بسيار مشكل است. تقسيم كلاس به گروه هاي كوچك و آرايش دايره اي يا ميزگردهاي كوچك و يا نعلي شكل و تماس چهره به چهره نمونه هايي از آرايش كلاس درس است كه باعث افزايش تعامل در كلاس مي شود.
- علاوه بر ساختار فيزيكي ، جو عاطفي كلاس بايد به گونه اي باشد كه به نظرات احترام گذاشته شود و دانش آموزان و معلم از تمسخر ديگران و طرد كردن آن ها اجتناب كنند.
- معلم بايد تسهيل كننده فرايند يادگيري و مدير يادگيري و مسئول سازماندهي محيط آموزشي باشد و نبايد نظرات خود را به دانش آموزان تحميل كند و با اين كار باعث گسترش فرهنگ كثرت باوري مي شود. تغيير ذهنيت فلسفي معلم يكي از پيش بايست هاي اساسي اجراي اين روش ها مي باشد، لذا معلمان بايد از آموزش هاي لازم در خصوص چگونگي اجراي اين روش ها برخوردار باشند.
- معلم بايد خطر پذير باشد و ترس از شكست نداشته باشد. شكست بخش ضروري و ثمر بخش فرايند نو آوري است. اين همان سخن معروف آيزنهاور رييس جمهور ساليان گذشته ي آمريكاست كه : « هيچ نوميدي تا به حال جنگي را نبرده است.» لذا معلم بايد با دلسوزي و تحمل مشكلات ، دشواري هاي به كارگيري اين الگو در كلاس هاي درس خود را از بين ببرد .(حائري زاده ، 1380)
- منابع آموزشي نبايد به معلم و كتاب درسي و فعاليت هاي كلاسي محدود شود. هر منبع يا موقعيتي كه بتواند تفكر و قدرت استدلال و قضاوت دانش آموزان را تقويت كند ، مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.
- كثرت دانش آموزان در كلاس هاي درس و محدوديت زمان آموزش از جمله محدوديت هاي اجرايي الگوهاي تعاملي است. براي گسترش استفاده از اين الگو ها بايد مسئولين نظام آموزشي و برنامه ريزي درسي تعديل هايي را در اين زمينه ايجاد كنند.
- نظام ارزشيابي آموزشي و امتحانات كشوري با به كار گيري روش هاي ارزشيابي منطبق با روش هاي تعاملي زمينه ي استفاده ي هر
چه بيشتر اين الگو را در آموزش و تدريس فراهم آورد.
استفاده از فنّاوري هاي نوين در تدريس رياضيات
ارتباط بين رياضيات ، آموزش و رايانه ارتباطي پيچيده و عميق است. طي چند سال گذشته ، كاربرد فنّاوري رايانه در آموزش به طور وسيع گسترش يافته است .سرعت و گسترش ارتباطات هم چون پست الكترونيكي ، اينتر نت ، ويديو ـ كنفرانس و... دسترسي به اطلاعات و داده ها را به شكل وسيعي تغيير داده است . يكي از دلايل وجود رياضيات در دوره ي متوسطه در حكم درس اجباري كاربردهاي وسيع آن در خارج از
مدرسه است. و اين به آن معناست كه دانش آموزان بايد قادر باشند با كمك ابزار ICT مسايل رياضي را حل كنند و نتايج به دست آمده را با ديگران در ميان بگذارند و با آن ها ارتباط برقرار كنند. بسياري از تكنيك هاي آموزش رياضيات مدرسه اي براي حل مسايل زمان خود ، هنگامي توسعه يافته است كه ماشين حساب و رايانه به اين شكل در دسترس نبوده است. مهارت هاي جديد مدل سازي ، تخمين زدن ، اعتبار بخشي ، فرضيه سازي و جمع آوري اطلاعات نسبت به ديگر مهارت هاي سنتي ، هم چون دقت در ياد آوري ، اهميت بيشتري پيدا كرده است.
بسيار مهم است كه معلمان رياضي اطمينان حاصل كنند ، دانش آموزان با كسب مهارت هاي لازم براي زندگي و كار در آينده بهتر و بيشتر آماده مي شوند. صور گسترده ي ICT در كلاس هاي درس رياضي لزوماًٌ به معناي زير سوال بردن ويژگي ها و ناديده گرفتن جنبه هاي قديمي و مرتبط حاضر در برنامه ي درسي رياضيات نيست. نكته اين است كه ابزارهاي فنّاوري فقط حكم وسيله ي كمك آموزشي را دارد كه ارتباط محتوا و مهارت هاي تدريس شده با جامعه ي تكنولوژيك كنوني را زير سوال نمي برد. در واقع ، افرادي كه مسئوليت توسعه و طراحي برنامه ي درسي رياضي را به عهده دارند، ممكن است از منسوخ بودن و كاهش چشمگير يا اهميت برخي از موضوعات آگاه نباشند. هم چنين ممكن است از ماتريس ها و اعدا مختلط درسطوح بالاتر و بخش هايي از محتوا در علوم و فنون ديگر چون جغرافي و يا مهندسي آگاه نباشند. شايد اين موضوعات به دليل پيچيدگي ها و دشواري هاي ياددهي ـ يادگيري با تكنيك هاي ساده ، تا كنون در برنامه درسي ديده نشده اند. اما ابزارهاي ICT نياز به اين تكنيك هاي ساده را مرتفع مي سازند. براي مثال ، بسياري از ماشين حساب هاي رسّام با ماتريس ها و عبارت هايي كه اعداد مختلط دارند ، به راحتي كار مي كنند. بنابراين ICT دانش آموزان را قادر مي سازد تا بدون درگير شدن با محاسبات پيچيده بر ابعاد و جنبه هاي مهم تر و جالب تر محتوا تمركز كنند.
نقش ICT درفرايند ياددهي
ياددهي فقط استفاده از يك«تخته الكترونيكي» براي بيانات و نمايشهاي معلم يا فرصتي براي دست ورزي دانش آموزان نيست . هرچند كه هر دوي اين موارد اهميت و نقش به سزايي دارند. فنّاوري به معلم در آماده سازي درس ، به طور مثال در جمع آوري داده ها يا آماده سازي مواد آموزشي ، كمك مي كند. هم چنين در ارزشيابي يادگيري دانش آموزان نقش مهمي دارد. امروزه ما به رايانه به صورت جعبه هايي مي نگريم كه رو يا زير ميزند يا جعبه هاي باريكي كه روي زانوي فرد نشسته در مقابل ما ، قرار دارند. اما رايانه بدون نرم افزارهاي رايانه اي كه به ما كمك مي كنند تا وظايفمان را آنجام دهيم چون جسمي بدون مغز و تقريباً بي فايده است. نرم افزارهاي كاربردي نام آشنايي چون واژه پرداز ، صفحه گسترده ،پايگاه اطلاعاتي ، پشتيباني هاي ارسال و دريافت پيام (e-mail) به دليل چند كاره بودن و استفاده براي اهداف مختلف نرم افزار هاي عام ناميده مي شوند كه البته نقش مهمي در كمك به معلمان براي اجراي موثر كارشان ايفا مي كنند اما در خصوص مدرسه بايد به آن دسته نرم افزار هايي توجه كنيم كه به معلم كمك مي كنند تا در كلاس ، تدريس موثرتري داشته باشد. براي اين كار بايد به نرم افزار هاي تخصصي و تربيتي در زمينه ي موضوعات درسي چون رياضي و نيز سخت افزار هاي قابل دسترس و مناسب ، براي آموزش به كلاس ، گروه يا دانش آموزان توجه كرد. و صد البته براي استفاده از ICT در آموزش و فرايند ياددهي ـ يادگيري سخت افزار ها يا نرم افزار هاي پشتيبان معلم بايد آگاهانه انتخاب شود.
ما در عصر و دوره اي زندگي مي كنيم كه مسئوليت هاي آموزشي افزايش يافته است و ترديدها و ناباوري هاي خاصي در مورد پذيرش و قضاوت هاي حرفه اي شكل گرفته است. مي توان حداقل سه دليل زير را براي تلفيق ICT و آموزش رياضي در نظر گرفت:
1- مطلوب و پسنديده بودن: استفاده از ICT توجه دانش آموزان را جلب كرده و در آن ها ايجاد انگيزه مي كند. كنجكاوي فراگيران را تحريك مي كند، آن ها را براي رشد و تقويت راهبردهاي حل مساله تشويق و هدايت مي كند. با ايجاد مدل ها و تصوير هاي ذهني به مفهوم سازي آن ها كمك مي كند و نتايج آزمون ها و امتحانات را بهبود مي بخشد.
2- حتمي و اجتناب ناپذير بودن آن: به دليل رشد و تغيير و تكامل اجتماع و اقتصاد و كاهش هزينه ها به مرور برخي از اشكال صنعت چاپ از قالب كاغذي به شكل الكترونيكي در آمده است. اين تغيير در مورد گزارش كار كنفرانس ها ، منابع و مراجعي چون دايرة المعارف ها و يا كتاب هاي كمياب و كم تيراژ ، ژورنال هاي تخصصي و... وجود دارد . ايجاد دولت الكترونيك كه با هزينه هاي اوليه جهت ايجاد زير ساخت ها همراه است اما در دراز مدت باعث صرفه جويي در هزينه و زمان مي شود نيز از مصاديق اجتناب ناپذير بودن ICT است.
3- سياست گذاري و خط مشي دولت: دولت با برگزاري دوره هاي ضمن خدمت براي آشنايي كاركنان خود با ICT تلاش مي كند. پس معلمان نيز با توجه به اين سياست بايد سعي در استفاده ي بهينه از ICT در رشد و تو سعه ي جامعه( كه بر پايه ي رشد و توسعه ي آموزش و تدريس استوار است) داشته باشند.
سخت افزارهاي ICT در آموزش: در حال حاضر واژه ي ICT (فنّاوري اطلاعات و ارتباطات) به سرعت جايگزين واژه ي IT (فنّاوري اطلاعات) شده است و رايانه هاي شخصي (PC'S) فقط يكي از ابزارهاي مهم الكترونيكي است. مسئولان مدارس مي توانند ابزارهاي ICT را خريداري كنند .( اين ابزار ها ممكن است ابزارهاي محاسباتي مانند ماشين حساب هاي رسّام و... يا ابزار هاي كمك آموزشي مانند پروژكتورها و...)
نمايش دهنده ها براي كل كلاس: اگر شما با كل كلاس كار مي كنيد ممكن است بخواهيد توجه همه را به يك ارائه ي خاص جلب كنيد. همانگونه كه راه هاي گوناگوني براي قرار دادن ابزار هاي ICT در كلاس وجود دارد ، ابزار هاي متعددي وجود دارند كه ارائه ي درس به كل كلاس را امكان پذير مي كند مانند: پرده هار رنگي نمايش بزرگ( فنّاوري صفحه نمايش مسطح كه گران قيمت است) ـ پروژكتور داده ها كه مستقيماً به خروجي VGA در رايانه هاي شخصي وصل مي شوند و لامپي بسيار قوي دارند كه تصاوير رنگي را روي پرده يا ديوار منعكس مي كند وحمل و نقل آسان و قيمت مناسب از مزاياي ديگر آن است. ـ تخته هاي سفيد تعاملي هوشمند با قلم هاي مخصوص و حساس به تماس (كه كمياب و گران قيمت هستند) و...
استفاده از ICT براي طراحي ، آماده سازي و مديريت آموزش
براي اين امر به رايانه هاي شخصي و نرم افزارهاي كاربردي و سخت افزارهايي متناسب با شرايط مدرسه نياز است. هم چنين به نرم افزار هايي نياز است كه امكان آماده سازي طرح درس، برگه هاي كاري، ثبت ارزشيابي و ارزيابي و... را فراهم مي سازند. ممكن است بخواهيد اطلاعات را از منابع گوناگون چون كتاب پويش (scan) كنيد و يا ممكن است از دانش آموز بخواهيد كار خود را در خارج از كلاس ادامه دهد و يا گزارش خود را تهيه كند . بايد ديد در مدرسه و خارج از مدرسه چه امكاناتي در اختيار دانش آموزان است، سپس نوع فعاليت را مشخص كرد. مي توان دانش آموزان را گروهي كرد و آن ها به صورت گروهي از ICT بهره بگيرند و به هر گروه يك رايانه در كارگاه مدرسه اختصاص پيدا كند. رزرو كارگاه مدرسه براي جلساتي كه به آن نياز داريد نيز از مطالبي است كه بايد در نظر گرفت.
نرم افزارهاي رياضي را مي توان در انواع زير در نظر گرفت:
- نرم افزارهاي كوچك يا برنامه هايي كه به محتواي خاصي از برنامه ي درسي توجه دارند.( كه البته و متاسفانه كساني دست به توليد محتواي الكترونيكي و نرم افزار هاي درسي مي زنند كه از سواد موضوعي كافي در زمينه ي آموزش رياضي و زمينه ي روانشناختي تربيتي برخوردار نيستند و هم چنين آموزش گران رياضي و كارشناسان مباحث تربيتي نيز از سواد نرم افزاري كافي جهت طراحي بهينه ي نرم افزاري منطبق با استاندارد هاي رايج برخوردار نيستند لذا با كنار هم قرار گرفتن اين دو طيف و انجام يك كار تيمي توليد اين گونه نرم افزار ها وضعيت بهتري پيدا خواهد كرد )
- زبان برنامه نويسي مانند لوگو و بيسيك و ...
- نرم افزار هاي عمومي: به طور خاص صفحه گسترده و پايگاه هاي اطلاعاتي
- نرم افزار هاي موضوعي خاص مانند نرم افزار هاي رسم نمودار(GPS )
- سيستم كامپيوتري جبر(CAS) مانند نرم افزار Derive ، نرم افزار هاي پوياي هندسه (DGS) مانند نرم افزار Cabi Geometre
- نرم افزارهاي داده گردان و كار با داده (DHS)
- ماشين حساب هاي رسّام (GC)
- اينترنت(به خصوص وب سايت ها) به عنوان منابع اطلاعاتي
نرم افزار ها بايد به همراه مواد آموزشي باشند و به معلم كمك كنند تا بتواند فرصت هاي آموزشي را فراهم كند كه بدون ICT ميسر نمي شود يا به سختي ميسر مي شود و نيز از ICT براي آموزش و تربيت صحيح استفاده كند. بسيار مهم است كه معلمان رياضي نگاهي نقادانه به طرح هاي تلفيقي داشته باشند و بتوانند ميزان سودمندي و قابليت استفاده از ICT را ارزيابي كنند.
از ICT استفاده هاي بسياري در آموزش مي شود . برخي از آن ها در تدريس بعضي از موضوعات تاثير زيادي دارند. زماني كه در مورد استفاده
از ICT براي تدريس موضوعي تصميم گيري مي كنيم به كارگيري سه اصل اساسي زير مفيد مي باشد:
1- تصميم در مورد اين كه آيا از ICT در تدريس استفاده كنيم يا نه و يا چگونه استفاده كنيم به اين بستگي دارد كه آيا استفاده از ICT از يك تدريس خوب پشتيباني مي كند يا نه، اگر خير ، نبايد از آن استفاده كرد.
2- در طراحي و تدريس تصميم در مورد اين كه چه زمان و چگونه از ICT در يك درس يا مجموعه اي از دروس استفاده شود يا خير ، مستقيماً به اهداف يادگيري ـ ياددهي ارتباط دارد.
3- استفاده از ICT بايد براي معلم يا دانش آموز امكان دست يابي به نتيجه اي را فراهم كند كه بدون استفاده از آن امكان پذير نباشد. يا به معلم كمك كند موضوعي را به طور عميق تر و ساده تر به دانش آموزان آموزش دهد و يا هر دو هدف فوق را در بر داشته باشد.
اين اصول در تعيين موضوعات زير مهم هستند. آيا:
- همه ي دانش آموزان ، تك تك آن ها در گروه يا در كلاس بايد از ICT استفاده كنند؟
- يا فقط برخي از دانش آموزان به طور مثال براي توسعه و تعميم فعاليت بايد از ICT استفاده كنند؟
- يا فقط معلم از ICT استفاده كند؟ مثلاً زماني كه از نرم افزاري براي نمايش نموداري به كلاس استفاده مي كند و يا منابع خاصي را
از اينترنت ، قبل از درس بار (Load) مي كند تا دانش آموزان در مورد آن ها تفحص كنند.
البته ملاحظات اجرايي نيز در استفاده از ICT نقش مهمي دارند. مثلاً اهداف آموزشي در صورتي محقق مي شوند كه براي هر دانش آموز
يا براي هر گروه يك رايانه در مدرسه موجود باشد و يا اين كه كارگاه مدرسه به صورت شبكه باشد، در غير اين صورت نمي توان به طور
كامل به اهداف دست پيدا كرد.
مطالب مشابه :
مقاله: چگونه مي توان روش سنتي تدريس را به روش فعال تغيير داد؟
در بعضي از روش هاي گفته شده با فراهم كردن امكانات ساده اي هم مند بسازيم و چگونه خود
نمونه سوال مغناطیس مورد استفاده دانش آموزان سال سوم
توسط دو نيروسنج براي ساختن موتورهايي بسيار ساده 63- چگونه آهنرباي الكتريكي بسازيم
آموزش فصل مغناطیس فیزیک3
توسط دو نيروسنج براي ساختن موتورهايي بسيار ساده 63- چگونه آهنرباي الكتريكي بسازيم
نحوه ساخت و ارزیابی پل ماکارونی
سطل بارگ ذاري توسط ريسمان مشخصي به نيروسنج و نوع تكيه گاه ساده باشند چگونه يك
تعدادی سوال از فصل مغناطیس
توسط دو نيروسنج براي ساختن موتورهايي بسيار ساده 63- چگونه آهنرباي الكتريكي بسازيم
نمونه سوال وجزوه ی درس مغناطیس برای دانش آموزان سال سوم دبیرستان
توسط دو نيروسنج براي ساختن موتورهايي بسيار ساده 63- چگونه آهنرباي الكتريكي بسازيم
مغناطیس
توسط دو نيروسنج براي ساختن موتورهايي بسيار ساده 63- چگونه آهنرباي الكتريكي بسازيم
سوالات فصل مغناطیس سری دوم
توسط دو نيروسنج براي ساختن موتورهايي بسيار ساده 63- چگونه آهنرباي الكتريكي بسازيم
برچسب :
چگونه نيروسنج ساده بسازيم