امام و آل سعود و جام زهر
بسم الله الرحمن الرحیم
« کم من ثناء جمیل لست اهلاٌ له نشرته »
« اللهم الرزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام »
به مناسبت نزدیکی به ایام حج تمتع و پیوند پیام سالگرد کشتار حج خونین که در سالگرد واقعه کشتار حجاج انقلابی توسط امام صادر شده است و در ادامه این پیام اولین و مهمترین سخنان امام درباره پذیرفتن قطعنامه 598 به دلیل همزمانی با آن بیان شد و به همین دلیل به پیام قطعنامه 598 امام معروف شد.قسمتی از دانستههای اندک خود را جهت اطلاع علاقمندان بر روی وبلاگ خود قرار میدهم.در صورت داشتن سئوال و ابهام در زمینه مطالب این وبلاگ میتوانید با ایمیل ([email protected]) با من در میان بگذارید.
به دلیل اینکه برخی اطلاعات آمده در این مقاله تا کنون در فضای اینترنت و سایتها و وبلاگها حتی سایتهای انگلیسی و عربی تا آنجایی که جستجو کردم وجود نداشت.لطفا برای استفاده از این مطلب شرعاً، تنها با ذکر منبع به صورت لینک و یا با درج آدرس وبلاگ قطعنامه 598 ( http://resolution598.blogfa.com/ ) اقدام فرمایید.آماده پیشنهادات و انتقادات و نظرات سازنده شما هستیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
29 سال پیش در چنین روزهایی در تاریخ 13 مهر 1360، در پی انجام مراسم برائت از مشرکین در مراسم حج آن سال، پادشاه عربستان سعودی خالد بن عبد العزیز در پیامی[1] به امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در اعتراض به این اقدام زائران ایرانی،و بر اساس گزارشهای ساختگی و دروغ و احتمالا تعمدی،مراتب اعتراض خود را به حضرت امام اعلام و ضمن اعلام مغایر دانستن اقدامات زائران ایرانی در مراسم برائت از مشرکین،با توصیهها و رهنمودهای ایشان،با محکوم کردن و زیر سئوال بردن این اقدامات آن را باعث نارضایتی سایر زائران و مغایر اهداف حج و قُدسیت اماکن متبرکه دانست.پادشاه سعودی ضمن متهم کردن زائران ایرانی به همراه داشتن مواد مخدر در سفر حج،رفتار زائران ایرانی در برائت از مشرکین را ناشی از تحریک مدیران حج ایران بیان داشت.در پایان هم خالد بن عبدالعزیز از امام میخواهد با توجه به پیروی و احترام زائران ایرانی به امام، دستورات لازم مبنی بر پرهیز از اَعمالی که در این پیام به زائران ایرانی منتسب میکند، را بدهند.در آن زمان روابط ایران و عربستان در شرایط عادی به سر میبرد و جزء مسأله دخالت عربستان در اتهام زدن به ایران در حمله به مخازن نفت کویت که چند هفته پیش از این نامه رخ داده بود علت خاصی برای بر هم خوردن روابط فی مابین دو کشور پیش نیامده بود تا مسأله حمله به حجاج ایرانی برای اولین بار به وجود آمد.تا قبل از این یک بار در اوایل پیروزی انقلاب در 31 فروردین 1358 هیأت عاليرتبه مذهبى عربستان سعودى به رياست محمدالسبيل امام جماعت مسجدالحرام و سفير عربستان در تهران با امام ملاقات داشتند.و امام درآن جلسه فرمودند:«حكومت سابق ما براى اينكه همه طور خدمت به اربابهاى خودش بكند، در اينجا فجايع كرد، و در خصوص زائرين بيت اللَّه الحرام مضيقه هايى ايجاد كرد؛ و گاه نسبت به مسئولين دولت سعودى چيزهايى گفت كه شايد پيش ايرانىها يك ناراحتيهايى از آنها هم حاصل شد. و ما پس از رفتن او و قطع يد غاصبه او متوجه اين هستيم كه در سالهاى آتيه مملكت سعودى با ايرانى هايى كه براى زيارت بيت اللَّه و حرمين شريفين مىآيند، چه نحو عمل خواهد كرد. ايرانىها نظر به اين معنا دوختهاند كه با برادران خودشان چه نحو عمل خواهد شد. و من اميدوارم كه اكنون كه دست ظلم از اين مملكت كوتاه شده است و تبليغات سوئى كه مىكردند از بين رفته است، برادرهاى ما با هم برادر باشند و رفتار آنها رفتارهاى برادرانه باشد و براى حجاج بيت اللَّه تسهيلات فراهم كنند، و از خداى تبارك و تعالى اين توفيق را خواستارم ».
امام پنج روز بعد در تاریخ 18 مهر1360،به پیام خالد بن عبدالعزیز پاسخ دادند[۲]در پاسخ امام به پادشاه سعودی ضمن تأیید اظهارات سفارت جمهوری اسلامی ایران در جده مبنی توصیه امام بر پرهیز از اعمال تفرقه انگیز و کوشش در جهت اتحاد و همبستگی(با تأکید بر وحدت شیعه و سنی) در حج مانند اقتدا به ائمه جماعت سنی و...؛ حرمين شريفين،را مركز عبادت و سياست اسلامى در عهد رسول اللَّه- صلوات اللَّه عليه- برشمردند.ایشان دخالت در امور سياسى و اجتماعی را نیاز مبرم و از اهم امور مسلمین برشمردند و در این زمان كج فهميها و غرض ورزيها و تبليغات وسيع ابرقدرتها را باعث دوری از این امر دانستند تا جائیکه دخالت در این امور در حرمين شريفين جرم شناخته میشود و پليس سعودى در داخل مسجدالحرام و در جايى كه به حكم خدا و به نصّ قرآن مجيد[۳] براى همه كس محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگير نمايند و به زندان بفرستند.امام در این پیام ضمن اعلام مشحون[۴] بودن عبادت حج از سیاست؛ فلسفه آن را قیام برای قسط و علیه ظلم و ستمگران بیان کردند و تنفر زائران سایر کشورها و مسلمانان جهان را به دلیل رفتار پلیس و مأموران سعودی در برخورد با زائران و ضرب و هتك و به حبس كشيدن مهمانان خداى متعال، به جرم شعار عليه اسرائيل و امريكا، دانستند نه به خاطر برائت از مشرکین.
امام در این پیام بارها به گزارشهای خلاف واقع رسیده به پادشاه سعودی اشاره و آنها را تحریف شده خواندند و به خالد پیشنهاد فرمودند:" آيا شما از اين فجايع كه در حرمين شريفين، در مأمن الهى و در جوار قبر رسول اللَّه- صلوات اللَّه عليه- به بار مىآيد مطلع هستيد؟ يا مسائل به صورتى غلط و انحرافى براى شما ترسيم مىگردد....بهتر بود شما اشخاص امينى را مأمور گزارشها نماييد"[۵].
امام در ضمن این پیام خطاب به مقامات عربستانی فرمودند:"اگر دولت حجاز از اين فريضه عبادى- سياسى، كه هر سال در مواقف كريمه حرمين شريفين با حضور ميليونى مسلمانان تشكيل مىشود، استفاده سياسى اسلامى مىنمود، احتياج به امريكا و هواپيماهاى آواكس آن، و ساير ابرقدرتها نداشت و مشكلات مسلمانان حل مىشد. مىدانيم كه امريكا اين هواپيماها را از آن جهت در اختيار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائيل از آنها استفاده نمايد. چنانكه ديديم كه آواكسهاى امريكايى براى تفرقه بين ايران و ساير مسلمانان عرب گزارشى سرتاسر دروغ داد مبنى بر بمباران مراكز نفتى كويت توسط ايران."[۶]
امام همچنین به پادشاه سعودی توصیه کردند:" اميد آن است كه دولتهاى اسلامى و خصوص دولت عربستان سعودى، كه در مركز سياست اسلامى واقع است، با ما هم صدا و همفكر شوند؛و هر يك در كشورهاى خود شيرينى حمايت بىدريغ ملتها را بچشند، و همچون دولت مردمى ايران از اين نعمت بزرگ الهى بهره مند شوند".[۷]
مراسم برائت از مشرکین هرساله برگزار میشد تا اینکه در حج سال 1366 مقارن روز جمعه 9 مرداد،8 روز پس از تصویب قطعنامه 598 در شورای امنیت سازمان ملل، حکومت سفاک آل سعود دست به اقدامی از قبل طراحی شده و با پشتیبانی و هدایت امریکا زد و با حمله مسلحانه به وسیله پلیس این کشور به زائرین شرکت کننده در مراسم برائت از مشرکین که به صورت راهپیمایی برگزار میشد باعث به شهادت رسیدن بیش از 400 زائر بیت الله الحرام و زخمی شدن بیش از 600 زائر شد.نیمی از این شهدا را زنان تشکیل میدادند.از این شهدا 275 نفر ایرانی و بقیه از حجاج سایر کشورهای اسلامی مانند لبنان،پاکستان بودند. این مسأله باعث خشم مردم و مقامات جمهوری اسلامی ایران خصوصا حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) گشت و موجب قطع کامل روابط ایران و عربستان شد.این اقدام سعودیها در کشتار حجاج معروف به حج خونین یاجمعه خونین شد. امام از این واقعه به نام مسأله حجاز نام میبردند.این در زمانی بود که ایران از نظر موقعیت نظامی در جبهه های جنگ با عراق در اوج قدرت قرار داشت و عراق در موضع ضعف قرار داشت. صدام حسین و برخی سران عرب از جمله ملک حسن پادشاه مراکش و ملک حسین پادشاه اردن و حسنى مبارك، رئيس رژيم حاكم بر مصر از كنار اين فاجعه بزرگ انسانى بىتفاوت گذشتند و به تأييد و ارسال پيام تبريك براى ملك فهد[۸] پادشاه وقت عربستان پرداختند.این حادثه به حدی برای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سخت بود که ایشان در اینباره فرمودند:«اگر مىخواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا برداريم و ثابت كنيم كه فرقى بين محمدرضاخان و صدام امريكايى و سران حكومت مرتجع عربستان در اسلام زدايى و مخالفتشان با قرآن نيست و همه نوكر امريكا هستند و مأمور خراب كردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه ملتها، باز به اين زيبايى ميسر نمىگرديد، و همچنين اگر مىخواستيم به جهان اسلام ثابت كنيم كه كليدداران كنونى كعبه لياقت ميزبانى سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جز تأمين امريكا و اسرائيل و تقديم منافع كشورشان به آنان كارى از دستشان برنمیآيد، بدين خوبى نمىتوانستيم بيان كنيم و اگر مىخواستيم به دنيا ثابت كنيم كه حكومت آل سعود، اين وهابيهاى پست بيخبر از خدا بسان خنجرند كه هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند، به اين اندازه كه كارگزاران ناشى و بىاراده حاكميت سعودى در اين قساوت و بى رحمى عمل كردهاند، موفق نمىشديم و حقا كه اين وارثان ابى سفيان و ابى لهب و اين رهروان راه يزيد روى آنان و اسلاف خويش را سفيد كردهاند ... صدام و حسين اردنى و حسن مراكشى به حمايت از جنايت آل سعود اعلام همبستگى نمايند، گويى عربستان سنگر بزرگى را فتح كرده است و در كشتن صدها زن و مرد بىدفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روى اجساد مطهر آنان به پيروزى نظامى بزرگى نايل آمده است كه به يكديگر تبريك مىگويند و حال آنكه جهان در اين ماتم نشسته و دل پيامبر خاتم شكسته است[۹] همچنین ایشان در جمع اعضاى هيأت دولت گفتند:« گر ما از مسئله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمىتوانيم [از] مسئله حجاز بگذريم.» [۱۰]
اعزام حج توسط جمهوری اسلامی ایران تا سال 1370 انجام نشد تا اینکه با مذاکرات دولت وقت اعزام زائر از سرگرفته شد و در مورد مراسم برائت از مشرکین توافق بر انجام این مراسم، بدون راهپیمایی و در زیر چادرها و شد.
در تاریخ 27 مرداد 1367 امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به دلیل تشخیص مصلحت و غربت و مظلومیت که إن شاءالله به حول و قوه الهی در آینده به آن خواهم پرداخت و پرده از روی برخی مسائل آن بر خواهم داشت،رسماً قطعنامه 598 را یک سال بعد از تصویب آن پذیرفتند.و چون جان عزیزتر از جانم حضرت روح الله ارواحنا فداه در اواخر عمر شریفشان به علت کهولت سن و بیماری و .... که بماند! کمتر سخنرانی عمومی داشتند و بیشتر پیام میدادند.در اولین پیام که بعد از پذیرفته شدن قطعنامه 598 ، در اولین سالگرد واقعه حج خونین(کشتار حجاج) دادند؛ به این دو واقعه یعنی کشتار حجاج توسط آل سعود و پذیرفته شدن قطع نامه 598 و مسائل مربوط به جنگ به طور مفصل پرداختند که همین جا همه را به مطالعه عمیق و دقیق این پیام و تدبر در آن دعوت میکنم.
در اینجا گزیده و گلچینی از این پیام را که معروف به پیام قطعنامه امام هست را می آورم که در قسمت ابتدای این پیام مربوط به مسأله حج خونین است و در ادامه به پذیرفتن قطعنامه 598 می پردازند که متن کامل این پیام را میتوانید از همین وبلاگ(http://resolution598.blogfa.com/post-4.aspx) مشاهده کنید.
"على رغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بىرحمانه حجاج بىدفاع و زائران مؤمن و موحّد به وسيله نوكران امريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.مسلمانان جهان در سال گذشته و براى اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابراهيم- عليه السلام- كه دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در مناى رضايت حق جشن گرفتند. و بار ديگر امريكا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بىپناه ما كشتهها گرفتند؛ و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بر پيكر نيمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند .... آرى، در منطق استكبار جهانى هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شرك خواهد شد، و «مفتى»ها[۱۱] و مفتى زادگان اين نوادگان «بَلعَم باعورا»ها[۱۲]، به قتل و كفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مىبايست آن شمشير كفر و نفاقى كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيره خواران بنى اميه- عليهم لعنة اللَّه- براى نابودى و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام، يعنى حضرت ابى عبداللَّه الحسين- عليه السلام- و ياوران با وفاى او، پنهان شده بود مجدداً از لباس همان ميراث خواران بنى سفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين- عليه السلام- را در آن هواى گرم، در كربلاى حجاز و در قتلگاه حَرَم، پاره كند؛ و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را «خارجى» و «ملحد» و «مشرك» و «مَهدورالدم» معرفى كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند؛ كه ان شاء اللَّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد .... ما زائران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولتها و حكومتهايشان به مكه سفر كردهاند، جاى دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يافت. آل سعود براى پرده پوشى جنايات هولناك سال گذشته خود و همچنين توجيه صدٌّعن سبيل اللَّه[۱۳] و منع حجاج ايرانى از ورود به حج، زائران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهاى دربارى و «مفتى»هاى خودفروخته- لعنة اللَّه عليهم- در كشورهاى اسلامى خصوصاً حجاز توسط رسانهها و مطبوعات دست به نمايشها و سخنرانيها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زائران درباره فهم و درك فلسفه واقعى حج و نيز پى بردن به ماجراى از پيش طراحى شده شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا تنگ خواهند نمود. و مسلّم در چنين شرايطى رسالت زائران بسيار سنگين است. بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكردهاند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بيحاصل و بىثمر باقى مانده است .... ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است. و به همان اندازهاى كه آن كتابِ زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرارِ آفرينش در دل خروارها خاك كج فكريهاى ما دفن و پنهان گرديده است .... اما آنچه زائران عزيز بايد بدانند اينكه امريكا و آل سعود حادثه مكه را يك مبارزه فرقهاى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده؛ و ايران و رهبران آن را به عنوان كسانى كه هوس رسيدن به يك امپراتورى بزرگ را در سر مىپرورانند معرفى مىكنند تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشههاى شوم جهانخواران بيخبرند تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براى كسب آزادى ملتها در مسير كسب قدرت سياسىمان و گسترش قلمرو جغرافياى حكومت اسلامى است. البته براى ما و همه انديشمندان و محققانى كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همه حوادث جهانِ اسلام خود را شريك غم و شادى مسلمانان مىداند تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند؛ و يا بالاتر از آن، زائرانى را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفتهاند به لشكركشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم نمايند! و دليل و مدرك اين كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسئولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند! آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بيگانه باشد؛ و اينگونه سفرها براى مسئولين كشورى و لشكرى تعجبآور و توطئهانگيز مىشود. از نظر استكبار، مسئولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بروند، آنها را به حج چه كار! دست نشاندگان امريكا آتش زدن پرچم امريكا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و امريكا و اسرائيل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشتهاند؛ و نيز مسئولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى كردهاند! .... كشتار زائران خانه خدا توطئهاى براى حفظ سياستهاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلّم- است. و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد .... پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و منارههاى تزئيناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياستهاى غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشستهاند .... مگر مسلمانان نمىبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند، كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملّاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بيشعور حوزههاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنهها، و در يك كلمه «اسلام امريكايى» را ترويج مىكنند؛ و از طرف ديگر، سر بر آستان سرور خويش، امريكاى جهانخوار، مىگذارند.مسلمانان نمىدانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و «خادم الحرمين» به اسرائيل اطمينان مىدهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمىبريم! و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مىكنند. واقعاً چقدر بايد رابطه سران كشورهاى اسلامى با صهيونيستها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سران كشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائيل از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به يك چنين معامله كثيف سياسى و خودفروشى و وطن فروشى نمىشدند.آيا اين حركات براى جهان اسلام شرمآور نيست؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمىباشد؟ آيا از مسلمانان كسى نيست تا بپاخيزد و اينهمه ننگ و عار را تحمل نكند؟ ... به سوى كعبه نماز مىگزاريم و به سوى كعبه مىميريم. و خدا را سپاس مىگزاريم كه در ميثاقمان باخداى كعبه پايدار ماندهايم و پايههاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهادهايم. و منتظر هم نماندهايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كشورهاى اسلامى و غير اسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم. ما غير از خدا كسى را نداريم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمىداريم .... بعضى افراد تا قبل از حادثه تلخ و شيرين حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين به خوبى درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال مىكردند كه در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است؛ و اگر هم فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مىشود. و چه بسا افراد ساده دلى تصور مىكردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اينگونه مسائل سياسى را خواهد داشت، كه به مخالفان خود حتى بيش از اين هم اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايى خواهند داد. و دليل اين مدعا اجازه راهپيماييهايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مىشود.ولى اين مسئله بايد روشن باشد كه آنگونه راهپيماييها هيچ گونه ضررى براى ابرقدرتها و قدرتها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپيماييهاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سرسپردگان شوروى و امريكا ختم مىشود. و درست به همين جهت است كه با كشتار دسته جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مىشود، و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتى ساده دلان مىفهمند كه نبايد سر بر آستان شوروى و امريكا نهاد.ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشأ تحولات بزرگى در جهان اسلام و زمينه مناسبى براى ريشه كن شدن نظامهاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى نماها خواهد بود. و با اينكه بيشتر از يك سال از حماسه برائت از مشركان نگذشته است، عطر خونهاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصا نقاط عالم مشاهده مىكنيم. حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست. آيا دنيا تصور مىكند كه اين حماسه را چه كسانى سرودهاند و هم اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كردهاند كه بىمحابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيستها مقاومت مىكنند؟ آيا تنها آواى وطنگرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خود فروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مىريزد؟ اگر اينچنين بود، اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خوردهاند! شكى نيست كه اين آواى «اللَّه اكبر» است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيت المقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و «مرگ بر امريكا،شوروى و اسرائيل» گفت؛ و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد او نيز با نثار خون و به رسم شهادت آرميد. آرى، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت. و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فروريخت، و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد؛ و چطور خواب بنى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب درّيه فلسطين از شجره مباركه «لاشَرقية ولاغربية» ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليتهاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعلههاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد. و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است. و حال آنكه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايههاى بالقوه انقلاب خود تلقى مىكنيم و هم آنهايى كه با مركّب خون طومار حمايت از ما را امضا مىكنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مىگويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهين بىدرد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نمودهاند مىبوسم؛ و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچههاى آزادى و كمال نثار مىكنم. و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مىكنم: خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلبها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است و شراره كينه انقلابىتان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مىدانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب سختيها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كم درآمد و خصوصاً اقشار كارمند و ادارى، در تنگناى مسائل اقتصادى نيستند؛ ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مىكنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كردهاند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شريف ايران هميشه در مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است .... لاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسئولين نظام ايرانِ انقلابى بايد بدانند كه عدهاى از خدا بيخبر براى از بين بردن انقلاب هركس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فوراً او را «كمونيست» و «التقاطى» مىخوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد. بايد خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. امريكا و استكبار در تمامى زمينهها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند، در حوزهها و دانشگاهها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كردهام. اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مىكنند. اينها با قيافهاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بى دين معرفى مىكنند. بايد از شرّ اينها به خدا پناه بريم. و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هرچه روحانى و عالِم است حمله مىكنند و اسلام آنها را اسلام امريكايى معرفى مىنمايند راهى بس خطرناك را مىپويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مىشود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است. و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق كاخهاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد. امروز خمينى آغوش و سينه خويش را براى تيرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهاى دشمنان باز كرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مىكند. جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمىشناسد. و ما بايد در جنگ اعتقادىمان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم. ان شاء اللَّه ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختيهاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مىكند. و چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر امريكا فرود آمده است. چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت ايران سقوط اركان و كنگرههاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات امريكا را در اين كشور شكسته است. و چه شيرينى بالاتر از اينكه مردم عزيزمان ريشههاى نفاق و مليگرايى و التقاط را خشكانيدهاند. و ان شاء اللَّه شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفتهاند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نمودهاند از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره بردهاند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين- عليه السلام! اذناب امريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسئلهاى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنههاى نبرد مقايسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است. نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد. تمامى اينها خيالات باطل مليگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. مليگراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مىگوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پساى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجىام، واى نيروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين، و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آوردهاند كم نشده است.فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند. پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد.امروز روز هدايت نسلهاى آينده است. كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اينگونه خواسته است. و ديروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا ان شاء اللَّه روز پيروزى جنود حق خواهد بود. ولى خواست خدا هرچه هست ما در مقابل آن خاضعيم. و ما تابع امر خداييم؛ و به همين دليل طالب شهادتيم. و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غيرخدا نمىرويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم. همه مىدانند كه ما شروع كننده جنگ نبودهايم. ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كردهايم. و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است؛ و استكبار از همه كمينگاههاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمايه داران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم. و حال آنكه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كهاى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانههاى گرگ منزل گرفتهايد. برخيزيد كه اينجا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! امريكا و شوروى در كمين نشستهاند، و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرأت اينهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- داشت؟ امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى امريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايى نمود. و اينجانب به نظامهاى امريكايى و اروپايى اخطار مىكنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرونرفتهايد، از خليج فارس بيرون رويد. و هميشه اينگونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود؛ كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خليج فارس بفرستند.به دولتها و حكومتهاى منطقه، خصوصاً به عربستان و كويت مىگويم كه همه شما در ماجراجوييها و جناياتى كه امريكا مىآفريند شريك جرم خواهيد بود. و ما تا به حال از اينكه همه منطقه در كام آتش و خون و بىثباتى كامل غوطهور نشود، دست به عملى نزدهايم. ولى حركات جنون آميز ريگان مطمئناً حوادث غيرمنتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مىكند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد بازندهايد.خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر امريكا اينقدر ذليل و ناتوان نكنيد. اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد.بحمداللَّه از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچههاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است؛ و مىرود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستكبران فرو ريزد.نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كىْ و تا كجا ما را تحمل مىكنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهىمان نمىشناسند. به گفته قرآن كريم، هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمىدارند مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيستها و امريكا و شوروى در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبىِمان را لكهدار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياست نفرت و كينه توزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مىدهند؛ و با دلسوزيهاى بيمورد و اعتراضهاى كودكانه مىگويند جمهورى اسلامى سبب دشمنيها شده است و از چشم غرب و شرق و ايادىشان افتاده است! كه چه خوب است [به] اين سؤال پاسخ داده شود كه ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ايران، در چه زمانى نزد غربيها و شرقيها احترام و اعتبار داشتهاند كه امروز بىاعتبار شدهاند! آرى، اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين- عليهم السلام- را با دستهاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بىفرهنگ به رسميت بشناسند؛ ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف؛ آنها ولىّ و قيّم باشند ما جيره خوار و حافظ منافع آنها؛ نه يك ايران با هويت ايرانى- اسلامى؛ بلكه ايرانى كه شناسنامهاش را امريكا و شوروى صادر كند؛ ايرانى كه ارابه سياست امريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى امريكا و شوروى شرق و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت الحمايگى آنان خارج شده است، كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مىكند. كنترل و حذف سلاحهاى مخرّب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولى اين نيز يك فريب قديمى است. و اين همان چيزى است كه اخيراً از گفتههاى سران امريكا و شوروى و نوشتههاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنهها و محرومين در جهانِ مالكيتهاى بىحد و مرز سرمايه داران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى- انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود؛ و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بىمحتواى دنياى مادىاند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزشهاى معنوى قابل ذكر نمىباشند.من به صراحت اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مىكند. و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه ريزى كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم. و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مىكنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى كفر و شرك آشنا مىسازد.و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسئله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود .........[۱۴] "
و این قصه سر دراز دارد....
ادامه دارد إن شاء الله.
یادداشتها :
[1] - متن پیام ملک خالد بن عبدالعزیز پادشاه وقت عربستان سعودی به امام خمینی رحمۀ الله علیه به این شرح است:"
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیة الله امام خمینی،سفارت جمهور اسلامی ایران در جده اظهار داشته بود که جنابعالی دستوراتی به زائران ایرانی بیت الله الحرام صادر فرمودید و آنان را ملزم به بذل کوشش جهت تحقق همبستگی بین مسلمانان و پرهیز از دست زدن به کارهای تفرقه انگیز و همچنین اقتدا ائمه جمعه و جماعت در حین بجا آوردن نماز در مساجد و پیروی از حکم ثبوت رؤیت هلال ماه ذی الحجه در عربستان سعودی ولو اینکه رؤیت هلال در ایران به ثبوت نرسیده است، خوشبختیم که سپاسگزاری و قدردانی خود را از جنابعالی بخاطر این احساسات و این توجهات نیک ابراز داریم،لکن متأسفانه برخی از زائران ایرانی خانه خدا به تحریک از سوی مدیران خود به رهنمودهای شما عمل ننموده و دست به اعمالی به نام شما زدند که علاوه بر اینکه با هدف جنابعالی منافات دارد، مغایر با هدفهای حج و قدسیت اماکن متبرکه بوده است.این اعمال بعنوان مثال بدین شرح است.1- برخی از زائران ایرانی پشت هجر اسماعیل تجمع کرده که یکی از بزرگانشان با صدای بلند بین طائفین و کعبه مشرقه شروع بدادن شعار نموده است.2- گروه زیادی از زائران ایرانی دست به یک راهپیمائی در گرداگرد مطاف زده و در حالیکه همان شعارهای سابق را تکرار می کردند؛ دست تکان به حجر الاسود نزدیک میشده و شعار الله اکبر الخمینی اکبر، الله واحد الخمینی واحد، سر میدادند این رفتار باعث نارضاریتی و تنفر زائران بیت الله الحرام گردیده و بدون شک این عمل به اعتبار و منزلت ایران لطمه وارد می آورد.حکومت عربستان سعودی با زائران ایرانی با تعقل و ملایمت برخورد نموده است و دلیل حسنِ نیتِ حکومت عربستان سعودی و مراعات آن از قدسیت حج، آزاد نمودن این عده از بازداشت شدگانِ زائرانِ ایرانی، حتی آن کسانیکه مواد مخدر به همراه خود داشتند است.در پایان بخاطر اینکه حکومت عربستان سعودی ناچار به اتخاد اقدامات لازم در مورد آنان نشود بجا یافتیم که آنچه به وقوع پیوست به استحضار جنابعالی برسانیم. امیدواریم که جنابعالی دستوارت خود را مبنی بر دوری جستن زائران ایرانی از این کارها و تنها، اهتمام ورزیدن به ادای مناسک حج که برای آن روانۀ خانه خدا شده اند صادر فرمایید. اطمینان داریم که زائران ایرانی از دستورات جنابعالی پیروی و بدان احترام می نمایند. از خداوند سبحان مسئلت داریم که همگان را در آنچه صلاح اسلام و مسلمین هست موفق بدارد. خداوند شما را حفظ فرماید.
خالد بن عبد العزیز پادشاه عربستان سعودی تاریخ 7/12/1401 هجری موافق 13/7/1360 "
[۲]پیام امام خمینی در جواب پیام ملک خالد پادشاه عربستان.
"بسم اللَّه الرحمن الرحيم.
حضرت ملك خالد بن عبد العزيز، پادشاه عربستان سعودى.
مرقوم شما واصل گرديد. آنچه كه سفارت جمهورى اسلامى گفته است صحيح است. اينجانب تمام گرفتاريها و بدبختىهاى مسلمين و دولتهاى كشورهاى اسلامى را در اختلاف و نفاق بين آنان مىدانم. چرا بايد دولتهاى اسلامى با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيرههاى زير زمينى، خصوصاً موجهاى نفت كه رگ حيات ابر قدرتهاست، و برخوردارى از تعليمات حيات بخش قرآن كريم و دستورات عبادى سياسى پيامبر اسلام- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- كه مسلمانان را به اعتصام به «حبل اللَّه» دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير مىفرمايد، وبا داشتن مَلاذ و ملجأيى چون حرمين شريفين، كه در عهد رسول اللَّه- صلوات اللَّه عليه- مركز عبادت و سياست اسلامى بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسى عبادى ريخته مىشده است، اكنون به واسطه كج فهميها و غرض ورزيها و تبليغات وسيع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسى و اجتماعى، كه مورد احتياج مبرم و از اهمّ امور مسلمين است، در حرمين شريفين جرم شناخته شود و پليس سعودى در داخل مسجدالحرام و در جايى كه به حكم خدا و به نصّ قرآن مجيد براى همه كس حتى منحرفين محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگير نمايند و به زندان بفرستند.جرم اين مسلمانان شعار بر ضد امريكا و اسرائيل، اين دشمنان خدا و رسول بوده است.من نمىدانم مسائل و جرياناتى كه در كشور شما و حرمين شريفين مىگذرد بهطور صحيح به شما گزارش مىدهند، يا همچون شعارهاى ايرانيان، كه در همه جا شعار آنان مشهور است، براى شما تحريف شده و برخلاف واقع گزارش دادهاند. و نمىدانم ائمه جماعات حرمين شريفين از اسلام چه برداشت كردهاند و از حج بيت اللَّه الحرام، كه سرتاسر آن مشحون به سياست، و سرّ جعل آن قيام انسانها به قسط و رفع ستمگريها و چپاولگريهاست، كه سياست كلى انبياى عظام و خصوص حضرت رسول خاتم- صلوات اللَّه عليه و آله و سلم- است چه فهميدهاند كه زائرين حرمين شريفين را به اسم اسلام از دخالت در سياست و حتى از شعار عليه اسرائيل و امريكا منع و مسلمانان را، به دلخواه امريكا و اسرائيل و ساير دشمنان اسلام و بر خلاف سيره پيامبر عظيم الشأن اسلام- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- و مسلمانان صدر اسلام، از دخالت در سياست منع مىكنند و عمداً يا از روى جهالت و غفلت مقدمات سلطه اجانب را بر ممالك اسلامى حتى حرمين شريفين، مهبط وحى و مهبط ملائكة اللَّه فراهم مىنمايند. اگر دولت حجاز از اين فريضه عبادى- سياسى، كه هر سال در مواقف كريمه حرمين شريفين با حضور ميليونى مسلمانان تشكيل مىشود، استفاده سياسى اسلامى مىنمود، احتياج به امريكا و هواپيماهاى آواكس آن، و ساير ابرقدرتها نداشت و مشكلات مسلمانان حل مىشد. مىدانيم كه امريكا اين هواپيماها را از آن جهت در اختيار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائيل از آنها استفاده نمايد. چنانكه ديديم كه آواكسهاى امريكايى براى تفرقه بين ايران و ساير مسلمانان عرب گزارشى سرتاسر دروغ داد مبنى بر بمباران مراكز نفتى كويت توسط ايران. مع الأسف اين سهل انگارى در عموم دولتهاى كشورهاى اسلامى شيوع دارد، تا آنجا كه مسلمانان و خصوص دولتمردان آنان را دست خيانتكار و جنايتكار ابرقدرتها از دخالت در سياست و اهتمام به امر مسلمين بركنار زده است؛ و تا جايى كه در مركز سياست اسلام، مسلمين به حكم وعّاظ السلاطين با دخالت در سياست، بلكه با شعار عليه دشمنان خونخوار قرآن كريم و اسلام عزيز، مجرم شناخته مىشوند و به حبس و شكنجه كشيده مىگردند.آيا شما از اين فجايع كه در حرمين شريفين، در مأمن الهى و در جوار قبر رسول اللَّه- صلوات اللَّه عليه- به بار مىآيد مطلع هستيد؟ يا مسائل به صورتى غلط و انحرافى براى شما ترسيم مىگردد، چنانكه از گزارش شعار ايرانيان معلوم مىشود. ما در ايران بپاخاستيم كه به اميد خداوند قادر متعال مسلمانان جهان را در زير پرچم توحيد و متعهد به احكام مترقى اسلام جمع، و دست ابرقدرتها را از ممالك اسلامى كوتاه، و مجد مسلمين صدر اسلام را بازگردانيم، و سلطه ظالمانه كفار را از بلاد مسلمانان به هم پيچيده و آزادى و استقلال را به مسلمين بازگردانيم. و اميد آن است كه دولتهاى اسلامى و خصوص دولت عربستان سعودى، كه در مركز سياست اسلامى واقع است، با ما هم صدا و همفكر شوند؛ و هر يك در كشورهاى خود شيرينى حمايت بىدريغ ملتها را بچشند، و همچون دولت مردمى ايران از اين نعمت بزرگ الهى بهره مند شوند؛ و به حكم قرآن مجيد با ملتها و دولتهاى اسلامى به رحمت و اخوت، و با كفار و غارتگران بين المللى به شدت و قدرت عمل كنند.اخيراً به اين نكته تأكيد مىكنم كه از مكتوب شما ظاهر مىشود كه گزارشهاى دروغ و انحرافى به شما داده مىشود. چنانكه نوشتهايد شعارهاى زائرين ايرانى موجب نارضايتى و تنفر زائرين بيت اللَّه شده است. بهتر بود شما اشخاص امينى را مأمور گزارشها نماييد تا معلوم شود شعار ضد اسرائيل و امريكا موجب تنفر و نارضايتى زائرين نشده، بلكه برخورد مأمورين دولت سعودى و ضرب و هتك و به
مطالب مشابه :
پيام تبریک بازگشت از حج91
متن تبريك زيارت حج متن تبریک بازگشت از عتبات عالیات متن تبریک بازگشت از مکه متن تبریک
چاووشی سنتی فراموش شده به مناسبت بازگشت حجاج بيت الله
چاووشی سنتی فراموش شده به مناسبت بازگشت حجاج بيت متن چاووش نامه را می توان از دو جهت
اس ام اس خیر مقدم بازگشت از حج | اس ام اس خیر مقدم حجاج
پلاکار بازگشت از حج پیام های تبریک حج و عمره تبریک بازگشت از حج متن تبريك به حجاج -
تحقیق درباره غدیرخم
متن و ترجمه پس خطاب به حجاج فرمودند: (ع) بيعت كردند و به ايشان تبريك ميگفتند.
متن های زیبای تبریک روز پدر و مرد
متن های زیبای تبریک روز پدر امروز که داشتم به تقویم نگاه اس ام اس خیر مقدم حجاج
امام و آل سعود و جام زهر
حمله به حجاج ایرانی است كه به يكديگر تبريك مىگويند که متن کامل
عید غدیر مبارک
پس خطاب به حجاج بيعت كردند و به ايشان تبريك مي حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می
متن ادبی تبریک عید نوروز 1390 | متن زیبا برای کارت پستال
متن ادبی این امانت سبز را به رسم تمامي عزيزان تبريك و تهنيت عرض نموده و
متن های زیبای تبریک عید نوروز
متن های زیبای تبریک عید نوروز،اس ام اس ، به عهدو مهرشان وفا ، به تبريك غضنفر
برچسب :
متن تبريك به حجاج