چرا شاملو اسطوره نيست؟
چرا شاملو اسطوره نيست؟
احمد شاملو به نظر من یکی از پنج شاعر بزرگ معاصر در کنار نیما یوشیج / مهدی اخوان ثالث / فروغ فرخزاد / و نصرت رحمانی میباشد.
این که چرا شاملو به نظرم یکی از بزرگترین مردان فرهنگساز معاصر است مراد من از این نوشته نیست.
زیرا شاملو و نقش او در جریان شعر معاصر و همچنین نوع زندگی شاعرانه او که تطابق کاملی با اشعار او دارد جای نوشتهها و مطالب مسلسلوار بسیاری است. در این نوشته کوتاه من به دلایلی میپردازم که چرا او اسطوره نیست ؟!
شاملو شاعری مدرن است .چرا؟
یکی از خصوصیات عصر روشنگری در تاریخ اروپا که با انقلاب کبیر ۱۷۸۹ فرانسه گسترش می یابد و بعدها در عصر مدرنیته تکمیل می شود «عقل باوری» می باشد.عقل روشنگر که به اعتقاد «امانوئل کانت» فیلسوف ایده آلیست آلمانی باعث شد بشر از صغارت خود خارج شود.عقل روشنگری و پذیرش اینکه حتی سوژه های متافیزیکی اعصار قبل مثل خدا و روح و دین و…را باید با معیار عقل روشن محک زد. یکی از بتهایی که روشنگری تیشه بر ریشهاش کوبید تمثیل «اسطوره» بود. اسطوره یعنی پدیدهای بشری که قابل تکرار نمیباشد و نوعی تابو محسوب میشود. احمد شاملو در سخنرانی ۱۹۹۰ در دانشگاه برکلی به بحث پیرامون «تابوشکنی» میپردازد و اینکه عقل نقاد میتواند تاریخ و اسطورههای تاریخی را مورد تحلیل قرار دهد. سخنرانی شاملو در مورد «فردوسی» که با جنجالهای بسیاری در محافل ادبی همراه بود لزوم این نکته را یادآور می شد که نقد چهرههای اساطیری فرهنگی مثل فردوسی و سعدی و… موجبات بارآوری جریان ادبی میگردد. هر انسانی به علت انسان بودن تابو نیست.
یکی از انتقادات من به برخی از اشعار خصوصا عاشقانه او در آیدا در آینه و لحظهها و همیشه این است که : شاملو در اوایل دوران شاعری خود در شعر «برای خون و ماتیک» حملهای همهجانبه را به نحله شاعران سنتگرا مثل «دکتر حمیدی شیرازی» آغاز میکند و او را شاعر لب و گیسو و اندام میخواند و با طعنه میگوید اگر سرخ را رنگ لبان یار خود میبینی سرخ خون یاران را برای من تداعی میکند. عشق عمومی در تقابل با عشق خصوصی.
اما ۱۵ سال بعد(۱۳۴۲) شاملو در اشعار معروفی از جمله « آیدا در آینه » حرکت توصیفوار بدن معشوقهاش را از تارهای مو شروع کرده و پس از گذشتن از چشم و لب و دهان حتی خطوط کنار دهان یار را نیز رد نمیدهد و یا در شعر دیگری از این مجموعه حتی از تشبیه پستان یار به کندوی کوهستان هم نمیگذرد.
لبانت
به ظرافت ِ شعر
شهوانيترين ِ بوسهها را به شرمي چنان مبدل ميکند
که جاندار ِ غارنشين از آن سود ميجويد
تا به صورت ِ انسان درآيد.
و گونههايات
با دو شيار ِ مورّب،
که غرور ِ تو را هدايت ميکنند و
سرنوشت ِ مرا
«آیدا در آینه..۱۳۴۲»
یا:
بوسه های تو گنجشککان پر گوی باغند
و پستان هایت کندوی کوهستان هاست…« سرود سپاس و ستایش..»
البته از این نکته هم نباید گذشت که این اشعار تعداد کمی از اشعار او را شکل میدهند. و همچنین او بعد از گذر از این هیجانات عاطفی به اعتقاد من با در آمیختن عشق عمومی و خصوصی شاهکارهایی میآفریند.
«نخستین بوسههای ما بگذار
به یاد آنانی باشد که زمین ناسپاس را با دهان سرخ زخمهاشان بوسهها دادند»
و یا عاشقانههایی از جنس:
در فراسوهای مرزهای تنت دوستت دارم..(میعاد..۱۳۴۳)
آنکه میگوید دوستت دارم خنیاگر غمگینیست که آوازش را از دست داده است..(شبانه..۱۳۵۸)
که به عنوان نمونه های عالی و زیبایی از اشعار عاشقانه معاصر می باشند.
دیگر آنکه شاملو در خیلی از مطالب و سخنرانیها از لحن مناسبی برای بیان مطلب استفاده نمیکند. به عنوان مثال در مورد موسیقی ایرانی که «عرعری میکنند و پیش درآمد و رنگی میزنند و…» شایسته کلام شاعری نیست که در مورد میراث چندهزار ساله هنری کشورش این گونه سخن گوید.
به عنوان جمعبندی باید گفت : شاملو که یکی از بزرگترینهای ادب معاصر است با جسارت خاص خود جریانی در ادبیات و حتی دیگر مراحل زندگی مثل سیاست و دین و… میگشاید که در آن هیچ انسانی از محرمات و تابوها به حساب نمیآید که نتوان او را به دیده نقد نشست. از حمیدی بطور صحیح انتقاد میکند و او را دریوزه مینامد اما خود نیز در برخی اشعار خود دوباره آب به همان آسیاب میریزد.
بزرگترین درس شاملو برای ادب معاصر که باعث شد خود او با دیدی نقادانه به نیما بنگرد و سپس راه خود را از او جدا کند و نحله تازهای بیافریند این است که مسحورشدن و اسطورهسازی در هر زمینهای ناصحیح میباشد چرا که تکامل حقیقی از درون نقد عقلانی میگذرد. بنابراین از او اسطوره نسازیم در عین حال که از اشعار او لذت میبریم.
به همین علت خود شاملو از ما که شعر او را میخوانیم چنین انتظاری را دارد که مسحور خوانش اشعار ناب او نشویم و در کنار لذت بردن نقد منصف و منطقی را از یاد نبریم
بنابراین با روشی که خود شاملو به جا و به حق به نقد اشعار حمیدی شیرازی پرداخت میتوان برخی از معروفترین اشعار او را هم زیر ذرهبین نقادی برد.
نویسنده : م.ملک
انديشه سرا
http://www.andishesara.com/articles/view/46/t
مطالب مشابه :
فرار مغزها
آرمان کرم سیما. مائده دستگاه بافت مو. برکلی کالیفرنیا، آمریکا احسان شفیعی پورفرد
لایه شبکه و فیلترهای بسته - کالیفرنیای - پراکسی سرور -برگردان نشانی شبکه - لایه کاربرد دیوار آتش - ف
این آمار برکلی ، Üç سن دیگو هر چند که در سوء قصد نیست ، کرم موریس اولین حمله در مدل مو
مشهور ترین نوابغ ایرانی در سرتاسر جهان
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست-کرم نما استاد بازنشسته دانشگاه برکلی، واضح منطق و مدل مو
چرا شاملو اسطوره نيست؟
احمد شاملو در سخنرانی ۱۹۹۰ در دانشگاه برکلی به بحث از تارهای مو شروع کرده و کرم کتاب رنگ
برچسب :
کرم مو برکلی