مسی...پسری که اسطوره شد

گفتگویی خواندنی با مادر مسی:

دانش آموز خوبی نبود ، یک کم تنبل بود / به عنوان مادر از خدا میخواهم خوشبخت باشد / بیش از همه از این خوشم می آید که مردم عاشقش هستند. / یک مادر همیشه از فرزندش خوب میگوید اما لئو واقعا قلب بزرگی دارد


28838897594451318879.jpg


برای خواندن این متن و گفتگوی زیبا به ادامه مـطلب بروید...

روسـاریو ؛ معاصـر 


استیک ران یا یک تکه ران گاو میخرم. اینها برشهای ماهیچه اند که در بارسلونا هم دیده ام ولی نمیدانم آنجا چه اسمی دارند. به تکه های گوشت نمک میزنم، در تخم مرغ می غلتانم و با آرد سوخاری میپوشانم. بعد آنها را سرخ میکنم تا خوب طلایی شوند و میچینمشان توی سینی فر. پیاز را خرد میکنم و تفت میدهم تا طلایی شود، بعد گوجه فرنگی خرد شده، یک کم آب، نمک، پونه و یک نوک شکر اضافه میکنم. حدود 20 دقیقه میگذارم حرارت ببیند. سس که حاضر شد، روی گوشت میریزم تا خوب همه جایش را بگیرد. مقداری هم پنیر خامهای یا پنیر سفت از یخچال درمیاورم، برشهای نازک میزنم و روی گوشت میچینم. بعد آنقدر میگذارم در فر بماند تا پنیر آب شود. تنها کاری که میماند این است که برای کنارش سیب زمینی سرخ کنم. «Milanesa a la napolitana» (شنیتسل ناپولیتانا) آماده کشیدن است.»


سلیا با شور و حرارت و تجربه یک آشپز خوب، غذای محبوب پسرش لیونل مسی را توصیف میکند: «وقتی میروم بارسلونا مجبورم دو سه بار در هفته این غذا را درست کنم،هر بار هم حداقل با 3 تا برش متوسط گوشت. دست میکنم لای موهایش و به او میگویم: (شنیتسل ناپولیتانا و میت - چای سنتی آرژانتینی-من باعث میشوند تو این همه گل بزنی.) راست است...

وقتی به رئال مادرید 3 گل زد، من آنجا بودم و غذای محبوبش را درست میکردم و برای عصر چای دم میکردم.»


لیونل ذائقه ساده ای دارد؛ شنیتسل ولی نه از گوشت خوک یا اسب. مرغ با سس فلفل، پیاز، گوجه و پونه. زیاد به غذاهای ریزه کاری شده شبیه آنچه برادرش، رودریگو میپزد اهمیت نمیدهد اما خب همه میدانند که رودریگو سرآشپز است و آرزو دارد دیر یا زود رستوران خودش را باز کند. طبیعی است که او دست به تجربه بزند و غذاهای جدید را امتحان کند، اگرچه برادر کوچک ترش همیشه هم قدر آنها را نمیداند. 


شیرینی زیاد دوست دارد؟ 


«بله، لئو عاشق شکلات و آلفاخور (بیسکویتهای سنتی با مغز کارامل؛ خوراکی ملی) است. وقتی میرویم اسپانیا مجبوریم کارتن کارتن با خودمان ببریم تا همیشه داشته باشد.» 


مادر مسی داستانی تعریف میکند درباره اینکه چطور وقتی بچه بوده، مربی اش به او قول میدهد به جای هر گلی که بزند یک آلفاخور به او بدهد و او هم در یک بازی 8 تا گل میزند. 

یک جورهایی سور راه می اندازد. 


مادر شماره 10 بارسا از ورای یک فنجان قهوه در کافه «لاتینا» در خیابان «سن مارتین روساریو» با شور و شوق فراوان درباره پسری حرف میزند که در سراسر دنیا سرشناس است. 


سلیا ماریا کوچیتینی اولیویرا د مسی با موی سیاه، لبخندی ملیح و خطوط چهره ای که یادآور لئو است (اگرچه میخندد و میگوید او کاملا به پدرش رفته) صدایی نرم و ملایم دارد. وقتی حرف میزند، اغلب نگاهش متوجه خواهرش، مارسلا، میشود که روبروی او نشسته. مارسلا کوچک ترین فرزند 

خانواده کوچیتینی است.

«مارسلا کوچیتینی د بیانکوکی»، مادرخوانده لئو و خاله محبوبش است.وقتی لئو به روساریو برمیگردد، دوست دارد در خانه او وقت بگذراند. 


سلیا میگوید: 

«مجبور میشویم برویم آنجا او را ببینیم یا بهش زنگ بزنیم و حالش را بپرسیم ولی خوب، خواهرم لوسش میکند؛ و امانوئل هم هست. این 2 تا جدایی ناپذیرند.» آنها از سنین خیلی پایین مدام فوتبال بازی میکردند.


سلیا اینطور به یاد می آورد: 

«5 تا پسر بودند، 3 تای من، ماتیاس، رودریگو و لئو و 2 تای خواهرم، ماکسیمیلیانو و امانوئل.

یکشنبه ها که میرفتیم خانه مادرم، عادت داشتند قبل از ناهار بروند در خیابان بازی کنند.» 

بازی های بی در و پیکری بودند، یا فوتبال یا تنیس با پا که آخرش اغلب لئو گریان به خانه برمیگشت! چون باخته بود یا بزرگترها حقه سوار کرده بودند!!

40880844649869427170.jpg

مارسلا هم اضافه میکند: 

«یک روز ماکسی، من را یاد این بازیها انداخت و به من میگفت که وقتی همه، اینجا در روساریو جمع شدند، میخواهد بین مسی ها و بیانکوکی ها بازی بگذارد، درست مثل قدیم ها.»


و این خاطرات ما را به مادر بزرگ "سلیا "رساند،

به غذاهای لذیذ و شیرینی هایش،

به جمع شدن های یکشنبه خانواده و شور فوتبال: 

«او بود که با بچه ها تا زمین تمرین میرفت، او بود که اصرار میکرد لئوی من را بازی بدهند، حتی با وجود اینکه به قدر کافی بزرگ نشده بود، با وجود اینکه از همه کوچکتر و ریزه بود؛

چون او همیشه ریزه بوده، آنها میترسیدند زیر دست و پا بماند، زخمی شود

ولی مادرم نمیترسید و اصرار میکرد: 

(به لیونل پاس بدهید، به اون کوچولو پاس بدهید، او است که گل میزند!

او بود که ما را قانع کرد برایش استوک بخریم. شرم آور است که امروز نمیتواند او را ببیند).


وقتی لئو ده سالش بود مرد! (به گفته خود لئو حرکت همیشگی بعد گلش که دستهایش رو به طرف آسمون بلند میکنه رو به مادر بزرگش تقدیم میکنه چون گفته که زندگی فوتبالیش رو مدیون مادر بزرگش هستش) ؛

ولی کسی چه میداند، شاید از آن بالا ببیند که لئو چه شده و به خاطر نوه ای که آنقدر دوستش داشت، خوشحال باشد.»


اما لئو چطور فوتبال را شروع کرد؟ از چه کسی یاد گرفت؟ این همه مهارت را از کجا آورده، ارثی است؟


«نمیدانم، از پدرش، از برادرانش، از پسر عموهایش. ما همیشه در خانواده مان عاشق فوتبال بوده ایم. من هم هوادار فوتبالم. اسطوره من؟ مارادونا. حرفه اش، گل هایش، همه را با شور زیاد دنبال میکردم. در زمین دونده بود.


وقتی دیدمش به او گفتم:

امیدوارم یک روز پسرم بازیکن بزرگی شود و تو بتوانی تمرینش بدهی و نگاه کنید چه شده ...حالا مارادونا مربی تیم ملی است...» . ( البته منظورش اون دورانی بوده که مارادونا هنوز مربی آرژانتین بوده )

63949676842921904993.jpg

مکث در داستان!


موبایل روی میز زنگ میخورد. سلیا عذرخواهی میکند و میرود یک گوشه تا جواب بدهد،

در این فاصله مارسلا داستان کودکی لئو را از سر میگیرد:

«شگفت انگیز بود، حتی قبل از اینکه 5 سالش شود، جوری توپ را کنترل میکرد که نظیر نداشت. عاشقش بود، هیچ وقت دست برنمیداشت. با شوت در ورودی را نشانه میگرفت و آنقدر میزد که اغلب همسایه ها از او می خواستند یک کم آرام تر بازی کند!».


سلیا تلفن را قطع کرده، مینشیند و به موافقت سر تکان میدهد:

«بدترین مجازاتی که میتوانستیم با آن تهدیدش کنیم، این بود؛ امروز تمرین نمیکنی!»،

ولی او اصرار میکرد و میگفت: نه مامان، خواهش میکنم، واقعا بچه خوبی میشوم، نگران نباش، قول میدهم ...بگذار بروم و بازی کنم، (آنقدر التماس و پافشاری میکرد تا من را راضی کند. لئو بچه کج خلقی نبود، تنبل هم نبود، همیشه بچه خوب، آرام و خجالتی بوده، درست مثل حالا».


واقعا؟ 


« بله، واقعا.

اصلا هیچ اعتنایی به شهرت نمیکند، وقتی به روساریو برمیگردد، همیشه میخواهد برود و با امانوئل، پسر خاله اش این دور و بر در خیابان سن مارتین چرخ بزند. 

وقتی هم به او میگوییم نمیشود، که مردم شهر وقتی او را ببینند، دیوانه میشوند و نمیگذارند 2 قدم بردارد؛

ناراحت میشود، این را درک نمیکند و میرنجد.

در بارسلونا با لباس ورزشی میرود «کورته اینگلس» (فروشگاه زنجیره ای).

رونالدینیو عادت داشت موهای او را به هم بریزد و از او بپرسد دیوانه شده که با این سر و وضع میرود بیرون. اصلا توجه نمیکند که کیست. به این خاطر، معروف بودن، عکس امضا کردن یا عکس گرفتن با هواداران مایه ناراحتی اش نیست...».


پیراهن بازیکنان تیم ملی آرژانتین به دیواره های کافه آویخته شده، پیراهن لئو هم آنجاست، زیر یک پنجره با شماره 30 بارسلونا:

«آنها نمیدانند من مادر او هستم، حتی با اینکه ما در این شهر زندگی میکنیم.»؛

این را سلیا میگوید،

زنی که خودش را از شهرت دور نگه میدارد و خوب واقف است که شهرت با چه خطرهایی همراه است و زندگی خودش و فرزندانش را در اولویت قرار میدهد.


خیلی خب، ولی از اینکه مادر یک ستاره است چه احساسی دارد؟


« افتخار میکنم، خیلی. 

خواندن مطلبی راجع به او در روزنامه- اینجا هم اندازه اسپانیا زیاد است- دیدن شماره پیراهنش یا تماشای بچه هایی که پیراهن او را پوشیده اند ... مالامال از غرورم میکند و به این خاطر است که انتقاد از بازی اش یا شنیدن اطلاعاتی غلط درباره زندگی اش آزارم میدهد.

این ها روی عمق روح آدم اثر میگذارد؛

وقتی یک نفر زنگ میزند و میگوید:

(فلان و بهمان را دیده ای؟) دردناک است.


لـئــو؟


به ندرت چیزهایی را که درباره اش مینویسند، میخواند. اگر هم توجه کند، اثر زیادی رویش نمیگذارد ولی گفتن ندارد که روزهای سختی هم داشته،

او هم دلتنگی های خودش را داشته، وقتی مصدوم بوده، ماه ها دور از میدان، وقتی اوضاع آنطور که میخواهد پیش نمیرود، در چنین مواقعی، درنگ نمیکنم؛

چمدانم را میبندم و میروم بارسلونا تا ببینم چه شده، نزدیکش باشم، تا جایی که میتوانم مراقبش باشم.

لئو همیشه مشکلاتش را توی خودش ریخته ولی در عین حال بزرگتر از سنش بوده؛

یادم است، وقتی در مورد احتمال بازگشت اش به آرژانتین حرف زدیم،

به من گفت:

(مامان، نگران نباش، میمانم، تو برو، خدا با ما است.

او خیلی با اراده است).

مادر دوباره میرود سراغ موفقیت های او،


مردمی که در هر 2 سوی اقیانوس آتلانتیک دیوانه " flea " (کک) هستند:


«بیش از همه از این خوشم می آید که مردم عاشقش هستند.

فکر میکنم به این دلیل عاشقش هستند که ساده است، فروتن است، آدم خوبی است.


همیشه به دیگران فکر میکند و مطمئن میشود که همه اطرافیانش روبراه هستند؛

والدین اش، برادر و خواهرها، بچه های شان، خاله و عموزاده ها. همیشه به خانواده اش فکر میکند.

بله،

من مادرش هستم و یک مادر وقتی از بچه هایش حرف میزند، از تخم چشم هایش، همیشه خوب میگوید اما لئو قلب بزرگی دارد.»


88225182713294480503.jpg

یک مادر آینده فرزندش را چطور میبیند؟


« در زمینه فوتبال، امیدوارم مثل پله، مثل مارادونا تاریخ ساز شود، امیدوارم جلو برود، خیلی جلو ولی ورای همه، به عنوان مادر از خدا میخواهم خوشبخت باشد، خانواده داشته باشد،زندگی کند چون هنوز واقعا زندگی نکرده. 

او خودش را با دل و جان وقف فوتبال کرده. نه بیرون میرود و نه خیلی از کارهایی را که جوانان همسن و سالش انجام میدهند، انجام میدهد.

به این خاطر امیدوارم زندگی فوق العاده ای داشته باشد. لیاقتش را دارد.» 


هوا بیرون پنجره تاریک شده، رفت و آمد ماشین ها هم بی نظم تر شده اتوبوس ها، ون های زهوار دررفته، ماشین هایی که پشت سر ابری از دود به جای میگذارند، یک گاری پر از کهنه جات که اسبی لاغر میکشدش و مردمی پرشمار که به سمت مغازه ها و ایستگاه های اتوبوس میروند؛

سلیا باید برود خانه، ماریا سول، کوچک ترین فرزند خانواده در خانه منتظرش است. 

مارسلا باید برونو را از مدرسه فوتبال بردارد،باران می آید و سلیا اصرار میکند که میهمان هایش را تا وسط شهر برساند؛

میروند تا ماشین را بیاورد،


دم در چند کلمه آخر با مارسلا درباره ترس های یک مادر- مصدومیت، پولی که میتواند یک نفر را مغرور کند- رد و بدل میشود: 


«در حال حاضر، بچه های من و لئو واقع بینی شان را از دست نداده اند؛

من، خانواده ام و خانواده خواهرم در همان شهری زندگی میکنیم که در آن به دنیا آمدیم، در همان خانه همیشگی، محله دیگری نرفته ایم، نخواسته ایم ریشه هایمان را رها کنیم و بچه ها هم مثل همیشه اند. امیدوارم هیچ وقت عوض نشوند. امیدوارم آنچه برای دیگر بازیکنان اتفاق افتاده، آنهایی که خودشان را در شهرت گم کرده اند، برای آنها رخ ندهد.» 


یک فولکس واگن خاکستری کنار پیاده رو می ایستد، سلیا در خیابان های جنوبی روساریو سریع میراند؛


از کنار مدرسه قدیم لئو رد میشود و میگوید:


«دانش آموز خوبی نبود ، یک کم تنبل بود.»

  ...


مطالب مشابه :


مسی و خانواده

پادشاه لئو - مسی و خانواده - همه چیز درباره ی افسانه ای به نام لیونل آندرس مسی - پادشاه لئو




دانلود گلهای بازی رئال مادرید-بارسلونا2012

لیونل مسی - دانلود گلهای بازی رئال مادرید-بارسلونا2012 - تم,کلیپ,عکس,مطلب,دانلود,خبر, و هر چیزی




تمامی عناوین مسی

پادشاه لئو - تمامی عناوین مسی - همه چیز درباره ی افسانه ای به نام لیونل آندرس مسی - پادشاه لئو




کلیپ جدید ضایع شدن مسی مقابل رونالدو !!!! آخر خنده...

رونالدو و مسی - کلیپ جدید ضایع شدن مسی مقابل رونالدو !!!! آخر خنده -




آخرین مصاحبه منتشر شده از مسی

پادشاه لئو - آخرین مصاحبه منتشر شده از مسی سایت آپارات(سرویس اشتراک ویدئو) سایت ورزش 3.




مسی...پسری که اسطوره شد

پادشاه لئو - مسی پسری که اسطوره شد سایت آپارات(سرویس اشتراک ویدئو) سایت ورزش 3.




برچسب :