رابطه علم ودین
علم و دین
تاریخ شکل گیری مسئله
مسئله رابطه علم و دین یکی از موضوعات چالش برانگیز کلام جدید است. البته این موضوع بطور پراکنده در گذشته های دور اندیشه فلسفی نیز دیده می شود ولی طرح این مسئله به عنوان یک مسئله مستقل فلسفی – کلامی به اندیشه غربی و اواخر دوره مدرنیته باز می گردد. در قرون وسطای مسیحی نیز می توان تنازع میان علم و دین را دید، هر چند این تنازع نه بطور خاص میان گزاره های دینی و گزاره های علمی بلکه میان رهبران کلیسا و عالمان دینی خود را نشان می داد. می توان گفت؛ این مسئله در اوایل مدرنیته نیز به این مقدار چالش برانگیز نبوده است زیرا در ابتدا چالش زیادی میان دانشمندان و کلیسا وجود نداشت و دانشمندان عموما با دین مخالفتی نداشتند، بلکه موضع مثبت با آن داشته و به الهیات طبیعی روی آورده و می کوشیدند تا با شواهدی از قوانین و نظامات شگفت انگیز طبیعت که در پرتو علوم طبیعی به آن دست یافته بودند، وجود خدا را اثبات کنند. دانشمندان مهم زیادی وجود دارند که افراد متدین محسوب می شدند؛ گالیله (1564 - 1642) رابرت بویل (627 - 1691)، نیوتون (1642 - 1727) و ... . گالیله تعارض میان علم و دین را ظاهری می دانست. از آنجا که کتاب تکوینی طبیعت و کتاب تدوینی وحی، هر دو یک نگارنده دارد و آن خداوند است، پس چون منبع هر دو یکی است، تعارضی و تضادی نمی تواند بین آن دو حاصل شود.
«بر درگاه علم نوشته اند: شما باید ایمان داشته باشید. این خصوصیتی است که عالم نمی تواند آن را کنار بگذارد.» ( پلانک، به نقل از مهدی گلشنی، از علم سکولار تا علم دینی، ص 52)
ولی با پیشرفت بیشتر علم و ضعیف شدن کلیسا در برابر آن، ارتباط میان علم و دین روز به روز چالش برانگیزتر شد. بنابراین می توان گفت مسئله علم و دین نخستین بار میان علم مدرن و دین مسیحیت مطرح شد. مسئله دیگری که در این قرن پیش آمد و زمینه برخورد بیشتر علم با دین را موجب شد، نظریات جدید زمین شناسی که توسط چارلز لایل مطرح شد تاریخ پیدایش و وجود کره زمین را مبتنی بر تکامل و تطور تدریجی می دانست. این نظریه با آموزه های کتاب مقدس مسیحیت سازگار نبود. نظریه انتخاب طبیعی و تکامل تدریجی انواع که داروین مطرح کرد و این نظریه خود پیامدهای کلامی متعددی داشت. برهان اتقان صنع، تفاوت بنیادین انسان و دیگر موجودات و نظریات مطرح شده در کتاب مقدس درباره پیدایش جهان و ... تنها برخی از گزاره های دین مسیحیت بودند که با طرح چنین نظریات علمی به چالش کشیده شدند.
صورتبندی مسئله
بطور کلی می توان گفت؛ روش علمی و روش دینی دو گونه از شناخت انسان نسبت به جهان هستند. بشر در تلاش برای شناخت پدیده های عالم و جستجوی حقایق نهفته در آن، رشته هایی را در میان علوم به وجود آورده که هرکدام عهده دار بحث و بررسی از جنبه های گوناگون عالم طبیعی و مجردات بوده و به نام خاصی خوانده می شوند، مثلا علوم فیزیکی خبر از چگونگی پدیده های مادی داده و علوم زیستی سخن از یاخته های اولیه جهانداران می گوید و... از طرف دیگر، دین نیز با اتکا به وحی به بیان نظام کلی عالم و شرح نظام مند جهان پرداخته است.
نسبت میان این دو دیدگاه نسبت به جهان، تحت عنوان مسئله «رابطه علم و دین » محل بحث فلاسفه و متکلمین است. مراد از دین در این بیان، مجموعه معارف وحیانی است که مشتمل بر اعتقادات و احکام عملی بوده و برای هدایت انسانها و تکامل روحی آنان، از طرف خداوند بر انبیای پیشین و پیامبر اسلام نازل شده و در کتاب و سنت اظهار گردیده است. و معرفت دینی همان اطلاعات و دانش هایی است که متدین به دین خاص دارا بوده و با پژوهش علمای دینی از منابع و متون دینی، در مجموعه علوم و معارف دینی تدوین و تنظیم گردیده اند.
علم در معانی مختلف استفاده شده است. در مسئله علم و دین، برخی علم را به معنای محدود تجربی می دانند که از روش حسی استفاده می کند و در مقابل دانش به معنای اعم و فلسفه به عنوان معرفت عقلانی، از دوران نوزایی علمی (رنسانس) به علوم تجربی خوانده می شوند. ولی به نظر برخی دیگر، معنایی عام تر (به لحاظ روش)برای علم در نظر می گیرند. مطابق این دیدگاه ما در مسئله علم و دین با رشتههای علمی سروکار داریم که از طرق عادی کسب معرفت به دست میآیند، علم مشترک لفظی است و معانی متعددی دارد، گاهی مراد از علم مطلق دانستن است، گاهی مراد از
علم مهارت است و گاهی مراد از علم یقین (در مباحث فقهی و ...) است. یکی از معانی علم رشته علمی است و مراد از رشته علمی، مجموعه اطلاعات درباره یک موضوع معین است که محور وحدت بخشی آنها را گرد هم آورده، به تعبیر فنّیتر مجموعهای از گزارهها و مفاهیم که محور وحدت بخشی مثل موضوع، غایت یا روش آنها را گرد هم آورده است رشتههای علمی متعددی داریم و معمولاً متفکران و معرفت شناسان برای طبقه بندی رشتههای علمی مختلف ملاکهایی را به دست میدهند. در گذشته دانشها را بر اساس موضوع تقسیم میکردند. امروزه دانشها را ابتدا بر اساس روش و دانشهای هم روش را براساس موضوع و احیانا غایت تقسیم میکنند، یعنی با استفاده از یک روش مختلط، علوم را طبقه بندی میکنند. اجمالاً چهار روش عادی (روشی است که در اختیار همگان است و همه افراد بشر میتوانند با استفاده از آن به کسب علم و دانش بپردازند) برای کسب معرفت وجود دارد. مراد از روش عادی. معرفت شناسان راه های کسب معرفت را این چهار طریق می دانند:
1. حسی: علوم تجربی اعم از طبیعی (مثل فیزیک، شیمی، زمینشناسی و...) و انسانی (مثل جامعهشناسی روانشناسی، اقتصاد و...) برپایه این روش به وجود آمدهاند. روش علوم تجربی، استقراء و تجربه است، یعنی با مشاهده و مطالعه جزئیات آغاز می شود، و پس از استقراء و آزمایش موارد خاص به نتیجه کلی می رسد و قانون علمی به دست می دهد.از نظر تاریخی، بهره گیری از این روش در طبیعت شناسی، به عصر شروع نهضت علمی(قرن شانزدهم میلادی)، و به فرانسیس بیکن انگلیسی(1561- 1626)نسبت داده شده و از او به عنوان پیشاهنگ تجربه گرایی یاد می شود.
2. عقلی: روش رشتههایی چون فلسفه، منطق و ریاضیات.
3. نقلی: مثل روش علم تاریخ، لغت، جغرافیای سیاسی و ... .
4. شهودی: روش دانشهایی مثل عرفان یا شاخهای از روانشناسی که از طریق روش کشفی ـ شهودی به دست میآید.
بنابراین، مطابق این دیدگاه مراد از علم، در مسأله علم و دین، دانشها و رشتههای معرفتی است که به واسطه این روشهای چهارگانه به دست میآید. درباره نسبت میان علم و دین، نظرات متفاوتی ارائه شده است؛ ماتریالیست ها (ماده باوران) معتقد به عدم نسبت میان علم و دین هستند چرا که معتقدند دین یک امر موهوم است و نمی تواند گزاره های صادقی درباره جهان اطراف ما ارائه کند. از دیدگاه آنها جهان صرفا مادی است و تنها روش قابل اعتماد برای کسب علم روش تجربی است. برخی معتقدند دین و علم دو حوزه مستقل از هم هستند. دین روشهای خاص خود را دارد و به کلی با رویه های علمی فرق دارد و در علم قرینه ای ندارد. و برخی به سازگاری میان این دو رای می دهند. در مقالات بعدی به پاسخ های ارائه شده به مسئله علم و دین خواهیم پرداخت.
گروه دین و اندیشه تبیان
منابع:
1. ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، نشر مرکز دانشگاهی، 1388.
2. جان اف هات، علم و دین از تعارض تا گفتگو، ترجمه بتول نجفی، انتشارات کتاب طه، 1382.
3. مهدی گلشنی، علم و دین و معرفت در آستانه قرن 21، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1385.
4. امیرعباس زمانی، علم، عقلانیت و دین (درآمدی بر کلام جدید)، انتشارات دانشگاه قم، 1383.
5. مهدی گلشنی، از علم سکولار تا علم دینی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1388.
مطالب مشابه :
مباحث بلاغي، بخش دوم (علم معانی)
Green leaf - مباحث بلاغي، بخش دوم (علم معانی) - برگ سبزیست تحفه درویش***چه کند بینوا ندارد بیش - Green leaf
کلیات ادبی (5): علم معانی
هاشمیات - کلیات ادبی (5): علم معانی - کل حزب بما لدیهم فرحون - موضوعات
قواعد درس چهاردهم عربی سوم انسانی
موضوعات وب. نکته های 2 – علم معانی از معانی جمله و مطابقت اسالیب آن با «مقتضای حال»بحث می
ادامه مطالب مربوط به علم بلاغت
علم معانی: معانی در لغت جمع معنیّ بر وزن مفعول میباشد که اسم یکی از موضوعات علم بیان
تعریف علم معانی و بیان = Таърифи илми маонӣ ва баён
ادبیات فارسی = Адабиёти форсӣ - تعریف علم معانی و بیان = Таърифи илми маонӣ ва баён - - ادبیات
خلاصه ای از بخش معانی جواهر البلاغه
موضوعات وب. اخبار و خلاصه علم معانی بیانگر کلیه ی سبکها یا بافتهای کلامی است که گوینده هدف
رابطه علم ودین
مسئله رابطه علم و دین یکی از موضوعات چالش برانگیز کلام جدید علم در معانی مختلف استفاده
بلاغت
علم معانی: معانی در لغت جمع معنیّ بر وزن مفعول میباشد که اسم یکی از موضوعات علم بیان
علم غیب از دیدگاه قرآن
بررسی موضوعات باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند، و آیاتی که در قرآن مجید مربوط به «علم
جلسه اول اصول استنباط
موضوعات وب. علوم برای اینکه بتوانیم معانی ومفاهیم یک زبان را علم منطق چگونه فهمیدن
برچسب :
موضوعات علم معانی