گفتگو با جناب آقای حاج سیدمحمد عاملی اردبیلی 6/9/90
متن زیر گفتگویی گرم و دوستانه است که به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، توسط خبرگزاری یاشیل وطن با جناب آقای حاج سید محمد عاملی اردبیلی که از مداحان بزرگ و سرشناس کشوری بوده و همچنین مسؤل کل روابط عمومی اداره راه و ترابری استان اردبیل نیز می باشند، انجام پذیرفته است. جناب آقای عاملی در این گفتگو به سؤالات متعددی که در حوزه های مختلف از جمله تأثیر نهضت عاشورا بر تحولات کنونی جهانی، عاشورا و ارتباط آن با فلسفه انتظار و بحث ظهور، امام حسین و تکالیف آیندگان، آسیب شناسی تحریفات صورت پذیرفته در حادثه کربلا، فلسفه شهادت امام حسین (ع) و پرسش هایی از این قبیل را مورد تحلیل قرار داده و در نهایت به ارائه راهکارهایی اصولی جهت برگزاری هر چه بهتر و باشکوه تر مجالس عزاداری ارائه دادند. با هم این گفتگو را می خوانیم:
جناب آقای عاملی با توجه به تحولاتی که طی ماه های اخیر در گستره نظام جهانی شکل گرفته و هر روز نیز اوج می گیرد و همچنین تغییرات همه جانبه ای که در کشورهای مختلف جهان بویژه در نظام های سیاسی مستبد در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که با سرنگونی پی در پی حکام دیکتاتور بخصوص در تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین و عربستان توسط ملت های به پاخاسته مسلمان همراه شده است با عنایت به این مقدمه کوتاه احساس می شود که محرم امسال مسلمانان با سال های قبل تفاوت های اساسی یافته است بخصوص در زمینه تأثیرپذیری این قیام ها از نهضت عاشورا که بصورت عینی قابل مشاهده است. ارزیابی جنابعالی از این وضعیت چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن تقدیر و تشکر فراوان از حضور جنابعالی که بنده را برای انجام گفتگو مورد محبت خود قرار داده اید. بنده محمد عاملی متولد شهرستان اردبیل می باشم و در حال حاضر نیز به عنوان مسؤل کل روابط عمومی راه و ترابری استان اردبیل مشغول خدمتگزاری به مردم شریف استان هستم. در رابطه با سؤالی که بیان فرمودید بنده هم معتقدم که تفاوت های اساسی در این رابطه مشاهده می شود. ببینید حضرت امام حسین(ع) فلسفه قیام خویش را به وضوح بیان فرموده اند. قیام اباعبدالله برای مسئولیت یا برای اینکه مقام و قدرتی بدست بیاورند یا برای این قبیل چیزها نیست. خود حضرت فرموده اند که:«انی لم اخرج اشراً و لابطراً و لامفسداً و لا ظالماً»؛ من برای عشرت و قدرت طلبی و این چیزها قیام نکرده ام، «بل خرجت»؛ بلکه قیام کرده ام، «لطلب اصلاح فی امت جدی و ابی علی بن ابی طالب»؛ برای اینکه سیره جدم رسول الله و پدرم علی بن ابی طالب را اصلاح کنم و مخصوصاً اشاره فرموده اند که: «ارید آمر بالمعروف و انهی عن المنکر»یعنی؛ امر به معروف و نهی از منکر نمایم.
به عقیده بنده این حوادث و اتفاقاتی که هم اکنون در جهان در حال اتفاق افتادن است فقط نشئت یافته از یک کلمه حضرت اباعبدالله است که آن را در گودی قتلگاه به این صورت بیان فرمودند: «یا شیعه ابوسفیان ان لم یکن لکم دین»؛ اگر برای شما دینی نیست و اصلاً دین ندارید و چیزی به نام دین نمی شناسید، «و کنتم لاتحاف لیوم المعاد»؛ و از آخرت هم ترس و واهمه ای ندارید و نمی ترسید، «فکونوا احراراً فی دنیاکم»؛ لااقل در دنیایتان آزادمرد باشید.«گفت با لشکر کفار حسین بن علی"یاور دین خداوند توانا باشید"یا شما را به جهان دین و آیینی نیست" لااقل مردم آزاده به دنیا باشید».
شما بروید تمام آن هایی را که در دنیا آزادی طلب بودند ببینید، نمونه اش گاندی رهبر فقید هند که (در رابطه با انقلاب هند) خودشان گفته اند: «این قیام و نهضتی که شروع کردم نشئت یافته از نهضت حضرت اباعبدالله الحسین بود و من این را از حسین(ع) آموختم».
در دنیای کنونی هم همین طور است. اکثراً چون ملت ها دیگر نمی خواهند زیر بار ظلم و ستم بروند به پاخاسته اند، همچنانکه امام حسین(ع) نیز حتی طفل شیرخواره شان را هم دادند و گفتند که من زیر بار ظلم و ستم نمی روم. ببینید، یزید و سپاه مقابل به امام حسین(ع) می گفتند؛ ما نمی خواهیم تو به درخواست ما «بله» بگویی ولی «خیر» هم نگو، هر چه بخواهی به تو می دهیم اما مخالفت نکن. ولی حضرت فرمودند چون شما مسندتان مسند ظلم و ستم است بنابراین حق ندارید بر آن تکیه کنید و باید از بین بروید حتی اگرچه شیرخواره من هم در بغلم کشته شود. تا این حد حضرت نهضت شان را ادامه دادند.
به عقیده اینجانب همه نهضت هایی که الان در اقصی نقاط جهان به وجود آمده و ما شاهد آن هستیم همه به اتفاق، نشئت یافته از قیام حضرت اباعبدالله و سید و سالار شهیدان است که به دنیا درس آزادگی را داده اند.
جناب آقای عاملی یک رویدادی تحت عنوان «عاشورا»که در طول تاریخ اسلام و چه بسا تاریخ جهان بی نظیر است در سال 61 هجری به وقوع پیوست. این حادثه هنوز به غایت نهایی اش نرسیده و باید تکمیل شود که مسلماً نهضت ظهور حضرت بقیه الله(عج) نسخه مکمل آن خواهد بود که عاشورا را به اهداف، مبانی، آرمان ها، ارزش ها و چشم اندازهایی که توسط حضرت امام حسین(ع) برای آن تعریف شده بود متصل خواهد نمود. بحث تحولات جهانی به خصوص سرنگونی دیکتاتورهای منطقه را هم مطرح کردیم که از یک منظر و از یک زاویه دنیا را به سمتی پیش می برند که احساس می شود ظهور حضرت قائم ارواحنا فداء بیش از پیش نزدیک تر می شود. با توجه به اینکه فلسفه انتظار نیز چیزی جز اعتراض به ساختارها و مناسبات و معادلات نامتوازن، ظلم گرایانه و مستبدانه نمی باشد حال ارزیابی جنابعالی به عنوان یکی از ستایشگران سرشناس اباعبدالله از این موضوع چیست؟ و وظیفه یک منتظر واقعی که با الهام از نهضت امام حسین(ع) درصدد مبارزه با این قبیل ساختارهاست چگونه باید باشد؟
این را هم می توان به نهضت حضرت اباعبدالله ربط داد. خود حضرت فاطمه(س) نیز اشاره کرده اند که یک نوری وجود دارد که نهایت همه چیز به آن وصل خواهد شد. در واقع فاطمه زهرا(س) به این اصل امیدوار بودند که بالاخره یکی خواهد آمد و انتقام این خون ها را خواهد گرفت. بخصوص بنده در رابطه با مکتب شیعه این را عرض می نمایم که بحث انتظار نور امیدی برای شیعیان است طوریکه از این تفکر نیز جلوگیری می کند که مثلاً ما این کارها را انجام دادیم که چی؟! حضرت رسول اکرم(ص) هم بیان داشته اند که: «لو لم یوم من الدنیا الا یوم واحد»؛ اگر یک روز هم از عمر دنیا باقی بماند، «یطول الله عز و جل هذا الیوم»؛ خداوند عز و جل این روز را چنان طولانی خواهد کرد، «حتی یبعث فیهم رجل»؛ مردی از خاندان من در آن روز ظهور خواهد نمود در حالی که جهان را ظلم گرفته و با ظهور ایشان جهان پر از عدل و داد خواهد شد.
حال باید این منتظر هم یک روح امید در وجودش داشته باشد. اعتقاد و امید ما این است که حضرت اباعبدالله که این نهضت را شروع کردند قطع نشده و نخواهد شد و به سرانجام خواهد رسید. اینکه در روز عاشورا حضرت زینب(س) هر جا که رفتند و هر مکانی که نشستند، منظورشان فقط اشک ریختن نبود بلکه رسالت دیگری نیز برعهده داشتند. به عقیده بنده درست است که این گریه کردن ها برای اباعبدالله(ع) است که خود حضرت زینب(س) نیز این مجالس را برپا داشته و انجام می دادند، و این هم درست است که ایشان گریه نموده و عزای برادرشان را برگزار می کردند ولی در بین این گریه کردن ها و عزاداری ها این را هم برای مردم می رساندند که به چه خاطر این انقلاب به وقوع پیوست و حسین(ع) برای چه این کارها را انجام داد و کشته شد. آن چنان روشن گری می کردند که حتی والی مدینه به یزید نامه نوشت که اگر می خواهی در تخت و مسندت بمانی چاره ای برای زینب پیدا کن، اگر کارها اینگونه پیش بروند تو دیگر نخواهی توانست بر تخت و تاج تکیه کنی، تا اینکه یزید حضرت زینب(س) را که اهل مدینه بود به شام تبعید نمود.
اعتقاد ما این است که نهضت اباعبدالله آنجا تمام نشد و ادامه پیدا نمود. آن موقع حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) و ائمه معصومین نهضت را ادامه دادند و الان نوبت ماست تا آن را به خدمت حکومت والای حضرت بقیه الله(عج) که ایشان صاحب اصلی این نهضت هستند برسانیم چرا که در نهایت ایشان پرچم نهضت عاشورا را بدست خواهند گرفت.
انتظار و نعمت انتظار کشیدن برای ما یک نور امید است چرا که منتظریم یک نفر که صاحب اصلی این نهضت و این پرچم است خواهد آمد. مخصوصاً این اعتقاد در بین شیعیان همیشه وجود داشته و همچنان شعله ور است.
جناب عاملی کاملا شناخت دارید، ظهر روز عاشورا در حالیکه امام همه یاران خویش را از دست داده و تنها و بی کس و مظلوم، در مقابل سپاه ظلم و نفاق و دو رویی ایستاده در حالی که همه دوستانش را غرق در خون می دید و دشمن کینه توز و طمع ورز را در پیش روی، ناگهان فریاد مظلومانه خویش را اینگونه سر می دهد که: «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام بگیرد؟ پس این فریاد استعانت حسین برای چیست و البته برای کیست؟ مگر نه این است که فریاد طنین انداز حسین که در چهارچوب یک سؤال در ظهر عاشورای سال 61 هجری قمری از سرزمین خونین کربلا بلند شد پرسش از تاریخ فردای بشر است. این سؤال از آن آینده است و پرسش از همه ما، این سؤال، انتظار حسین از عاشقانش و دلدادگانش در آینده های دور و نزدیک است. تحلیل شما در این رابطه چیست و این که دنیای امروز و آزادی خواهان و مسلمانان جهان تا چه اندازه به این فریاد امام حسین پاسخ داده اند؟
حضرتعالی سؤال بسیار جالبی فرمودید. عقیده من این است که عین فرمایش شما، حضرت در روز عاشورا می دانستند که دیگر کسی نیست که آنجا برایشان کاری انجام دهند. فقط امام مانده بود و فرزند شش ماهه شان و مابقی همه رفته اند. حضرت آنجا چند مورد ندا فرمودند که : «هل من ضابّ یضبّ حرم رسول الله؟ هل من ناصر ینصرنی لقتال جده رسول الله؟ و...» حضرت اینها را که می فرمودند در واقع می خواستند به آیندگان بگویند که من شما را صدا می کنم و هر کس صدای مرا لبیک نگوید از من نیست. این ندا منحصراً برای یک زمان به خصوص یعنی عاشورا نبود. این حرف برای آیندگان است، مخصوصاً آنان که پیرو اهل بیت و پیرو ولایت هستند که این کار را باید انجام دهند. حضرت می دانستند که در آینده دوباره چنین موقعیت هایی پیش خواهد آمد و باز کسانی از خاندان اهل بیت خواهند آمد که بگویند هل من ناصر ینصرنی.
به نظر بنده در این مورد که دنیا چقدر به این ندای حضرت اباعبدالله پاسخ داده کم کاری شده است. متأسفانه ما می بینیم دولت هایی که در دنیا اسم شان را مسلمان یا موحد یا خداپرست و...گذاشته اند فقط یکسری عبادات صوری دارند و صرفاً نماز و روزه و این کارها را انجام می دهند. به عقیده بنده کار اصلی در شریعت «اسلام جهاد با کفار» است. ما در تاریخ اسلام از زبان حضرت رسول الله(ص) نیز خوانده ایم که از جمله کارهای مهم که اسلام را پیروز کرد شمشیر حضرت امیر بود. اصلاً جهاد پایه اصلی شریعت اسلام است و باید با دشمنان و آن هایی که دشمن دین و قرآن و عدوالله هستند باید در مقابلشان ایستاد. چقدر می بینیم در دنیا که ظلم و بیداد می شود؟ چقدر مشاهده می کنیم که اسرائیل از آن سوی و وهابیت و...در این طرف سعی می کنند مسلمانان را از بین ببرند؟ انواع و اقسام کارها را انجام می دهند که اسلام را از بین ببرند.
الان زمان کار است، یعنی اگر کسی می خواهد که به ندای حضرت اباعبدالله(ع) لبیک بگوید باید این کار را انجام دهد. کسی که آن موقع آنجا نبود و نمی توانست کاری کند الان موقع کار است. ولی در حال حاضر نیز متأسفانه آنطور که باید و شاید کار انجام نشده است. در دنیا آن هایی که اسم شان را گذاشته اند موحد و یکتاپرست بگونه ای است که فقط عنوان موحد را یدک می کشند و اسم شان موحد است و از خیلی مسائل پرت هستند.
استاد گرامی من یک جریانی را حضورتان عرض کنم که شنیدنی است. بنده این را از جناب حجت الاسلام سلامتی امام جمعه موقت ارومیه شنیده ام. ایشان می گفتند که آیت الله بهجت(ره) در درس های اخلاقشان بیان می داشتند که «خدا به ما نعمت داده تا دو تا سجده شکر به جای آوریم، این دوتا را باید سه تا بکنیم و یک سجده دیگر هم به جا بیاوریم که خداوند ما را در زمان حضرت اباعبدالله(ع) نیافریده بود، ای بسا که ما هم از لشکریان ابن زیاد بودیم!»
حضرت آن موقع ندای «هل من ناصر ینصرنی» را برای امروز و زمان ما سر دادند. می دانستند که آنجا و در کربلا هیچ کس نیست که کمکش کند و همه شهید شده اند. آن ندا را دادند تا بعداً آن ها که در نسل های بعد خواهند آمد بدانند که باید در مقابل ظلم و استبداد بایستند و «مخصوصاً دست مظلوم را بگیرند». این ندا باید در دنیا طنین انداز شود. این ندا باید برای آنان که اسم شان را صرفاً موحد و خداشناس گذاشته اند درسی باشد تا در مقابل این همه ظلم و جور که به مسلمانان می شود ایستادگی کنند. از حضرت اباعبدالله(ع) این درس را فرابگیرند و باید مخصوصاً این منشور اباعبدالله(ع) به نحو احسن اطلاع رسانی شود.
کاملاً شناخت دارید به اینکه امام حسین(ع) در دو مرحله به شهادت رسید. شهادت مجازی و شهادت واقعی. حضرت اباعبدالله(ع) شهیدی است که پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسید، اما نه در گودال سرزمین خونین کربلا، بلکه در درون خانه خویش، و از آن لحظه که به دعوت ولید حاکم مدینه که از او مطالبه بیعت با یزید نمود و جواب «نه» شنید، حسین شهادت خویش را رقم زد. طرد و نفی بیعت با یزید به منزله انتخاب مرگ و شهادت بود. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
بنده نظر شخصی خودم را عرض می نمایم. ببینید، در مدینه بعد از اینکه معاویه لعنت الله به درکات واصل شد، یزید پیک هایی برای بعضی نقاط فرستاد. پیکی هم که برای حضرت اباعبدالله(ع) آوردند که البته نامه را به دست ولید سپرده بودند. ولید هم شبانه حضرت را خواست تا با ایشان صحبت نموده برای یزید بیعت بگیرند. حضرت هم می دانست ماجرا از چه قرار است. بنابراین حضرت در مجلس ولید حضور یافتند و در آنجا نامه را برای ایشان خواندند و به ایشان گفتند که شما مجبورید با فلانی بیعت نمایید.حضرت آنجا که اعلام مخالفت نمودند به قول جنابعالی خودشان فهمیدند که قضیه چیست و چه کار باید انجام دهند. همچنین در مورد نامه های ارسالی از طرف کوفیان هم کاملاً می دانستند که وضعیت به چه صورت است. در راه کوفه بودند که خبر شهادت مسلم بن عقیل را دریافت نمودند. حضرت از پیکی که از کوفه می آمد پرسید، کوفیان را چگونه دیدی؟ پیک گفت: اینها قلوب شان با شماست ولی «واسیوفهم علیک»؛ و شمشیرهایشان همه بر علیه توست. حضرت می دانستند آنجا در کوفه چه خبر است. حتی در راه کوفه که بودند یک لحظه بر بالای مرکب به خواب فرو رفتند. تا چشمانشان را باز نمودند کلمه استرجاء را فرمودند که: «انا الله و انا علیه الراجعون». حضرت علی اکبر(ع) که کنارشان بود از حضرت پرسید: آقاجان این سخن، سخن بسیار مقدسی است ولی جایش اینجا نبود، برای چه فرمودید؟ حضرت فرمود: «یک لحظه که خواب چشمانم را فرا گرفت هاتفی را دیدم که ندا می داد این قافله به سوی مرگ در حرکت است». آنجا بود که حضرت علی اکبر(ع) برای اینکه شبهه ای برای آیندگان نیز باقی نماند بیان داشتند: «یا ابتا أولصنا الحق»؛ مگر ما حق نیستیم؟ امام جواب داد: «بلی مسک است که اینگونه است و ما بر حقیم».
به عقیده بنده اصل شهادت حضرت اباعبدالله(ع) در مدینه اتفاق افتاد. اما در مورد کوفیان نیز حضرت یک مردانگی انجام دادند. چون کوفیان نامه نوشته بودند و حضرت نیز برای اینکه نامه های آن ها را که از حضرت تقاضای ورود به کوفه نموده بودند را اجابت کنند به کوفه عازم شدند. در راه کوفه امام(ع) برخی صحبت ها را با حضرت زینب(س) انجام دادند. در یک مورد به ایشان فرمودند: «خواهرم در خواب جدم رسول الله(ص) را دیدم که به من می گفت: «اذهب...ان الله قد شاء أن یراک قتیلاً...»؛ حسین جان برو...همانا خداوند خواسته که تو را شهید ببیند و زن و بچه و همراهانت را اسیر و در بند مشاهده کند». بنابراین در مدینه شهادت حضرت صورت گرفت و در کربلا به انتها رسید. درباره کوفیان نیز و اینکه امام با اینکه از همه چیز اطلاع داشتند به تقاضای آن ها و جهت وفا به قول به سمت کوفه به حرکت کردند تا آیندگان نگویند مثلاً حسین به کوفه نیامد و اگر می آمد ما به او کمک می کردیم حسین خودش نیامد اینجا و بدقولی کرد و از این حرف ها. حضرت به سمت کوفه راه افتادند و از آنجا به سمت کربلا، و به دنیا ثابت کردند که من در نهایت این کار را انجام خواهم داد و جلوی یزید خواهم ایستاد چرا که حسین مرد عمل است نه حرف و به گفته خویش عمل می کند. با اینکه تعداد یاران امام 72 تن بود و سپاه مقابل را 30 هزار تا 40 هزار و بلکه تا صد هزار و برخی هم تا نیم میلیون نوشته اند، در مقابل همه آن ها ایستاد و به جهانیان ثابت کرد که در مقابل ظلم و جور می ایستم اگرچه کشته شوم. باز به قول شما شهادت حضرت در اصل در مدینه اتفاق افتاد چرا که خود می دانستند که نفی و طرد بیعت به منزله شهادت است ولی به هر حال برای اینکه بخواهند نهضت شان را به سطح عالم برسانند آمدند و در قتلگاه شهید شدند.
آقای عاملی شما در مقام یکی از ستایشگران عالیرتبه امام حسین(ع) به امام حسین(ع) نزدیک تر هستید. اصحاب اباعبدالله(ع) باید انسان های متفاوتی باشند. همانند اصحاب عاشورای ایشان که سخاوتمندانه قدم در قتلگاه خونین گذاشتند و مرگ خویش را با اختیار خویش انتخاب نمودند، اگرچه صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندن و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان نیز وجود داشت ولی توجیه و تأویل نکردند و مردند، با اینکه کشته شدند ولی زندگان و ماندگاران همیشه تاریخ اند. در مقطع کنونی مسئله این است که دنیا ما را به عنوان پیروان امام حسین(ع) می شناسد بویژه آنان که در هیأت مذهبی و مجالس سوگواری برای حضرت گریه کرده و مجلس به پا می دارند. از نظر شما وظیفه ما و هیأت مذهبی ما که دنیا ما را به نام این بزرگوار می شناسند چه باید باشد؟ اصلا وظیفه در مقطع کنونی چیست و به چه صورت باید این وظیفه را انجام داد؟ ارزیابی شما چیست؟
هم اکنون وضعیت بگونه ای شده است که مخصوصاً در مورد عزای اباعبدالله(ع) باید اطلاع رسانی بصورت شفاف و روشن صورت گیرد. بنده یک آفتی که بالاخص برای عزاداری اباعبدالله(ع) می بینم این است که دشمنان این را فهمیده اند ملت ایران هیچ چیز هم نداشته باشند اهل بیت را دارند. تا اهل بیت را دارند نمی توان برای این ها صدمه ای زد. اینجا دیگر وظیفه من است که درست عمل نمایم. امام صادق می فرمایند: «کونوا لنا عزاً و لاتکنوا علینا شیئاً»؛ برای ما عزت باشید و برای ما ذلت نباشید. متأسفانه بعضی مجالس را می بینیم که بعضی ها در آنجا طوری رفتار می کنند که با نهضت حضرت اباعبدالله(ع) سازگار نیست و لطمه به کل نهضت می زند. در روضه ها می خوانیم که ظهر عاشورا شخصی آمد گفت که یا اباعبدالله(ع) وقت اذان است. حضرت با اینکه خود می دانستند که موقع نماز است ولی دستانشان را بلند کرده و برای او این چنین دعا می کنند که: «جعلک الله من المصلین»؛ خداوند تو را از نمازگران قرار دهد. یعنی من برای نماز و ادای نماز اینجا آمده ام. یا در آن بحبوحه ای که می خواستند از خیمه وداع کنند، ببینید خیلی سخت است، نزدیک هشتاد نفر زن و بچه آنجا بودند. راوی می گوید وقت وداع حضرت اباعبدالله(ع) که آمدم روی تل دیدم که: «حوله سبیان»؛ یعنی اطرافش بچه های کوچکی بودند، «اکثراً من اربعین»؛ که از چهل نفر بیشتر بودند. حضرت تمامی اصحابش کشته شده بوند و می دانست که بعد از مرگ شان چه بر سر زن و فرزندانش خواهد آمد و چه بلاها برایشان پیش خواهند آورد. ولی با اینکه از اینها باخبر بودند ولی هیچ چیز در این مورد نمی گویند، فقط به حضرت زینب(س) یک وصیتی کردند که: «یا اختا لاننتسینی فی صلاه اللیل»؛ ای خواهرم مرا در نمازهای شب از یاد مبر. می بینید که برای نماز چقدر ارزش قائل هستند. متأسفانه در عزاداری اباعبدالله(ع) می بینید وقت نماز و اذان که می شود، نه نمازی، نه اذانی، نه...ای بسا برخی جاها بعضی کارها انجام می شود که...در این مورد آن کسی که مسن است باید با رفتار و کردارش درسی برای جوانان شود و آن کسی هم که جوان است، ما باید به او یادآوری کنیم که مثلاً وظیفه صحیح مداح چیست، اصلاً خودم را می گویم. مثلاً ماها نباید بگوییم که حضرت قاسم(ع) فقط آمد و شهید شد و این حرف ها. نه اینطور نبود. شب عاشورا که حضرت مقام شهدا را نشان دادند حضرت قاسم(ع) پشت سر همه بیرون خیمه بودند. بعد از اینکه امام(ع) احوالات فردا را بیان فرمودند، حضرت قاسم(ع) فرمود که: «أنا فی من یقتل؟»؛ عموجان من هم شهید خواهم شد. امام(ع) خواست قبل از پاسخ ایشان را امتحان کنند فرمود: «کیف موت عندک؟»؛ مرگ در نظر تو چگونه است؟ گفت: «اهلاً من العسل»؛ شیرین تر از عسل. حضرت قاسم(ع) وقتی که جلوی لشکر آمدند 13 سال بیشتر نداشتند و گریه می کردند. لشکر با خود گفتند ببینید حسین کارش به کجا رسیده که بچه ای فرستاده است که از ترس گریه می کند. اینجا بود که حضرت قاسم(ع) در قالب رجز بیان داشتند: «تنکرونی أنا یابن الحسن سبط المصطفی المرتهن، هذا حسین...»؛ مرا نمی شناسید بشتاسید که فرزند امام حسن(ع) نوه رسول الله(ص) هستم، برای این گریه می کنم که این فرزند فاطمه(س)، حسین است که شما او را می کشید.
بنابراین هم مسن ها و هم مداحان وظیفه دارند که واقعیات عاشورا را بازگو کنند. عذر می خواهم که این حرف را می گویم اینطور نباشد که بیایند در مجلس اباعبدالله(ع) لخت شوند و...من خبر دارم الان در آمریکا به خاطر اینکه می دانند ما به غیر از اهل بیت(ع) کسی را نداریم هزینه های هنگفتی صرف می کنند که مسیر مداحی های ما را عوض کنند تا آن ریتم معنوی اش هم از بین برود، طوریکه عزادار بیاید عزاداری اباعبدالله(ع) و در آنجا برقصد و مثلاً بدون اینکه اطلاع داشته باشد بگوید ابوالفضل چشم هایش و سینه اش و بازوهایش و ...اینجوری و چنین و چنان بود. در حالیکه این ابوالفضل(ع) نیست. ابوالفضل(ع) آن کسی است که وقتی امان نامه را حضورش آوردند فرمود خدا، هم به خودت هم به امان نامه ات و هم به امیرت لعنت کند، من امان نامه داشته باشم پسر فاطمه نداشته باشد. از نظر بنده رساندن این مطالب وظیفه سنگینی است و آن هایی هم که می آیند باید رفتارها و کردارهایشان را در عزای اباعبدالله(ع) مراعات نمایند تا درسی بشود برای آنان که رفتارهای ناپسند دارند. چرا که این نهضت برای امروز و فردا نیست بلکه تا قیامت هست. نهضت اباعبدالله(ع) پابرجاست پس کاری نشود که منحرف شود، کارهایی پیش نیاید که مثلاً مشغله روزمره بشود و در یک کلام برای ما تفریح نباشد. بنابراین باید در حوزه عزاداری اطلاع رسانی درست و معقول صورت پذیرد.
در ارتباط با تحریفات عاشورا نیز مسائل زیادی وجود دارد. علامه شهید آیت الله مطهری در یک جا بیان داشته اند که تعجب می کنم از اینکه واقعه ای مانند عاشورا که بیشترین اسناد تاریخی در مورد آن وجود دارد تا به این حد دچار تحریف شده است. از بیان مسائل اضافی پرهیز می کنم فقط از حضورتان درخواست می کنم که برای جلوگیری از تحریف و بیان واقعیات عاشورا چه کار باید کرد؟ توضیحات بیشتر را از زبان شما بشنویم.
در این مورد فقط چند مسئله را می توانم حضور شما استاد گرامی عرض نمایم. وظیفه اول در مورد بیان حقایق عاشورا که بر عهده کارشناسان مذهبی مخصوصاً روحانیت محترم است. من به جرأت می گویم که این ها اصلاً در این زمینه کار نکرده اند. وظیفه این هاست که بیایند و مسائلی را طرح کنند که اصلاً جوانان اطلاع و شناختی نسبت به آن ها ندارند. به قرآن قسم بنده بعضی جاها که برای انجام مراسم دعوت می شوم این مطالب را می گویم و قبل از مداحی برخی صحبت ها را بیان می کنم. اصلاً جوانان تشنه مطالب حقیقی واقعه عاشورا هستند. مقصر جوانان نیستند بلکه به اینها وقایع حقیقی را کمتر بازگو کرده اند. مسئله دوم در رابطه با ما مداحان است. ماها بعضی موضوعات را گفته و برخی کارها را انجام می دهیم که به هیچ عنوان بازدارنده نیست. مثلاً مداح شب می آید، یک روضه ای من درآوردی برای اباعبدالله(ع) از خودش درست می کند، یا نفری برای امام حسین(ع) به عنوان صحابه می تراشد، در مجلس عزا هم یک حرف هایی می زند که اصلاً ذره ای با اباعبدالله(ع) و نهضت او و زمان و...سازگاری ندارد. مداحان جدید و تازه وارد هم باید نهایت دقت را بکنند.
من در اردبیل با توجه به اینکه اردبیل سرآمد نوحه و مداحی در ایران است، به آقای استاندار در مورد تأسیس یک دانشگاه یا دانشکده ای تحت عنوان دانشکده عاشورایی پیشنهادی دادم که از اقصی نقاط کشور هم دانشجو پذیرفته و در این باره تربیت گردند و بعد به جامعه تحویل داده شوند تا هر کسی نتواند پشت تریبون رفته و هر چیزی که دلش خواست بخواند که در این حالت بالطبع آن کسی که که از دور می آید و برخی مسائل را می بیند ممکن است زده شود و اعتقاد و عقیده اش از بین برود. به استاندار هم بیان داشتم که اگر این کار صورت گیرد مطمئناً بسیار مثمرثمر خواهد بود.
برگزاری هر چه بهتر و باشکوه تر مجالس عزاداری حضرت امام حسین(ع) قبل از هرچیز به بیان مطالب و اشعاری بستگی دارد که مداحان از آن ها استفاده می کند. بعضی شعرا هستند که بدون توجه به واقعیات و حقایق واقعه عاشورا و اهداف و آرمان های آن، فقط به کمک طبع شعری یکسری سروده هایی را تحویل مردم می دهند که در ذات خود فاقد درون مایه و محتواهای معقول است. به هر حال منابع در این زمینه متعدد است. شما چه توصیه هایی برای جلوگیری از بیراهه گویی و همچنین استفاده از منابع دست اول و... دارید؟
شب محرم ما در اردبیل مراسم طشت گذاری داریم. یک مداحی آمده بود، در قالب شعر، یک داستانی را به حضرت علی(ع) نسبت می داد و می خواند که آدم شرم می کند حرف هایش را بازگو کند. توصیه بنده این است مداح نباید به شعر و شاعر اتکاء کند.
به عقیده من قبل از مداحی، مداح باید اولین کاری که انجام دهد مطالعه و جمع آوری اطلاعات است. اصلاً هر روز باید حداقل دو ساعت مطالعه در مورد مقاتل مختلف داشته باشد. کتاب های مقاتل هم زیاد است. مثلاً لهوف سید بن طاووس، کتاب خصائص یا کتابی که شیخ جعفر شوشتری نوشته اند. در این باره کتاب ها زیاد هستند که فعلاً حضور ذهن ندارم تا نام تک تک آن ها را ذکر کنم. مداحان می توانند به یک شخصیتی که در این زمینه متخصص است مانند یک مجتهد یا صاحب نظر مراجعه نموده و از او در این باره کمک بگیرند.
اخوی بنده نماینده ولی فقیه در اردبیل و امام جمعه اردبیل هستند که در این مورد اطلاعات فراوانی دارند. ایشان هر وقت منزل ما تشریف می آورند بنده حتی از استراحت خود هم کم نموده و یکی دو ساعت با ایشان می نشینم تا در مسائل و موضوعاتی که ضروری می دانند مواردی را بیان کنند. به هر حال مداحان از جاهایی که می دانند صحیح است می توانند اطلاعات لازم را بدست بیاورند، یعنی ابتدا بروند مطالعه نمایند بعد بیاییند مداحی کنند. ولی متأسفانه در حال حاضر روند ما مداحان آذری اینگونه شده و مال فارس ها هم آن طوری که در آنجا هم می آیند یک سری زمزمه های پوچ و واهی را سر می دهند که مقام معظم رهبری هم در برخی بیاناتشان به این مسائل اشاراتی داشته اند.
اما در مورد معرفی کتاب هم چون کتب زیاد هستند و بنده حضور ذهن ندارم فقط به این بسنده می کنم و این توصیه را می نمایم که مداحان حتماً سعی شان را بکنند تا در مورد لااقل این مداحی کارهای اساسی صورت گیرد، در مورد وقایع کربلا و عاشورا و مقاتل یک سررشته ای داشته باشند که اگر یک موقع در مجلسی به یک مداح گفتند که ما نمی خواهیم مداحی کنی و می خواهیم که یک ربع صحبت کنی، لااقل اطلاعاتی در دست داشته باشد.
در مورد کمیت و کیفیت مجالس سوگواری نیز چه صحبت ها و در واقع چه توصیه هایی می توانید برای محافل مذهبی و مجالس عزاداری اباعبدالله(ع) داشته باشید؟
کیفیت هر چقدر خوب باشد مطمئن باشید کمیت هم بیشتر خواهد بود. حال در بعضی جاها که کمیت مجالس بیشتر و کیفیت شان ضعیف تر است باید در این زمینه آن هایی که مسؤلیت دارند سر خودشان کلاه نگذاشته و در راستای افزایش کیفیت نیز کار کنند. مداحی برای من نوعی که نیست. یک حرکت عظیمی است که باید صاحب داشته باشد.
مجالس طوری باشد که مثلاً من که یک حرف ناصحیحی زدم کسی بیاید بگوید آقای عاملی شما این صحبت را که کردید کار خوبی نبود و نباید اینجا می گفتی. مطمئناً اگر کیفیت مجالس بهتر باشد کمیت آن ها نیز بیشتر خواهد شد. در مجالسی هم که کمیت بیشتر است و کمیت نیست، آن مجلس را هم می شود بگونه ای بدون اینکه جوان زده شود با برخی کارها از جمله اطلاع رسانی، ارشاد و راهنمایی و.. به حد مطلوب رساند.
در مورد امام حسین(ع) و نهضت ایشان به اندازه کافی صحبت کردیم. حیف است از حسین(ع) سخن گفت و از زینب(س) و رسالت زینبی حرفی نگفت. کسی که کشته می شود کار او در مقابل کسی که رسالت و پیام خون او را به دوش می گیرد کوچک است. بنابراین رسالت زینب(س) به مراتب دشوارتر و سنگین تر از شهادت امام حسین(ع) بود. آن ها که رفتند کار حسینی کردند و ما که مانده ایم باید رسالت زینبی انجام دهیم. زینبی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخت. باز توضیحات تکمیلی بر عهده شماست. بفرمائید
در کل این را می توانم عرض کنم که نهضت اباعبدالله(ع) پابرجا نمی ماند اگر حضرت زینب(س) نبود. بعد از اینکه وقایع کربلا تمام شد کار حضرت زینب(ع) این بود که در هرجا که قدم می گذاشتند اهداف نهضت را بیان می داشتند حتی اگرچه با گریه و اشک ریختن.در تاریخ داریم که زینب کبری(س) در کوفه کاری کردند که کوفیان شروع کردند به گریستن که ای وای ما چه کار کردیم!
امام سجاد(ع) خودشان می فرمایند که عمه جان: «قیامت کرده ای در استقامت"پناه آورده بر صدرت امامت"اگر یک لحظه از پا مانده بودی" واگر گاهی ز ره وامانده بودی"شرف، مردی، شهامت کشته می شد"امامَت نه، امامت کشته می شد». یعنی حضرت زینب(س) کاری کردند که واقعاً همه چیز تکمیل شد.
به عقیده اینجانب حضرت ابی عبدالله(ع) یک مقدار کار را انجام دادند و بقیه کارها بر عهده حضرت زینب(س) بود که نهضت را اطلاع رسانی نمودند و نگذاشتند که نهضت تحریف شده و خون های ریخته شده پایمال شود. بنده هم برای همین عرض می کنم که باید اطلاع رسانی طوری نباشد که شأنیت حادثه پایین بیاید. عذر می خواهم از محضرتان که این حرف را می گویم، الان برخی ها هستند که این رسالت را با تحقیق و...انجام می دهند ولی ما خودمان چطور؟! در واقع کسی نیست که کار حضرت زینب(س) را انجام دهد اگر هم هست خیلی کم اند. وظیفه شما مطبوعات هم است که در مورد نهضت اباعبدالله(ع) اطلاع رسانی کنید. ببینید زینب کبری(س) در مجلس یزید و در شام چه کارها کردند و چه خطبه ای خواندند! حتی کاری کردند که پرده های سیاه برای انجام عزاداری اباعبدالله(ع) به قصر یزید کشیده شد.
به عقیده من مهم ترین کار همین اطلاع رسانی است که پس از وقایع عاشورا حضرت زینب(س) به بهترین نحو انجام دادند و حال وظیفه ماست که کاری کنیم تا این رسالت از طریق اطلاع رسانی به زیبایی تمام صورت گیرد.
چه حرفی برای گرانندگان خبرگزاری یاشیل وطن که اکثراً توسط مجموعه افراد علمی، فرهنگی، اساتید دانشگاه، بچه های بسیج و...اداره می شود دارید؟
برای همه گردانندگان خبرگزاری یاشیل وطن و مخاطبان آن آرزوی توفیق می کنم. شما که این کارها را انجام می دهید واقعاً کاری بکنید که حضرت صاحب امر یارِ کارتان باشد. این کارها که برای حضرت اباعبدالله(ع) انجام می دهید واقعاً کار بسیار بسیار پسندیده ای است. بنده خیلی به ندرت این کارها را که ضروری است در سطح جامعه می بینم. برای همه شما آرزوی توفیق می کنم. انشاالله که همیشه موفق و مؤید باشید و در این کارتان همه شما عزیزان را دعا می کنم.
به عنوان حسن ختام؛ البته چه صحبتی برای مردم مرند و چه توصیه هایی برای مداحان این شهرستان می توانید داشته باشید؟
مداحان مرند و خود اهالی مرند واقعاً مردمان بسیار آقایی هستند. ما که به اکثر شهرستان ها و استان های کشور دعوت می شویم و سالی یکی دو بار در کشورهای خارج هم برنامه داریم، در این بین واقعاً مرندی ها را مردمان بسیار بزرگواری دیده ایم. حتی در طشت گذاری امسال نیز که چند روز پیش می دانید که یک برنامه نمادین و بزرگی است که در اردبیل برگزار می شود، بنده که وارد مسجد شدم و می خواستم کنار منبر بروم اکثراً جوانان و مداحان مرندی آنجا بودند که بنده را بسیار شرمنده فرمودند طوریکه من به آن ها افتخار می کنم که این گونه حب به اهل بیت و ولایت و حضرت اباعبدالله(ع) را در دل هایشان دارند. فقط دعاگوی آن ها هستم که موفق و مؤید باشند و یک سفارشی که می کنم این است که حضرت اباعبدالله(ع) دفتر خاصی ندارند بنابراین همیشه سعی بکنند که در هیئت هایشان با شور و شوق شرکت بکنند و انشالله حضرت اباعبدالله(ع) بر توفیقات این عزیزان بیفزاید و ما را هم دعا بکنند.
مطالب مشابه :
بیوگرافی حاج سيّد محمّد عاملي اردبیلی
عزاداری اردبیل - بیوگرافی حاج سيّد محمّد عاملي اردبیلی - باید حسینی زیست و مهدوی قیام کرد
زندگینامه سید حسن عاملی
عزاداری اردبیل - زندگینامه سید حسن عاملی - باید حسینی زیست و مهدوی قیام کرد
دانلود مداحی های ترکی محرم سال 86
دانلود مداحی های ترکی محرم سال 86 منبع. حاج سلیم مؤذن زاده اردبیلی – محرم 86. سید محمد عاملی
حاج سيّد محمّد عاملي اردبيلي
حاج سیّد محمد عاملی اردبیلی: حاج داود علیزاده اردبیلی: حاج ولی الله کلامی
گفتگو با جناب آقای حاج سیدمحمد عاملی اردبیلی 6/9/90
گفتگو با جناب آقای حاج سیدمحمد عاملی اردبیلی 6/9/90 جناب عاملی کاملا شناخت دارید، ظهر روز
مناجات با امام زمان به زبان ترکی_سید محمد عاملی
آذربایجان سسی,اوخشاما - مناجات با امام زمان به زبان ترکی_سید محمد عاملی - آذربایجان مهد شور و
دانلود نوحه از حاج سید محمد عاملی اردبیلی
ماه غم - دانلود نوحه از حاج سید محمد عاملی اردبیلی - - ماه
برچسب :
عاملی اردبیلی