سفرنامه گناوه

تعریفهای زیادی از گناوه شنیده بودم اما جرات نمی کردم تنهایی مسافت به این دوری رو طی کنم میخواستم دوتا ماشین باشیم تا به هوای هم بریم اما متاسفانه یا خوشبختانه تاحالا میسر نشده. یک روز مونده بود به عید(88)همراه همسرودخترم با برادرم وخانم وپسرش همگی با محبت فراوان با هماهنگیهای یک ماهه28اسفند ظهر ساعت 12ازمراغه به طرف استارا حرکت کردیم توی جاده هشترود زمین خیس بود اما کم کم داشت برف نم نم میومد هوا خیلی سرد بود اما پیکان ابی مدل پایین خداییش گرم بود عصر رسیدیم سرعین فامیلا قبل ما رسیده بودن خانه معلم گرفته بودن 15هزار تومان منم گشتم اتاق پیدا کردم واسه خواب7هزار تومان شدیدا هواسرد بود باخودم فکر کردم فردا استارا هوا بهتر میشه رفتیم یکی از ابهای سنتی(گاومیش گلی)هوا سرد بود اما اب خیلی داغ بود به هر حال چسبید .

صبح بیدار شدیم وسایل صبحانه رو که حاضر کردیم برای گرفتن نان تصمیم گرفتیم بریم از اردبیل بگیریم تاگردنه حیران هواش اگه خوب باشه صبحونه رو توی هوای خوب اونجا بخوریم از شانس ما هوا یکم بهتر بود صبحانه رو که خوردیم با حوصله حرکت کردیم طرف استارا ساعت 10رسیدیم اول رفتیم بازار استارا. خوب بود تاظهر بازار بودیم برای ناهار از شب غذا حاضر کرده بودیم رفتیم کنار دریا جاتون خالی ناهارو خوردیم راه افتادیم طرف رشت بعداز کمی رانندگی نرسیده به تالش باران شروع شد تا خود رشت یکریز بارید عجب بارونی.

هواکمی روشن بود که رسیدیم رشت دنبال کمپ مسافر گشتیم خدارو شکر زود پیدا کردیم پارک بود اما روی سکوهای 4*4سایبان زده بودن ماهم چادر زدیم با هزینه4هزار تومان شب روخوابیدیم صبح که بیدار شدیم ازبس هوا نم بود کل بدنهامون خشک شده بود هوا هم شرجی بود ما عادت نداشتیم به اون هوا بدون صبحانه باعجله گفتم زود باشید راه بیفتیم دیگه شمال بی شمال .

راه افتادیم طرف تاکستان تا از طریق ازاد راه برویم به مراغه اما در راه تصمیممان عوض شد با اصرار من برای اولین بار به طرف گناوه رفتیم بعداز تاکستان به همدان رسیدیم که 80کیلومتر مانده به همدان چنان کولاکی بود که فقط با دعاو صلوات توانستیم نجات پیدا کنیم اما هوا در همدان چنان خوب بود که هرجه لباس گرم تنمان بود مجبور شدیم در بیاوریم استین کوتاه بپوشیم خلاصه ناهار را کنا قبر باباطاهر خوردیم وبه سمت خرم اباد به راه افتادیم نرسیده به خرم اباد کنار جاده بستانهای خیار بود که کشاورزان خیارهارا چیده بودند وکنار جاده میفروختند برای شام چند کیلو خریدیم هرچند که تا خرم اباد اثری از چند کیلو خیار نمانده بود شب رسیدیم خرم اباد هرچه گشتیم مدرسه برای اسکان پیدا نکردیم پس دنبال اسکان چادر باید میگشتیم که زود هم پیدا کردیم تقریبا وسط شهر پارک کوهستانی بود درست روبروی قلعه فلک الافلاک جای خوبی بود .

شب بعد از اینکه شام مختصری خوردیم چون همه به غیر از من علاقهای به اثار باستانی نداشتند به دیدن قلعه نرفتیم پس خوابیدیم به قصد اینکه صبح یکسره به طرف اهواز وگناوه حرکت کنیم.

صبح زود بعد از تهیه صبحانه به راه افتادیم راه نسبتا خوبی بود تاظهر رسیدیماهواز بازار کوچکی داشت خرید مختصری کردیم بعد از صرف نهار به راه افتادیم تا انجا که پرسیده بودیم شب را بهتر بود در بندر دیلم بخوابیم تاصبح راحتتر بتوانیم جا برای پارک پیدا کنیم شب را بندر دیلم خوابیدیم چون تعطیلات عید بود شهر خیلی سوت وکور بود صبح ساعت 7به راه افتادیم وساعت8رسیدیم بندر گناوه که من خودم باور نمیکردم رسیدیم یه جایی واسه پارک پیدا کردیم بندر که نگو یه شهر که تقریبا بعد از ساعت 9صبح تا 12شب تماما بازار بود عجب بازاری که در مقایسه با شهر بانه قیمتها حداقل نصف بانه بودن بجز ال سی دی و کولر گازی که مختصرا ازبانه گرون بود روی هم رفته به زحمتش می ارزید .

موقع رفتن باربند نداشتم بعد از خرید مفصلی که کردیم(پتو دو نفره گل برجسته 12هزار یک نفره8هزار باربند20هزار سس فلفل 3تا 1000روتختی25هزارو...)رفتیم یه باربند گرفتیم بعد از دو روز گشت وگذار حسابی صبح روز سوم به طرف شیراز به راه افتادیم .

شیراز از شهرهای زیبای مسافرتمان بود مخصوصا فالوده شیرازی که فوق العاده بود هرنفر فکر کنم دوتا خوردیم

چون همسفرهای من علاقه ای به اثار باستانی نداشتند(علاقه فوق العاده ای به بازارچه ها داشتند که نمیشد از بازار بیرون اوردشون به هر فروشنده ای میرسیدند اقا این چنده؟اقا این چنده؟)شیراز را نتوانستیم خوب بگردیم وبه سمت اصفهان حرکت کردیم شب ساعت 11رسیدیم اصفهان که کاملا خسته وکوفته بودم فقط میخواستم بخوابم تا صبح ببینیم کجا باید بریم چون اولین بار بود اصفهان رفته بودیم نمیدونستیم کجابریم بهترین گزینه استراحت و فردا پرس وجو کردن بود درست ورودی شهر یه مدرسه شبانه روزی پیدا کردیم با هزار مکافات رختکن میدان فوتبال رو برای یک شب گرفتیم تا صبح بشه.

صبح بیدار شدیم بعد از صرف صبحانه پرسیدیم کجا باید بریم جاهای زیادی کفتند ما هم طبق معمول حرکت کردیم طرف بازار (میدان امام) اول چهل ستون رفتیم واقعا زیبا بود یک ساعت انجا بودیم بهداز ان رفتیم بازار واقعا جالب بود هم ظروف مسی خریدیم هم گز اصفهان بلداجی .

خلاصه تاساعت 6بعداز ظهر بازار بودیم تقریبا بعد از 8ساعت برگشتیم اسکان بعداز تهیه شام مختصری خوابیدیم.

صبح زود هم یک سره به طرف تهران واز انجا به طرف مراغه حرکت کردیم ساعت حرکت 8صبح بود وساعت 10.30شب رسیدیم مراغه اما باخاطرات خوش .

سفرنامه گناوه

مطالب مشابه :

مجتمع آموزشی و رفاهی خانه معلم شهرستان سرعین

در خانه معلم سرعين

1391/2/26 ... سرعين ... خانه معلم

آدرس و شماره تلفن خانه های معلم سراسر کشور

نشانی خانه های معلم و مراکز اسکان

قديمي ترين عكسهاي چشمه ها و آبگرمهاي اردبيل و سرعين

نشانی خانه های معلم و مراکز اسکان

پنج راهبرد تکلیف شب برای آموزش دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری

سفرنامه گناوه

رزرو اینترنتی فرهنگیان در خانه معلم استانهای سراسر کشور