بابک خرمدین

به نام اهورامزدای بزرگ

بابک خرمدین یکی از سرداران و ژنرال های بسیار باهوش و قدرتمند ابومسلم خراسانی بود که بر علیه حکومت غاصب و ستمگر عباسیان قیام کرد و نزدیک به 33 هزار نفر از اعراب متجاوزگر را از پای در آورد و نزدیک به 20 سال با آن ها جنگید

متاسفانه بعد از کشته شدن بابک ، عرب ها شایعه کردند که او فردی خونخوار بوده است

مرتضی مطهری در مورد بابک خرمدین می گوید : من چیزی جز خونخواری و دشمنی با اسلام در او نمیبینم ، او مردی بی فضیلت بود ، چرا ما اسم بچه مان را بابک بگذاریم جز اینکه با مسلمین می جنگیده، وقتی بچه مان بزرگ می شود می گوید نام دوستان من حسن ، حسین ، علی ، مرتضی است من هم سراغ نام خود بروم ببینم این نام چی کسی بوده است و او می بیند آن آدم از نظر زندگی مانند یک انسان نبوده و جز جنایت و اسلام ستیزی کاری نکرده بود و بعضی ها به دروغ از او تعریف می کنند و می گویند بابک با اعراب می جنگید ولی در واقع او با ایرانی ها می جنگید نه با اعراب

بابک رهبر قیام کنندگان بعد از ابومسلم خراسانی بود و مرکز قیام ها بر علیه عباسیان آذربایجان بود .بعضی از تاریخ نگاران می گویند که دلیل پیدایش این قیام ها به خاطر وطن پرستی بوده است زیرا در زمان عباسیان ایرانیان شهروند درجه دو بودند و از بسیاری امکانات بهره مند نبودند و احساس عرب ستیزی در میان ایرانیان آن زمان بسیار گسترش پیدا کرده بود . لشکر بابک در اسناد مختلف صد هزار تا دویست هزار ذکر شده است . بابک زندگی گمنامی در آذربایجان داشت تا مورد توجه رهبر خرمی ها قرار گرفت و بعد از آن رهبر خرمی ها درگذشت و بابک به یک رهبر بزرگ تبدیل شد . این قسمت از زندگی بابک شبیه به پادشاه بزرگ ایران نادرشاه افشار است چون که نادرشاه با دختر رئیس قبیله افشار ازدواج کرد و بعد از مرگ رئیس قبیله افشار ، رهبر شد .

معتصم خلیفه عباسی که دید شانس برنده شدن در اینجنگ ها را ندارد ، افشین را مامور کرد که قلعه هایی که در جاده بذ توسط بابک تخریبشده بودند را بازسازی کند و بر قیام کنندگان یورش ببرد
خلیفه عباسی معتصم که دید در حال شکست خوردن است یک نامه دروغین به بابک فرستاد که می خواهد حکومت ری را به او بدهد و دشمنان اینبزرگوار او را با نیرنگ شکست دادند و نیروهای قیام کننده را با بی رحمی به قتلرسانند .

سپس خانواده بابک را رو به روی خود او سلاخی کردند و بعداز قطع کردن دست ها و پاهای او ، او را اعدام کردند

قلعه بابک

معتصم فکر نکن با کشتن من میتوانی فریاد مردم استقلال طلب ایرانی را خاموش کنی . نه ! این حماقت است اگر فکر کردی ما را هم میتوانی چون افشین وطن فروش را با طلا بخری و اسیر کنی . این مبارزه ای که من آغاز کردم ادامه خواهد داشت . من لرزشی در پایه های حکومت اعراب انداخته ام که دیر یا زود حکومت اعراب سرنگون می شود . تو اکنون که مرا تکه تکه می کنی هزاران هزار بابک در کل ایران ظهور می کنند و قدرت پوشالی شما پاسداران جهل و ستم را از میان می برند . این را بدان و باور کن که هیچ ایرانی زیر بار ظلم و ستم نخواهد رفت و سلطه بیگانگان و تازیان را تحمل نخواهند کرد .
من درسی به جوانان ایران آموخته ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد . من مردانگی و درس مبارزه را به جوانان ایران آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها ایرانی با خون بجوش آمده آماده طغیان هستند.مازیار هنوز مبارزه میکند و صدها بابک و مازیار دیگر آماده اند تا مردانه برخیزند و میهن گرامی را از دست متجاوزان و یوغ اعراب بدوی و مردم فریب برهانند . اما تو ای افشین . . . در انتظار روزی باش که همین معتصمی را که امروز مانند سگانی در برابرش زانو میزنی و وطن ات را برای او فروختی در همین تالار و روی همین سفره سرت را از بدن جدا کند .
مردی که به مادر خود ( میهن ) خیانت کند در نزد دیگران قربی نخواهد داشت و هیچکس به فرد خود فروخته اعتماد نخواهد کرد . و بدینسان نخست دست چپ بابک بریده شد و سپس دست راست او و بعد پاهایش و در نهایت دو خنجر در میان دنده هایش فرو رفت و آخرین سخنی که بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود:

پاینده باد ایران

نویسنده : mehran

بابک خرمدین

مطالب مشابه :

¤¤¤ کف بینی و خط ازدواج ¤¤¤

فال امروز شنبه ۲۹ آبان ۸۹

دانلود زی پرشین به سه روش همراه با نمونه پایان نامه ریاضی و نمونه سوال

حذف تبلیغات پرشین بلاگ و بلاگ اسکای

سریال های جدید تلویزیون پرشین تون برای کودکان ایرانی

نقشه ایران در عهد باستان

آهنگ Desperado

هواپیماهای موفق جهان

بابک خرمدین

محاسبه انرژی بیوریتم شما