قسمت دوازدهم رمان عشق را از نگاهم بخوان

باصدای در فورا اشکامو پاک کردم مامان بایه کاسه سوپ وارد اتاق شد سوپ رو میز گذاشت واروم اروم به خوردم داد بهدم دارو هامو داد رفت بیرون موبایلمو برداشتم شماره ی رها رو گرفتم با اولین بوق برداشت رها:دخترهی نکبت میدونی از نگرانی داشتم میمردم عوضی چرا اون ماماسکت خاموش بود رها صبر کن منم حرف بزنم منو به فش بارت بستی گفت بگو گفتم مریض بودم چند روز تو بیمارستان بودم همه چیرو واسش تعریف کردم به جز دا دی که اترین به سرم زد کمی باهاش حرف زدم تلفنو قطع کردم پرتش کردم رو میز .

{دوروز بعد}

دوروز بود که از شمال بر گشته بودیم حالمم خوب شده بود دیگه باید میرفتم دانشگاه حوصلم تو خونه سور رفته بود مامانم رفته بود خونه ی خالم خاله اتنا خاله اتنا یه دختر داشت به اسم صدف که انقدر افاده داشت که ادم نمی تونست نزدیک بشه منم هر وقت اونامیومدن خونه ی ما از خونه میزدم بیرون  شوهرشم مثل دخترش بود اما خاله اتنا خیلی ماه بود دلم براش تنگ شده بود باصدای تلفن از فکر در اومدم دویدم و برداشتم مامانم بود میگفت بیا اینجا خاله دلش برات تنگ شده باکمی اسرار مامان باشه گفتم رفتم بالا یه اس ام اس داشتم شماره اشنا نبود برام نوشته بود بابت اون شب معذرت میخوام حالم خوب نبوببخشید پایینشم نوشته بود 

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید

قفسم برده به

باغیو

دلم شاد کنید

متن شعرشو چند بار خوندم از خوشحال کم مونده بود بپرم بالا جیغغغغغغغغغغغغغغ میکشیدمو دور خودم میچرخیدم خدایا شکرتتتتتتتتتتت خدا جون دوست دارم براش نوشتم ممنون بابت شعر بخشدمتون چند ثانیه نکشیده بود که جواب اومد نوشته بود واقعا خوشحالم کردین میشه یه جا ببینمت گفتم امروز نمیشه دارم میرم خونه ی خالم و پیامو فرستادم جوابش اومد گفت پس فردا روبه روی دانشگاهتون تو کافی شاپ منتظرتم بای عزیزم نوشته بود عزیزم عاشقتم اترین برای فردا لحضه شماری میکنم میدونی چند روز ندیدمت موبایلو  گذاشتم رو تخت مانتو ابی اسمانی که رها واسه تولدم گرفته بودپوشیدم یه ساپرت هم چوشیدم بابت های سفیدمو پام کردم موهامو خوشگل بالای سرم بسشتم یه ارایش ابی اسمانی ملیح کردم روژ صورتیمو زدم رو لبامو لبامو رو هم کشیدم چه خوشگل شدم عطر همک رو خودم خالی کردم شال سفیدمو سرم کردم کیثف کوچیک ابی مو بر داشتم موبایلمو هم از میز برداشتم رفتم پایین سوئئچ ماشینمو از رو اپن برداشتم رفتم حیاط ......

امیدوارم خوشتون بیاد ......................

 


مطالب مشابه :


دانلود رمان از نگاهم بخوان

دانلود رمان از نگاهم بخوان. بیشتر کتابهایی که من واسه دانلود میذارم از سایت نود




رمان از نگاهم بخون

رمان ♥ - رمان از نگاهم بخون ما بچه هامون رو اینطور تربیت نکرده بودیم که بخوان با ابروی کسی




رمان ایرانی و عاشقانه از نگاهم بخوان | leila_r کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه از نگاهم و عاشقانه از نگاهم بخوان از کلیک بر روی دانلود




دانلود موبایل رمان از نگاهم بخوان

hamsafar - دانلود موبایل رمان از نگاهم بخوان - دختری دلش شکست




قسمت دوازدهم رمان عشق را از نگاهم بخوان

قسمت دوازدهم رمان عشق را از نگاهم دانــــــــلــــــود را از نگاهم بخوان; رمان




پست سوم رمان عشق را از نگاهم بخوان

پست سوم رمان عشق را از نگاهم دانــــــــلــــــود رمان عشق را از نگاهم بخوان; رمان




از نگاهم بخون 1

رمان رمــــان ♥ - از تا از نگاهم متوجه ترسم نشه سعی بودیم که بخوان با




دانلود رمان برایم از عشق بگو برای کامپیوتر

دانلود رمان برایم از عشق بگو برای کامپیوتر . ادامه رمان یک بار نگاهم کن . خلاصه داستان .




پست نهم عشق زا از نگاهم بخوان

پست نهم عشق زا از نگاهم بخوان. کپی برداری از رمان هاي اعضاي وبلاگ بدون دانلود رمان




رمان گرگینه

کپی برداری از رمان هاي اعضاي وبلاگ بدون رمان عشق را از نگاهم بخوان; رمان دانلود مجله pdf




برچسب :