اسب سواری در ایران باستان
اسب سواری در ایران باستان
سیمرغ:
از زمانیکه اسب توسط انسان رام شد، از آن برای سواری، بارکِشی و مسابقه استفاده میشود. اسب از چهارپایان مورد علاقه ایرانیان از زمانهای دور بوده است. اطلاع درستی از نحوه تربیت اسب و چگونگی استفاده از این حیوان قبل از ورود آریاییها در دست نیست.
اقوام آریایی در مدت زمانی در حدود هزار سال از شمال شرقی و شمال غربی به ایران نفوذ کردند. یکی از عوامل برتری آریاییها داشتن اسبهای خوب و تندرو بود. آنها با این وسیله نقلیه سریع و قوی، توانستند به هر دیار و سرزمین رخنه کنند و بر بومیها چیره شوند.
نخستین بار اسب توسط آریاییها به نقاط مختلف آسیا و اروپا برده شد. یکی از رسوم آریاییها این بود که موقع دفع اجساد مردگان، ابزار، آذوقه و اسبهایشان را نیز دفن میکردند.
دیودور سینیوری مورخ قرن اول قبل از میلاد در مورد دشت «نیسایه» که چراگاهی پر آب و علف در کشور ما بود مینویسد: «در روزگار اسکندر ۶۰۰۰۰ اسب در چراگاه نیسایه در چرا بودند و قبل از آن روزگار ۱۶۰۰۰۰ اسب در آنجا پرورش داده میشد.»
هرودوت در توصیف لشکرکشی سال ۴۸۰ ق.م. خشایارشاه به یونان مینویسد:
«... آنگاه هزار سوار برگزیده ایرانی و به دنبال آنان هزار نیزهدار برگزیده و پس از آن ده اسب مقدس که آنها را نیسایی خوانند و با زیباترین زینتها آراسته بودند، نمودار میشدند...
... پشتسر این ده اسب، گردونه مقدس که هشت اسب سفید به آن بسته بودند پدیدار گشت و فردی پیاده، لگام اسبها را در دست داشت زیرا کسی نباید در چنین گردونهای جای گزیند. به دنبال این گردونه، خود خشایارشاه در گردونهای که اسبهای نیسایی آنرا میکشیدند، نشسته بود. ...
... خشایارشاه هنگام جنگ با یونان به «تسالی» رسید و در آنجا شنید که اسبهای این سرزمین بهترین اسبهای یونانی هستند، خواست آنها را با اسبهای ایرانی بسنجد. در اسپریس (میدان اسبدوانی) فرمان مسابقه اسبدوانی داد. در این مسابقه اسبهای تسالی واپس ماندند.»
آثار متعددی وجود دارد که نشان از توجه خاص پادشاهان هخامنشی به اسبهای خود دارد. واژه اسب در اوستا و در فرس هخامنشی اسپ Aspa و در سانسکریت اسو Asva خوانده میشد. واژههای نسبتاً زیادی از کلمه اسپ مشتق شده است از جمله:
▪ اسپست: یونجه
▪ اسپهند: سردار سوارهنظام
▪ گرشاسپ: گرش اسپ: دارنده اسب لاغر و از کارافتاده
▪ طهماسب: دارنده اسب فربه و زورمند
▪ کوروش هم به پرورش اسب، اسبسواری و تیراندزای و ... اهمیت فراوانی میداد.
گزنفون در مورد اوامر کوروش مینویسد:
«به آنکس که عمل نیکی انجام داده است پاداش مناسب اعطا نمایید. در آبادی سرزمینهای بایر بکوشید و به پرورش حیوانات و احداث جنگل برای شکارگاه ساعی باشید. هیچگاه قبل از تمرینات بدنی به خوردن غذا مبادرت نورزید و اسبان را بدون اینکه کاری انجام دهند فربه و کامل نکنید. من به تنهایی ولو صاحب بزرگترین قدرت و توانایی انسانی باشم از عهده دفاع از شما و مال و زمینهای شما نیستم.»
تشکیل سوارهنظام در دولت هخامنشی توسط کوروش انجام گرفته است.
کوروش برای سوارکاران ورزیده مسابقه ترتیب میداد و به برندگان جایزه مناسب اهدا میکرد. از آشوریها، فرمانده آنان و از ارامنه، تیگران و از هیرکانیان، پسر پادشاه و در میان اهالی ساس یک سوار معمولی گوی سبقت را از همه ربود. این سوار زبده نیم میدان از همه جلو بود.
میگویند: کوروش از این جوان چابکسوار و ماهر، سوال کرد آیا حاضر است اسب خویش را در برابر پادشاهی یک ملک معاوضه کند. جوان جواب داد: «در برابر پادشاهی یک ملک حاضر به چنین تعویضی نیستم اما حاضرم در برابر جلب دوستی مرد شجاعی آن را تقدیم کنم.» کوروش گفت: «من به تو محلی را نشان میدهم که اگر مشت خاکی پرتاب کنی حتماً به مرد دلیر و شجاعی اصابت خواهد کرد.» مرد دست برد قطعه متراکمی از خاک برگرفت و گفت: «آن محل را نشان بده».
کوروش گوشهای که دوستانش جمع بودند نشان داد. مرد چشمان خود را بست و قطعه خاک را پرتاب کرد. خاک به «فرولاس» اصابت کرد. فرولاس که مشغول انجام فرمان کوروش بود، بدون اینکه روی خود را برگرداند، همچنان به کار خویش پرداخت.
مرد جوان چشمان خود را باز کرد و سوال کرد: «به کدامیک اصابت کرد؟» کوروش جواب داد: «به هیچیک از حضار بلکه به آن کس که میبینی مشغول تاخت است برخورد.»
- پس چرا روی خود را به عقب برنگرداند؟
- در فکر کار خویش بود.
مرد جوان از شنیدن این جواب متحیر شد و به تاخت رو به «فرولاس» روان شد، مرد به او نزدیک شد، و چون به او رسید صورتش خاکآلود و از بینیاش خون جاری است. مرد به او نزدیک شد و سوال کرد آیا چیزی به صورت او اصابت کرده است؟
فرولاس جواب داد: بلی، صورتم مورد اصابت ضربه قرار گرفته.
مرد جوان گفت: پس این اسب به تو تعلق دارد، آنرا بگیر.
فرولاس پرسید: «به چه مناسبت»
جوان، برای او شرح ماوقع را بیان کرد و گفت: «میبینم که واقعاً مرد شجاعی را هدف قرار دادم.»
فرولاس جواب داد: «حق این بود که اسب خود را به مرد غنیتری اهدا میکردی. با امتنان اسب تو را میپذیرم و امیدوارم خدایان به من فرصت دهند که این کار نیک تو را جبران کنم و از کرده خویش پیشیمان نشوی. حال بر اسب من سوار شو و به محل خود باز گرد. کمی بعد من هم خواهم آمد.»
بدین ترتیب آن دو مرد اسبان خود را مبادله کردند.
سکاهای تیزخود، خراج سالیانه را از مرغوبترین کالای سرزمین خود که از آن جمله اسب است، به بارگاه داریوش کبیر اهدا می کردند.
در چند جای مختلف در تختجمشید، نقش اسب حجاری شده است.
در زمان ساسانیان اسبها را با زره «برگستوان» و وسایل دیگر و سلاحها مجهز میکردند که در واقع مثل یک تانک و زرهپوش به جلو حرکت میکرد و موجب شکست پیاده یا سوارنظام دشمن میشد. در طاق بستان مجسمه سنگی خسرو پرویز سوار بر اسب معروفش «شبدیز» هنوز پابرجاست. شاه عباس صفوی از سواری و راهپیمایی خسته نمیشد.
قدرت بدنی او به حدی بود که میتوانست یک شبانه روز بی یک شبانهروز بیخواب و خوراک سواری کند. می گویند در یک مورد حدود ۵۳۰ کیلومتر فاصله بین شیراز به یزد را در مدت ۲۹ ساعت پیمود. در هنگام گرفتن آذربایجان از ترکان عثمانی، شاهعباس با سواران و جوانان ورزیدهاش از اصفهان تا تبریز را در عرض یازده روز پیمود، آنچنان که مردم تبریز و «علیپاشا» حکمران تبریز از حمله ناگهانی او دچار حیرت گردیدند. در زمان حکومت رضاشاه پهلوی نیز مسابقات اسبسواری در میدانهای اسبدوانی تهران و شهرستانها در فصول مختلف سال برگزار میشد و برندگان به دریافت جوایز نائل میشدند.
● امدادی با اسب در دوران باستان:
شاید بتوان گفت که مبتکر مسابقات امدادی امروزی، ایرانیان چند هزار سال پیش بودهاند. گزنفون مورخ یونانی راجع به ایجاد چاپار که اصل و منشا مسابقات امدادی بود، چنین نوشته است:
... پس از تعیین مسافتی که یک اسب میتواند در یک روز طی کند. بدون آنکه از حد اعتدال خارج باشد، کوروش فرمان داد در راههای کشور اصطبلهایی بسازند که فواصل آنها با یکدیگر مساوی باشد. در هر یک از اصطبلها (چاپارخانهها) اسبان چابک به تعداد کافی معین نمودند و قاصدان همیشه آماده رساندن خبر بودند. در هر چاپارخانه مرد تیزهوشی مراقب بود که به محض رسیدن چاپاری با نامه، آن را تحویل گرفته به چاپار دیگری میداد و او را روانه میساخت و اسب و چاپار استراحت میکردند تا چاپار از سمت دیگر برسد و به مبدا برگردد.
بین مردم ضربالمثلی وجود داشت که: چاپارها در سرزمین پارس از بازهای شکاری سریعتر در حرکت هستند.
اگرچه در این جمله مبالغه به کار رفته است ولی نشان از انسجام، سرعت عمل و نظم چاپارها دارد.
هردوت تاریخ نویس یونان در این مورد مینویسد:
«... در میان موجودات فانی، موجودی نیست که زودتر از چاپار پارس به مقصد برسد. زیرا پارسها ترتیب این کار را بسیار ماهرانه دادهاند. گویند راه هر قدر طویل باشد، در آن آنقدر آدمی و اسب نگاه میدارند که هر یک روز را، یک چاپار و یک اسب طی طریق کند. نه برف و نه باران ممکن است مانع از حرکت چاپار گردد، و نه شب و نه گرما. چاپار اولی موضوع ماموریت خود را به دومی و دومی به سومی میدهد و همینطور به چارپارهای بعدی ...»
● ارابه رانی در ایران باستان
در بازیهای المپیک باستان گاهگاهی مسابقات ارابهرانی دو اسبه و چهار اسبه انجام میشد. اما خیلی پیشتر از آن ایرانیان به ارابه و ارابهرانی آشنایی داشتهاند.
در کتاب تمدن هخامنشی از علی سامی آمده است: ... آریاها با گردونههایی که اسبها آن را میکشیدند وزن و فرزند خود را از نقطهای به نقطه دیگر حمل میکردند.
در گنجینه جیحون- گنجینهای که کنار رودی منشعب از رود سیحون میان راه تاش و گرگان نزدیکی راه سمرقند کشف شده- ارابه زرینی است که نه تنها شاهکار زرگری مهمی است بلکه نمونهای از یک ارابه سلطنتی را نشان میدهد.
یکی از جالبترین مهرهای هخامنشی، مهر داریوش کبیر است که در موزه بریتانیا نگهداری میشود. نقش روی این مهر عبارتست از ارابه دو اسبه که اسبان آن در حال تاخت هستند و لاشه شیر کشتهای در زیر دست و پای اسبها به زمین افتاده است.
در ارتش پارت از ارابه برای حمل زنان غیرعقدی پادشاهان استفاده میکردند. ارابه در آن زمان جنبه تجملی و تفننی داشته نه جنبه جنگی و رسمی.
در زمان ساسانیان برای پیروزی در جنگ و حمله و دفاع از ارابه استفاده میکردهاند. این ارابهها با اسبهای مخصوصی کشیده میشدند.
با حمله اعراب به ایرانیان گردونهها از بین رفتند و دیگر در ارتش ایران دیده نشدند.
در کتاب کوروش نامه اثر گزنفون آمده است:
«... سپس کوروش فرمان داد مسابقه ارابهرانی آغاز شود و به هر یک از قهرمانان گاو فربهی اهدا شد تا قربانی کنند و ضیافتی برپا سازند. علاوه بر این جامهای متعدد پیروزی بین برندگان مسابقات توزیع نمودند. به کوروش نیز در ازای پیروزیاش گاو فربهی اهدا شد، گاو را پذیرفت ولی جامهای زرین را به «فرولاس» که در نظم امور دربار مهارت و مجاهدت بسیاری نموده بود بخشید.»
مطالب مشابه :
آدرس باشگاهای سوارکاری در تهران
آدرس باشگاهای سوارکاری در تهران مسابقه قهرمانی کشور سواری استقامت در اسب واسب سواری.
اسب های یک میلیارد تومانی در تهران!
اسب های یک میلیارد تومانی در تهران! به طور مثال سفتی زمینهای اسبسواری در رشته پرش
اسب سواری در ایران باستان
اسب سواری در اسب سواری در میدانهای اسب دوانی تهران و شهرستانها در فصول مختلف
تور سوارکاری برای گردشگران...
اسب سواری ، سوارکاری سمنان، گلستان، تهران و مازندران و آموزشی اسب سواری در
کتاب آموزش سوارکاری
آموزش مراقبت از اسب، سواری در طبیعت، پرش با کتابفروشی فجر تهران واقع در خیابان انقلاب
اسب سواری در ایران باستان
اسب سواری در اسبسواری در میدانهای اسبدوانی تهران و شهرستانها در فصول مختلف
نژاد های اسب
راهاندازي بزرگترين پرديس سوارکاري در تهران. ــ اسب های سواری در مزارع و گاهی
با همکاری مشترک فدراسیون تیراندازی، اسب سواری و شنا
*اسب سواری در ماده پارکور 4 مانع: آقایان: هيئت تيروكمان تهــــــران هيئت تيروكمان
تور تركيبي سافاري و اسب سواري و دوچرخه سواري در ييلاقات تالش
اسب سواری در سه شنبه ۵ مرداد ماه رفت === ساعت ۲۳ جمعه مورخه ۸ مرداد ماه تهران اتمام
تاسیس موزه اسب در قدیمیترین اسطبل همدان
همدان به عنوان یکی از مراکز قدیمی پرورش اسب در کشور این که اسب سواری ورزشی تهران پرشین
برچسب :
اسب سواری در تهران