متن کامل سی دی رودخانه به عقب برنمی گردد{مهندس دژاکام}

به نام خدا

متن کامل سی دی رودخانه به عقب برنمی گردد{مهندس دژاکام}

اینجا هر کدام نکات خیلی ریزی است که در جهان بینی بخشهایی روی آنها انجام می دهیم و هر کدام تمثیلی از یک  قصه و ماجراستاگر انسان بخواهد در صراط مستقیم قرار بگیرد باید میلیونها مطلب بداند، موقعی هست که در روستایی در کوهستان زندگی می کنید. اصلاً نمی دانید، دلار چیست، پوند چیست، یورو چیست، رئیس جمهور آمریکا کیست، و با یک سری حیوانات و گیاهان در کوهستان زندگی می کنیم و حتی شاید معاملات پولی هم نداشته باشیم آنجا هیچ مشکلی نیست ولی اگر آمدید داخل شهر مخصوصاً اجتماعات امروزی که کار و بی کاری و تورم و .....   هست، اینجا شاید میلیونها مطلب را بدانیم.

اگر تا قیامت هم دنبال مطلب باشیم باز هم می بینیم که مطلبی هست که باید به آنها اضافه گردد و شاهکار خلقت انسان که از عظیم ترین کامپیوترها عظیم تر هست . همین قضیه است.

رودخانه ها در مسیر شیبدار هستند که هرگز به عقب نمی تواند برگردد از این نتیجه می گیریم که زندگی هم همینطور است و به عقب برنمی گردد، همچنین نتیجه می گیریم که خیلی از کارها هست که ما انجامش می دهیم ، که تا وقتی انجامش نداده ایم هیچ، ولی اگر انجامش دادیم دیگر نمی توانیم آنها را به حالت طبیعی برگردانیم،

اگر با کسی شراکت کنیم، تا قبل از شراکت اتفاقی نیافتاده و همه چیز خوب است ولی اگر به شراکت بپردازید دیگر نمی توانید به عقب برگردید و مشکلات بسیار زیادی برای برگشت بوجود می آید که من همیشه در کنگره بچه ها را از شراکت منع کرده ام، بزرگترین کفری که برای انسان وجود دارد، این است که برای خداوند شریک قائل شویم، شراکت آنقدر کار سختی است، بعضی از شرکتها با هم شراکت دارند که بر مبنای پولی که گذاشته اند سود قابل تقسیم است و بر همان مبنا تصمیم گیری آن شرکت می توانیم نظر بدهیم ولی قبلاً 2 نفر که یکی کار و یکی پول گذاشته است را چگونه می توان درصدی در نظر گرفت؟

اینها به هم قابل تقسیم نیستند که بنابراین  به مرور زمان اختلاف پیش می اید، یا دو نفر با هم شریک می شوند و مغازه ای می گیرند که نفری مثلاً 10 میلیون تومان می گذاریم و با هم کار می کنیم ، یکی 10 ساعت در روز و دیگری 2 ساعت در مغازه می ماند یا یکی مسافرت می رود و دیگری در مغازه می ماند که باز هم دچار اختلاف و مشکل می شود بنابراین نمی توانند به حالت قبل برگردند،

اگر بخواهند برگردند تمام دوستی و رفاقتشان از بین می رود، پس ما نمی توانیم بگوئیم که شراکتی می کنیم اگر بد شد به هم می زنیم، چیزی نمی شود، چرا خیلی چیزها را از دست می دهیم، بنابراین ما می گوئیم در کار خانوادگی و کنگره رفاقت اصلاً نباید که شریکی انجام دهیم.فکر دوست بودن چیز کمی است که می خواهیم با مسائل کاری ، رفاقت رو آلوده و قطع کنیم؟

در کنگره هم که محیطی است برای سازندگی و .....  چرا باید آنرا با شراکت کاری و اقتصادی و تجاری آلوده کنیم که ضرر و زیان خاصی دارد.

اگر شما ازدواجی انجام دادید، بخواهید برگردید اول خیلی چیزها تغییر می کند.

مثلاً یک نفر را شما که کارگردان هستید می آورید سینما و بازیگرش می کنید، او که زیر سطح است و هیچ کس را نمی شناسد اگر ستاره اش کردی ممکن است به حرف شما گوش نکند وشما نمی توانید او را به قبل از ستاره شدن برگردانید، چون او ستاره شده. اگر خواستی او را ستاره کنی حواست باید جمع باشد. او که ستاره شد دیگر ستاره است و دیگر دست شما نیست.

در کار سیاسی هم همینطور است یک موقعی شما سیاستمدار بزرگی هستی و قدرت دارید، به یکی که گمنام و زیر سطح است ، مقام و منصب می دهید، اگر دادید باید هوشیار باشید چون رودخانه به عقب  برنمی گردد، مسیر زندگی هم همینطور است.

[دیالوگ های بین نگهبان و رعد]: در تاریخ 1/10/1382 به طور کلی تصمیماتی که در زندگی می گیریم قبل از اینکه بخواهد به اجرا در بیاید باید هوشیار باشیم و روی آن اندیشه و تفکر کنیم.

یک رابطه با یک لبخند بوجود می آید ممکن است باعث خوبی یا فاجعه شود، هر دویش امکان پذیر است، باید کاملاً بررسی اش کنیم چون رودخانه به عقب برنمی گردد، نمی توانیم بگوئیم اگر نشد خب ولش کن، بعضی کارها ست که فرقی نمی کند.

به درویش گفتند بساطت را جمع کن، دهانش را بست، گاهی سرمایه حرف زدنت است، این مسئله ای نیست به قول قدیمیها: ‌‌‌(( خر لخت  را چه چیزش را برمی دارند)) ولی اگر سرمایه ای داشته باشی ، یک کاری بکنی خیلی چیزها را از دست می دهی پس در تمام سطوح زندگی اگر یک کاری را کردی قبلاً باید تمام فکرش را بکنی، نه اینکه بگوئیم حالا بعداً چه می شود باید همیشه در نظر داشته باشیم که رودخانه به عقب برنمی گردد.

[رعد] حیات از ذره به اقیانوس می رسد.

تمام وجود یک درخت خرما به آن عظمت، از یک هسته خرما است و به  اقیانوس (( آن بزرکی))  می رسد. انسان با این عظمت که فقط سلولهای مغزش به میلیارد می رسد از یک اسپرم بوجود آمده است.

حتی ادیان: یک  موسی بود ______ شد قوم یهود، یک عیسی بود _____ شد قوم مسیح و یک پیامبر بود که شد میلیاردها مسلمان و قوم مسلمانان این در مورد همه مطالب صادق است و هر مطلبی باید در پرتو زمان به آن قدرت خود برسد.

انسان های سالم بایستی از ناسالمان شناخته شوند و در این راه ستونها را بوجود بیاورند و بزرگ شدن هدف و همینطور مکانی به ایجاد کار برای آنانی که راستگو درست پندارند بوجود بیاید.

در این راه باید انسان های سالم از ناسالم شناخته شوند که بتوانند در این راه سیستم حیات را بوجود بیاورند که سالمها  در جهت پیشرفت و ناسالمها در جهت تخریبها و بدیها هر کدام ستونهای خودشان را می سازند، این هم تمثیلی از حیات و هم تمثیلی از کنگره است، که کنگره هم می گویدکه انسانهای خوب و بد درست شوند تا ستونهای اصلی کنگره بوجود بیاورند و بزرگ شدن هدف و مکانهای مقتضی را بوجود بیاورند.

11 سال پیش ما فقط 2 مکان داشتیم که الآن ما مکانهای زیادی را بوجود آوردیم آنجا فهمیدیم که: اگر یک مکان بسته شد(( مثلاً طرف صاحبخانه بود و ملکش را خواست)) باید مکانهای دیگری باشد، برای چه کسانی؟ برای کسانی که راستگو   و درست پندار هستند این مکانها بوجود بیاید.

            به جویبارها بیاندیشید، به نهر  وسیع فکر کنید.

کوچک فکر نکنیم. در سطوح وسیع فکر کنیم، افرادی که گرفتار اعتیاد شده اند [ مثلاً در کشورمان حدود دو میلیون نفر + خیلی ها  به چیزهای دیگر معتادند] بسیارند و ما در سطح وسیع فکر کنیم.

کل جویبارها را که در زمین مخفی بودند به سطح زمین هدایت نمود.

وقتی شما کار می کنید آن جویبارها که در سطح زیرین  زمین مخفی بودند رو می آیند، وقتی بعضی انسانها از سطح زیرین به رو آمدند منظور این است که آنها به زیر برنمی گردند باید آنها را درست هدایت کنیم و  برنامه داشته باشیم و حساب کتابی داشته باشیم.

یک مصرف کننده یک شهر را به هم می ریزد و تخریبهای زیادی را بوجود می آورد حال اگر 100 نفر باشند ایجاد بحران می کنند پس باید برنامه داشته باشیم و حساب کتاب داشته باشیم.

اکنون دنیا از اعماق به سطح رسیده و در جهان قرار گرفته اند اگر سدی در برابر آنها بنا کنیم باید این سد برای آبیاری به کار رود.

حالا اینها بالا آمده اند، [ این در تمام سطوح زندگی و اداره کشور و روستا و کارخانه و ورزشکاران و همه صادق است ] اینها جریان پیدا کرده اند وقتی در برابر اینها سدی زدی باید برای آبیاری استفاده کنی، مثلاً در مسئله خودمان به رهایی رسیدید باید راهنما شوند و تقسیم شوند و جاهای دیگر آموزشهای خوبی را بدهند.

اما اگر نشد  محکم نباشید حتماً می دانید که جریان  جاری به عقب برنمی گردد.

اما اگر سد محکم نباشد آب به عقب برنمی گردد، آنرا می شکند و ویرانی ایجاد می کند و شهر را با خودش می برد.

   سر  چشمه بتوان بستن به یک بیل            چو پر شد نتوان بستن به یک پیل

پس موقعی که اینها را پشت سد جمع کردیم باید برنامه داشته باشیم، نمی توانیم بگوئیم 1000 معتاد را جمع کردیم . علی الله .....

اینها ایجاد تخریب می کنند باید برنامه داشته باشی، تمام مسائل زندگی هم همینطور است، اینها را می آوری و سد می زنی و اگر برای مسائل مثبت و هدف استفاده نشود تخریب ایجاد می کند، حتماً باید نتیجه ای داشته باشد.

آن انسان هایی که به کمک و یاری می آیند در آینده تبدیل به رودخانه ای  جاری خواهند شد.

آن انسانهایی که به کمک و یاری می آیند اگر همه چیز بر مبنای درست و صراط مستقیم باشد این افراد که قبلاً جویبار بودند تبدیل به نهر می شوند و رودخانه می شوند و 30 ، 40 شاگرد را از اعتیاد و مسائل ضد ارزشی رها می کنند.

این  را خود آنها خوب درک نموده اند اما کسانی که می خواهند سد برای موانع نمایند به ملک خود آب برسانند اینبار آب تبدیل به سیلابی می شود که کل خانه هایشان را به اعماق تاریکی خواهد برد و اینان نمی دانند.

بعضی ها می خواهند سد که دایر شد آنرا سوراخ کنند و برای ملک شخصی خود آب ببرند، یکی را مسئول کاری می کنید، در سیستمی  و او می خواهد از کل این مسائل برای منافع شخصی خود استفاده کند و از این  نمد برای کلاه خودش استفاده کند و در اصل سوء استفاده کند، ممکن است در کنگره باشد، راهمنا، دیده بان، یا در بیرون : وزیر یا وکیل یا مسئول کارخانه ها.

در تمام سطوح می تواند باشد، چه در کشور ما باشد چه در کشورهای دیگر. که این سد برای آبیاری مراتع و یا آشامیدن باشد، طرفق آمد برای آبیاری مزرعه استفاده کند که گرفتند یا دار زدند یا در زندان است، کسانی که این کار را بکنند یک روزی به خودشان بر می گردد اینرا باید باور کنیم، حتی خیلی از انسانهای متمدن که اینرا درس می دهند ممکن است فقط در زبان باشد و درعمل باور ندارند. حتی خودمان باور نداریم که اگر ذره ای عمل خوب کنیم خوبی می بینیم و ذره ای بدی کنیم بدی می بینیم ، خلافها را انجام می دهیم و اسم دیگری رویش می گذاریم خیال می کنیم با اسم دیگر آن کار توجیح می شود.

قدیمی ها پارچه ها یا نخی بود (( از پنبه و کتان )) یا پشمی ، از پشم گوسفند، پارچه های نخی  بدرد نمی خورد [ که الآن خیلی گران است ] ولی پشمی گرانتر بود بذاذ(( پارچه فروش )) پارچه را جلوی مشتری می گذاشت و دست روی ریشش می کشید و قسم می خورد پشم خالص است: او می خواهد حقیقت را بپیچاندو در وجدان خودش بگوید من قسم دروغ نخوردم من ریشم را گفتم که پشم است. درست هم گفتم ولی با این کار سر طرف کلاه گذاشته [ اعمال انسان به نیتش بستگی دارد] میلیارد ها تومان سر طرف  را کلاه می گذاریم و می گوئیم غذای نذری دادم پس اشکالی ندارد. سیستمی است رایگان اگر بخواهیم سوء استفاده کنیم بنیادمان را ار بین خواهد برد.

           پیام به عنوان شصتمین سالروز تولد:

شکوفه ها همیشه در بهار بر شاخه هایی پدیدار می شوند اما در سرما بر شاخه های  درون پدیدار گشته و این نشانه حیاتتونست که اینبار به آنچه بودی بر نخواهی گشت زیرا بالهای پروازت به پهنای آسمان باز گشته است.

     (( جنگ افکار ))

اکنون در دنیا به طور کلی جنگ افکار است ، جنگ سرد ، قدیم یک سری آدم با چوب و چماق و .... با ابزار قتاله به سرزمینی حمله می کردند یا اگر در روستا بچه بیشتری داشتی برایت بیشتر کار می کردند و قدرت بیشتری داشتی، آن جنگ زور بود ولی جهان امروز جنگ افکار است زور نیست، شاید قدرت پشتش باشد ولی افکار است.

[ دیالوگ نگهبان با سردار] تاریخ 3/7/1382

نگهبان از سردار سوال می کند: من با وجود اینکه به خداوند ایمان کامل دارم و از نتیجه تلاش خود حراسی ندارم ولی با این وجود لحظاتی دچار اضطراب می شوم آیا با این وجود مسئله طبیعی است؟

 سردار پاسخ می دهد: در جهان مادی همیشه همینطور است که می گویی ما هم در شرایطی خاص این تردیدها و دودلی ها  و این که آیا چه خواهد شد برای ما پیش می آمد زیرا شیاطین در همه جا در کمین هستند تا از کل ما را بربایند.

همان ، فلهمها فجورها و تقواها، شیاطین ما را دچار تردید می کنند شیطان حتماً نباید ترسناک و بالدار و ..... باشد شیطان ممکن است یک انسان بسیار زیبا باشد، از دیدگاه  شخصی منم شیاطین وجود دارند هم در صور آشکار و هم در صور پنهان، همان که به صورت تمثیل: جن و شیطان و .... می گوئیم وجود دارند و در  دو قطب هستند که یکی به سوی تقوی می رود و یکی به سوی فجور و هر دو فعالند.

ما و شما که  نقاره زن ابلیس نیستیم که بترسیم که نقاره یا وسیله را از ما بگیرد و ما دیگر نتوانیم به راه خود ادامه دهیم. ولی این شک و دودلی ها باید باشد تا همیشه چاره کار را قبل از وقوع هر مشکلی انجام بدهیم.

ما که برای شیطان تبلیغ نمی کنیم که بترسیم این جایگاه را  از ما بگیرید پس ترسی نباید داشته باشیم این شک و دودلی همیشه با ما باید باشد و خواهد بود و هیچوقت کامل از بین نمی رودزیرا در پرتو این شک و دودلی است که ما قبل از وقوع اتفاق جلویش را بگیریم.

می خواهیم معمله ای را انجام بدهیم باید شک را داشته باشیم که سرمان کلاه نرود خیلی ها هستند، خانه یا زیرزمینی خریده اند و دیده اند که به 6 نفر دیگر فروخته و .... این شک و دودلی ما را محافظت می کند ولی اگر از تعادل خارج شود دیگر بدرد نمی خورد.

ترس از : ارتفاع و رانندگی و آبرو و .... باعث می شود حرکتهای حساب شده ای انجام دهیم.

بزرگان می گویند: تا از شک نگذری به یقین نمی رسی، تا از کفر نگذری به ایمان نمی رسی.

و اگر چندان خیالمان آسوده باشد همه را از باری تعالی طلب نمائیم آنگاه کارهایمان به تعویق می افتد. همانطور که می گوئیم مسئولیت را به کس و یا کسان بگذاریم، خودمان دیگر نمی توانیم جلودار باشیم اگر سخنی و صحبتی می نمیئیم از قوه به فعل در آوردیم، انجام عمل شده است.

یک موقعی هست که ما نمی توانیم کل مسئولیت را به کسانی بدهیم. نمی توانیم مسئولیت بچه ها را به همسایه بدهیم. اختیار را نباید از کف بدهیم، اختیار را اگر از کف دادیم دیگر جلودار نیستیم باید حساب شده انجام دهیم، اگر حرفی می زنیم باید انجامش دهیم، اگر می گوئیم سیگار نباید بکشید باید اول خودم سیگار نکشم حتی مواد با کمک به کنگره و در هر قسمتی، اگر به شاگردش آموزش می دهد که باید به من حقیقت را بگوئی خودش اول باید حقیقت را بگوید. و آن موقعی است که کار درست شده است.

در هر لحظه ممکن است آنانی که نمی خواهند یا  از اداره امورات ناتوان شده اند حکم را عوض کنند و جهان هم جهان ماده و تجارت است باید حواستان بسیار جمع و آگاه باشد.

در هر سیستمی که مدیریت می کنی (( در تمام سطوح زندگی )) هر لحظه ممکن است آنهایی که نمی خواهند یا نمی توانند اداره کنند حکم را عوض کنند مثلاً نمی تواند یا کارش درست نیست می گوید مهندس گفته، دیده بان گفته یا .... اسم دیگری می گوید برداشت دیگری می کند و آنرا می پیچاند و عوض می کند.

این کار را که بسیار سهل می نماید سختی هایی هم دارد که آگاهی در هر لحظه به شما توان عمل را می دهد.

پیچاندن حکم ظاهرش بسیار سهل است اما بسیار پیچیده است. گاهی اوقات من حواسم نیست مثلاً یکی رفته پیش پایین دست من.  او گفته نه پیش من آمده و من گفته ام باشد. [ حواسم نبوده که پشت این سوال ماجرائی بوده ] اکنون من خیلی دقت می کنم که این کار را نکنم، که هر وقت سوالی از من می کنند باید حواسم جمع باشد که ممکن است سیستمی را دور بزند.

اگر حواسم نباشد و جواب مثبت بدهم و او هم آن کار را انجام دهد تا به او بگویند چرا؟1 می گوید مهندس گفته است. پس چیزی که ما هوشیار می کند آگاهی است باید آگاه باشیم تا درست عمل کنیم. بنابراین هر چه از من سوال می کنند می گویم به مسئولش مراجعه کنید.

زمامدار راستی می گویند مرد جنگیدن بدون جنگ، اما جنگ افکار میدانهای وسیعی را می طلبد.

موقعی که جنگ تن به تن بود جلوی طرف می ایستی و همدیگر را می بینی و میدان مشخصی دارد یا جنگ دو سپاه، ولی جنگ افکار  میدان جنگش خیلی وسیع است، مثلاً مطلبی را اینترنتی می گذاری همه چیز به هم می ریزد.

ما همیشه از عمل شما راضی و خشنود بوده ایم اما از اینکه می گوئیم که شما باید توان مالی محکمی داشته باشید، در ادامه خود این کنگره نگین انگشتر می شود و  نیاز نیازمندان را برای حیات دوباره سالم تضمین نماید.

ما در سال 82 توان مالی خیلی ضعیفی داشتیم و اینکه می گوید توان مالی محکمی داشته باشید تا کسانی که می خواهند درمان شوند، درمان شوند برای حیات دوباره و بتواند خدمات خود را ارائه دهد.

در فیلم گوزنها: بهروز وثوقی می گفت: شما به من یاد دادید که یاد نگرفتم؟ من در قسمت بد شهر بدنیا آمدم و تا چشم باز کردم مواد و چاقو کشی و دزدی و .... بود آیا بورسیه دادید؟  پیانو یاد دادید؟ که من یاد نگرفتم؟  حالا مسئله همین است که چیزی باید وجود داشته باشد که به دیگران یاد بدهیم. به من یاد داده اند که پایه های مالی کنگره را مستحکم کنم، و من  حواسم جمع شده و به شما یاد دادم، قدیم افکار مخربی داشتم. (( پول ارزش ندارد )) و جالب این بود که فکر می کردم  این افکار مرد خداست، این فکر فکری بسیار اشتباه است.

بچه ها برایم تعریف می کردند که : انیمیشنی ساخت ایران را در اینترنت گذاشته بودند: مردی کثیف و لاغر استخوانی ریاضت می کشید که مرد خدا شود(( چندین سال )) تا اینکه عزرائیل می آید و می گوید برویم، طرف می گوید: کجا برویم؟ عزرائیل می گوید که دستور آمده تا تو را تبدیل به یک حیوان کنم، طرف می گوید چند سال سختی کشیدم که بروم بهشت چرا حیوان؟عزرائیل می گوید: این چند سال که اینجا نشسته ای چه کمکی کردی؟ چه تولیدی کردی؟ چه قرضی دادی؟ به چه کسی چیزی دادی؟ (( یا کرمی یا درهمی)) عزرائیل می گوید : فقط یک راه دارد اینکه حیوانت را خودت انتخاب کنی! طرف گفت شیر و.... خیلی سخت است و تبدیل به کرم شد.

بارها گفته ام در دنیا آنهایی که در جنگلها ریاضت می کشند در آن دنیا هم ریاضت می کشند. پس هر دو طرف را داشته باشیم و مسائل مالی را هم در نظر بگیریم ولی تبدیل به حاجی جیگر نشویم.

پایه های مالی فقط نباید برای خودتان باشد، پایه های مالی خود که محکم می شود به کنگره هم باید کمک کنیم.

دزدی گوسفندهای چوپانی را می دزدد و چوپان شکایت می کند ، دزد وکیل می گیرد: وکیل می گوید راستش را بگو دزدیدی؟ دزد می گوید: بل] و صد میلیون فروخته ام و پول داخل حسابی است و 20 میلیون هم به تو می دهم. وکیل می گوید پیش قاضی که رفتیم هر چه قاضی گفت بگو بع .... و قاضی هم می گوید او دیوانه است ولش کنید، بعد وکیل می گوید حالا پول را بده و او می گوید: بع ... حالا فردا برای من صدای گوسفند در نیاورید؟!

نویسنده : مسافر کیوان

 


مطالب مشابه :


عکس های شخصیتهای رمان شراکت تحمیلی

motahare78 - عکس های شخصیتهای رمان شراکت تحمیلی - its my web. motahare78. its my web کد حرکت متن دنبال




متن کامل سی دی رودخانه به عقب برنمی گردد{مهندس دژاکام}

آرامش - متن کامل سی دی رودخانه به عقب برنمی گردد{مهندس دژاکام} - درمان اعتیاد و درمان چاقی و




(166)شرک شیطان یا شریک شدن شیطان در اموال و اولاد انسان

تدبر در قرآن - (166)شرک شیطان یا شریک شدن شیطان در اموال و اولاد انسان - قرآن در متن زندگی ما




شراکت بد یاخوب؟/كسب و كارهاي كوچك:ابهام در شراکت را همین حالا برطرف کنید

پنگان - شراکت بد یاخوب؟/كسب و كارهاي كوچك: پایان نامه های خارج از ایران به صورت تمام متن.




پیش از شراکت، به چه نكاتي توجه كنيم

پنگان - پیش از شراکت، به چه نكاتي توجه كنيم پایان نامه های خارج از ایران به صورت تمام متن.




ضمانت، به منزله شراکت در بدهکاری است .

موسسه وکالت و مشاوره حقوقی شه کرم پور - ضمانت، به منزله شراکت در بدهکاری است . - شماره ثبت : 27781




ازدواج و شراکت دو نفره mariage

نقاشيهاي من - ازدواج و شراکت دو نفره mariage - - نقاشيهاي من




مشاركت يا معاونت در جرم

اگر عنوان شراکت به تمام مرتکبین بزه صادق باشد، حکم به ماده مذکور صحیح خواهد بود.




حق شفعه، راهکار رهایی از شراکت جدید

پورتال حقوقی متین فر - حق شفعه، راهکار رهایی از شراکت جدید - تارنمای رسمی محمدرضا متین فر




برچسب :