مینی بوس وخاطراتش!!!!

مینی بوس وخاطراتش

مینی بوس این ماشین روزهای غم وشادی چند سالی است نفس های آخرش را میکشد.زندگی هایی که با همین ماشین پرخاطره شکل گرفته است و هر کسی در دوران زندگی به خصوص در کودکی خاطره های زیادی دارد.با قدمتی که دارد امروزه هم باز نان آور خانه خیلی از خانواده ها میباشد.رانندگانی که با زحمت ومشقت های فراوان در حال گذران زندگی هستند.

امروزه را نگاه نکنیم همه بر سوار مرکب های آن چنانی خود در حال سبقت گرفتن خرید ماشین چند میلیونی از یکدیگر هستند.در آن زمانها همه یک رنگ بودند وساده وبی ریا.همه از بزرگ وکوچک سوار مینی بوس می شدندوبا گفتن خاطرات فراوان مسیر را سپری می کردند وبه مقصد می رسیدند 

وقتی سوار ماشین می شدیم آرزویمان این بود که از شیشه هایش را باز کنیم وبیرون را نگاه کنیم.وقتی مدتی بیرون را نگاه می کردیم آقای راننده سریع به ما تشر میزد و میگفت:((باشوزی گترون ایچریه.بینوز چیخر منه قوربان اولرسوز)).بعضی از مینی بوسها هم که هر چقدر تلاش میکردیم شیشه هایش باز نمیشد و میگفتیم شیشه ها را با چسب چسبانده اند.

مسیر ۴ساعته را حدود ۸ساعت طی میکرد.وقتی پیاده میشدی از بدن درد باید چند روزی را در خانه میخوابیدی.بعضی وقت ها مسافرها زیاد میشدند مجبور بودیم وسط ماشین بنشینیم، حالا یا روی لاستیک بود یا صندلی پلاستیکی.هم کمر درد میگرفتیم وهم گردن درد.الان فکر می کنم باور نمیکنم که چندین ساعت در ان حالت باید سختی راه را تحمل میکردیم

موقع مسافرت در فصل تابستان وقتی یکی از اهالی برای نزدیکانش گوسفندی می فرستاد مینی بوس نقش وانت را داشت .در پشت ماشین گوسفندها را میزدند وقتی داخل ماشین میرفتیم از بویشان نمیتوانستیم بمانیم.در آخر کار هم بعضی از رانندگان هم تلفاتی داشتند وصاحب گوسفند هم ناراحت نمیشد چون میدانست احتمال خفه شدن هست.

در مسیر راه قزوین به سمت زنجان برای فرار از پلیس راه راننده مینی بوس ها یک مسیری را پیدا کرده بودند که وقتی از آن مسیر میرفتی محلی های آن منطقه از پشت مینی بوس درهای عقب ماشین را باز میکردند وساک های مسافران را میدزدیدند.آقای راننده به بعضی از مسافران چوب میداد ومیگفت وقتی از داخل این روستا رد میشویم اگر دزدها آمدند پشت ماشین از شیشه عقب با چوب بر سر دزدان بزنید.یک مسافرت واین همه اتفاق البته هیجان هم داشت

بعضی از رانندگان در بین راه برای نهار نگه نمیداشتند ومی گفتند که غذاهایشان سالم نیست یا برای خودشان نان وپنیری میگرفتند یا آقای رانند در نان بربری فروشی منجیل نگه می داشت یک نفر به نمایندگی از همه نان میخرید وبه همه می داد.یادش بخیر لذت هم داشت

 

سوغات اغلب این مسیر عبارتند از لبنیات محلی وانجیل وانگور و....در بعضی وقت ها در حال حرکت بودی که ناگهان صدای انفجار از داخل آقای راننده را متعجب زده میکرد وقتی علت را میافتیم میدیدم که ظرف ماست براثر تکان زیاد منفجر شده است.حال باید تا مقصد بوی بدش را تحمل می کردیم

وقت تعطیلات داخل ماشین جای سوزن انداختن نبود وهر کسی با خود دو یا سه کیسه وسیله داشت.وقتی می خواستی پیاده شوی باید از روی همه رد میشدی به خاطر همین علت هیچ کس از جایش تکان نمیخورد

بعضی از مسافران که تا وارد ماشین میشدند دچار حالت تهوع میشدند و به اصطلاح  میگفتنتد:((فلان کسی ماشین توتب بلسن))یعنی ماشین گرفتتش.

وقتی اقای راننده سوار ماشین میشد پس از اطمینان از سوار شدن همه آیه قرآنی میخواند وهمه صلواتی می فرستادند.خود را تا مقصد هم بیمه میکردند

مسافران روستای بنارود ترس از این داشتند که آیا مینی بوس به سمت این روستا می رود یا نه.چون جاده نامناسبی داشت به ندرت ماشینی به سمت این روستا میرفت البته الان هم همینطور هست.بنده های خدا با تحمل اینقدر سختی تازه باید کوهنوردی میکردند تا به روستا برسند.

ماشین عروس هم بود وهمه به همراه عروس وداماد سوار این ماشین میشدند وزندگی شان را شروع میکردند خیلی ساده.مثل امروزه نبود که برای ماشین عروس باید حقوق دو سال را بگذاری وماشین اجاره کنی

در بعضی مواقع پلیس راه جلوی ماشین را نگه میداشت که در این حین آقای راننده با دست پر به استقبالش میرفت ودستهای افسر راهنمایی را پراز انار وانگور میکرد تا مبادا به علت مسافر زیاد جریمه اش کند

 

url?sa=i&source=images&cd=&docid=UAPjEyq

بعضی از اهالی میگفتند که وقتی برای اولین بار سوار مینی بوس شده بودیم به هر پیچ که میرسیدیم صدای یا ابوالفضل از داخل ماشین بلند می شد و میترسیدیم که مبادا به داخل دره پرت شویم.....

در زمستان که مشکلات دو چندان بود وهمیشه باید سرما وپیاده روی های زیادی را با پاهای گلی ولباسهای خیس برای رسیدن به روستا طی میکردیم چون راهها خراب بود وماشین در گل گیر میکرد وآقای راننده مجبور بود همه را پیاده کند

رسم شده بود هر کسی کاری میکرد اگر شغل خوبی بود اکثرا روستاییان که به شهر رفته بودند دنباله رو ان شغل  میشدند.به تدریج مینی بوسها هم زیاد شد ورفت و آمد ها هم زیاد شده بود.دیگراهالی به مانند قبل زیاد منتظر رفتن به شهرستان نبودند

مینی بوس با آن همه سر صدا که گوش فلک کر می کرد ، بعضی اوقات یادم هست با اتوبوس کورس می گذاشت کنار اتوبوس که می رسید آقای راننده با حداکثر توان پدال گاز فشار می داد و شاگرد و خیلی از مسافران هم با یا علی گفتن و ای والله به کمک مینی بوس می آمدند و این مینی بوس زبان بسته چنان داد و بیداد و غار غور می کرد که فکر می کردی الان پرواز می کند اما هر چه بیچاره زور می زد نمی توانست اتوبوس پشت سر بزاره و بعد از نیم ساعت داد و بیداد باز مینی بوس سر جای خودش بود و هنوز اندرخم پیچ اول

الحمدالله امروزه هر خانواده ای برای خود وسیله ای دارد تا به وسیله آن به هر سویی سفر می کند.این خاطرات همه از سادگی آن روزها بود.مردمی که با کمترین چیزها بهترین زندگی ها را داشتند.مردمی که با زحمات زیاد وبا تحمل سختی ها به موفقیت های مختلفی رسیده اند.بهترین نتیجه آن است که انسان با کمترین امکانات به جاهای خوبی برسید نه اینکه بهترین نوع امکانات در اختیارمان باشد باز غرغر کنیم ودیگران را عامل ناکامی خودمان بدانیم(به مانند زندگی های امروزه که بهترین امکانات را در اختیار فرزند قرار میدهند).چه بسا از همین کسانی که سوار بر همین ماشین ها شده اند ویا پدرهایشان راننده بودند ومسافرت میکردند به موفقیت های چشمگیری هم رسیده اند.

حرص هر روزه برای کسب مال در این روزها سر در گریبان همه است با این همه مشکلات در شهرها.اما در قدیم مشکلات بیشتر بود وامکانات کم.چطور بود که زندگی ها هم شیرین تر بود و هم دل چسب تر؟؟

آری توقع ها از یکدیگر در زندگی ها کم بود وقناعت بر سر سفره ها وجود داشت.در مواجه با مشکلات دست همدیگر را میگرفتند نه به مانند امروزها وقتی میبینیم که کسی لبه پرتگاه در حال افتادن است کنارش میرویم وعوض نجات دادنش به او ضربه محکمی میزنیم تا راحت تر بیفتد.

در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است....

 

با ارزوی سلامتی همه ی رانندگان زحمت کش

مجتبی صفری

 


مطالب مشابه :


مینی بوس وخاطراتش!!!!

مینی بوس وخاطراتش. مینی بوس این ماشین روزهای غم وشادی چند سالی است نفس های آخرش را میکشد




جدیدترین کامیون های دنیا،قیمت جدیدترین کامیونهای دنیا،قیمت روز کامیون جدید

ولو فروشی - فروش ولوو Fh - كاميون كشنده - خرید کامیون ولوو n12 - ولوو دانلود اتوبوس و مینی بوس




معرفی محصولات شرکت رانیران-قیمت روز محصولات رانیران-قیمت روز اتوبوس ولوو-اتوبوس ولوو رانیران-فروش لی

نمایندگی اتوبوس و مینی بوس-ولوو و اتوبوس های فروشی - كمپرس ماموت - قيمت كفي مارال




تن فروشی دختران

بحثی پیرامون تن فروشی دختران ایرانی بهمراه برگزار می شود، با مینی بوس و با دست و پای




قیمت روز کامیونت آمیکو،شرایط فروش اقساطی کامیونت آمیکو،شرایط فروش آمیکو لیزینگی

امیکو فروشی - قیمت و شرایط انواع کامیون - خرید کامیون باری اتوبوس و مینی بوس




سرزمین تركی با عینك پارسی – بخش سوم

در آدانا تركیبی از اتوبوس، مینی بوس و ساز و آواز دوستانه ترك ها در یك مغازه گوشی فروشی




سایت جانع خرید و فروش کامیون،بازار خرید و فروش کشنده،خرید و فروش کامیون

کشنده ایویکو اویکو evico دماغدا فروشی - کشنده ماک دماغ دار اتوبوس و مینی بوس قیمت روز




عیدانه؛یاد درگذشتگان

بدون اینکه بلیط فروشی صورت گرفته باشد همه "مینی بوس خاطره ها با همه مسافرانش رفت




برچسب :