درباره هنر مدرن
[کتاب هنر مدرن که به قلم یکی از نامدارترین محققان و منتقدان هنر در انگلستان نگاشته شده، در میان کتابهایی که درباره ی تاریخ هنر مدرن نوشته شده اند از شهرت و اعتبار ویژه ای برخوردار است. این کتاب که از زمان نشر نخست آن در1980به کرات بازنگری، تجدید چاپ و به اغلب زبان های جهان ترجمه شده است سال ها یکی از مهمترین منابع و مراجع مورخان، منتقدان و پژوهشگران هنر مدرن بوده است. درباره ی اینکه هنر مدرن دقیقا از چه زمانی آغاز می شود و کدام اثر هنری، سبک هنری، جنبش هنری یا حتی گفتمان هنری را می توانیم در توالی زمانی تاریخ هنر، نقطه ی شروع هنر مدرن بنامیم، اختلاف نظرهایی میان مورخان و پژوهشگران هنر مدرن وجود دارد. برخی معتقدند که هنر مدرن در دهه ی 1860 با نمایش تابلوی ناهار در سبزه زار اثر ادوارد مانه در سالن مردودهای پاریس آغاز می شود و تا دهه ی 1970 ادامه می یابد. برخی دیگر هنر مدرن را حدودا هنر قرن بیستم می دانند و سال 1905، یعنی زمان گشایش نمایشگاه فووها در سالن پاییز در پاریس را نقطه ی عزیمت خود قرار می دهند.] (برگرفته از مقدمه ی ابتدایی کتاب هنر مدرن/نوربرت لینتن؛ترجمه ی علی رامین.تهران:نشر نی،1382چاپ سوم)
نهار در سبزه زار، ادوارد مانه1860
[...برخی از منتقدان هنر در قرن بیستم معتقدند که پاره ای از ویژگی های هنر مدرن را می توان در قیاس با ویژگی های دیگر آن، عمده تر و برجسته تر دانست.نخست آنکه هنرمند تجسمی قرن بیستم صرفا به تغییرات سَبکی بسنده نمی کند و ضمن استفاده از ابزار و مواد و مصالح سنتی، مواد و مصالح و ابزار تازه ای را در رشته ی خود به کار می گیرد.حاصل این امر نه تنها تغییرات سَبکی بلکه دگرگون سازی مفهوم نقاشی و مجسمه سازی و تعریف متعارف آنهاست.ویژگی بعدی تاکید بر خودمختاری هنر و دنبال کردن آرمان هنر برای هنر است.هنر می خواهد خود غایت خویش باشد نه وسیله ی تبلیغ و ترویج و تحکیم آموزه های سیاسی، دینی و اخلاقی.هنرمند مدرن در ادامه ی روند آزادی از وابستگی های سیاسی و کلیسایی می خواهد خود را حتی از قید سوژه ها و مضامین قابل شناخت بیرونی رها سازد و هر چه بیشتر بر قابلیت های درون ذاتی هنر خویش تکیه کند.] (متن کتاب، سخن مترجم ص9و10)
[نقاشی های امپرسیونیستی امروز بیش از هر زمان دیگر دوست داشتنی و قابل تحسین اند، در حالی که در دهه های 1870و1880،تقریبا همه، آنها را تحقیر می کردند.شدت این تضاد شگفت انگیز است، حتی اگر از زمان پاگیری هنر مدرن به این سو دیگر برایمان عادی شده باشد که ابتدا هنری تحقیر و تخطئه گردد، و سپس تحسین و تمجید را به دنبال داشته باشد. واقعیت این است که فهم این نقاشی ها بسیار دشوار بود. گویی در آنها نه هیچ گونه طراحی وجود داشت، نه کمپوزیسیون، و نه راهی برای آنکه مخاطب بداند چه چیزی را باید تحسین کند تا چه رسد به اینکه بداند باید درباره ی چه چیزی فکر کند. ظاهرا هیچ گونه موضوع و محتوایی وجود نداشت. شاید اگر تماشاگری حوصله می کرد، به کمک عناوین تابلوها می توانست منظره بودن برخی از آنها را تشخیص دهد، ولی این مسئله باقی بود که حرکات خشن و درشت قلم مو که برای تصویر کردن آب و شاخ و برگ ها قابل قبول بود، برای باز نمودن اشیاء دقیق و مشخصی همچون ساختمان ها و آدم ها هم به کار می رفت.] (متن کتاب،فصل بربرهای جدید ص19)
تل علف در غروب خورشید،هوای خیلی سرد، لود مونه1891
[ویژگی سوم را می توانیم خصلت چالشگری،طغیان گری،پرخاشگری،گزندگی و -در ملایم ترین حالت آن- نقدکنندگی هنر مدرن بنامیم.شاید در این خصوص، نیچه و فروید در تاثیر گذاری بر جهان بینی هنرمند مدرن و شکل دهی به بینش او، نقشی مستقیم تر از دیگران داشته اند.هنر مدرن نه می خواهد والایی و عظمت را به نمایش در بیاورد و نه بازنمای طبیعت زیبا و خصائل عالیه ی انسانی باشد.] [...از فوتوریسم که دنیای نوین صنعت، سرعت و خشونت را می ستاید و رئالیسم سوسیالیستی که ستایشگر عظمت کارگر و نقش او در ساختمان کمونیسم است، و نیز چند مورد اندک شمار دیگر که بگذریم، هنر مدرن با ستایش و پرستش و تکریم و تمجید میانه ای ندارد. در اکثر آثار آن، رگه هایی از ناباوری،تشکیک و تمسخر به چشم می آید.] (متن کتاب،سخن مترجم ص10و11)
[مارسل دوشان در نیویورک در سال1917یک توالت دیواری مردانه -ساخته ی کارخانه ی Mott- را با امضای"R.Mott" به یک نمایشگاه فرستاد. این نمایشگاه قرار بود که درش به روی هر شرکت کننده ی علاقه مندی گشوده باشد، ولی کمیته ی نمایش نتوانست این شئ را بپذیرد:آن در فضای نمایشگاه باقی ماند ولی رویش را پوشاندند.اطلاع ما از این ماجرا از طریق عکسی است که یکی از دوستان دوشان، به نام آلفرد استیگلیتز، که عکاس و گالری دار بود از آن گرفته است.عنوان جدید این توالت فواره -چشمه- و جایگاه جدید آن، از دگرگون ساختن کارکرد اصلی آن حکایت دارند.از آن مهم تر آن دگرگون سازی است که دوشان در رابطه ی هنرمند - شئ هنری - مخاطب به وجود می آورد.هنرمند، به جای طرح ریزی یک اثر هنری به سائقه ی هر انگیزش داخلی یا خارجی، و به کارگیری خلاقیت و مهارت خود برای آفرینش یک اثر با معنایی مشخص، فقط انتخابی به عمل می آورد، و چنانکه دوشان تاکید می کند این انتخاب را بی هرگونه وسواسی به عمل می آورد.شئ منتخب لازم نیست که نو و یگانه باشد، بلکه می تواند از میان اشیاء عادی و دارای تولید انبوه انتخاب گردد.فقط باید به لخاظ موقعیت و تغییر معنایی که پیدا می کند نو باشد،تغییر معنایی که بر اثر جابه جایی یا امضای هنرمند و یا هر گونه افزوده ی وی به شئ ایجاد می شود -در این خصوص، عنوان"R.Mutt"که به شیوه ی مرسوم نقاشان روی این شئ عادی و فاقد هرگونه وجه مشخصه با قلم مو نوشته شده است، نکته ی خاصی را در بر دارد- مخاطب خود را از آن خرسندی معمول که از هر اثر هنری توقع دارد، محروم احساس می کند.مخاطب به جای آنکه از بازی مالوفِ پذیرفتن یا رد کردن اثر محفوظ گردد، جبرا رضایت می دهد که از خود سوال کند آیا شئ به نمایش در آمده واقعا یک اثر هنری است یا نه، و اگر هست، چه نوع اثر هنری است.گذاشت هنرمند در پایین ترین حد است -البته اگر بتوانیم یک چنین عمل خودسرانه ای را پایین ترین حد بنامیم- با این همه، مخاطب با مسئله ای روبه روست که بتواند بنیاد همه ی ارزش های فکری را براندازد.] (متن کتاب،فصل هنر مرده ست:زنده باد هنر ص157و158)
فواره،عکس به وسیله الفرد استیگلیتز،اثر مارسل دوشان1917
[ویژگی دیگر هنر مدرن -خاصه در دوران متاخر آن- در هم آمیخته شدن رشته های مختلف هنری از جمله نقاشی، مجسمه سازی، عکاسی، گرافیک و حتی موسیقی و رقص و تئاتر و ادبیات و یا به عبارت دیگر، مخدوش شدن و زدوده شدن مرزهای سنتی و جاافتاده ی میان آنهاست.هنر مفهومی، هنر اجرا، هنر خاکی، چیده مان، یافته - گزیده، آرته پُورا، رخدادها و مقولات هنری دیگری که عمدتا در دهه های پنجاه و شصت و هفتاد پدید آمده اند مرزهای نقاشی و مجسمه سازی را در نوردیده اند و به سادگی در زیر سر فصل های متعارف هنری طبقه بندی نمی شوند.این ویژگی هنر مدرن می تواند در حوزه ی هستی شناسی هنر، که از جمله مباحث عمده ی فلسفه ی هنر و زیبایی شناسی است، بحث در خور توجهی را به خود اختصاص دهد.] (متن کتاب،سخن مترجم ص 11)
[واقع نمایی عکس گونه -فتورئالیسم: گرایشی که بین سال های 1965و1970در آمریکا پدیدار شد و در 1972 در داکومنتا واقع در کاسل به اوج خود رسید.هدف این گرایش، تحقق بخشیدن به بازنمایی خنثی یک واقعیت بصری بود که از هرگونه برداشت و تعبیر و تفسیر شخصی فارغ باشد.روایت زندگی عادی هر روزه همواره یکی از سنت های پایدار نقاشی آمریکایی بوده است.هنرمندان پاپ آمریکایی در دهه ی 1960از عکس های رسانه های عمومی و تصاویر مجلات و پوسترها در کارهای خود استفاده می کردند.هنرمندان فتورئالیست، متاثر از سنت فوق، با استفاده از عکس های خود گرفته و یا عکس های رسانه های مختلف، تلاش می کردند که "واقعیت" را در حد اعلای پیش پا افتادگی و ابتذال آن منعکس کنند.در برخی کارهای فتورئالیستی، شباهت هایی با هنر کمینه و هنر مفهومی به چشم می خورد.ریچارد استیز، دان ادی،مالکم مارلی و هنرمندانی دیگر با این شیوه کارهایی پدید آورده اند.به این گرایش واقع نمایی گزاف و واقع نمایی فوق العاده نیز گفته می شود.] (متن کتاب،افزوده ی مترجم: اصطلاحات ص499)
اکریلیک روی بوم، ریچارد استیز
[واپسین و شاید یکی از مهم ترین ویژگی های هنر مدرن، سرک کشیدن به حوزه های فرهنگی و تمدنی غیر از فرهنگ و تمدن غربی است.] [...این سنتِ تاثیر گیری از حوزه های فرهنگی غیر غربی، از گوگن و تاثیر پذیری او از زندگی و فرهنگ ساکنان تاهیتی که بگذریم، در قرن بیستم با الهام گیری هنرمندان برجسته ای همچون هانری ماتیس و پابلو پیکاسو از نقاب ها و مجسمه های آفریقایی و هنر بدویان قویا دنبال می شود و در نتیجه توجه جهانیان به ارزش های هنری و فرهنگی اقوام کمتر شناخته شده در اقصی نقاط جهان و زبانه و بیان خاص هنری آنها جلب می گردد.] (متن کتاب،سخن مترجم ص11)
[پیکاسو از پیکره های آفریقایی بر انگیخته شده بود و این بر انگیختگی در نقاشی های بعدی او با شکل پردازی های زمخت تر و تندیس گونه تر پیکرهای انسانی -عاری از تلخی و شیرینی کارهای پیشینش- باز تابیده شد. او در تابلوی بزرگش به نام برهنه در یک جنگل نشان می دهد که چگونه می توانداز شکل های ساده شده و اغلب زاویه دار تندیس های آفریقایی برای افزودن حالتی ترسناک به تمثال های که سنتا لذت را تداعی می کنند، بهره بگیرد.] (متن کتاب،فصل بربرهای جدید ص64)
برهنه در یک جنگل، پابلو پیکاسو1908
پاراگراف آخر:مدرنیسم از اواسط قرن نوزدهم، مصادف با اعلام رسمی اختراع عکاسی و کاربرد فراگیر این رسانه در 1839، رفته رفته شکل اواسط قرن بیستمی خود را پیدا کرد.امپرسیونیست ها(مهمترین شان:کلود مونه، پیرآگوست رنوِار، ادگار دگا و نهایتا کامیل پیسارو) در حوالی سال های 70-1860را نخستین پیام آوران هنر مدرن (هنر قرن بیستم) می دانند. امپرسیونیست ها از عکاسی در جهت مطالعه ی تغییرات بسیار گذرای نور در فصل های مختلف سال، بهره بردند و از طرفی، عکاسی در اغاز تحت تاثیر بیان مضمونی و گرامر ساختاری نقاشی قرار گرفته بود.عکاسی به اتهام بازنمایی مکانیکی صرف(بدون دخل و تصرف در مختصات جهان عینی)و به دور از رویا پردازی های مرسوم ان روزگاران جهان هنر به مرکزیت اروپا، سریعآ طرد شد.هنرمندان قرن بیستم از انجا که سعی در برچیدن دستور زبان کهنه و منقضی هنری و البته مرسوم پیش از خود را داشتند، عکاسی را بهترین وسیله برای این منظور یافتند.عکاسی رشد روزافزون مدرنیسم را موجب شد و از دیگر سو با ظهور الفرد استیگلیتز، مدرنیسم سرانجام باعث شد عکاسی امروزه همراه با پیشوندی با عنوان "هنر" خطاب شود.تلاش برای به دست اوردن شناختی نسبی در مورد مدرنیسم و ویژگی های مهم هنرمندان قرن بیستم، به طور حتم شناخت روزافزون ما را از هنر عکاسی به دنبال خواهد داشت.در اینده بیشتر از هنر قرن بیستم خواهیم خواند.
از وبلاگ پارگراف آخر
مطالب مشابه :
یک متن فوق العاده زیبا در مورد زندگی
هنری - آموزشی - تفریحی و گردشگری - یک متن فوق العاده زیبا در مورد زندگی - هنری آموزشی اطلاعات
متن نمایشنامه ها
نمایشنامه. خاک و خون. نویسنده : احمد غلامی. گروه فرهنگی هنری میعاد. متن برگزیده از سوی داوران
درباره هنر مدرن
درباره ی اینکه هنر مدرن دقیقا از چه زمانی آغاز می شود و کدام اثر هنری، سبک هنری (متن کتاب
متن لوح تقدیر؛1
متن لوح تقدیر فرهنگی و هنری تعدادی متن برای لوح تقدیر فرهنگی و هنری در ادامه آمده است. p19
مقاله یعقوب خضری
مؤسسه فرهنگی و هنری ادبی مکریان مهاباد (انجمن ادبی مهاباد) با شماره ثبت 90 و شناسه ملی 14003759818
متن های زیبا و عاشقانه
هنری Honari - متن های زیبا و عاشقانه - اي تماشايي ترين مخلوق خاكي در زمين! آسماني
برچسب :
متن هنری