نقاشی کودکان ومفاهیم آن

. امروزه تمام روانشناسان تجربی متقاعد شده­اند که رفتارهای گوناگون کودک در دوران­های مختلف پروش چه به صورت غریزی و چه بصورت اکتسابی همانند کاملی به تحولات ارثی و رشد نظام­های مغزی وی دارد. پژوهش­های پیاژه (1) نشان می­دهد که: فرآیند مطلق و ادراک کودک به طور دقیق ناشی از تحرکاتی است که در اطراف کودک وجود دارد و با تغییر آن تحرکات می­توان، این فرآیند را کند و یا تندتر نمود.

تجربیات دیگری بیانگر این نکته است که شالوده­های عصبی گوناگون، در تعبیر اولین ماهها و سالهای زندگی کودک، رشد می­کند و مرکب می­شوند، و فقدان یا افزایش محرکات می­تواند باعث تسریع یا کند شدن پرورش این شالوده­ها باشند اکنون دیگر در پرتو این دستاوردهای تازه، نظریه­های روانشناسی اسپنسر (2) که طبق آن بعضی اشکال رفتاری کودکان مثل بازی و فعالیت­های خلاقه­یی که از آن ناشی می­شود وابسته به آزاد شدن انرژی زیادی منحصر به کودکان است، مردود شناخته می­شود.

به تازگی نیز، دنیای کودکان و گرایش کودک به دویدن، بازی کردن، خط خطی کشیدن و نقاشی کردن را امری غریزی و یا وابسته به دنیای مخصوص رویایی کودکان دانسته­اند. طبق این نظریه پرورش کودک- همانند تکرار تحولات انواع- در ارتباطی موازی میان تحول رفتاری و تحول ارثی و شجره­ای کودک قرار گرفته است. قدر مسلم این است که در بسیاری از عکس­العمها، فعالیتها و اشکال رفتاری کودک اثر آشکاری از تکامل­گرایی دیده می­شود.

 و همانطور که کودک قبل از چهار دست و پا راه رفتن می­تواند شنا کند و و قبل از راه رفتن روی دو پا، می­تواند چهار دست و پا راه برود قبل از حرف زدن می­تواند راه برود، به همین ترتیب بعضی اشکال بازهای او ویا گرایش او به سوی نقاشی بسیار ابتدایی، می­تواند با رفتار انسانها اولیه، و با اشکال غریزیی ارتباط در اجتماع حیوانات، مشابه باشد.

حقیقت اجتماعی کردن رفتار کودک به امکان ارتباط او به وسیله، خطوط و علائم بستگی دارد. این موضوع در مورد نوعی از حشرات که درخشندگی دارند و به وسیله علائم نورانی با هم ارتباط برقرار می­کنند، و برای بعضی حیوانات که از طریق بو با هم در ارتباط هستند، و یا پرندگان دم خود با آواز، وطاوس  که به صورت تکامل یافته­تری جهت توجه ماده، پرهای دم خود را به صورت زیبایی باز می­کند، و بالاخره با پرواز زنبورهای عسل در مراسم عروسی که همگی نشان دهنده نوعی ارتباط بوسیله علائم هستند، نیز صدق می­کند.

 

کودک نیز در مراحل اولیه رشد خود را­ه­هایی مشابه را می­پیماید، و زمانی که با آب دهان بر روی اشیاء اطراف خود علائمی بجا می­گذارد، زمانی است که او به موجودیت و امکانات تأثیر خود بر محیط اطراف پی می­برد، اما این آثار و علائم از اولین صداهایی که او بر اثر شادی یا رضایت خاطر از گلو یا لبانش خارج می­سازد، کمتر مورد توجه بزرگسالان قرار می­گیرد. کودک با گذشتن از دورانی که طی آن از گلوی خود صداهای معینی بیرون می­آورد- کاری که میمونها هم قادر به انجام آن هستند- ورسیدن به زبان ملفوظ و بیان برخی ادارک­های انتزاعی، از محدوده دیگران انواع، خارج می­شود و دیگر شباهتی با حیوان ندارد.

از این زمان پرورش نظام عصبی و سیستم عضلانی به او امکان می­دهد که در محیط پیرامون خود سیاحت کند، آن را تغییر دهد، و بر آن تأثیر بگذارد. این اعمال کودک با گرفتن بعضی اطلاعات از واقعیات پیرامون خود و نیز بر اثر تجربه و دیدن خطاها، به او امکان پیشرفت می­دهد تا به سطح پیچیده­تری برای تجزیه و تحلیل برسد.

به گفته هارلو (3) در این مرحله، بازی وسیله اصلی سیاحت، خودآگاهی و به گذشته نگریستن می­شود: بازی دیگر ساده­ترین خصیصه خود را که متعلق به  رفتار غریزی دیگر حیوانات و به ویژه بچه میمونهاست، از دست می­دهد و وسیله، اصلی تکامل فکری و ارتباطی کودک با دنیای بزرگسالان می­شود. رسم و خط خطی و اصولاً هر نوع فعالیت بدوی هنری می­تواند معرف یکی از اشکال و یکی از مراحل بازی به صورت تکامل­یافته­تر و خلاق­تر آن باشد. دلیل آن نیز این است که دارای چنان خصیصه قابل نمایشی است، که امکان بیان ادارک انتزاعی و حالات پیچیده روحی را فراهم می­سازد. در این مرحله، کودک به طور ناخودآگاه مسائل و مشکلاتی را که در ارتباط با بزرگسالان برایش بوجود می­آید مطرح می­کند و درست با این مفهوم است که بازی و مخصوصاً نقاشی برای او به صورت یک فعالیت اجتماعی در می­آید. بازی دیگر بیانگر دنیای مخصوص و افسونی کودک نیست که در آن، کودک هر نوع ارتباطی را با واقعیت از دست می­دهد و با اشکال مخصوص به خود در تماس است، بلکه بازی به نظر او وسیله­ای است برای تدارک و مشارکت با واقعیت اشیاء و مخصوصاً افراد.

به همین دلائل است که بازی نمایشی و نقاشی به عنوان یک علامت- بیانگر تحول کودک- و سبب تکامل اوست: ادراک، حافظه، تخیلات، خلاقیت و نیز نیروی عضلانی تحت تأثیر این فعالیتهای نمایشی قرار  می­گیرد و برای کودک شناسایی امکانات کنترل اعمال او را فراهم می­سازد. در ابتدا، کودک خودش به تنهایی بازی می­کند و بدین ترتیب با اشیاء و محیط اطرافش تماس بر قرار می­کند، ولی در مرحله بعدی نقش بزرگسالان را بازی می­کند و فعالیت و روابط آنها را با خود و اجتماع، به صورتهای مختلف بازی، تکرار می­کند. در این مرحله، دیدن نمایش­های عروسکی و عادت به بازی با دوستان  در نقش بزرگسالان و بیان قصه با نقاشی و معرفی شخصیت­های غیر واقعی و یا واقعی به کودک امکان می­دهد که وارد دنیای بزرگسالان شود و به اصطلاح پایش روی زمین قرار گیرد.

 

نقاشی نیز در تشکیل شخصیت و روان کودک اهمیت بسزایی دارد و نه تنها، به او امکان شناسایی محیط و شرکت خود را در آن را فراهم می­سازد و یا سؤالاتی برایش مطرح می­سازد، بلکه به او امکان می­دهد تا مسائلی را که به صورت نامنظم از همه طرف برایش مطرح می­شود، به شکل صورت بندی شده منظم کند. به این ترتیب کودک با تجزیه مسائل مختلف موفق می­شود شالوده کم و بیش منظم و درستی از آنها ارائه دهد. در این معنی می­توان میان مفهوم نقاشی تعبیر خواب و رؤیا شباهتهایی ملاحظه نمود.

 آن طور که به اثبات رسیده است، فقط 20 درصد از زمان خوابیدن در ارتباط با خواب دیدن و رؤیا می­گذرد. نوزدان و کودکان از بزرگسالان بیشتر خواب می­بینند- از طرف دیگر، پژوهشهای انجام شده نشان می­دهد که اگر کسی را از خواب دیدن محروم کنند، گرفتار آشفتگی رفتاری خواهد شد. به همین ترتیب ممانعت از خواب دیدن در حیوانات نیز بر روند یادگیری و بخاطر سپری آنها تأثیر می­گذارد. خواب و رؤیا یک مرحله تنظیم و تقسیم بندی آگاهانه افکار و خاطرات و دوباره سازی ناخودآگاهانه حوادث قبلی است.

نقاشی کودک را در مراحلی که حوادث اطراف را دسته بندی و عرضه می­کند و روند تجدیدی و تکامل یافته­ای را از زمان خط خطی کردن ساده تا زمانی خطوطی معنی­دار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرستکتیو و شالوده منطقی رسم می­کند، می­توان چیزی شبیه خواب و رؤیا معنی کرد.

بنابراین با وجود تکرار، باید متذکر شد که نقاشی کودکان فقط یک وسیله پرورش خلاقیت و پختگی کودک- و یا شاخص تکامل- نیست و آن را باید بعنوان یک وسیله تحقیق و مبادله با محیط اجتماعی- با دنیای بزرگسالان که در اطراف کودک هستند- و همانند نشانه حالات عاطفی کودک در نظر گرفت.

در نقاشی کودک، خطی که بر تصویر صورت برادر کشیده شده است یا حذف بعضی افراد خانواده، ارزش کم و بیش سنگین برای بعضی از قسمتهای بدن خود قائل شدن، بکارگیری رنگ، از بین بردن و یا بیش ازحد بزرگ جلوه دادن بعضی حوادث همگی حکایت از نشانه­ها و علائمی می­کنند که دارای معانی روشن هستند و بزرگسالان با کمی دقت قادر به مشاهده و تعبیر آن می­شوند.

نادیده گرفتن این ندای کمک و یا سرکوب کردن آن با عمل کننده کپی برداشتن و رسم هندسی کشیدن، به معنی رها کردن کودک به حال خود و یا مجبور کردن او به ورود زودرس به نوعی زندگی ریاکارانه و سرکوب­گر است. هدف این کتاب، ارائه پیشنهادها و مثالهایی است که امکان گفتگو و تفاهم با کودک را به منظور به پرورش شخصیت و نیروی خلاق او فراهم می­آورد.

 نظر او جلب می­شود. و حرکات را با چشمانش تعقیب می­کند. کمی بعد او سرش را هم اندکی بطرف اشیاء و یا اشخاص در حال حرکت می­گرداند. در سه ماهگی او مرتب به دستهایش می­نگرد و اشیاء را لمس می­کند. از این زمان است که وی تجارب اساسی و مداومی در جهت فعالیتهای فکری و عاطفی خود پیدا می­کند. در سال 1972 بوور (1) در آزمایشی نشان داد که بر خلاف عقیده عمومی، نوزاد چند ماهه کاملاً قادر است بین تصویرهای دو بعدی و سه بعدی اشیاء تمایز قایل شود، جهت­های مختلف را در فضا تعقیب کند، و بنا بر گفته بریمر (2) به کمک ذهن و مغز خود از میان چند شییء یکی را برگزیند.

این کشفیات علمی بر پژوهشهایی که راجع به کودکان انجام می­گرفت اثر بسزایی کرد- اگر چه روابط بزرگسالان و کودکان در بیشتر مواقع هنوز مشخص نبود و اعمال کودکان برای بزرگسالان نا مفهوم می­نمود. بزرگسالان اصولاً امکانات فکری و عاطفی کودک را در سنین قبل از مدرسه ناچیز می­شمارند، زیرا کودک هنوز مانند زمانی که به مدرسه خواهد رفت، مجبور به انجام تکلیفی نیست و یا بطور کلی در بسیاری جهات او هنوز به بزرگترها وابسته است. ولی بنابر نوشته دوگراداو پونزو (3) به مجرد اینکه کودک به مدرسه می­رود، همه از او انتظاری بیش از قدرت واقعیش دارند. بزرگسالان اصولاً نوزاد را به عنوان موجودی کاملاً بی دست و پا و حقیر می­نگرند و عملاً نیز او را در قنداق می­پیچانند و در گهواره­اش قرار می­دهند، و اطراف آن را با پرده می­پوشانند تا نتوانند کوچکترین حرکتی کند و یا جایی را بیند، و در مقابل هر عمل واکنشی نشان دهد. در صورتی که ثابت شده است که نوزاد از اولین روزهای تولدش به اطراف خود نگاه می­کند.

 

1-    مراحل تکامل خط خطی کردن

آن چه کودک به صورت خط خطی عرضه می­دارد، به دلایل تکاملی نیز با هم توفیر دارند، و خط خطی کردن­های یک کودک یک ساله از نظر گستردگی و ساختار با نقش و خط­هایی که یک کودک 3 ساله می­کشد، خواه ناخواه فرق اساسی دارد.

کودکان معمولاً در یک سالگی است که مداد دردست می­گیرند ولی به جای خط کشیدن بیشتر با مداد بر روی کاغذ می­کوبند و بنابراین، به آسانی موفق نمی­شوند اثر بر روی کاغذ بر جای گذارند، ولی سرانجام در 18تا 20 ماهگی بطور کامل موفق به خط کشیدن می­شوند.

بررسی­هایی که توسط کلوگ (11) در مورد کودکان کشورهای مختلف جهان صورت گرفته، نشان می­دهد که از نقش کشیدن وجود دارند که نزد تمام کودکان دنیا یکسان هستند. پیدایش این روح نقش نگاری با عوامل رشد عضلانی و عصبی کودکان ارتباط مستقیم دارد. طبق این بررسی تکامل نقش نگاری در نزد کودکان طی پنج مرحله اصلی صورت می­گیرد، که به ترتیب عبارتند از: اثر یا خط نا مشخص، خط مشخص یا اشکال هندسی در هم، طرح یا در کنار هم قرار گرفتن چند شیئ، اجتماع چندین شکل مختلف و تصویرنگاری. در هر حال این پیشرفت به صورتی کاملاً منطقی انجام می­گیرد و مرحله بعدی همیشه ترکیبی است از علائم مرحله­های قبلی. به طور مثال علامت صلیب (+) که وقتی در مرحله دوم قرار می­گیرد، از برخورد دو خط افقی و عمودی مرحله اول بدست آمده است.

2-    کودک و میمون

دانستن این نکته جالب توجه است که کودک در نخستین مرحله خط­نگاری، رفتاری همانند انسانهای اولیه دارد. بنا به پژوهش موریس (15) در واقع شامپانزه­ها و گوریل­ها نیز دوست دارید خط­نگاری کنند. آن­ها هم مانند کودکان برای لذت بردن علائم و خطوطی رسم می­کنند. و نیز می­توانند با چشمهایشان حرکات مداد را به خوبی کنترل و تعقیب کنند. موریس متذکر می­شود که میمونها نیز مانند کودکان دو سال و نیمه، قابلیت ن را دارند که خطوط و اشکال مختلفی از قبیل: کشیدن خطوط و علائمی در محدوده، سطح کاغذ، تعادل بخشیدن به تصویرهای نا متعادل، تکمیل کردن تصویر ناقص، رسم خطوط صاف و یا زاویه­دار و اشکال هندسی رسم کنند. آنها نیز مانند کودکان برای لذت بردن نقاشی می­کنند. و هیچ اجتیاجی به پاداش و جایزه ندارند. طبق آزمایشاتی که انجام گرفته در مواقعی که به شامپانزه به خاطر یک خط نگاری  پاداشی داده شده علاقه حیوان نسبت به نقاشی کردن کم شده و توجه او بیشتر به پاداش جلب شده است. این مسئله در مورد کودکان نیز صادق است. زمانی که برای هر نقاشی به کودک پاداشی کودک داده می­شود، او نیز کم کم نسبت به لذت بردن خود بخودی از نقاشی­هایش بی میل می­شود. و بیشتر به جایزه و پاداش توجه می­کند.

ب- تکامل چهره­نگاری

 

1-آدمک

در فاصله سه تا چهار سالگی، کودک سعی می­کند تصویر شخص یا اشخاصی را بکشد. این تصویر شامل عناصر مشخص و معینی از قبیل یک دایره، به جای سر، و در اطراف چند خط به عنوان بازوها و پاهاست.

علت ساده بودن نقاشی در این سن از عدم شناخت تکنیک ناشی نمی­شود، بلکه این درست همان تصویری است که کودک از بدنش در ذهن دارد. این تصویر، دارای یک سر است که برای کودک مهم جلوه می­کند. زیرا سر موضع حس­های شنوایی و بینائی است و این دو، بر قراری ارتباط با خارج را مسیر می­سازند. و دیگر این که دارای بازوهایی است که امکان گرفتن و لمس کردن اشیاء را در بر دارد، و دارای پاهایی است که امکان جابجا شدن را فراهم می­کند. کودک در سالهای اول زندگی­اش هنگام کشیدن آدمک، بدن او را فراموش می­کند زیرا به نظر او وظیفهو عمل بدن زیاد مهم نیست، محصول گرافیکی که بر اثر ادارک کودکان این سن و سال در همه نقاط جهان بدست می­آید موجودی است که در همه جا شکل واحدی دارد- فقط ممکن است که این موجود به صورت افقی یا عمودی یا اریب بر روی کاغذ کشیده شود. بعد از این مرحله است که کم کم در داخل یک دایره، دو چشم بزرگ نمایان می­شود (شکل 5). این موجود دارای دو چشم می­شود، زیرا برای کودک هیچ چیز مثل چشم­ها در صورت او را جذب نمی­کند. آن­چه نوزاد را نیز به خود جذب می­کند و او آشنا را از نا آشنا تشخیص می­دهد، همین چشمها هستند.

3-صورت یا پرتره

تکامل تدریجی نمایش آدمک ابتدا از ترسیم با شروع می­شود و سپس به دیگر اندام­ها می­رسد، ولی در مورد نقاشی صورت یا پرتره این روند از بعضی جهات دگرگونه است. طی آزمایشی از شاگردان چند کلاس دبستانی یعنی شاگردانی که می­توانند بین تصاویر شخصیتهای مختلف فرق بگذارند، خواسته شد که تصویر خود و دیگر شخصیتهای مورد نظر را ترسیم کنند.

این آزمایش نشان داد که فقط 39 درصد از بچه­ها که از نظر سنی بزرگتر از بقیه بودند صورت یا پرتره خود و دیگران را گاهی حتی با نیم تنه کشیده­اند و 61 درصد بقیه با آنکه برای آنها توضیح داده شده بود که فقط تصویر چهره از آن­ها خواسته شده، همگی آدمکهایی با بدن و دست و پا کشیده بودند.

تصور کلی از چهره­نگاری یا پرتره که محدود به سرو صورت می­شود، برای کودکان نامفهوم، و یک برداشت تجریدی بزرگسالانه است. کودک اصولاً شخص را به طور کامل می­بیند، و تصویر هر فرد مورد نظر را از سر تا پا ترسیم می­کند ولی به مرور با زیاد شدن سنش موفق به درک پرتره یا صورت می­شود. از طرف دیگر این احتمال وجود دارد که نمایش کامل آدمک نشانه آگاهی جدید کودک از بدن انسان باشد و او می­خواهد بدین وسیله شناخت خود را از واقعیت­ها به اطلاع اطرافیان برساند. ضمن تجزیه و تحلیل تصاویر چهره که توسط کودکان کشیده شده، بدین نتیجه رسیدیم که روند پیشرفت از لحاظ بکارگیری تمام اجزاء چهره، روند منطقی و معینی ندارد، بدین معنی که در پرتره حتماً به ترتیب چشم، دهان، بینی و گوش قبل از مژه و مردمک چشم و داخل گوش ظاهر نمی­شوند.

 

در نقاشی­های مورد آزمایش ما، مردمک چشم بیش از بینی، و ابروها و مژگان بیش از گوش ظاهر می­شوند. در واقع کودک برای درک و شناخت خود از دیگران، از طرفی از مشخصات چشمگیر افراد که کلی و عمومی است (چشم قبل از بینی و دهان قبل از گوش مورد توجه قرار می­گیرد) و از طرف دیگر از فکر شخصی خود نسبت به آنها که کاملاً ذهنی است، کمک می­گیرد و سعی می­کند قبل از شروع به ترسیم، مجموعه تشخیص خود را عمق و کمال بخشد، و خصوصیت هر کس را هر چه بیشتر مشخص کند.


 


مطالب مشابه :


آموزش نقاشی .....میمون

برچسب‌ها: آموزش نقاشی کودکان, نقاشی میمون, نقاشی گام به گام برای کودکان, نقاشی




میمون

خالــــــه لیلا سایتی برای کودکان. میمون. آموزش گام به گام میمون عکس نقاشی




نقاشی کودکان ومفاهیم آن

بنابراین با وجود تکرار، باید متذکر شد که نقاشی کودکان فقط یک میمون. دانستن این کودکان




نقاشی کودکان و مفاهیم آن(2)

نقاشی کودکان و 2- کودک و میمون. آن­ها هم مانند کودکان برای لذت بردن علائم و




نقاشی های زیبا و کارتونی برای کتاب قصه کودکان و انیمیشن

نقاشی های زیبا و کارتونی برای کتاب قصه کودکان میمون میمونی نقاشی کای نیلسن برای




ماجرای تپلک و زیرک

شعر و سرود و داستان برای کودکان و نوشتن و نقاشی و بچه میمون کوچولوی بامزه به




آموزش آبرنگ water color

قلموهای که برای نقاشی با آبرنگ به کار می رود ،موهایی نرم و قابل انعطاف 7.قلموی میمون هندی




برچسب :