272- شکرخند (4) : «گوشی»
شکرخند (4) : «گوشی»
شکرخند (4) : «گوشی»
فراخوان شعر طنز - خواهشمندم همه دوستان همراهی فرمایند...
گوشی موبایل - گوشی تلفن - گوشی پزشکی - گوشی کم شنوایان(سمعک) - توگوشی (سیلی) - همگوشی (مانند همزبانی) - ماه گوشی (به جای گوش ماهی) و...
یادمون نره؛ قراره اینجا فقط شوخی و خنده باشه به طنز شعرکوتاه - طرح-دوبیتی-ترانه-رباعی-غزل-آزاد ... فقط کوتاه - فقط طنز
بدون دشنام-ناسزا-توهین-بی ادبی-بی آبرویی و مانند این!
و بدون نقد و گیر دادن های ادیبانه !!
گیرهای شوخی و متلک های شاعرانه اکشال نداره.. البته به شعر
هشدار :
«گوشی» دست اونایی که خودشون بهتر می دونن ، باشه !!
می گین نه ؟.. بیاین ببینید...
***********************************************************
موضوع ما نبود/احسان کلیپسها/موضوع گوشی است/از گوشی ات بگو...
:
حسرتم دو چندان شد
می دهی به شیطان دست
خوش به حال شیطان شد
دیشب به گوشیِ تو دادم میس آری / پاتک زدی با غیض یعنی هیس آری / من مانده ام آن بد قلقی این کنایه / اکنون گرفتی بینی ات با فیس آری / گوشی به دستت پیف پیفت آمد از راه / شاید به تو دادند یک تندیس آری
احسان: میدهم دست تو گوشی/که بگو شعر چموشی/بیت تر ساز کن اینبار/بیتهای درگوشی!!!
:
با گوشی ام اختلاف مذهب دارم
زیرا من شیعه ام و گوشی سُنی ست (سونی)
:
ای در صدات معجزۀ صد بهار سبز
حرفی بزن، اگر شده در حد یک "الو"
گفته بودم یکبار: بیا و گوشی ما در شط شراب انداز/که تا صبح خموری کند برای یار...
تو الو گفتی و من/مست مستم امروز/گوشی ام درد خموری دارد! ...
:
یک بار گفتی "دوستت دارم" ولی حیف
آن روز، من گم کرده بودم سمعکم را !
( من دارم بر اساس موضوعات مطرح در فوق این پست، می نویسم، بنابراین تسلسل کامنت ها شاید بی ربط باشد، بر من ببخشایید)
باید که لب خوانی کنی/هنگام ثقل سامعه! ...
:
من لالم و با دست سخن می گویم
می خواهم عزیز، توی گوشت بزنم !!!
من منتظرم گوشنوازی بنما/با سیلی مهربانی ات احسان جان!
:
خانم دکتر، گوشی خود را بردار
قلبم تنها
هنگامی می زند که لمسش بکنی
:
یار می خواهد بگوید توی گوشم راز
من "سراپا گوش" که سهل است
گوش ماهی می شوم اصلا !
دختر که چیزی نمیخواد از جوون
خونه و ویلا و یه بنز گروون
یه چند هزارتا سکه بهاری
اونم فقط ز بهر یادگاری
نه رونما میخواد نه شیر بهایی
مسافرت میخواد فقط هوایی
یه لحظه ایست خبر دادن ز مینا
چه جالب توقع هاشون اینا
سیلی احسان میگه گوش نوازه
حاضر با همین سیلی بسازه
فهام کجایی برو گوشی بردار
خواب نمونی زودتر بشو تو بیدار
دائم میری دنبال مدرک و پول
فکر میکنی زندگی داره چند غول
خلاصه ای جوون خوب و خوشبخت
چرا باید بگیری اینقدر سخت
سیلیی داریم که با سیلی ها/فرق دارد از زمین تا به کجا!...
:
دستم می خواهد به لُپت بوسه زند
من دعوا می کنم که سیلی بزنم ..
یادش بخیر بچگیا
لی لی و گرگم به هوا
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
میزنم زمین هوا میره
مینا گفت تا کجا میره
تا گوش نواز سیلیا
تا پیش پای خیلیا
گفت که چیزی نداشته
دلش رو گرو گذاشته
احسان با شعر طنزش
مینا با قلب قندش
اتل متل توتوله
مینای ما چجوره
نرفته راه دوری
خیلی شما صبوری
از طنز بنده خسته
با دسته طی نشسته
الستون و ولستون
داغون بشی مهدی جون
دعای بر لبش هست
با دسته طی در دست
گوش اگر این است و گوشی این و مستی ها چنین
الوداع ای کفر و ایمان، الفراق ای عقل و دین. . .
گوش ماهی ِترا/برده ام تا دم گوش/من سراپا گوشم/میبرد از من هوش.. احسان پرسا ...
.
بسیار خوش آمدی Arvin Eskandari
سپاس.
غوغای دلنشین تو را پاس دارم احسان پرسا
دست مریزادت دوست.
.
آمدی جانم به قربانت ولی گوشی کجاست
تا بلوتوسی کنم کیلیپ زیردوشی ، رواست؟
این برای «ناجی» یک گوش هم فرش فهام
گوش دیگر هم برای پرسای جوشی جداست
م.رها
16:50
مینای ما چه جوره؟ اینجوریاس میبینی که!/سیلی پرسا بخوره/مست میشه/دست میزاره تو دست شیطون اگه که بدونه/قبلترش دست عزیزی توی دست اونه! ... مینای ما اینجوریه!! ... Mehdi Tavakoli ..
سلامت باشید مجتبا نبی زاده
گفته بودی که شوم مست و به گوشَت بزنم
عمر بگذشت و کنون گوش من از کار افتاد. .
.
کاش واژه واژه ی مهر شما را آوا می بود
تا گوشم
چون چشم هایم
منور می شد !!
ای استاد شعرو نثرو ادب قصیده
بله با شمام آق مجتبا نبی زاده
آخر چیست این موضوی گوشی
هر چه فکر کردم به ذهنم نمیامد بندی
بدان که حال دخالت کردم در ایده
بیا توگوشی آبداری بنواز به گوش بنده
مشو متعجب از این همه فروع تنی
که من شما را دعوت میکنم به جنگ تنی
استاد با عرض معذرت. D:
گوشی به گوش آمدی ز راه ، تا قلب گوش مرا چاره اش کنی / بیچاره سکته کرده و رو به موت ، اما تو آمده ای پاره اش کنی ... ناجی در احتضار
.
جنگ تن به تن را دوست دارم
که سیلی خور ملس ، یک پوست دارم!!
اگر سیلی به گوش من نوازی
بیارم گوش دیگر پیش دستت
وگر دستت شتابان پیش نیاید
زنم با سر میان چشم هایت !!
رها کردم ردیف و قافیه ، وزن و عروض و بحر و قالب !!
بیا جنگی کنیم
تن با تن
گوش با گوش
چشم با چشم
بینی با بینی
لب با لب
...
ولش کن
بهتره پایین تر نریم داداش !!!!!!!!!!!!!!
Ali Mohammad Pour
.
ای استاد من فقط توگوشی گفتم
شما را جنگی تن به تن گفتم
شما به قصد جان و تن و مال من
خواهی ببری سر گوش تا گوش من
استاد اندکی صبر کن که من
هفته آتی مهمان شهر شهرتم
خواهم به مشهد شوم اندکی
گر شد در آنجا شعر گویم کمی
خوش باشی مینای همیشه خندون
دلتو ندی یه وقتی مفت و ارزون
استاد نبی گوشی رو داد به دستت
احسان رو کردی کلی مست و داغون
مینا اگه جور واجور و قشنگه
شنیده ام گاهی تو شعر میلنگه
وقتی نداره دیگه هیچ جوابی
یهو میبینی مینا دس به سنگه
اتل متل و بازی کلاغ پر
مهدی و این چند حرف آخر
امیدوارم خنده نره از لبات
شاد بکنی دوستات رو با خنده هات
گوشی احسان گوشی سونی بود
طنزای دوستان همه دیدنی بود
اگر که دیر میام اسیر کارم
بجز سه چار بیت که چیزی ندارم
شاد باشید و همیشه مست و خندون
استاد نبی ، متشکرم فراوون
شتر سواری با یه هسته در جیب
کامنت با گوشی با علامت سیب
عمرم همه بر باد شدو گوش ندادیم.....معتاد شدم از تپش ویبره گوشی...سبا
.
علی جان چون به مشهد آمدی گوشی بیار
روی سایلنت اش بذار ، در حال خاموشی بیار
روز قبلش یک پیامک زن به من تا جیم شوم
مشهدی بازی درآرم ، خانه ی داییم شوم
گر به مشهد آمدی من نیستم ؛ رفته م به «کنگ»
گر به «کنگ» آیی ، به قوچان ام ؛ پی سیمان و سنگ !!
تاعرُف ِ شابدولعظیمی پیش ما شرمنده است
حاتم طایی به لاف هم پیش بنده ، بنده است !!
***
پ.ن «کنگ»: روستای من در 26 کیلومتری باختر مشهد.
اگه تا همین جمعه بیای باغمون آلبالو داره
دیر بجنبی خونه هامون کرکس و لولو داره
دوش وقت سحر از بانگ گوشی
خواب بر من شد حرام که پاشو کوشی
با خود اندیشیدم در عالم چرتی
کیست این وقت سحر ترکاند این گوشی
نا اخم و آه و ناله گفتم بلی
بدیدم کسی نیست جز موزیک پلیر گوشی
بفهمیدم در اندر خواب ناز وقت سحری
دست نامبارک بنده لمس کرده صفحه گوشی
اوف استاد شما که گفتی قوچانی
مرا یاد گویش کردی کرمانجی انداختی
صدای محسن میرزا زاده و خانم عباسی
مرا مدهوش میکند این آواز کردی
استاد آلبالو و گیلاس گوارای وجودتان نازنینم
گر در حمل سیمان کمک خواستی تا بیاییم
.
هرگزدوست ندارم زیر قول و قرار خودم بزنم ..
پس بدونین این نقد نیست
گیر دادن به شعر هم نیست
گیر دادن به چیزی یه که منو آتیش می زنه؛ و اون بی حرمتی به خط و زبان فارسی یه !!
به خود خود خود خدا ما در فارسی - در واژگان فارسی - «ط» نداریم..
عرب ها هم - به همون خود خود خود خدا - «پ» ندارن !!!
پس چرا این دو تا جنس ناجور رو کنار هم میذارین؟
«تپش» از تپیدن - خویشاوند تپ ، تپانچه - تپان و...
شما رو به همون خود خود خود خدا «طپش» ننویسین..
جون داداش تون - مجتبا نبی زاده - فارسی ها رو فارسی بنویسین.
توفان
تهران
غلتیدن
توس
تپانچه
تاق
اتاق
تاس
تور
Saeede Tabatabayi
چرا میزنی درستش کردم
به گوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
پیامک تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم!
جواب دادن راه داره/وقت میخواد! گاه داره/اینجوری نیست عزیزم/گوشی کجا دستم داد؟/ من ندیدم تو دیدی؟/احسان و من سری از هم سواییم/دهسالی هست اینجاییم و اونجاییم/ دل دادنو نفهمیدم چی گفتی؟/منظورتو چرا درست نگفتی؟ ... احسان مثل یه دوست و یک برادر/منم براش یه خواهر بزرگتر!.../وقتی میرم نه که جواب ندارم/اینجا که نیستم جای دیگه گیرم/سنگی ندارم به خدا هر چی هست/ یه دل دارم همیشه عاشق و مست ... Mehdi Tavakoli ...
گفتم فدای قلب پاک و نازت / خورده نگیر ز مهدی از نیازت / یه وقتی شوخ و گاه گاهی پرو / حرف میاره مدام میره به هر سو / احسان که هست برات برادر / انشالله عمرش میشه صد برابر / شوخی سنگم واسه وزنه شعر بود / وگرنه من کی میشم اینقد حسود / ببخش منو به لبخند ملامت / امیدوارم تنت باشه سلامت / تقدیم به مینا اروجلو
شب شدو دگر گوشی بر زمین فکندم
وای فای را تا به فردا آف نمودم هم
تا فرداو روز از نو روزی از نو
تا استاد موضوع دهد از نو
این دخترک جوانک موش موشی
از مقنعه اش زده برون تک گوشی
لپ ها گلی و نگاه ها منگولی
افتاده به خواب تازه ی خرگوشی
عاشق شده بر جوانکی تاس و خپل
با دیدن طرح تازه یک گوشی
انگار که دکتر است این گوش دراز
در . . . کسان شود، همی با گوشی
غمگینم و معذبم، موبایلم کهنه
ای صاحب کائنات حرف من می گوشی؟
.
.
.
مجتبا نبی زاده// ما ز اعراب طا وظا آموختیم/انتفاع و انتزاع آموختیم/گچ و پژ را خواستیم صادر کنیم/هرچه کردیم هی نشد،افروختیم
گوشی ...
گوشی ... خالی نمیبینم ... دلم پر ... در گیر مشو با هر زبان ... بزرگند... دراین نزدیک نیست کوچک گوشی ... غافل پس دیوار ... هزاران گوش در .............. گوشی ...
سلام مهدی جان/نه رفته ام و نه شکسته/جایی میان شعرهایتان ته نشین شده ام/ برای همه نثرهایتان هم، نظمی دارم از استاد و ناظم و دوستان گرفته تا تازه واردها/ولی چه کنم که یاد کسی دستهای خنده ام را بسته/باید برای گریه هایم به چله بنشینم/نکند تا برگشتنم گوساله سامری ،گمراهتان کند
فهام:/
گوشم از حرفهای در گوشی پرست
سلام فهام جان /
ما را نه نشان ز گاو و خر هست / نه از خر و گاو بی ثمر هست / با همچو تویی کلام دارم / اما تو را قصد سفر هست / گوساله سامری شده دگر گاو / در چله نشین مرا خطر هست / گر خنده دگر به لب نیاید / درد تن و جسم مهدی شاید اثر هست / دل داده بودم به غم نشستم / دیدم که فکر غم بدتر هست / چندیست به طنز دل سپردم / این چاره ز بهر چارگر هست / گوش ار بدهی نه گوشواره / شاید مسافرت تو را مصر و قطر هست / گوشی موبایل را رسیت کن / تعویض بکن مدلهای دگر هست /
شاد و پرخنده باشید دوستااااااااااااااااااااااااااااااان
مطالب مشابه :
269- شکرخند (1) : «قند»
شرکت پارتیان مهندسی عمران-سازه-تحقیقات و مثل خر کله قند فهام:/ مجتبا نبی
اولین دانشنامه نرم افزار ایران softgozar.com
کلیه حقوق این سایت متعلق به شرکت مهندسی فناوری هوشمند اطلاعات فهام می
270- شکرخند (2) : «شتر»
شرکت مهندسی اين فهام است آمده با صد شتر شعر و غزل
272- شکرخند (4) : «گوشی»
شرکت مهندسی ساختمان « پی آمود پارتیان » در این پست معرفی شده ایم : http://partian.blogfa.com/post/91
سیستم اندازهگیری هوشمند (AMI) چیست؟
مقالات و مطالب وتصاویر مربوط به مهندسی برق (فهام) " توسط تارنمای مهندسی برق قدرت شرکت
قدر زبالههایتان را بدانید
مهندسی محیط گفتوگویی داشتهایم با مهندس حمیدرضا فهام، مدیرعامل شرکت پیشگامان صنعت و
شنیده ای از آکنتور
نگاهی به گزارشات 9 ماهه شرکت های گروه (ر ) رایانه و فنی مهندسی .
برچسب :
شرکت مهندسی فهام