شهر خود را توصیف کنید. سریش اباد

این انشایی بود که من در سال سوم راهنمایی ان را نوشته بودم ولی به خاطر این انشا معلم مرا از کلاس بیرون انداخت واز ان تاریخ به بعد با اینکه طنز را بسیار دوست داشتم  از ان نفرت پیدا کردم .

 

 موضوع انشا :شهر خود را توصیف کنید

 

شهر من عشق من است .البته معنی عشق رو زیاد وارد نیستم ولی تا اونجایی که من از این بچه های دبیرستانی شنیده ام چیز جالبیه .

از مرکز شهر شروع میکنم به توصیف این شهر زیبا . میدان گل لاله البته بیشتر به گل میمونی شباهت دارد تا گل لاله ولی بین اهالی شهر ما به گل لاله معروف است. درخت تنومند وپیری که در وسط میدان قرار دارد و مهمتر از همه پیر مردانی که در زیر سایه این درخت نشسته وبه هر که از انجا عبور میکند اعم از سواره و پیاده متلک می اندازند جلوه ی شهر را نورانی کرده است.البته عده ای بر این عقیده اند که این پیرمردان ببخشید روم به دیوار گلاب به روتمون ریده اند به نمای شهر ولی صاحبنظران این عقیده را رد کرده اند .

شهر ما چهار خیابان اصلی دارد

خیابان شهید اشرفی اصفهانی : (یوخاره مله)

خیابان شهید دستغیب (اشاقه مله )

خیابان شهید صدوقی (جانقایا مله)

 خیابان شهید مدنی (داغ مله)

طرز لباس پوشیدن در شهر ما طوری است که گویی هنوز انقلاب نشده . دمپا ی شلوارها در شهر ما از کمرشان گشاد تر است به طوری که میتوان از دمپای شلوار یک شلوار دیگر حتی شلوار کردی دوخت .

دومحله بالا و پایین از قدیم یعنی جوانی های پدر بزرگم همیشه در حال جنگ بوده اند این دو محله به قدری ازهم تنفر دارند که سایه هم را با تیر میزنند .حتی من شنیده ام که قبلا در عزاداری های ماه محرم وقتی این دومحله به هم میرسیدنند به مدت نیم ساعت عزاداری را تعطیل کرده وبا بیل و کلنگ به جان هم می افتادنند که البته این جنگ امروزه به علت پیشرفت و تکنولوژی در عرصه ی علم طوری دیگر ادامه پیدا کرده است وبه جنگ صوتی تبدیل شده است یعنی هر کدام از این دسته های عزاداری به تعداد عزاداران باند و امپلی فایر و میکروفن خریده اند و همه ی کمک های مالی که به این هیئت ها میشود صرف خرید باند و میکروفن میکنند.

خداوند منان ان روز را قسمت هیچ مسلمانی نکند که این دسته ها از کنار هم گذر کنند چرا که به علت باز شدن 755 باند به صورت همزمان یا دیوانه می شودو یا کر.........

پردر امد ترین کار در شهر ما سیگار فروشی است چون از بچه ی 6 ماهه گرفته تا پیرمرد 102 ساله سیگار میگشد نصف افراد شهر ما نوازنده هستند و تبهر خاصی در کمانچه نوازی با پکنیک دارند .

بچه های این شهر علاقه ی فراوانی به خروس و سگ دارند به طوری که اگر به طوری که اکثر بچه ها ی طالب علم  همیشه هنگام رفتن به مدرسه در یک دست کتاب و دفتری که 25 با ر داخل اب افتاده دارند و در دست دیگر طناب سگ.  

ساعت های ورزش و خالی این دانش اموزان جویای علم  بیشتر با به جنگ دادن خروس و سگ سپری میشود.

درشهر ما مساجد زیادی وجود دارد به طوری که در هر خیابان 3 الی4 مسجد مشاهده می شود یعنی تقریبا برای هر 10نفر نماز خوان یک مسجد درست کرده اند . یکبا ر با دوستم تصمیم گرفتیم که به مسجد برویم و در انجا نماز بخوانیم ولی متاسفانه بعد از ان یکبار دیگر جرات نکرده ام حتی از کنار مساجد عبور کنم . 50 نفری در مسجد حضور داشتند که البته فقط 20 متر از ان مسجد 1 کیلو متری را اشغال کرده بودنند همین که وارد مسجد شدیم از 50 نفری که در مسجد بودنند 52 نفرشان سرشان را 365 درجه چرخانده و مثل دوربین های راهنمایی رانندگی ما رو زیر زره بین بردند . انقدر به ما متلک انداخته که من و دوستم ننشسته مسجد را ترک کردیم .(به به اقایون کفتر باز ؛ شما کجا اینجا کجا ؛ ادرس رو درست اومدید ؛ اینجا مسجده مطرب خونه نیست ؛ شما هم مگه به نظام اسم نوشتید ....)  و از ان تاریخ به بهد جرات نداشتیم حتی از کنار مسجد هم عبور کنیم

مهمترین مکانهای دیدنی شهر ما عبارتند از

۱- دره باغچا

۲- گچانه دره

۳- شورا مله

۴-پارک

۵- کمربندی (میدان کره )

۶- اقا مازاره

۷ - کانال اوسو

۸- اشک اوسران تپسه

۹- کنوو

۱۰...

.

.

.

نتیجه گیری : من از این انشا نتیجه میگیرم که هیچ جا مثل شهر خود ادم نمی شود حتی نوفل لوشاتو

ادم حتی اگر در تویله هم بزرگ شده باشد باز دلش برای شهرش تنگ میشود

 

 

نظر یادتون نره


مطالب مشابه :


توصیف یک روز بارانی:

توصیف یک روز بارانی: به نام خدایی که باران را برای طراوت من وتو آفرید. خواب بودم.باصدایی آرام




توصیف عمومی .:کیانپارس:.

توصیف عمومی اصلی و ۲۰ خیابان معروف کیانپارس یک پارک به نام گلچهره دارد که در سال ۱۳۷۴




اموزش داستان نویسی - توصیف

توصیف : بیان یک تصویر ساکن و "مری همراه با دوست شفیقش الیزابت در خیابان قدم می زدند و مری




موضوع انشا [ توصیف یک خواب ]

پاراگراف آبی - موضوع انشا [ توصیف یک خواب ] - وبلاگ گروهی پاراگراف آبی معجزه داستان کوتاه نویسی




توصیف زیبای یک دیدار از زبان یک دختر نویسنده آشنای سالهای دور

توصیف زیبای یک دیدار از زبان یک دختر نویسنده آشنای من از پله های شمالی مترو به خیابان می




شهر خود را توصیف کنید. سریش اباد

از مرکز شهر شروع میکنم به توصیف این شهر ما چهار خیابان از دمپای شلوار یک شلوار




انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی

فکر کنید در خیابان گواهی نامه ای پیدا کرده اید و در توصیف یک صحنه یا منظره علاوه بر وصف




توصیف صبح سبزوار در رمان کلیدر شاهکار جاودانه استاد محمود دولت آبادی

یکی از توصیفات دقیق و زیبای دولت آبادی در کلیدر ، توصیف صبح سبزوار در یک سنگفرش خیس خیابان.




توصیف فصل پاییز

ادبیات زیبای من - توصیف فصل پاییز - بیننده ی عزیز به وبلاگ من خوش آمدی




به کار گیری حواس پنجگانه در انشا نویسی

مثلا برای انشای کلاسی ،یک روز بارانی یا برفی را توصیف کنید گدای کنار خیابان یک نمونه




برچسب :