اثر مار کبری

یکی از نکاتی که در تفکر سیستمی به صورت جدی مورد تاکید قرار می‌گیرد، «افزایش افق تحلیل» است. از آنجا که این بحث بسیار مهم و گاه بسیار پیچیده است، اجازه بدهید آن را از یک مثال ساده آغاز کنیم.


  اثری که می‌خواهیم به آن بپردازیم "اثر کبری" نام دارد. سالها پیش وقتی هند مستعمره‌ی انگلیسی ها بود، تعداد مارهای کبری در سطح شهر دهلی زیاد شده بود و این یک خطر جدی محسوب می‌شد. دولت احساس کرد به تنهایی نمی‌تواند از عهده‌ی مدیریت این وضعیت بر بیاید. به همین دلیل تصمیم گرفته شد که شهروندان به مشارکت دعوت شوند. برای هر مار مرده‌ای که تحویل می‌شد، جایزه‌ای نقدی در نظر گرفته شد. این استراتژی ابتدا بسیار موفقیت‌آمیز بود و مارهای مرده‌ی زیادی تحویل شد. به نظر می‌آمد که در طول زمان باید تعداد مارهای مرده کم و کمتر می‌شد. اما با کمال تعجب دیده شد که تعداد مارهای مرده تحویلی هر روز در حال افزایش است!

احتمالاً می‌توانید دلیلش را حدس بزنید. مردم احساس کردند این کار درآمد خوبی دارد و بسیاری از آنها به پرورش مارهای کبرا پرداختند تا درآمد خوبی به دست بیاورند. ماجرا در همین جا تمام نشد. دولت اعلام کرد که دیگر برای مارهای کبرای مرده جایزه نمی‌دهد! حالا مردم که میدیدند این کسب و کار دیگر رونق ندارد،‌ مارهای خود را در گوشه‌ و کنار شهر رها کردند. هر کس مارهای خود را به دورترین نقطه از خانه‌اش می‌برد و رها می‌کرد و می توانید حدس بزنید که همان زمان که یک نفر در سمت دیگر شهر، مارهایش را رها می‌کرد، کسی هم بود که از آن سمت شهر به این طرف آمده بود تا مارهای خود را رها کند!

اجازه بدهید مثال دیگری را هم بررسی کنیم. در ویتنام زمانی که مستعمره‌ی فرانسوی‌ها بود، به دلیل زیاد شدن موشها، دولت برنامه‌ای برای مشارکت شهروندان تدوین کرد. طبق این برنامه، شهروندان موش‌ها را می کشتند و دفن می‌کردند و دم موش را می‌بریدند و برای دولت می‌آوردند تا پاداش خود را بگیرند.

بعد از مدتی تعداد زیادی موش‌های دم‌بریده در شهر دیده می‌شد! مردم ضمن حمایت از موشها و کمک به رشد و تکثیر و زندگی آنها، دم های آنها را می‌بریدند و به دولت تحویل می‌دادند و دوباره موش‌ها را رها می کردند تا موش‌ها زاد و ولد کنند و درآمد بیشتری را به ارمغان بیاورند.

در هر دو مثالی که دیدیم، یک ویژگی مشترک وجود داشت و آن اینکه فقط به «نخستین تاثیر یک تصمیم» توجه شده بود. در حالی که اگر افق دید خود را گسترش دهیم و عمیق‌تر کنیم می‌توان دید که هر تصمیمی، زنجیره‌ای از اتفاقات را رقم می‌زند و بدون در نظر گرفتن این زنجیره نمی‌توان اثرات ناشی از یک تصمیم را تحلیل کرد.

مشابه همین تصمیم‌ها را در اقتصاد و فضای کسب و کار هم می‌توان مشاهده کرد:

در سالهای گذشته، حمایت از بنگاه‌های اقتصادی زودبازده، شبیه همین مشکلات را در ایران ایجاد کرد. واقعیت این است که کسب و کار، به هر حال «زود بازده» نیست و رشد و تثبیت آن زمان می‌برد. اعطای وامهای کوچک به مردم و انتظار از درآمدزایی سریع توسط آنها، باعث شد که بسیاری از مردم با دریافت این وام‌ها خودرو‌های قسطی بخرند و به جابجایی مسافر در سطح شهر‌ها بپردازند. افزایش ناگهانی عرضه خدمات در حوزه‌ی «حمل و نقل مسافر» باعث شد درآمدها کاهش یابد. در نهایت «جوانان بیکار» به «جوانان بدهکار» تبدیل شدند و اگر از گروه اول کار خوبی برنمی آید از گروه دوم انجام هر کار بدی را نیز می‌توان انتظار داشت

در ایران، بعد از زلزله بم، برای کمک به مردم زلزله زده آب شرب برای ساکنان مناطق مسکونی رایگان اعلام شد. به عبارتی، از مشترکین خانگی آب بها دریافت نمی‌شد. این درحالی بود که هنوز باید بابت آب کشاورزی آب‌بها پرداخت می‌شد. پس از اجرای این سیاست، بخشی از آبیاری زمین‌های کشاورزی هم توسط آب شرب انجام شد و عملاً مصرف آب افزایش یافت. درنتیجه، سیاستی که به منظور رفاه زلزله زدگان تنظیم شده بود، پس از مدتی خود به یک مسئله جدید تبدیل شد.

در بسیاری از شرکتها، استفاده از دوربین‌های مدار بسته هم نتیجه‌ی مشابهی داشته است. احساس «دیده شدن دائمی» و «نامطلوب» بودن این حس،‌ باعث می‌شود که «دیده شدن» و «دیده نشدن» به یکی از دغدغه‌های کارکنان تبدیل شود. قبلاً بخشی از کارکنان از کار فرار می‌کردند و بخشی دیگر، به کار فکر می‌کردند. حالا وجود دوربین‌ها همه را روی یک سوال متمرکز کرده: «کجا دیده می‌شویم؟ کجا دیده نمی‌شویم؟» و آمارها نشان می‌دهد در چنین محیط هایی، حتی کارکنان متعهد هم ترجیح می‌دهند ساعت و دقایق بیشتری از روز خود را در «نقاط کور» تردد کنند! بنابراین ضمن اینکه گروه اول همچنان کم‌کاری می‌کنند و با چشمان باز رو به مانیتور می خوابند و هر وقت خسته شدند به نقاط کور پناه می‌برند،‌ فرار از دیده شدن و کار کردن،‌ به دغدغه‌ی کارکنان متعهد نیز افزوده می‌شود!

نمونه‌هایی که خواندید در ادبیات مدیریت و تفکر سیستمی به «اثر کبری» معروف است


نویسنده: محمد رضا شعبانعلی.



مطالب مشابه :


اصول کارآفرینی

حـــــقـــــــــوق - اصول کارآفرینی - 1- مسيررشدوتوسعه يافتگي كشورها :* كشورهاي توسعه




با کارآفرینان ایرانی

در این وبلاگ مطالب مرتبط با کارآفرینی اصول و فنون مذاکره مهارتهای مسئله یابی و تصمیم گیری




دیدبان جهانی کارآفرینی

کارآفرینی ، اصول مذاکره ، مسئله یابی - دیدبان جهانی کارآفرینی - جستارهایی در حوزه کارآفرینی




اصول کارآفرینی

موسسه فرهنگی اقتصادی فکربرتر - اصول کارآفرینی - تجارت الکترونیک بازاریابی ومدیریت فروش




اصول مذاكرات خوب، اصولي يا حرفه‌اي

کارآفرینی - اصول مذاكرات خوب، اصولي يا حرفه‌اي - ما زنده به آنیم که آرام نگیریم




سمینار هوش تجاری

کارآفرینی ، اصول مذاکره ، مسئله یابی - سمینار هوش تجاری - جستارهایی در حوزه کارآفرینی ، اصول




اصول کـارآفـرینـی مدیریت کسـب و کـار

اصول کـارآفـرینـی مدیریت کسـب و کـار ( مفاهیم سازماندهی ، حقوقی و فنآوری اطلاعات )




اثر مار کبری

کارآفرینی ، اصول مذاکره ، مسئله یابی - اثر مار کبری - جستارهایی در حوزه کارآفرینی ، اصول و




پروژه های هندوانه ای

کارآفرینی ، اصول مذاکره ، مسئله یابی - پروژه های هندوانه ای - جستارهایی در حوزه کارآفرینی




برچسب :