چطوری خادم افتخاری حرم شدم

چندسالي بود كه آرزو داشتم خادم افتخاري بخش ارشاد حرم حضرت بشم ولي هر كاري مي كردم نمي شد.پرونده تشكيل دادم،پارتي پيدا كردم،واسطه جور كردم وغيره اما بازهم نمي شد.به هر حال مي دونستم كه خادم بخش ارشاد نشدنم حكمتي داره كه خودش بهتر از من مي دونه .اما همه چيز با يك تلفن به همسرم شروع شد كه قرار بود با دوستش هماهنگ كنه تا مدارك لازم رو براي خدمت دربخش گمشدگان حرم تهيه كنند وخادم افتخاري حرم بشن.نمي دونم چي بود اما يك نداي دروني به منم گفت بپرس براي آقايان چي؟ جذب ندارند؟ توي همين حال وهوا بودم كه از پشت تلفن جواب اومد آره! بخش ويلچر حرم آقا هم نيروي افتخاري جذب ميكنه منم با اميدواري تمام گفتم مدارك چي لازمه وفرداش همه رو تهيه كردم.اما هنوز ته قلبم يك جورايي مي دونستم كه شايد نشه!

فردا كه راهي حرم شديم توي دلم چند بارگفتم تا الآن كه نشده واگه الآن هم نشه چي؟!اگه گفتند معرف شما كيه؟ چه جوابي بدم؟يك دل نگران بودم كه اگه نشه چكار كنم ويك دل ديگه كه چي ميشه ما هم خادم حرم بشيم؟!يعني ميشه اين بار هم امام رضا (ع) منو دست خالي از در خونش برنگردونه؟!تاچشم باز كردم وارد صحن جامع رضوي شده بوديم كه روبه گنبد وبارگاه يك سلام ازته قلبم به امام دادم ويك جوري به سمت حضرت نگاه كردم كه نكنه الآن هم قسمت من نباشه كه خادم حرمت بشم.

 يكي ازشروط خادم شدن ارائه مدرك تحصيلي كارشناسي بود وهنوز يك ترم تاپايان تحصيل من مانده بود ونمي دونستم چه جوابي بابت اين موضوع داشته باشم.به هرحال دل روبه دريا زدم واز پله هاي آسايشگاه ويلچر باهزاران اميد وآرزو بالا رفتم،داخل كه شدم جمعيت زيادي مشغول تكميل فرمهاي ثبت نام بودند كه من هم خودم رو  قاطي جمعيت كردم وشروع كردم به تكميل فرمهاي ثبت نام .وقتي كه فرمها كامل شدند ضميمه مدارك كردم وبعد از جا كردن خودم توي صف، همه مدارك رو دادم به مسئول تكميل پرونده وبه جاي كپي مدرك كارشناسي،يك كپي از مدرك كارداني خودم رو بين مدارك گذاشتم كه كسي نفهمه.توي فكر تحويل مدارك بودم كه مسئول تشكيل پرونده گفت:اسم خودت رو از توي اين ليست پيدا كن تا مداركت رو تحويل بگيرم.يكدفعه دنياروي سرم خراب شد چون من كه ميدونستم اسمم توي هيچ ليستي وجود نداره وهيچ كس معرف من نبوده ،اما باخودم گفتم ازالآن مايوس نشم بهتره وباپررويي تمام با اينكه ميدونستم اسمم توي هيچ ليستي وجود نداشته ونداره شروع كردم به گشتن وسعي ميكردم ليست رو بيخودي زيرورو كنم وتندتند صفحه مي زدم تاشايد فرجي بشه.بعد گفتم اسم من توي ليست نبود كه ليست بعدي روجلوي من گذاشت ودوباره با جديت شروع كردم به زيرورو كردن ليست دوم ومعطل كردن خودم ونهايتا جواب دادم كه اسمم توي اين ليست هم نبود حالا چكار كنم؟!يكي ازمتصديان تشكيل پرونده گفت:آقاشرمنده نميشه كاريش كرد.مگه معرف شما كي بوده؟ومن هم شروع كردم به معرفي چند نفرازدوستاني كه مي دونستم خادم حرم هستند ولي هيچكدام مؤثر واقع نشد كه نشد! داشتم به برگشتن باسرافكندگي فكر ميكردم كه مسئول تشكيل پرونده گفت:بيا برو پيش حاجي خراساني(رياست بخش ويلچر)شايداميدي باشه.من هم باشك و دودلي رفتم پشت درب اتاقش و باخودم فكر مي كردم كه به حاجي چي بگم تا يك جوري اسم منو هم توي ليست قرار بده،اما يادمه كه هنوز اميدم به امام رئوف قطع نشده بود..

واردكه شدم بعد از سلام و احوال پرسي شروع كردم به توضيح وشرح ماجرا كه بله دوتا ليست رو گشتم اما اسم من توي هيچ ليستي نبوده ويكسري توضيحات اضافه كه در ادامه از شغل ومدركم  پرسيد ومن هم باصداقت تمام همه چيزرو توضيح دادم وگفتم كه هنوز يك ترم تا پايان تحصيلات كارشناسي دارم.اما اي كاش نميگفتم چون حاجي جواب داد نميشه وامكان پذير نيست ومي بايست مدارك شما كامل باشه (اشاره به كپي مدرك كارشناسي)  چون امكان داره يكي دو هفته بياي سرخدمت ولباس وكت وشلوار براي خودت بخري اما بعدا عذر شما روبخوان.من هم باجسارت تمام گفتم سعي مي كنم مدركم رو زودتر ارائه بدم،واينكه اشكالي نداره اگه يكي دوهفته بعد عذرمنو بخوان چون همين دو سه هفته خادم آقا بودن هم براي من بسه!ديگه كاملا نااميد شده بودم وحاجي هم چيزي نگفت وبين ما چندلحظه سكوت گذشت كه ناگهان يك برگه از تقويم روي ميزش كند وروي اون اين جمله را نوشت:

(جناب آقاي...ازايشان ثبت نام به عمل آيد)بعد هم خودكار قرمزش رو برداشت ودرشت نوشت:(به عنوان آخرين نفر!)

احساس اون لحظه وصف ناشدني بود،تمام موهاي تنم سيخ شده بود و پشتم به لرزه افتاده بود،چون تمام نااميدي هام داشت تبديل به اميدواري ميشد واحساس ميكردم كه امام رضا(ع)هنوز گوشه ي چشم خودشو از من برنداشته .

باخوشحالي تمام برگه ومجوز ثبت نامم رو دادم دست مسئول ثبت نام و ايشان هم پرونده ي من رو گرفت تا بايگاني كنه.هنوز توي شك بودم كه از الآن خادم حرم شدم يا نه؟كه مسئول ثبت نام صدام زد وگفت:ازهفته بعد چهارشنبه ها قبل از ساعت14 اينجا باش.توخوشحالي خادم شدن بودم كه يادم افتاد چهارشنبه ها كلاس دانشگاه دارم وبايد بعداز اداره سركلاس برم،يعني يا بايد كلاس دانشگاه رو غيبت مي كردم يا حرم امام رضا(ع) رو.نمي دونستم اين مشكل رو چه جوري حلش كنم؟!اما دوباره دل رو به دريا زدم وگفتم من چهارشنبه ها گرفتاري دارم ونمي تونم بيام حرم.بنده خدا كه خيلي از دست من كلافه شده بود گفت به من ارتباطي نداره وبايد حاجي دوباره دستور بده تاروز خدمتت رو تغيير بديم.نمي دونستم با چه رويي دوباره برم پيش حاجي خراساني واين موضوع  رو مطرح كنم!اما چاره اي نبود وبايد ميرفتم.دوباره كه داخل اتاق حاجي شدم پرسيد چه مشكلي پيش آمده؟خودم رو جمع وجور كردم و با كمي مكث گفتم:امكان داره من پنجشنبه ها بيام حرم خدمت كنم؟كه حرفمو قطع كرد وگفت:نه امكانش نيست وشما فقط براي چهارشنبه ها جذب شده ايد ومن هم شروع كردم به توضيح كه مشكل دارم وازخانواده ي خودم مايه گذاشتم وبيخودي ربطش دادم به خانواده.مشغول توضيح دادن بودم كه همسرم در حاليكه نمي دونست من كجا رفتم واتفاقي درب اتاق حاجي روديده بود به همراه پسر كوچكم وارد شد.بيچاره حاجي تا اين صحنه رو ديد كه من با ايماواشاره به همسرم ميگم  كه بيرون باشيد من الآن ميام،يكدفعه صدام زد:بيا جلو! حالا براي مشكلات خانوادگي خودت براي من دليل ومدرك مياري؟! (انگار يه شخص ديگه اي داشت كارهارو پيش مي برد...)من هم چيزي نگفتم وفقط پرونده رو دادم دست حاجي كه روي جلد پرونده نوشت:ثبت نام در كشيك پنجشنبه ها ودوباره پرونده رو داد دستم ومن هم با خوشحالي تمام پرونده رو دادم دست متصدي مربوطه وبراي هفته ي بعد كه اولين كشيك حرم امام رئوف رو بايد انجام ميدادم اطلاعات گرفتم .از پله هاي بخش ويلچر آمدم پايين،اونقدر خوشحال بودم كه هر چي همسرم پرسيد چي شد؟نمي دونستم چه جوري جوابشو بدم وفقط وقتي كه مي خواستم دوباره از حرم بيرون بيام رو به سمت حضرت توقف كردم تا تشكر كنم ومي دونستم در كل اين ماجرا من نقشي نداشتم ومثل هميشه همه كار رو خودش برام درست كرده بود ويادم افتاد كه حقا رضا(ع) نام زيبايي است كه حضرت داره و هيچ موقع دست رد به سينه ي زائر ومجاورش نمي زنه.اگه واقعا ما سوال كننده ودرخواست كننده خوبي باشيم.

 

سلطان سرير ارتضا ما را بس                                                                   فرزند علي مرتضي ما را بس

در روز جزا كه مزد اعمال دهند                                                              پاداش غلامي رضا ما را بس

 


مطالب مشابه :


ثبت نام خادمین افتخاری شهداء

ثبت نام خادمین افتخاری علاقمندان برای ثبت نام خادم الشهدای کربلای ایران می توانند به




خادم افتخاري

خادمین افتخاری آقا امام رضا می‌کنند، به نام «خادم» می‌شناسند، اما ثبت نام عتبات 30. درج




آغاز ثبت نام خادمان افتخاری راهیان نور

آغاز ثبت نام خادمان افتخاری ایثار و شهادت در لباس خادم شهدا راهی زیارتگاه ها




چطوری خادم افتخاری حرم شدم

چطوری خادم افتخاری زيادي مشغول تكميل فرمهاي ثبت نام بودند كه من هم خودم رو قاطي




خادمین افتخاری مسجد صاحب الزمان (عج) روستای ارباب

بعنوان اولین خادم افتخاری مسجد ثبت نام نمودند در بین۲۰ خادم افتخاری ثبت نام کننده




چگونه خادم شویم

خادم الرضا علیه و اما گروه دوم به صورت افتخاری میباشد که هر از مدتی آستان قدس رضوی ثبت نام




یک نادم یک عاشق یک خادم!

خادم افتخاری. متوسط زمان انتظار برای رسیدن نوبت خادمی از زمان ثبت نام 3 سال است ولی




ثبت نام زوجهای جوان در عمره 94-93

خادم الزائرین خبرنگار افتخاری بعثه مقام معظم رهبری در استان نحوه ثبت نام :




برنامه ثبت نام خادمین افتخاری شهدا

آشنا کردن بیشتر جوانان با شهدا تصمیم به ثبت نام خادمین افتخاری فرم ثبت نام خادم




برچسب :