صنایع دستی
صنایع دستی اصفهان
قالی بافی:
اصفهان در زمان صفويه يکی از مراکز عمده قاليبافی بود. در اين شهر تعداد زيادی کارگاه وجود داشت که در آن قاليهای زر بفت بافته می شد. اصفهان در فتنه افغان آسيب فراوان ديد و تعداد بسياری از هنرمندان و صنعتگران خود را از دست داد ولی پس از چندی توانست رونق اوليه خود را به دست آورد. در زمان قاجاريه قالی بافی اصفهان دوباره احياء شد. در جنگ جهانی اول اصفهان يکی از مراکز عمده تهيه قاليچه بود و پس از آن نيز بحرانهای زياد اقتصادی تاثير در کار قالی بافی نگذاشت چون قاليچه های آن بسيار ارزان تهيه می شد.
تعداد رنگهای انتخاب شده در قاليهای اصفهان بسيار محدود است. گره قاليهای اصفهان فارسی بوده و جفتی آن نيز کم نيست. رنگهای طبيعی بسيار کم مصرف می شود و بيشتر در قاليهای خوب از رنگهای شيميايی دندانه ای استفاده می شود.
در روستاهای اطراف اصفهان نيز کم و بيش دارهای قالی وجود دارد. روی اين دارها قالی و قاليچه ها طرح شاه عباسی و ساير طرحهای اصفهان بافته می شود. رنگهای بکاررفته در آنها عموماً نباتی بوده و بيشتر از روناس، قارا، اسپرک، گنده يا گندل، پوست گردو، پوست انار و چند گياه ديگر استفاده به عمل می آيد.
از توابع اصفهان که در هنر قالی بافی مشهور هستند از قاليچه های بختياری و قالی های جوشقان بايستی نام برد. قاليچه های بختياری را البته بيشتر در روستاهای شهرکرد و چهار محال می بافند. قالی و قاليچه های جوشقان از زمان صفويه مشهور عالم بوده است و سابقه قالی بافی جوشقان به پيش از زمان صفويان می رسد. ولی در روزگار شاه عباس اين صنعت در آنجا توسعه بسيار يافت. در آن زمان کارگاههای متعدد شاهی در آنجا مشغول کار بوده اند. جوشقان در آن زمان از توابع کاشان بوده است. در موزه های اروپا و امريکا تعداد زيادی قالی وجود دارد که منصوب به اين روستای کوچک بوده است. قاليهای جوشقان ريز بافت و دوپوده است.
نقش قالی جوشقان شکسته است و شايد از دويست و پنجاه سال پيش تابحال همچنين ثابت مانده است. رنگهای آن از بهترين رنگهای طبيعی انتخاب می شود و همچنين رنگها کاملاً زنده و شاداب است. نوع پشم قالی جوشقان بسيار خوب و خامه آن دستريس است و گره جفتی چندی است که در جوشقان رخنه کرده است. درميمه واقع در سه فرسنگی جوشقان بر سر جاده اصفهان به تهران نيز قاليهايی با همان نقش شکسته جوشقانی اما ريز بافت و بهتر از کار خود جوشقان بافته می شود.
نايين در شمال يزد و کناره دشت کوير قرار دارد و پيش از اين به بافتن عباهای بسيار لطيف شهرت داشت اما پس از آنکه در کشور ما مردم به لباس اروپايی درآمدند عبا منسوخ گشت. بافندگان نايين مانند شال بافان کرمان و مخمل و زيبا بافان کاشان به قالی بافی روی می آوردند. صنعت قالی بافی در نايين در آستانه جنگ دوم جهانی آغاز شد و چون بافندگان آنجا همواره با پشم نازکتر سروکار داشتند به بافتن قاليچه های بسيار ريز بافت پرداختند و از آنجا که ميزان توليد کم و جنس بسيار خوب بود، بازار خوبی برای کالای خود يافتند. که در زمان جنگ باز بر رونق آن افزوده شد. بدين ترتيب قالی نايين که شايد بهترين قالی امروز ايران باشد پديد آمد. پشم نايين نازکتر و نرمتر از ديگر پشمهای ايران است. رنگها چندان دلاويز نيست و تنوع ندارد. شايد90 درصد قاليهای اصفهان دارای متنی است به رنگ کرم بايک ترنج سرمدادی يا آجری و حاشيه آجری تند، رنگهای فرعی نيز در مايه های تند و شماره آنها محدود است و شايد در سراسر صنعت قالی بافی اصفهان بيش از 15 رنگ بکار برده نشود. مسئول اين امر البته رنگرزان اصفهان هستند. ولی همچنين خود صاحب کار که توجهی به مايه های رنگی که تحويل می گيرد ندارد نيز مقصر است.
قلمکارسازی استان اصفهان:
قلمکارسازی يکی از صنايع دستی پر سابقه ای است که قرنها در اوج شهرت بود و از دوره مغولها در ايران مرسوم شده است. در دوره مذکور به منظور جلب نظر خوانين مغول ايرانيان نيز دست به ابتکاراتی زدند که از جمله ابداع نقاشی روی پارچه يا پارچه های قلمکار بود، سپس اين صنعت در زمان صفويه گسترش بيشتری پيدا کرد.
به هر صورت عمر پرشکوه اين صنعت در زمان صفويه بود و در اواسط عصر قاجاريه بتدريج از رونق آن کاسته شد. در زمان سلطنت شاه عباس کبير اين صنعت رونق بسزايی يافت و بيشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچه هاي قلمکار تهيه می شد و اين پارچه ها در اين زمان شهرت فراوان داشته و مورد توجه درباريان بود و از اينرو بيشتر لباس آنان از " قلمکارزر" يا " اکليلی" تهيه می شد. در آن زمان محلهای مخصوصی برای تهيه لباس درباريان در بازار قيصريه اصفهان وجود داشت وپارچه هاي قواره ای قلمکارراکه دراصطلاح آن روز "دلگه" ناميده می شدرا از آن محلها به دست می آوردند.
در زمان سلطنت رضا شاه با امتيازات خاصی که برای صنعتگران و ارباب حرف به ويژه صنعتگران قلمکار فراهم شد بار ديگر اين صنعت رونق گذشته خود را به دست آورد و عده ای از استادکاران بزرگ قديمی مثل شيخ حريری مشهدی عبدالخالق، حاج محمدرضا و حاج محمد تقی اخوان چيت ساز، برادران بيرجندی و شيخ بهايی و چند تن ديگر شرکت توليد قلمکار را تشکيل دادند.
اگر علاقه و پشتکار عده ای از استادکاران اين فن نبود، اکنون اثری از اين صنعت ظريف باقی نمی ماند ولی تلاش پيگير صنعتگران اين رشته و استقبالی که از آن شد موجب شد تا بار ديگر حجم تقاضا برای اينگونه پارچه های نقش دار افزايش يابد و چون مقدار توليد و عرضه اين محصول محدود بود صنعتگران را به چاره انديشی و پيدا کردن راه حل جهت عرضه بيشتر باهمان کيفيت هنری واداشت. در اين مورد تنها راه چاره را ايجاد نقوش مورد نظر را روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی پارچه دانستند.
معروفترين استاد قالب تراش در اين رشته مرحوم استاد رحيم بيدادی بود که سالها پيش در گذشت. از استادان ديگر قالب تراش می توان از استاد اسماعيل قالب تراش و استاد مهدی اوليايی نام برد.
خاتم سازی اصفهان:
خاتم هنر آراستن سطح اشياء با مثلثهای کوچکی است که طرحهای گوناگون آن همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است. اين شکلهای هندسی را با قرار دادن مثلثهايی کوچک در کنار هم نقشبندی می کنند. می توان گفت، کار خاتم نقشهای هندسی تشکيل شده از مثلثهای سه پهلو (متساوی الاضلاع) است که از عاج، استخوان، چوب و مفتول برنج ساخته شده و معمولاً به ضخامت 2 ميلی متر در سطح خارجی يا سطح داخلی و خارجی اشياء چوبی چسبانده می شود.
آثاری که از قديم مانده نظير درهای کاخها، رحلهای قرآن و صندوقهای مقابر خاتمکاری نشان می دهد که اين هنر در زمان قديم و به ويژه عهد صفويه رواج کامل داشته يکی ازمراکز اصلی آن هم اصفهان بوده است. اما همين معلوم می کند تا چند سالی اين هنر در اصفهان رو به زوال گذاشته و تنها شيراز مرکز اين صنعت شده است.
در ابتدا کار خاتم با استفاده از مثلثهای بسيار بزرگ که پهلوی هم قرار می دادند تهيه می شد ولی به تدريج با پيشرفت ذوق و تبحر هنرمندان ابعاد مثلثها ريزتر و کوچکتر شد. بهر حال هنر خاتم سازی از زمان پيدايش تا کنون تحولاتی را داشته است. صنعتگران خاتم ساز برای تهيه خاتم از مواد اوليه متنوعی استفاده می کنند که در کمتر صنعت دستی ديگری اين چنين تنوعی به چشم می آيد. اين مواد عبارتند از: چوب فوفل، چوب گردو، چوب نارنج، چوب عناب، استخوان شتر، مفتول برنجی، لايه برنجی، سريشم گرم، سريشم سرد، فرمالين، فيبر و روغن جلا و تخته سه لايی. غير از آن برای تکميل ساخت از چفت و لولا و غيره نيز استفاده می کنند. از خاتم در تهيه محصولات مختلفی استفاده می شود که از آن جمله است: قاب عکس، جعبه سيگار، عصا، پيپ، جعبه لوازم آرايش، جا کليدی، جاقلمی و جلد آلبوم.
در اصفهان علاوه بر اشياء خاتم که به شيوه شيرازی می سازند قسمتی از مصنوعات خاتم را با نقره و مينا سازی توأم کرده اند که در شيراز وجود ندارد. مثلاً جعبه های خاتمی که رويه آن را نقاشی مينياتور می کنند و روی آنرا روغن می زنند.
تاریخچهٔ خاتمکاری
درباره مخترع و مبتکر خاتم بین خاتمسازان و هنرمندان روایات گوناگونی وجود دارد ولی آنچه قابل ذکر است آن است که به درستی معلوم نیست اولین بار خاتمسازی را چه کسی ابداع کرده است.در دایرةالمعارف فارسی آمده است: «زمان آغاز این هنر دانسته نیست ،و آنچه درباره آن گفته میشود با افسانه همراه است. برخی از استادان خاتمساز هنوز بر این عقیدهاند که هنر خاتمسازی معجزه ابراهیم پیغمبر است»
صنعتگران مصری این روش را مانند بسیاری از هنرها و پیشههای دیگر از قبطیها اقتباس کردهاند، چندین قطعه و لوحه که روی آنها با چوب و استخوان موزائیککاری شده است در عین الصیره نزدیک قاهره دراوایل دوره اسلام به دست آمده و اغلب آنها درموزه صنایع اسلامی قاهره ویا موزه برلین وجود دارد که یکی ازعالیترین نمونههای این صنعت درموزه متروپولیتن است.
ازدیگر آثار ونمونههای تاریخی دراین هنر :
1. منبر خاتم کاری در مسجد جامع عتیق شیراز دارای قدمت بیش از هزارسال.
2. سقف ایوان اصلی مسجد جامع عتیق شیراز مریوطه به سده هشتم هجری (سده چهاردهم میلادی)
3. درهای خاتم قصر رویایی تیمور گرکانی به نام دلگشا در سمرقند و درهای آرامگاه وی در سال۸۰۷ هجری(۱۴۰۵میلادی)
4. درهای چوب گردو و روکش استخوان ودیگر چوبها ساخته شده توسط هنرمندی بنام حبیب الله درسال ۹۹۹هجری(۱۵۹۱میلادی) که درموزه برلین نگهداری میشود .
5. درهای مزین به اشکال هندسی گل و بته ،از شهر بخارا که درموزه ویکتوریا آلبرت موجود است
6. منبر چوبی مسجد لنبان اصفهان بااشکال هندسی و اجزای نقرههای مربوطه به سال ۱۱۱۴هجری(۱۷۰۲میلادی)
اوج شکوفایی و تکامل این هنر در دروان صفویه بود، دراین دوران از گوشه و کنار ایران هنرمندان به اصفهان ،پایتخت آن زمان آمدند و هنرهای فراموششده این کشور ازنو پایه گذاری شد و هنرمندان ضمن فعالیت در رشتههای خاتمکاری ،منبتکاری ،کاشیکاری و گرهچینی ،به ترمیم و ساختن ساختمانها و آثار گذشته و بارگاههاواماکن مقدس تشویق و ترغیب شدند. بعدها در زمان قاجاریه به علت عدم توجه به هنرها این هنر نیز همانند سایر هنرها از درجه اعتبار و اهمیت افتاد و استادان وهنرمندان این رشته دراین دوران در بدترین وسختترین شرایط زندگی میکردند.
درسال ۱۳۰۷ اوایل دوران پهلوی مدرسه صنایع مستظرفه به کوشش استاد محمد غفاری (کمال الملک) تأسیس و این هنرستان رونق و توسعهای به هنرهای دستی کشور بخشید و پس ازآن کارگاههای خاتمسازی و چند کارگاه دیگر در وزارت فرهنگ و هنر سابق تشکیل شد .
آثار بجا مانده جمعی از هنرمندان اصفهان ،تهران وشیراز ،اتاق هفت در هفت متری خاتمکاری شده به تمامی وسایل موجود در آن ،در کاخ مرمر به مدت چهار سال .
تالار خاتم مجلس شورای ملی با ۴۰۰ متر مربع خاتمکاری.
هنر خاتمسازی بعد از انقلاب اسلامی در کارگاه خاتمسازی وزارت فرهنگ و هنر سابق تحت نام جدیدی با وابستگی به وزارت فرهگ و آموزش عالی ادامه یافت و از آن زمان تاکنون سمت وسوی طرحها تغییر یافته و با حذف طرحهای خارجی توجه بیشتری به سنتگرایی معطوف یافته وازآن به بعد خط و نوشته وارد خاتم شد.
قلمزنی:
ساخت و قلمزنی فرآورده های مسی و برنجی:
يکی از پر رونق ترين رشته های صنايع دستی اصفهان ساخت و قلمزنی محصولات نقره ای مسی و برنجی است.
مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآورده های مس و برنج و نقره شامل نقره، مس، برنج و آلياژ مس و برنج است. مقداری از مواد اوليه مذکور از کشورهای ديگر نظير يوگسلاوی بقيه آن در ايران از شرکتهای برق منطقه ای و شرکت ملی نفت ايران و غيره تهيه می شود.
ابزار کار صنعتگران اين رشته از دو دسته تشکيل می شود. يک دسته از ابزار در مرحله ساخت محصولات مورد استفاده قرار می گيرد مانند دستگاه خم کاری، موتور فرچه، کوره برقی، سندان، چکش و دسته ديگر که در مرحله قلمزنی مورد احتياج است و عبارت از دستگاه قير آب کنی، پرگار، تعدادی قلم آهنی، چکش و غيره است. برخی از کارگاه های اين رشته صرفاً بکار ساخت محصولات نقره مسی و برنجی مشغول هستند و در مقابل کارگاههايی نيز وجود دارد که فقط کارقلمزنی برروی اين فلزات را انجام می دهند و دسته سوم کارگاههايی می باشند که به هر دو کار ساخت و قلمزنی تواماً می پردازند.
منبت کاری:
واژه منبت به معنای کنده کاری خاص و همراه با خلل و فرج روی چوب است که سابقه ای ديرينه دارد، شايد بتوان آغاز تاريخ منبت کاری را از زمانی دانست که انسان نخستين بار، با ابزاری برنده چوبی را تراشيده است. در حال حاضر هم هنر منبت کاری همچنان رواج دارد و در گوشه و کنار ايران هنرمندان بسياری بدان مشغولند اما متأسفانه رفته رفته استفاده از نقوش اصيل که شامل طرحهای اسليمی و ختايی يا گل و بوته است رو به فراموشی می رود و طرحهای خارجی جای آنها را می گيرد. در نوعی از اين هنر بجای آنکه زمينه چوب را کنده کاری کنند ونقش مورد نظر را برجسته سازند چوبهای مختلف را با رنگهای گوناگون طبيعی آن بريده پهلوی هم قرارمی دهند. اين کار شباهت زيادی به هنر موزائيک دارد. در اين گونه جديد از چوبهای شمشاد برای رنگ زرد و عناب برای رنگ قرمز استفاده می کنند. زمينه کار بيشتر از چوب گردو و يا ريشه درختان جنگلی است که خود دارای نقوش زيبايی هستند. مهمترين ماده ای که روی آن منبت کاری می کنند چوب است. اين چوب بايد محکم و بدون گره باشد. برای اين منظور از چوبهای آبنوس، فوفل، بقم، شمشاد، و عناب و گردو، استفاده می کنند. البته آبنوس و بقم چون هم محکمتر و هم چربتر هستند دوام بيشتری دارند اما در ايران بخاطر فراوانی چوب گردو اکثراً از اين چوب استفاده می شود.
منبت کاری چوب در شهرهای گلپايگان و اصفهان رونق و رواج درخور و شايان توجه ای دارد.
در دوران قبل از اسلام قطعات بزرگ چوبي به عنوان بخشي از ساختمان به كار مي رفته است. در اين دوره چوب به عنوان يكي از فراوان ترين مصالح طبيعي نقش مهمي در ساخت ابزار فني و كشاورزي و حتي وسايل خانگي ايفا مي كرده است. >
از دوره سلوكيان آثار چنداني در دست نيست و آثار چوبي دوره اشكاني نيز تا حد زيادي شباهت به دوره هخامنشي دارد. در دوره ساساني استفاده از كلافهاي چوبي در ساختمان متداول مي شود. در اين دوره نوعي رويه كوبي مربع هاي چوبي انجام مي شده كه نقش هندسي و انتزاعي داشته است. نقوش عبارت بودند ازنقوش انتزاعي، گياه و حيوان و انسان.
مهمترين وسايل چوبي كه ساخت آنها در قرون اوليه اسلامي متداول بوده عبارتند از كلبه ها و ساختمان هاي چوبي، كلافهاي ساختماني، ستون چوبي سقف هاي كاذب چوبي قابدار، وسايل به ساختمان مثل درب و پنجره ، وسايل كاربردي مثل منبر، ابزار آلات صنعتي و كشاورزي.
در آثار چوبي دوره مياني اسلامي كه مربوط به حدود قرون پنجم تا دهم هجري است اجزاي ساختمان هاي چوبي مثل ستون و سقف، وسايل متصل به ساختمان مثل در، پنجره، نرده به ميزان زيادي به چشم مي خورد ولي آثار كوچكتر مثل جعبه، قاب، رحل، وسايل خانگي، ابزار آلات، وسايل جنگي و شكار نيز كم و بيش وجود دارد.
بيشترين نقوشي كه در منبت اين دوران مي بينيم عبارتند از : نقوش هندسي، شيارهاي موازي، كتيبه، اسامي ائمه (ع )، شكل محرابي ، لچك، ترنج، گل و بوته، ختايي و اسليمي، شكوفه،برگ ، نخل ، شمسه، حيوان و انسان .
در اكثر آثار چوبي صفوي مي توان تحولاتي از لحاظ نقش و شيوه هاي اجرايي ملاحظه كرد. صنايع دستي چوبي اين دوره كه مربوط به حدود قرن 10 و 12 مي باشد از لحاظ فني بسيار ظريف و بادوام و داراي عملكردي مفيد و صحيح هستند و از لحاظ هنري بر اساس نقوش و فرهنگي ايراني ساخته شده اند و از طرفي با دقت و نظم اجرا شده.
آثار اين دوره شامل ساختمان هاي چوبي و اجزاي وابسته به آن مثل ستون و سقف و در و پنجره و همچنين شامل وسايل كاربردي مثل رحل، جعبه، قاب، صندلي و ابزار آلات صنعتي و كشاورزي و جنگي است. هنر معرق كه از دوران قبلي آغاز شده و به طور ساده انجام مي شد از اين زمان تكامل بيشتري مي يابد.
منبت كاري دوره ميانه اسلامي در حدي بسيار ظريف و باروسازي و ريزه كاري فراوان ديده مي شود و پرداخت آن نيز در حد اعلاي خود مشاهده مي شود. منبت اين دوره بر اساس طرح هاي هندسي، شيارهاي موازي، خط ثلث و نسخ، اسليمي و ختايي به سبك ايراني، نقوش انتزاعي گياه و انسان و ترنج و محرابي مشاهده مي شود.
هنرهاي چوبي بعد از صفويه و به خصوص دوران قاجار نه تنها تكامل فني نداشت بلكه با افت كيفيت فني نيز روبرو بود. به طور كلي در آثار چوبي اين دوره به دو سبك وجود دارد. بخشي كه در آن سعي شده از روشها و نقوش دوران قبل پيروي شود و بخشي ديگر كه از اصول فني و هنري آثار چوبي اروپا الهام گرفته شده.
در اين دوره به دو نوع منبت بر مي خوريم. يكي منبت به شيوه صفوي با عمق كم و طرح ايراني كه ندرتا" ديده مي شود و ديگري منبت به شيوه فرنگي با عمق زياد و با نقش پيچك اجرا شده كه به ميزان زيادتر وجود داشته
مطالب مشابه :
صنایع دستی اصفهان
صنایع دستی - صنایع دستی اصفهان فرآورده های مس و برنج و نقره شامل نقره، مس، برنج و آلياژ مس
صنایع دستی اصفهان
صنایع دستی اصفهان - آموزش صنایع های مس و برنج و نقره شامل نقره، مس، برنج و آلياژ مس
صنایع دستی استان اصفهان
یکی از صنایع دستی اصفهان قال بافی مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآورده های مس و برنج و
صنایع دستی
صنایع دستی اصفهان. اعم از مس و برنج صنايع دستی اصفهان ساخت و
صنایع دستی استان اصفهان
صنایع دستی استان اصفهان مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآورده های مس و برنج و نقره شامل
صنایع دستی اصفهان
یکی از رشته های صنایع دستی اصفهان که از ارزش هنری زیادی اساساً مینا کاری روی مس
آشنایی با صنایع دستی ایران و فلزکاری (صفحات ۱۸ -۱ کتاب صنایع دستی کهن ایران)
صنایع دستی ( مس، چکش معادن مس ، کاشان، انارک، اصفهان و بخارا، برای خلفای قرن 9 مهم
صنایع دستی
صنایع دستی اصفهان. صنايع دستي بيانگر صنعت و هنر نياكان و نمايشگر ذوق قلمزنی روی مس و
برچسب :
صنایع دستی مس اصفهان