پژوهش در قلمرو تجربه
نوشتهی حاضر نگاهی است کوتاه به چارچوب پژوهش علمی که میکوشد با زبانی حتی الامکان غیر فنی و با آسان گیری نسبی در کاربرد مفاهیمی چند مانند معنا، تعبیر، تعریف، تصریح و علت، مراحل گوناگون روند پژوهش را باز نماید.
این نوشتهی طرح گونه محدود است به علوم تجربی، empirical، مانند علوم اجتماعی و علوم طبیعی که تلاش دارند رویدادها و پیوندهای پدیدههای جهانی را که در آن زندگی میکنیم بپژوهند و توصیف و تبیین و پیش بینی کنند و درست و نادرست بودن یافتههای آنها با تجربه سنجید ه میشود. از پرداختن به علوم غیرتجربی، منطق و ریاضیات، در این نوشته خودداری شده است.
تعریفهای کلی
پژوهش در قلمرو تجربه روندی است که بازده آن یا توصیف علّی پدیدههای تجربی است و یا توصیف غیرعلّی آنها. توصیف غیرعلّی را در این نوشته توصیف (بدون متمم غیرعلّی)، description، میخوانیم و توصیف علّی را تبیین، explanation، نام میدهیم.
نمونههایی از توصیف: تهران بزرگتر از تبریز است. اتومبیل بنز گران است. سوئد از نظر درآمد ملی در میان کشورهای جهان مقام دهم را دارد. مریم بیماری آسم دارد. ایرانیان ساکن سوئد با سوادتر از سوئدیها هستند.
نمونههایی از تبیین: استعمال دخانیات سرطان آور است. کاهش مالیات بر درآمد باعث افزایش تقاضای مصرفی میشود. موضع گیری حزب لیبرال در باره مهاجر پذیری به کاهش پشتیبانی از این حزب انجامید. اگر آب را صد درجه حرارت دهیم میجوشد.
پژوهش روندی است که بازده آن گزارهها یا قضایایی، propositions، است که نمونههایی از آن ذکر شد و اگر دقت کنیم خواهیم دید که مثلا گزارهای مانند «سوئد از نظر درآمد ملی در میان کشورهای جهان مقام دهم را دارد» نیازمند پژوهشی است که اندازه گیری درآمد ملی کشورهای گوناگون و مقایسه ارقام به دست آمده و تنظیم آنها به ترتیب از بزرگ به کوچک مهمترین بخشهای آن را تشکیل میدهند.
پیش از پرداختن به روند پژوهش، چند نکته را در باره تبیین خاطرنشان میکنیم. منظور ما از تبیین در این نوشته بیان علت دگرگونیها و دگرگونگیها است. برای نمونه، در یکی از مثالهای بالا، افزایش تقاضای مصرفی یک دگرگونی است که کاهش مالیات یعنی یک دگرگونی دیگر که پیشتر روی داده، به عنوان علت آن معرفی میشود. به عنوان مثالی در باره دگرگونگی به این گفته توجه کنید: فرزند زن و مرد سیاه پوست، سیاه پوست خواهد بود، که در آن سیاه پوستی زن و مرد که حالتی است یا یک دگرگونگی نسبت به رنگهای دیگر پوست است، به عنوان علّتی برای دگرگونگی رنگ فرزند آنها معرفی میشود.
تبیین بیان علت یک دگرگونی یا رویداد معین در زمانی معین است یا بیان علت رویداد یا دگرگونی نوعی است و یا بیان علت یک دگرگونگی معین یا نوعی است. تبیین شامل روابط علی نیز میشود یعنی میتواند بیان علت یک رابطه علّی نیز باشد. برای نمونه در باره رابطه حرارت و آب به این پرسش پاسخ دهد که چرا آب در حرارت صد درجه میجوشد.
پرسشهای علّی در باره روابط علّی در واقع نوعی زیر سوال بردن جهان شمولی یا فراگیری عمومی آن روابط است که معمولا به تکذیب آن جهان شمولی میانجامد و توانایی انسان را درایجاد دگرگونیها و دگرگونگیها افزایش میدهد. به عبارتی دیگر روند پیشرفت علمی همواره آبستن تکذیب روابط جهان شمول نماست. این روند میتواند به کشف استثناها در روابط علّی بیانجامد، میتواند به کشف روابطی که در زمانی یا مکانی صادق بوده اما دیگر صادق نیست منجر شود، میتواند به کشف و اختراع روشها و ابزارهایی بیانجامد که پی آمدهای رویدادی از نوعی معیّن را که پیشتر اجتناب ناپذیر مینمود، خنثی کند و به طور کلی میتواند با دخالت در ساختارها، روابطی را که پیشتر حاکم بوده منتفی سازد.
روند پژوهش
پژوهش توصیفی یعنی پژوهشی که محصول آن توصیف است و پژوهش تبیینی یعنی پژوهشی که محصول آن تبیین است هر دو نقطه آغاز یکسانی دارند که عبارت است از وجود مسئلهای یا پرسشی. پژوهش کلا برای یافتن پاسخ به مسئلهای آغاز میشود، با مطالعه و ژرف نگری در مسئله یا مسئله کاوی ادامه مییابد و در پی آن وارد مرحلهای میشود که سرانجام آن گزینش روشی برای حلّ مسئله و تعیین دادهها ی ضروری برای این کار است – مرحله روش یابی و روش گزینی. سپس کار پژوهش با گردآوری دادهها و اطلاعات یا یافته آوری و یافته اندوزی پیش میرود. پس ازآن، تنظیم و تدوین و عملیات استدلالی روی این دادهها و اطلاعات انجام میگیرد- مرحله یافتهپردازی - و با این کار نتیجه گیری حاصل میشود، نتیجهای که پاسخی است به مسئله طرح شدهی مورد پژوهش.
کار پژوهش البته مرحله مهم ارتباطی بعدی را نیز که همان تهیه گزارش کار بصورت رساله، کتاب، مقاله و مانند آن است دربر میگیرد- گزارش پردازی-، اما در این نوشته ما به این مرحله از کار پژوهش نخواهیم پرداخت.
نمودار زیر روند پژوهش را که در بالا به آن اشاره شد، نشان میدهد.
نمودار روند پژوهش
۱
مسئله یابی و مسئله گزینی
۲
مسئله کاوی
۳
روش یابی و روش گزینی
۴
یافته آوری و یافته اندوزی
۵
یافته پردازی
۶
نتیجه گیری
۷
گزارش پردازی
پیش از اینکه به بررسی هریک از این گامهای روند پژوهش بپردازیم، پر بیجا نیست که خاطرنشان کنیم که این مدل روند پژوهش طبعا انتزاعی از روندی بسیار پیچیدهتر است که فراز و نشیب و پیچ و خمهای بسیاری را در بر میگیرد، پیش روی و عقب نشینی دارد، تکرار و تصحییح کارهای انجام گرفته در مراحل پیشین را در بر دارد و کوتاه سخن، راهی نیست که از آن بتوان به آسانی گذر کرد. اما اگر پس از پایان یک پژوهش به پشت سر نگاه کنیم، خواهیم دید که راه طی شده سرانجام از مراحلی که در نمودار روند پژوهش نشان دادیم گذشته، هر چند که ایست، بازگشت، از سرگیری و بازبینی هم پیوسته در آن رخ داده است.
مسئله یابی و مسئله گزینی
مسئله گزینی را سرآغاز روند پژوهش خواندیم. اینکه چرا و چگونه مسئلهای در برابر پژوهنده قرار میگیرد و او را به حل خود بر میانگیزد وابسته به عوامل بسیاری است که ما ضرورتی برای شرح آنها در این نوشته نمیبینیم و نیز به این موضوع که کدام مسئله را باید برای پژوهش برگزید نمیپردازیم که موضوعی است مربوط به داوریهای ارزشی. البته در برخی موارد میتوانیم گزینش مسئلهای را از این دیدگاه مورد انتقاد قرار دهیم که با امکانات موجود پژوهشگر همخوان نیست. این انتقادی است که میتوان گفت هر دانشجویی با آن روبروشده است، یعنی پس از گزینش مسئلهای برای پژوهش و ارائه آن به استاد راهنما با کمال شگفتی خود را در برابر ناخرسندی او یافته و سپس در برابر پرسش خود که چرا استاد با این پژوهش موافقت نمیکند شنیده است که:
«آخر شما دو ماه بیشتر وقت ندارید، اندکی تامل کنید خواهید دید که حل این مسئله نیازمند مطالعهای است که به هیچ وجه در این چارچوب زمانی نمیگنجد.»
بنابراین در گزینش مسئله پژوهشگر باید از جمله امکانات خود را در نظر بگیرد، اما متاسفانه در بسیاری موارد، این کار در همان آغاز روند پژوهش میسر نیست و برای ارزیابی امکانات پژوهش مسئلهای معین، مقداری مطالعه مقدماتی ضرورت دارد.
در این رابطه همچنین باید به اهمیت علاقهی ژرف به حل مسئله که خود تمرکز بر مسئله را ممکن میسازد تاکید کرد. تحمل دشواریها و زحمات پژوهش و پیگیری جدی آن وابسته به انگیزهای نیرومند است. پژوهشگر باید تلاش کند تا حتی الامکان به کارهایی در عرصه پژوهش روی آورد که انگیزه عاطفی نیرومندی برای انجام آنها دارد. اما در این مورد نیز باید توجه داشت که شاید در همان آغاز، ارزیابی درجهی علاقه یا عدم علاقه به حل مسئلهی مطرح شده ممکن نباشد و بنابراین تامّل در این باره نیز لازم است. مانند هر کاری دیگر، رد یا پذیرش موضوع پژوهش نیز نباید با شتابزدگی صورت گیرد.
مسئله کاوی
مسئله یا در ذهن پژوهشگر شکل میگیرد و یا توسط کسانی دیگر در برابر او قرار داده میشود. در هردو حالت، مسئله معمولا مبهم است. ابهامی که در اینجا مورد نظر است از سه عامل سرچشمه میگیرد:
۱- چند معنایی واژهها و اصطلاحات به کار رفته در مسئله.
۲ - نامشخص بودن مرزهای مفاهیم به کار رفته
۳- نامشخص بودن معیارهای کاربرد مفاهیم به کار رفنه
برای توضیح چند معنایی اصطلاحات و واژههای به کار رفته در مسئله نمونهای میآوریم:
مسئله: آیا احکام اسلام در زمینه حقوق زن با حقوق بشر در تضاد است؟
برای کسی که بدون دقّت پژوهشگرانه به این پرسش مینگرد شاید موضوع چندان هم مبهم ننماید. اما پژوهشگری که این مسئله را برای پژوهش انتخاب میکند، حتی یک گام در راستای یافتن پاسخ برای آن نمیتواند بردارد مگر اینکه نخست چند اصطلاح به کار رفته در آن را تعریف، definition، کند: «احکام اسلام در زمینه حقوق زن»، «حقوق بشر» و «تضاد».
برای نمونه وی میتواند «احکام اسلام در زمینه حقوق زن» را چنین تعریف کند: احکامی که در مورد حقوق زن در قرآن وجود دارند، یا احکامی که در مورد حقوق زن در قرآن و حدیث وجود دارند. «حقوق بشر» را برای نمونه میتواند چنین تعریف کند: حقوقی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است و «تضاد» را تفاوت میان این دو مجموعه احکام از دیدگاه برابری زن و مرد تعریف کند / توجه کنید که این تعریفها فقط به عنوان مثال ارائه شدهاند و قصد ما دادن تعاریف «مطلوب» از این واژها و اصطلاحات نیست. /
بنابراین با چنین تعریفهایی مسئلهی مبهم طرح شده شاید تا حدودی روشنتر شده باشد:
آیا احکام قرآن در زمینه حقوق زن با حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر از نقطه نظر برابری زن و مرد تفاوتهایی دارد؟
یا
آیا احکام قران و حدیث در زمینه حقوق زن با حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر از نقطه نظر برابری زن و مرد تفاوتهایی دارد؟
علت اینکه این مسئله به صورتی که نخست مطرح شده دارای ابهام بیشتری است، به چند معنایی از جمله «احکام اسلام» مربوط است. حتی اگر همه از کلمه احکام معنای واحدی در ذهن داشته باشند، میدانیم که در باره «اسلام» چنین نیست و ما با تعریفهای بسیار گوناگونی از واژه اسلام روبرو هستیم که هرکدام به پدیدهای متفاوت، البته با برخی عناصر مشترک، دلالت میکند.
پژوهشگر باید از این معانی یا تعاریف گوناگون یکی را برگزیند و گرنه کار پژوهشش پیش نخواهد رفت.
برای ابهام ناشی از نامشخص بودن مرزهای مفاهیم نیز نمونهای
میآوریم:
مسئله: آیا سالمندان سوئدی از سالمندان ایرانی
مقیم سوئد تندرست ترند؟
در اینجا فزون بر ابهامی که واژهی تندرست دارد، واژه سالمند نیز از این دیدگاه دشواری میآفریند، چرا که مرز سالمندی با جوانی مرزی نامشخص است و برای پژوهش نیازمند این هستیم که این مرز را دقیقتر سازیم. برای نمونه از جمله میتوان «سالمند» را فرد ۵۵ سال به بالا تعریف کرد یا فرد ۶۰ سال به بالا و یا ۶۵ سال به بالا.
در مورد ابهام ناشی از نامشخص بودن معیار کاربرد، به واژه «کارآمد» در جمله پرسشی «آیا سیاست اقتصادی دولت در زمینه تقسیم ثروت و درآمد ملی کارآمد بوده است؟» توجه کنید.
«کارآمد» از نقطه نظر هسته معنایی شاید مبهم نباشد. این واژه مانند بسیاری واژههای مشابه، متغییری است در یک حوزه معین معنایی در زبان و کاربران زبان نیز آن را به عنوان مفهمومی متغیر مورد استفاده قرار میدهند. هنگامی که این کلمه را میشنوند، اگر قرار داد خاصی در مورد ربط آن با عناصر مشخص در میان نباشد و یا در ذهن خود تعبیر، interpretation، مشخصی برای آن نیابند، پرسشی مانند «منظورچیست؟» یا مترادف آن را مطرح میکنند تا این معنای مشخص را دریابند. کارآمد برای نمونه، متغییری است در حوزه معنایی رابطه وسیله و هدف و هنگامی که کاربر زبان این واژه را میشنود در وهلهی نخست این رابطه میان هدف و وسیله بطور کلی را درک میکند مگر اینکه معیار کاربرد آن در زیر- حوزه مشخص تری که گوینده در بارهی آن سخن میگوید، برایش روشن باشد. در مورد هدف تقسیم ثروت و درآمد ملی، معنای مشخص «کارآمد» روشن نخواهد بود مگر اینکه مفهوم متغیر کارآمد با معیاری مشخص در این حوزه تعریف یا بهتر بگوییم تصریح شده باشد. برای کسی که خواستار تعدیل ثروت و درآمد در جامعه است، کارآمد بودن سیاست اقتصادی معنای مشخص متفاوتی دارد در مقایسه با کسی که مخالف تعدیل ثروت و درآمد است.
با توجه به ابهاماتی که ذکر شد، نخستین کاری که در برابر پژوهشگر قرار میگیرد، تصریح، explication، مسئله از طریق تعریف واژهها و اصطلاحات مبهم است که به تدقیق و نیز به بسط مسئله میانجامد.
بسط یک مسئله مربوط است به زیر- مفهومهای یک مفهوم کلی تربه کار رفته در مسئله. برای نمونه اصطلاح همگون گردی در موضوع مهاجرت در جامعهشناسی تعریف کلی زیر را میتواند داشته باشد: یکسان شدن افراد گروه مهاجر در همه عرصههای اجتماعی کشور مهاجرپذیر با بومیان آن کشور. بازکردن یا تصریح «همه عرصههای اجتماعی» ما را به «عرصهی بازار کار»، «عرصهی فرهنگ»، «عرصهی آموزش و پرورش» و مانند آن راهنما میشود و در نتیجه «همگون گردی» یکسان شدن افراد گروههای مهاجر با شهروندان بومی در بازار کار، عرصه فرهنگ، عرصه آموزش و پرورش و... تعریف میشود و با تعریف یا تصریح «یکسان شدن» در این عرصهها مفهوم همگون گردی صراحت بیشتری پیدا میکند. برای نمونه در عرصه بازار کار یکی از نمودهای همگون گردی در صد اشتغال تقریبا مساوی مهاجران با شهروندان بومی تعریف خواهد شد.
واضح است که اقدام به چنین تعریف و تصریحی، خود بدون مطالعه و بررسی ناممکن است و اصولا، در مواردی بسیار، کار تصریح یک مسئله از کارهای اصلی روند پژوهش به شمار میرود.
اکنون فرض کنیم که یک واژه یا اصطلاح دارای دو تعریف یا معنای مختلف باشد پرسش این است که کدام یک از این تعاریف را انتخاب کنیم.
پاسخ سادهای به این پرسش نمیتوان داد. آنچه در هر حال اهمیت بنیادی دارد این است که تعریف ما باید با هدف پژوهش یا به عبارت بهتر با هدفی که نتیجه پژوهش به عنوان وسیلهای برای دستیابی به آن به کار خواهد رفت، همخوانی داشته باشد. برای نمونه، شما سفارش پژوهشی را از یک نهاد اجتماعی در سوئد دریافت کردهاید که در آن از شما خواسته شده در باره حقوق زن در اسلام تحقیق و این حقوق را با حقوق زن در سوئد مقایسه کنید. هدف سفارش دهنده نیز این است که نتیجهی این مقایسه را که نشان دهندهی تفاوتهای فرهنگی در زمینهی حقوق زن خواهد بود، مبنای اقداماتی برای کاهش تنشهای اجتماعی میان سوئدیها و مهاجران مسلمان در سوئد قرار دهد. شما به عنوان پژوهشگر از میان دو تعریف فرضی «حقوق زن در اسلام» یعنی ۱- حقوق زن در قرآن و ۲- حقوق زن در فقه اسلامی، کدام تعریف را برمی گزینید؟
واضح است که پذیرش «حقوق زن در قرآن» به عنوان تعریف «حقوق زن در اسلام»، برای رسیدن به هدف نهایی یعنی برنامه ریزی اقداماتی برای کاهش تنشهای اجتماعی میان سوئدیها و مهاجران مسلمان، کمبودهای جدی خواهد داشت، چرا که بسیاری از فرقههای اسلامی نظراتی را در مورد حقوق زن دارند که آنها را در قرآن نمیتوان یافت. بنابراین «حقوق زن در فقه اسلامی» که گستردهتر از «حقوق زن در قرآن» است برای این منظور خاص مناسبتر خواهد بود.
از این رو، هدف پژوهش عاملی مهم در انتخاب تعریف واژهها و اصطلاحات و در نتیجه تصریح مسئله مورد پژوهش است. عوامل دیگری مانند امکانات پژوهشی، علاقهی پژوهنده و جز آن نیز البته در این امر تاثیر دارند.
پژوهش در موارد بسیاری به صورت گروهی انجام میگیرد و بنا براین تقسیم کار پژوهشی را لازم میدارد. از این رو، تعریف واژهها و اصطلاحات و تصریح مسئله و توافق افراد گروه پژوهشی در باره آن، یکی از ابزارهای ایجاد هم آهنگی در کار پژوهشی است. اما حتی در صورت تنها بودن پژوهشگر نیز، ثبت آن و در برابر چشم داشتن آن عاملی درپیشگیری از اشتباه خواهد بود.
علاوه بر این، به هر حال، در گزارش پژوهش به صورت رساله، مقاله، کتاب و جز آن، تعریف و تصریح انتخاب شده باید در سرآغاز به آگاهی مخاطب برسد و بنابراین ثبت آن در آغاز کار پژوهشی کاری اضافی نیست.
مطالب مشابه :
چگونگی ثبت اختراع.......!!!!!!
(نمونهای از این فرم در توصیف اختراع: است، به گونهای كه بسیاری از مدیران
اختراعات - تعریف اختراع
بعنوان مثال اگر شخصی وسیله ای اختراع فرم نمونه از توصیف و نقشه اختراع
ثبت اختراعات در خارج از کشور
معمولاً برای توصیف بهتر اختراع نمونه سند اختراع ای قبل از اختراع وجود
راهنمای ثبت الکترونیکی اظهارنامه
خلاصه ای از توصیف اختراع خود دو و یا سه نمونه مشابه اختراع خود را با کلید واژه
قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتیو علائم تجاری مصوب1386
توصیف ادعا، خلاصهای از توصیف اختراع صنعتی میتواند نمونه واقعی یا ماکتی از
تلمیح در نمونه ای از اشعار سهراب
تلمیح در نمونه ای از توصیف وی از پر بیراه نیست اگر بگوییم که چرخ زندگی شهری با اختراع
پژوهش در قلمرو تجربه
نمونههایی از توصیف: البته در برخی موارد میتوانیم گزینش مسئلهای را از این ثبت اختراع.
نمونه سوال تاریخ هنر ایران
- دو نمونه از به دلیل انتساب اختراع دستگاه آثار دوره نوسنگی در چه منطقه ای از
مقاله ای در مورد انشا - نگارش در پایه ی اول راهنمایی
هاي خاصّي را اختراع ای از بچّه ها هر آرايه چند نمونه از كتاب درسي يا
برچسب :
نمونه ای از توصیف اختراع