کردها، «میثاق ملی» و اوجالان/ اورهان میراوغلو

                
        میراوغلو بر این باور است که خودگردانی و فدرالیسم، برای کردهای ترکیه مناسب نیست و بهترین نظام سیاسی برای آنها، باور داشتن به پیمان نامه ی «میثاق ملی» است.                          

کردپرس/ طی هفته های اخیر، حزب صلح و دموکراسی (BDP)، حزب دموکراتیک خلق ها (HDP) و دیگر نهادهای سیاسی وابسته به پ.ک.ک، بارها بر این موضوع تاکید کرده اند که مهم ترین هدف و خواسته ی نهایی آنان، تاسیس نظام سیاسی «خودگردانی دموکراتیک» برای کردهای ترکیه است. دمهات عگید سخنگوی بخش روابط خارجی پ.ک.ک، چندی پیش در گفتگوی اختصاصی با کردپرس اعلام کرد که انتشار خبر احتمال ایجاد خودگردانی به شیوه ی یک طرفه از سوی سران پ.ک.ک، دور از ذهن نیست و بارها بر اهمیت این موضوع تاکید کرده اند. اورهان میراوغلو روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی کُرد ترکیه در مقاله ی دیروز خود در روزنامه ی ستار، با این الگو مخالفت کرده و بر این باور است که خودگردانی و فدرالیسم، برای کردهای ترکیه مناسب نیست و بهترین الگو و نظام سیاسی برای آنها، باور داشتن به همزیستی با ترکیه در چهارچوب پیمان نامه ای به نام «میثاق ملی» است. میثاق ملی، که در تاریخ معاصر ترکیه به همین نام (Misak-ı Milli) از آن یاد می شود، در 28 ژانویه ی 1920 میلادی، در دورانی که جنگ جهانی نخست و وقایع موسوم به جنگ نجات و استقلال، بر ترکیه سایه انداخته بود در استانبول و در مجلس مبعوثان عثمانی به امضا رسیده است. این پیمان نامه ی شش ماده ای مرزهای ترکیه را تعیین کرده و متن آن به امضای نمایندگان مناطق کردنشین آن دوران ترکیه نیز رسیده است. یکی از نقاط مورد بحث و محل نزاع در مرزهای «میثاق ملی»، این است که استان های موصل، کرکوک عراق و حلب سوریه، در چهارچوب مرزهای متعلق به ترکیه قرار دارد. اما پیمان لوزان که در سال 1923 و سه سال بعد از میثاق ملی به امضا رسید، اجازه نداده که این مناطق در مرزهای ترکیه قرار بگیرد.

 

میراوغلو/ جوهر اصلی سیاست، تقاضا و میل به مدیریت است. از انقلاب فرانسه به این سو، در دوران مدرن، اداره ی یک ملت خاص، همواره دشوار بوده است. تفکرات ژاکوبنیستی (جنبش های انقلابی افراطی و سازش ناپذیر)، آن چنان که به نظر می رسد، صرفا به عنوان تلاشی برای ایجاد یک ملت نوین به کار نرفت، بلکه در عین حال، در شکل و شمایل ایجاد ملت برتر (مانند جنبش هیتلری و نازی در آلمان)  و یا ایجاد طبقه ی برتر (مانند اقدامات استالین در روسیه)، وارد عمل شد. اما طلب و تقاضای مدیریت سیاسی در سده ی بیست و یکم میلادی، واقعا با ژاکوبنیسم منطبق نیست و به این رویکرد انقلابی، تکیه نمی کند. در دوران جدید، مردم خواهان آن هستند که هویت، ماهیت، تجارب و کارنامه و رویکرد مدیران و رهبران سیاسی خود را به درستی تجزیه و تحلیل کرده و آنها را بیازمایند و به طور خلاصه چنین چیزی، دموکراسی نام دارد و پدیده ی دموکراسی در عصر مدرن، نه با اعدام ها و تیرباران های گروهی و نه با گولاگ ها (گولاگ واژه ای روسی به معنی اردوگاه های کار و اصلاح اجباری/ مترجم)، بلکه با برگزاری انتخابات و مراجعه به آرای مردم، متحقق می شود.
بگذارید با این مقدمه ی کوتاه، به توصیف صحنه ی سیاسی ترکیه و سوابق سیاست مداران این کشور بپردازیم. واقعیت این است که در فرهنگ سیاسی ترکیه نیز، نشانه های بارز و مشهودی از رویکرد ژاکوبنی به چشم می خورد. سردمداران سیاسی ترکیه به دنبال آن بودند که جامعه ی ترکیه را از فرق سر تا نوک پا، دوباره بازسازی کنند و کُرد و ترک را یک بار دیگر به گونه ای بیافرینند که بر مبنای آن، با الگوی ذهنی مدنظر خود؛ دولت ملی را به شیوه ای ابدی و نامیرا بسازند و می توان به راحتی گفت که بین این رویکرد از یک سو و نگرش تاسیس ملت دموکراتیک از دیگر سو، تفاوت چندانی وجود ندارد.
پ.ک.ک یک جنبش معتقد به مبارزه ی مسلحانه بوده و همه ی امکانات و توان خود را از راه مبارزه ی مسلحانه به دست آورده و بر این باور است که سرنوشت جنبش سیاسی غیرنظامی کُرد نیز با همین مساله گره خورده و در صورتی که سلاح را کنار بگذارد، از بین می رود. از چهل سال پیش تاکنون چنین تصوری وجود داشته و این موضوع هیچ گاه مورد بازخواست و محاکمه قرار نگرفته و اگر چه به صورت تئوریک، فعالیت مسلحانه و داشتن سلاح را مفید نمی داند، اما هنوز هم درعمل، همه ی اسباب و علل وجودی آن، همچنان هم به سلاح وابسته است و هیچ انتقادی علیه این رویه صورت نگرفته و عوامل قبلی، هنوز هم به قوه ی خود باقی هستند.
هنوز هم انسان هایی در کوه به سر می برند که سلاح در دست دارند و منتظر آن هستند که روزی، زمان جنگ فرا برسد و جالب این جاست که پیوستن دانشجویان و جوانان به این انسان ها هنوز هم ادامه دارد و هنوز هم عرصه ی فعالیت سیاسی برای پ.ک.ک، میدانی است که مرزها و حدود آن، به وسیله ی سلاح تعیین می شود.
اوجالان تلاش کرده که پ.ک.ک را با روش ها و پارادایم های نوینی مواجه کند که بارزترین آن، همان نامه ای است که از جزیره ایمرالی ارسال شده و در مراسم نوروز سال 2013 در دیاربکر قرائت شد و این نامه در واقع، سرآغاز دوران جدید مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک بود.
 به باور من، محتوای این نامه، چندان که باید و شاید، مورد توجه قرار نگرفت و ظاهرا، به نفع کسی نبود که از منظر انسانی و سیاسی، به حرف ها و پیام های اوجالان بنگرد. به جای آن که به اصل سخنان اوجالان پرداخته شود، به مسائلی همچون ضرورت تدریس زبان مادری و جایگاه و موقعیت سیاسی کردها و مسائلی از این دست پرداخته شد و این مفاهیم به عنوان مهم ترین اهداف مذاکرات صلح، برجسته شدند.
این در حالی است که در هیچ جای جهان سابقه نداشته که موضوعی به نام ضرورت تدریس زبان مادری، به عنوان یک هدف، با مساله ی گنگ و نامعلومی به نام خودگردانی ربط داده شود و قرار باشد بر اساس چنین چیزی، گونه ای از خودمختاری یا فدرالیسم به وجود بیاید.
 واقعیت این است که تاسیس ساختارهای خودمختار و فدرال در جهان ما، بر مبنای ضرورت ها و زمینه های خاصی شکل گرفته اند. مثلا  دلایل سیاسی،  ناسازگاری های عمیق منطقه ای، ثروت غنای بالای مناطق فدرال نسبت به مرکز و توان رسیدن به خودکفایی اقتصادی (مانند نمونه های باسک و  جنوب کردستان یا شمال عراق)، جنگ ها و تنش های دینی چند صد ساله (همچون نمونه ی ایرلند)، می توانند موجب ایجاد مناطق فدرال یا خودمختار شوند. اما قبول کنیم  که در حوزه ای که ما آن را به نام «معضل کردهای ترکیه» می شناسیم، هیچ کدام از این اسباب و دلایل، وجود خارجی ندارند. جالب اینجاست که در بحث ایجاد خودگردانی دموکراتیک برای کردهای ترکیه، برخلاف آن چه که به نظر می رسد، مخاطب اصلی، دولت و حکومت ترکیه نیست و این حرف فقط در خطاب به خود کردها بر زبان می آید. به عبارتی دیگر، سران پ.ک.ک چنین می اندیشند که همان کردهایی که از فعالیت مسلحانه ی سی ساله ی آنها حکایت کرده اند، حالا حاضرند از درخواست و پروژه ی نهایی پ.ک.ک به نام ایجاد خودگردانی هم حمایت کننند. اما به راستی چنین است؟ آیا کردها حاضرند از این پروژه ی پ.ک.ک حمایت کنند؟ به نظر من، این سوال، پاسخ روشن و قاطعانه ای ندارد.
آن چه که پ.ک.ک از آن به عنوان «خودگردانی دموکراتیک» یا راهکار فدرالی نام می برد، گونه ای از تخیل و فانتازی است که در ذهن اغلب کردها، هیچ معادل و برابرنهاد خاصی ندارد. در شرایط ویژه ای که در ترکیه وجود دارد، چنین فانتازی هایی نه تنها امتیازی برای کردها به دنبال نمی آورد، بلکه موجب تضعیف آنان شده و به آنها ضربه می زند. چه قبول کنیم، چه قبول نکنیم، خلق کُرد در شرایط کنونی – بنا به دلایلی که می توان بر روی همه ی آنها بحث کرد – تمایلی به خودگردانی مدنظر پ.ک.ک و فدرالیسم و خودگردانی مدنظر دیگر احزاب کُرد ندارد و به الگو و ساختاری نظیر «میثاق ملی»، راغب تر و نزدیک تر است. در صد سال اخیر، وقایع بسیاری روی داد، خون ها ریخته شد، کردها جور و ستم دیدند و وطن آنان چند تکه شد. اما حالا، به شیوه ی عینی و عملی، مساله ی تجزیه از میان برخاسته است. خلق کُرد حاضر نیست به پروژه ای رای مثبت دهد که بر اساس آن، مرزهای میثاق ملی تغییر کرده  و چنین چیزی به تحکیم شوونیسم ترکی منجر شود. اگر قرار شود ترس و تهدیدی به نام تجزیه در میان باشد، خود کردها نیز دچار چنین ترسی خواهند شد و درست مانند همان خلق مسلمان ترک که از بالکان و مقدونیه و آسیای میانه آمده و در این منطقه ساکن شده اند، کردها نیز باید این منطقه را وطن خود بنامند.  کردها، ترکیه را همچون وطن واقعی خود و آناتولی را همچون آخر دنیا خواهند دید چرا که هیچ جای دیگری برای رفتن ندارند. آن چه که ما آن را سرنوشت مشترک می دانیم این است که دو خلق در جایی در کنار هم زندگی کنند که آن را برای خودشان اول و آخر دنیا می دانند.
جای شکرش باقی است که دست کم یکی از لیدرهای جنبش سیاسی کُرد یعنی عبدالله اوجالان، این واقعیت تاریخی را درک کرده است. اگر چه گهگاه، روشنفکران کُرد، اوجالان را به اتهام حمایت از نظریه ی ضرورت پرداختن به میثاق ملی، آماج اتهامات، طعنه ها و انتقادات خود  قرار می دهند اما به نظر من چنین اتهاماتی، پایه و اساس منطقی ندارد و  آن چه که در دفاعیات اوجالان در مورد مرزهای میثاق ملی بیان شده، نه نظراتی عجیب و غیرواقعی، بلکه نگرشی عینی و به جا است. البته این واقعیت را نیز فراموش نکنیم که پ.ک.ک، در تبعیت از این نظر اوجالان و درک واقعیات مطرح شده از سوی او، با دشواری هایی روبروست و نمی تواند این موضوع را به آسانی بپذیرد. چرا که هنوز هم سایه ی سلاح های پ.ک.ک وجود دارد و جوانان هم به فعالیت مسلحانه باور دارند و این موضوع کار را برای پ.ک.ک سخت و پیچیده کرده  و خلق ترک نیز روز به روز با سوالات بی پاسخ بیشتری روبرو می شود.
در شرایطی که مذاکرات صلح و تلاش برای حل معضلات کردهای ترکیه با راهکارهای سیاسی در میان است، مردم حق دارند از خود سوال کنند که چرا پ.ک.ک در مناطق کردنشین هنوز هم دست به اعمال و اقدامات خشونت محور می زند و چرا باید چنین مسائلی روی دهد.
ترجمه: خبرگزاری کردپرس
منبع: روزنامه ی ستار ترکیه


مطالب مشابه :


مقاله / ترکیه ی بدون علویان

مطالعات ترکیه Türkiye - مقاله / ترکیه ی بدون علویان - معرفی ترکیه و بیان تجربیات و مطالعاتم




پروفسور ممتازاَر ترک اُنه: استانبول، تنها پایتخت کردستان ترکیه است

او در ادامه ی مقاله ی تحلیلی خود آورده است:« آن چه که راه بر استقلال و جدایی کردهای ترکیه می




اردوغان و هزینه ی همراهی با کُردها/ چنگیز چاندار

مطالعات ترکیه Türkiye - اردوغان و هزینه ی همراهی با کُردها/ چنگیز چاندار - معرفی ترکیه و بیان




کردها، «میثاق ملی» و اوجالان/ اورهان میراوغلو

مطالعات ترکیه Türkiye - کردها، «میثاق ملی» و اوجالان/ اورهان میراوغلو - معرفی ترکیه و بیان




گزارشی از نشست های همایش فرهنگ و تمدن ایران در دوره سلجوقیان

مقاله ی بعدی از خانم سخنران بعدی دکتر علی ارطغرل از ترکیه به ارائه مقاله خود با عنوان




مقاله ای با موضوع تاریخ زبان و الفبای ترکی

نخستین تمثیل گران روشنگری ترکان در دوره ی تنظیمات در ترکیه، افرادی بیش از ۱۳۰ مقاله




مقایسه‌ی تطبیقی شاخص‌های تحقیق و توسعه در کشورهای: ایران، کره جنوبی، مالزی و ترکیه (در 25 سال اخیر)

مقایسه‌ی تطبیقی شاخص‌های تحقیق و توسعه در کشورهای: ایران، کره جنوبی، مالزی و ترکیه (در 25




ترجمه مقاله چارچوب یکپارچه برای آنالیز زنجیره ی تامین کننده برق

ترجمه ی سلیس و روان مقاله آماده ی خرید می با منابع تامین کننده ی برق در ترکیه نشان




ترجمه مقاله چارچوب یکپارچه برای آنالیز زنجیره ی تامین کننده ی برق با استفاده از یک روش SWOT-fuzzy TO

دانلود مقاله و تحقیق یکپارچه­ی مرتبط با منابع تامین کننده­ی برق در ترکیه نشان داده




آشنایی با دو خانم نویسنده مسلمان در ترکیه

مطالعات ترکیه Türkiye یادداشت و مقاله - در حاشیه‌ی همایش «سعدی و یونس امره» که خرداد ۹۲ در




برچسب :