مصاحبه ای با جناب سرهنگ جانباز حاج تقی توکلی

بسمه تعالي<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

زندگي‌نامه جناب سرهنگ (جانباز) حاج تقي توكّلي

مصاحبه‌ای با ايشان:

جناب سرهنگ فرصتي پيش آمد تا از بيوگرافي زندگي شما( قبل از ورود به ارتش و دوران خدمت نظامي ) سئوال شود اجازه مي‌فرماييد؟

بفرماييد پاسخ مي‌دهم:

1-زندگي شخصی خود را قبل از ورود به ارتش توضيح دهيد.

در تايخ 1/11/1330 در يكي از روستاهاي شهرستان نور از ا ستان مازندران به نام كلاونگا در يك خانواده مذهبي ديده به دنيا گشودم، پدرم به نام مرحوم كربلايي مهدي توكّلي شغل كشاورزي و گاهاً فعّاليت‌هاي جانبي ديگر از قبيل پيمانكاري و مغازه‌داري روزگار مي‌گذراند و مادرم به خانه‌داري مشغول بود.

در مهر ماه 1338 وارد دبستاني در روستاي اليكا به نام دبستان دولتي معدن اليكا شدم و در خرداد ماه 1344 موفّق به اخذ مدرك پايان دوره ابتدايي گرديدم، كه در آبان ماه همان سال به طور اتّفاقي در حالي كه يك ماه و چند روز از سال تحصيلي گذشته بود در دبيرستان دولتي علميّه تهران واقع در ضلع جنوبي مدرسه عالي شهيد مطهّري و مجلس شوراي اسلامي فعلي مشغول تحصيل شدم، در خرداد ماه 1347 موفّق به اخذ مدرك پايان دوره سيكل اوّل شدم.

در تابستان آن سال دو اتّفاق ناگوار سراغ خانواده ما آمد كه سبب شدشيرازه زندگي از دست پدرم خارج شود، به طوري كه ديگر نتوانستم ادامه تحصيل دهم،و يك سال در روستا ماندم و در سال 1348 مجدداً به تهران آمدم كه بتوانم كاري انجام دهم و شبانه ادامه تحصيل دهم، ولي اين كار محقّق نگرديد، و دوباره به روستا برگشتم ، و به مدّت يك سال و نيم كار كشاورزي و دامداري كردم. در سال 1349 در شركت معدني دونا به عنوان كارگر فنّي مشغول به كار شدم و تا سال 1351 در اين شركت مشغول بودم.

2-دوران خدمت سربازي خود را چگونه گذرانديد؟

درمهر 1351 به خدمت مقدّس سربازي اعزام گرديدم، دوران آموزشي را در شهر تربت حيدريّه گذراندم، و پس از آن براي ادامه خدمت به مركز توپخانه و موشك‌هاي اصفهان به اصفهان منتقل شدم . در آن مركز در پست مهندسي بيمارستان 588 منطقه‌اي اصفهان مامور گرديدم، پس از سه ماه از حالت مامور خارج و به عنوان سرباز اين بيمارستان ادامه خدمت دادم، كه توانستم كارهاي تزريقات و پانسمان را آموزش ديده و در اطاق عمل تا شهريور 1352خدمت كنم

3-چگونه وارد ارتش شديد و ادامه خدمت داديد؟

در شهريور ماه 1352 عليرغم نظرات بستگانم و قبل از اينكه خدمت سربازي را به پايان برسانم، در تاريخ 28/6/1352 رسماً به عنوان درجه دار به استخدام هوانيروز ارتش در‌آمدم، و دوران آموزشي مقدّماتي درجه‌داری را در پادگان(01 ) كادر لشگرك تهران گذراندم .پس از گذشت اين دوره برای گذراندن دوره تكميلی در پادگان باغ‌شاه هوا نيروز به مدّت 14ماه در آموزش زبان انگليسی و فنّی هليكوپتر مشغول بودم، آنگاه برای خدمت در كادر فنّی هوانيروز به اصفهان منتقل و در پايگاه رضا پهلوی آن زمان(پايگاه شهيد وطن‌پور فعلی) به عنوان درجه دار فنّی و تخصّصی در قطعات فنّی هليكوپتر در يك محيط كاملاً آمريكايی مشغول به كار شدم، و از آموزه انگليسی خود فراوان بهره گرفتم، اين وضعيّت تا سال 1357يعنی سال پيروزی شكوهمند انقلاب اسلامی ادامه داشت.

4- چگونه ادامه تحصيل داده و در چه زمانی ازدواج نموديد؟

در حين دورا ن تكميلی و دوره‌های ديگر در تهرا ن(دبيرستان هدف) و در اصفهان(دبيرستان ادب) ادامه تحصيل دادم و در خرداد ماه سال1355 موفّق به اخذ ديپلم شدم، ودر تاريخ پنجم عيد همان سال(5/1/1355) ازدواج نمودم ، كه حاصل آن دو فرزند پسر و دو فرزند دختر است .

5- تصميم داشتيد خلبان هوا نيروز شويد چه شد؟

در سال 1356 در موسسه آموزشی هوا نيروز در آزمون خلبانی شركت نمودم و موفّق به دريافت قبولی در آن آزمون شدم، قرار بود كه در سال 1357 به دوره خلبانی هليكوپتر اعزام شويم كه با شروع تظاهرات در شهرها مختلف كشور كه قسمت اعظم آن در شهر اصفهان بود، اين دوره به تعويق افتاد، با اوج‌گيری تظاهرات مردم و شعار نويسی بر ديوارهای اماكن عمومی و عدم تمايل پرسنل نيروهای مسلّح به خدمت در طاغوت ،شيرازه نظام ارتش بهم‌ريخت و هوا نيروز كه سران آن دشمنان قسم خورده ملّت بودند، يا دستگير شدند و يا از كشور گريختند، كه سر انجام دوره خلبانی در آن زمان به‌طور كلّی از برنامه هوا نيروز حذف گرديد.

6-چگونه افسر شديد؟

پس از پيروزی انقلاب اسلامی ، جهت بر گزاری دوره‌ آموزش افسری در سال 1358 در مركز توپخانه و موشك‌های اصفهان به آن شهر اعزام شدم و به مدّت هشت ماه دوره مقدّمات آن را طی نمودم، با شروع جنگ تحميلی در حالی‌كه هنوز دانشجو بودم، به جبهه جنگ اعزام شدم در طول جنگ حضور فعّال در جبهه‌های مختلف جنگ از جنوبی‌ترين تا شرقی‌ترين منطقه راداشتم.

7-در مورد حضورتان در جبهه‌های جنگ توضيحاتی داشته باشيد:

در مناطق(دهانه فاو، قفازو چوئبده) منطقه آبادان، مناطق مختلف خرّمشهر، دشت‌عبّاس، دهلران، ايلام سومار و تا شرقی‌ترين جبهه(مريوان ، بانه، و سقّز) حضور داشتم، سال 1367 به گروه 33 توپخانه واقع در پرندك منتقل گرديدم و تا سال 1380 به ستاد كل نيروهای مسلّح منتقل گرديدم و در مهر ماه سال 1387 با سی و شش سال و ده روز خدمت به افتخار باز نشستگی نائل آمدم.

8- سمت‌هايی را كه در طول خدمت داشته‌ايد چه بود؟

مسئول تداركات فنّی و متخّصص قطعات فنّی هليكوپتر، معاون فرمانده دسته پدافند هوايی، فرمانده دسته پدافند هوايی، معاون آتشبار توپخانه صحرايی105 م م، فرمانده ا نتظامات پادگان گروه33 توپخانه، رئيس ركن چهارم گردان توپخانه كاتيوشا ، سر پرست گردان كاتيوشا، معاون ركن دوّم پادگان گرو33 توپخانه و رئيس تيم و جانشين رئيس مركز فرماندهی در ستاد كل نيروهای مسلّح.

9-يگان‌هايی كه به صورت سازمانی خدمت نموده‌اي كدامند؟

مركز آموزش (01) كادر در تهران و لشگرك، هوا نيروز باغشاه سابق، هوانيروز اصفهان، گروه رزمی‍ هوا نيروز مسجد سليمان، مركز توپخانه اصفهان، گروه 55 توپخانه اصفهان لشگر 28 پياده كردستان، گروه 33 توپخانه پرندك و ستا كل نيروهای مسلّح.

10-عمليّاتی كه در طول جنگ تحميلی در آن حضور داشتيد كدامند؟

عمليّات فتح، ارتفاعات الّله اكبرو آزاد سازی شهر سوسنگرد(فتح‌الفتوح)، عمليّات ثامن‌الحجج و آزاد سازی شهر آبادان، عمليّات مختلف و محدودی كه در زمان محاصره شهر آبادان تا آزادسازی آن به وقوع پيوست. عمليّات فتح‌المبين، عمليّات بيت‌المقدّس و آزاد سازی شهر خرّمشهر، عمليّات والفجر 4 در منطقه عمومی غرب مريوان، عمليّات والفجر9 كه در اين عمليّات در منطقه غرب شهر پنجوين عراق، در ارتفاعات كوهی به نام نالشكنه حضور داشتم. علاوه بر مناطق عمليّاتی ياد شده در بيشتر عمليّات ديگر به صورت مامور توپ‌های پدافند جهت پشتيبانی هوايی اعزام می‌شدم و همچنين در پشت جبهه(مركز پالايشگاه نفت اصفهان، مركز هوانيروز گروه رزمی مسجد سليمان و كارخانه تانك سازی مسجد سليمان) نيز به عنوان فرمانده آتشبار پدافند فعّاليت داشتم.

11-در كدام عمليّات مجروح شديد؟

در ادامه عمليّات والفجر 9 كه به منظور پاك‌سازی مناطق ارتفاعات (سليمانيه-حلبچه-پنجوين) در ارتفاعات كوه نالشكنه در جبهه مريوان، درمنطقه‌ای در جنوب شهر پنجوين عراق كه حدود 40 كيلو متردر عمق خاك عراق بود در اثر آتش توپخانه‌های دشمن ، در حالی‌كه با دشمنان تبادل آتش مستقيم توپخانه داشتيم مجروح گرديدم ومتاسّفانه راننده و پنج نفر از بهترين پرسنل آتشبارم شهيد شدند. ضايعات آن اصابت تركش به بازوی دست چپم و گرفتن موج انفجار بود. در حال حاضر افتخار جانبازی دارم كه %40 می‌باشد

12-درجاتی را كه در طول خدمت طی نموده‌ايد چه بوده است؟

سرباز يكمی، گروهبان دوّمی، گروهبان يكمی، ستوان سوّمی، ستوان دوّمی، ستوان يكمی، سروانی، سرگردی، سرهنگ دوّمی و در سال 1376 به درجه سرهنگ تمامی نائل آمدم و تا پايان خدمت در همين درجه با جايگاه و رتبه حقوقی 19 باز نشسته شدم.

13- چه دوره‌هايی را طی نموده ايد؟

دوره آموزشی سربازی، دوره مقدّماتی درجه‌داری، دوره تكميلی درجه‌داری فنّی هوايی، دوره كامل زبان خارجه، دوره تكميلی زبان خارجه، دوره تخصّصی زبان خارجه، دوره مقدّماتی آموزشگاه افسری، دوره تكميلی آموزشگاه افسری ،دوره عالی و دوره اطّلاعات.

14-چه مدارك تحصيلی را اخذ نموده‌ايد؟

سال 1344 پايان دوره ابتدايی، خرداد 1347 پايان دوره سيكل اوّل دبيرستان، خرداد1355 ديپلم،سال 1359 فوق ديپلم، سال 1387 ليسانس، و به علّت جانباز بودن به يك مقطع تحصيلی بالاتر يعنی فوق ليسانس باز نشست شدم.

در پا يان از جناب سرهنگ به خاطر صبر و حوصله‌ای كه داشتند وبه سئوالات ما پاسخ دادند كمال تشكّر و امتنان را داريم .

مصاحبه ای با جناب سرهنگ جانباز حاج تقی توکلی

مطالب مشابه :

پیش شماره و کد تلفن استان تهران 021

یک آسمان ستاره

نام شهرها وتوابع استان تهران وکدهای پیش نیاز بین شهری برقراری ارتباط تلفنیprere qusite

پیش شماره استان ها - استان تهران

مصاحبه ای با جناب سرهنگ جانباز حاج تقی توکلی

شهید قاسم قاسم پور خوشرودي

مجموعه تلويزيوني «دولت مخفي»

استخدام دانشگاه افسری ارتش ،کارمند نیروی دریایی ،کارمند نیروی زمینی ارتش استخدام زن و مرد