جرم شناسی بالینی
جرمشناسی رشته معطوف به انسان است و جرم نیز از سوی هم او شکل میگیرد فلذا لاجرم، جرمشناس یک انسان شناس نیز هست، از سویی شناخت انسان نیازمندشناخت ذات اوست و که در دین به فطت تعبیر شده است و این فطرت نشات گرفته از ذاتاقدس الهی است و از اینرو ریشه در دین و باورهای مذهبی دارد و از همین جاست که بهرابطه تنگاتنگ دین و جرمشناسی می توان پی برد که خود تاییدی بر تعبیر ما در موردآئینه دانستن دین است که اونیز چون آئینه منعکس کننده است، لکن دین در این نقش خودمباحث جرمشناسی را نمایان می کند.
این بازتاب خود جنبه های گوناگونی دارد کهشاید بدون اغراق بتوان گفت که از موضوع بحث دهها کتاب قطور نیز بیشتر است، زیرا میتوان نقش دین در جرمشناسی کاربردی ، واکنش اجتماعی و دهها عنوان دیگر جستجو کرد،لذا نگارنده بنا بر فراخور مقتضیات زمانی حاضر ترجیح داده است که به بررسی جرمشناسیجامعه شناختی، جرمشناسی پیشگیری و جرمشناسی اصلاح گرایانه دین بپردازد و از اینمناظر به بررسی رابطه دین و جرمشناسی بپردازد.
1) جرمشناسی جامعه شناختی دین
دیدگاههای اسلامی که در بردارنده هر دو نگرش فرد گرایانه و جامعه گرایانه نسبتبه امور گوناگون است در مباحث مربوط به جرمشناسی نیز وجود دارد و این دیدگاهها دررابطه با جرم و حساسیت نسبت به آن در جوامع اسلامی نسبت به سایر جوامع نیز دیده میشود.
در این میان نگرش شدید تر و توام با سخت گیری نسبت به جرم در دین اسلاموجود دارد که ریشه در نظریات این دین مبین در رابطه با جرم و پی آمد های سوء آندارد، لذا در این مجال به بررسی این منظر جامعه شناختی جرمشناسی دینی می پردازیم.
مطالعات محدودی كه در این زمینه انجام شده، نشان میدهند که بین جوامع اسلامی وسایر جوامع، در میزان جرائم و پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم، تفاوتهایی وجوددارد. براساس آمارهایی كه سالانه منتشر میشوند، كشورهای اسلامی تا امروز جزء گروهكشورهای با نرخ پایین جرم شناخته شده اند؛ که این سخت گیری و شدت عمل بسته به نوعجرایم متفاوت است و یافته های پژوهشی در كشورهای مختلف نشان میدهند كه نگرشمسلمانان نسبت به انواع جرائم، به خصوص جرائم جنسی و اخلاقی با سختگیری بیشتریهمراه است و در این زمینه پژوهشگران برای تبیین تفاوت در میزان جرم و نگرشمسلمانان، دو عامل فرهنگی و اقتصادی را به عنوان عوامل مؤثر معرفی كردهاند. درادامه به بیان نظرات برخی از جامعه شناسان که به بررسی این مسئله پرداخته اند اشارهمی کنیم:
از نظرماکسیم دوركیم، نظام حقوقی همراه با همبستگی اجتماعی مكانیك،نوعی نظام حقوقی تبیینی است كه به دنبال مجازات های سخت برای كسانی است كه مرتكبجرم میشوند؛ در حالی كه نظام حقوقی با همبستگی ارگانیك، نوعی نظام ترمیمی است و ازآنجا كه نظامهای مكانیك عموماً در جوامع سنتی و تحت نفوذ دین هستند، ما نوعیهمبستگی بین سختگیری نسبت به جرم و دینداری میبینیم و به تعبیری دین و دینداری راعامل مؤثری در سختگیری نسبت به جرم میدانیم. از سوی دیگر، در نگاه وبر، عواملفرهنگی در نگرشها و رفتار پیروان مؤثر هستند و در نتیجه دینداری و دین اسلام عاملمؤثری در نوع نگرش و سختگیری نسبت به جرم شناخته میشود. گیرتز انسانشناسآمریكایی نیز فرد دیگری است كه میتوان به مطالعات او درباره دین اشاره كرد. او درنظریات خود دین را به عنوان یك نظام فرهنگی معرفی میكند كه تأثیر بسزایی درانگیزهها و خلقیات پیروان دارد و در كتابی نظام فرهنگی دینی (اسلامی) اندونزی ومراكش را با هم مقایسه میكند و نشان میدهد كه چگونه می شود که حتی در خود اسلامنیز نظامهای معنایی، رفتارها، خلقیات و انگیزههای مختلفی بروز پیدا می کنند.
در عین حال گروهی نیز معتقدند كشورهای اسلامی جزء كشورهای توسعه نیافته هستند وزمانی كه این توسعه نیافتگی از میان برود، تأثیرات دین نیز محو خواهد شد و در واقعاین تفاوت ناشی از عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی و نه دین است.
به هر حال توسعهباعث میشود كه كشورهای اسلامی آرام آرام به سمت گرایشهای آسانگیرتر نسبت بهجرایم پیش روند، اما با وجود این، تأثیر نظام معنایی و فرهنگی دین اسلام نیز در اینزمینه تعیینكننده است. به طوری كه وقتی ما كشورهایی در سطح توسعه نسبتاً مشابه باكشورهای اسلامی را مقایسه میكنیم میبینیم باز كشورهای اسلامی تلقی سختگیرانهتریدارند.
در این میان می توان پنج فرضیه در این مورد ارائه نمود که عبارتند از: 1. در ایران میانگین پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم نسبتاً بالاست. 2. جرایم اخلاقی (به ویژه جنسی) در بین جرائم سخت قرار میگیرند. 3. افراد دیندارتر، پنداشت هایسختگیرانه تری دارند. 4. آنهایی كه از فرآیند مدرنیزاسیون تأثیر پذیرفتند،پنداشتشان كمتر سختگیرانه است. 5. افرادی كه دارای دیدگاه مذهبی و سیاسی مدرنترهستند، نگرش مداراجویانهترین نسبت به جرم دارند.
تفاوت اصلی انواع دینداری درسختگیری نسبت به جرائمی است كه از جنس اخلاقی، عقیدتی، سیاسی و فكری هستند. بهطوری كه كسانی كه خود را دیندارانی نواندیش، اصلاحطلب و با مدارای فكریدانستهاند، عموما در این زمینه ها ملایمتر و آسانگیرتر بودهاند.
در اینمیان و با توجه به نظرات مطروحه فوق چند مسئله در زمینه اصول جرمشناسی جامعه شناختیدینی جلب نظر می کند، اول آنکه نگاه جرمشناسانه دین که در لوای سخت گیری نسبت بهجرایم ظاهر شده است خود به نوعی نشان دهنده مبحث پیشگیری از جرم در جامعه است کهاین شدت در قالب اصل بازدارندگی عمل می کند، دوم آنکه ساختار ارگانیک دین به نوعیسبب بروز یک سیستم پیشگیرانه در جرمشناسی اسلامی شده است، سوم آنکه تفاوت جوامعاسلامی و جوامع دیگر، از نظر پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم، به خصوص نسبت به جرائمجنسی، اخلاقی و عقیدتی میتواند این نظر را تقویت كند كه تأثیر دین اسلام و به خصوصجرمشناسی اسلامی می تواند دلیل اصلی این تفاوت ها باشد. اما همین امر در نگرشنواندیشها و اصلاحگران میتواند نشان از آن باشد كه چنانچه تفاوتهای نگرشیبتوانند جایی برای خود باز كنند و به عنوان یك تفسیر موجه دینی جای بیفتند، میتوانانتظار داشت که فرآیندهای مدرنیزاسیون روحیات و انگیزههای مسلمان را نیز دستخوشتغییر كند و نتیجه آن در پنداشتهای آسانگیرانهتر با مدارای بیشتر نسبت به جرمخود را نمایان سازد.
2) جرمشناسی پیشگیری در اسلام
همانطور که می دانیم درتمامی امور بنابر یک ضرب المثل معروف که می گوید " پیشگیری بهتر از درمان است " انجام اقدامات پیشگیرانه بهتر از درمان است، خصوصا در زمینه جرم و بزهکاری که نتایجآن بسیار زیان آور است و گاه جبران ناپذیر، از اینرو دین مبین اسلام نسبت بهپیشگیری و از بین بردن زمینه های جرم حساسیت بیشتری به خرج داده است و همواره درآیات وروایات بر پیشگیری از جرم در جامعه اسلامی تاکید داشته است. در این قسمت بهبررسی نقش پیشگیرانه دین مبین اسلام در جرم و بزه می پردازیم.
2-1) کلیات
نظریه پردازان درباره این سؤال که چرا با وجود جرمشناسی علمی و تدوینطرحهای گوناگون برای پیشگیری از جرم و انحراف باز هم سرکشی و عصیانجوانان، جنایات سازمان یافته وبزهکاری بیش از گذشته فزونی مییابد و یا چرابا وجود اینکه ریشهیابی علل بزهکاری علمیتر و ابزار و تکنولوژی آنپیشرفتهتر شده است بزهکاری فراگیر شده و حکومتها و جوامعگوناگون با سرعتیشتابدار گامهایی به عقب برمی دارند و فاقد هویت انسانی میشوند و در منجلابایدئولوژی سلطهگرایی، جهانخواری تروریسم دولتی، حق کشی، کژمداری، هرج ومرجگرایی، آدم کشی، آدم ربایی، اعتیاد، بی عدالتیهای اجتماعی، بیگانگیاز آزادی درونی و فکری و... دلایل متفاوتی را بیان کردهاند یکی از ایندلایل این است که جرمشناسی رشتهای جوان و نوخواسته است و هنوز دورانتکامل خود را میگذراند نظر دیگر این است که دست آوردهایعلمی و نظریههایکاربردی آن از سوی دولتمردان و افراد جامعه جدی گرفته نمیشود. و نظریههایجرمشناسی فاقد جامعیت بین المللی و پشتوانه اجرایی لازم است از آنجاییکه به نظرپارهای از محققان بعضیها جرمشناسی را از بعد معنوی و ماوراءطبیعی آن با ویژگیهای خاص خود دور و یا جدا کردهاند و حوزه مطالعاتی آن رادر تحقیقات عینی (مشاهده، تجربه، آزمون)که مرتبت با جنبه ذاتی ساختاربزهکار و عالم طبیعت وی میباشد محدود و محصور نمودهاند و سرانجام بزهشناسیو بررسی یک علت یعنی طبیعت و ترد بعد معنوی و یا متافیزیکی وجنبه فطریرسیده است. در هر بزهکار یک فشار ایستایی فیزیکی با تغییرات مثبت یا منفی ویک مقاومت ایستایی متافیزیکی در برابر رفتار جنایی با تغییرات موقتی مثبتیا منفیوجود دارد که عینی و محسوس نیست هرگاه محرک مقاومت ایستایی یعنیجنبه عقلی و معنوی ساختار بزهکار که مرتبت با بعد متافیزیکی است تضعیف شودفشار ایستایی وی را بهسوی رفتار جنایی سوق میدهد. احیاء و پویایی بعدمتافیزیکی بزهکار به خودی خود بر اراده و آزادی او تأثیر میگذارد و عاملاراده بازدارنده عقلانی وی که علتی تامه برای پیشگیری ازبزهکاری و حالتگریز از انحراف و بزهکاری است در وجود شخص ایجاد میشود و هر انسانی بابهرهگیری از نیروی این عامل که همانند یک مددکار خصوصی و یا پلیس مخفیکه هرجا وهر لحظه همراه اوست میتواند بر تمام عوامل جرم زای فیزیکی فائقآید.
برای اثبات چگونگی توان دین در اثرگذاری آن به جرمشناسی وکارآمد کردن آن با استفاده از معرفتشناسی از دین راهکارهای هر یک از ادیانو ساختار آنها تبیین میگردد.معرفتشناسی مزبور برخلاف فلسفه دین یامعرفتشناسی درباره دین مصادیق عینی و خارجی دین را که در تاریخ ادیاننمونه هایی از آن بیان شده است با استدلالهایی عقلی و نقلی وبعضاً بااستفاده از دستاوردهای علمی مورد مطالعه و تحلیل قرار میدهد. در حقیقت اینشیوه یک نوع بررسی میدانی و علمی است که پژوهشگران و صاحبان اندیشهراهکارها و قابلیتهایفرامین دینی ادیان و یا اندیشههای متفاوت را بطورجداگانه یا در شکل تطبیقی مطالعه و کالبد شکافی میکند. و دادههای آنها رابا یکدیگر مقایسه مینماید. بهترین راه برای پاسخ دادنبه سؤالاتی از اینقبیل که آیا میتوان از راهکارهای جرمشناسی برای عملی شدن بهتر راهکارهاینظری و کاربردی دینی سود برد در جواب باید گفت که معارف ربوبی وهدایتهاینظری و کاربردی قوانین و دستورات تشریعی همه ادیان الهی یاحداقل یکی از آنها مانند اسلام که کاملتر است بصورت همه جانبه و مجموعهایپیوسته به یکدیگر مورد مطالعه و پژوهشقرار دهیم. اسلام در بحث جرمشناسیخرد و جرمشناسی کلان راهکارهای بسیار مناسب را پیش رویمان میگشاید و برایآنها دستوراتی مناسب با همه اعصار صادر کرده است. مانندفرضیه تیپ جنایی وجانی مادرزاد سزار لمبروزو در قرن 19 که این مسئله در صده نخست هجری قمریدر بین پیروان دین اسلام مطرح گردید. و اسلام نه از طریق زیستشناسیومطالعه علمی و تجربی بلکه از طریق وحی مبتنی بر علم نامتناهی آفریدگاریگانه به چنین مسئلهای پاسخ داده است. البته تحقیقهای زیستشناسی جناییصده نوزدهم به بعد آنرا تفسیرو زوایای بیشتری از آنرا روشن کرده است.
اسلام غیر از عوامل درونی مانند وراثت، عوامل محیطی یا برونزا را درپیشگیری از جرم مورد بررسی قرار داده است مانند نقش محیط اجتماعی، خانوادهو تربیت صحیح و... تدابیر و اقدامات پیشگیرانه اسلام برای مبارزه بابزهکاری را میتوان به دو شیوه مورد بررسی قرار داد، یکی اینکه راهکارهایمطرح شده از سوی دانشمندان در جرمشناسی، پیشگیری رابرشمرد و سپس بررسیکرد. که آیا راهکارهای مذبور در اسلام وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد چگونهاست؟ مثلا آیا راهکار شخصیت قائل شدن برای افراد جامعه و احترام گذاشتنبهشخصیت آنها یا راهکار برخورد داری همگانی افراد از سرمایهها و نعمتهایطبیعی ملی، در راهکارهای علمی و کاربردی اسلام وجود دارد یا خیر و اگر وجوددارد به چه کیفیتی است؟
شیوه دیگر این است که بررسی شود علاوه برراهکارهای مزبور چه راهکارهای پیشگیرانهای در اسلام وجود دارد که در اذهانو تحقیقات دانشمندان، مورد توجه قرار نگرفته است و چگونهمیتوان از آنهابرای مبارزه با بزهکاری بهره گرفت؟
یکی از راهکارهای پیشگیرانه اسلامبرای مبارزه با بزهکاری که جرمشناسی پیشگیری علمی از تبیین و ایجاد آنناتوان است، معرفی عاملی جرم زا به عنوان "شیطان" که در دو بعد درونی وبیرونی در دین مبین اسلام مد نظر قرار گرفته و شارع مقدس به آنها پرداخته است ازمنظر درونی شیطان و یا به عبارت دگیر نفس اماره در ارتکاب جرم از سوی انسان نقشدارد که همانا هوی و هوس و خواهش های نفس مادی است که خود موجب گرایش فرد به ارتکابگناه و بزه می شود و از منظر بیرونی شیطان و یا به تعبیری ابلیس که موجودی استخارجی که با بهره گیری از طرق مختلف خارج از نفس اشخاص برای فریب انسان ها به انجامکار های خلاف و به تعبیر ما در اینجا جرم اقدام می نماید و سبب گرایش افراد بهارتکاب جرم می شود و یا فریضه امر به معروف و نهی از منکر است که خود از پیشرفتهترین وسایل قابل کاربرد در زمینه پیشگیری از جرم در نظام جرمشناسی است زیرا همانطورکه می دانیم هدف عمده جرمشناسی حتی با تعریف های غربی نیز دو چیز است اول پیشگیریبعد درمان که هر دوی این اهداف در سیستم امر به معروف ونهی از منکر اسلامی آمده ومد نظر شارع مقدس بوده خصوصا هدف اول که همانا پیشگیری از جرم است ودیگریموضوعزندگی پس از مرگ و مراحل آن و وجود معاد و قیامت و حضور در روز جزااست. زمان و مکانی که به عملهای نیک پاداش داده و عملهای بد، عقابمیشود.
از جمله نکات با اهمیت در این خصوص، این است که در اسلام ضمنتوصیه به انجام کارهای نیک و تبیین ثمرات آن، کسانی که عملهای نیک راانجام میدهند، علاوه بر آنکه از ثمرات آن بهرهمند میگردند، با انجام دادنکارهای نیک، به آنها پاداش نیز داده میشود، مثلا فردی که تجارت یا کارمیکند، هم به نتایجی همچون درآمد و ثروت میرسد و هم خداوند به او پاداشنیز میدهد که این از سیاستهای تشویقی است تا افراد، بیشتر به سوی انجامکارهای نیک کشیده شوند. حال آنکه در جرمشناسی یا سیاستهای جنایی، چنینچیزی با این گستردگیوجود ندارد، یعنی چنین نیست که تمام کردارهای نیکنیکوکاران نیز محاسبه و به تمام آنها پاداش داده شود و شاید بتوان گفت کهچنین عملی از توان نهاد حکومتی و غیر حکومتی خارجباشد و تنها اختصاص بهقدرت الهی داشته باشد و تنها در صورتی میتوان چنین امری را در جرمشناسییا سیاست جنایی داخل کرد و از بزهکاری، بیشتر پیشگیری کرد که بتوانواردمرحله جدیدی از مطالعه پدیده بزهکاری، یعنی همسویی علتشناسی دینی وعلمی شد، در واقع چنین اهرم تشویقی – ترهیبی قدرتمندی که تمام جوانب اعمال نیک رامحاسبه و پاداش دهد و از سویی تمام اعمال بد را نیز محاسبه و سزا دهد در نظام بشریو به تبع آن سیستم جرمشناسی غربی که متکی بر صرف دست آوردهای بشر مادی است وجودندارد.
2-2) پیشگیری از جرم در آیات و روایات
یایها الناس اعبدوا ربكم... لعلكم تتقون؛ ای مردم پروردگارتان را عبادت كنید شاید پروا پیشه شوید.
این آیهبه صراحت راه پیشگیری از جرم را عبادت پروردگار دانسته که سبب ایجاد ترسو پروا درافراد می شود به این ترتیب که شخصی که پروردگار را ستایش نماید و به بزرگی او ایمانداشته باشد همان ایمان قلبی به بزرگی و قدرت پروردگار سبب ایجاد یک حس پیشگیری ازجرم و گناه در فرد می شود.
و در آیه ای دیگری فرمود: "واذكروا الله كثیرا لعلكمتفلحون؛ خدا را بسیار یاد كنید تا رستگار شوید" در اینجا نیز یاد خدا سبب می شود کهشخص از افتادن به دام ارتکاب گناهان و جرایم دوری جوید و این امر خود سبب رستگاریفرد در دنیا و آخرت می شود، در واقع همانا ذکر عظمت و کرامت پروردگار مانع ارتکابجرم از سوی اشخاصی می شود که حداقل ارتباطی با خالق هستی دارند.
از این دو آیهچند مسئله بدست می آید اول آنکه آیه اول در باب عبادت و تاثیر آن در پیشگیری از جرماست آیه دوم که بیان کننده ذکر خداوند است و همانطور که می دانیم ذکر پروردگار درادعیه جایگاه خاص دارد و از اینرو این آیه شریفه به تاثیر دعا در پیشگیری از جرماشاره دارد، دوم آنکه ین دو بر یک موضوع بنیادین وحدت نظر دارند که آن نیز در کلامالله اینگونه آشکار گشته است که " قلب ها آرام نمی گردند مگر با یاد خدا" که اینآرامش قلبی مانع سوق یافتن فرد به سوی ارتکاب جرم می شود.
آیه دیگر در این باببدین مضمون است که " ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنكر: براستی نماز انسان را اززشتی ها باز می دارد." همانطور که در کلام فلاسفه می بینم رابطه عام و خاص مطلقمیان جرم و پلشتی و زشتی وجود دارد در واقع هر جرم یک عمل زشت است لکن برخی ازاعمال زشت جرم هستند و برخی جرم نیستند، پس نماز را می توان به عنوان یکی ازقدرتمند ترین ابزار های سیستم جرمشناسی اسلام در مقابله با بزهکاری دانست، زیراانسانی در در شبانه روز پنج مرتبه در برابر یگانه بی همتا قرار می گیرد و از نوروجود او بهره مند می گردد چگونه رو به سوی جرم می گذارد و چه زیبا پیامبر اعظم (ص) در کلام خود فرمودند که " چگونه ممکن است بر کسی که در هر روز پنج مرنبه خود را میشوید آثاری از گرد و غبار (منظور زشتی و جرم است) باقی بماند البته این یک قاعدهکلی تخلف ناپذیر نیست و چه بسا خونخوارانی چون تیمور مغول که نماز می خواند ولیکنگره از سر می ساخت؛ باید یاد آور شد که در این میان مثال هایی اینگونه نبایدالقاء کننده این تفکر باشد که این افراد نماز می خوانند و جرم می کنند پس نماز بیتاثیر است بلکه در این افراد ظهور قلبی وجود ندارد و آئینه قلب آنها را به تعبیرقرآن مجید زنگار گرفته به گونه ای که حتی نماز این خورشید تابناک نیز نمی تواندپلیدی را از وجود آنها بر دارد و این همانا تفاوت در انسان بودن آنها زیرا نماز واحکام اسلام برای انسان ها وضع شده است و نه گونه ای که در خوی حیوانی خویش ماندهاند؛ در این میان نقش دیگری برای نماز می توان متصور شد که همانا باز اجتماعی کردنو اصلاح افراد است که در قسمت بعدی به آن می پردازیم.
ای پیامبر به همسران ودخترانت و زنان مؤمنانت بگو، جلبابها (روسری های بلند) خود را بر خویش افكنند، كهاین كار برای این كه آنها (به عفت و حریت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند،بهتر است؛ و خداوند همواره غفور و رحیم است.
در شأن نزول آیه فوق آمده كه شبهنگام زنان برای نماز مغرب و عشاء به مسجد می رفتند برخی از جوانان هرزه بر سر راهآنها می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می دادند و مزاحم آنان میشدند. آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور كامل رعایت كنند تابخوبی شناخته نشوند و كسی بهانه مزاحمت نداشته باشد.
دو نكته در آیه باتوجه بهشأن نزول قابل دقت است:
1. برای جلوگیری از مزاحمت های خیابانی دستور حجاب كاملبه زنان می دهد هرچند در آیه بعدی مزاحمان را نیز تهدید كرده است، معلوم می شودحجاب در ریشه كنی هرزگی و مزاحمت ها نقش دارد.
2. با حجاب، زن های با شخصیت ومتدین شناخته می شوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمی دهند كه به حریم حرمتآنها اهانت نمایند.
3. در بحث حفظ حجاب که یک جنبه پیشگیری از جرم است تکلیفیدر مورد مجرم نیست بلکه عموما بر مجنی علیه تاکید دارد در واقع اسلام در این موردبرخلاف سایر راهکار های پیشگیری از جرم که بر مجرم می شد بر مجنی علیه بار شده است.
نمونه دیگر که در جرمشناسی قرآنی وجود دارد و به صراحت می توان گفت کهدر هیچ مکتب فوق مدرن بشری نیز وجود ندارد بحث الگو سازی و اسوه پروری در پیشگیریاز جرم است که خداوند عزوجل در آیه شریفه می فرماید: "لقد كان لكم فی رسول اللهاسوه حسنه: مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیكویی است" این فرمودهپروردگار در قرآن کریم علاوه بر اینکه یک فرموده دینی و الهی است به نوعی بیانگریکی دیگر از موارد اعجاز قرآن است که دلایل آن ذکر می گردد: اول آنکه غالب انسان هادچار یک بعد ضعف نفسانی هستند که او را نیازمند نوعی پیروی از رهبر و مقتدایی برتراز خویش می گرداند و تاریخ خود گواهی بر این مدعاست آنجا که در تمامی رویدادهایبزرگ تاریخ بشری همواره فردی به عنوان رهبر و زعیم مردم حضور داشته و نگرش آن فردسرنوشت آن قوم یا گروه را رقم زده است که به ذکر دو مثال در از زمان حال و گذشتهبسنده می کنیم یکی از زمان های دور و یکی نیز در عصر حاضر که به قول عدهای بشر بهشوکوفایی و بی نیازی خویش از تعالیم دینی رسیده است اول گروهی را که به رهبری یکفرد آگاه و علیم گوش سپردند که هم به سعادت دنیوی و هم اخروی رسیدند در این موردمثال بسیار است لکن ما یک نمونه اسلامی را بیان می کنیم که به گفته بزرگترین مورخینغربی جاهل ترین قوم زمان خویش بودند، مردم عربستان پیش از ظهور پیامبر اکرم (ص) کهپس رسیدن ایشان به رهبری و پیشوایی این مردم نادان آنها به سرعت پله های ترقی را طینومده به سعادتی دنیوی و اخروی رسیدند؛ دوم شرح حال گروهی نهمانند اعراب آن زمان درجهل و نادانی بودند و حتی در زمان خویش در منتهای دانش آن دوران بودند، درست استمردم آلمان در اروپا که به تعبیری مهد آزادی و پیشرفت شناخته است، مردمی که زمامخویش را به دست نادانی سپردند که در مدت کوتاه جهانی را در آتش جهل خود سوزاند و نهتنها سعادت به بار نیاورد بلکه تا سالیان سال فلاکت برای مردم خویش بر جای گذاشت. با این دو مثال که به طور موجز بیان گردیدند اوج شاهکار قرآن در زمینه انسان شناسیکه از مهم ترین جنبه های علوم نوین است و در جرمشناسکاربرد بسیار دارد آشکارگردید. دوم آنکه این آیه شریفه بیانگر یک روش متافوت در جرم شناسی پیگیری اسلامیاست که خود یکی دیگر از علل اعجاز قرآن است وآن اینکه اشخاصی که اسوه های حسنههمچون نمونه های مذکور در قرآن را دارند کمتر از سایرین به سوی جرم گرایش می یابندکه البته این نیز ریشه در فطرت برتر جوی انسان دارد که به گونه ای تاسی پذیر ازالگوی خویش است و پاکی آن الگو و به سوی جرم نرفتن او سبب تحریک آن فرد در قدمبرداشتن در راه آن اسوه خویش است که البته در علوم جامعه شناسی نوین به نقش الگوهادر شکل گرفتن شخصیت افراد در آینده آنها تاکید بسیار شده است. البته باید خاطر نشاننمود که این اهرم پیشگیری در درمان بزهکار نیز نقش ایفا می کند.
همانطور که درمبحث قبلی نیز اشاره شد یاد مرگ تاثیر بسزایی در پیشگیری از جرم دارد از اینرومبحثی در باب معاد اندیشی و آثار آن در پیشگیری از جرم و عصیان نسبت به خداوند بهوجود می آید که به طور مختصر به آن اشاره می کنیم:
الف) بازدارندگى یا پیشگیرى
علم به این كه بعد از مرگ انسان وانهاده نمى شود بلكه مسؤول تمام اعمال خود استو جهانى جاویدان را به دنبال دارد، انسان را به فكر وامى دارد; چرا كه انسان همیشهدر این تلاش است كه خود را به كمال برساند. به عبارت دیگر كمال خواهى از فطریات بشراست گرچه در جوامع مختلف تعریف كمال متفاوت است.
حال اگر این را لمس كرد كههستى منحصر به دنیا نیست و مى تواند با حركت بر طبق برنامه اى خاص كمالى جاویدان رابه دست آورد هیچ گاه خود را به ورطه هلاكت نمى اندازد. هیچ گاه به بن بست فكرى نمىرسد و در انجام اعمال نیك دچار تردید نمى گردد.
ب) جهت گیرى خاص
بامعاداندیشى اعمال انسان جهت گیرى خاص پیدا مى كند. انسانى كه معتقد است خداوند مالكروز رستاخیز است سعى مى كند به سوى او حركت كند. این اعتقاد مستلزم تنظیم رفتار واعمال است چرا كه با این جهت گیرى هرگونه رفتارى سازگار نیست انسان با این نگرش بهیك نوع تعادل و امنیت روحى روانى مى رسد كه تمام روان شناسان به دنبال این هدفمطالعه مى كنند.
ج) غفلت زدایى
با این نگرش است كه انسان از غفلت ووانهادگى مى رَهد چرا كه مى داند: "(این چه كتابى است) كه هیچ عمل كوچك و بزرگى رافرو نگذاشته مگر آن كه آن را به شمار آورده است؟ (کهف 49) لذا مى داند پس هر كس بهاندازه ذره اى خیر انجام دهد آن را مى بیند و هر كس به اندازه ذره اى بدى كند آن رامى بیند.(زلزله 8/7)" لذا هنگامى كه این فكر در درون شخص راه پیدا كرد دیگر به خودجرأت تخطى نمى دهد. لذا قرآن با پرداختن به این موضوع در بیش از یك سوم از آیات خوداهمیت این موضوع را گوشزد كرده است.
از اینروست که : علی(ع) می فرماید: «پسهرگاه شهوت ها به شما روی آورند، مرگ را بسیار یاد كنید كه یاد مرگ برای پندآموزیكافی است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پیوسته به یاد مرگ سفارش می كرد و می فرماید: مرگ را بسیار یاد كنید كه همانا مرگ نابودكننده لذت ها و جداكننده شما از شهوت هااست.
همانا که این ( لذت ها و شهوت ها) از مهم ترین عوامل تحریک کننده فرد درارتکاب جرم هستند و این خود عاملی دیگر در پیشگیری از مرگ است.
بحث دیگر اینقسمت را در عبرت گیری و پندآموزی بیان می کنیم همانگونه که واضح است پند گرفتن ازگذشتگان تاثیری بسزایی در انجام ندادن اعمال اشتباه از سوی آیندگان دارد و از اینرودر اهداف مجازات ها مسئله عبرت آموزی مورد نظر شارع مقدس بوده است از اینروپندآموزی از مجرمینی که در گذشته مرتکب جرم شده اند نقشی مهم در عدم ارتکاب جرم ازسوی افراد دارد و خود از مباحث عمده در پیشگیری از جرم در جرمشناسی اسلامی است. لذادر همین راستا ست که قرآن صریحا فرمان داده است" فاعتبروا یاولی الابصر؛ پس عبرتبگیرید ای صاحبان بصیرت." و نیز امیر المومنین در این مورد فرموده اند" : و هركسعبرت گیرد خود را از فرورفتن در خطاها و فسادها دور نگه داشته و هركس خود را از بدیها دور نگهداشت سالم می ماند." اینها خود گوشه ای از تاکید دین مبین اسلام بر نقشپندگیری در پیشگیری از جرم است.
حال که حدیث دیگری از مولای متقیان ذکر گردیدشایسته است که نگاهی کوتاه به مبحث پیشگیری در نظام قضایی ایشان بیندازیم، که به حقجامع ترین نظام قضایی دنیا است.
حضرت با شان هدایتى و ارشادى خویش، اقدام بهتربیت و آموزش جامعه مىكرد و این را حق مردم مىدانست. او با تشویق مردم بهبرنامههاى عبادى و تهذیبى و ایجاد رفاه اقتصادى و عدالت اجتماعى، زمینه هر نوع جرمرا از بین مىبرد، و اگر كسانى قابل اصلاح نبودند، مجازاتشان مىكرد. حتى اگر كسىمدعى بود حد و كیفر را نمىدانسته، تحقیق مىكرد آیا آیه حد مثلاً آیه قطع ید سارقبر او خوانده نشده است، كه اگر خوانده نشده بود، حد نمىزد.
نوع كیفرها وتعزیرات و حدود و نظامی كه در بحث كیفرها ارائه شد، عاملی پیشگیرانه واصلاحگرایانه است و شدت آنها باعث میشد هر كس بشنود، از ترس دنبال جرم نرود.
اخرین بحث در باب پیشگیری در اسلام پرداختن به فقر و نقش آن در جرم و بزهکاریاست که بار ها از سوی پیشوایان دینی ما مورد امعان نظر قرار گرفته است.
چگونهفقر موجب گرفتاری انسان در دام جرایم مىگردد؟ نه این است كه برخى از انسانها بهدلیل ضعف روح قدرت تحمل فقر را ندارند و در دنیا براى رفع آن به راههاى نامشروع وبه تعبیرى بزهكارى روى مىآورند؟ وقتى فقر مىتواند به كفر منتهى گردد، بدون تردیدامكان این وجود دارد كه به جرم، بزه و فسق نیز بینجامد. این است كه اسلام از آغازبه آثار شوم فقر توجه داده است. در این بین برخی از روایات در این باره را بیاننموده سپس به شرح این موضوع و رابطه آن با جرمشناسی اسلامی می پردازیم.
ازپیامبر خدا(ص)و هم از امام صادق(ع)نقل شده است که " لولا رحمة ربی على فقراء امتیكاد الفقر ان یكون كفرا: اگر رحمت پروردگار بر فقیران امت من نباشد نزدیك است فقربه كفر بینجامد".
امام علی (ع) در این باره فرمودند که: "كاد الفقر ان یكونكفرا: هرگاه فقر وارد شود کفر نیز به دنبال آن وارد می شود".
امام صادق(ع)نیزمىفرماید: غنى یحجزك عن الظلم خیر من فقر یحملك على الاثم، «ثروتى كه تو را از ظلمباز دارد بهتر از فقرى است كه تو را به گناه وادارد.
امام سجاد(ع)در دعاى معروفابو حمزه ثمالى از فقر به خداوند پناه مىبرد. «اللهم انی اعوذ بك من الكسل و الفشلو الهم و الفقر...» مصیبت فقر و فاجعه آن نه تنها در این است كه شكم فقیر گرسنه وتن او برهنه مىماند، بلكه انسان محروم ممكن است از هرگونه سرمایه حیات ابدى كهایمان و عمل به احكام دین است، نیز محروم بماند و سرمایه ابدى وى نیز تباه گردد.
آثار شوم فقر به افراد منحصر نمىماند، بلكه در سطح جامعه نیز اثر مىگذارد،زیرا كه تاثیرهاى ویرانگر و پیامدهاى گوناگون آن از افراد و خانوادههاى فقیرمىگذرد و به گونههاى مختلف به جامعه آسیب وارد مىسازد. جرم پدیدهاى است كهداراى حیثت اجتماعى است، وقتى فقر موجب آفرینش جرم مىشود، وقتى فقر به سرقتمىانجامد، آنگاه كه فقر دام فحشاء را مىگستراند، وقتى فقر موجب گسیختن پیوندهاىمشروع نكاح و متلاشى شدن كانونهاى گرم خانواده و در نتیجه بر جاى گذاشتن فرزندانىمىشود كه از مهر مادر یا پدر و یا هر دو محرومند هرگز نمىتوان آن را پدیدهسادهاى انگاشت كه تنها داراى تاثیر فردى است. لذا حل معضلات مالی در دین مبیناسلام، همانطور که اشاره شد نقش عمدهای را در پیشگیری از جرم دارد.
3) درمان وباز اجتماعی نمودن بزهکار
شارع مقدس تنها به جنبه های پیشگیری از جرم فکر نکردهاست بلکه به مرحله پس از ارتکاب جرم نیز فکر نموده و آن را نیز مدنظر داشته وراههایی را برای اصلاح و در مان بزهکار بیان نموده که در این قسمت به بیان آنها میپردازیم:
3-1) توبه
خداوند متعال در قرآن کریم در بیش از 90 آیه توبه را درقالب های مختلف مطرح و بیان نموده است و آن را مهم ترین عامل رهائی از دام گناهان وفساد، و باعث رستگاری انسان می داند. در آیه شریفه می خوانیم: "توبوا الی اللهجمیعا ایها المؤمنون لعلكم تفلحون؛ و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تارستگار شوید." این آیه در بر دارنده اوج کلام حق تعالی در اصلاح بزهکار و مجرم استدر واقع در دین مبین اسلام از بزهکار پس از ارتکاب جرم قطع امید نشده و همواره درتوبه بر وی باز است تا شاید با اصلاح درونی به سوی الطاف خداوندی باز گردد حال آنکهدر مکتب های جرمشناسی کنونی گاه از بزهکار قطع امید شده حذف او را از جامعه توصیهمی کنند و این خود نشان دهنده یک امر مهم است و آن اینکه سیستم جرمشناسی اسلامیساختار باز اجتماعی شدن را برای افراد ملحوظ دانسته و آن را با نوعی کشف و شهودقلبی همراه نموده است.
3-2) نماز
نماز نیز همانطور که اشاره گردید یکی ازمهم ترین ابزارهای پیشگیری از بزهکاری است که دارای خصیصه اصلاحی و درمانی نیز هست،که پیامبر گرامی اشلام نیز بدان اشاره فرموده اند : " روزی به پیامبر درباره جوانیکه نماز می خواند و مرتکب گناه و جرم می گشت خبر دادند ایشان فرمودند به زودی نمازشوی را اصلاح می کند" در این مورد باید چند نکته را متذکر شد اول آنکه نماز نسبت بههمه افراد اثر یکسان ندارد و در خصوص افرادی که ذاتی سیاه دارند بعید است که عملنماید لذا برای روشن شدن موضوع مثالی می زنم اگر در مقام تشبیه نماز را همچون آب کهمظهر پاکیزگی است بدانیم وجود این افراد همچون قیر است که سیاهی در آن ذاتی است ونه عرضی و لذا با هیچ چیزی ولو نماز پاک نمی گردد، زیرا همانطور که می دانیم انسانفطرتا موجودی پاک است که در اثر پلیدی های اطرافش سیاه می شود از اینرو تیرگی قلبوی عرضی است و با نماز برطرف می شود.
3-3) اسوه و الگوی حسنه
الگوی نیکو کهدر دین مبین اسلام برآن بسیار تاکید شده است در مورد اصلاح افراد بد و مجرم نیزمورد اشاره شارع مقدس قرار گرفته است و مثال های بسیاری در این باره در دین مبیناسلام وجود دارد که رفتار پیامبر یا ائمه سبب اصلاح افراد گناهکار شده است، در واقعمنش این الگوهای صالح در شخص مجرم تحولی ایجاد کرده سبب بازگشت وی از خوی مجرمانهمی گردد.
نتیجه گیری و پیشنهاد
بررسی شیوه های جرمشناسانه موجود در دینمبین اسلام خود دریچه جدیدی را بر روی جرمشناسان وعلاقمندان به این رشته از علومکیفری می گشاید، در واقع در این نوع از جرمشناسی ما چیز هایی را مشاهده می نمایی کهدر سایر فرق جرمشناسی نمی توان آنها را مشاهده کرد که از جمله آنها گستردگی و شمولاین مکتب است؛ که به صراحت می توان از آن به مکتب جرمشناسی اسلامی اشاره نمود که دربردارنده جرمشناسی پیشگیری، بالینی، جرمشناسی جامعه شناختی، جرمشناسی انسان شناسی،جرمشناسی اقتصادی، جرمشناسی فطرت گرا و... انواع دیگر است که در هیچ مکتب بشری تابدین روز چنین چیزی مشاهده نشده است یا به این وسعت و گستردگی دیده نشده است.
به جرات می توان گفت که در دین مبین اسلام انعکاس جالبی از تمامی نیازهایجرمشناسی وجود دارد و رد واقع اسلام نه به یک بخش خاص بلکه به ابعاد گوناگونپرداخته چه از منظر فردی و چه اجتماعی، لذا آنچه که بیش از همه جلب توجه می نمایدتطابق این سیستم با روحیات و فطرت انسان است وبرای تمامی انسان ها چه در نظاماسلامی و چه در سایر نظام ها قابل اعمال است؛ نکته دیگر در این مورد تطابق از بابمقتضیات زمانی و مکانی است که نظریات مطروحه در قرآن و روایات هر چند که نزدیک بههزار و اندی سال پیش مطرح گشته اند لکن هنوز نیز نسبت نظریه های نوپای امروزیارجحیت دارند، و هیچگاه نظریات امروزی چه از نظر وسعت و شمول و چه از نظر کارآییقابل مقایسه با نظریات مطروحه در جرمشناسی اسلامی نیستند.
در خاتمه می توان چندپیشنهاد را برای رشد بیش از پیش این شاخه از جرمشناسی ارائه نمود که عبارتند از: 1. تشکیل مکتبی در جرمشناسی امروزی به نام جرمشناسی اسلامی 2. تاسیس رشته تخصصیجرمشناسی اسلامی در دانشگاه ها در مقاطع ارشناسی ارشد و دکتری و نیز قرار دادن فصلیبه عنوان کلیات جرمشناسی اسلامی در درس جرمشناسی مقاطع لیسانس 3. تشکیل رشتهجرمشناسی اسلامی در حوزه های علمیه 4. برگزاری همایش ها و کنفرانس هایی در این باب 5. تطبیق علوم جدید با مبانی جرمشناسی اسلامی.
نگارنده در خاتمه باز هم متذکرمی شود که جرمشناسی در دین مبین اسلام به طرز شگفت انگیزی وجود داشته و هیچ جنبه ایخارج از آن وجود ندارد و قابلیت تطبیق پذیری با شرایط انسان امروز را نیز دارد؛ لذااین تحقیق را با ذکر جمله ای از قرآن کریم به پایان می بریم:
"هیچ تر و خشکینیست مگر آنچه در این کتاب یافت شود.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. دکتر علی حسین نجفیابرندآبادی، بزهكاری زنان، جزوه کارشناسیارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، 1383و1384.
4. دکتر علی حسیننجفیابرندآبادی، جامعه شناسی کیفری، جزوه کارشناسی ارشد حقوق جزا،دانشگاه تربیتمدرس، 1378.
5. دکتر علی حسین نجفیابرندآبادی، جرمشناسی، جزوه کارشناسی،دانشگاه شهید بهشتی، 1382و 1383.
6. دکتر علی حسین نجفیابرندآبادی، کنترل وواکنش اجتماعی، جزوه کارشناسی ارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، 1381.
7. دکتر علی حسین نجفیابرندآبادی، جرمشناسی پیشگیری، جزوه کارشناسی ارشد حقوق جزا،مجتمع آموزش عالی قم، 1381و1382.
8. دکتر علی حسین نجفیابرندآبادی، جرمشناسی،جزوه دکتری حقوق جزا،دانشگاه تربیت مدرس، 1379و1380.
9. دکتر علی حسیننجفیابرندآبادی، سیاست جنایی، جزوه دکتری حقوق جزا،دانشگاه شهید بهشتی، 1378و1379.
10. دکتر علی حسین نجفیابرندآبادی، عدالت ترمیمی، جزوه دکتری حقوق جزا،دانشگاهتربیت مدرس، 1382و1383.
11. محمد حسینی، سیاست جنایی در اسلام، انتشارات سمت، 1383.
12. علی رنجبر، نقش ادیان الهی در پیشگیری جرایم، پایان نامه کارشناسیارشد، دانشگاه علوم انتظامی، استاد راهنما مهدی نجابتی، 1374.
13. سیدعبدالزهرا قدیمی ذاکر، دیدگاههای جرمشناسانه امیر المومنین (ع)، پایان نامهکارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (ع)، استاد راهنما دکتر ابرند آبادی، 1377.
14. سید صمصام الدین قوامی، نظام قضایی امیر مومنان(ع)، سایت دادگستریتهرانhttp://www.dadgostary-tehran.ir .
15. ناصر قربان نیا، نگاهى به فقر از منظر جرمشناسى، مجله نامه مفید شماره 17.
16. علیرضا نوبری، روش برخورد قرآن با نا هنجاری های جامعه، پایگاه مرکزفرهنگ و معارف قرآن،http://www.maarefquran.com .
17. سید جواد حسینی، قرآن و راهكارهای مبارزه با مفاسد اخلاقی عوامل بازدارندهاز گناه و فساد، سایت معاونت امر به معروف و نهی از منکر نمسا.
18. ابن براج،عبد العزیز: «المهذب البارع فی شرح المختصر النافع»، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1406ق.
23.نجفی، محمد حسن: «جواهرالكلام فی شرح شرایع الاسلام»، دار الكتبالاسلامیه، تهران، چ سوم، 1392.
24. حلی، شیخ جعفر: «شرایع الاسلام فی مسائلالحلال و الحرام»، انتشارات استقلال، تهران، چ دوم، 1403ق.
25. حرّ عاملی، محمدبن الحسن: «وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة»، (30جلدی) مؤسسه آل البیت، قم، چدوم، 1414ق.
احسان زررخ
مطالب مشابه :
نقش باورهای دینی در پیشگیری از جرم
دوم انکه این آیه شریفه بیانگر یک روش متفاوت در جرم شناسی پیشگیری اسلامی است که خود یکی دیگر
جرم شناسی بالینی
شده از سوی دانشمندان در جرمشناسی، پیشگیری در جرمشناسی یا سیاست
نگاهی انتقادی به رویکرد پیشگیری وضعی در ادبیات کلاسیک پارسی
در این سطح از پیشگیری از جرم که دیده در وقوع جرم است و جزا و جرم شناسی و در طیفی
پیشگیری در نظریه های جرم شناسی و گستره محدودیتهای آن
وبلاگ تخصصی حقوق و فقه - پیشگیری در نظریه های جرم شناسی و گستره محدودیتهای آن - ابوالقاسم شم
برچسب :
پیشگیری در جرم شناسی