بررسى واقعه غدير در شعر شاعران مسيحى
بررسى واقعه غدير در شعر شاعران مسيحى
حسن مجيدى[1]
زينب شريفان [2]
چكيده: از نخستين لحظاتِ پس از رويداد مهم غدير، سرودن شعر در مورد آن آغاز شد. اين
رويداد در صدها قطعه شعر انعكاس يافت كه بخش مهمى از كتاب الغدير علامه امينى، گزارش
اين تلاش مستمرّ ادبى در طول چندين قرن است. برخى از اين شاعران، مسيحى بوده و هستند كه
شعر آنها اهميت خاصّى دارد. امينى چند تن از آنان را در ضمن شاعران غديريه سرا شناسانده
است. امّا پس از نشر الغدير و به ويژه پس از رحلت علامه امينى، گروه ديگرى از شاعران
مسيحى به خيل غديريه سرايان پيوستهاند. نگارنده در اين گفتار، احوال و اشعار چند تن از
آنان را گزارش كرده است: پولس سلامة، عبدالمسيح انطاكى، جورج شكور، جوزف هاشم،
سعيد عقل.
كليد واژه:غدير خمـادبيات عرب/غديريههاى شاعران مسيحى/ سلامة،پولس ـشعر
غدير/انطاكى،عبدالمسيح ـ شعر غدير/شكور،جورج ـ شعرغدير/هاشم،جوزف ـ
شعرغدير/عقل،سعيدـ شعرغدير.
مقدمه
غدير، حساسترين مقطع اسلام است كه در آغاز شكوفايى، دين خدا را از خطر
حتمى دشمنان داخلى و خارجي در بعد فكرى و معنوى نجات داد، غدير صراط
است . با ايمان به غدير مىتوان از اين صراط گذشت.(انصارى، 1384،ص،11).
حادثه غدير حادثه سطحى، آسان و گذرا نيست، بلكه در مجراى دين اسلام و مسير
طولانى آن، عميقترين واقعه به شمار مىرود. از اين رو ذكر آن در عرصههاى
مختلف اسلامى و پژوهشهاى دينى واجب و ضرورى است؛ زيرا بيعت غدير
مسألهاى است كه با ذات دين اسلام و اصل وصاياى پيامبر(ص)مرتبط است. پس
اين حادثه با قدرت و تأثير بسيار خود مىتواند به همه مراتب انديشه، پژوهش و
شناحت مسلمانان و يا انديشمندان و اديبان مسيحىكه به انديشه و تاريخ اسلام
عنايت دارند، راه يابد(انور هيفا، 2010م،ص، 613).
على(ع)، امامى است كه خداوند و رسولش (ص) خواستند تا براى هميشه در مقام
هدايتگر مردم به سوى چيزى باشد كه محمد(ص)، پيامآور و فراخوان مردم به
سوى آن بود. او همان امامى است كه رسول خدا (ص) در روز بزرگ غدير، شعله
هدايت فروزان يافته با نور ولايت را به او سپرد، تا همگان بدانند كه على(ع)به حق،
پيشوا و جانشين شرعى و نمايانگر حجت عظيم خدا بر ايشان است
(همان،ص،632).
با مرورى بر ديوانهاى سرايندگان معاصر عرب، ملاحظه مىشود كه بسيارى از اين
شاعران نسبت به بزرگداشت ياد غدير و به نظم كشيدن ماجراى آن نغمه سرايى
كردند. و اشعارى در پذيرش ولايت حضرت و برگزيدن راه او و تأكيد بر محبت و
دوستى ايشان، سرودند.شاعران مسيحى لبنان( بولس سلامه، عبدالمسيح
انطاكي،جوزيف هاشم، جورج شكور، سعيد عقل) هم از اين قاعده مستثنى نبوده و
اشعار فراوان و زيبايى مربوط به واقعه غدير سرودند.
كارهايى ديگر كه در زمينه شعرى اين شاعران انجام شده مىتوان به: پولس سلامه
شاعر الغدير و كربلا في زمن الاخير از كمال سيّد ، رساله بررسى و تحليل و مقايسه
منظومه حماسى عيد الغدير بولس سلامه با ملحمة عبد المسيح انطاكى از دكتر نورى و
بررسى ويژگىهاى حماسه در عيد الغدير بولس سلامه از على صابرى اشاره كرد. بايد
دانست كه علامه امينى در كتاب گرانقدر الغدير، به برخى از اين شاعران و آثار ادبى
آنها اشاره كرده، اما نه به شكل مستقل، بلكه در خلال گزارش ادبيات غدير. بعلاوه
از زمان انتشار الغدير تاكنون، شاعران مسيحى ديگرى در زمينه غدير، شعر
سرودهاند. در اين مقاله، كوشش شده آثار گروه اول در كنار گروه دوم، به صورت
گفتارى مستقل عرضه شود تا براى تكميل پژوهشهاى علامه امينى پژوهشگران را
به كار آيد. همچنين در اين مقاله سعى بر آن است تا با بررسى اشعار اين شاعران
ببينيم كه چه مضامين و موضوعاتى را در ترسيم صحنه غدير بدان اشاره كردهاند؟ با
تكيه بر منابعى چون: الامام على فى فكر مسيحى المعاصر، ملحمة الامام على، و
گزيدهاى از اشعار شاعران به پاسخ اين سوال مىپردازيم.
غدير از صدر اسلام تاكنون
توجه به مسأله غدير، سابقه ديرينه و طولانى دارد. اولين قدم را شاعر زبر دست
عرب حسان بن ثابت برداشت كه با اجازه رسمى پيامبر در حضور مردم اشعارى را
كه در باره غدير خم سروده بود را خواند:
فقالَ له: قُم يا عليُّ فإنَّني رضيتُك من بعدي إماماً و هادياً
فمَن كنتَ مولاهُ فهذا وليُهُ فكونوا لهُ أتباعَ صِدقَ مَواليا
هناك دعا اللهمَ والِ وليُه و كن للذي عادي علياً معادياً
(عبدالهى، 1383،ص،123)
غدير در آيينه شعر شاعران مسيحى
يكى از موضوعات بسيار مهمي كه شاعران مسيحى از جمله : پولس سلامه،
انطاكى، جورج شكور، جوزيف هاشم و سعيد عقل در اشعار خود بدان اشاره
دارند، پرداختن به ماجراى غدير و موضوع جانشينى حضرت على(ع) مىباشد.
الف. پولس سلامه
پولس سلامه اديب و شاعر مسيحى لبنان به سال 1320ه.ق متولد شده در مدرسه
حكمت و دانشگاه يسوعيه بيروت به تحصيل علم پرداخته و به شغل روز نامه
نگارى اشتغال داشته است. سرانجام در سال1399 در بيروت در گذشت و در
روستايش به خاك سپرده شد. از او آثارى در نظم و نثر به جاى مانده است. وى در
زمان حيات خود قصيده مفصلى را با عنوان على و الحسين و بعد قصيده مفصلترى
را در 3500 بيت در يك كتاب 300 صفحهاى به نام عيد الغدير منتشر ساخت كه
موجب استقبال و تقدير بزرگان علماى شيعه از قبيل مرحوم آيت اللّه سيد شرف
الدين قرار گرفت (كحّاله،بىتا،ج،1ص،451). و چنان كه نوشتهاند در 15 سالگى كه منصب
قضاوت را بر عهده داشته است به عدالت و بىطرفى مشهور بوده است (نورى،
1390،ص،54).
ابتدا استاد سلامه از اتفاقاتى كه براى پيامبر(ص) در حالتى كه ايشان در بستر
بيمارى بود، سخن مىگويد، كه گروهى از صحابه بر گرد او حلقه زده بودند. بيان
مىكند كه پيامبر (ص) فرمودند: كه برايم قلم و دوات بياوريد چرا كه مىخواهم
مطلبى ارزشمند بنويسم. نوشتهاى كه با آن، مسلمانان پس از من گمراه نگردند، اين
نوشته مهمى است كه خداوند مانع از تغيير و تحريف آن مىشود.آنان كه بر گرد او
بودند، پاسخش را ندادند و در حالى كه از سختىها و گرفتارىها به تفصيل سخن
مىگفتند، او را ترك كردند:
قالَ: آتوا بِِمرقم و دواةٍ إنني منشيءُ كتاباً جليلا
لا تضلّونَ بعدَه، فهو سِفرً يَمنَعُ اللهُ نصّه أن يَحولا
لم يجيبوه لِلََّذي رامَ بَل راحوا مُفيضينَ في الشِّقاقِِ طَويلا
(سلامه، 1990م،ص،134)
استاد جرج جرداق نويسنده مسيحى مطلبى را كه پيامبر بر زبان جارى كردهاند
اينگونه ياد آور شدهاند: پيامبر(ص)فرمود:«شما را به چيزى رهنمون خواهم شد كه
اگر آن را بدانيد و عمل كنيد، هلاك نمىشويد، ولى و سرپرست شما خدا و پيشواى
شما على بن ابى طالب (ع) است پس خالصانه پيرو و ياور اوباشيد»
(جرداق،1958م،ج1،ص62).
«نمونه ديگرى در گزينش على به جانشينى را،در كنار بستر رحلت و گردآمدن
مسلمين به عيادت آن حضرت مىبينيم كه چون درگذشت خود را نزديك ديد،
اراده فرمود كه با نگارش نامهاى خلافت على را چنان محكم و مسلم سازد كه هيچ
كس را توان تغيير و انكار آن نباشد. اما پيداست كه ديگرانى كه از همين امر
مىترسيدند، مىكوشيدند كه انجام چنين كارهايى كه زمينه رسيدن على را به
خلافت آماده مىساخت،خوددارى كنند. همه راويان آوردهاند كه پيامبر دوات و
قلم خواست تا نامهاى براى مردم بنويسد كه هرگز گمراه نشوند. يكى به اطاعت امر
پيغمبر از جا برخاست اما پسر خطاب(عمر) نه تنها او را برگرداند بلكه گفت پيغمبر
هذيان مىگويد! و مقصودش اين بود كه متوجه سخن نيست!!!»(معروف الحسينى،
1361،ص،189).
شاعر پس از بيان اين مقدمه كلام خود را درباره حجة الوداع و نيز به مسأله نزول
جبرئيل بر پيامبر (ص) مىپردازد، وقتى كه آمده بود تا پيامبر پيام آسمانى را درباره
ولايت على(ع) به مردم برساند:
آن روز كه از حجة الوداع بزرگ بازگشت و حاجيان از شدت تراكم چون دريا موج
مىزدند. جبرئيل آمد و گفت: اى نبى خدا پيام پروردگارت را كسى كه يارى دهنده و
پناه دهنده توست، به مردم برسان. تو از آسيب مردم در امانى پس حجتهاى
آسمان را برايشان نمايان و آشكار كن. و اين دين خدا را كه پيامى جاودان و حجتى
براى همه زمانهاست را منتشر كن:
عادَ مِن حجّة الوِداعِ الخطيرِ و لفيِف الحَجيجِ بحر يَمورُ
جاءُ جِبرئيلُ قائلاً « يانبيَّ اللهِ بَلّغ كلامَ ربِّ مُجيرِ»
«انت في عِصمةِ من الناس فانشُر بيّناتِ السماءِ للجمهورِ»
«و أذِعها رسالةَ اللهِ وحياً سَرمدياً و حجةُ للعصورِ»
(سلامه،1990م ص،124)
اين بيتها به آيه 67 سوره مائده اشاره دارد.
سلامه در قسمتى ديگر از ابيات خود سخن پيامبر را كه هزاران نفر به او چشم
دوخته و گوش سپردهاند به تصوير مىكشد:
اى مردم همانا خدا سرپرست شما و نيز سرپرست ياور و پشتيبان من است. پس، از
بدو هستى تا منتهاى وجود، من ولى شمايم.پروردگارا هر كس كه من مولاى اويم،
بى ترديد على مولاى اوست. بارالها، دوستداران پسرعمويم را دوست بدار و هم
پيمانان ياورم را ياور باش. با دشمنان او دشمن باش و هر انسان ضعيف و پست و
پليد را خوار و ذليل كن. از راه حق گمراه نشويد وپس از من به كتاب خدا، عترت من
و امير المؤنين توسل جوييد:
« يا أيُّها الناسُ، إنّما اللهُ مولاكُم و مَولايَ ناصري و مجُيري»
«ثُم إني وليُكم مُنذُ كان الدهرُ طفلاً حتي زَوال الدُهور»
« يا الهي مَن كنتَ مَولاه حقاً فعليُ مَولاه غيرَ نَكير»
« يا الهي والِ الَّذينَ يُوالونَ ابنَ عمّي وانصُر حَليفَ نصيري»
« كُن عدُواً لمن يُعاديه و اخذُل كلَّ نكسٍٍ و خاذلٍٍ شَرير»
«لا تُضلّوا و استَمسكوا بِكتاب اللهِ بعدي بِعترتي بالاميرِ»
( همان،ص،128)
سلامه بعد از اشاره به سخنان پيامبر و جمله معروف« من كنت مولاه فهذا عليُّ
مولاه» در پاسخ به كسانى كه ممكن است تأويل نادرست از سخن پيامبر(ص)
نمايند و يا خود را به نادانى بزنند چنين مىگويد:
بثّ طه مقالةً في عليٍّ واضحاً كالنهارِ دونَ سُتورِ
لا مجازَ و لا غموضَ و لبسٌ يستحثّ الأفهامَ للتفسيرِِِ
(همان:113)
( پيامبر سخنى را در مورد على فرمود كه مبهم نبود، بلكه همچون روز، آشكار بود.
در سخن پيامبر(ص) نه مَجازى بود و نه ابهام و ترديدى كه خردها را به تفسير آن بر
انگيزد).
البته اين استدلال سلامه پيش از او در شعر شاعران شيعى نيز آمده است. شاعر
شيعى« مفجع بصرى» مىگويد:
لم يَكُن أمره بدوحاتِ خمٍّ مشكلاً عن سبيلِه ملويّاً!
(نورى و حسينى،1390،ص،68)
فرمان پيامبر (ص) در سايه سار غدير خم (براى جانشينى على عليهالسلام امرى مبهم و
پيچيده نبود.
در ادامه قصيده،سلامه با تعبيرى شاعرانه ادامه مىدهد:
عيدُك العيدُ يا عليُ فإنّ يص متُ حسوداٌ أو طامسٌ للبدورِِ
تنطقُ البيدُ ناثراتِ عليَ الصَح راءِ شيئاً من كلِّ زهرٍِ نضيرِ
وتحولُ النُجومُ في الليلةِ الزَه راءِ لسناً فِضيّةَ التعبير
ينشرُ الوردُ طيبَ ذكرِكَ فَوحاً فعليٌّ مرجعٌ في العُطورِ
في النسيمِ الريانِ في بَسمةِ الإص باحِ خَفّت علي الجُمانِ النثيرِ
(سلامه،1990م،ص،113)
عيد تو عيد است اى على، هر چند كه حسود يا محوكننده ماهها ساكت نشيند!
بيابانها لب به سخن مىگشايند در حالى كه بر صحرا زينتى از هر شكوفه تازه
مىپراكند. وستارگان در شب درخشان زبانى مىگردند كه بيانى نقره فام دارند.گلها
بوى خوش ياد تو را مىپراكنند، پس على در رايحه گلها تكرار مىشود. در نسيم
نمناك و در لبخند سپيده دم كه آرام بر مرواريدهاى پراكنده مىگذرد.
با نگاهى به اشعار سلامه پيرامون واقعه غدير متوجه مىشويم كه ايشان با بيان اين
موضوع نسبت به آن بىتوجه نبوده و حتى به بيانات پيامبر قبل از رحلت ايشان نيز
پرداخته است.
ب. عبدالمسيح انطاكى
عبدالمسيح انطاكى يونانى الاصل است. يكى از اجداد او در انطاكيه سكونت
داشته، و سپس خانوادهاش در سال 1163ه به حلب مهاجرت كردند. در حلب رشد
يافت. بعضى از امراى عرب و ديگران را مدح مىكرد و از آنها صله و پاداش
دريافت مىكرد.چندين مجله منتشر كرد كه از آن جمله: مجله الشدور را در حلب
منتشر كرد، پس از آن به مصر مهاجرت كرد و مجله العمران را در آنجا منتشر
كرد(زركلى ،1960م،ج4،ص،153).
عبد المسيح انطاكى در اول فوريه سال 1917م. سرودن قصيدهاى هائيهاى زيبا و
طولانى را درباره مولاى متقيان امير المؤنان على (ع) آغاز نمود و در سىام
سپتامبر سال 1918م. آن را با 5595 بيت به پايان رسانيد. اين قصيده متضمن
حوادث تاريخى زمان امام على(ع) از هنگام ولادت تا شهادتش مىباشد. ناظم پس
از سرودن اين قصيده مدت دو سال را به شرح و تهذيب و تعليق بر آن گذراند، آن
گاه در سال 1920م. خود به طبع آن همت گذاشت اين قصيده به ملحمه الامام
على(ع ) ويا العلويه المباركه شهرت دارد (انطاكى،1991م،ص،7).
اما اديب شاعر عبدالمسيح نيز حادثه غدير و همه ماجراى آن را از زبان شعر در
حماسه شعرى خود ترسيم كرده است. انطاكى در ابتدا تصوير آغازين مربوط به
پيش از اعلام خبر مهم جانشينى حضرت على(ع) را اين گونه توصيف مىكند:
حضرت محمد(ص) آخرين حج خود را به نيكى ادا كرد در حالى كه به همراهى
حجاج به خانه برمىگشتند، در محلى به نام غدير خم توقف كردند تا اندكى آرام
بگيرند و استراحت كنند چرا كه راه او را رنجور و ناتوان ساخته بود:
أفاضَ أحمدُ من حجِّ الوداع ِ و معه الناسَ قد رجعت تبغي مثاويها
حتي إذا أنزلت للإِستراحةِ في (غديرِ خمِ) كان السيرُ مُعييها
(انطاكى، 1991م،ص،212)
انطاكى با اين مقدمه به ذكر خطبه بلند پيامبر(ص) پرداخته و اين كه چگونه پس از
آن على(ع) را خواست تا به همه مسلمانان اعلام بدارد كه او جانشين پيامبر پس از
خويش مىباشد:
پيامبر به على(ع) كه در كنارش نشسته بود، روى كرد. دست راست او را بالا گرفت و
گفت: هر كس كه من مولاى اويم، اكنون على مولاى اوست ومن اين آرزو و
خواستهام را آشكارا و واضح بيان مىكنم. شاعر در ادامه بيان مىكند كه پيامبر (ص)
در اين هنگام دست به دعا گشودند و فرمودند: بار الها دوستان على را دوست بدار
و از كينه ورزانش بيزار باش. و به هر كسى كه در راه او مىكوشد توفيق عنايت بفرما.
سپس پيامبر، خدا را قسم داده كه تو را به قدرتت ياوران پرهيزكار و ياران صادق
على(ع) را ياور باش. و تو را به عدالتت آنان را كه خيال ذلت او را در دل
مىپرورانند،(قصد دارند) آنان را خوار و ذليل بگردان:
ومالَ للمرتضي الثاوي بجانبه و كان يُمسك يَمناه و يُعليها
و قالَ:مَن كنتَ مولاهُ عليُّ له مولي و رعناي ذي بالهجرِ أبديها
و قالَ لا همَّ من والي عليكَ وا له و أعتداؤ أنتَ المَعاديها
أحبِب محبّيه و ابغِض مبغضيه ومن سَعَت إلي فضلِه وَفّق مَساعيها
وانصُر بحولِك قوماً عن تُقي نَصرت راياته و الأُلي بالصدقِ تُرييها
واخذُل بعدلِك يا ربّاه أنفسَ من نَوت له الخذلةَ السوءىَ مُطاويها
(همان، ص،215)
انطاكى اين ماجرا را به تصوير مىكشد كه پيامبر به همراه مسلمانان در محلى به نام
غدير خم توقف كردند موضوع جانشينى را اعلام كرد وپس از آن دست على را بالا
برد و فرمود: هر كس كه من مولاي اويم على نيز مولاى اوست. به تصوير
مىكشد.حماسه ارزشمند انطاكى شامل 5595 بيت مىباشد كه تنها اين چند بيت
را مربوط به واقعه غدير برگزيديم.
ج. جورج شكور
جورج شكور متولد 1935م شاعر و استاد ادبيات عرب دانشگاه بيروت است كه از
او كتابها و مقالات متعددى به چاپ رسيده است. از ديوانهاى شعرى او مىتوان
به« وحدها القمر» و « زهرة الجماليا» اشاره كرد.(الجبورى،2003م،ج2،ص،90)
جورج شكور به اهل بيت (ع) علاقه خاصى دارد و دو منظومه شعرى با نامهاى
«ملحمة الامام على» و « ملحمة الامام حسين(ع)» دارد. وى در ملحمة الامام على (ع)به
حوادث بعد از فوت پيامبر (ص) و مظلوميت امام (ع) اشاره
مىكند(نورى،1390،ص،46 ).
جورج شكور نيز واقعه غدير را چنين توصيف مىكند: در آخرين حج پيامبر، خلايق
از هر سو، در محلى به نام غدير خم گرد پيامبر (ص) را گرفتند تا سفارش و سخن
شرافت و بزرگوارى ايشان را بشنوند. و آنگاه جبرئيل آن پيام حساس و سرنوشت
ساز( تبليغ و دعوت به دين) را به پيامبر رساند: اى رسول خدا، اين وحى از جانب
پروردگار توست آن را به مردم برسان و تو براى اين كار بهتر و شايستهترى. پيامبر در
آن روز پيامى را بر زبان جارى ساخت كه روزگاران پس از او آن را تكرار كرد:
ونَزلوا هُناك علي الغَديرِ ليَسمَعوا تلكَ الوصيّةُ من كلامِ خطيرِ
و أتاه « جبريلُ»، الملاكَ سورة حَمَلت من التّأييدِ و التّبشيرِ
بَلّغ، فأنتَ رسولُ ربّكَ، صادقاً وحيَ الإله، و أنت خيرُ جدير
لَفَظَ الرّسولُ رسالةً علويّةً وسَما يُردّدها لسانُ عُصور
(شكور،2006م،ص،325)
شاعر در ادامه ابيات گفتوگو و سخنان پيامبر با مردم حاضر در جمع را بيان
مىكند. اما آنچه كه در اينجا مد نظر است بيانات پيامبر اكرم (ص) مربوط به مسأله
جانشينى و ولايت امام على (ع) مىباشد. شاعر چنين مىسرايد:
پيامبر در ادامه سخنان خود افزود: خدا مولاى من است و من همدم و مولاى شما
مؤنان هستم. على كيست؟ على جان من است، همانگونه جان من نيز از على
است. او جانشين و ياور من است. و من در كنار حوض به او خواهم رسيد، حوضى
كه سرشار از جامهايى از نقره و عطرهاى خوشبو و برگزيده است. و آنجا از شما
خواهم پرسيد كه آيا امر امير مرا با آيات قرآن پاس داشتهايد يا نه؟
فأضافَ: مولايَ الإله، و انّني للمؤنينَ صَحابَتي و عَشيري
و عليُّ منّي، ما عليُّ؟ مثلما أنا منه، و هُو خَليفَتي و وَزيري
و سَنُلتقي يوماً، علي الحوضِِ الّذي كأساتُه من فضّةٍ و أثيرٍ
و هُناك، أسألُهم: تَري حَفِظوا معَ الأياتِ مِِ القرآنِِ أمرُ أميري؟
(همان)
سرودههاى جورج شكور اين موضوع، مشابه با مضامين شاعر انطاكى بوده وى در
بيان اين ماجرا روز غدير خم را به تصوير مىكشد.
د. جوزف هاشم
وى متولد سال 1937 است كه براى تحصيلات ابتدايى دوره متوسطه به مدرسه
الحكمة در بيروت آمد و آنگاه در رشته ادبيات عرب در دانشگاه سن ژوزف فارغ
التحصيل شد. او در آغاز جوانى علاوه بر تدريس و نويسندگى و روز نامه نگارى با
عضويت در حزب كتائب به فعاليتهاى سياسى پرداخت.
(زائرى،1389،ص،119) او همچنين شاعر و وزير سابق لبنانى است كه به تدريس نيز
اشتغال داشت. از ديوانهاى شعر اوست:« حجر على الصخر»،« ضوءعن الضوء»،«
نسيم الطيب». از آثار ديگر او:« صوت لبنان في حرب السنتين».«
الفارابى»،(يعقوب،2004م، ج1،ص،296)
شاعر مسيحى ديگر جوزف هاشم نيز، در آغاز كلام خود در باره بيعت غدير، حالت
درونى مسلمانان حاضر در غدير را توصيف مىكند كه آنها از رحلت زود هنگام و
نزديكى ساعت كوچ پيامبر با خبر شده بودند. وى در آغاز كلام خود مىگويد:
كاروانهاى حجاج به غدير خم رسيدند و در آنجا توقف كردند و پيامبر(ص) ندا در
داد. در صدايش نغمهاى حزن آلودى بود و نواى تشهدى كه تسليم در برابر حق بود
آن نغمهها به گوش مىرسيد . لحظه وداع نزديك شد، همچنان كه جبرئيل نزديك
شد و آيات الهى را همراه با خبرى خوشحال كننده فرود آورد:
هلَّ الغديرُ بأسرابِ الحجيج، وما تباطأَ الرّكبُ، يشدو في مسيرتِه
في صوتِه نغماتُ الحزنِ يخنقُها رجعُ التشهّدِ، إذعاناً لسُنّتِه
دنا الوداعُ،كما الّروحُ الأمينِ دنا ينزِّلُ الآيَ مغموراً بفرحتِه
(جوزف هاشم،2006م،ص،358)
جوزف هاشم پس از مقدمه كوتاه خود، درباره فضاى كلى كه قبل از اعلان خبر مهم
ولايت على(ع) بود، بيان مىكند كه چگونه پيامبر (ص) با اشاره به على (ع) بيعت
جاودان خود را با آن حضرت اعلام مىكند. استاد هاشم با زبان شعرى گوياى خود
سخنان پيامبر (ص) را چنين به نظم در آورده است:
اى جماعت، در زير لواى على گام زنيد، زيرا او سرور و مولاى هرآن كسى است كه
من مولاى اويم. دوستدار او دوست خدا و دشمنش دشمن خداست ودر گمراهى
به سر مىبرد. امروز دينتان را كه اسلام است، كامل گردانيدم، پس خدا را به پاكى ياد
كنيد زيرا كه نعمتش بر شما تمام شد:
«وليُّ من كنتُ مولاه» و سيِده يا أيّها القومُ سيروا تحتَ رايتِه
يُحبُّه من أحبِّ اللهَ، يُبغضُه من أبغضَ اللهَ، يَقضي في ضلالتِه
أليوم أكملتُ، يا اسلامُ، دينَكم فسبّحوا اللَهَ في إتمامِ نعمتِه
(همان)
اين ابيات جوزف هاشم در واقع بيانگر دو سخن پيامبر مىباشد كه در منابع ديگر
هم ذكر آن آمده است.
بيت اول اشاره دارد به: « من كنتَ مولاه فعليُّ مَولاه»
بيت دوم نيز اشاره دارد به:« مَن أحبَّ علياً فقد أحبني و من أحبَني فقد أحبَّ اللهَ،
ومن أَبغض عليّاً فقد أبغضَني، ومن أبغضَني فقد أبغضَ الله.»
آيه 3 سوره مائده نيز كه آيه إكمال نام گرفته و مراد از آن إكمال دين است اشاره به
همين مطلب دارد.« اليوم أكملتُ لكم دينَك و أتممتُ عليكم نعمَتي و رضيتُ لكم
الإسلامَ ديناً»« امروز دين شما را به حد كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم.
بهترين آيين را كه اسلام است برايتان برگزيدم.»
مىبينيم كه شاعر مسيحى ديگر جوزيف هاشم نيز نسبت به اين امر مهم (غدير)
بىتوجه نبوده و قسمتى از اشعار خود را بدان اختصاص داده است.
ه. سعيد عقل
وى متولد 1912م شاعر و اديب برجسته لبنانى و داراى آثار و ديوانهاى شعرى
متعدد به عربى و فرانسه است. از آثار او مىتوان به نمايشنامههاى شعرى« قدموس»
و«بنت يفتاح» و ديوانهاى «أجراس الياسمين»،«كأس الخمر» و «خماسيات» اشاره كرد
(الجبورى،2003م،ج3،ص،41).
سعيد عقل با گستره وسيع دانش خويش براى خوانندگانش روشن مىسازد كه
ولايت امام على (ع) در روز غدير، همچون تاج كمال رسالت اسلام و پايان راهى
است كه پيامبر (ص) آن را براى تداوم و سلامت دين خود ترسيم نمود. همچنين
براى آن كه ضمانتى باشد براى سرزندگى رسالت او، به واسطه ولايتى كه با على
(ع) آغاز شد. همان گونه كه سعيد عقل تاكيد مىكند با امامان پس از او حضرت
فاطمه (س) به پايان رسيد به طورى كه خانه آن دو، محل نزول وحى الهى و جبرئيل
(ع) مىباشد (انور هيفا،2010م،ص،628).
شاعر سعيد عقل، در قسمتى از اشعار خود تصور مىكند كه جماعت مردم با
خضوع ايستادهاند تا اعلام خبر را از زبان رسول اكرم(ص) بشنوند. وى اين واقعه را
چنين به تصوير مىكشد:
در روز غدير وقتى جبرئيل ندا در داد كه: اى پيامبر آنچه را كه از جانب پروردگار بر
تو نازل شد ابلاغ كن. پس حجابها و مانعها از ميان رفت. پيامبر در اين هنگام
فرمود: هر كس كه من مولاى او هستم على نيز مولاى اوست. در اين صورت رسالت
خود را كامل كرد. در اين هنگام چقدر راه بر ره پويان روشن و كامل شد. و امامت و
مباحث ديگرى نيز مطرح شد، كسانى كه مكان نزول خدا يا مقام قرب اويند. چرا كه
در هر زمينى خاندانى پاك و طهارت بخش وجود دارد. كه نام اينها در كتابهاى
آسمانى هم ديده مىشود، در حالى كه خطايى در آنها راه ندارد:
تخيلتُهُم يومَ الغديرِِ و قد سما
سماويّهم:«بلّغ»، فمُزّقتّ الحُجُب
فقال:« ألا من كنتَ مولاه فليَكُن...»
و أكمَلها. يا طيبَ ما اكتملَ الّدربُ!
و كانت إماماتٌ و كانت مطارحُ
محطّ نزولِ اللِه أو يقربُِ القربُ
ففي كلِّ أرضِ بعد بيتُ مطيّبُ
علي اسمِ الأولي في الكُتبِ ليسَ لَهم شطبُ
(سعيد عقل،2006م،ص،377)
با توجه به مضامين اشعار اين شاعران مسيحى مىتوان گفت: تقريبا همگى ايشان با
مضامين مشابهى از جمله : گرد آمدن مسلمانان در محلى به نام غدير خم و اعلان
خبر جانشينى على (ع) توسط پيامبر(ص) به بيان واقعه غدير پرداخته ، و
توانستهاند با صداقت و امانتدارى چگونگى اعلام بيعت غدير را به تصوير
بكشند، همان بيعتى كه اكنون هيچ عذرى براى انسان بهانهجو باقى نمىگذارد.
شاعر شيعى مفجع بصرى(وفات .320ه) در زمينه غدير چنين مىسرايد:
قال هذا موليً لمن كنتَ مولا ه جهاراً كقولها جهوريَّا
والٍ يا ربِّ من مُواليه و الضِّر ه و عادِ الّذي يُعادي الوصيّا
(نورى. حسينى،1390،ص،68)
شاعران پارسىگوى نيز سهم بسزايى در نظم محتواى غدير و حفظ ونشر آن در
قالب شعر داشتهاند. شهريار شاعر معروف فارسى زبان در اين زمينه چنين
مىسرايد:
به غوغاى غدير خم نديديد؟ به دست شه چو شاهينم نشيمن؟
نه با آن خطبه«من كنت مولاه» على را برد بر اعلا و اعلن؟
(شهريار،1385،ج1،ص،147)
«ولى» به معناى دوست نيست
بايد دانست كه كلمه ولى به معناى دوست نيست؛ چرا كه عاقلانه نيست كه پيامبر
(ص) بيش از يكصد هزار نفر را در هواى گرم و در بيابانهاى خشك و سوزان
متوقف كند تا به مردم بگويد كه هر كس كه من دوست اويم على (ع) نيز دوست
اوست. زيرا دوستى مسلمانان از بديهى ترين مسائل اسلامى است كه در آغاز اسلام
وجود دارد و بارها پيامبر مردم را به دوستى دعوت مىكرده است.(مكارم شيرازى،
1385،ج5،ص:16)
نتيجه
على(ع)امامى است كه خدا و رسولش خواستند كه تا براى هميشه، هدايتگر مردم
به سوى چيزى باشد كه خدا و رسولش فراخوان مردم به سوى آن هستند.
غدير حافظ گذشته اسلام و ضامن بقاى آينده آن است، كه سياستگزار آن، خداوند
تعالى و اعلان كنندهاش پيامبر(ص) و مجرى آن دوازده امام معصوم(ع)مىباشد.
واقعه غدير نه فراموش شدنى و نه كهنه شدنى است. بسيارى از سرايندگان عرب،
غدير را دست مايه اشعار خود قرار دادهاند و غديريههاى زيادى سرودهاند كه
حاكى از بيان داستان غديرو ولايت و محبت به على(ع) مىباشد. شاعران مسيحى
مذكور هم به اين واقعه نيز اهتمام داشتهاند. و به مضامين تقريبا مشابه اشاره
كردهاند، از جمله اينكه: همگى اين شاعران در واقع قبل از اعلان خبر ولايت،
توسط پيامبر فضاى قبل از آن را و تجمع كاروان را در محلى به نام غدير خم به
تصوير كشيدهاند. آمدن جبرئيل و نداى آن به پيامبر، به اينكه خبر ولايت مولاى
متقيان را به مردم ابلاغ كند. پيامبر با ايراد جمله«من كنت مولاه فهذا على مولاه». كه
به طور كلى مفهوم و چكيده غدير است، رسالت خود را به كمال رساند و آن پايان
راهى است كه پيامبر براى تداوم وسلامت دين خود ترسيم نمود.
فهرست منابع و مآخذ
1. قرآن كريم
2. انصارى، محمد باقر، 1384،اسرار غدير، تهران ، انتشارات تك، چاپ يازدهم.
3. انطاكى، عبدالمسيح،1991م، ملحمة الامام على، بيروت لبنان، مؤسة الأعلمى للمطبوعات
4. انور هيفا، راجى، 2010م، الإمام على(ع) في فكر مسيحى المعاصر، بيروت: دارالعلوم.
5. انور هيفا، راجى، 1389، امام على(ع) در انديشه مسيحيت معاصر، مرتضى قائمى، نوذر عباسى، انتشارات
دانشگاه بوعلى سينا همدان.
6. امام على(ع)، 1385، نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتى، موسسه فرهنگى تحقيقاتى اميرالمومنين(ع) ، قم،
چاپ 40.
7. الجبورى، كامل سليمان، 2003م، معجم الادباء من العصر الجاهلى حتّى سنة 2002 م. بيروت: دارالكتاب العلميه.
8. جرداق، جورج، 1958م، الإمام علي صوت العدالة الإنسانية، بيروت، دارالفكر العربي.
9. رى شهرى،محمد، 1386،دانش نامه امير المؤنين(ع)، قم، دار الحديث.
10. زائرى، محمد رضا، 1389، پدر ، پسر روح القدس. تهران ، انتشارات خيمه، چاپ دوم.
11. زركلى ، خير الدين،1980م، الأعلام، بيروت، دارالعلم للملايين.
12. سلامه، بولس،1990م، عيدالغدير، المؤسة الثقافية لهيئة أنصارالحسين(ع).
13. شكور، جورج، 2006م، ملحمة الإمام على.
14. شهريار، محمد حسين، 1385،ديوان، ج1، تهران، چاپ 28.
15. عبدالّلهى،حسن، 1381، فضايل علوى در حديث ديگران، سبزوار: ابن يمن.
16. معروف الحسينى، هاشم،1361، زندگينامه امير المؤنين، ترجمه دكتر على شيخ اسلامي، تهران، مؤسه اهل
بيت.
17. مكارم شيرازى، ناصر، 1385، تفسير نمونه، تهران ، دار الكتب السلاميه، چاپ 24.
18. نورى كيذقانى، سيد مهدى، 1391، مولاى جاودانه اديان، چاپ اول، مشهد، انتشارات اميد مهر.
19. نورى كيذقانى، سيدمهدى و حسينى، سيد مرتضى، 1390، شباهتهاى امير المؤنين(ع) و پيامبران(ع)،
انتشارات اميد مهر، چاپ اول.
20. يعقوب، اميل بديع، 2004م، معجم الشعراء منذ عصر النهضه، بيروت، دار الصادر.
غدير است ،بيان شده است.
برگرفته از سایتhttp://fa.safinahmagazine.ir/38/594-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%D9%89-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87-%D8%BA%D8%AF%D9%8A%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%D9%8A%D8%AD%D9%89.html
مطالب مشابه :
جانشيني امام علي (ع)، واكنش ها و عملكردها-به مناسبت عيد غدير
در مورد جانشيني اميرمؤمنان عليه السلام بيان كرده است، همراه با عكس مربوط به غدير
شب شعر غدير . . . !
كه دوبيتي هاي غدير و همچنين منسوب به معارف هاي مربوط به كنگره غدير فرصت عكس آرشیو
بررسى واقعه غدير در شعر شاعران مسيحى
را مربوط به واقعه غدير برگزيديم. ج. جورج دریافت كد گالری عكس در
معرفی چند کتاب مفید در آستانه عید غدیر
تمام مسائل مربوط به غدير به صورتي كاملا مستند ، طبق آيات قرآني ، احاديث متواتر و منابع شيعه
بررسي اثرات احداث سدهاي 15 خرداد و غدير ساوه
ارائه اخبار و گزارشات مربوط به گروه عكسهاي و غدير ساوه به اراضي
دلنوشته های جدید و بسیار زیبا همراه با عکس
اس ام اس هاي عــــيد غــدير. عكس هاي زيبا به مناسبت آغاز تــا شاید عشــق به همه سرایت
برچسب :
عكس مربوط به غدير