چگونه می توانم از طریق شناسایی هوش های چندگانه میزان یادگیری درس حرفه و فن را در دانش آموزان افزایش


توصیف وضعیت موجود وبیان مسئله

اینجانب سمانه منبررو معلم حرفه و فن با 8 سال سابقه تدریس درمنطقه رضویه مشهدمی باشم.کلاسی که اینجانب قصد پژوهش در آنرا دارم واقع در مدرسه راهنمایی کوثرروستای نریمانی این منطقه می باشد که شامل بیست و هشت دانش آموز دختر است. به علت تعدادکم دانش آموز (حدود46نفر )مدرسه ی کوثر معاون نداشته صرفا مدیر مسئول انجام کلیه امور دفتری و اداری می باشد باتوجه به شش پایه شدن مقطع ابتدایی مدرسه ی کوثر فقط شامل دو کلاس درس دوم راهنمایی و سوم راهنمایی می باشد که البته بنده قصدپژوهش برده نفر از دانش آموزان کلاس دوم را دارم.  از آنجایی که در کلاس همیشه یک تعداد خاص از دانش آموزان درس می خوانند و تعداد زیادی درس نمیخوانندو باتوجه به تنوع مطالب درس حرفه و فن انگیزه اینجانب از این پژوهش این است که استعدادهای خاص دانش آموزانم را بشناسم و روش بهتری برای تدریس این درس انتخاب نمایم  که همه ی دانش آموزانم به فراخور استعدادخاص خود در هر زمینه ای استفاده ی لازم را از این درس ببرند.

مقدمه:

گوهره ی وجود انسان به هوش و اندیشه مزین بوده، به طوری که بزرگترین موهبت الهی در خلقت آدمی است.به عبارتی دیگر، بستر تمام تحولات بشر در گستره ی هستی، سیطره ی انسان بر قله ی رفیع علمی و تسخیر کرات و کهکشانها، بهره گیری از منابع و معادن و کوه ها و دریاها و دستیابی به برترین علوم و فنون و شبکه های ارتباطی نوین، محصول اندیشه و رفتار خردمندانه و خلاقانه است. افروز(1387)

شناسایی و پرورش تمام هوش های بشری و کلیه ی ترکیبات آن، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. ما انسان ها همگی با یکدیگر تفاوت داریم.به همین علت که همگی از ترکیب های هوشی متفاوتی برخورداریم. به اعتقاد من، تشخیص این امر، موجب می شود تا با مشکلات زندگی برخورد مناسب تری داشته باشیم.هواردگاردنر(1987)

به رغم استفاده گسترده از کلمه ی هوش هنوز روانشناسان بر سر یک تعریف واحد از آن اتفاق نظر ندارند.باوجوداین، بسیاری موافق هستد که همه ی موضوعاتی که اشکال عالی تر شناخت خوانده می شوند-تشکیل مفهوم، استدلال، مسئله گشایی و خلاقیت، و نیز حافظه و ادراک- به  هوش آدمی مربوط می شوند.رابرت.ال.سولسو(1933،ص590)

یکی از دلایلی که نظریه پردازان را با مشکل تعریف هوش مواجه کرده است، آن است که هوش یک پدیده ی چندبعدی است.برخی از پیشتازان میدان هوش آزمایی ماهیت پیچیده ی هوش را بازشناخته و از تحلیل عوامل - که یک تکنیک آماری برای شناسایی منابع پراکندگی در همبستگی های آزمون است - برای کشف برخی از مولفه های زیر بنایی این مفهوم پیچیده استفاده کرده اند. الگوی آزمایشی که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد، شامل اجرای مجموعه ای از آزمونهاست، که هریک به منظور سنجش یک صفت هوشی خاص مثل استدلال، ریاضی، توانایی فضایی و گنجینه ی لغات تدوین شده است.رابرت.ال.روسو(1933، ص592)

تعاریف و توضیح واژگان

چگونه  1 - (ادات استفهام ) از چه نوع ، در چه وضع  2 - ادات تعجب  چه جور، چه طور (فرهنگ معین) شناسایی  عمل شناختن . وقوف . معرفت . عرف .عرفان . تعریف . علم . شناخت . معرفت و علم و آگاهی و دانایی . - شناسایی دادن ؛ خود را معرفی کردن به کسی که خود او را یا کسان او را از پیش می شناخته است .(لغت نامه ی دهخدا) -1  آگاهی . 2 - معرفت ، علم .(فرهنگ معین) هوش 1 - زیرکی ، آگاهی . 2 - عقل ، فهم . 3 - جان ، روان .(فرهنگ معین) زیرکی و آگاهی و شعور و عقل و فهم و فراست را گویند. (برهان ). و خودداری و احساس و تمییز(لغت نامه ی دهخدا) یادگیری فراگیری , معرفت , دانش  , اطلا ع , فضل وکمال. درس 1 - دانش آموزی ، آموزش . 2 - آموختن ، تعلیم دادن . 3 - هر بخش از کتاب که در یک نوبت آموخته شود ج . دروس .(لغت نامه دهخدا) دانش آموز که دانش آموزد. که علم آموزد. که دانش فراگیرد. شاگرد. (غیاث ). شاگرد مدرسه . طالب علم . آموزنده علم(لغت نامه ی دهخدا) فن 1 - آگاهی های مربوط به صنعت یا علم . 2 - حال ، گونه . 3 - راه ، روش . 4 - سرود طرب انگیز. 5 - در فارسی ، حیله ، نیرنگ ، چاره . ج . فنون و افنان .(لغت نامه ی دهخدا)

یافته های علمی

هوارد گاردنر کیست؟ دکتر هوارد گاردنر یک روانشناس شناختی و پرفسور دانشگاه هاروارد نویسنده ی تعداد زیادی کتاب با عناوینی درباره ی تئوری اش، "هوش های چندگانه" است. که فرضیه های موجود درباره ی هوش به ویژه روش واحد اندازه گیری هوش را مورد انتقاد قرار داده و به چالش  طلبیده است. او نویسنده ی کتاب های "ذهن مدرسه نرفته"، "چگونه دانش آموزان فکر میکنند" و "چگونه مدارس باید آموزش دهند(1991)" و "هوش های چندگانه در عمل" می باشد.هم چنین استاد راهنمای پروژه ی صفرzero))دانشگاه هاروارد و عصب شناس مدرسه ی دارو سازی دانشگاه بستون است. تئوری هوش های چندگانه ی گاردنر، ذهن معلمان و روانشناسان را به این نکته معطوف کرده است که " چگونه آموزش های مدرسه ای می توانند توسعه یابند و موثر واقع شوند؟"(آذرفر1386)

نگاهی جدید به مفهوم هوش

هاوارد گاردنر ادعا می کند که همه ابناء بشر هوش های چند گانه دارند، این هوش های چندگانه می توانند پرورش یافته و تقویت شوند، یا نادیده گرفته، تضعیف شوند.گاردنر معتقد است که افراد انسانی می توانند به محرک های محیطی از راه های گوناگون پاسخ دهند و هر فرد معمولی دارای حداقل توانمندی بنیادی در هریک از انواع هوش است، اما هرکس در برخی هوش ها نسبت به دیگر هوش ها برجستگی بیشتری دارد، مثلا یک نفر می تواند نویسنده ارزنده ای باشد، زیرا از لحاظ هوش کلامی بسیار قوی است اما همین شخص به دلیل ضعف در هوش فضایی ممکن است هنگام رانندگی در بزرگ راه ها نتواند مسیر خود را به راحتی بیابد. (آذرفر1386)

انواع هوش های چندگانه از دیدگاه گارنر

1-هوش زبانی/هوش کلامی هوش زبانی کلامی عبارتست از توانایی کاربرد موثر زبان مادری و احتمالا سایر زبان ها به صورت شفاهی یا نوشتاری، افراد باهوش زبانی تمایل تا  دارند به وسیله کمات تفکر کنند و مهارت های پیشرفته ی شنوایی دارند.آنها اغلب می خوانند یا می نویسند. توانایی استفاده ی ماهرانه از زبان آنها را به سوی زمینه هایی از قبیل آموزش، روزنامه نگاری، نوشتن، حقوق و مترجمی هدایت می کند. زبان آنها را توانا می سازد تا اطلاعات را بهتر حفظ کنند، دانش آموزان اغلب قصه گویان بزرگ و گویندگان لطیفه هستند، این افراد به وسیله ی کلمات فکر می کنندنه تصاویر. هوش زبانی فرد را قادر می سازد تا توجه ویژه ای به گرامر و لغات داشته باشند، آن ها توانایی زیادی برای استفاده واضح از کلمات دارند، این افراد می توانند از این توانایی برای منافع خود یا برای توصیف و ترغیب ویا برای سرگرم کردن استفاده نمایند. افراد با هوش زبانی بهترین لغات را برای استفاده بخاطر می سپارند.آن ها تمایل دارند توصیف کنندگان بزرگ باشند، بنابراین تعدادی از افراد با هوش زبانی معلم می شوند، بعلاوه آنها توانایی تحلیل و درک بهتر آنچه مردم با استفاده از کلمات می گویند را دارند. موسیقی و زبان با یکدیگر درگیرند و موسیقی و زبان می توانند به عنوان یک رسانه عمومی مورد توجه قرار گیرد. مهارتهای افراد باهوش زبانی عبارتند از : " گوش کردن، صحبت کردن، نوشتن، قصه گویی، توصیف کردن، آموزش، استفاده از شوخی، صرف و نحو و معنی کلمات، حفظ اطلاعات، متقاعد کردن افراد"

2-هوش منطقی/ ریاضی :

شامل توانایی کشف الگوها، دلایل قیاسی و تفکر منطقی است. کودکان ابتدایی این هوش را به وسیله مرتب سازی و سازمان بندی مجدد موضوعات کشف می کنند. آنها شروع به حساب کردن کرده و برای این کار از موضوعاتی از قبیل سنگها، و وسایل بازی خود استفاده می کنند. با گذشت زمان کودکان قادر به حساب کردن ذهنی بدون استفاده از دست می شوند. همچنان که این هوش رشد می کند، عشق به انتزاع، افرادی که هوش ریاضی دارند را از آنهایی که این هوش را ندارند جدا می سازد. آنها قادرند زنجیره ای از دلایل را بسیار ماهرانه دنبال کنند، این افراد معمولا دانش آموزانی هستند که در کلاسهای سنتی خوب عمل می کنند زیرا قادرند ترتیب منطقی ماورا آموزش را تجربه کنند بنابراین قادرند از نقش دانش آموز نمونه پیروی کنند.آنها قادرندخیلی سریع حساب کنند، این شخصیت ها در ابتدای زندگی مشخص می شوند. دانشمندان توانایی بزرگی را در هوش ریاضی نشان داده اند.افراد زیادی نیز توانایی بالا در حساب کردن دارند، آنها می توانند لیست بلندی از اطلاعات، ازقبیل برنامه قطارها یا ستون مالی روزنامه ها را حفظ کنند. مهارت های افراد باهوش ریاضی عبارتند از:"رده بندی و دسته بندی کردن اطلاعات، کارکردن با مفاهیم جزمی برای کشف ارتباطات آنها، بررسی زنجیره ای ازدلایل برای کشف ارتباطات آنها، بررسی زنجیره ای از دلایل برای پیشرفت موضعی، انجام آزمایش های کنترل شده.آنهابا اشکال هندسیکار می کنندودرباره رویدادهای طبیعی شگفت زده شده و پژوهش می کنند.

3-هوش مکانی(دیداری/فضایی):

آذرفر به نقل از گاردنرمی گویداین توانایی به فرد امکان خلق ماهرانه تصاویر ذهنی به منظور حل مشکلات را می دهد.متفکران فضایی، دنیای بصری را دقیقا درک می کنند، " هوش فضایی عبارت است از توانایی دستکاری و تغییرو تبدیل بر روی درک اولیه فرد و توانایی خلق مجدد جنبه ای از ادراک نخستین، حتی در نبود فیزیک مورد مربوط .بیشتر توانایی هوش فضایی خارج از دنیای بصری رشد می کند. افراد کور همچنین می توانند هوش فضایی را شکل دهند، اگر یک فرد بتواند یک موضوع را از زوایای مختلف تشخیص دهد، حرکت ها را از میان بخش هایی از شکل تشخیص دهد یا درباره ی ارتباطات فضایی فکر کندفردی است که هوش فضایی دارد. جهانگردان و شکارچیان از هوش فضایی برخوردارند، دقت بیشتر و شانس گم شدن کمتری دارند.راهنمایان و دریانوردان،همچنین معماران و طراحان، مقدار زیادی از این هوش را دارند.افراد باهوش فضایی اغلب به رنگ ها توجه داشته، دنیا را متفاوت تصور می کنند و به بازی شطرنج علاقه دارند، نقشی که هوش فضایی در هنرهای بصری بازی می کند، آشکار است.نقاشی و حجاری اغلب بر هوش فضایی تکیه دارند. برخلاف هوش ریاضی/منطقی، هوش فضایی بیشتر با پیوستگی جهان و با آنچه می توانیم ببینیم و احساس کنیم سروکاردارد. مهارتهای افراد باهوش فضایی عبارتند از: "حس جهت یابی خوب، معماهای ساختنی، خواندن و نوشتن، درک نمودارها و جدول ها، طراحی، نقاشی، خلق استعاره های دیداری و مقایسه کردن(شاید از طریق هنرهای دیداری)، دستکاری تصاویر، تفسیر تصاویر دیداری." هوش دیگری که با پیوستگی سروکار دارد هوش بدنی/ جنبشی است.

4- هوش حرکتی جسمانی عبارت از استفاده از بدن و سیستم های ادراکی و مکانیکی مغز در حل مسائل و شامل توانایی فهم دنیا از طریق بدن می باشد. این افراد می توانند از بدنشان به روش های خیلی ماهرانه برای اهداف برتر استفاده کنند. آنها مهارت های حرکتی خوبی در انگشت ها و دست و کنترل حرکات عمده دارند. این شخصیت ها با توانایی شان موضوع را دستکاری می کنند و حرکات ظریف و کنترل شده ی دقیق انجام می دهند. این توانایی، ظرفیت عمل ظریف ودریافت مستقیم کردار یا توانایی حرکتی دیگر افراد یا موضوعات است. این افراد از طریق زبان بدن به خوبی با دیگران ارتباط برقرار می کنند، تولید صنایع دستی از توانمندی افراد برخوردار از این هوش است. این افراد معمولا نمی توانند برای مدت طولانی بنشینند و از مشغول نگه داشتن دست هایشان لذت می برند. این هوش چیزی بیش از احساس فیزیکی بوده و یک حس هیجانی است، حس فردیت خود، خصوصی ترین احساس و اشتیاق، به همان خوبی که افراد به روش خاصی به دیگران پاسخ می دهند، این یادگیرندگان خودشان را از طریق حرکات بیان می دارند، آنها حس خوبی از توازن و همکاری دست و چشم دارند واز طریق فعل و انفعال با محیط اطرافشان قادرند اطلاعات را حفظ کنند و پیش ببرند.

مهارت های افراد با هوش بدنی/جنبشی عبارتند از : "ورزش، آزمایشات دستی، رقص، استفاده از زبان بدن، صنعت، ایفای نقش، استفاده ازدست ها برای خلق کردن یا ساختن، بیان احساسات از طریق بدن"

5- هوش میان فردی(ادراک اجتماعی)

شامل توانایی فهم ودرک تفاوت میان روحیات، احساس و هیجانات و فهم افراد است، توانایی برقراری ارتباط و تعامل با سایر افراد و گروه ها را هوش میان فردی می گویند. تمامی اشخاصی که به نوعی با دیگران سروکار دارند باید به قدر کافی از این هوش برخوردار باشند. افراد دارای هوش میان فردی در موقعیت های اجتماعی رفتاری صحیح از خودشان نشان می دهند، زیرا قادر به درک احساسات و نیازهای سایر افراد و پیش بینی رفتارهای ایشان هستند. این افراد به کنش احساسات دیگران حساس اند و از میان جمع بودن احساس راحتی می کنند. این افراد سازمان دهندگان بزرگ هستند و توانایی ایجاد انگیزش دارند و افراد را تشویق به همکاری می کنند. آن ها هم از زبان شفاهی(مانند سخن گفتن) و هم زبان غیر شفاهی(مانند تماس چشمی و زبان بدن) استفاده می کنند تا راه های ارتباط با دیگران را بازکنند. به عقیده گاردنر هوش میان فردی در زندگی اجتماعی واجد اهمیت بسیار زیادی است و لازمست زمینه پرورش آن به خوبی فراهم شود، کسانی که در این مورد به خوبی پرورش نیافته باشند ممکن است حتی در انتخاب همسر و شغل و اداره ی زندگی خانوادگی با مشکل مواجه شوند. مهارت های افراد با هوش میان فردی عبارتند از: "دیدن چیزها از نظر دیگران، گوش کردن، همدلی، فهم حالت های دیگران و احساسات دیگران، انگیزش، ارتباط زبانی و غیر زبانی، اعتماد سازی، حل آرام تضادها، بنا نهادن ارتباط مثبت با دیگران." 6-هوش درون فردی(ادراک درونی): عبارت است از فهم و بیان کردن احساسات درونی، دانستن این که چه کسی هستید، چه کارهایی می توانید انجام دهید، داشتن بصیرت نسبت به احساسات خود در همان لحظه ای که روی می دهد. افراد با هوش درون فردی اغلب با فردیت خود سرو کار دارند و توانایی شناخت خود و درک کارکرد درونی خود را دارند.هوش درون فردی در بسیاری از مشخصات با هوش میان فردی مشترک است، هردو آنها توانایی پردازش اطلاعات موجود را از کودکی دارند.افراد با هوش درون فردی معمولا دارای قوه تصور زیاد، مبتکر، صبور، منظم، انگیخته بوده و به مقدار زیادی برای خود ارزش قائلند.این هوش از طریق منابع درونی توسعه می یابد، خودآگاهی لحظه ای، توانایی کنترل احساسات خود در زمان و مکان، خود نظم دهی، توان آرامش بخشی خود در موقعیت های استرس زا، برای تصمیم گیری عاقلانه از ویژگی های این هوش است. افراد با این هوش به عنوان موفقان بزرگ دیده می شوند.اغلب ماجذب افرادی که درک خوبی از خویشتن دارند میشویم، زیرا احساس می کنیم این افراد خودشان هستند و به چیزی یا کسی بودن یا نبودن تظاهر نمی کنند. آنها شناخت دقیقی از خود دارند و به خوبی می توانند با خودارتباط برقرار کنند واغلب می دانند که در صورت نیاز باید به کجا مراجعه کنند. مهارت های افراد با هوش درون فردی: "شناخت توانایی ها و ضعف های خود، بازتاب دادن و تحلیل کردن از خود، آگاهی از حالات درون خویش، آرزو کردن و رویا پردازی، ارزیابی الگوهای فکری خودشان، استدلال با خودشان، دانستن نقش خود در ارتباط بادیگران."

7- هوش موسیقیایی:

این توانایی استفاده از صدا را در وسیع ترین حوزه ممکن می سازد.افرادی با هوش موسیقیایی چهارچوبی از درک و شنیدن تن و ریتم و طرح های موزیکال و زیر و بم صدا و آهنگ را دارند.آنها قادرند ازطریق موسیقی هیجانات خود را بیان کنند و از طریق آن فکر می کنند. اغلب این هوش در سنین ابتدایی کشف می شود، تفاوت بین کسانی که هوش موزیکال دارند و و آنهایی که ندارند ازروزی که کودکی آواز خواندن را می آموزد مشخص می شود، بسیاری از این افراد باهوش موسیقیایی بلافاصله به موسیقی، چه به صورت قدردانی یا چه به صورت نقد آن چه می شنوند، پاسخ می دهند. بسیاری ازین افراد به صداهای محیطی(مثلا جیرجیرک، زنگ، چک چک آب) بسیار حساس اند. مهارت های افراد با هوش موسیقیایی عبارتند از: "آوازخواندن، نواختن ادوات موسیقی، تشخیص تن صدا، انشاء موسیقی، حفظ ملودی ها، فهم ساختار و ریتم موسیقی."

8- هوش طبیعت گرا(هوش محیطی): توانایی فهم نمادهای طبیعی و احترام و حساسیت نسبت به توازنی که به ما امکان ادامه ی زندگی می دهد. توانایی تشخیص و طبقه بندی وتمایز انواع گونه های طبیعی(نظیر گیاهان، جانوران، سنگ ها، ابرها، صخره هاو..) افراد با این توانایی ارزش واقعی برای تمام جنبه های طبیعت و چگونگی در هم تنیدگی آن قائل اند.آنها آینده جهان را در نظر می گیرند و درباره ی چگونه ویران شدن و از هم گسیختن آن توسط بشر برای نسل های آینده نگرانند.کودکان باهوش طبیعی ارتباط قوی با دنیای بیرون و حیوانات دارند و علاقمند به مراقبت از حیوانات و گیاهان هستند.ممکن است به زیست شناسی و نجوم و هواشناسی و جانورشناسی علاقه نشان دهند. طبیعت گرایان می توانند هرکسی، از زیست شناسی مولکولی تا یک فرد سنتی که از داروهای گیاهی استفاده میکند باشند.

9-هوش وجودگرایانه:

آذرفربه نقل ازهواردگاردنرمیگوید به تازگی از احتمال وجود هوش نهم تحت عنوان "توجهی به مسایل غایی انسان" نام می برد وآن را اینگونه بیان میکند: "توانایی موقعیت گزینی، با در نظر گرفتن مشخصه های وجودی انسان به عنوان معنای زندگی، معنای مرگ، سرنوشت نهایی جهان مادی و معنوی، تجربیات عمیق عشق به دیگری و غوطه ور شدن در آثار هنری" این تعریف هم نقش های مذهبی و معنوی (مانند علما و روحانیون) و هم نقش های غیر مذهبی و غیر معنوی (مانند فلاسفه و دانشمندان وهنرمندان) وهم سایر کسانی که به طرح این سوالات عمیق بعنوان بخشی از کارهای خلاق خود می پردازند را دربر می گیرد. این هوش بیانگر تمایل انسان به طرح و جستجوی پاسخ برای پرسش های بنیادی درباره ی وجود و هستی است.این که ما که هستیم، از کجا آمده ایم و به کجا می رویم، هدف از هستی چیست، وچرا می میریم؟هوش وجود گرایانه انسان را قادر به شناخت و درک جهان نامرئی می سازد.ارسطو، انیشتن، کنفسیوس، سقراط، ارسون و پلاتو نمونه هایی از این نوع هوش اند.(آذرفر1386)

شناسایی هوش های چندگانه در افراد تعیین تاریخچه ی هوش های چندگانه افراد کارساده ای نیست، زیرا هیچ گونه آزمونی که بتوان ماهیت و کیفیت هوش های افراد را با کمک آنها شناسایی کرد وجود ندارد همان گونه که گاردنر به طور مکررعنوان کرده است ، آزمون های استاندارد شده تنها به ارزیابی بخش کوچکی از طیف وسیع توانایی های افراد می پردازد. از همین رو بهترین روش برای سنجش هوش های چندگانه برداشت واقع بینانه از نحوه ی انجام وظایف، فعالیت ها و تجربیات مربوط به هر مقوله ی هوشی است. برای مثال ، به جای کاربرد انواع مختلف شیوه های یادگیری غیرطبیعی، می توان به بررسی انواع تجربیات واقعی در زمینه ی مقولات هوشی پرداخت.(آرمسترانگ،1383)

ایجاد هوش های چندگانه در افراد یکی از نکات عمده ی تئوری MI(هوش های چندگانه) ، این است که بیشتر افراد می توانند تمام هوش های خود را به سطح مناسبی از توانشان برسانند. ایجاد و توسعه ی این هوش ها به سه عامل مهم بستگی دارد: 1-استعداد بیولوژیکی؛ عوامل ارثی، ژنتیکی و نقایص، آسیب دیدگی های مغزی مانند بعد و حین تولد را شامل می شود. 2- تاریخچه ی زندگی فردی؛ تجربیات والدین، مربیان و همسالان و دوستان و سایرافرادی را شامل می شود که موجب تحریک یا رشد یا توقف هوشی افراد می گردد. 3- سابقه ی تاریخی و فرهنگی؛زمان و مکان تولد و پرورش فرد و همچنین اوضاع فرهنگی و تاریخی محیط را در زمینه های مختلف شامل می شود. (آرمسترانگ،1383)

شیوه های آموزشی به دلیل وجود تفاوتهای فردی میان دانش آموزان ، به معلمان توصیه می شود تا حوزه ی وسیعی از شیوه های آموزشی را در مورد دانش آموزان خود بکارگیرند،مادامی که آموزگاران به  طور مرتب، حوزه ی اهمیت مقولات تدریسی را از یک هوش به هوش دیگر تغییر می دهند، تمام دانش آموزانفرصت خواهند داشت تا به توسعه ی مقوله یا مقولات هوشی ای بپردازند که از بالاترین کارایی در وجود آنان برخوردار است. آرمسترانگ در کتاب خود برای هر مقوله ی هوشی پنج شیوه ی آموزشی ارائه داده است، یعنی در کل چهل شیوه مورد بررسی قرار گرفته است. که البته این شیوه ها تنها نمونه هایی از شیوه های آموزشی مناسب موجود هستند. (آرمسترانگ،1383)

پیشینه ی پژوهش 

1 -بالغي زاده (1381) در اولين پژوهش داخل كشور در اين مقوله  با عنوان «مقايسه تأثير آموزش بر اساس ديدگاه گاردنر و شيوه سنتي بر عملكرد رياضي دانش‌آموزان سال دوم راهنمايي شهرستان شهريار» سعي كرد كه هوش رياضي دانش‌آموزان در دروس رياضي، هنر و ورزش در تلفيق با ساير هوش‌ها فعال كند و تأثير آن در پيشرفت تحصيلي فراگيران با شيوه سنتي مقايسه و بررسي نمايد. اين پژوهش در يكي از مدارس منطقه يك شهرستان شهريار انجام گرديد و نتايج آن بر اساس پيش‌آزمون و پس‌آزمون، با مدرسه ديگري از همان منطقه كه با سياق سنتي در آن تدريس مي‌شد، به عنوان گروه كنترل مقايسه گرديد. ميانگين دو گروه كنترل و آزمايش نشان داد بين عملكرد دو گروه تفاوت معني‌داري وجود دارد و عملكرد گروهي كه بر اساس نظريه گاردنر آموزش ديده بودند در آزمون پيشرفت تحصيلي و سطوح شناختي بهتر بود.

2-  فرجامي (1381) در بخش عمده پژوهشي با عنوان «آموزش زبان انگليسي با استفاده از متون محتوايي: رويكرد هوش چندگانه» در مورد تاثير استفاده از فعاليت‌هاي هوش چندگانه و متون آموزشي محتوايي بر روي توانايي زباني عمومي زبان‌آموزان دانشگاهي مي‌پردازد. در اين مطالعه چهار وضعيت با هم مقايسه شده‌اند:

  1) وضعيتي كه در آن از متون عمومي و فعاليت‌هاي سنتي زبان‌آموزي استفاده شده.

 2) وضعيتي كه در آن فقط از فعاليت‌هاي هوش چندگانه استفاده شده.

 3) وضعيتي كه در آن فقط از متون محتوايي استفاده شده.

  4) وضعيتي كه در آن هم از فعاليت‌هاي هوش چندگانه و هم متون محتوايي استفاده شده بود. عملكرد اين دانشجويان در پس آزمون تا حدي فرضيه هاي دال بر اينكه استفاده از متون محتوايي يا فعاليت‌هاي هوش چندگانه، در مقايسه با استفاده از متون عمومي و فعاليت‌هاي سنتي، توانايي زبان عمومي دانشجويان را افزايش مي‌دهد، ثابت كرد. نتايج پس آزمون، همچنين اين فرضيه را تقويت كرد كه استفاده توأمان از متون محتوايي و فعاليت‌هاي هوش چندگانه در زبان‌آموزي، از استفاده از هر يك از اين دو حالت به صورت جداگانه موثرتر است.

3- هاشمي (1383) در بررسي رابطه هوش‌هاي چندگانه با انتخاب رشته و پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان، در چهار رشته تحصيلي را با هم مقايسه كرد و به اين نتيجه رسيد كه دانش‌آموزان رشته رياضي در مقايسه دانش‌آموزان رشته هنر و انساني، هوش منطقي- رياضي بالاتر و دانش‌آموزان رشته هنر هوش مكاني- بصري بالاتري دارند. همچنين دانش‌آموزان رشته رياضي در هوش زباني- كلامي از دانش‌آموزان رشته هنر برتر بودند.

4-  فيض‌آبادي (1383) در نتايج پژوهشي با عنوان «بررسي هدايت تحصيلي دانش‌آموزان دبيرستاني و هنرستاني با هوش‌هاي چندگانه گاردنر» چنين بيان مي‌دارد كه: فقط هوش منطقي- رياضي در دانش‌آموزان رشته رياضي، به طور معناداري بالاتر بود. وي به اين نتيجه رسيد كه فقط بچه‌هاي رياضي در رشته خودشان به خوبي جاي دارند. بنابراين مي‌توان بيان داشت كه ابزار و ملاك‌هاي هدايت تحصيلي از كارآمدي لازم برخوردار نيستند

5-  رباطي (1386) در نتايج تحقيقي با عنوان «مقايسه تأثير آموزش بر اساس دو رويكرد هوش‌هاي چندگانه با شيوه سنتي تدريس بر عملكرد درس علوم دانش‌آموزان پايه چهارم ابتدايي آموزش و پرورش شهر تهران» نشان داد كه عملكرد دانش‌آموزاني كه بر اساس نظريه گاردنر آموزش ديده‌اند به‌طور محسوسي از عملكرد دانش‌آموزاني كه با شيوه سنتي آموزش ديده بودند، در آزمون پيشرفت تحصيلي و سطوح شناختي (دانستن مفاهيم، كاربرد مفاهيم و استدلال) بهتر بود و عملكرد دانش‌آموزان دختر گروه آزمايش به طور محسوسي از عملكرد دانش‌آموزان پسر گروه آزمايش در آزمون پيشرفت تحصيلي و سطوح شناختي(دانستن مفاهيم، كاربرد مفاهيم و استدلال)  بهتر بود.

6-  محمديان (1386) در پژوهشي با عنوان «مقايسه هوش‌‌‌هاي چندگانه دانش‌آموزان موفق و ناموفق مقطع متوسطه شهرستان مريوان» چنين نتيجه مي‌گيرد كه بين دانش‌آموزان موفق و ناموفق (دختر و پسر) در هوش‌هاي ديداري-فضايي، زباني-كلامي، منطقي- رياضي، بدني جنبشي، درون فردي، ميان فردي و طبيعت گرا تفاوت معناداري وجود دارد. همچنين نشان مي دهد كه بين دانش‌آموزان موفق و ناموفق در مؤلفه زباني-كلامي و منطقي- رياضي تفاوت بيشتري نسبت به ساير مؤلفه‌هاي هوشي مشاهده گرديد. درضمن نتيجه گرفت كه هوش منطقي-رياضي در تبيين و پيش‌بيني تغييرات هوش عمومي بيشترين نقش را دارد.

  7- حسینی بیدخت (1387) در تحقيقي با عنوان «بررسی رابطه اعمال روش هوشهای چندگانه گاردنر با رشد عاطفی اجتماعی (مسولیت‌پذیری اجتماعی) کودکان دوره پیش‌دبستانی منطقه ۱ شهر تهران» به منظور بررسی رابطه اعمال روش هوش‌های چندگانه گاردنر و مسئولیت پذیری (رشد عاطفی اجتماعی) کودکان دوره پیش دبستانی در چهار سطح اساسی مسئولیت‌پذیری شخصی، مسئولیت‌پذیری نسبت به سایر کودکان، مسئولیت‌پذیری نسبت به بزرگترها، مسئولیت پذیری نسبت به محیط اقدام نمود. داده‌های مورد نظر با استفاده از یک پرسش‌نامه‌ی سنجش مهارت‌های اجتماعی و مسئولیت پذیری دوره پیش دبستان از طریق دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شده، به دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل‌ها نشان می‌دهد که: اعمال روش هوش‌های چندگانه، باعث افزایش مسئولیت‌پذیری شخصی و مسئولیت‌پذیری نسبت به کودکان و مسئولیت‌پذیری نسبت به بزرگترها و مسئولیت‌پذیری نسبت به محیط می‌شود.

شواهد(2)

سنجش انواع هوش دانش آموزان و ابزارهای جمع آوری اطلاعات

به منظورسنجش هریک از مولفه های هشت گانه هوش، پرسشنامه هشتاد سوالی سنجش هوش های چندگانه (پیوست شماره1)براساس طیف لیکرت از خیلی کم1 کم2متوسط3 زیاد4 و خیلی زیاد5 به صورت پنج گزینه در قالب 80 گویه و در هشت مولفه که هریک دارای 10گویه می باشد، از کتاب سنجش و کاربرد هوش های چندگانه در خانه و مدرسه(آذرفر1386) اقتباس شده است و در جدول شماره 1درج شده است.

در این جدول شماره گویه های مربوط به هریک ازمولفه های هوشی از پرسش نامه سنجش هوش های چندگانه درج گردیده است.این پرسشنامه بین ده نفر از دانش آموزان کلاس دوم بطور تصادفی توزیع گردید و هوش آنها مورد سنجش قرار گرفت. که امتیازبدست آمده توسط هریک از دانش در جدول شماره 2 درج گردیده است.

تکنیک های آموزشی قابل استفاده به شیوه هوش های چندگانه(MI)

تکنیک های هوش زبانی

  هوش زبانی ساده ترین مقوله ای است که می توان به ایجاد روش هایی برای آموزش از طریق آن اقدام کرد زیرا این روش به طور گسترده در مدارس مورد توجه قرار گفته است. کتب درسی، برگه های تمرین، کنفرانس ها، سخنرانی ها از جمله بهترین و موثرترین روش انتقال برخی اطلاعات به شمار می رود. شیوه های زیر به فعالیت های آموزشی نامحدودی تاکید می کند که در همه دانش آموزان موثر باشد:

1- داستان سرایی: هنگام اسفاده از این روش مفاهیم، نظریات و اهداف آموزشی اصلی را با یکدیگر تلفیق و آن را در قالب داستان برای دانش آموزان تعریف می کنیم.

2-افکار بکر: این روش عبارت است از بکار گیری کلیه افکاری که درباره موضوع به ذهن می رسد. عدم تحقیر یا انتقاد از افکار و ارزشمند دانستن و اهمیت دادن به تمام افکار بسیار اهمیت دارد.

3- ضبط صوت: ضبط صوت به دانش آموزان امکان می دهد استعدادها و قابلیت های زبانی خود را بشناسند و به آنان در به کارگیری مهارت های شفاهی خود را برای مکالمه و برقراری ارتباط با دیگران و حل مسائل و مشکلات و بیان احساسات درونی یاری می رساند.

4- روزنامه نگاری: داشتن روزنامه فردی دانش آموزان را به نوشتن حوادث جاری مربوط به یک موضوع خاص تشویق می کند که در آن می توان از نقاشی تصاویر عکس و ... استفاده کرد و به این طریق دیگر هوش ها نیز در بر گفته می شوند.

5- انتشار: با فراهم آوردن شرایط و طمینه های انتشار و توزیع مقالات دانش آموزی زمینه بحث و گفتگو و نقد مطالب فرهم شده و خودبخود دانش آموزان از نظر زبانی پیشرفت کرده و به ادامه کارهای نوشتاری خود تغیب می شوند.

تکنیک های هوش ریاضی منطقی

1- محاسبه و کمیت نمایی: بیان اعداد و ارقام چه در داخل علوم ریاضیات و چه در خارج از آنف مانند موضوعاتی همچون تاریخ و جغرافیا و ... که در آن ها به طور مرتب به آمارهای مهم پرداخته شود.

2- طبقه بندی و رده بندی: برای فعال سازی ذهن این گونه دانش آموزان ممکن است معلم به طور مثال در درس جغرافیا مناطق را براساس نوع آب و هوا طبقه بندی کند یا در درس علوم نام سه مقوله جامد، مایع و گاز را نوشته و از دانش آموزان بخواهد درباره آن ها مثال هایی بزنند.

3- پرسش های سقراط گونه: در این تکنیک معلم به جای صحبت کردن با دانش آموزان در گفتگوهای آنان شرکت کرده تا صحت و سقم عقایدشان را تعیین کند.

4- روش یافتاری: این روش به گردآوری بدون انسجام شیوه ها قواعد کلی، رهنمودها و پیشنهادهای مربوط به حل منطقی مسایل اطلاق می شود. برخی اصول این شیوه عبارتند از: پیدا کردن موارد همسان با مسئله های که می خواهیم حل کنیم. جدا کردن بخش های مختلف مسئله، ارائه یک راه حل مناسب و سپس امتحان صحت عملکرد و بالاخره یافتن مسئله در ارتباط با مسئله خود و حل آن.

5- تفکر علمی: روش هایی وجود دارد که می توان به وسیله آن تفکر علمی را در برنامه های درسی گسترش داد. به طور مثال دانش آموزان می توانند به مطالعه اثراتی که نظریه های مهم علمی روی تاریخ داشته اند بپردازد(مثلاً اینکه ساخت بمب اتم چگونه روی آغاز جنگ جهانی دوم تاثیر داشت) همچنین دانش آموزان می توانند به مطالعه داستان های علمی یا موضوعات جهانی از قبیل ایدز، افزایش جمعیت و اثر گلخانه ای بپردازد.

تکنیک های هوش دیداری/ مکانی

1- تجسم: از دانش آموز بخواهیم چشم های خود را ببندد و تمام مطالب را که مطالعه کرده اند، در ذهن خود تجسم کند و در ذهن خود نوعی(تخته سیاه) درونی خلق کند و هر مطلبی را که لازم است به ذهن بسپارد روی آن ثبت کند و هنگام یادآوری آن را تجسم کنند.

2- علامات رنگی: دانش آموزانی که از هوش مکانی بالایی برخوردارند معمولا به رنگها حساس اند. می توان برای نوشتن از انواع مختلف گچ ها، ماژیک ها و اسلاید های رنگی استفاده کرد( مثلا کلیه نکات مهم به رنگ قرمز).

3- استعاره های تصویری: نخست نکات اصلی و مفاهیم عمده ای را که قصد داریم به دانش آموزان بیاموزیم در ذهن مجسم کرده، سپس ایده ی تشکیل شده در ذهن خود را با تصویر یا استعاره ی بصری ارتباط دهیم.

4- طراحی ذهنی:این شیوه مستلزم ترسیم نکات کلیدی، موضوعات و مضامین اصلی یا مفهوم مرکزی مطالب توسط دانش آموز است. در این شیوه نباید به ترتیب و واقعیت گرایی اهمیت داد و تنها توالی طرح های سریعی که به شکل گیری یک ایده کمک می کند شایان توجه خواهد بود. پس از انجام فعالیت های ترسیمی، بررسی ارتباط میان تصاویر و طرح است که مورد بررسی قرار می گیرد.(آذرفر به نقل از mckim1980) 5- ترسیم تصاویر: مانند نشان دادن ریشه ی کلمات به وسیله کشیدن ریشه در زیر قسمت بنیادی کلمه، ترسیم حالات جامد با خطوط خشن گچ و حالات مایع با خطوط منحنی و ظریف.

  تکنیک های هوش حرکتی /جسمانی

1-   واکنش های بدن: از دانش آموزان بخواهیم از بدن خود به عنوان وسیله ای برای بیان احساسات، نسبت به نحوه ی تدریس مطالب واکنش نشان دهند مثلا اگر صحبت های مرا متوجه می شوید انگشت خود را بر روی شقیقه بگذارید و اگر متوجه نمی شوید سر خود را بخارانید.

2-   نمایش کلاسی: از دانش آموزان بخواهیم متون و مطالب آموخته شده را به صورت نمایش در آورند.

3-   مفاهیم حرکتی: از دانش آموزان بخواهیم مفاهیم خاص یا عبارات در را به صورت پانتومیم نشان دهند، این روش مستلزم آن است که دانش آموزان اطلاعات را از سیستم نشانه ای منطقی و زبانی به بیانات کاملا حرکتی و جسمانی تبدیل کند.

4-   تفکرهای عمل مدار: برای دانش آموزان فرصت هایی فراهم کنیم تا از طریق لمس کردن اشیا یا ساختن اشیا با دست خود به دانسته های خود بیافزاید.

5-   نقشه های بدنی: بدن انسان را می توان در حوزه های خاصی از دانش به عنوان ابزار آموزشی مورد استفاده قرار داد مثلا برای نشان دادن زاویه ها شکل بدن خود را به حالت زاویه در آورند.

تکنیک های هوش میان فردی

در میان گذاشتن مسائل با همکلاسی ها : می توانیم از دانش آموزان بخواهیم تا مطالبی که در کلاس مطرح شده را برای دوستان خود توضیح دهند یا از آنها سوالی بپرسند.

1-   پیکرهای انسانی:هرزمان که دانش آموزان در کنار هم قرار می گیرند تا یک عقیده،مفهوم یا سایر اهداف خاص را به صورت فیزیکی نشان دهند می توان گفت نوعی پیکره انسانی شکل گرفته است.مثلا هر دانش آموز نقش یک کلمه در یک جمله را بازی کند یا هر دانش آموز نقش یک استان در نقشه ی کشور بازی کند و کنار هم قرار گیرند.

2- گروه های همکار:دریادگیری گروه های کوچک(3 تا 5نفره)برای رسیدن به یک هدف مشترک آموزشی تلاش می کنند.وظایف را بین خود تقسیم می کنند و هر عضو هماهنگ و در راستای نظریات سایر افراد با آنها همکاری می کند.

3-   بازی های صفحه ای:بازی های صفحه ای از روش های جالبی است که با قرار دادن دانش آموزان در یک بافت اجتماعی بر آگاهی و اطلاعات آنان می افزاید.در یک سطح دانش آموزان به بازی و خنده جمعی و بحث در مورد قوانین مشغول اند ودر سطح دیگر مشغول یادگیری مطالب وموضوعاتی هستند که از طریق این بازی ها آموزش داده می شود.

4-   شبیه سازی:در این روش گروهی از کودکان با یکدیگر برای ایجاد یک محیط تطبیقی همکاری می کنند.مثلا برای نشان دادن یک دوره ی تاریخی به سبک آن روزگاران لباس بپوشند.

تکنیک های هوش درون فردی

1-   دوره های واکنش یک دقیقه ای:درطول سخنرانی ها، بحث ها وکارهای تحقیقاتی و غیره به دانش آموزان فرصتی داده می شود تا به تامل و درون نگری بپردازند این کار به آنها فرصت می دهد تا به مطالب ارائه شده بیاندیشند و همچنین برای فعالیت های بعدی آماده شوند.

2-   روابط فردی: بزرگترین سوالی که دانش آموزان درون گرا همواره از خود می پرسند این است که این مطلب به چه کار من در زندگی می آید. یکی از وظایف معلمان این است میان مطالبی که به دانش آموزان می دهند و زندگی آنان ارتباط برقرار کنند.

3-   فرصت آزاد: دادن فرصت انتخاب در اختیار دانش آموزان، از جمله اصول اساسی تدریس خوب مخصوصا در هوش میان فردی به شمار می آید.هرچقدر دانش آموزان بیشتر در معرض انتخاب یک شیوه از میان چند شیوه قرار گیرند مسئولیت پذیرتر می شوند.

4-   لحظه های عاطفی:انسان از نوعی مغز عاطفی برخوردار است و برای تغذیه و تقویت این مغز عاطفی معلمان باید با احساس دروس را ارائه دهند، معلمان ملزم به ایجاد لحظه هایی هستند که دانش آموزان در آن به احساساتی از قبیل خنده، خشم، مخالفت شدید، هیجان یا سایر احساسات دست یابند.

5-   جلسات تعیین هدف:یکی از ویژگی های افراد با هوش درون فردیتوانایی آنان در تعیین اهداف واقعی برای آینده است.لازم است آموزگاران فرصت های لازم را در جهت تعیین هدف برای دانش آموزان فراهم آورند.این اهداف ممکن است کوتاه مدت یا بلند مدت باشد. تکنیک های هوش موسیقیایی

1-   ریتم، آواز، سرود، ضربه: اصل و چکیده ی مطلبی را که می خواهیم تدریس کنیم، در یک قالب ریتمیک قرار دهیم.

2-   دیسکو گرافی:دروس خود را با آوازهایی که به آن مربوط می شودکامل کنیم.مانند سرود های جنگی برای مفهوم جنگ.

3-   مفاهیم موسیقیایی:از صداهای موسیقیایی، برای مفاهیم، الگوها و طرح کلی بسیاری از موضوعا استفاده کرد مثلا برای توضیح مفهوم دایره می توان با صدای خاصی شروع به زمزمه کرد و به تدریج تن صدا را پایین آورد.(که دلالت به شیب اندک دایره میکند.)

4-   موسیقی حالات روحی:برای برخی دروس یا واحدهای خاص می توانید از آهنگ های ضبط شده ای استفاده کنیم که حالت یا فضای عاطفی مناسبی ایجاد می کند. تکنیک های هوش طبیعت گرا

1-   پیاده روی در طبیعت:برای هر موضوعی می توان از پیاده روی در طبیعت استفاده کرد.

2-   دریچه هایی به سوی یادگیری:چرا کودکان نگاه کردن به بیرون پنجره را دوست دارند؟ یکی از دلایل آن است که چیزی را که بیرون از کلاس می بینند بسیار برای آنان جالب تر چیزی است که در کلاس وجود دارد، نگریست به بیرون از پنجره تکنیکی است کهآموزگاران می توانند برای پیشبرد اهداف آموزشی کمک بگیرند.مثلا در جغرافیا، زمین شناسی، اقتصاد و ...

3-   گیاهان به عنوان وسایل صحنه:بسیاری از معلمان با قرار دادن گل ها و گیاهان در کنار پنجره کلاس محیط را برای یادگیری فراهم می کنند و از آن در تمام دروس استفاده می نمایند. 4-   آوردن حیوانات خانگی به کلاس درس: دربسیاری ازکلاس های در ابتدایی حیواناتی از قبیل سنجاب و خرگوش در قفس نگهداری می شوند. واین باعث می شود اولا محیط امنی را برای کودک طبیعت گرا فراهم آورده تا این دانش آموزان به برقراری ارتباط با آن حیوان گرایش یافته و درصدد مراقبت از آن برآیند دوما با یادداشت برداری از رفتار حیوان مهارت علمی مشاهداتی خود را افزایش دهند. 5-   مطالعه ی طبیعت: در انتهای این شیوه، به دلیل اهمیت احترام به جهان طبیعت و تاکید بر حفظ آن آورده شده است، و این بدان معناست که ما هر موضوعی را که تدریس می کنیم، خواه تاریخ باشد یا علوم، ریاضی، ادبیات و ..باید با طبیعت و محیط زیست مرتبط سازیم تا اهمیت توجه به محیط طبیعی به دانش آموزان منتقل و نهادینه گردد.(آذرفر،1386) اجرای راه حل به منظور بررسی تاثیر استفاده از روش آموزش با رویکرد هوش های چندگانه ی گاردنر بر میزان یادگیری دانش آموزان، ابتدا دانش آموزان کلاس دوم راهنمایی مدرسه ی کوثر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند، سپس یک مبحث از درس حرفه و فن تحت عنوان قلمه زدن به این دو گروه به صورت جداگانه آموزش داده شد، در گروه آزمایش با استفاده از شیوه ی آموزش با رویکرد مولفه های چندگانه بحث قلمه زدن و تکثیر گیاهان به دانش آموزان آموزش داده شد وهمین مطالب عینا به گروه گواه به شیوه ی سنتی ارائه گردید در پایان جلسات آموزش (برای هر گروه سه ساعت) یک آزمون مشترک از مطالب ارائه شده به عمل آمد، و مشخص شد که میزان یادگیری در گروه آزمایش بهتر از گروه گواه می باشد. روش آموزش در گروه گواه به صورت سخنرانی بود. اما روش تدریس در گروه آزمایش با توجه به هوش های سنجیده شده در دانش آموزان صورت گرفت که در ذیل مطلب توضیح داده می شود. درتدریس درس کشاورزی(قلمه زدن) برای فعال کردن هوش طبیعت گرای دانش آموزان هانیه ماهی و فاطمه آقاجانی این دانش آموزان را به حیاط مدرسه برده و عمل قلمه زدن را روی گل رز محمدی انجام دادیم.همچنین ازآنها خواسته شدخودشان این فعالیت را انجام داده و پرسش هایی در این زمینه مطرح کنند. تعدادی از گیاهان پیوندزده را به به کلاس آورده و در پشت پنجره کلاس قرار دادیم.همچنین ازآنان خواسته شد ازمراحل انجام عمل قلمه زدن یادداشت برداری نموده و عکس برداری کنند. برای بکارگیری هوش جنبشی فائزه مختاری از او خواسته شد عمل قلمه زدن را بصورت پانتومیم ایستاده در کلاس اجرا نماید. او و دانش آموزان بسیار از انجام این روش لذت بردند. برای بکارگیری هوش ریاضی در فاطمه یاری از او خواسته شد مطالب تدریس شده را بصورت شبکه ای و درختی طبقه بندی کرده و در یک برگه بزرگ نوشته و بر روی دیوار کلاس نصب نماید.نیز از او خواستم که انواع چند گیاه محدود را از لحاظ روش قلمه زدن طبقه بندی نماید. برای بکارگیری هوش موزیکال در فاطمه سالار حین آموزش عملی روش قلمه زدن موسیقی ملایمی در کلاس پخش نمودم و همچنین مراحل انجام فعالیت قلمه زدن را بصورت شعر درآورده و از او خواستم از طریق آن شعر مراحل را به خاطر بسپارد. پس از تدریس واحد درسی بین دو گروه گواه و آزمایش آزمون مشترکی از محتوای مطالب تدریس شده در هفته بعد برگزار گردید .سپس با توجه به نمرات کسب شده ی دو گروه و بالاتربودن نمرات گروه آزمایش مشخص گردید رابطه ی معنادارمثبتی بین میزان یادگیری با استفاده از روش تدریس با رویکرد هوش های چند گانه وجود دارد.(جدول شماره3 و4) فوايد كاربرد تئوري هوش هاي چند گانه در مدارس: 1-  شايد شما در حالت كلي تواناييهاي ذهني را به عنوان كشيدن يك تصوير ، آواز خواندن ، گوش دادن به  يك موسيقي و ديدن يك نمايش در نظر بگيريد . اين فعاليت ها درست به اندازه ي نوشتن و حل مسائل رياضيات براي يادگيري، امري حياتي مي باشد . مطالعات نشان مي دهد كه بسياري از دانش آموزان كه درآزمون هاي سنتي عملكرد پاييني دارند ، زماني كه تجارب كلاس درس ، فعاليت هاي هنرمندانه ، ورزشي ، موسيقي و... را با هم به نحو مطلوبي ادغام مي كند ، آن دانش آموزان به فرآيند يادگيري علاقه ي شديدي پيدا كرده و عملكرد بالايي از خود نشان ميدهند 2-  شما با كاربرد اين تئوري قادر خواهيد بود فرصت هايي را براي يادگيري صحيح بر اساس نيازها ، علايق و استعداد دانش آموزان خود فراهم سازيد . دانش آموزان به فعاليت هاي بيشتري مي پردازند و به يادگيرندگاني تبديل مي شو ند كه مدام درگير امر يادگيري هستند و فعالانه در فرآيند آن شركت مي كنند .  3 - مشاركت والدين و جامعه در فرآيندهاي آموزشي مدرسه افزايش مي يابد . 4 - فرصتي براي دانش آموزان ايجاد مي شود تا نقاط قوت خود را بروز دهند . اين مسأله مي تواند منجر به افزايش حس خود- ارج نهي در دانش آموزان شود . 5-  هنگامي كه شما به منظور افزايش فهم دانش آموزان تدريس مي كنيد ، دانش آموزان شما  تجارب آموزشي مثبتي را به دست مي آورند و توانايي ايجاد راه حل ها را براي مسائل مختلف در زندگي به دست مي آورند . 6-  دانش آموزان كنترل زيادي روي هر آن چه كه ياد مي گيرند و نحوه ي يادگيري آن دارند . 7-  دانش آموزان به مفهوم بالاتري از مسئوليت پذيري نائل مي شوند . 8-  دانش آموزان به لحاظ تفكر انتقادي ، سازماندهي وارزشيابي اطلاعات و ارائه ي دانش جديد به شيوه ي خلاق ، پيشرفت چشم گيري خواهند داشت . 9-  نظام هاي آموزشي كه اين تئوري را به كار گرفته اند ، ادعا ميكنند كه اين تئوري تعدادزيادي از راهبردهاي موفق تدريس و يادگيري را به شكل جامعي با هم تركيب و ادغام كرده و اغلب دانش آموزان، راههايي را براي موفقيت در يادگيري پيدا مي كنند . 10 - به معلمان در ايجاد هر چه بيشتر تجارب آموزشي فردي متنوع كمك مي كند . 11-  به معلمان كمك مي كند تا تجارب آموزشي خود- انگيخته را ايجاد نمايند و اين امر كمك مي كند كه  مفهوم سيال و  روان بودن در كلاس هاي درس ارتقاء‌ پيداكند. 12- باعث مي شود كه معلمان ارزشيابي خردمندانه اي از استعداد هاي طبيعي دانش آموزان داشته باشند . (اسدیان به نقل ازگاردنر 2004، http://drasadian.blogfa.com)   پيشنهادها و توصيه‌ها 1-   دوره‌هاي آموزش ضمن خدمت و كارگاه‌هاي مختلف براي دبيران و مديران مدارس، به منظور آشنايي با الگوهاي تدريس بر اساس نظريه هوش‌هاي چندگانه برگزار گردد. 2- گروه‌هاي آموزشي نواحي آموزش و پرورش به تدوين كتب الگوهاي تدريس مبتني بر نظريه هوش‌هاي چندگانه در موضوعات مختلف هر يك از كتب درسي بپردازند.    3- جشنواره‌هاي الگوهاي برتر تدريس، به منظور ترغيب، اشاعه، تعامل و تعميق روش‌هاي فعال ياددهي- يادگيري، از جمله استفاده از هوش‌هاي چندگانه برگزار گردد. 4- مدارس با شناسايي نيمرخ هوشي هر يك از دانش‌آموزان و ارائه آن به دبيران، به ترغيب ايشان در استفاده از هوش‌‌هاي برتر دانش‌‌آموزان و تقويت هوش‌هاي ضعيف‌تر ايشان در امر تدريس بپردازند. 5- بازنگري در نظام ارزشيابي تكويني و پاياني به منظور دخيل نمودن هريك از هوش‌هاي چندگانه در سنجش عملكرد و ميزان يادگيري دانش‌آموزان و بسط يد دبيران در اعمال آن. 6- برپايي جلسات آشنايي با نظريه گاردنر براي اولياء و د


مطالب مشابه :


میتود تدریس3

· آشنایی معلم به روش های ارتباطی و فن صنف داری به زبان ساده بیان دارند و به این وسیله




اصول کلی آموزش ریاضی

بیان مطالب به روش اصلی موضوعی هر چند تعدادی روش و فن آموزشی وجود دارند که با استفاده




الگوها و روش های نوین در تدریس دوره ابتدایی

دوره های تحصیلی ، نگرش های جهانی ، رشد روز افزون تحقیقات ، سرعت فن درتدریس به این بیان




چگونه می توانم از طریق شناسایی هوش های چندگانه میزان یادگیری درس حرفه و فن را در دانش آموزان افزایش

اینجانب سمانه منبررو معلم حرفه و فن با 8 سال حرکات بیان می دارند درتدریس درس




قسمت اول:خلاصه اقدام پژوهی خانم زارع(رتبه اول کشوری در برنامه چهاردهم معلم پژوهنده از ناحیه 2قم)

به بیان روشن تر، هدف این بود که پس از اجرای طرح، میزان علاقه مندی دانش آموزان به یادگیری




موسیقی کودکان را باهوش تر می کند

حرفه فن بوکان. لبخند بیان اندیشه. مهر




چگونه میتوانم انگیزه یادگیری دانش آموزعلیرضا....را به درس حرفه وفن افزایش دهم .

و عليرضا حسيني دبير حرفه و فن منطقه لازم است بیان کنم که مدیر درتدریس




روش های فعال سازی انجام آزمایش هاوتدریس عملی علوم تجربی در دوره راهنمایی

سپس دبیران زبان انگلیسی و حرفه و فن و علوم 3- دانش آموزان کلاس دوم و سوم بیان می کردند




کاربردهای فناوری اطلاعات( IT ) در تقويت بنيه علمی معلمان ادبیات فارسی

، پردازش ، بازیابی ، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می دهند ودر یک بیان ساده و فن آوری




فرم های ارزشیابی ازتدریس درجشنواره

نحوه هدایت وفعال کردن دانش آموزان درتدریس سوالات بیان شده مدارس و فن آوری




برچسب :