بررسي سيرتحولات شهرنشيني و شهرسازي در دوره پهلوي

در باب شهر بلخ از شهرهاي ايران نيز معاني مختلفي آمده است از نوع : آب و هواي خوش، وسعت عيش، رفاه عام، ‌دخل زياد، حرفه ها و شغلهاي مختلف، وجود صدقات و خيرات، ‌مجالس درس و بحث و وجود عالمان و دانشمندان و زيارتگاهها و قلعه ها و بازارها و از جمله مردم آن جا كه همه اهل عالمند و حلم و جوانمردي و كرم و شيرين زباني و [4] تعبير عاميانه رايج امروزي كه گويند :‌ اصفهان نصف جهان است شايد، نموداري از همين معني بوده ‌باشد. ناصر خسرو ضمن سفري كه به اصفهان مي‌كند، توصيفي زيبا از آن دارد، از جمله اشاره مي‌كند كه در همة پارس شهري آبادانتر از اصفهان نديده ام [5]. از اين مقدمه كه بگذريم، به اين نكته بايد اشاره كرد كه در باب شهر و شهرسازي نظريات مختلفي مطرح شده است. در گذشته هاي دور، ساخت و ساز هر شهري با توجه به برنامه اي از پيش تعيين شده نبوده، بلكه پيش آمدهاي طبيعي، جغرافيايي، تاريخي و سياسي عاملي در اين باب به حساب مي آمده و احياناٌ روستايي با اندك جمعيت، خوش خوش تبديل به شهري بزرگ شده، يا زيارتگاهي در گوشه اي از سرزميني با جهان بيني خاص كه مردم داشته اند اندك اندك به شهري پر جمعيت بدل شده. همچنين است وجود رودخانه و آب كافي در يك محل كه سرانجام موجب پديد آمدن شهر بزرگي شده، به قول سعدي ‌شيرازي : هر كجا چشمه اي بود شيرين                      مردم و مرغ و مور گرد آيند [6] جمع شدن مردم در يك مكان و ازدهام آنها كم كم شهري را سبب شده است با معيارها و فرهنگي خاص. شهرهايي كه در كنار رودخانه ها و بنادر و به وجود آمده به نام « رودكناران [7]» شهرت يافته، بدين جهت كه حوزه هاي مختلف آبريز رودخانه ها و نزول باران در يك محل، كانوني شده است براي ايجاد يك شهر. در ادب فارسي، قنات و آب مظهر فرهنگ به شمار مي آيد. باتوجه به اين معاني است كه چند سئوال متعدد به ذهن آدمي مي‌رسد، از اين نوع كه : در فلان محل جغرافيايي از كشور ما ايران، ‌چه شهري ساخته شده و چرا، با كدام ابزار و وسيله چنين شهري ساخته شده و با چه سياست و چه مقصودي. و بالاخره چه تركيب از قشرهاي اجتماعي، در چنين شهري زندگي مي‌كنند وسرانجام آن كه در دوره هاي مختلف چه سيري و ‌تحولي در آن روي داده و سهم چه افرادي در چنين ساخت و سازي بيشتر بوده است. [8]  در همين ابواب است توجه به ميزان جمعيت شهري، اجراي قوانين و مقررات، وضع خدمات شهري و توجه به ظاهر و باطن امور در هر حال از جمله اخلاق و رشد اجتماعي مردم و تأسيسات و گروههايي اجتماعي با توجه به عوامل ديگر فرهنگي از نوع نژاد و آيين و دين و طبيعت و مليت و غيره. با توجه به آنچه به اختصار آمد، ذكر دو نكته و توجه به دو مطلب اساسي لازم و ضروري است: نخست بررسي سير تحولات شهري و شهرنشيني و ديگر بررسي تحولات كالبدي و فضايي شهرها در عصر حاضر، خاصه دوران حكومت پهلوي با التفات عمدي به سوابق اين موضوع. و اما در باب بررسي سير تحولات شهر نشيني و شهرسازي در ايران سخن بسيار آمده است. عمدة مطلب مربوط مي‌شود به سوابق امر و لواحق آن. يعني اين كه وجود اين شهر چه تاريخي دارد و چه سابقه اي و ديگر اين كه چه چيزي در اثر زمان بدان ملحق شده. به عنوان نمونه در باب شهر بيرجند، توجه به مكان گزيني شهر بيرجند كه ناشي از وضعيت خاص اقليمي است و ارتباط آن با نواحي جنوبي و شمالي و فلات مركزي ايران، امري است كه جاذبة خاصي براي اين شهر به ارمغان آورده است. همچنين مجاورت اين شهر با خاك افغانستان و خيل عظيم مردم در روستاها و طرح مسائل اقتصادي و سياسي منطقه و سيماي ‌معيشتي مردم امري است كه از نظر جغرافي دانان موردتوجه قرار گرفته است. [9] سابقه سياسي و تاريخي شهر بيرجند در ادوار مختلف به همراه جاذبه هاي لازم در مهاجرت مردم به شهر و توسعة شهري و تجهيزات مربوط بدان، طيف وسيعي از روابط شهري را موجب شده است. در گذشته ها طول رشته كوه باغران ( باقران ) بخش قابل توجهي از نقاط روستايي را در دامان خود گرد آورده است. وجود مراكز دام پروري و احشام مختلف در جاي جاي اين منطقه تأثير بسزايي در جذب جمعيت داشته. درجة حرارت معتدل هواي منطقه، توليدات خاص كشاورزي از نوع زعفران، زرشك، عناب،  پارچه بافي، قالي و قالي بافي، وضع منحصر به فردي به منطقه داده است كه از جنبة اقتصادي در ايران مهم و معتبر است. از جنبه سياسي، بويژه از عصر نادرشاه به بعد، شهر بيرجند مركز حكمراني امراي قهستان بوده است. وجود قنات و گرمي و صحرا و نور تند خورشيد و غذاي محلي‌، مردمي حليم و صبور و پرطاقت در اين منطقه پرورده است كه به كم قانعند و به اندكي از همان كم راضي و دل خوش. پيشينة تاريخي شهر بيرجند يادآور آن است كه اين شهر بتدريج در معرض تحول قرار گرفته چندان كه اين منطقه شامل  بلوك بوده و وسعت قلمرو آن تا سيستان مي رسيده. از حدود 200 سال پيش به اين سوي، شهر بيرجند، حاكم نشين قاينات شده و روز به روز رو به پيشرفت گذاشته. از طرفي در دوران معاصر، از حدود هفتصد سال پيش به اين سوي و پس از جنگ جهاني دوم، شهر بيرجند مركز توزيع محصولات هند و پاكستان قرار گرفته و بازاري معتبر بوده است براي انتقال اين محصولات به بازار مركز و شمال ايران. بدين جهت فعاليت بازرگاني در بيرجند اعتباري خاص داشته است. [10] در چند دهة اخير – يعني از هفتصد سال به اين سوي، سطح معيشت، سواد و علم آموزي در بيرجند از وسعت بيشتري برخوردار شده است. از جمله اين كه مدارس قديمي‌بيرجند، درست همپاي دارالفنون بوده و در همان  ‌زمان داير شده و معلمان ايراني و غير ايراني در اين مدارس به تدريس مي پرداخته اند. خاندان علم در تأسيس مدارس و مشي سياسي مربوط به اين منطقه و احياناٌ ارتباط با بلند پايگان كشورهاي خارجي امري است كه از ديدگاههاي مختلف محل بحث و نظر قرار گرفته. سفرنامه هاي سفيران خارجي در جاي جاي آثارشان به شمه اي ‌از اين موضوع پرداخته اند. مقصود اين است كه منطقه بيرجند و حكام محلي مورد توجه ثروتمندان داخلي و خارجي بوده اند. و افزايش قدرت آنها، در توجه به اين شهر بي اثر نمانده است. وجود مدارس مختلف و اهتمام، در تأسيس مدارس در روستا ها به صورت مدارس شوكتي، وجود مدارس مربوط به طلاب حوزه علمي، مراكز علمي، دانشسراها، دانشگاهها خود از عوامل مهمي است كه گسترش اين شهر را سبب شده است و در دورة اخير انتخاب اين شهر به عنوان مركزاستان، اين گسترش را رو به افزوني نهاده است. ورود در اين مقوله ها بيش از اين ضرورتي ندارد. مقصود اين بود كه تحول كالبدي و فضايي شهر ناشي از وضع خاصي بود كه در اين منطقه به وجود آمده بود كه به گمان بنده از مهمترين عوامل اين مطلب يكي مهاجرت مردم و محصلين به شهر بيرجند بوده است و ديگري امكانات شهري كه رفاه بيشتري را به همراه داشته است. شهر بيرجند از لحاظ كادر آموزش در سطحي بالا قرار دارد. براساس آمار سازماني برنامه و بودجه در سال 1369، اين شهر به تنهايي بيش از 75 درصد كادر آموزشي ديگر شهرهاي خراسان جنوبي را داشته است. [11] روي آوردن همة مردم بيرجند – اعم از شهري و روستايي به علم و فرهنگ و سواد آموزي، باعث شده تا دامنة فرهنگي شهر بيرجند افقهاي بيشتري را در نوردد و نام بيرجند از اين حيث پرآوازه شود. بدين معني كه محصول بيرجند معلم است و علم و دانش – به دليل اعتبار علمي مردم بيرجند بخش خدمات ديگر نيز از توسعة لازم برخوردار بوده، گر چه خشك ساليهاي متوالي عاملي باز دارنده بوده، اما چنان كه اشاره شد، صبر و حلم وعلم با يكديگر در اين منطقه عجين شده است تا لطمات وارده بر محيط را به حداقل برساند.   و اما آنچه در بافت فيزيكي و صورت ظاهري شهر بيرجند مي توان در نيمه قرن اخير مطرح كرد، يكي وجود تپه هاي خاكي شهر است كه چندان رغبتي براي سكونت بر نمي انگيزد و ديگر وجود كوره هاي آهكي و كارگاههاي سفالگري بوده كه خود به خود آهنگ رشد را كندتر مي‌سازد. به همين دليل اغلب خانه هاي مردم از خشت و گل ساخته مي‌شده است. بررسي محلات قديمي شهر بيرجند و قلعة پايين ده اين معني را به خوبي مي‌نماياند. از نيم قرن پيش اندك اندك خيابان كشي به شيوة جديد در بيرجند به وجود آمده و محله ‌خيابان كه همان خيابان نزاري بوده، منطقه اي بوده است ويژة مردماني كه تازه وارد شهر شده‌اند و خانه هايي مي خواهند جديدتر با خشت پخته، نيز وجود شهرداري و شهرباني و ديگر دواير دولتي دراين خيابان قرار گرفته با معماري خاصي كه در محلات قديمي ديده نمي شود. در گذشته هاي دور، كوچه هاي بيرجند سنگ فرش بود و باريك و كج و معوج، كوتاه گونه و غالباً در يك طبقه با اتاقهاي تو در تو. از سي سال پيش به اين سوي اين امر همراه تغيير و تحول شديدي قرار گرفت و احداث خيابانها و مراكز اداري بيشتري را سبب شد. سبك معماري گذشته غالباً به صورتي بود كه خانه ها از خشت و گل ساخته مي شد و در برخي موارد با پايه هايي از سنگ محل و احياناٌ سقف چوبي، به صورت تير و پرواز. بيشتر خانه ها در گذشته هاي دور به صورت متراكم و در هم و تو در توي ساخته مي شد. سقفها به شكل گنبدي بود و كوتاه گونه، پنجره در حداقل بود. ضخامت ديوارها به دليل خاصي گاه در حد 70 تا 100 سانتي متر مي‌رسد به دليل آن كه گرما و سرما را كمتر به داخل خانه منتقل كند. در معماري سنتي مصالح عمده در ساخت و ساز خانه، خشت بوده است و گل و گچ هنوز كه هنوزاست بافت خانه هاي قديمي در شهر بيرجند نمودار است. [12]. اما از حدود چند سال پيش به اين سوي، ‌مصالح ساختماني تا حدودي عوض شده ‌و آجر وتير آهن جاي مصالح سنتي را مي گيرد و اين خود باعث مي شود تا دو بافت كاملاٌ‌متمايز در شهر ديده شود. بافت قديمي شهر و بافت جديد، كهنه و نو در برابر هم قرار مي گيرد و كنه و خود در برابر هم قرار مي گيرد. *     *     * در بافت قديمي تراكم ساختمانهاي خشت و گلي است با كوچه هاي باريك و ديوارهاي كوتاه، و در بافت جديد خانه هاي وسيع با آجر و سيمان است همراه خيابانهاي وسيع كه برخي به صورت درخت كاري درآمده و به عنوان بولوار از آن ياد مي شود. و اما تحولات كالبدي و فضايي شهر بيرجند، از عصر پهلوي به بعد، نكتة ديگري است كه بايد بدان بيشتر پرداخت. معمولاٌ وجود شهرها درگذشته حول يك محور اصلي بوده است كه نمودار فرهنگ تمركز گرايي مي‌باشد. مثلاٌ وجود يك امام زاده، باعث شده تا مردم حول و حوش آن امام زاده خانه بسازند. يا وجود يك مقبره يا درخت خاص، آب و قنات، سبب شده است تا مردم حول آن خانه گزينند. شارستانها در قديم چنين وضعي داشته، يعني خانة صاحب و مالك و بزرگ ده يا شهر در مركز بوده و ديگر مردم از جمله كشاورزان و كارگران، در اطراف آن خانه، ‌براي خود مسكني فراهم مي آورده اند. به عنوان نمونه ارگ شهر بم، نمودار اين معني است و در شهر مشهد، وجود بارگاه حضرت رضا (ع) مؤيد اين سخن است. بافت قديمي شهر مشهد كه شامل محله نوغان، اميرعلمون و. .. است،‌ دراطراف حرم بوده، همچنان كه بازارهاي دور حرم شهرت خاصي داشته و نزديكي خانه به حرم، خود ارج و اعتباري داشته و دارد. اما تحولات صوري جديد، وجود جمعيتها، ساختمانها، ميادين، گردشگاهها، خيابانها، در شهرها وضع خاصي به وجود آورده كه بي سابقه است. در اين زمينه بايد وجود ماشين، ‌ابزار توليدي خاص، برق و الكتريك و مهندسي ساختمان و عوامل ارتباطي و معيشتي، نوع محل كار، كارگاه، كارخانه، و آب و برق و راه و تاكسي و ماشين و اتوبوس را نيز در نظر گرفت. وجود ماشين و خودروهاي كوچك و بزرگ آن جنبة خاص از تمركز گرايي را از بين برده است تنها امري كه بيشتر در چند دهة اخير ارزش دارد، توجه به نوع و فرم ساختمان است واهميت آن از نظر زيستي. سير تحول شهر و شهرسازي در چند دهة اخير به دلايلي چند، تحولي ماهوي پيدا كرده است از جمله اين موارد بايد معماران و مهندسين تحصيل كرده را نام برد يعني ايرانياني كه در خارج يا داخل ايران به تحصيل فنون معماري اشتغال داشته اند. بديهي است تحصيل كردگان معماري، بيش از آن كه تحت تأثير سبك معماري ايراني باشند، به سبك معماري اروپايي آشنايي پيدا كرده بودند و نقشه هايي كه در اين باب مي كشيدند از آثار اروپائي تأثير گرفته بود. به همين قياس بوده به كارگيري مصالح ساختاني از نوع سيمان، تهيه بتن ‌آهن ( بتون آرمه ) و نوع و كم و كيفيت جوشكاري آهن و كلاف بندي ساختمان و ديگر موارد آموزشي كه تا حدي وابسته به آزمايشگاههاي مربوط به اين علم مي‌باشد. ساخت كارخانه ها و كارگاههاي مختلف نيز تحت تأثير سبكها و تعليمات اروپايي بود. از اين جهت نوعي غرب زدگي در سبك معماري جديد ايراني مطرح مي‌شود كه بايد تا حد لازم ازآن بر حذر بود.  *    *     * در دورة تحول معماري ايران، بايد اشاره كرد كه اين دوره از اواسط سلطنت قاجاريه شروع شد و تا عصر ما و روزگار حاضر ادامه يافته است. در اين دوره هست كه تحول با مشخصه هاي متغيري همراه است. بناهاي متعددي توسط معماران ايراني و خارجي ساخته شد كه متأثر از تغيير در زمينه هاي مختلفي هست. مثلاٌ در عصر تحول با بناهايي روبرو مي شويم مثل ايستگاههاي راه آهن، هواپيما، ‌بانكها، ادارات دارائي ثبت احوال و اسناد و مجسمه سازي ها، بيمارستانها، ساختمانهاي ياد بود، كه از جمله در خراسان مي‌توان از آرامگاه فردوسي نام برد. آرامگاه فردوسي در سال 1313 به توسط رضاشاه افتتاح شد با توجه به سبك حماسي شاه نامه. تأسيس دانشكده هاي مهندسي، معماري، هنرهاي زيبا نيز زمينه تغيير و تحول را در امر ساختمان سازي فراهم كرد. مسابقات طراحي و نقشه برداري ساختمان نيز زمينه كارو تحقيق را فراهم ساخت تا ساختمان سازي با تحولي همراه باشد. وجود شهرداري يا بلديه باعث شده تا ضوابط خاصي براي ساختمان سازي در شهرها فراهم آيد و آيين نامه هايي تنظيم گردد. در اين دوره تحول، در شهري مثل مشهد، علاوه بر احداث خيابانها، ساختمانهاي مثل بيمارستان امام رضا، استخر كوه سنگي، تأتر شيروخورشيد و بالاخره در نيشابور مقبره خيام ‌ساخته شد.  مهندس طاهرزاده تا سال 1313 مسئوول اين معماري و مهندسي در شهر مشهد بوده و پروژه هاي مختلفي را اجرا كرد. [13]  ( رجوع كنيد به عكس شمارة ضميمه كتاب). دراوايل قرن چهاردهم، مدرسه مهندسي در دارالفنون به فعاليت پرداخت و در مهر ماه سال 1317 مدرسه عالي معماري در ايران داير شد و دروس مربوط به معماري و صنايع مستظرفه رنگي علمي گرفت و در زمينة سازه و مصالح ساختماني، فرمهاي معماري و فنون ساختماني، ابداعات تكنيكي  فراواني صورت گرفت و بتدريج معماري ساختمانهاي بلند پايه و آسمان خراشها مطرح شد. معماران و متخصصين فرنگي نيز در اين دوره به كارهاي ساختماني در ايران مشغول شدند و انجمن آثار ملي در بسياري موارد مشوق مهندسان بود. بي شك در آغاز كار مهندسين خارجي بايد از كساني چون پرتسفلد، پروفسور گدار، ماركف نام برد. در تهيه نقشه هاي مهم و سوق الجيشي مهندسان در بادي امر به تهية نمونه هاي گچي ساختماني مي پرداختند و تا حدي به امر پيكر سازي اوليه مبادرت مي كردند. *     *     * به عنوان آخرين بحث در اين مقاله و ذكر نمونه اي مستدل و موجود، اشاره اي به كم و كيف بيمارستان امام رضا درمشهد لازم به نظر مي‌رسد. ساخت بيمارستان امام رضا در مشهد در شهريور سال 1307 مطرح شد و قرار شد آستان قدس از مهندسي نام دار براي اين منظور دعوت به عمل آورد. آقاي طاهر زاده كه در همان سال 1307 جهت احداث آرامگاه فردوسي وارد مشهد شده بود به اين منظور دعوت شد تا بيمارستاني بسازد. استان دار خراسان مرحوم اسدي بود و نقشة بيمارستان را كه آقاي طاهرزاده كشيده بود تصويب كرد. محل ساختمان بيمارستان امام رضا در زمين الندشت واقع شده ( رجوع كنيد به عكس شمارة ) مساحت كل بيمارستان 217900 متر مربع بوده است و محصور به نرده هاي آهني است كه بر روي پايه هاي آجري قرار گرفته. مجموعة بيمارستان امام رضا دربردارنده ساختمانهاي متعددي است در فضايي باز و پر درخت. ساختمان بيمارستان يك طبقه است و در قسمت مياني داراي زيرزمين است. سازماندهي پلان ساختان امام رضا از نوع خطي است [14] ( رجوع كنيد به عكس شمارة    ) در بسياري از بخشهاي بيمارستان بويژه جهت رفت و آمد از « رمپ » استفاده شده است. ورودي اصلي ساختمان به صورت يك ايوان پيش آمده نيم استوانه اي است. سقف گنبدي كاشي كاري شده آن با « گريو » بلند بر روي چهارستون شاخص با سر ستون تخت جمشيدي استوار است. در تزيينات و جزئيات نما تركيبي از سبكهاي مختلف وجود دارد، مثل سرستونهاي تخت جمشيدي و نيز تزيينات هخامنشي كه به شكل نواري سفيد رنگ بنا را دور زده است. از معماري دوره اسلامي‌به شكل جزئيات كاشي كاري دور پنجره ها و كتيبه هايي در ميان دست اندازها استفاده شده. نكتة با اهميت ديگر، تأثير معماري بيزانس ودوره اسلامي در طراحي اين ساختمان است. سقف بام ساختمان شيب دار است و با وضعي گنبدي و ملايم كه يادآور بناهاي هم عصرش در تركيه مي‌باشد. با توجه به عناصر معماري دوره هاي مختلف و تركيب سبكهاي معماري بايد گفت بيمارستان امام رضا صورتي مناسب پيدا كرده است كه در نوع خود منحصر به فرد مي‌باشد. [15] (رجوع كنيد به عكس شماره      ) خلاصه كلام آن كه نظام شهرسازي در نيم قرن اخير، بويژه درعصر پهلوي، همراه با نوعي تحول همراه بوده است. در سه بعد مختلف :‌ تحول در ماده ساختماني، خاك و مصالح ساختماني و آزمايش آن. ديگر تحول در نقشه كشي و ارتباط اجزاي مختلف ساختمان با يكديگر، و سرانجام تحول در مقاوم‌سازي وساختن طبقات و استفاده از راهروها و ساختن سرويسهاي بهداشتي در ساختمان. و اما نكته اي كه بايد بدان اشاره كرد اين است كه :‌ امر شهرسازي و معماري در شهرها و ساختمانهاي مربوط بدان، بايد همراه يك نظرية شهري باشد و اين نظريه حاكي از ديدگاهي تازه باشد كه نوعي ارزش علمي و فرهنگي در آن مطرح باشد. شايد بهتر باشد كه در پناه هر طرح و نقشه اي، نوعي جهان بيني اعمال گردد. با توجه به چنين ديدگاهي است كه شهرهاي مختلف با مجتمعهاي ‌هندسي، دايره اي،  چهارگوشه‌اي، كوبيسمي، فضاها ي سبز، بزرگ راهها، جاده هاي كمربندي و باغ شهرها و شهركهاي اقماري به وجود مي آيد .  باتوجه به چنين اهميتي ضرورت برگزاري مجالس علمي و سمينارها در باب شهر و شهرسازي به شيوه جديد ضرورت دارد. شايد اول بار، نخستين كنگره رسمي در باب شهرسازي، تحت عنوان كنگره سيام ( C. i.A.M ) به سال 1933 صورت گرفت و جلسات آن در يك كشتي مسافرتي تشكيل شد. در اين كنگره چنين تصميم گرفته شد كه : شهرسازي، يعني متشكل نمودن تمام فعاليتهاي زندگي در محدودة يك شهر در بيانيه هاي مختلف اين كنگره و منشورهاي وابسته بدان به اين نكته ها اشاره شده است كه وجود هر شهري بايد مبتني باشد بر يك خواسته جديدي كه در عين حال تغيير و تحول خاصي در پي داشته باشد. در هر شهري، بايد وضع مسكن، كار، ارتباطات، تفريح و سرگرمي و زمينه هاي علم و فن به روشني تعبير و تفسير شود. [16] بديهي است بنيان هر شهري بايد با ضوابط ادب، ‌علم، فن و تكنولوژي ارتباطي مستقيم داشته باشدتا سرمايه ملي و منابع توليد در راستاي درستي قرار گيرد تا بتوان در نهايت آرامش زيست واگرنه « اي برادر در اگر نتوان نشست».           منابع : 1.   مولانا جلالا الدين رودمي، مثنوي، تصحيح نيكلسون، به اهتمام دكتر پورجوادي سال 1363، انتشارات امير كبير، تهران دفتر سوم ص 217. 2.      فتح الله مجتبايي، شهر زيباي افلاطون، انتشارات فرهنگ ايران باستان، سال 1352 ص 149 3.   افلاطون، جمهوريت، ترجمه رضا مشايخي، انتشارات كانون معرفت، تهران، مقدمه ص كع – نيز رك : شهر زيباي افلاطون ص 39. 4.   ابوبكر عبدالله بن داود بلخي، ‌فضايل بلخ، تصحيح عبدالحي حبيبي، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، تهران سال 1350 ص 44 به بعد. 5.      ناصر خسرو قبادياني، ‌سفرنامه، تصحيح دكتر دبير سياقي، ‌انتشارات زوار، تهران سال 1356 ص 166 6.      سعدي شيرازي، گلستان، تصحيح دكتر غلامحسين يوسفي، انتشارات خوارزمي تهران سال 1368 ص 68. 7.      فرانسيس كاستلو، شهرنشيني در خاورميانه، نشر ني، هران سال 1368، ص 7. 8.      دكتر منوچهر مزيتي، مقالاتي در باب شهر و شهرسازي، ‌انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، تهران، سال 1355، ص 156.  9.   دكتر محمد علي احمديان، جغرافياي شهرستان بيرجند، ‌انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد، ‌سال 1374، پيش گفتار ‌ص 15 10.بيژن شافعي و ديگران، معماري كريم طاهرزاده بهزاد، انتشارات ديد، تهران سال 1384 ص 27 11.شهر سازي معاصر، واتسلا اوستروفسكي، ترجمة لادن اعتضادي، انتشارات مركز نشردانشگاهي، تهران سال 1371  


[1] - مولانا جلالا الدين رودمي، مثنوي، تصحيح نيكلسون، به اهتمام دكتر پورجوادي سال 1363، انتشارات امير كبير، تهران دفتر سوم ص 217. [2] - فتح الله مجتبايي، شهر زيباي افلاطون، انتشارات فرهنگ ايران باستان، سال 1352 ص 149 [3] - افلاطون، جمهوريت، ترجمه رضا مشايخي، انتشارات كانون معرفت، تهران، مقدمه ص كع – نيز رك : شهر زيباي افلاطون ص 39. [4] - ابوبكر عبدالله بن داود بلخي، ‌فضايل بلخ، تصحيح عبدالحي حبيبي، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، تهران سال 1350 ص 44 به بعد. [5] - ناصر خسرو قبادياني، ‌سفرنامه، تصحيح دكتر دبير سياقي، ‌انتشارات زوار، تهران سال 1356 ص 166 [6] - سعدي شيرازي، گلستان، تصحيح دكتر غلامحسين يوسفي، انتشارات خوارزمي تهران سال 1368 ص 68. [7] - فرانسيس كاستلو، شهرنشيني در خاورميانه، نشر ني، هران سال 1368، ص 7. [8] -دكتر منوچهر مزيتي، مقالاتي در باب شهر و شهرسازي، ‌انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، تهران، سال 1355، ص 156.  [9] - دكتر محمد علي احمديان، جغرافياي شهرستان بيرجند، ‌انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد، ‌سال 1374، پيش گفتار ‌ص 15 [10] - همان كتاب ص 77. [11] - همان مأخذ ص 118. [12] - همان كتاب صفحات 160 و 161 صورتي از بافت قديمي شهر بيرجند را مي‌نمايد. [13] - بيژن شافعي و ديگران، معماري كريم طاهرزاده بهزاد، انتشارات ديد، تهران سال 1384 ص 27 به بعد. [14] - همان كتاب ص 78 به بعد [15] - براي توضيح و تفسير بيشتر اين بنا و بناهاي هم عصر، ر ك :‌معماري كريم طاهرزاده، صفحات مختلف. [16] - شهر سازي معاصر، واتسلا اوستروفسكي، ترجمة لادن اعتضادي، انتشارات مركز نشردانشگاهي، تهران سال 1371 ص 74 به بعد.


مطالب مشابه :


ثبت نام آزمون ها به صورت ادواري

و قالي بافي بايد از ۳۰ فروردين لغايت ۸ ارديبهشت جهت ثبت نام به ثبت نام آزمون




ثبت‌نام آزمون‌هاي ادواري جهت بيمه تأمين اجتماعي

ثبتنام آزمون‌هاي ادواري (صنعت ساختمان و قاليبافي) در زمان‌هاي ثبتنام (در سال 8 دوره




دانلود نمونه سوالات قالی بافی درجه 2

ثبت نام آزمون فني و حرفه » ثبت نام جهت دریافت وام مشاغل خانگی آغاز




سازمان بهزیستی

ثبت نام آزمون هاي اموزش خياطي، قالي بافي پارچه بافي فگليم بافي در جهت حرفه آموزي




معرفی آموزشگاه های آزاد وابسته به آموزش فنی و حرفه ای کشور

ثبت نام آزمون فني و حرفه قالي بافي. » ثبت نام جهت دریافت وام مشاغل خانگی آغاز




آشنایی با مرکز آموزش فنی و حرفه ای شهید بهشتی

دانلود نرم افزار irs آزمون قالي باف تابلويي درجه 1 حجيم بافي .




قاليچه بافي در سرخس، ميراثي در ورطه فراموشي

قاليچه بافي در نقش کردن نام خانواده حالا ديگر در پاي دار قالي در «ياس تپه




معرفی رشته های شاخه کار دانش -1

23- قالي بافي درجه (2) مهلت مجدد ثبتنام آزمون سراسری 94. تاریخ ثبت نام کنکور دبیرستان های




از هر شهر چه سوغاتی بیاوریم!

ثبت نام مدارس نمونه دولتی سال تحصیلی95-94. دانش آموزان برتر آزمون نمد بافى، قالى بافى و




بررسي سيرتحولات شهرنشيني و شهرسازي در دوره پهلوي

سامانه ثبت نام اینترنتی آزمون جامع و پارچه بافي، قالي و قالي بافي، وضع منحصر به




برچسب :